معمولي روز يك بعدازظهر
نديد را كدام هيچ
كوتاه خبرهاي
زمين زائر

معمولي روز يك بعدازظهر
چه ميكنيد ، پيگيري را فوتبال بازيهاي و اخبار هميشه اگر داريد ، دوست را فوتبال اگر
حتي.ميكنيد دنبالش نبريد هم لذت اگر.داريد دوست هم را برتر ليگ نخواهيد چه و بخواهيد
بازي كه هنگامي اما نداريد ايران فوتبال با كاري ديگر كه باشيد گفته خودتان به اگر
وسط داور كه ميشويد بلند وقتي و تلويزيون پاي مينشينيد ناآگاهانه ميشود ، پخش داخلي
.برتر ليگ دوازدهم هفته به برسيم كه شد نوشته اينها تمام.باشد كشيده را بازي پايان سوت
.باشد مطلب ليد مثلا كه مينوشتيد چيزي يك بوديد ما جاي هم شما اگر
پرسپوليس - ملوان
انزلي بندر هواشناسي.شود برگزار انزلي در پرسپوليس - انزلي ملوان بازي بود قرار ديروز
تربيت اداره رئيس ولي بود كرده اعلام ابري (ديروز) پنچشنبه روز در را شهر هواي وضعيت
عملي او خواست حال هر به.شود انجام بازي شده كه طور هر بود اميدوار انزلي بندر بدني
لغو بازي تا داشت نگه خود در را باران آب آنقدر هم شهر اين زمين.شد بيشتر باران.نشد
يك با را بازي ميتوانند باشند داشته شانس خيلي اگر فهميدند همه ظهر حوالي ديروز.شود
آخر.نيست مهم آنقدر كنند ، بازي نشد هم امروز حتي.كنند برگزار - جمعه روز - تاخير روز
.بود پرسپوليسيها براي خوبي هفته
(وسط) براقي عرب حسين:بسپاريد خاطر به را داورانش نام شد ، انجام امروز بازي اين اگر
.(كمكها) ساعي سهراب و تقيپور جواد
فجر - سپاهان
رفت نوعي قلعه امير سمت به اهواز استقلال به سپاهان باخت از پس پيش هفته كاظمي ، فرهاد
.بزنند باختزار از پس كه نيست قرار بالاخره ندارد ، عيبيكرد بغل شدت به را او و
سپاسي فجر و پيرواني غلام.است پيرواني افشين برادر ميزبان اصفهان در سپاهان امروز اما
كه بيروح و بيمزه آنقدر يا ميافتد ، ايراني غير فوتبال ياد آدم كه خوباند آنقدر يا
احتمالا اما دارد ، ديدن تيم دو اين بازي.ميكنند سقوط فصل پايان در حتما ميكني فكر
.ميشود پخش رقابت اين شود برگزار پرسپوليس بازي اگر امروز چون اصفهانيها ، براي
غلامرضا و بكپور حاتم ،(وسط) اصفهانيان فريدون:هستند خدا بندگان اين هم داورانش
.(كمكها) سليماني
پاس - نفت صنعت
خانه از خارج امتياز اولين گرفتن و پورحيدري رفتن از پس كه نداشته شانس شايد نفت ، صنعت
كه است هفتهاي چند پاس تيم و شاهرخي همايون.رسيده ملي تيم سرمربي تيم به - قبل هفته -
چه ديگر پاس.است آفتابي كاملا پاس هواي و حال.صعود در گرفتهاند شدت شديدي ، طور به
هفتهاي چند دارد ، ملي تيم در بازيكن است ، 5 ملي تيم مربي سر تيماش ، سرمربي ميخواهد ،
پاس مقابل نقطه هم نفت صنعت.دارد خوشبختي مديرعامل و ميكند درو امتياز فقط 3 كه است
توطئه ميگويند كه آورده هم آذربايجاني بازيكن دو يكي البته.دارد انگيزه فقط.است
ايرج:ميكنند قضاوت اينها را خطرناك بازي اينكنند بازي پاس مقابل در كه نميگذارد
(كمكها) صفري اسماعيل و عنايت مسعود ،(وسط) نظري
آهن ذوب - اهواز فولاد
از امتياز دو قبل هفته فولادداشت خواهند جالبي جنگ اصفهان آهن ذوب و اهواز فولاد
امتياز ميخواهد 3 حريف مربي سر بودن خارجي يمن به خودش زمين در حالا و گرفته سايپا
مديريت تغيير از پس حاشيه درصد گويا ولي دارد خوبي تيم و نفرات بگوويچ وينكو.بگيرد
كرد ضعيفكشي دقيقه 90.گرفت ملوان از بينمك امتياز سه قبل هفته هم آهن ذوب.رفته بالا
.بنشيند نيمكت روي آرامتر دارابينيان هفته اين تا
و شهريزادگان ايرج ،(وسط) مرادي جلال:باشيد داشته خاطر به هم را بازي اين داوران
.(كمكها) پورفرجي ابراهيم
ابومسلم - پيكان
وقتي.ميبازد هستيد پيروزياش آماده وقتي.بياوريد در سر نميتوانيد پيكان تيم كار از
.نكنيد پيشبيني هم را هفته اين پيكان و نسب ذوالفقار.ميبرد نداريد انتظار كه هم
.هستند پيشبيني غيرقابل حركات استاد آنها
كه روزي به واي ميبرد ، كه ندارد اطمينان آدم ميكند بازي مشهد در وقتي هم ابومسلم
همينطور بوديد ياوري جاي هم شما.برود دستيارانش و دكتر مصاف به تهران در باشد قرار
روي درست عزل تير هفت بالاخره.ميكرديد رها خدا امان به را بازيها و ميشديد بيحوصله
.است سرهنگ جناب شقيقه
ايران ورزشگاه در خانمها بيشتر حضور كه است اين باشد ، يادتان بايد كه هم آخر مورد
،(وسط) خسروي علي است؟ بازي اين خوشبخت داور كسي چه.باشيد داشته انتظار بايد را خودرو
.(كمكها) نهاد نيك نيكفر و داوودزاده امير
سايپا - شيراز برق
نارنجي ميهمان 11 شيرازي نارنجي ميرسد110 نارنجي آدم كلي به هم امروز آخر بازي
اصلا قاسمپور ابراهيم نميكند ، فرقي اماشد خواهد سفيدپوش سايپا البته.هستند تهراني
خدا خدا هفته اين شايد.نميكند حركت او ذهن خطهاي روي شيراز برق.نيست راضي تيماش از
.رسيد آرزوهايش تمام به او و است
و ميسوزد صالحي فراق در هنوز سايپا ايتالياييمياست جيوواني هم بازي ديگر طرف
.ميسازد
ميكنم فكر اما.بفرستد شيراز برق مصاف به حافظيه در را تيماش بايد او نميكند ، فرقي
بازي خوشبخت داورانباشد نداشته اهميت تيم دو پيراهن رنگ اندازه به بازي اين نكته هيچ
.(كمكها) كولكي خواجه و خرمآبادي جليل ،(وسط) بخشي سيامك:نارنجيها
برتر ليگ ردهبندي جدل
امتياز |
خورده |
زده |
باخت |
مساوي |
برد |
بازي |
تيم نام |
28 |
7 |
22 |
1 |
1 |
9 |
11 |
سپاهان 1 |
21 |
6 |
11 |
2 |
3 |
6 |
11 |
پرسپوليس - 2 |
20 |
8 |
13 |
3 |
2 |
6 |
11 |
پاس - 3 |
18 |
7 |
11 |
3 |
3 |
5 |
11 |
سپاسي فجر - 4 |
18 |
11 |
12 |
3 |
3 |
5 |
11 |
سايپا - 5 |
16 |
11 |
12 |
3 |
5 |
4 |
11 |
استقلال - 6 |
16 |
10 |
11 |
3 |
4 |
4 |
11 |
اهواز فولاد - 7 |
13 |
13 |
11 |
6 |
1 |
4 |
11 |
برقشيراز - 8 |
12 |
6 |
7 |
3 |
6 |
2 |
11 |
پيكان - 9 |
12 |
7 |
5 |
5 |
3 |
3 |
11 |
ذوبآهن - 10 |
10 |
13 |
10 |
5 |
4 |
2 |
11 |
ابومسلم - 11 |
10 |
12 |
7 |
5 |
4 |
2 |
11 |
نفت صنعت - 12 |
9 |
16 |
8 |
6 |
3 |
2 |
11 |
اهواز استقلال - 13 |
7 |
18 |
4 |
8 |
1 |
2 |
11 |
ملوان - 14 |
نديد را كدام هيچ
روزنامههاي در نفت صنعت با قراردادش عقد خبر كه روزي آبادان ، رفت پورحيدري كه روزي
كرد ، آغاز را نفت صنعت تيم تمرينات و آبادان رفت وقتي كرد مصاحبه وقتي شد ، چاپ ورزشي
پورحيدري منصور پورحيدري ، منصور و آبادان فوتبال هستند ، ناجوري وصله چه كه ميكردم فكر
حاشيهاي مشكلات كرده تجربه تاج ، باشگاه جنجال شده بزرگ است ، تهران خاكي فوتبال زائيده
است ناجوري وصله چه ميكردم فكر.دارند قرار فوتبال و آبادان مقابل در و است استقلال
فقر ، جنگ ، آثار قلب به برود است پايتختي آبيدوست آدم چه هر نازپروردههاي از يكي كه
كند دركش و بشناسد بفهمد ، را آبادان فوتبال كه ميتوانست چگونه پورحيدري.نان و فوتبال
هم شايد البتهداشت را تجربهاش زمان و آمادگي نه و بود آنها با همسو نه كه حالي در
.نخواست خودش ولي داشت
همسايهاي ميدانم بعيد كه تهران از نقطهاي از.بود رفته آنجا به ما جمع از پورحيدري
هم آن رفت ، آبادان به پايتخت از او.بورزد عشق فوتبال به ولي باشد گرسنه نزديكيشان در
تهران حاشيههاي از او.ايران غربي جنوب به كجا؟ به ايران مركزي شهر نقاط بهترين از
جاي.است كرده پيدا وابستگي آن به حد اين تا نميكرد فكر كه حاشيههايي كرد فرار
حاشيه استقلال از بيشتر آبادان فوتبال كه ميكرد گمان او.ميكند حس هميشه را خاليشان
حاشيه را نامش پورحيدري آنچه و آبادان فوتبال بله.بود او اشتباه بزرگترين اين و ندارد
را آنها ميتوانست او كه فقيري آدمهاي.داشت استقلال حاشيههاي با ديگري جنس ميگذاشت
تجربه فرصت پورحيدري منصور.داشتند ديگري همجنس كند مقايسه آبادان در فقر طرفداران با
را - سبزي و نان خمير همان - پاكوره گاه هيچ او.بود نكرده پيدا را توماني غذاي 40 كردن
گاه هيچ او.است آنجا عشقي چه به ميآيد سكو روي به كه تماشاگري بداند تا بود نخورده
چند ببيند تا بود نكرده نگاه را سكوها روي زمين ، تماشاي جاي به بازي بعد به دقيقه 60
به بازي دقيقه 60 كه كند فكر نداشت فرصت بود ديده هم اگر حتي.شدهاند اضافه نفر هزار
مجاني ندارند ، را بليت تومان حتي 200 كه تماشاگراني و ميشوند باز استاديوم درهاي بعد
پاي اگر كه را پسركي ببيند تا نرفت سكو روي گاه هيچ او.ميشوند ورزشگاه محوطه وارد
.بود كرده پايش كه بود كفشي از بهتر ميآمد استاديوم به برهنه
پيشبيني ورزشگاه سكوهاي روي را او مرگ پزشك كه ببيند را پيرمردي نكرد فرصت حتي او
اقامت كاروانسرا هتل در او.است سم مثل رنجورش قلب براي هيجان كه نميدانست.بود كرده
به كه نداشت خبر حتي و بگيرد فاصله رفاهش و تهران از مبادا كه شيكي و ستاره هتل 5.داشت
نه است نان واقعا شبشان نان كه پاپتي آدمهاي از پر است شهري صدمترياش چند فاصله
واقعا آبادان فوتبال و پورحيدري.بخواهد دلشان كه آنچه هر يا ماهي جوجهكباب ،
هيچ زدند لبخند استقلال خان روي به تهران آبي حاشيههاي وقتي.بودند ناجوري وصلههاي
روز چند خانوادگي مشكلات دليل به گفت و بست را چمدانهايش.نياورد ياد به را آنها كدام
ديگر رسيد ، مشاماش به تهران آلوده هواي وقتي رسيد ، تهران به وقتي.ميرود تهران به
آبادان زرد فوتبال او براي.بودند مرده فقر كودكان او براينداشت وجود آباداني او براي
وجود شرجي و آفتاب سيماني ، سكوهاي به نسبت قلبي تعهدي حتي او براي.نداشت وجود گاه هيچ
براي.كردهاند رشد آن با كه است خوب آنهايي براي (محلي زبان به گاز) گيس بوي.نداشت
ميبينند ، را لنجها و تاسيسات لاشههاي كه آنهايي براي ميبينند ، را اروند كه آنهايي
غربت در سالها كه آنان براي و ميكنند لمس را مخروبهشان خانههاي كه آنهايي براي
نقص هم چقدر هر كه فوتبالي به بستند دل.بردند ياد از را او فقر كودكان امازيستند
.است قهرمانان شيوه به و برزيلي آنها چشم به ولي باشد داشته
سايه سالها.است كرده تجربه را بودن دوم نفر سالها او.است مظلومي پرويز نوبت حالا و
منصور رفتن از پس زمان ، اين در اينجا ، .است اوجگيري نوبت حالا و كرده تحمل را بودن
دو در بتواند اگر آبادانيها ، براي باشد دنيا مرد محبوبترين ميتواند او پورحيدري ،
.باشد اول نفر ميتواند هم مظلومي پرويز كند ، اثبات برتر ليگ اول نيمفصل پايان تا هفته
خوردن كاروانسرا ، هتل در نفت صنعت طرفداران از تعدادي با ملاقات.است آرامش اول شرط
عشق.است محبوب حالا او.بود ملاقات جذاب بخشهاي از قليان صرف و شيريني و چاي
و نكرد ترك را آبادان پورحيدري ، مانند به او كه ميانديشند اين به آبادان فوتباليهاي
شايد و - فوتبال يعني زندگي مفهوم كه آنهايي براي.ببرد بالا عرش تا را او ميتواند اين
از صدايي.كند همراهيشان.باشد كنارشان در ميتواند هم مظلومي - زندگي يعني فوتبال
مردان ، براي جايي است ، آبادان اينجا كه ميرسد تختي ورزشگاه ساله شده 70 تخريب سكوهاي
براي آبشيرين ولي ميبرند لذت درصد رطوبت 90 در كشيدن نفس از كه آنهايي براي جايي
.ندارند نوشيدن
كوتاه خبرهاي
ميشوند ايتاليايي ايراني دو
تيم بازيكن دو "حيدريان محمدرضا" و "شمسايي وحيد":گفت ايتاليا فوتسال ملي تيم سرمربي
و كنند عوض را بازي نتيجه نيز اسپانيا و برزيل برابر حتي هستند قادر ايران فوتسال ملي
در شب چهارشنبه نوكريني آلساندر.ببرم ايتاليا به را بازيكن دو اين علاقهمندم من
در را بازيكن دو اين روزي كه است خرسندي جاي من براي:افزود ايرنا خبرنگار با گفتوگو
پس وي.كرد خواهم استقبال شدت به آن از شود فراهم انتقال اين مقدمات اگر و ببينم اروپا
بازيكن دو اين بازي به:كرد تصريح ايتاليا و ايران فوتسال تيم دو ديدار دومين خاتمه از
موفقيت به رسيدن براي ايتاليا تيم در چنيني اين بازيكناني به ميكنم احساس و دارم علاقه
ايتاليا فوتسال ملي تيم در شمسايي وحيد كردن بازي امكان اگر وي گفته به.دارم احتياج
.ميشدم خوشحال بسيار اتفاق اين از داشت وجود
انگليس باشگاههاي حذفي فوتبال
حذفي جام فوتبال مسابقات چهارم مرحله به كارديف تيم مقابل پيروزي با كاونتري تيم
كه ديدار اين در لندن ، از رويتر خبرگزاري گزارش به.يافت راه انگليس باشگاههاي
را خود مهمان صفر بر نتيجه 3 با تيم اين شد ، برگزار كاونتري تيم زمين در شب چهارشنبه
را كارديف تيم دروازه بار سه بوترويد 88 و سورت 57 هولد دقيقه 21 ، در فاولرداد شكست
.كردند باز
اسپانيا باشگاههاي حذفي جام
شب چهارشنبه اسپانيا باشگاههاي حذفي جام فوتبال مسابقات سوم مرحله از برگشت دور
سويل اوسازونا لاكرونيا ، ديپورتيوو مادريد ، اتلتيكو مورسيا ، تيمهاي آن در و شد پيگيري
به.يافتند راه چهارم مرحله به حريفانشان مقابل ديدار دو مجموع در پيروزي با مايوركا و
به الاوز تيم زمين در ديشب مورسيا ، دومي دسته تيم مادريد ، از رويتر خبرگزاري گزارش
بعد دور به و رسيد برتري به نتيجه همين با ديدار دو مجموع در و يافت دست يك بر برتري 2
.گذاشت گام
برتري صاحب ديدار دو مجموعه در و شد پيروز كسوروز تيم بر صفر بر مادريد 3 اتلتيكو تيم
يك بر اليكانته 4 سومي دسته تيم مقابل ديدار در لاكرونيا ديپورتيوو تيم.شد صفر بر 4
مقابل اوسازونا رئال تيم.شد بر 2 پيروزي 5 صاحب ديدار دو مجموع در و رسيد برتري به
تيم.يافت دست يك بر برتري 5 به ديدار دو مجموع در و رسيد يك بر يك تساوي به ايرون تيم
نتيجه همين با ديدار دو مجموع در و رسيد صفر بر يك برتري به بتيس رئال تيم مقابل هوئلوا
دو مجموع در و شد پيروز يك بر نومانسيا 2 تيم مقابل سويل تيم.يافت راه دوم مرحله به
تيم زمين در مايوركا رئال تيم چهارشنبهشب ديدار آخرين در.شد بر 2 برتري 5 صاحب ديدار
.شد بر 3 برتري 6 صاحب ديدار دو مجموع در و رسيد يك بر برتري 4 به والادوليد
ايتاليا باشگاههاي حذفي جام
ايتاليا باشگاههاي حذفي جام فوتبال مسابقات پاياني يكچهارم مرحله از رفت دور
خود حريفان بر پروجيا و لاتزيو تيمهاي آن در و شد پيگيري ديدار انجام 2 با شب چهارشنبه
رم شهر المپيك ورزشگاه در لاتزيو تيم رم ، از رويتر خبرگزاري گزارش به.شدند پيروزي
با تورين شهر الپي دل ورزشگاه در پروجيا و يافت دست يك بر برتري 2 به باري تيم مقابل
ويچنزا تيم دو ديشب مسابقات اين ادامه دركرد مغلوب را يوونتوس پرقدرت تيم نتيجه همين
به كيهوو و آثميلان تيم دو مرحله اين ديدار ديگر در.همرفتند مصاف به آاسرم با
.بودند رسيده گل بدون تساوي
انتقادات به كاپلو واكنش
روز سرانجام مطبوعات از دوري و سكوت ماه يك از پس آاسرم باشگاه مربي كاپلو ، فابيو
ميدهد ، جلوه بيانگيزه و همگسيخته از تيم يك را رم كه انتقاداتي به نسبت پنجشنبه
.داد نشان واكنش
تيم چگونه لزوم موقع در كه ميدانم من:داشت اظهار وي رم ، از رويترز خبرگزاري گزارش به
در كاپلو.نيست من مربيگري آغاز از رم تيم دوران سختترين الان و كنم متحد را خود
و نيست چيز همه به عالم خدا جز كسي قطعا:گفت دلواسپرت گازتا روزنامه با گفتوگو ادامه
با روز هر من و است مربيگري حرفه جداييناپذير جزء اين اما داشتهام اشتباهاتي نيز من
.دارم سروكار مختلف مشكلات
كادر و بازيكنان تمامي دسامبر ، ماه آغاز در آثميلان به آاسرم صفر بر شكست 1 از پس
به توجه با رم باشگاه.شدند منع رسانهها در ظاهرشدن و مطبوعاتي مصاحبههاي از باشگاه
جدول هشتم رده در است شده متحمل ميلان و پارما مودهنا ، بولونيا ، مقابل كه باختهايي
از آنها كه پرداخت انتقاد اين برابر در بازيكنانش از حمايت به همچنين كاپلو.دارد قرار
چنين من:گفت وي.ميكنند كمكاري و نكرده استفاده تيم براي خود توان صددرصد
همه اين مستحق باتيستوتا گابريل و كافو من نظر از و نكردهام مشاهده را نشانههايي
.نكردهاند كمكاري هيچگاه چون نيستند انتقاد
دادن دست از قيمت به تيمي هماهنگي در ضعف اما است قدرتمند هنوز رم تيم كاپلو اعتقاد به
گفت وي.است شده تمام تيم اين براي مسابقات واپسين دقايق در بسياري گلزني فرصتهاي
فصل اين در موفقيت كمترين كسب براي شانسي هرگونه فاقد را رم تيم اكنون هم از مطبوعات
.كرد خواهند بيشتري تلاش چون بود خواهد تيم سود به تصور اين و ميدانند
افتاد عقب پرسپوليس و ملوان
تختي ورزشگاه زمين شرايط بودن نامساعد و انزلي بندر شهرستان در بارندگي تداوم پي در
باشگاههاي قهرماني فوتبال رقابتهاي چارچوب در پرسپوليس و ملوان تيم دو ديدار شهر اين
.افتاد تاخير به شود برگزار پنجشنبه روز عصر بود قرار كه ايران برتر
تختي ورزشگاه در ديروز ساعت 14 بود قرار برتر ليگ دوازدهم هفته در تهران پرسپوليس تيم
پي در تصميم اين:گفت انزلي شهرستان فوتبال هيات دبير.كند ديدار ملوان تيم با انزلي
.شد اتخاذ انزلي تختي ورزشگاه زمين از بازي داوران و فوتبال فدراسيون نماينده بازديد
اين ورزشگاه زمين و منطقه هوايي و آب شرايط مناسببودن صورت در:افزود "جعفرزاد صفر"
.شد خواهد برگزار جمعه ساعت 14 تاخير ساعت با 24 ديدار
روز از ورزشگاه اين زمين:گفت شهر اين تختي ورزشگاه چمن زمين وضعيت آخرين خصوص در وي
تيم بازيكنان و مربيان.است شده آبگرفتگي دچار منطقه در باران شديد بارش دليل به گذشته
"كنار سفيد" هتل محل در و ميبرند سر به انزلي شهر در چهارشنبه روز از تهران پرسپوليس
.شدهاند مستقر شهر اين
ازAFC رئيس دعوت
فراهاني صفايي
رئيس "فراهاني صفايي محسن" از آسيا ، فوتبال كنفدراسيون رئيس العبدالله همام محمدبن
.آورد عمل به دعوت كنفدراسيون اين اجلاس در شركت براي ايران فوتبال فدراسيون سابق
سال ماه بهمن تا 4 ژانويه 2003 ، 2 تا 24 روزهاي 22 در آسيا فوتبال كنفدراسيون اجلاس
همام سوي از ارسالي نمابر در.شد خواهد برگزار مالزي پايتخت كوالالامپور در جاري ،
اينجانب پيام و ديدگاه ابلاغ منظور به ميكنم دعوت شما از صميمانه است ، آمده العبدالله
شهر در ژانويه 2003 تا 24 از 22 كه سميناري در آسيا كشورهاي فوتبال ملي فدراسيونهاي به
و قدرداني مراتب فرصت اين از استفاده بافرماييد شركت ميشود ، برگزار كوالالامپور
در بلكه ايران در تنها نه فوتبال توسعه براي شما بيدريغ حمايتهاي از را خود سپاسگزاري
و من توجه مورد همواره شما ارزشمند پيشنهادات و نظراتميكنم اعلام آسيا كشورهاي ديگر
شده متجلي من ديدگاههاي در نظرات اين از برخي كرد خواهيد مشاهده و است بوده همكارانم
.است
در شما ديدار منتظر و يافته را سمينار اين در حضور براي كافي زمان هستم اميدوار
.هستم كوالالامپور
امارات براي عراق جنگ اثرات
در عراق عليه آمريكا جنگ وقوع درصورت كردند اعلام پنجشنبه روز ژاپن فوتبال مقامات
خواهد برگزار ژاپن در متحده عربي امارات جاي به جهان جوانان فوتبال مسابقات فارس ، خليج
ژاپن فوتبال فدراسيون كل دبير هيراتا تاكهئو توكيو ، از فرانسه خبرگزاري گزارش به.شد
ميزباني امكان كشور اين (فيفا) فوتبال بينالمللي فدراسيون درخواست به بنا افزود
.داد خواهد قرار بررسي مورد را جهان جوانان فوتبال رقابتهاي
قطعا را ميزباني باشد شده اعلام ژاپن به فقط درخواستي چنين اگر:كرد تصريح هيراتا
.است كرده مذاكره مورد اين در نيز ديگر كشور چند با فيفا نيست معلوم اما پذيرفت خواهد
از 25 را رقابتها اين برگزاري آمادگي ژاپن و امارات كشور دو هر صورت هر در:افزود وي
جوانان فوتبالهاي پيكارهاي در شركتكننده تيم از 24 يكي ژاپن.دارند آوريل تا 16 مارس
.جهاناست
ميكند آماده را خود تاجيكستان
جام مقدماتي مرحله در پرقدرت حضوري براي را خود هماكنون از تاجيكستان فوتبال ملي تيم
شود ، برگزار چين در ميلادي سال 2004 فوريه در آن نهايي مرحله است قرار كه آسيا ملتهاي
.ميكند آماده
خبرنگار با مصاحبه در پنجشنبه روز تاجيكستان فوتبال فدراسيون دبير دولتاف شيرعلي
همچنين و تيم اين گروه در شركتكننده تيم سه از تيم دو:گفت مطلب اين عنوان ضمن ايرنا
فوتبال تيمهاي با تاجيكستان وي ، گفته به.است شده مشخص مقدماتي بازيهاي برگزاري زمان
تيمهاي بين مسابقاتي برگزاري با گروه اين چهارم تيم و شده همگروه تايلند و ازبكستان
.شد خواهد مشخص بنگلادش و لائوس هنگكنگ ، فوتبال
رقابتهاي از دوره اين مقدماتي مرحله:داشت اظهار تاجيكستان فوتبال فدراسيون دبير
سال 2004 فوريه تا 18 ميلادي جاري سال اوت از 19 تيم حضور 44 با آسيا ملتهاي فوتبال
حاضر حال در اينكه به اشاره با وي.ميشود برگزار (سال 82 بهمن تا 29 مرداد 28)
است ، تعمير دست در كشور اين پايتخت دوشنبه شهر در فوتبال مسابقات برپايي اصلي ورزشگاه
فوتبال فدراسيون ميشود ، برگزار بالايي سطح در مسابقات اين اينكه به توجه با:گفت
.است گرفته بهعهده را ورزشگاه اين ساختمانهاي و زمين مرمت و بازسازي كار تاجيكستان
در و خريداري روسيه كشور از مسابقات اين برگزاري زمين ويژه چمن تخم:كرد اضافه دولتاف
و سالنها همچنين و ميدان اين جايگاه و سكوها ديگر سوي ازاست شده پاشيده زمين سطح
سال در دوشنبه شهر فوتبال مركزي ورزشگاهاست مرمت و تعمير حال در ورزشگاه اتاقهاي
.رادارد نفر هزار گنجايش 20 و است شده احداث ميلادي 1940
زمين زائر
ايراني جهانگرد نادر مهدوي پوپه با گفتوگو
دور گرفت تصميم شبه يك ورن ، ژول ذهن پرداخته و ساخته نوزدهي قرن شخصيت فوك فيلاس وقتي
چند ظرف كه بود ساده آنقدر بريتانيايي يك براي دنيا نقشه بپيمايد ، روزه هشتاد را دنيا
بدون كه امروز دنياي در اما.كرد مشخص كاغذ روي را كشتي و راهآهن خطوط مسير ميشد ساعت
اتحاديههاي كه حالي در و نميشوي شناخته رسميت به هم وطن خاك در حتي گذرنامه و رواديد
زميني سفري از حرف شدهاند ، تنيده زمين كره سراسر در عنكبوت تار مثل منطقهاي و قارهاي
ديگري چشم به حال هر به كه ايراني خانم يك براي هم آن ميماند ، روياپردازي به دنيا دور
مهدوي پوپه حالا.پياده پاي دو و دوچرخه يك با تنها ، دختري.ميشود نگريسته دنيا در
خجلتزده را ورن ژول تا شده آن بر ميكند سفر پياده مدتهاست كه سالهاي دختر 29 نادر
"انفس و آفاق در روزه سيري 390" رهسپار او اينك روزه سفر 80 آن خواندن بيثمر با.كند
جهان گرد به شمسي چهل و سي دهههاي در ايراني جهانگرد دو اميدوار ، برادران سفر از.است
پوپه ماهه يك و سال يك سفر.است رفته نو نسلهاي خاطر از دو آن نام و ميگذرد مدتها
فراموشي گوشه در حالا كه دو آن تلاشهاي دستاورد تا باشد بهانهاي شايد نادر مهدوي
كه باشد دختري قلبي آرزوي ميتواند اين.گيرد قرار توجه مورد دوباره ميگذرانند روزگار
يونان ، تركيه ، كشور طريق 13 از را دنيا دور او.كند زنده را دلها تا ميرود سفر به
چين ، نيوزلند ، ژاپن ، هاوايي ، جزاير و متحده ايالات انگلستان ، آلمان ، فرانسه ، ايتاليا ،
از سفر شروع زمان.است خالي مصر جاي ميان اين در كه كرد خواهد طي عربستان و عمان هند ،
تا سفر اين.اسفند 1382 در سفر پايان زمان و بود خواهد ماه 1381 بهمن نيمه در تهران
به البته.شد خواهد طي پياده مسير باقي آن از پس و شده طي دوچرخه با آمريكا قاره انتهاي
مون قله ، چهار نادر مهدوي خانم كمنظير جهانگردي اين طي.آرام و اطلس اقيانوس فواصل جز
.كرد خواهد فتح را نيوزلند كوك مونت و ژاپن فوجيياماي هاوايي ، مائوناكئا فرانسه ، بلان
آدم با رويارويي انتظار شنيديم ، معتبر منابعي از بار نخستين را سفر اين ماجراي وقتي
.نكردهايم تحير چرا كه كرد متحير را ما او صداقت اما داشتيم را عجيبي
ورزش گروه
معطريان رضا:عكسها
اينكه عين در كنم وصل هم به را انسانها ميخواهم و هستم انساني وحدت دنبال به من
وحدت آن و معتقدم بدان كه هستم چيزي معرف اما باشم كليشهاي پيام يك حامل نميخواهم
است انسانها
هستند راهم سر كه مردماني زندگي كردن دوره جور يك است خانه به خانه سفر يك من سفر
كار چه و چيست زندگي از هدفشان اينكه و آمدنشان درباره كنم صحبت آدمها با ميخواهم
بكنند ميخواهند
خواندهايد؟ را روز هشتاد در دنيا دور رمان حتما *
.نداشتم هم خاصي برداشت ولي.همين فقط بود جالب برايم.ديدهام را كارتونش فقط
شرط يك اثبات براي ميگيرد تصميم شبه يك كه است آدمي ژولورن تخيلي كاراكتر فوك فيلاس *
كه نوزدهمي قرن دنياي در هم آن.بپيمايد روز هشتاد در را دنيا دور عملي تجربه يك و
اتحاد مفهوم نميتوان آيا.ناشناخته جاهايش خيلي و است بخار تكنولوژياش پيشرفتهترين
كرد؟ برداشت اينها از را شدن جهاني يا زمين
صرفا نميخواهد دلم من حداقل يا ميبرد سوال زير را ماجرا اصل اوليه شرط آن من نظر به
ميگويم خاطر همين به.ميرود بين از مسير تمام وقت آن چون كنم ، سفر شرط يك خاطر به
مسير كه بوده اين سعياش تمام ژولورن كاراكتر.نبود خاص خيلي "روز هشتاد در دنيا دور"
.ببرد را شرط و شود تمام روز هشتاد تا كند طي سرعت با را
.كرد تفرج و ديد بتوان هم سرعت همين در شايد *
من.نيست كردن تفرج آفاق سير نيست ، كردن تفرج زمين روي سير.نيست كردن تفرج ديدن نه
انجام سرعت با را آن الزاما يا كرد مشخص و محدود خيلي را سفر زمان مدت نبايد كه معتقدم
گرفته ناديده راه وسط نشانههاي يا پيامها اتفاقات ، از خيلي شكل اين به زيرا داد
بلكه.نيست هنر برگردي و بزني را قله بروي اينكه صرفااست رفتن كوه قله مثل.ميشوند
به اگر كه ميافتند مسير در اتفاقات خيلي.كني تعمق و بماني بيشتر شدي مجبور جاهايي يك
يا پرندهاي بشنوي ، صدايي اينكه بدون برگشتهاي و رفتهاي فقط.باختهاي نكني توجه آنها
...هيچ كني ، لمس را گلي ببيني ، بالا آن عقابي
پياده پاي با نيمي و دوچرخه با نيمي تنهايي به را دنيا دور كه هستيد خانمي اولين شما *
پيامي شما اينكه يا دارد تمثيلي يا پيام خود خودي به سفر نوع اين آيا.ميكنيد طي
داريد؟ دنيا مردم براي هم جداگانه
به را انسانها ميخواهم و هستم انساني وحدت دنبال به من مذهبم و جنسيت مليت ، از فارغ
كه هستم چيزي معرف اما.باشم كليشهاي پيام يك حامل نميخواهم اينكه عين در.كنم وصل هم
هم با آدمها كه آورم وجود به زمينهاي ميخواهم.است انسانها وحدت آن و معتقدم بدان
بهخصوص آدمها ، همه تا باشد جرقهاي حركتم همچنين و بگويند را نظراتشان و بزنند حرف
بدانند تا كنند ، حركت تا نمانند ، راكد آنها تا كند ، روانه آرزوهايشان سوي به را جوانها
تا دوچرخه ، با دنيا دور سفر حتما نه حالا كرد كارها خيلي ميشود بودن زنده براي كه
تمام اين اما.كرد دريافت را او پيام و ديد را خدا نشانههاي و را جهان ميشود بدانند
آن بخش مهمترين و نخستين.ميشود تقسيم اساسي بخش سه به من كلي هدف واقع در.نيست هدف
و كنم پيدا تكامل اينكه براي است شخصي تجربه يك سفر اين همه از اول.است خودم به مربوط
زنان ، با عملي گفتمان يك طرح هدف ، دومين.آفاق سير همانببينم را خداوند نشانههاي
دنيا مردم ساير به گفتمان اين لحظه به لحظه بازتاب و كشور هر و شهر هر جوانان و دختران
.است ايران به و
پول جمعآوري و حمايت جلب يعني داشتهام هم قبل از كه است فعاليتي راستاي در هدف سومين
.بيسرپرست بچههاي براي
چه دارند قرار مسيرتان در كه مردمي به ميكنيد؟ دنبال شكل چه به را اهداف اين *
ميگوييد؟
من.هستند راهم سر كه مردماني زندگي كردن دوره جور يك.است خانه به خانه سفر يك من سفر
وجه هيچ به كارم البته.كنم برگزار همايشهايي يا عكس نمايشگاههاي راه بين در است قرار
است ممكن ميگويم ، الان كه نيست چيزي همان دقيقا عملي گفتمان از طرحم و نيست تبليغي
من.بپذيرم را سفر شرايط بايد كه چرا بكنند تغيير سوالاتم طبيعتا و فكرم بروم كه جلوتر
جهانگردي يا ايران نه زنان ، درباره نه كنم ، تبليغات دوچرخهسواري به راجع ميخواهم نه
اينكه و آمدنشان درباره.كنم صحبت آدمها با ميخواهم فقط.ديگر چيز هر و مذهب يا ايران
گوناگون كشورهاي جوانهاي از ميخواهم بكنند ، ميخواهند كار چه چيست ، زندگي از هدفشان
كنم تعريف ديگر مردم ديگر ، جوانهاي براي بعد و بشنوم را پاسخشان و بپرسم را سوالات اين
را پيام اين من نه ، جايي يا كسي طرف از نه.ببرم برايشان را دوستي پيام همه از بالاتر و
.ميكنم منتشر جهان در سينه به سينه
از و دهند؟ گوش را حرفتان بشناسند را شما كنند؟ اعتماد شما به آنها كه مطمئنيد كجا از *
كنند؟ حمايت شما از مهمتر همه
كه كند كنجكاو را مردم و كند جلب را مردم توجه كافي اندازه به سفرم نوع ميكنم گمان
تلكس روي سفرم خبر خاصي خبري موج هيچ بدون كه الان همين مثل.بگذارند پيش پا خودشان
انگلستان مقيم ايرانيان روزنامههاي.است شده نقل روزنامه چند در و رفته ايرنا خبرگزاري
خانمي نخستين من وانگهي.دادهاند بازتاب را خبرش نيز انگليسي و فرانسوي شبكه چند و
يا آنها اما نمودهاند جهانگردي كه زناني داشتهايم دنيا در.ميكنم سفر تنها كه هستم
يك يا و نكردهاند سفر دوچرخه و پياده پاي با من مثل اينكه يا بودهاند گروه قالب در
كاري چنين دارد ايران از خانم يك كه است مهم اين دنيا براي بهخصوص.نزدهاند كامل دور
.ميكند
.ميكنند تصور دروغ يا محال را آن شما سفر به واكنش نخستين در عدهاي كه هستيم شاهد *
است؟ نشده آغاز سفر هنوز كه حالي در هم آن ميكنيد دفاع كارتان از چگونه خودتان
هم تجربه با كه آقاياني از يكي.كنم تلف را وقتم خيلي نميتوانم اينها دوي هر براي من
كار اين بالا اراده و خوب برنامهريزي عليرغم كه ميكردند اصرار من به بار يك بودند
ولي.نميرسد سرانجام به سفر اين كه داشتند اعتقاد ايشان.است مشكل خيلي خانم يك براي
.نبوده من اراده و توان در ديگر نشد اگر و بكنم را تلاشم بايد كه گفتم پاسخشان در من
.كند انتخاب را بزرگي و سخت دروغ چنين نميآيد احمقي آدم هيچبودنش دروغ مورد در اما
كنم جلب را اعتمادشان بوده لازم كه كساني همه به را آگاهيام و را صداقتم من حال عين در
ماهه يك برنامه يك در سال 96 درداشتهام خارجي سفر هم اين از قبل دادهام نشان
قلههاي به صعود مداوم سال يازده از غير به اين گشتهام دوچرخه با را جنوبي آفريقاي
تماس من با فمينيستي سازمانهاي بعضي مدت اين دراست پياده پاي با ايرانگردي و مختلف
از ميشوم خوشحالبروم خاص تبليغات نوع يك بار زير نشدهام حاضر من اما گرفتهاند
مليتم و جنسيت نميخواهم اما كنم باز راهي ايراني زنان مخصوصا و زنان براي اينكه
.دهند قرار تحتالشعاع را اهدافم
افتاديد؟ سفري چنين فكر به كي بار اولين *
سفر اين دارم يقين چون بود ، نرسيده زمانش هنوز ولي شد قطعي پيش سال دو سفري چنين فكر
زمانش بايد فقط و ميگرفته صورت بايد حال هر در يعني.شده ثبت زندگيام مقدرات زمره در
اين ولي داريم انتخاب حق موردشان در كه هستند ما زندگي در اتفاقات بعضيميرسيده فرا
من به كه ديگراني سپس و خودم تكامل.دارد تكاملي جنبه و است اصلي انتخاب من براي سفر
.ميكنند اعتماد
است؟ شخصي تجربه و تكامل معناي به شما براي سفر پس *
وجودم در تجربه اين خالي جاي از هميشه ندهم ، انجام را كار اين اگر كه هستم مطمئن بله ،
.خورد خواهم حسرت
يك شد؟ آغاز كجا از سفر شوق اين سفر؟ چرا داشت ، وجود هم ديگري راههاي تكامل براي اما *
ذهني؟ تصوير يك يا آرزو يك بود ، رويا
به را رفتن سفر آرزوي اينكه از قبل.بود دلم در سفر عشق هست يادم وقتي از نميدانم ،
.ميشود زنده ذهنم در سفر خاطرات آورم ياد
بود؟ كدام سفرتان اولين *
كنند سفارش يا بدانند مادرم و پدر اينكه بدون و شدم مريض بار يك بود كه سالم دوازده
سفري آن شايد.كردم مداوا به شروع و خانه برگشتم و پيچيدم هم را نسخهام رفتم ، دكتر پيش
بالاي هميشه كودكي دوران كه ميآيد يادم حال عين در.تكامل و يافتن شفا براي باشد بوده
.داشتند وحشت كار اين از سالهايم و همسن.بودم درخت نوك يا ديوار
داشتيد؟ احساسي چه رفتيد ديوار بالاي كه بار اولين *
توپمان كه ميكرديم بازي بچهها با.است دوازدهسالگي از ميآورم ياد به كه خاطرهاي
فكرم به.كنم باز را در تا رفتم بالا ديوار از من.ايستادند همه.افتاد ديوار طرف آن
روي به را در ميخواستم فقط ميكند خاص يا متفاوت را من كار اين كه نميكرد خطور
.بود زياد جسارتم و شهامت پايين خيلي سنين از راستش.بگشايم دوستانم
داريد؟ آرزويي چنين هم دنيا دور به سفر آستانه در !"بگشايم دري تا..." *
شايد.بيفتد هم اتفاقي چنين است قرار كنيم بزرگ خيلي را قضيه نخواهيم اگر.حدودي تا خب
شايد.بخواهد كه كس هر.همه براي دوستانم براي فقط نه باشد كردن باز راه جور يك من حركت
.زندگيام اصلي هدف براي شود باز راهي هم
چيست؟ هدف اين *
در.است (ص)رسول حضرت سيره باشم هم پيروش بتوانم انشاءالله و هستم معتقدش كه چيزي
.است انساني و عرفاني تجربه يك من سفر حقيقت
عرفان؟ كدام با مطابق *
.انفس و آفاق سير همان يا اسلامي عرفان
شده؟ آغاز است وقت خيلي شما سفر ميرسد نظر به *
از بسياري ميكنم ، سفر است سال سالهاي كه است درست.ميكنم فكر چنين هم خودم.بله
ده به ده روستا ، به روستا تنها تنهاي را ايران جاهاي خيلي.رفتهام را قلهها و كوهها
زندگي عشاير با و ماندهام روستاها خود در.گشتهام محلي ماشينهاي با يا پياده پاي با
مديون او به خيلي كه استادي راهنمايي با سفرها اين از جداي من دروني تكامل اما كردهام
.شده آغاز برده ، گام به گام و گرفته را دستم و هستم
هم ديگر اسطورههاي زندگي در حتي.ميبينيم هم (ص)رسول حضرت سيره در را هجرت فلسفه ما *
كنار زندگي با چگونه فلسفهاي چنين.ميشويم روبهرو اصلي ركن يك بهعنوان سفر با
فكر خودم پيش حاليكه در ميبينم را پيرامونتان و خانواده با شما خوب رابطه من ميآيد؟
باشد؟ زده پا پشت رايج جهانبيني به بايد آدمي چنين ميكردم
او.ببريم را استفاده حداكثر تواناييهايمان از تا باشيم ما خواسته خدا كه دارم باور
همه از اما.شده مشخص چارچوبي يك حالا بماند زنده دلمانبمانيم زنده ما ميخواهد
ديدگاه از (ص)رسول حضرت سنت.آمدهايم اينجا به ماندن زنده براي ما كه است اين مهمتر
يعني.است زندگي در تعادل ايجاد بلكه نيست ، خارقالعاده كارهاي يا و شدن دنيا تارك من
را نشانهها هم و كردن استفاده موهبتها از هم.بودن مردم بين در هم بودن ، خلوت در هم
مقطعي در من.كند محبوس و محدود شرايطي تحت را خودش كسي نيست هنر اين وگرنه.كردن درك
زندگي آنطور بايد آرامش به رسيدن براي كه چرا بودم دشت و كوه در مدام زندگيام از
و بخوابيم شب برگرديم كار ، سر برويم شويم بلند صبح ما كه نخواسته خدا مسلما.ميكردم
و تكامل انتظار زندگي نوع اين از هم بعدنو از روزمرگي نو از روز صبح فردا دوباره
اصالت داراي باشد همراه هدف با اگر هم عادي زندگي همان البتهباشيم داشته را پيشرفت
پيش در كه باشد روش همين فقط زندگي نميشود كه هست نشانه آنقدر دنيا اين دراست
نگاهشان نه كه آمدهاند وجود به چه براي برمان و دور خلقتهاي اين پس.گرفتهايم
.تجربهشان نه و ميكنيم حسشان نه ميكنيم ، لمسشان نه ميكنيم ،
هدف به رسيدن راه در كه باشد باز آنقدر بايد آدمي هر شد ، مشخص هم هدفمان اگر اما
ديگر كرديم اشتباهي اگر كه نكرده شرط خداكند اشتباه جايي يك است ممكن كه بپذيرد
باز همه براي را راه كه است مهربان و بزرگ آنقدر او.برسيم و برويم جلوتر نميتوانيم
.دهيم نشان را تلاشمان و حركت ما كه است اين مهمگذاشته
پذيرفتهايد؟ را رايج جهانبيني همين آيا پس *
نفس با اينكه نه اما باشد راستا همان در بايد نيز جهانبينيام است تكامل هدفم من اگر
.باشد داشته منافات بودن مردم كنار در و زندگي
يك لباس دست چهار و كتاب تا چهار.دوشم به خانه انگار كه است طوري هم من عادي زندگي
بروم ميخواستم فقط من.بزنم پا پشت زندگي به نميخواهم اما.دوچرخه يك و كوهنوردي كوله
را نشانهها داشت ، را امكانش هركس آمده قرآن در كه همانطور نمايم سير را انفس و آفاق
.كند جستوجو
را زن شخصيت سه اين از يك كدام خانم يك بهعنوان بپرسند شما از ايران از خارج در اگر *
يكي مبارز ، يكي دانشمند ، يكي "مادرترزا ژاندارك ، كوري ، ماري":ميگوييد چه داريد قبول
راهبه؟
.دارد را خودش تعالي راه او.است خودش به منحصر كه ميكند طي را سيري موفقي انسان هر
كسي از حتما ما كه نيست قرار اما باشند الگو ميتوانند سه هر بزرگ زن سه اين من براي
راه بهترين دنبال به بايد هم من و كردهاند انتخاب را راه بهترين آنهابگيريم الگو
.باشم خودم تكامل براي
يا شما ترديد و ترس باعث بودنتان زن كه شده ميكنيد سفر تنها كه سالي همه اين در *
غريبهها؟ يا خانواده براي.شكستيد را "بودن زن" تابوي چطور اصلا شود؟ ديگران
در مرا سالها اين طي كه مردمي.نيست ميكنيد فكر ديگر خيليهاي يا شما كه آنطور قضيه
من به زود خيلي و نمودهاند استقبال حركت اين از زود خيلي ديدهاند كردن سفر تنها حال
هم طبيعي حدودي تا كه باشد نگران خانواده شايد.آنها به من همينطور و كردهاند اعتماد
.ميكنيد غلبه بدبينيها و نگرانيها اين به دهيد نشان را خودتان توانايي اگر اما هست
دنيا در ايدئولوژي اين با شما شخصي؟وقتي يا است تبليغي (ص)رسول حضرت سيره به شما نگاه *
.بيفتد تبليغي حركت يك فكر به است ممكن كسي هر ميگرديد
.نيستم مذهبي مبلغ من ميكنم تاكيد هم باز.است سيره اين از بهرهگيري بر مبني من نگاه
پوشش حتيباشد كسي چه مقابل طرف نميكند فرقي ميبينيد كه هستم همين باطنا و ظاهرا
ايراني بر هم خاص تعصبي هيچ.داشت نخواهد فرق ايران با زمين كره جاي هيچ در ظاهريام
نصيحت را كسي نه ميروم تبليغي برنامه يك بار زير نه من.ندارم بودنم زن يا بودنم
.ميكنم
چه؟ نرسيد پايان به سفرتان اگر.سخت سوال يك و *
از خارج كه بيفتد اتفاقي آن لحظه هر در است ممكن و ميكشد طول روز حدود 390 سفر اين
گرفتم تصميم اگر.تسليمترم موضوع اين به نسبت دارم كه بينشي نوع با اما.باشد من اراده
بايد عوض در چرا؟ كه كنم شكايت خدا به نميتوانم آمد باران و بنشينم جايي آفتابي روز يك
آفتاب فردا.باشم نگران هم نبايد.باشم داشته همراه به قبل از را نشستن باران زير وسايل
.درميآيد
انتظار هم حد همان در و داده تواناييهايي ما به خدا.بكنم را تلاشم من كه است اين مهم
.نيستي زنده اصلا كمآوردهاي ، باختهاي ، كني كار كمتر ذره يك بخواهي اگر دارد ،
مردم دلهاي ميخواهد دلم.بزنم آدمها و خودم به نهيبي كه است اين هم من تلاش همه
آدمها از خيلي كه اينجا از خارج در چه و ميبينيم را وضعيت كه ايران در چه بماند زنده
شده داده من به كه چيزي خاطر به نهايت در.نيست زنده دلشان ولي زندهاند ظاهر به
به آنها براي شكرگزاري يك سفر اين و كردهام دريافت نعمتهايي من.كنم قدرداني ميخواهم
.ميآيد حساب
خلوت اين از آمدن بيرون سفر پايان لحظه در ميكنيد فكر.هستيد تنهايي در روز شما 390 *
باشد؟ سختي كار
هم دنيا دور گردش اين از پس من سفرهاي اما.تنهايم من و ميروند و ميآيند آدمها بله
.ببينم هم را ديگر جاهاي ميخواهم.يافت خواهد ادامه
سفرم مرحله آخرين آنجا.تمتع حج براي باشم مكه در ذيالحجه ماه بايد روز از 390 پس من
به ايران مستقيم پروازهاي طريق از فقط را ايرانيها سال از موقع آن در ميگويند.است
مرز يك عربستان با عمان مرز.ميرسم عمان به هند از من هنگام آن.ميدهند راه عربستان
مدتي از پس و ميايستند مرز دم احرام لباس با عدهاي سال هر ميگويند اما است ، كويري
سفيد لباس با آنجا ، ميروم هم منكعبه زيارت براي شوند وارد ميگذارند مرزبانها
.بپذيرد مرا شايد ميايستم
|