ماتم روزي 800
بيزباني زبان
چاق آدمهاي سنگين بهاي
ايران مردم آيين
خانواده پزشك
مينياتوري خوكهاي
باشيد دارويي گياهان مراقب
سرطان درمان براي اميدبخش چشماندازي
ماتم روزي 800
است بالا ايران در غيرمترقبه حوادث
براي حتي كه است مشكلساز حدي به گاه سازها و ساخت در ايمني نكات رعايت عدم
ميشود آفرين مشكل نيز امداد نيروهاي
غير حوادث در نفر روزانه 800 شدن قرباني از خبر درمان و بهداشت وزارت سلامت معاون
ميدهند دست از را خود جان زودرس مرگ دليل به ايران در روزانه نفر ميدهد8000 مترقبه
بيماريهاي و (خودكشي) عمدي مرگهاي غيرمترقبه ، تصادف ، حوادث اثر بر آن از درصد كه 65
جان سالانه كه است حوادثي جمله از...و آتشسوزي تصادف ، سيل ، زلزله ، ميميرند خاص
قرباني ميزان اين كاهش راههاي معدود از يكي كارشناسان چند هرميبلعد را نفر هزاران
ايران براي روز يك طول در نفر رقم 800 ثبت اما ميدانند ، امدادرساني نيروي تقويت را شدن
.است نيازمند امداد نيروي تقويت از فراتر اقداماتي به
تا ميدهد افزايش برابر چند تا گاه را احتمالي صدمات آسيبديدگان ، به كمكرساني در ضعف
را مرگ خطر ميتواند كمكرسان گروههاي موفق حضور و مناسب و موقع به اقدام كه آنجا از
كشور در امدادرساني مراكز ايجاد و بيمارستانها تجهيز.دهد كاهش آسيبديدگان برخي براي
كه آنجا تا گرفته شكل است ما ميليوني چند جمعيت نياز مورد آنچه از كمتر روندي با ما
اين كه دارد وجود كشور سراسر در سوختگي تخت و 207 هزار يك ميليوني جمعيت 60 اين براي
خدمات ارائه به حالي در تخت تعداد اين.نيست بيماران نياز پاسخگويي تحت ميزان
اين از كه ميشوند سوختگي دچار مختلف دلايل به كشور در نفر روزانه 935 كه ميپردازند
از ديگر يكي نيز متخصص نيروي كمبود.ميدهند دست از را جانشان نفر شش تا پنج بين تعداد
در متخصص پرستاران كمبود.بيمارستانهاست و امدادرساني مراكز در موجود مشكلات عمدهترين
دچار كه است افراد در فوت سببساز عوامل از ديگر يكي بيمارستانها اورژانس بخشهاي
.شدهاند گوناگون سوختگيهاي
امدادي نيروهاي حضور و آن شدت كاستن و مبارزه براي آمادگي طبيعي ، بلاياي وقوع پيشبيني
و سريع كمكرساني منظور به است بيشتر آنها در حادثه وقوع احتمال كه محلهايي در
حادثه هر در خدمترساني ضروري نيازهاي از مالي و جاني خسارت ميزان بالارفتن از جلوگيري
.ميگيرد قرار توجه مورد كمتر نكات اين موارد از بسياري در آنكه حال است ، غيرمترقبهاي
امداد گروه وقتي تا حادثه وقوع هنگام از كه شنيدهايم مردم دهان از را جملات اين بارها
و حادثه وقوع بين زمان چه هر آنكه حالاست شده سپري زيادي زمان مدت ميرسند محل به
افراد از كمتري تعداد جان و آمد خواهد بار به كمتري خسارت يابد كاهش امداد گروه رسيدن
تمام قراردادن پوشش تحت و مناسب محلهاي در امداد ايستگاههاي ايجادميافتد خطر به
به را خطر وقوع ميتواند كه است راهكارهايي از يكي ارتباطي جادههاي حتي و شهر نقاط
.برساند حداقل
گاه هر.دارد جامعه افراد به امدادرساني در موثري نقش نيز شهري سازهاي و ساخت چگونگي
به موجب كوچك ، حادثه يك وقوع نگيرد صورت ارتباطي مسيرهاي و سازها و ساخت در ايمني نكات
تاكيد شدت به كارشناسان حال اين در.شد خواهد افراد از زيادي تعداد جان افتادن خطر
خطر ميزان غيرمترقبه ، حوادث بروز در ميتواند استاندارد و ايمني موارد رعايت ميكنند
مشكلساز حدي به گاه سازها و ساخت در ايمني نكات رعايت عدم.دهد كاهش را حادثه از ناشي
آتشسوزي مانند حادثهاي در.ميشود آفرين مشكل نيز امداد نيروهاي براي حتي كه ميشود
و كوچهها از عبور در سريع توانايي عدم دليل به نشاني آتش خودروهاي تهران بزرگ بازار
به طولانيتر زمان مدت در و كرده حركت است لازم آنچه از كندتر بسيار منطقه خيابانهاي
بلاياي بروز هنگام در كه است نهادي غيرمترقبه حوادث ستادميكنند پيدا دست حادثه محل
حوادث ستاد رئيس جانشين برزي اسماعيل.دارد عهده بر را نجات و امداد مسئوليت طبيعي
غير حوادث ستاد:ميگويد بحراني مواقع در امدادرساني نحوه با رابطه در كشور غيرمترقبه
مواقع در و ندارد اختيار در اجرايي نيروي و است هماهنگكننده ستاد عنوان به مترقبه
تا ميكند ايجاد هماهنگي احمر هلال و مشترك ستاد ارتش ، مانند مختلف نهادهاي بين بحراني
ميكند تقسيم ملي و منطقهاي محلي ، دسته به را حوادث وي.شود انجام امدادرساني عمليات
حوادث در و ميشوند عمل وارد محل همان امدادي نيروهاي محلي حوادث مورد در:ميگويد و
عمليات روند برزي.ميشوند اعزام ديدگان حادثه به كمك براي همجوار استانهاي منطقهاي ،
ديده حادثه منطقه ابتدا:ميدهد توضيح اينگونه پايان تا وقوع زمان از را امدادرساني
ستاد ارتش ، اختيار در را آنها فرمهايي ، تكميل با سپس و ميدهد اطلاع ستاد به را موضوع
اين توجه جالب.ميشود آغاز امدادرساني ترتيب اين به و ميدهيم قرار احمر هلال و مشترك
حادثه يك وقوع هنگام در آنكه حال دارد لازم وقت ساعت تا 3 بين 2 مراحل اين كردن طي كه
قرار مرگ خطر معرض در كه انسانهايي جان نجات براي ثانيهها حتي و دقيقهها ساعتها ،
حوادث بروز هنگام در ساعتها و لحظهها دادن دست از.است زيادي اهميت داراي دارند ،
در.باشند داشته ميتوانند امداد نيروهاي كه است ضعفهايي بزرگترين از يكي غيرمترقبه
از امكانات و نيرو اعزام باشند مركز از امدادي كمكهاي نيازمند حادثهديدگان كه مواردي
كشور نقاط ساير به تهران از امكانات و نيرو انتقال براي شك بدون.ميشود انجام تهران
خواهد كمك رساندن براي امكان سريعترين و موجود حل راه بهترين هوايي مسيرهاي از استفاده
.نميدهد رخ موارد بسياري در اتفاق اين كافي تعداد به هليكوپتر نبود دليل به اما بود
عهده بر را ديدگان حادثه به امدادرساني مسئوليت كه سازماني عنوان ما كشور احمر هلال
.دارد اختيار در هليكوپتر دستگاه تنها 2 دارد
.ميگيرند هليكوپتر نيز مشترك ستاد و ارتش از باشد حاد خيلي شرايط اگر برزي گفته به
چند با شهر نزديكي در جادهاي در تصادف يك !داشت خواهد كسي چه را حاد شرايط تعريف اما
شرايط تا ميافتد خطر به نفر چند جان دارد امدادرساني مجال اندازه چه تا خودرو سرنشين
دو اگر ميآيد پيش كه حادي و مشابه شرايط در ميگيرد؟ قرار امر مسئولان توجه مورد
از ديگري هليكوپتر تا ميكشد طول چقدر باشند وظيفه انجام حال در احمر هلال هليكوپتر
ديررسيدن اثر بر كشور جادههاي در نفر چند روزانه شود؟ گرفته قرض ارتش و مشترك ستاد
چند ميدهند؟ دست از را خود جان مجهز بيمارستان به رسيدن دير دليل به و مجهز آمبولانس
به سريعتر چه هر تصادف بروز صورت در تا دارد وجود ما كشور در جادهاي امدادي ايستگاه
دارد وجود طبيعي بلاي مجموع 33 در شده انجام تحقيقات اساس بر بشتابد؟ حادثهديدگان كمك
.ميكند تهديد را جهان كه
گروهها اين يعني.است امداد گروههاي عهده به طبيعي بلاياي از مورد در 33 امدادرساني
لحظه هر در را لازم آمادگي بپيوندد وقوع به است ممكن كه مختلف بلاياي نوع براي 33 بايد
گروههاي افراد تمام بين بيشتر چه هر هماهنگي براي منظور همين به.باشند داشته
زياد و دقيق تمرينهاي انجام يكديگر با گروهها بين نيز و امدادرساني در شركتكننده
و لازم امدادي نيروهاي هميشگي آمادگي دقيق و سريع كمكرساني منظور به.است نياز مورد
وجود به كمكرسان نيروهاي بين در را آمادگي اين تمريني مانورهاي انجام.است ضروري
"طبيعي بلاياي كاهش" هفته در ساله هر كمكرسان نيروهاي بودن آماده براي اما.ميآورد
مانور و ميكشد طول روز تا 10 هفته يك بين مانور اين كه ميشود برگزار تمريني مانور
براي.ميشود اجرا هميشه آموزشي برنامههاي البته نميشود انجام سال طول در ديگري
از غيرمترقبه حوادث گوناگون دلايل به را خود جان نفر متوسط 800 طور به روزانه كه كشوري
به كمكرساني و هماهنگي.نيست كافي هرگز سال طول در مانور يك انجام تنها ميدهند دست
.دارد نياز زيادي هماهنگي و دقيق برنامهريزي به كه است كاري ديدهاند حادثه كه كساني
به كمك چگونگي زمينه در آموزش نيز و حوادث بروز از جلوگيري براي مردم به عمومي آموزش
.دهد كاهش را تلفات از بخشي ميتواند نيز ديده حادثه افراد
اين دادند دست از را خود جان تن چند رانندگي سانحه يك اثر بر پيش چندي مثال طور به
همين در.بود سواري خودرو دستگاه چند و كاميون يك بين تصادف داد ، رخ اصفهان در كه سانحه
بودند شده حاضر محل در آتشنشاني امدادي خودروهاي و جرثقيل زيادي تعداد كه اين با حال
ناخوشايند حوادث.ميشد امداد مامورين امدادرساني از مانع كه بود حدي به مردم تجمع
نفر روزانه 800 مرگ تكرار.ميدهد نشان ما زندگي در محكمتر و پررنگتر را خود همچنان
.است فاجعه يك روز هر در آن تكرار و غيرمترقبه حوادث در
بيزباني زبان
زاغري نازنين:ترجمه
منفي يا مثبت تاثيرات ميتواند دارد دنبال سربه يا دست حركت هر كه مفاهيمي و معاني
خداحافظي علامت به دست دادن تكان ساده حركت مثلا باشد داشته
از خود احساسات بيان براي آن در كه ميآوريد خاطر به را لحظاتي حتما كنيد فكر كمي اگر
بهتر شايد يا و اشاره زبان نام به زباني كردهايد ، استفاده فارسي زبان از غير زباني
از نميداند كس هيچ و دارد درازي قصه بيزباني زبان اين !"بيزباني زبان" بگوييم باشد
چند دستكم يا و كرده سفر ديگري كشور به بار يك حداقل كه آنهايي همه اما شده شروع كجا
در آنها سر و دست حركات خصوصا آدمها رفتار كه ميدانند خوبي به ديدهاند خارجي فيلم
و بجا استفاده اينكه همه از مهمتر و دارد متفاوتي تفاسير و مفاهيم دنيا مختلف نقاط
و معاني.بيندازد دردسر به يا و كرده راهبري را شما ميتواند حركات اين از نابجا
.باشد داشته منفي يا مثبت تاثيرات ميتواند دارد دنبال به سر يا دست حركت هر كه مفاهيمي
در كه (!"بايباي" كودكانه اصطلاح در) خداحافظي علامت به دست دادن تكان ساده حركت مثلا
شما براي جهان از ديگري نقطه در است ممكن ميرسد نظر به عادي كاملا امري ما كشور
عدم علت به بودند كرده سفر سيدني به تور با كه آمريكايي زوج يك ميگويندباشد مشكلساز
و راهنمايي مامور توسط چپ به گردش هنگام به خود اتومبيل راهنماي چراغ از استفاده
و هستند جهانگرد دو آن كه شد متوجه جريمه برگه نوشتن از پيش پليسشدند جريمه رانندگي
كه آمريكايي مرد.كرد اكتفا دوستانه اخطار يك به تنها برساند را خود لطف اينكه براي
شستش انگشت و زد لبخندي خاطر آسودگي با بود شده راحت جريمه پرداخت از خيالش ديگر حالا
آمريكايي مرد حركت اين ديدن با كه پليس مامور.برد بالا پيروزي و موفقيت علامت به را
جستوجوي از پس كشيده ، بيرون اتومبيل از را دو آن.كرد شك او به بود آمده جوش به خونش
بزن اين همه دليل.كرد محكوم سنگيني مالي جريمه پرداخت به را آنها بدني بازرسي و ماشين
"!خوشه دلت بابا ، برو" به شبيه مفهومي استراليا در عملي چنين كه بود اين ببندها و
.دارد فارسي در خودمان
از آنها با برخورد در كه هستند باورنكردني و فاحش آنقدر تفاوتهايي چنين اوقات بعضي
خانواده يك منزل به كه باشد آمده پيش برايتان اگر مثال طور بهميآوريد در شاخ تعجب
كسي اگر حتي ميبندند را خود توالت در هميشه آنها كه ميبينيد باشيد شده دعوت اروپايي
براي مجبوريد شما موقعيتي چنين در.نباشد اشغال اصطلاح به و نكند استفاده آن از هم
آمريكاييها كه حالي در.بزنيد در حتما نميكند استفاده توالت از كسي شويد مطمئن اينكه
باز نيمه را توالت درب معمولا آنها اينكه آن و دارند بزرگي حسن يك اروپاييها به نسبت
!بزنيد در ورود از پيش نيستيد مجبور شما و نيست آنجا كسي دهند نشان تا ميگذارند
خود قديمي آشناهاي يا و دوستان مادر ، پدر ، كه زماني است مرسوم بسيار ايرانيها ما بين
و كشيده آغوش در را آنها خود احساسات ابراز براي ميكنيم ملاقات طولاني زماني از پس را
يا گذاشته ، مقابل شانه روي بر را خود دست دوستانه گپي و صحبت حين در اينكه يا ميبوسيم ،
بسيار بسيار دوستان مورد در تنها شمالي آمريكاي مردم كه حالي در ميكنيم ، لمس را بازويش
بد.است باورنكردني آنها براي ما رفتار و ميشوند متوسل عملي چنين به خود نزديك و صميمي
مثل لاتين آمريكاي مردم و دارند تفاوت ما با قدر اين شماليها آمريكاي تنها بدانيد نيست
كشيدن آغوش در آنها براي و ميكنند استقبال حركت اين از تمام اشتياق با خاورميانهايها
.است پسنديده و عادي بسيار امري دارند دوستش كه كسي
كاري.بيندازد دردسر به را شما ناآگاهانه است ممكن زمينه اين در كافي اطلاعات نداشتن
جهان از ديگري گوشه در است ممكن ميدهيم انجام غيرعمد طور به و عادت طبق ما كه
پيش آقايان ميشود اتاق وارد خانمي كه زماني استراليا در.باشد برخورنده و توهينآميز
.خانمهاست مقابل در آقايان ادب سنجيدن براي معياري و است رسم يك اين برميخيزند ، او پاي
احترام از كه محلي در آدامس جويدن زيرا بجود آدامس ندارد حق كسي عمومي مكانهاي در
بسيار استرالياييها براي اينكه ديگر.ميشود تلقي ناشايست امري است برخوردار خاصي
حواستان پس ببريد ، فرو جيبتان درون را خود دستهاي كردن صحبت هنگام اگر است توهينآميز
از بيرون دستهايي با مقابل طرف به احترام براي كرديد سفر استراليا به روزي اگر باشد
ندهيد قرار زانوانتان روي بر را خود دستان غذا صرف هنگام نرود يادتان و !كنيد صحبت جيب
!برميخورد ميزبان به كاملا زيرا
مزبور ايالت و كشور دو اين كه آنجا از.ولز و اسكاتلند انگلستان ، به ميزنيم سري حالا
در جاروجنجال هرگونه برپايي از كه باشيد داشته خاطر به برخوردارند خاصي سكون و آرامش از
هم معاشرت آداب كه بيكلاس فردي را شما صورت اين در چون كنيد حذر آنها خيابانهاي
صحبت از انگليسيها اساسا.آورد خواهند حساب به است بيفرهنگ كلام ، ختم و نميدانيد
شما كنيد تصور حالا.هستند متنفر شلوغي و سروصدا نوع هر و زدن فرياد بلند ، صداي با كردن
به اگركردهاند دعوت شام براي را شما انگليسي خانواده يك و ميبريد سر به انگلستان در
حاضر ميهمانان يگر به را آن كردن ، روشن از پيش بايد حتما كنيد روشن سيگاري كه زد سرتان
شما رفتار وگرنه شد خواهد افزوده جمع در شما احترام بر صورت اين در زيرا كنيد تعارف
.بود خواهد آداب مبادي و متشخص فرد يك از دور به و غيرعادي
ايران و تركيه مرز از شراكتي و ميكنيم قسمت آن با را مرزهايمان ما كه تركيه كشور همين
اجتماعي رفتارهاي در متاسفانه خرافات اين و دارد خرافاتي بسيار آدمهاي ميكنيم استفاده
كفش پاشنه اگر است تحقيرآميز خيلي تركيه كشور در مثلا.است بوده تاثيرگذار نيز آنها
كه دارد خرافاتي در ريشه حركت اين.رويد نشانه كسي سمت به بدانيد ، بيآنكه سهوا ، را خود
به را بدي اتفاق مزبور فرد براي عمل اين معتقدند و هستند پايبند آن به تركيه تركهاي
كه كسي يا و صاحبخانه از حتما سيگارتان كردن روشن از پيش اينكه ديگر.داشت خواهد دنبال
در كشيدن سيگار و آشاميدن خوردن ، نرود يادتان.بگيريد اجازه است نشسته شما كنار در
بخورد چيزي خيابان در مسئله اين دانستن بدون كه كسي است ، ادب خلاف تركيه عمومي مكانهاي
سينه به دست نيز تركيه در.كرد خواهد معطوف خود به را ديگران نگاه مطمئنا بياشامد يا و
و صعودي طور به را تركيه مردم كلاس رفتن بالا اگر.است نزاكت و ادب از دور به زدن حرف
و اصيل تركهاي ميان در هنوز نگيريم نظر در هستيم آن شاهد امروزه كه تصوري غيرقابل
.است ادب خلاف و زشت بسيار شدن خانه وارد كفش با كشور اين قديمي
چاق آدمهاي سنگين بهاي
و هزار ساله 1 هر وزن ، اضافه داراي يا چاق افراد آمده عمل به تحقيقات جديدترين براساس
يافتهها اينميكنند پزشكي هزينههاي صرف طبيعي ، وزن داراي افراد از بيشتر دلار 500
محققان.است آمده دست به موتورز جنرال شركت كارگر هزار از 200 ساله دو تحقيق يك براساس
و 225 هزار طبيعي 2 وزن داراي افراد براي ساليانه پزشكي هزينههاي متوسط كه دريافتند
و هزار چاق 3 بسيار افراد براي و دلار و 388 هزار اضافهوزن 2 داراي افراد براي دلار ،
اضافهوزن داراي موتورز جنرال كارگران از درصد داد 40 نشان تحقيق اين.است دلار 753
كموزن نيز درصد و 5/1 طبيعي وزن داراي درصد ميبرند ، 37 رنج چاقي از درصد هستند ، 3/21
وزنهاي داراي گروههاي و پزشكي هزينههاي بين ارتباط كه است تحقيقي اولين اين.هستند
نشان را چاقي از ناشي اقتصادي بار يافتهها اين محققان گفته به.ميكند بررسي را مختلف
.ميدهد
ايران مردم آيين
خضري باورهاي و كرمان
مذهبي و ديني متنوع عقايد با مردمي سكونت محل كرمان استان ميدانيد؟ چه كرمان از شما
.و حق اهل زرتشت ، پيروان شيعه ، مسلمانان بر علاوه كه است آن از حاكي موجود اطلاعاتاست
.است توجه درخور زرتشتيان ويژه مراسم ميان اين در.دارند سكونت استان محدوده در...
آنها بين در هنوز كه است عشايري مختلف ايلات زيست و كوچ محل كرمان استان ديگر طرف از
و رودبار سيرجان ، مناطق در عمدتا ايلات ايناست نيافته گسترش و رسوخ چندان شهري فرهنگ
.ميكنند زندگي عباسي منطقه
عشايري فرهنگ
از بسياري ولي ميشوند محسوب كوچرو عشايري جامعه جزو استان مردم از كمي تعداد چه اگر
در را زيست شيوه اين فرهنگي الگوهاي نوعي به نيز كوچك شهرهاي حتي و روستاها ساكنين
استان سطح در عشايرنشين مناطق گستردگي نيز امر اين علت.ميكشند يدك خود اجتماعي مناسبات
ويژگي مهمترين.ميگيرد بر در را كهنوج و بم جيرفت ، بافت مناطق مثال عنوان به كه است
شمار به آن زيست الگوي در مبرم ضرورتي كوچ و است سنتي دامداري شيوه استان عشايري جامعه
و رمه زايش جشن چوپاني ، سدهسوزي از ميتوان استان عشايري جامعه ويژه مراسم از.ميرود
.برد نام...و بهار چهل مراسم شيرواري ، آئين قوچاندازون ، مراسم سرسال ، جشن شدن ، خضري
زرتشتي فرهنگ
داراي ديني اقليت اين.ميكنند زندگي كرمان در زرتشتي نفر هزار دو به نزديك اكنون هم
از بعضي اجراي و ميگيرد سرچشمه آنها ديني اعتقادات از كه هستند مراسمي و آئينها
استان سطح در ديني اقليت همين وجود.ميخورد چشم به كرمان جامعه تمام در آنها مراسم
سده ، جشن مثل آئينهايي.است شده منطقه اين در زرتشتي آئينهاي و سنتها ماندگاري باعث
و مقدس آتشكده.است آنها جمله از..و عقد مراسم در سبزپوشيدن لباس مهرگان ، جشن
.دارد خود مذهبي آئينهاي به آنها وابستگي از حكايت منطقه در سبز پير زيارتكده
عزاها و سوگها
ايل مردم از شخصي وقتي.است برخوردار ويژهاي اهميت از عشاير ميان در سوگواري مراسم
جمع ايل مردم همه ابتداميروند فرو عزا و ماتم در يكپارچه ايل كند ، فوت بارز ميان
و زن ميرسد فرا كه پنجشنبهاي اولين.ميكنند شركت متوفي دفن و غسل مراسم در و ميشوند
.ميگردند باز فاتحه خواندن از پس و ميروند گورستان به مرد
و آشنايان و بستگان از اعم ايل مردم همه كند فوت افراد از يكي چه چنان بچاقچي ايل در
پذيرايي آنها از شده فوت كسان طرف از و ميروند متوفي خانواده به تسليت عرض براي غيره
خواهند عزادار نيز ماه چهار تا و ندارد وجود كردن شادي حق روز چهل تا.ميآيد عمل به
كار مرگ اينجا در.است اسطوره تحتتاثير آشكارا سوگواري مراسم زرتشتيان ميان در.بود
.است ديوان جايگاه جسد رو اين از.است خوب آفرينش بر او پيروزي معني به مرگ.است اهريمن
بيشتري ديوي نيروي و است بزرگتر اهريمن پيروزي باشد نيكوكارتر گذشته در شخص چند هر
است آلودگي براي بزرگي بسيار منبع مردپارسا تن جهات بدين.است لازم مقصود به نيل براي
او سپردن خاك به پس است آلودگي منبع جسد.است آسان او مرگ به دسترسي كه بدكار مرد تن تا
به اعتقاد.مينهند دخمه يا خاموش برج در را جسد باشد امكان كه هرجا بنابراين.نيست جايز
اجرايي انگيزه مرگ از پس نخستين روز سه در ديگر جهان به جهان اين از روان انتقال
اين در را روان كه است "سروش" كه آنجا از.ميگيرد انجام مدت اين در كه است آئينها
يا موبد دو وسيله به روز شبانه اوقات روز پنج طول در نيايشهايي ميكند ، حمايت دوران
و شيون زرتشت دين در.ميشود تقديم ايزد به آتشكده و خانه در هم او خويشاوندان و بيشتر
.است گناه مويه
نوروز سرسال ويژه مراسم
تن پنج زيارتگاه يا آرامگاه اطراف در روز سه مدت به نو سال آغاز از ساله همه مراسم اين
سالانه بازار بزرگترين آن با زمان هم و ميشود برگزار جيرفت رودبار خاك در مهناباد در
محلي و رودباري سپس و آبادي عنبر دكانداران اسفند دهم حدود از.ميشود تشكيل نيز منطقه
بيشماري جمعيت آنگاه.ميبينند تدارك را بازار برپايي و ميزنند چادر آمده مهناباد به
و شده وارد مهناباد به آن مجاور مناطق و جيرفت منطقه ساكن عشاير و دهنشينان تمامي از
تفريح و شادي به سوروسات ساختن فراهم و گوسفند قرباني و زيردرختان در چادر برپايي با
از كه ميآيد در مردمي براي ساليانه بازار صورت به مهناباد هنگام اين در.ميپردازند
اجتماع بزرگترين در شركت براي بلوچستان دلگان تا فارياب از و منوجان تا ساردوئيه
.آمدهاند گرد منطقه عشايري - روستايي
خضريشدن و خضر
كلمه.زيارتگاههاست و سنگها درختان ، كوهها ، چشمهها ، آباديها ، از بسياري نام خضر
در خضر ريشهاست آمده سبز بسيار جاي و زراعت درخت ، شاخه سبزي ، معناي به لغت در خضر
و اسطورهاي و سيمايي ايراني عامه فرهنگ در و است كشاورزي و دامپروري بر مبتني اقتصاد
صاحب خضر منطقه ، اين دهنشينان و كوچنده دامدار طوايف باورهاي كرمان در.دارد مذهبي
و ميشود گوسفندان شير و رمهها بركت موجب خضر كردن نظر.است آنها حامي و گوسفندان
.است خضر خواجه مايه گوسفند پستان
خانواده پزشك
سياهزخم از خوش خبرهاي
با مقابله براي آن از و كرده اصلاح را سياهزخم مهلك باكتري در موجود سم محققان
نوع يك سياهزخم باكتري شده اصلاح سم اين.ميكنند استفاده موشها در سرطاني تومورهاي
در.ميدهد قرار هدف هستند ، آنزيم بالاي مقادير داراي كه را سرطاني سلولهاي از خاص
اصلاح سم اين انساني ، سرطان مشابه نوع به مبتلا موشهاي برروي آمده بهعمل آزمايشهاي
داشته تاثيري سالم سلولهاي برروي اينكه بدون برد ، بين از را سرطاني سلول نوع چندين شده
در.شد نابود درصد تا 92 موش 65 تومورهاي درمان ، بار يك از پس محققان ، گفته بهباشد
بين از ملانوما تومورهاي از درصد و 17 فيبروساركوما تومورهاي از درصد درمان 88 دومين
ساعت طي 12 سرطاني سلولهاي:دريافت آمريكا بهداشت ملي موسسه از "لپلا استفان".رفت
و نميرساند آسيب تومور اطراف سلولهاي بر سم اين:گفت ويشدند نابود درمان اوليه
بسيار خود اهداف انتخاب در شده اصلاح سم كه رساند نتيجه اين به را دانشمندان امر همين
.است سرطان درمان متداول روشهاي از كمتر بسيار آن جانبي عوارض و ميكند عمل گزينشي
مينياتوري خوكهاي
جهت در عمده گام يك پيشرفت اين.شد مينياتوري خوك يك شبيهسازي به موفق ژنتيك محقق يك
كلمبيا ، - ميسوري دانشگاه استاد "پراتر راندال".ميشود محسوب انسان به خوك اندام پيوند
را ژن اين پزشكان.است شده مشخص ژن يك بدون كوچك خوك يك همتاسازي به موفق كرد ، اعلام
انسانها زندگي بخش نجات خوكها.ميدانند انسان به خوك اندام پيوند موفقيت عدم عامل
ساير به نسبت آنها تعداد و هستند شبيه انسان به فيزيولوژيكي نظر از زيرا هستند ،
متولد ژني با خوكها حال هر به.است بيشتر بسيار بابونها همچون غيرانسان ، پستانداران
در پيوندي عضو دفع ژن اين.ميپوشاند قند مولكول يك با را آنان اندامهاي كه ميشوند
.ميكند تحريك را انسانها
باشيد دارويي گياهان مراقب
از برخي كه شده مشخص آمده دست به مختلف آزمايشگاههاي و محققين توسط كه تحقيقاتي براساس
:است معتقد "مجيدپور صوفي حشمتالله" دكتر.دارند قارچي و ميكروبي آلودگي دارويي گياهان
ناآگاه افراد توسط فلهاي صورت به كه گياهاني در جيوه و آرسنيك نظير سمي مواد برخي
گياهان مصرف در احتياط مورد در مردم به باهشدار وي.است شده مشاهده ميشود ، عرضه
صدرصد بايستي سالخورده افراد و شيرخواران باردار ، زنان در گياهان اين مصرف:گفت دارويي
.باشد پزشك تجويز با
سرطان درمان براي اميدبخش چشماندازي
به نسبت سرطاني تومور يك واكنش چگونگي كه شدهاند جديدي روش كشف به موفق انگليسي محققان
كشف پي در خود تحقيقات در محققان.ميكند پيشبيني اقدامي گونه هر انجام از پيش را درمان
و درماني شيمي درماني روش به نسبت تومور واكنش شيوه و سلولي تراكم ميزان بين ارتباط
.بودند "كمورديشن" به موسوم شيميدرماني با همراه پرتودرماني استاندارد درمان همچنين
اندازه كاهش احتمال است بالاتر سلولي تراكم داراي آنان تومور كه افرادي دريافتند آنان
.است بيشتر بسيار پرتودرماني و شيميدرماني انجام از پس آنان در تومور
|