ميكند صدا بمب كه وقتي
تاركوفسكي از سرقت
مقتول قاتلين
توضيح
هنر حاشيه
ميكند صدا بمب كه وقتي
بازيگر و كارگردان روايت به "سولاريس"
صدراشكوري پويان:ترجمه
برميگردد داستان شخصيتهاي زميني روابط نمايش به كردم ايجاد كه تغييري بزرگترين
كارگردانان آن از يكي هم سودربرگ استيوناست سينما چهره خوش و محبوب ستاره كلوني جرج
در جدي اصطلاحات از و دارند چشم به آفتابي عينك و سر بر بيسبال كلاه كه است مبتكري
حرفهايشان ، همكاري درباره صحبت براي را آنها بياييد حال.ميكنند استفاده صحبتهايشان
.داد انجام را كار اين ويكلي انترتينمنت كه طور همان.دهيم قرار يكديگر كنار اتاق يك در
آنها مشتاقانه بحث مثلا _ هستند سينما وراج و پروپاقرص طرفداران از دو هر ظاهرا
دادن لو يا و ميگيرد نظر در فيلمهايش ميان تارانتينو كه سالهاي پنج فواصل درباره
در بار اولين كلوني و سودربرگ.شد خواهد اكران تعطيلات فصل در كه فيلمهايشان بهترين
آنها.شدند رو روبه هم با "ديد از خارج" روي كار هنگام هشت ، و نود و نهصد و هزار سال
نيز و فعاليتها گسترش براي را ايت سكشن هزار دو سال در و شدند صميمي هم با زود خيلي
:ميگويد ساله يك و چهل كلوني.انداختند راه به قبولشان ، مورد فيلمسازان از حمايت
من نظر اين چند هر ديدهام ، امسال كه است فيلمي بهترين "بهشت از دور" من نظر به البته"
تعصبآميز بله ، ":ميكند تاكيد مغرورانه لبخندي با سيونهساله ، سودربرگ "است تعصبآميز
".است
* * *
آنها از تا دو شما و هستند نفر نه بهشت ، از دور توليدكنندگان:ويكلي انترتينمنت *
است؟ چطور هينز تاد با شما رابطه.هستيد
درباره تادهينز كارگرداني به پنج ، و نود و نهصد و هزار محصول) امن من نظر به:سودربرگ
فيلمهايي بهترين از يكي واقعا (است خطرناك برايش جسماني نظر از دنيا در زندگي كه زني
كار به شروع كه هنگامي.آمريكايي فيلم يك نمونه _ است شده ساخته كشور اين در كه است
فهرست.ندارد كارگردان ما شركت:كه گفتيم آنها به و رفتيم CAA نمايندگان پيش كرديم ،
قصد.بود ليست در هم تاد اسمبدهيد ما به داريد ، كار و سر آنها با كه را آدمهايي
نظر به كه اين با نميكني؟ شروع را كار چرا:گفتند آنها.بسازد را بهشت از دور داشت
ميليون پانزده از كمتر با حقيقت در اما باشد ، شده فيلم هزينه دلار ميليون پنجاه ميرسد ،
دارد را ارزشش واقعا آيا كه نپرسيد خود از بسازيد فيلمي كه نميشود وقت هيچ.شد ساخته
بيشتر فيلم و اين زيبايي...ميكرديم شروع بايد كنم؟ بهمان و فلان خرج را پولم كه
مثل عنوانبندي كه ميكرديم قبول بايد ما بنابراين.است آن توليد از پس مراحل مديون
تاد تاييد مورد كه را المربرنشتاين فيلم موسيقي ساختن براي و باشد سيرك داگلاس فيلمهاي
.كنيم همكاري به دعوت است ،
...طور همين هم مور جولين:كلوني
ميكند؟ كار چه.است پيشرفت حال در او:سودربرگ
از ميشود راحتي به روزها اين شنيدهام.ميكرد بازي آبكي سريال يك در اخيرا:كلوني
.شد وارد سينما به تلويزيون
* * *
نيز و بريمور درو و (چارلي فرشتگان منفي نقش) راكول سم بازي با خطرناك ذهن اعترافات
نشده منتشر اتوبيوگرافي از اقتباسي كوتاه ، كميك نقشهاي در كلوني و رابرتز جوليا
ادعا آن در گنگ نمايش غريب و عجيب ميهمان و است چهار و هشتاد و نهصد و هزار در چاكبريس
و طولاني تاريخچهاي طرح اين.است بوده سيآياي تروريست پنهاني ، طور به كه ميكند
وارنر شركت و مجهول مردان كارگردان سينگر برايان دپ ، جاني مديرز ، مايك) دارد طاقتفرسا
ميرامكس با توانست كلوني يك ، و هزار دو اواخر در اما (.شدند همكاري به دعوت همگي بروس ،
.كند آغاز را كارگردانياش تجربه اولين و برسد توافق به
* * *
كني؟ تعريف را داستان كارگردان يك مقام در ميتواني كه كرد متقاعد را تو چيز چه جرج ، *
با كار كه ميدانستم اما.كنم تعريف را داستان ميتوانم كه نبودم مطمئن:كلوني
چرا كنم ، كارگرداني را فيلمي بخواهم زماني اگر كه ميكنم فكر همچنين.بلدم را بازيگران
احتمال باشم ، داشته خوب بازيگر و متن اگر كه شدم متوجه نكنم؟ استفاده متن بهترين از
هفتاد دهه اواسط تا شصت دهه اواسط از كه هستم فيلمهايي طرفدار من.ميشود كمتر شكستم
اثر در ميرسيد ، نظر به مهم خيلي فيلمها آن در كه را نكتهاي داشتم قصد و شدند ساخته
.بكنم را كار اين ميخواستم غلط ، چه باشد ، درست چه..ديدگاه يك طرح:بگنجانم خود
بود؟ چه شما ديدگاه *
.باشد جالب بايد:سودربرگ
هيچ به كه مييابد در و ميشود بيدار خواب از روزي كه است مردي درباره اعترافات:كلوني
دست آنها به ميكرد فكر كه چيزهايي آن از كدام هيچ نيز و داشت سر در كه اهدافي از يك
آوردن پايين خاطر به كه بود مردي قصه كه گفت طور اين ميتوان يا.است نرسيده يافته ،
شبيه اسپرنيگ جري به خيلي چاك.خود كردن سرزنش به كرد شروع تلويزيون برنامههاي كيفيت
از يكي مديريت سال چهل براي من پدر.بود سينسيناتي من ، زادگاه شهردار جري.بود
آدم و كندي طرفدار دموكرات يك جري.داشت عهده بر شهر آن در را تلويزيوني برنامههاي
.گذاشت او اختيار در فرصت اولين عنوان به را اخبار گويندگي پدرمبود سرزندهاي خيلي
كه كاري بداند كه بود باهوش اندازهاي به:بود او خود مشكل اين.ميداند بهتر خودش
.است آمده فيلم در مايوسكننده شيوهاي به موضوع اين و نيست كار بهترين ميدهد ، ارائه
داشتيد؟ نظر در فيلم ساختن براي پيشبينيهايي چه *
خوب خيلي كار نتيجه.بود آمده بورد استوري در قبل از برداشتها همه و نماها همه:كلوني
پايان به را كار كمتر هزينهاي با و شده تعيين برنامههاي از زودتر چون درآمد آب از
در كه دارم قبول البته ، ...ديد خواهيم نه ، يا بوده درست من روش كه اين حالا ، .رسانديم
جان شصت سال كار دقيقا صحنهها از يكي در.نكردم تا خوب بازيگران با صحنهها بعضي
دوربين به مستقيم گفتم سم به.كردهام كپي كليمانجارو برفهاي فيلم در را فرانكنهايمر
يك او كه بود حالي در اين و كرديم عوض را لباسهايش و چرخانديم را دوربين ما و كند نگاه
.كرد اجرا را صفحهاي دو تكگويي
اين در نميدانم (بازيگر يك عنوان به)نيست عادلانه اما است ، عالياي صحنه واقعا
.باشم صريح بايد حد چه تا مورد
* * *
قصه دوباره و ميشود متوسل لم استانيسلاو رمان به كه است كارگرداني دومين سودربرگ
فضايي ايستگاه ساكنين مرگ و غيرمنتظره حوادث مورد در تحقيق براي كه را تنهايي دانشمند
و نهصد و هزار سال در كه تاركوفسكي آندري)ميكشد تصوير به ميشود ، فرستاده سولاريس به
داستان اين از دو و هفتاد و نهصد و هزار سال در بار اولين رفت ، دنيا از شش و هشتاد
نميكند ادعا نوشته ، داستان همين براساس را فيلمنامهاش كه هم سودربرگ (.كرد استفاده
جنبههاي تقابل مرهون را موفقيتاش حال عين در اما دارد ، تبحر تخيلي _ علمي آثار در كه
بپردازد ، استراحت به را آينده سال دارد قصد كه او.است داستان روانشناختي و فلسفي عميق
به تا كه است فيلمي پروازانهترين بلند اين مفهوم ، نظر از:است گفته جديدش اثر درباره
خرج به آن مورد در را وسواس بيشترين گذشتهام آثار با مقايسه در كه فيلمي.ساختهام حال
كه ميكند پيشنهاد او به كلوني جرج).رفتهام كلنجار خودم با خيلي آن مورد در و دادهام
(.كند استفاده آينده سال استراحت براي ايتاليا در او ويلاي از تمايل ، صورت در
چيست؟ لم رمان و تاركوفسكي اثر از شما فيلم تمايز وجه*
بر داستان شخصيتهاي زميني روابط نمايش به كردم ، ايجاد كه تغييري بزرگترين:سودربرگ
خودم روابط اين ثبت در هم باز بدهد ، دست ديگري فرصت اگر آيا:پرسيدم خودم از.ميگردد
يك از هم باز بنابراين نه؟ يا ميدانم ملزم كتاب و قبلي فيلم در موجود روند همان به را
كردم انتخاب فيلمبرداري براي روشي البته.كردم استفاده داستان روايت در غيرخطي ساختار
داريد شما راستش ، ":ميگفتم فاكس شركت به اگر.بود اصوليتر قبليام كارهاي همه از كه
نشان واكنش مسلما ".ميكنيد آنتونيوني فيلمهاي از يكي خرج دلار ميليون هفت و چهل
.دادند نشان كه طور همان..ميدادند
...دادي ارائه را اوليه طرح كه موقعي:كلوني
نبود؟ راضي فاكس *
.نديدهام آنها از چيزي كمككردن از غير و بود خوب آنها رفتار نه ، :سودربرگ
بگيريد نظر در و بياوريد خاطر به را يك و هزار دو اديسه.بشوم مقوله اين وارد نميخواهم
"بود؟ مزخرفي چه ديگه اين":بگويند نفر چهارصد
عالي واقعا تو فكر (سودربرگ به).دارم خاطر به كه بود سنجشهايي برترين از يكي:كلوني
جواب دنبال فردا و بروند خانه به كنند ، تماشا را فيلم كه كردي وادار را تماشاگران.بود
.بگردند معما
.نميكرد فرقي:سودربرگ
نبود؟ اول انتخاب جرج كه دارد حقيقت *
خوشش داستان اين از حتي او معلوم ، قرار از و داشتم نظر در را كسي من خوب:سودربرگ
نظر مورد بازيگر ميرسد نظر به اما نميگويد ، باره اين در چيزي سودربرگ چه اگر).نيامد
(.باشد لوييس - دي دانيل
بار يك البتهكنم تدوين هم را اعترافات سولاريس ، در بازي با همزمان بودم مجبور:كلوني
اما كردم ، بازي آريزونا در فيلمي در و آنجلس لوس در تلويزيوني سريالي در همزمان طور به
پيچيدگي حس لحاظ از اندازه اين به تا كدام هيچ.نبودند سختي اين به آنها از كدام هيچ
بله ، .است تو زندگي روز آخرين ديگر امروزخوب" كه ميگذشت طور اين روز هرنداشتند
.كنيد تجربه نداريد دوست وقت هيچ كه چيزهايي آن همه يعني ".مرد خواهد همسرت امروز
گونه هذيان سكانس يك مثلا.كنيد اضافه آن به هم را مبهم چرنديات زيادي مقدار:سودربرگ
در چون دارد ، نگاه بيدار را خودش قرص خوردن با ميكند سعي كلوين كه دارد وجود فيلم در
واقعا او كه دقيقهاي هشت - هفت و بصري سكانس يك.كشت خواهد را خود همسرش صورت اين غير
روانشناختي لحاظ از تنها نه موقعيتي ، چنين در گرفتن قرار.نيست دوروبرش اتفاقات متوجه
.است دشوار خيلي هم فيزيكي لحاظ از بلكه
چيزي چنين من از كارگرداني هيچ و نديده نقشهايي چنين در مرا كسي حال به تا:كلوني
فرصتهايي آن از يكي.بود هيجانانگيز برايم آن انجام دليل همين به و بود نكرده درخواست
كه اين جز نداريد چارهاي و "ميپرم پايين شنا تخته روي از ;خوب":ميگوييد خود به كه
.داد خواهد قرار فرودتان محل در چيزي حتما استيون كنيد ، فكر
را اخيرتان فيلمهاي كه ندادهايد اجازه گروهي رسانههاي به نفر دو شما از كدام هيچ*
.ببينند
.است بهتر طوري اين.مسلما:كلوني
.هستند عالي آنها:سودربرگ
.بهترند همه از:كلوني
را آنها زودي به.ميكنم فكر نديدهايد را آنها هنوز كه امسال فيلمهاي به:سودربرگ
.ديد خواهيد
كاري آينده در قضيه اين آيا.كرد خواهند صدا بمب مثل شما فيلم دو هر بگوييم است بهتر *
دارد؟ تاثيري سكشنايت
!...اوشن نفر يازده دسته و دار:كلوني
!زودي به:سودربرگ
تاركوفسكي از سرقت
"سولاريس" فيلم به نگاهي
رزنبام جاناتان
با را كارشناسي دوره كه آن از پيشتر اما برسند ، نظر به مضحك مونارك يادداشتهاي شايد
پايين را ادبي شاهكار يك ارزش استادي ميكردم فكر كه زمان هر برسانم ، پايان به نفرت
خود ميل به را متن آن بعدها كه آن از پس خصوصا.ميافتادم آن ياد به است آورده
كنم ، متهم ادبي سرقت به را شاگردي داشتم قصد كه وقتي تدريس ، دوران در همچنين.ميخواندم
اين در.بشناسم را خاطي افراد از نفر دو يكي كه ميكردند كمك من به يادداشتها اين
در را كنجكاوي نويسنده دزدي دله چون و بخوانم را كار تمام كه ميآمد پيش ندرت به موارد
.ميخواندم را داستان اصلي خط فقط ميكشت ، من
نداريد قصد نديدهايد ، را (محصول 1972) تاركوفسكي آندري تخيلي علمي شاهكار سولاريس اگر
تازه ديويدي نميخواهيد و ببينيد را كلاسيكي ترنرمووي در آن نوامبر نه و بيست اكران
جديد ساخته كنيد ، صبر ژانويه در باكس ميوزيك از آن پخش تا يا كنيد تهيه را آن شده منتشر
.بود خواهد گيرا و جذاب برايتان يادماندنياش به داستان خاطر به سودربرگ
خلاصهشده نسخه نياوردهايد ، در سر قضيه ته و سر از و ديدهايد را تاركوفسكي فيلم اگر
بسنده داستان كليات نمايش به تنها فيلم پاياني قسمتهاي به رسيدن از قبل تا كه سودربرگ
پاياني اينجا در كه تفاوت اين با.كرد خواهد روشن برايتان را داستان مبهم نقاط ميكند ،
.است شده تاركوفسكي سولاريس بيپرده اختتاحيه جايگزين معماگونه ،
گدار ، لوك ژان بورمن ، جان مثل بسياري فيلمسازان هفتاد ، دهه اوايل و شصت دهه در چه اگر
در را تواناييهايشان تروفو فرانسوا و تاركوفسكي لوكاس ، جورج لوزي ، جوزف كوبريك ، استنلي
كه فيلمها گونه اين توليدگذاشتند آزمايش بوته به تخيلي _ علمي سينمايي هنري سبك
.است مواجه ركود با هستند ، تخيلي _ علمي پرحادثه و معمول سرگرميهاي انديشمندانه جايگزين
حالت و فرد به منحصر منطق از و است شده ساخته روياگونه عملا نيز ، سودربرگ فيلم
اندازه به كه است نداده زحمت خود به آنقدر حتي او.ميكند پيروي خود خاص سوگوارانه
واقع به فضا ، به سفر كه بدهد ترتيبي و كند تاكيد زميني عادي و روزمره زندگي بر كافي
تصوير.است چسبيده خود كليشهاي فضاسازي به سخت و سفت سودربرگ ، .باشد عزيمت نوعي تداعي
دقيقا فضا ، از او تجسم و رانر بليد باراني و تيره نماهاي به شبيه عمدتا واقعيت از او
فضايي ايستگاه وقايع بازسازي در فقط او.شد كشيده تصوير به اوديسه 2001 در كه است همان
كه است اينجا مشكل!ميكند سرقت تاركوفسكي اثر از جديت با است ، فيلم اصلي لوكيشن كه
در حالت همين.آمد نخواهد جالب نظرتان به ديگري ببينيد ، اول را فيلم دو اين از كدام هر
رمان خواندن از پيش را تاركوفسكي فيلم من.ميكند صدق هم سولاريس كتاب مورد
البته.بود دشوار بسيار برايم كتاب خواندن كه شد اين نتيجه و ديدم (1961) استانيسلاولم
نام ذكر از حتي او.است نازلتر آنها دوي هر از مرتبه چندين سودربرگ دوبارهسازي
واقع در ببينيد ، را فيلم اين اول اگر بنابراين.ميكند خودداري عنوانبندي در تاركوفسكي
تماشايش به سودربرگ اثر ديدهايد ، را تاركوفسكي فيلم تازه اگر.است رفته كلاه سرتان
.ميارزد
ديدن و است اختصار مزيت داراي لم كتاب و تاركوفسكي فيلم با مقايسه در سودربرگ ساخته
براي ميتواند تاركوفسكي ، فكورانه و شعرگونه اثر از چكيدهاي كشيدن تصوير به در او تلاش
نود _ ميانجامد طول به دقيقه نه و نود فقط سودربرگ فيلم.باشد سرگرمكننده تماشاگران
لم رمان خواندن براي كه زماني مدت از كوتاهتر بسيار و تاركوفسكي فيلم از كمتر دقيقه
.بود خواهد لازم
وسيله به كلوين.ميشود قطع اسرارآميزي طرز به زمين با فضايي ايستگاه دانشمندان ارتباط
ضبط ويدئويي برنوار (توكور اولريش) جيبارين قديمياش دوست و فرمانده كه رمزآلودي پيام
ميگويد ، خود پيام در جيبارين كه طور آن.ميشود فراخوانده فضايي ايستگاه به است ، كرده
افراد از نفر دو وسيله به پيام ايندهد نجات را آنها ميتواند كه است كسي تنها كلوين
.ميشود منتقل كلوين آشپزخانه به (است شده ياد آنها از عنوانبندي در كه طور آن) لايق
به را فضايي ناساپروژهاي كه هستند كوچكي خصوصي شركت اجرايي مديران احتمالا نفر دو اين
.است داده نشان شرور آدمهاي شكل به را آنها بيجهت سودربرگ البته.است فروخته آنها
مردهاند ، ديگر دانشمند يك و جيبارين كه مييابيم در فضايي ايستگاه به كلوين ورود با
جرمي) اسنو نام به پا و بيدست و گيج محققي _ ديگر تاي دو و است شده گم آنها از يكي
داستان در پوست سفيد زن جانشين ويولاديويس ، ) گوردون دكتر نام به پوست سياه زني و (ديويس
با انفرادي زنداني در - ميآيد در نمايش به او از شده پرداخته و ملموس شخصيتي كه (اصلي
كه است شده نكته اين متوجه درستي به سودربرگ.مبارزهاند حال در درونيشان عذابهاي
او زندگي از مهمي جزئيات دادن نشان و گذشته به بازگشت با را كلوين زودهنگام عزيمت بايد
هاليوودي شبانه روياهاي به بيشتر سودربرگ فيلم در حالت اين متاسفانهكند جبران ريا با
يك به ريا شده بازسازي مدل كه ميشود اين نتيجه و انسان دو روابط ثبت تا ميشود شبيه
پافشاري دليل به هم ، حالت اين در حتي الون مك وجود ، اين با.است شبيهتر واقعي شخصيت
ريا شده بازسازي مدل).است شده محدود شدت به او ، از پوسترگونه تصويري ارائه در سودربرگ
سودربرگ البته.ميگردد باز زندگي به ترسناك حياتي تجديد در و ميزند خودكشي به دست هم
درخشان بازي با آشكار تضادي.است كرده نزديك ويژه جلوههاي به بيشتر را صحنه اين
زن بازيگر يك به او كه صحنههايي معدود از يكي تاركوفسكي ، فيلم در چوك باندار ناتاليا
دارا را ذهني تكگويي از حالتي سولاريس نسخه سه هر واقع ، در (.ميدهد درخشيدن فرصت
ساخته در روياها بازنمايي براي عيني زيربناي نوعي نميتوانيم حتي كه حالي در هستند ،
داستان.هستند اثر به نفوذ حال در سو هر از هاليوودي معيارهاي چون.بيافرينيم سودربرگ
كار اين به موفق زيادي حد تا چه اگر).كند خرابش بتواند سودربرگ كه است آن از عميقتر
مفاهيم به تماشاگر ، آگاهي به گذاشتن احترام جاي به ميكوشد مصرانه سودربرگ.است شده
شتابزدگي نوعي به كه است شده باعث موضوع همين.كند تاكيد داستان روانشناختي و فلسفي
خلاصه جمله اين به دارد خود در را داستان اصلي موضوع كه جيبارين پيام حتي.شود دچار
سودربرگ آن از پس اما "ميخواهيم آينه ما.نميخواهيم را ديگر دنياهاي ما" كه ميشود
چند هر آقايان كه ترتيب اين به.ببرند پيش را كار كه است خواسته اصلياش بازيگر چهار از
نقطه در.بگيرند ژورنالپسند ژستهاي هم خانمها و بياندازند راه خاك و گرد بار يك وقت
جزئيات از استفاده با را فيلم لحظات ماندنيترين ياد به و زيباترين تاركوفسكي او ، مقابل
نشان ، و بينام بزرگراهي بيپايان شلوغي و آب زير برگهاي حركت مثل لمسي قابل و روزمره
سودربرگ كه جاهايي تنها.است ساخته فضا سوي به شدن رانده تداعي براي شعرگونه حالتي با و
باران قطرات برخورد از كه است نزديكي نماهاي در شود نزديك حالت اين به كمي است توانسته
جرج بدن روي عرق قطرات مثل را آنها نتوانسته اما است ، شده فيلمبرداري پنجره شيشه با
از كوچك كلوني جرج هزاران مثل است نشده موفق همچنين و دهد نشان براق و زيبا كلوني ،
نگران نبايد مردم كه كرد اعلام مصاحبهاي در كلوني پيش ماه چندين.بگيرد بازي آنها
فيلمهاي بهترين از سولاريس چون باشند ، سودربرگ دست به كلاسيك اثر يك شدن خراب
نشانه بازيها ، آب و آبپاشيها اين همه كه كنم فرض طور اين مايلم.نبود تاركوفسكي
.هستند او پيشرفت
مقتول قاتلين
غلامي احمد
در فيلم اين.است برزيلي كارگردان سالرز والتر ساخته (Behind the sun) خورشيد پس فيلم
اين.كاداره اسماعيل نوشته "شكسته آوريل" كتاب از است اقتباسي و شده ساخته سال 2001
.است كرده منتشر مركز نشر و ترجمه صنعوي قاسم فارسي به را كتاب
.است (Midnight) شب نيمه و (Center station) مركزي ايستگاه والترسالرز قبلي فيلمهاي
نام به ديگري فيلم با را فيلم اين اسكات.ااي نام به تايمز نيويورك منتقدان از يكي
"خواب اتاق در"
كه است اين مقايسه اين در جالب نكته.است كرده مقايسه تادفيلد ساخته (in the Bedroom)
.ميشود خشونت به متوسل قاتل از پسرش انتقام گرفتن براي دكتري "خواب اتاق در" فيلم در
براي سرانجام است جامعه روشنفكر طبقه از كه پدري است ، فرما حكم قانون كه مدرني دنياي در
پدر تصميم با فيلم جريان در نيز كارگردان.نمييابد خشونت جز راهي دردش بخشيدن التيام
.ميكند همدلي احتياط با
را مدرن دنياي روياي تونهو و پاكو برادر دو.است برعكس داستان خورشيد ، پس فيلم در
موجب كه جبرگرايانهاي سنت اما.شوند كنده خود خانواده از ميخواهد دلشان و دارند
وحشي طبيعت در خورشيد پس داستان.است بسته را آنان پاي و دست ميشود خونريزي و انتقام
آمريكاي رمانهاي خوانندگان كه طبيعتي.ميگيرد شكل خورشيد سوزان تابش زير و برزيل
.آشنايند آن با خوبي به لاتين
در درگيري اين.دارند درگيري نيشكر كشت و آب سر بر يكديگر با بيريوز و فريرا خانواده
از اگر كه است آن بر سنت محل اين در.شود كشته تونهو برادر شده باعث گذشتهها
رنگ خورشيد كه زماني و مياندازند بند روي را آن خوني پيراهن شد كشته كسي خانوادهاي
.ميزند انتقام به دست مقتول خانواده كرد زرد را خون
و است برادرش شيفته كوچك پاكوي.بگيرد را خود برادر انتقام كه است تونهو نوبت بار اين
است عاطفه از مملو كه او كودكانه دلواپسيهاي.بدهد كشتن به را خودش او نميخواهد دلش
از را تونهو شام سرميز ميكند سعي او حتي.ميكند بيشتر را انتقام اين تعليق
نشان را انتقام جز راهي كه ميزند او به محكمي سيلي پدر اماكند منصرف انتقامگيري
.نميدهد
او نيشكر مزرعه در ميشود ناگزير تونهو و ميگريزد قاتل.ميرود فريرا مزرعه به تونهو
بهترين از يكي سكانس اين":تايمز نيويورك منتقد اسكات.ا.اي گفته به.كند دنبال را
دوربين جلوي از نيشكر ساقههاي سريع عبور.است معاصر سينماي در تعقيبوگريز سكانسهاي
و انتقام بيانگر قاتل و تونهو اضطرابآلود نفسهاي صداي و ميگيرد را ديد جلوي كه
عمل به مبهوت و گيج چنان و نميكند رضايت احساس تونهو قتل اين از بعد ".است كور كشتاري
.است بيزار خود عمل از انگار كه ميكند نگاه خود
زرد را آن خون خورشيد تا مياندازند بند روي را پسرشان خونآلود پيراهن فريرا خانواده
.برود انتقام براي بايد خانواده اين از ديگر جواني بار اين و كند
خشونتآميز فضاي اين اوميكند اجرا نمايش سيرك در كه دختري.ميرسد راه از كلارا اما
با را خشونت داستان كارگردان و ميكند تجربه را هوس و عشق تونهو.ميكند رمانتيك را
باعث هوس و اندوه خشونت تلفيق" اسكات.ااي گفته به ميكند ، تلفيق ملايم رمانتيكي
از سرشار چنان داستان اين روايت اما ".ميشود فيلم در مانتاليسم سانتي رگههاي ايجاد
است هوشمندانه چنان ادبي روايتهاي ايننميماند سطح در تماشاگر كه است ادبي مايههاي
نور و خورشيد شمع ، نور روشنهاي سايه از سالرز والتر.نميكند مخدوش را فيلم حركت كه
با كور و بسته مدار اين براي او تاكيد.است كرده زيباشناسانه استفادههاي طبيعت در
بيضي عكسهاي قاب و پدر خشن فريادهاي و عبوس چهره و كوب خرمن دور به گاوها چرخيدن نمايش
.است سنجيده و دقيق بسيار مقتول ، قاتلين
شكل
پاكو معصوم چشمهاي در فقط باشد ، داشته بسته دايره اين از رهايي به اميدي فيلم اگر
.ميكند خارج مدار اين از را او برادرش به پاك عشقي با كه كوچك پاكوي.ميشود ديده
اين.ميكند ايجاد دراماتيك موقعيتي خانواده دو دادن قرار هم كنار در با سالرز والتر
و خشونت از گريز سفر ، عشق ، چاشني با كه روايتي ميشود ، بيان تاثيرگذار روايتي با موقعيت
.است زيرك فريرا مرفه خانواده دادن نشان در حتي او.است همراه خانوادگي پاك احساسهاي
و نابيناست خانواده اين بزرگ اما است قويتر بيريوز خانواده برابر در اگرچه خانواده اين
.شدهاند كشته بيهوده كه است جواناني داغدار نيز خانواده اين
توضيح
هنرمندان نگارخانه مدير بازداشت بر مبني خبري ديماه روز 11 همشهري روزنامه صفحه 17 در
و ايران هنرمندان خانه خبر اتاق توسط خبر اين كه بود شده چاپ جهان شرف خانم ايران
.است شده اعلام نادرست خانه اين مديريت
هنر حاشيه
شيكاگو باد زنده *
مدام و آورده روي بازيگري حرفه به حسابي "كروز تام" از جدايي از پس كه "كيدمن نيكول"
پرده روي تازهاي فيلم روزها اين كند ، بازي ماندگار و خوب نقشهاي در ميكند سعي
"كيدمن" بازي ميگويند ديدهاند را فيلم كه آنها."شيكاگو" نام به دارد جهان سينماهاي
موزيكال فيلم يك "شيكاگو".ميدهد ارائه بهتري بازيهاي روز به روز او و است فوقالعاده
اميد اين به طرفدارانش هم حالا همين از و برده را خيليها دل عمومياش اكران در و است
هم قبل سال كيدمن.ببرد جايزه دو يكي دستكم آينده سال اسكار مراسم در فيلم كه بستهاند
مذاق به هم فيلم آن كه بود كرده شركت "لورمان باز" ساخته "مولنروژ" با اسكار در
.كردند كيف حسابي ديدنش از و آمد خوش خيليها
هم باز دارد دوست و ميبرد لذت خيلي موزيكال فيلمهاي در بازي از كه گفته ضمن در كيدمن
حضور شيكاگو درباره پاسخ و پرسش جلسه يك در كه او حال عين در.كند بازي فيلمها اين از
حسابي سالها اين در موزيكال ژانر نظرش به كه گفته مجلس در حاضران به بود كرده پيدا
آينده در كه ميدهد نشان شدهاند ساخته سال دو يكي اين در كه فيلمهايي اما مانده مهجور
و مولنروژ مثل فيلمهايي ساخت با اصلا و ميگيرد قرار توجه مورد حسابي هم ژانر اين
كيدمن.كند پيدا را مخاطبانش و برگردد دوباره موزيكال سينماي تا شده بازي راهي شيكاگو
قبول حتما شود پيشنهاد او به خوب موزيكال فيلمهاي در نقش يك سالي اگر كه كرده اضافه
!ميكند
خطرناك ذهن يك اعترافات *
خوب نقشهايش همه در منتقد يك قول به كه آمريكايي فوقالعاده بازيگر "كلوني جرج"
كنندهاش تهيه ضمنا و كرده كارگرداني خودش كه است گرم فيلمي به سرش روزها اين درخشيده
"سودربرگ" و "كلوني" كه شده توليد كمپاني همان در "خطرناك ذهن يك اعترافات"است بوده هم
كتابي از است برداشتي كلوني اول فيلم.ميسازند خوب فيلمهاي و انداختهاند راه هم با
كننده تهيه ضمنا كه را مركزي اطلاعات سازمان مامور يك دوگانه زندگي كه "بريس چاك" نوشته
قصد اول همان از كه گفته سيبي.بي با وگويي گفت در كلوني.ميكند بررسي هست هم تلويزيون
و هست هم بيطرف و است تازه و تر فيلم حال عين در باشد ، چيزها اين همه شامل فيلمش داشته
و گرفته عهده به را نقشي خودش فيلم در البته بازيگر آقاي.نميدهد هم هيچكس به را حق
كه گفته كلوني.بكند هم بازي كارگرداني ، جز هم بعدياش فيلمهاي در دارد دوست گفته
و نيست اميدوار چندان سينما در بازي به چون دارد دوست را فيلم توليد و تهيهكنندگي
و كند بازي فيلمها در ميتواند هم بعد سال سي يا بيست كه باشد مطمئن خيلي نميتواند
راه كمپاني يك سودربرگ همكاري با همين براي.نه يا ميدهد او به را نقشي اصلا كسي
.كند كسب خودش براي بيشتري اعتبار حال عين در و نيفتد دور سينما از وقت هيچ تا انداخته
است سختي خيلي كار سينما در اعتبار يك نگهداشتن كه بود گفته پيش سال دو يكي كلوني جرج
!بشود موفق راه اين در تا بزند آتش و آب به را خودش بايد آدم و
استاد بازگشت *
و شده شكسته بالاخره طلسم كه گفت تلويزيوني برنامه يك در سينمايي خبرنگار يك وقتي
همه با هم حقنكرد باور كس هيچ كند كارگرداني را فيلمي است قرار "برگمن اينگمار"
نمايش و ساخت از كه سالي بيست طول در چون نميكردند باور را خبر اين كه بود آنهايي
سينمايي فيلم ميخواهد كه نكرده اعلام رسما وقت هيچ استاد ميگذرد ، "الكساندر و فاني"
دور سالهاست كه ساله چهار و هشتاد استاد كه دارند آن از حكايت رسيده خبرهاي اما بسازد ،
آماده تقريبا كار اين و ساخته را "ساراباند" فيلم ميكند ، زندگي جزيره يك در و مردم از
"دوفونيوس ژوليا" و "اولمن ليو" ،"يوزفسن ارلاند" ،"برگمن" تازه فيلم در.است نمايش
در برگمن.داشتهاند را استاد با كردن كار افتخار هم اين از قبل همه كه ميكنند بازي
است ادامهاي جورهايي يك ساراباند خودش نظر به كه گفته داده فيلمش به راجع كه توضيحاتي
كه جور اين.ميآيد حساب به هم مستقلي فيلم حال عين در و "ازدواج يك از صحنههايي" بر
از بعد و ميشود پخش سوئد تلويزيون از اول بار براي ساراباند آينده سال بهار ميگويند
كه است كارگردانهايي آن از يكي برگمن استاددرميآيد دنيا سراسر در عمومي نمايش به آن
شكل زيباترين به را چيزها جور اين و زندگي مرگ ، انسان ، خدا ، مثل مهمي مقولات توانسته
برگمن ببينند تا هستند ساراباند راه به چشم استاد شيفتگان حالا همين از.كند تصوير ممكن
!است ساخته فيلمي جور چه سال بيست از پس
|