ميماني تو
كاپوچينو
سبز جهنم
هنر حاشيه
ميماني تو
مهرجويي داريوش ساخته "بماني" به نگاهي
جوبيني يزداني احمد
تدوين مدد به مهرجويي كه است روستا اين مردم عزاداري مراسم نمايش بماني مشخصه وجوه از
ببرد را بهره بهترين عزاداران صداي و دستها حركت از است خودتوانسته دقيق
عمومي اكران به كه است روزي چند تاخير ، مدتي از پس مهرجويي داريوش اثر آخرين "بماني"
ميدادند ، ربط سينما سالن كمبود به را بماني نمايش افتادن تعويق به.است درآمده
ادامه به رغبتي من حاضر ، حال در":بگويد كه واميدارد را مهرجويي امروز ، كه مسئلهاي
كه چرا نشست مهرجويي آينده فيلم انتظار به ميتوان اوصاف اين همه با".ندارم فيلمسازي
اثر غيرمتعارفترين قطعا ، بمانياست گشوده مهرجويي سينماي در را ديگري راه بماني ،
به مهرجويي شخصي رغبت و توجه.باشد او آثار سري در نويني سرفصل ميتواند كه است مهرجويي
آشنا ادبيات با كه است كارگرداناني جمله از تقوايي و بيضايي كنار در مهرجويي) ادبيات
درخت پري ، گاو ، جمله از كند كارگرداني را زيبايي ادبي اقتباسهاي است توانسته او.هستند
وقايع كه چند هر شود روايي مستحكم ساختار يك داراي بماني كه است شده سبب (گلابي
داستاني ، - مستند فيلم يك را بماني تا ميآيند پيش داستان پابهپاي فيلم ، مستندگونه
دست روي دوربين با فيلم ، كل كه ميشود پررنگتر آنجا بماني ، مستند وجوه.دهند جلوه
- مورد دو جز به سكانسها تمام در مهرجويي همچنين.ميشود فيلمبرداري "بدخشاني بهرام"
و ناشناخته بازيگران حضور.ميكند استفاده طبيعي نور از - پلان يك و سكانس يك
-Degma" قرارداد به مهرجويي شايد.ميكند كمك فيلم مستندواره جلوههاي به نيز غيرحرفهاي
اين در قرارداد ، اين شده مطرح مولفههاي از برخي حال هر به.است داشته نظري نيز "95
بماني دنبال به دوربين جستوجوي سكانس اگر نورپردازي ، زمينه در مثلا.ميشود ديده فيلم
سكانس قرمزرنگ افكت تك و (شد فيلمبرداري دوربين روي چراغ يك با كه) تاريك بيمارستان در
.ميبرد بهره محيط طبيعي نور از فيلم كل كنيم ، حذف را دلارام شدن زنده دوباره رمانتيك
با را تماشاگر كه ميدهد رخ گونهاي به فيلم اين در كه زمان گذشت مورد در است همچنين
(فيد يا ديزالو) زمان گذشت سنتي شيوههاي از اينكه عين در نميكند ، روبهرو خلاء
شيوه و داستاني بافتار اما.دلارام دست به سرباز قالي شدن بافته مثلا.نميكند استفاده
آنها حرمان و است دختر سه داستان بماني ، داستان.است مثالزدني بماني ، در مهرجويي روايي
فيلم اين).هستند دچارش خانوادهها كه نكبتياي فقر و برادرانشان و پدران قومي تعصبات
پيرامونشان مسائل با دختر سه اين برخورد (است شده فيلمبرداري ايلام روستاهاي از يكي در
خودكشي بالاي آمار يادآور ديگر بار كه دارد غمباري و تراژيك جنبه آنها ، دروني شورش و
به ديگري و ميزنند خودسوزي به دست سه ، اين از دختر دو كه جاييميشود ايلام استان در
بسيار است ، مدتي كه) مشابه آثار ديگر از را بماني آنچه.ميرسد قتل به برادرش دست
پرداخت نحوه ميكند ، متمايز (است تزايد به رو ايران فمينيست حقيقت گويا و شدهاند
.ميكند تصوير را درد فقط و نميپيچد نسخه مهرجويي ، اينكه اول.است مسئله اين به مهرجويي
مرگ زمان تا و ميشود آغاز نفسگير افتتاحيه يك با فيلم.است فيلم متن در دوم مسئله
اينگونه].نشدهاند فيلم وارد ديگرش دوست و بماني (ميشود جدا تنش از سرش كه) دلارام
با [.است هيچكاك آلفرد ساخته "خانوادگي توطئه" يادآور فيلم ، محوري داستان به شدن وارد
برخورد با فيلم ، دانشجوي.ميشود تازهاي مرحله وارد داستان دانشجويش دوست و بماني ورود
محمدرضا" بجاي و موثر بسيار موسيقي اينجا در.ميزند خطرناكي تصميم به دست پدر ، نامناسب
دانشجو.ميكنند افزون را سكانس اندوهباري و هراسناكي بار متعدد ، كلوزآپهاي و "درويشي
"خالو" با ميلش برخلاف خانواده ، فقر خاطر به بماني ديگر ، جاي در و ميكند خودسوزي
خود براي مرفهي زندگي و "دارد يخچال دو" كه مردي.مسن و عياش است مردي كه ميكند ازدواج
.است كلفت كه خانه ، بانوي نه خالو ، خانه در بماني.است ديده تدارك
چوپان وقتي اما ميگريزد ، خانه از او اميد به دارد ، چوپان يك محبت گرو در دل كه بماني
پايان به اينجا در بماني ، سرگذشت.ميزند خودسوزي به دست استيصال ، كمال در نمييابد ، را
كه بدني و سوخته صورتي با بازميگردد زندگي به دوباره سوختگي ، درصد چهل با او و نميرسد
و كبود چشمه به را او پس كند ، رها را بماني كه نبود بيرحم آنقدر مهرجويي.نميبينيم ما
از كه مردگاني".كند حس را آرامش مردگان ، كنار در بماني تا ميرساند مردهشو يك خانه
".بهترند زندهها
است (Sar Fat گويا) روستا اين مردم عزاداري مراسم نمايش بماني ، مشخصه وجوه از ديگر يكي
بهترين عزاداران ، صداي و دستها حركت از است توانسته خود ، دقيق تدوين مدد به مهرجويي كه
قواعد از تدوين ، نوع اين با مهرجويي كه نيست لطف از خالي نكته اين ذكر).ببرد را بهره
به ميتوان اينجا در (.نميپذيرد را قواعد تمامي دربست او پس.ميكند 95عدولDegma
پتو در پدر را بماني سوخته جسم كه است زماني به مربوط هم آن و گرفت خردهاي مهرجويي
از مدد با مهرجويي اينجا ، درميشود خارج خانه از كنان زاري و سرزنان بر و ميپيچد
مراسم در قبلا كه) عزاداراي حال در پيرزن دستهاي چرخيدن حركت از (Cut - Out) برشي برون
اما.ميدهد اطلاع تماشاگر به را بماني محتوم مرگ نوعي به (بوديم ديده دلارام عزاداري
كوتاه نماي اين كاركرد پرسيد ميتوان پس.ميماند بماني ، كه ميبيند تماشاگر پايان ، در
چيست؟
همچنين و كرد اشاره دوربين به بازيگران مستقيم نگاه به ميتوان فيلم ، ديگر وجوه از
كه فجايعي اضطراب از لحظاتي ميكند ، سعي پاسخ و پرسش با دوربين پشت از كه مهرجويي صداي
چوپان.كرد عنوان را فيلم گروتسكيست مايههاي درون ميتوان ضمن در.بكاهد ميدهند ، رخ
بيوك و رضايي) رضايي حبيب درخشان حضور سكانس دوربين ، با كوتاهش گفتوگوي و موبايلش با
روي بماني مادر و پدر اروتيك شوخيهاي و (بودند فيلم اين نامدار بازيگران تنها ميرزايي
همين بيانگر آن ، در نهفته تلخ طنز و خالو ، و بماني عروسي روز در خالو تخت
.درونمايههاست
استاد كارنامه در و ايران سينماي در درخشان فيلم يك را بماني ميتوان كلي طور به
سينماي رئاليستيك تنگ چارچوب در را خود فيلم ، اين در مهرجويي ، .كرد قلمداد مهرجويي
- دانشجو دختر ديد از كه دلارام يافتن زيست دوباره درخشان سكانس در.نميدهد قرار مستند
.ميشود داده نمايش - ميزند پا و دست آمبولانس ، يك درون زندگي ، و مرگ ميان غرقاب در كه
حالات منوال ، بدين و ميشود وارد رمانتيسيسم به لحظاتي در و سوررئاليسم به مهرجويي
روستا ، معروف نماهاي طبيعي ، روشنهاي سايه با كه فيلم (Imaging) خيالي و رويايي
به ميتوان همچنين.ميشوند كامل بود ، شده ايجاد..و پلهاي تدوين كشنده ، كلوزآپهاي
دوباره حضور سكانس همان آن ، زدني مثال نمونههاي از كه كرد اشاره فيلم تمثيلي وجوه
آن خاكي جاده و (قبرستان) كبود چشمه محله نام موت ، روبه دانشجوي نگاه از سرباز و دلارام
و بماني سينمايي ساختار ميان تطبيقي بررسي يك در ميتوان اغماض ، قدري با.كرد اشاره
مهرجويي هم بار اين شايدداد نام پسامدرن عينيتگراي رمان يك را بماني پسامدرن ، ادبيات
.است نبوده بينظر ادبيات ، به
در گفت ميتوان اما برشمرد ، روزنامهاي نوشتار يك در نميتوان را بماني هنري وجوه
ايران ، سينماي مشتاق تماشاگران براي بماني اكران هنري ، ارزشمند و فرهنگي فيلمهاي برهوت
سينماي در بماني ، ساختار قطعا.تجاري فيلمهاي آلوده هواي در است راحتي نفس منزله به
مهرجويي ، فلسفي و ادبي سينمايي دانش.شد خواهد سينماگران ديگر توجه مورد و ماندگار ايران
.مهرجوييمينشينيم آينده فيلم انتظار به.كردهاست فراوان ياري "بماني" آفريدن در را او
كاپوچينو
هنرمند كمدي فيلمهاي در پرستويي بازيهاي مقايسهاي بررسي
كمانگري بابك
اجراي موفقيت از درصدي نقش از بازيگر درك اما دارد را پرسوناژي هر درك توانايي پرستويي
است وابسته عوامل ديگر به موفقيت بقيه ميكند تضمين را او
دست كمدي ، تلويزيوني مجموعههاي و فيلمها سوي به خود فعالانه رويكرد ادامه در هنرمند
با كارگردان اين.است زده "نيستم كوك من عزيزم" غريب و عجيب نام با فيلمي ساخت به
و موميايي 3 و عوضي مرد فيلم دو ساخت با طنزسازي حيطه در اخيرش چندساله فعاليتهاي
آثاري.كند جلب خود آثار به را مخاطب توجه توانسته كاكتوس ، طولاني سريال توليد همچنين
و كلام كمدي از بودهاند ، موفق نسبتا هركدام طنز متفاوت انواع از بهرهگيري با كه
.(كاكتوس سريال) سياسي طنز و (موميايي 3) استيك اسلپ و هجو كمدي تا (عوضي مرد) موقعيت
در فيلم ، يك از شده پخش تلويزيوني تيزرهاي بدترين از يكي با...من عزيزم هرحال ، به
اخير فيلم سه اين در هنرمند.است يافته دست ضعيفي نسبتا فروش به و شده اكران سينماها
پديده بر عمومي اجماع كه بازيگري است ، كرده استفاده اول نقش در پرستويي پرويز از خود
او از سالها اين بازيگر بهترين عنوان به تقريبا و دارد تاكيد هفتاد دهه در او بودن
به بيشتر خود كمدي فيلمهاي اول نقشهاي در پرستويي از هنرمند استفاده اينكه ميشود ياد
به ولي نيست ما بحث مورد بكشد چالش به را پرستويي كارنامه است ممكن يا است هنرمند نفع
درصدي نقش از بازيگر درك اما دارد ، را پرسوناژي هر درك توانايي بازيگر ، اين ميرسد نظر
فيلم يك سازنده عوامل ديگر به موفقيت بقيه چه ميكند ، تضمين را او اجراي موفقيت از
از كه ميكند بازگو را مقرراتياي و شريف كارمند حكايت..من عزيزم.است وابسته
تنها به كه اوميكند خودداري رشوه هرگونه دريافت از و دارد حذر غيرقانوني كار هرگونه
ميفهمد اينكه از بعد ميخرد كامپيوتر برايش شود معدلش 20 اگر است داده قول خود پسر
شده راهي هر از كه ميافتد فكر به ناراحت و سرخورده كاملا ندارد را كامپيوتر خريد مبلغ
گروگانش قتل به تهديد طريق از تا ميآورد آدمربايي روبه اينكه تا.كند تهيه را پول اين
.شود حاصل رايانه خريد براي موردنظرش مبلغ
و وظيفهشناس كارمند يك چهره دارد قصد كه عينك و پيراهن بسته يقه با پرستويي خاص گريم
پرستويي چهره در گريم.است موميايي 3 در او گريم مشابه تقريبا كند القا را مقرراتي
عوضي مرد در مثال براي.است گريمخور او چهره معمول عبارت به باشد كارآمد ميتواند خيلي
گرچه است ، نشسته پرستويي قامت به منظم كارمند چهره.ميسازد عينيتر را خود كاركرد گريم
كه دستبندي از صحنهاي با فيلم.است كرده فراواني كمك حس اين به نيز او صورت ميميكهاي
با و ميشود آغاز ميبرد دادگاه سمت به خود با را او و است زده مجرمي فرد به پليس يك
محور كه ببيند را اثري بايد او كه ميآفريند تماشاگر براي را ذهنيت اين عنوانبندي ، اين
به را ذهنيت اين عملا فيلمنامه ادامه در اما است ، جرمگرايي و جرم پديده آن روايي
براي را داستان و ميدهد دست از را داستان اصلي ربط خط حقيقت در و ميكشاند بنبست
سقوط از را اثر كليت نميتواند فيلم بطن در نيز پرستويي.ميكند باور غيرقابل مخاطب
ولي ميدهد نشان را خود كمنظير استعداد از مايههايي صحنههايي در اگرچه او دهد ، نجات
گرچه موميايي 3 درميشود گرفتار راكد و كسلكننده فيلمنامه يك تاروپود در هم باز
بود درآميخته طوري پرستويي بازي با آن هجو كمدي نوع اما داشت ساختاري مشكلات فيلمنامه
بيشتر قضيه اين حتي عوضي مرد درميساخت ممكن تماشاگر براي را فيلم تعقيب تقريبا كه
به اقتصادي سطح پايينترين از فرد يك زندگي فضاي تغيير انسان ، دو مغز تعويض داشت ، نمود
همه و همه مرد ، يك زندگي در زن دو حضور برانگيزتر چالش همه از و اجتماعي ، غني لايههاي
.بود كرده فراهم طنزآميز موقعيتهاي خلق براي زيادي ظرفيتهاي
درحالي.ميشود اسير افشار حميد شخصيت بيهويتي دام در پرستويي اما..من عزيزم در
اقتصادي و سياسي اجتماعي ، فاسد روابط تاثير معروف اصل همان يادآوري حال در فيلم كه
كارمند اوليه عزتنفس و شرافت علت نه تماشاگر ولي است جرم شونده مرتكب اراده بر جامعه
و احمقانه رفتارسردرميآورد آدمربايي در وي انگيزه از نه و درمييابد را
مغازه اين از اخراجش به منجر كه كامپيوتري ابزارآلات مغازه در افشار تاسفبرانگيز
از بيش فيلم اين در پرستويي پرسوناژ تكوين چگونگي.است توجيه قابل دليلي چه با ميشود
گاهي افشار حميد.است اتفاقات و پيامدها به متعلق باشد فيلمنامه فضاي به وابسته آنكه
اين و ميشود معمولي انسانهاي مانند هم گاهي ميدهد ، نشان خود از بلاهتآميز رفتارهاي
تماشاگر متقابل بهطور و فيلم بلاتكليفي به پيشزمينهاي هيچ بدون رفتار ، نوسان
شكل را فانتزي پليس يك نوسان كمترين با موميايي 3 فيلم در پرستويي شخصيتميافزايد
در نوسانش دامنه همه ولي نداشت وجود اجتماع در بيروني مابهازاي آن از گرچه كه بود داده
و فيلمنامه كلي فضاي به نسبت شخصيتها تناسب همچنين ، .بود مانده محدود فيلم فانتزي فضاي
بود شده حفظ عوضي مرد در هم به نسبت آنها تعامل و فيلمنامه كلي فضاي به نسبت آنها تعامل
كه حالي در بود كرده حفظ پرسوناژهايش بر را خود حرفهاي كنترل فيلمها ، آن در پرستويي و
.است رفته دست از حدودي تا كنترل اين..من عزيزم در
رشوهدهنده ارجاع يا كاغذ روي نقشه طراحي نحوه نظير كسلكننده و اغراقآميز صحنههاي
تضادي پاياني ، روياي آن يا مرد شدن عاشق سكانسهاي با باشد كمدي است قرار كه توالت به
ژانر در را او استعداد فيلم اين 3 در پرستويي بازيهاي هرحال به.دارند هضم غيرقابل
شايد ميشود محسوب سياه كمدي يك نوعي به كه برفي آدم در او نقش گرچه است ، سنجيده كمدي
نكته اين به بايد ولي ميرسد نظر به مهمتر و پربارتر او كمدي پرسوناژهاي ديگر به نسبت
دليل اگر حتي.است كرده طي را عقب به بازگشت يك...من عزيزم در پرستويي كه كرد اذعان
پرستويي طرف از نقش اين قبول شايد ولي _ است هم همينطور كه _ باشد فيلمنامه ضعف عمده
.است كشيده خطرناكي چالش به را او كارنامه
سبز جهنم
ار بيد و خواب سريال به نگاهي
كمانگري مهيار
ناموفق تجربه كه او.است شده تبديل صداوسيما دائمي مجموعهساز به فخيمزاده مهدي
ضعفهاي از بعضي بر بود توانسته تقريبا عشق ولايت با گذاشته پشتسر را سردار تنهاترين
را (ع)علي امام مانند درخشاني مجموعه كه بينندهاي گرچه بگذارد ، سرپوش خود گذشته كارهاي
(ع)علي امام باشد ، داشته جدي انتقادات نيز عشق ولايت به نسبت است ممكن ديده صداوسيما از
و جرح با حتي و بوده مذهبي مفهوم با سريالهايي توليد و ساخت سري براي شروع بهترين
يك تواناييهاي بر تكيه با بود توانسته هم باز بود شده روا آن به نسبت كه تعديلهايي
.بگذارد خود مخاطب بر سالها را خود تاثير ميرباقري داوود نام به نويسنده و كارگردان
پليس 110 ، صحيح اطلاعرساني سيستم و انتظامي نيروي فرهنگي فعاليتهاي گسترش با اكنون
در ممكن شكل بهترين به سينمايي فيلمهاي و تلويزيوني مجموعههاي توليد و ساخت امكان
.است گشته فراهم انقلاب از پس سالهاي
و اجتماع در پليس فرهنگ مقوله از انتظامي نيروي فرماندهي مجموعه صحيح درك و باز ديد
ايجاد باعث مردم بين در انتظامي نيروي جايگاه ارتقاي در تصويري رسانههاي رسالت
كالاهاي در پليس به بيشتر پرداخت جهت هنرمندان براي تسهيلات ايجاد مبنيبر راهكارهايي
همه و همه ساعت طي 24 فيلم ساخت مجوز دريافت و ناجا سينمايي شهرك ايجاداست شده فرهنگي
با و يك شبكه از است مدتي كه بيدار و خواب مجموعه.ميكنند حركت هدف اين راستاي در
درباره كه مجموعههايي تمام با شايد است پخش حال در فخيمزاده كارگرداني و نويسندگي
پليسي ژانر در آنچه.است متفاوتتر داشته اساسي نقش آن در پليس يا و شده ساخته پليس
شخصيتپردازي نوع ميآيد شمار به اصلي نكته سريالها در چه و فيلمها در چه معمايي
خاصي نوع ژانر ، اين معماگونه و پررمزوراز دنياي اينكه چه است ، مثبت و منفي پرسوناژهاي
آن بومي فرهنگ نوع آن از مهمتر و جامعه در موجود واقعيتهاي بر مبتني شخصيتپردازي
شخصيت ميشود محسوب ايراني پليسي سريالهاي و فيلمها آفت تاكنون آنچه ميطلبد ، را مردم
اينگونه است ، بوده منفي پرسوناژ ابليسوارگي و ذاتي بد مقابل در پليس معصوموار و مثبت
سريالها اينگونه اصلي نقش دو هر از غيرواقعي شدت به چهره شخصيت ، پردازش در مطلقگرايي
نمونه.است داشته نمود مخاطب فزاينده دادن دست از در آثارش و نتيجه كه كرده عرضه
مردمي است ، شده داده مردم خورد به دراز ساليان در وفور به سريالها و فيلمها اينگونه
خود ذهن در را پرسوناژ هر از پرنوسان تصويري اجتماعي روابط پس در روز هر كه
.برميخورند جدي تعارض به ميشوند مواجه تصويرسازيها اينگونه با وقتي و پروراندهاند
زنان زندان فيلم از نمايي در بيدار و خواب ناتاشاي
نقش بازيگر نونهالي رويا
فيلم ، بدمن همچنين و پليس از جداگانهاي تصوير اسلافش ، به نسبت حداقل بيدار و خواب اما
پروندههاي در فيلمنامهنويس تحقيقات دل از ميرسد نظر به ناتاشا شخصيت.ميدهد نشان
مجموعه اين نسبي موفقيت مهم عامل و برآورده سر انتظامي نيروي مشاوران همكاري و جنايي
به گانگستري شبه بينالمللي شبكه يك درون از ناتاشا ورود با همزمان سريال.است شده
محسوب خوبي شروع تلويزيوني سريال يك براي و ميشود آغاز خطرناك و ترسآور ماجراهاي
بازي با كه ميشود محسوب ايران تلويزيون تبهكار خطرناكترين و اولين اوميشود
Casting اينكه با.ميشود باورپذير تماشاگر براي نونهالي رويا قابلقبول و بحثانگيز
را ضعف اين حدودي تا بتواند چيز يك اگر ولي نيست قابلقبول هيچوجه به سريال اين
و است شخصي بسيار او بازي جنس است ، ناتاشا پرسوناژ براي نونهالي انتخاب كند ، لاپوشاني
را خود نفوذ كه دارد را اين توانايي دليل همين به كند ، تقليد او از نميتواند كس هيچ
به دست دهد تشخيص كه هرگاه رحمي هيچ بدون و كند اعمال بزرگ و كوچك خلافكارهاي روي
راس در ناتاشا اينكه است ، سريال اين در زن جدي و پرحرارت حضور ديگر نكته.بزند آدمكشي
تعادل به مثبت بعد نقطه بالاترين در سرگرد حضور با ميگيرد قرار فيلمنامه منفي قسمت هرم
شغل از جلالي سروان همسر بودن ناراضي شامل پليسي ، خانواده يك خانوادگي مشكلاتميرسد
گرچه مادرشان ، و پدر با سرگرد و جلالي سروان بچههاي جدي تعارض و تقابل همچنين و همسرش
خانوادههاي در كه مشكلات اين بيان نفس ولي بوده همراه صحيح پرداخت عدم و خام طرحي با
سريالهاي با نسبي مقايسه در اينها همه اما.است توجه قابل ميرسد نظر به جدي پليسي
مشكلاتي به كنيم نگاه بيدار و خواب به ديگري جنبه از اگر اما ميدهد ، نشان موفق قبلي
و جلالي سروان شخصيتهاي.كرد اجتناب آن از ميشد بيشتر دقت با شايد كه برميخوريم
به ضعف اين و دارند ضعيفي پرداخت صادقي محمد و حكيمي دانيال بازيهاي با حسيني سروان
خواهرشان و همسر با آنها گذاشتنهاي سر به سر يا و هم با دو اين شوخيهاي هنگام خصوص
از تقليدي حركات و پليس عمليات انجام هنگام ضعفها اين اوجميكند پيدا عينيتري نمود
كمبود به آن اعظم قسمت البته كه ميخورد چشم به اروپايي و آمريكايي پليسهاي
ميگردد ، باز اكشن صحنههاي كشيدن تصوير به در كارگردان هنري و فني تواناييهاي
در جديد تكنولوژيهاي از استفاده با آمريكايي و اروپايي مشابه نمونه در كه صحنههايي
ممكن شكل بهترين به بازيگران و كارگردان توانمنديهاي همچنين و تدوين و فيلمبرداري حيطه
.درميآيند تصوير به
هنر حاشيه
سپيده سينما در آخر پرده*
واروژ" ساخته "آخر پرده" فيلم شدن ساله دوازده مناسبت به "سينما صنعت" ماهنامه
مشتركان ويژه كه نمايش اينميدهد نمايش سپيده سينما در را فيلم اين "كريممسيحي
ساعت 16 ماه دي چهارشنبه 25 روز است سينما دستاندركاران همچنين و سينما صنعت ماهنامه
و فيلمنامه نويسنده:از عبارتند فيلم اين عوامل.ميشود برگزار فيلم عوامل حضور با
حسن:لباس و صحنه طراحي.جم رفيعي اصغر:فيلمبرداري مدير.مسيحي كريم واروژ:كارگردان
.دادگو محمدمهدي:توليد مدير.بيات بابك:موسيقي.آبنار پرويز:صدابردار.فارسي
.مدرسي مجيد:تهيهكننده
خردمند ، نيكو پطروسيان ، ماهايا پورصميمي ، سعيد ارجمند ، داريوش فرجامي ، فريماه:بازيگران
...و محجوب حسين ضرابي ، مرتضي عليزاده ، شهين لطفي ، غلامحسين هاشمپور ، جمشيد
كيارستمي و عاملي صدر همكاري*
.ساخت خواهد را خود فيلم كيارستمي عباس از طرحي اساس بر صدرعاملي رسول
و رسيد پايان به كيارستمي توسط گذشته ماه است نوجوان دختر دو داستان كه فيلم اين طرح
مرحله در فيلم حاضر حال در.بزند كليد را آن آينده سال فروردين اواخر صدرعاملي است قرار
سينما به را جديدي بازيگران كارگردان ، اين ديگر بار است قرار گويا و است توليد پيش
كارگرداني با كه بودند نوجواني دختر دو عليدوستي ترانه و آهنگراني پگاه.كند معرفي
خوبي بازيهاي "دارم سال ترانه 15 من" و "كتاني كفشهاي با دختري" فيلمهاي در صدرعاملي
.گذاشتند يادگار به سينما در
ديد بايد حالا كه است كارگردان دو اين متفاوت سينماي خبر ، اين در توجه قابل نكته اما
شد خواهد چه آنها همكاري نتيجه
انگليسي زبان به فيلم و حاتميكيا*
بازيگران با "فالش نت" عنوان با را خود اثر جديدترين حاتميكيا ، ابراهيم ميشود شنيده
.ميسازد خارجي
در نمايش براي و است انگليسي زبان به تماما ميشود ساخته كشور از خارج در كه فيلم اين
آينده سال تابستان اوايل يا و بهار فصل در فالش نت.شد خواهد زيرنويس يا دوبله ايران
.خورد خواهد كليد
پاريس در دراز اينچنين سفري *
.است دراز اينچنين سفري خود بلند فيلم اولين تدوين مشغول پاريس در هماكنون فارسي سپيده
به لنگرود در و كرد آغاز يزد در مهر از 10 را خود اثر فيلمبرداري است فرانسه ساكن كه او
.برد پايان
تنها ، و ميانسال رانندهاي.ميافتد اتفاق رويا و واقعيت بين مرز در فيلم اين ماجراي
.ميميرد هولناك تصادفي در بيكس نوجواني عروسيو از بعد صبحدم در افسرده و جوان زني
بودن از ديگري شكل سرگشتگي از دور به تا آنهاست دوباره زندگي آغاز حادثه اين حاليكه در
.كند تجربه را
.ميكنند بازي سلمانيزاده محسن و حماسي محمد نونهالي ، رويا محجوب ، حسين فيلم اين در
شد بيمه نميزند ، حرف زن اين *
.شد سرمايه بازگشت بيمه دانا ، بيمه توسط اميني احمد ساخته آخرين "نميزند حرف زن اين"
اتفاق ايران سينماي در بار اولين براي سينماست صنعت در جديد حركت يك آغازگر كه حركت اين
و شده نوشته راستين شادمهر توسط دارد حقوقي داستاني كه فيلم اين فيلمنامه.ميافتد
در قضايي قوه نظرات از همچنين كردهو تصحيح را آن حقوقي و قضايي مسائل طوسي جواد
.است شده استفاده فيلمنامه
دگا و شده فيلمبرداري قزلحصار زندان در ميگذرد زندان در كه فيلم اين از قسمتهايي
،(فيلمبردار) پويا حسن به ميتوان فيلم اين عوامل ديگر از.است آن كننده تهيه فيلم
حرف زن اين" بازيگران.كرد اشاره (موسيقي) همايونفر كارن ،(تدوينگر) گنجوي عباس
.ميدهند تشكيل...و سلطاني شهره حاتمي ، محمد رياحي ، كتايون اسكندري ، لاله را "نميزند
شد اعلام مسابقه بخش فيلم شش *
از ديوانهاي و كولي كارنامه ، روز دريا ، خاموشي باد ، نامههاي روشن ، شبهاي فيلمهاي
فجر فيلم جشنواره يكمين و بيست ايران سينماي مسابقه بخش در حضور براي كنون تا پريد قفس
كه مشكلاتي دليل به اميني عليرضا ساخته باد نامههاي فيلم حضورشدهاند انتخاب
.است توجه جالب بود ، گذشته سال يك در فيلم نمايش از مانع و داشت تهيهكنندهباآن
|