است زنده شهر اين
بينيازي هنر
ساير براي تئاترالگويي جشنواره
جشنوارهها
نيكو سال
است زنده شهر اين
مترو در عكس نمايشگاه برگزاري بهانه به معتمدي غلامرضا با گفتوگو
شاهرخينژاد محمدرضا:عكسها
و شيرازيان نامدار معتمدي ، غلامرضا عكسهاي از نمايشگاهي گذشته هفته تهران مترو سازمان
و برنامهريزي مشاور معتمدي غلامرضا.كرد برگزار مترو و فرهنگ باعنوان شريفي رضا
گفتوگو ايندانست جامعه فرهنگ بردن بالا را نمايشگاه اين برگزاري از هدف مترو تبليغات
در شريفي رضا متاسفانه.شد انجام شيرازيان نامدار حضور با و معتمدي غلامرضا دفتركار در
.نداشت شركت مصاحبه اين
افشنگ مريم
محدود ما موزههاي نداريمتعداد را آن در زندگي فضاي ما ولي است زندهاي شهرشهر اين
است
كنيم استفاده فضايي هر از شهر كردن زندهتر براي مجبوريم
شد؟ شروع كجا از نمايشگاهي چنين برگزاري فكر *
نمايشگاه اين از غير به بنابراين هستم مترو تبليغات و برنامهريزي مشاور من كه آنجا از
و ميكردند مراجعه مترو به مردم از زيادي تعداد.داريم مترو با هم ديگري همكاريهاي ما
اين به دادن پاسخ براي هم ما و نميشود انجام فرهنگي كار مكان اين در چرا كه ميپرسيدند
مالي امكانات و است نكرده رشد ما كشور فرهنگي فضاي كل طور به كه آنجا از هم و مردم سوال
تجربه اگر و كنيم شروع تجربه اين با مترو فضاهاي از كرديم فكر است كم فرهنگي نهادهاي
بياستفاده و مرده فضاهاي تمام به را تجربه اين بود مثبت آن با مردم برخورد و بود موفقي
فرهنگي فضاي يك به تبديل را شهري فضاي يك ما كه است بار اولين براي.دهيم گسترش مترو
.ميكنيم
شود؟ استقبال نمايشگاه اين از چقدر ميكنيد فكر*
روي بر ميزدند ، قدم سكوها روي ميآمدند مردم.بود نااميدكننده تقريبا اول روز چند
مترو در نمايشگاهي وجود متوجه عنوان هيچ به و ميشدند قطار سوار مينشستند ، صندليها
خارج عرضهكننده اختيار از فضاها مترو در كه بود دليل اين به آن از مقداري.نميشدند
مخاطب توجه كه باشيم داشته تابلوها روي بر نورپردازي گونه هيچ نميتوانستيم ما و است
كه بود ميرداماد مترو ديوارهاي بودن شيشهاي دليل به هم آن از مقداري و كنيم راجلب
مردم كمكم ولي.نبودند ديدن قابل تابلوها كه ميانداخت عكسها روي زيادي رفلكسهاي
شدند متوجه و ديدند را سكو دو هر بلكه سكو يك تنها نه كه جايي تا كردند نگاه بيشتر
كه ديگر ايستگاههاي در را نمايشگاه اين بتوانيم ما اگر حال.است برقرار نمايشگاهي
اين صورت هر در.باشد موفقيتآميزتر كه اميدواريم كنيم ، داير دارد بيشتري عرضه امكانات
تعداد.نداريم فرهنگي فضاي نداريم ، را آن در زندگي فضاي ما ولي است زندهاي شهر شهر ،
فضايي هر از شهر كردن فرهنگيتر و كردن زندهتر براي مجبوريم و است محدود ما موزههاي
فقط ميرداماد ايستگاه از روز در نفر هزار حدود 35 داريم ما كه آماري طبق.كنيم استفاده
نفر هزار ميكنم 70 فكر من ميشوند پياده ايستگاه اين در هم تعداد همين و ميخرند بليت
باز كنند توجه نمايشگاه اين به آنها از كمي تعداد اگر حتي نمايشگاه يك از بازديدكننده
.است قابلتوجهي رقم
زير در ولي شريفي رضا و شيرازيان نامدار شما ، .است نفر سه گروهي كار نمايشگاه اين*
دارد؟ وجود شما اسم فقط تابلوها از بعضي
اين در ولي بود خواهد اسمشان حتما بعدي نمايشگاه در.بود تجربه يك فقط نمايشگاه اين
در ما برنامه.افتاد اتفاق اين نداشتم وقت آن اجراي براي روز سه از بيش چون نمايشگاه
.عكس كدام 5 هر شريفي و شيرازيان آقاي داشتم ، عكس من 62:است ترتيب اين به نمايشگاه اين
از تا ميشود دعوت جوان عكاس دو از و داشت خواهم عكس من 52 خرداد پانزده ايستگاه در
آخر ايستگاه در كه دارد ادامه ايستگاه آخرين تا روند اين.كنند عكاسي ايستگاه آن فضاي
ايستگاههاي از كه جوان عكاسان عكسهاي از است مجموعهاي نمايشگاه و ندارم عكسي ديگر من
مترو نيست مشخص هنوز و داريم ما كه است برنامهاي اين البته.كردهاند عكاسي مترو مختلف
جوان عكاسان كه اين احتمال نمايشگاهها اين در.نه يا باشد موافق برنامه اين با
ديد تا چند هم بچهها اين كه طور همان دارد وجود بگيرند تازهاي نگاههاي با عكسهايي
.نبود عادي بيننده براي كه كردند كشف مترو در جديد
.باشد داشته وجود مترو عكسهاي فقط آخر نمايشگاه در كه است اين شما قصد پس*
ملاحظه عكسها در شما كه طور همانميكنند مراجعه مترو به كه مردمي و مترو مسافرين از
كه ندارند قرار فرهنگي ساختار در زياد بسيار احتمال به مراجعهكنندگان اين اكثر كرديد
واقعيت ولي ماجراست بيروني جنبه اين.كنند برقرار ارتباط عكس نمايشگاه يك با بخواهند
تابلوها نصب مشغول ما كه زماني برگشتي و رفت هر بين توقف در مترو رانندههاي كه است اين
و ميآيد كه عكسي بنابراين.ميكردند تماشا را كارها و ميشدند پياده قطار از بوديم
.دارد جذابيت تماشاگرانش براي ميدهد تغيير را مترو محيط
بود؟ چه داشتيد نمايشگاه اين عكسهاي انتخاب براي شما كه ايدهاي *
من اصلي كار حقيقت درهستم عكاسي حال در مدام من.نبود نمايشگاه اين براي من عكسهاي
.كنم ثبت ميبينم كه را لحظاتي كه است من كنار در دوربين يك كار اين براي و است معماري
برگزار نمايشگاه يك و كرده انتخاب را عكس تا 50 بين 20 بار يك سال هشت هفت ، هر حالا
كار اين ميخواستيم هم ما و بدهد انجام فرهنگي كار داشت قصد مترو چون دفعه اينميكنم
براي بتوانيم آينده سال تا ميدهد جوابي چه تجربه اين ببينيم تا كنيم شروع سريعتر را
و شده قاب كه دليل اين به فقط شايد كردم انتخاب را عكسها اين من.كنيم برنامهريزي آن
اندازه اين به مخاطبي براي نه و بود شده گرفته مترو براي نه عكسها اين وگرنه بود آماده
.عام
فكر.ميشود داده نمايش عام مخاطبي براي ولي شده گرفته خاص مخاطبي براي عكسها*
كند؟ برقرار ارتباطي عكسها اين با ميتواند مخاطب اين ميكنيد
بايد هم تماشاگر آن ديدم من آنچه بنابراين.نداريم چشم ديد زاويه از بيرون عكسي ما
جا اين در.نشود جلب ديدن نوع اين به او توجه چرا حالا نكرده ، توجه فقط.باشد ديده
.است كرده طراحي عكس يك در ندارد آگاهي آن به مترو مسافر كه را جديد ديد يك عكاس
.ندارد توجه آن به عادي آدم كه كند مطرح را ديدي زاويه عكاس كه ندارد عيبي بنابراين
ما آدم ولي افتاده اتفاق نيويورك در ديد زاويه اين كه است اين نمايشگاه اين اشكال
يك سوار كه اين تصورندارد را طبقه با 107 آسمانخراش يك از مثلا تصوري هيچ و اينجاست
كه دارم قبول من و است حس يك اين.ندارد را برود بالا متر آسانسور 500 آن و بشود آسانسور
مفهوم تهران در مخاطبي براي كه است افتاده اتفاق فضايي يك در ديد زاويه اين و حس اين
بگذاريم بيننده اختيار در (خودمان فضاي از جديدتر ديدي) را عكاسي نوع اين ما اگر.ندارد
يا و كند كشف را جديدي ديد زاويه كند سعي و كند تفكر مقداري عام بيننده كه ميشود باعث
از بعضي كردند ديدن نمايشگاه از كه كساني از بسياري.بخواهد راهنمايي آن كشف براي حداقل
.نكردند درك عنوان هيچ به را تابلوها
ببينم را شما عكسهاي و بروم گالري يك به بخواهم من اگر است همين ميگويم من كه چيزي*
هيچ بدون مترو مسافر يك بهعنوان من ولي داشتهام هم انتخاب حق و دارم پيشزمينه يك
.كنم برقرار ارتباط تابلوها اين با ميتوانم چقدر پيشزمينهاي و انتخاب
هم با را آن اجزاي همه بايد ميدهيد تشكيل نمايشگاه يك وقتي شما اينكه براي.هيچي شايد
عكسها 18 فضاي اينكه براي نكرديم ست هم با را نمايشگاه مكان و فضا اولا ما.كنيد ست
خيلي نمايشگاه اين براي عكسها اين انتخاب و است افتاده اتفاق طرفتر آن كيلومتر هزار
همان يا) مترو مسافر براي نمايشگاهي برنامهريزي يك با بخواهيم اگر حالا.بود غيرمترقبه
اين نه ولي كنيم منطبق هم با را فضا و مكان زمان ، بتوانيم بايد كنيم برقرار(عام مخاطب
.ببرد بالا را عام بيننده آن سطح بلكه بيايد عام بيننده سطح تا كه
آن براي را ديگري چيزهاي و وقت ميكنيد سرمايهگذاري فرهنگي كار يك براي وقتي خب*
توانستيد تاثيري چه عكسها اين با.باشيد تاثيرگذار كه است اين قصدتان و ميكنيد هزينه
بگذاريد؟
كنيم موزه را تهران مترو ايستگاه بياييد كه شد شروع جمله اين با نمايشگاه اين طرح اين
تابلو اين 4 كه ميدهد جوان هنرمند به 4 تابلو ايستگاه 4 هر در كه كرد اعلام مترو بعد و
با و بيايد واحد شركت مثل نهادي كه اين حالا.است تابلو شود 120 ضرب ايستگاه در 30 اگر
.است جالبي نكته كند ، شروع ايستگاهها كردن موزه ايده
و زمان با عكسها فضاي اگر.ماست تقصير كردند كار بد فرسكسازان و عكاسان نقاشان ، اگر
پرونده جزء برود نمايشگاه اين اگر ولي.برنميگردد ما به هم اين نيست تطبيق قابل مكان
داشتيم عجله هم ما و ميشد شروع بايد حركت اين چون است خوب بسيار باشند داشته متري 140
مسئول يك آينده سال بود ممكن چون نشود موكول آينده سال به و بيفتد سريعتر اتفاق اين كه
مترو و داشتيم عجله ما بنابراين.باشد نداشته...و فرهنگ با كاري اصلا و بيايد ديگر
.داد نشان حسننيت بسيار هم
مورد چيز هر از بيش چيزي چه و كرديد كار عكسها گرفتن براي چقدر شما شيرازيان آقاي*
.بود نظرتان
و بيشتر هم اوقات گاهي ساعت تا 3 حدود 2 روزها از بعضي كشيد طول روز عكسها 8 اين گرفتن
آن در كاري حال به تا كه بود فضايي چون و ميگرفتيم عكس و بوديم ايستگاه در ما كمتر يا
بهطور.كرد كشف آن در ميشد تازهاي چيزهاي و داشت زيادي جذابيتهاي بود نشده انجام
مختلف جهات عكس گرفتن براي و بودم نگرفته عكس پلهبرقي از حال به تا من پلهبرقي ، مثال
و ميديدند من دست را دوربين وقتي بود جالب هم مردم برخورد دادم قرار بررسي مورد را آن
مال هم عكسها آن كه بود اين تصورشان ميكردند نگاه است آويزان سكوها در كه را عكسهايي
.است من
.دارد وجود زندگي يك عكسها در*
اين كه است زندگي يا و دائمي حركت ميافتد پايين آن در كه اتفاقي مهمترين:شيرازيان
.ميكند پيدا معني چيزها يكسري سكون بين در حركتها
ولي ميكنيد عبور فضا از شما كل بهطورداشته هم ديگري شكل تجربه اين البته:معتمدي
.بودند شده حبس فضا آن در روزي چند اينها
.بوديم شده معلق ديگر آخر روزهاي:شيرازيان
مثلا خودش ، خاص بوي و عطر يعني ;دارد را خودش جانمايه فضايي هر حال هر در:معتمدي
براي چيزي ميشود زده ماهيها وسط كه ساطوري و ماهي بد بوي آن با ماهيفروشها بازار
چيده هم كنار ماهيهاي بمانيد فضا آن در روز اگر 20 ولي ندارد كند جذب را شما كه اين
به منجر فضا در ماندن تداوم ميكنم فكر من بنابراين.ميشوند هنري سوژه يك شما براي شده
.نشوند ديده حتي شايد گذري عبور در كه ميشود چيزهايي كشف
بينيازي هنر
سعدآباد گالري در نيازي منوچهر نمايشگاه بهانه به
نظري شهروز
.گرفت شكل مدرنيسم با ايران در معاصر هنر آغاز
خود همراه به كه دانشجوياني.است دوره آن رفته فرنگ دانشجويان ارمغان كه مدرنيسمي
."كوبيسم" بودند آورده همراه به نامانوس و عجيب سوغاتي
لطمات آن واردكنندگان قلبي اعتقاد عدم و ريشهاي1 شناخت عدم دليل به رهاورد اين البته
موجوديت يك به تبديل را نوانديشي امروز به تا هنر باب در بيپنداري اين و ديد فراواني
مسائل و تكنيك و طرح حوزه در را آن نو هنر پدران اين.است كرده بيآينده و بيپيشينه
يك ادراك فيزيكي حوزه گذاردهاند باقي برايمان امروز كه چيزي و بودند كرده خلاصه فني
تاثيرات از اندكي ايران در نو هنر جريان قرن نيم از پس نيز دليل همين به.است هنري اثر
منطقي بياييم.نميبينيم...و ملي هويت و انساني روابط اجتماعي ، ساختار بر را آن
را نيستند ميليوني جمعيت اين از چيزي كه عدهاي و هنرمندان بر را آن تاثير و باشيم
!ندانيم تاثير
و بعدي ناصحيح دريافتهاي باعث ما معاصر تاريخ در پسزمينهها فقدان همين
.ماندهاند عقيم كاملا امروزه كه گرديد مكتبسازيهايي
ميتواند مدرن رايج قول به و غربي تكنيك با همراه شرقي و ايراني نقشهاي آميختن آيا
آورد؟ وجود به (نو روش نه) نو بينش
را (است نقاشي مخصوصا و) هنر طلايي دوران كه را دوران همين نتايج تمام نميخواهم
ما هنر تاريخ اعظم قسمت كه آمدند وجود به دوره اين در بسياري شاهكارهاي.نماييم انكار
بودن ، وارداتي دليل به كه است اين مواقع اين در توجيهات و پاسخها از يكي.ميسازند را
.است شده ديدگاه اين به پرداختن به مجبور جبري صورت به غربي هنر آموختن از بعد هنرمند
نو نقاشي پذيرش مانند درست نيز مكتبسازي به نگرش اين":است گفته باره اين در جودت
خود تنفس براي را محيط داشتند ، سروكار رنگ با ملك اين در كه كساني چه ، نبود معقول
ظهور با روز هر كه خالصي نوي نقاشي قالب و فرم در ديگر عبارت بهيافتند خفقانآور
به نتوانستند _ ميدهد ادامه پيشرفتش به خود ، زمينه در جديد برداشتهاي و ديدها
.دهند نشان خودي آن ، با بتوانند كه گشتند قالبي دنبال ناچارا دهند ، ادامه زندگيشان
بنابراين 2.بود خود قالب محتوي و انگيزه شناخت بدون باز هم مكتبگرايي اين بنابراين
ديگر موارد بسياري و پيشينهاي تحليلهاي و هويتيابي جاي به نقايصي پيدايي جستوجوي در
و دهيم قرار پژوهشها سرلوحه را هنر و فرهنگ به نسبت ايراني معاصر بيمسئوليتي بايد
خود مينمايد معرفي (modernity) نوبودگي بهعنوان را هنرها اين كه بستري همه از مهمتر
.است داشته انحطاط روند اين بر بسياري تاثير
آن برابر در تعصب با مواقع بعضي ميرانيم سخن عمومي فرهنگي فقر و بيسوادي از كه زماني
اخير قرن يك در فرهنگي تحول و تغيير نام به آنچه كه ميبينيم وقتي ولي ميگيريم جبهه
آوانگارد بازيگران خيل آن بين در اگر كه است بوده روشنفكرياي بازي دادهايم انجام
و مخاطب فرهنگي بيبضاعت عمومي جبر همان با آمدهاند وجود به نيز انديشمند اندك تعدادي
.بسيارند نمونههايش كه شدهاند بيكاري و بيانگيزگي يا و ميدان ترك به مجبور يا اجتماع ،
آن در كه است آنجايي اسير هم باز متهور و بيوابستگي چند هر هنرمند كه نكنيم فراموش
از و مياندازيم غبغب به بادي ديدهام بسيار كه ميگويم آن براي را اينها.ميكند تنفس
ميان در مليمان فرهنگي پيشروي از و ميرانيم سخن كشورمان در نو هنر صدساله تاريخ
از اسلام جهان نقاشي نمايشگاه در آنچه كه باشد يادمان ولي..آسيا و منطقه كشورهاي
در بنگلادش چون كشورهايي بيينالهاي از يا و ديديم سودان و عراق و بحرين چون كشورهايي
.باشد داشته برايمان خودمان به نسبت بايد را ديگري معناي ديديم چندساله اين
نيمقرن داعيه كه است جرياني همين جزو نيز او.نگاه اين براي شد بهانهاي نيازي
اگر نيست ، (نيازي) او نقد صرفا جملات اين از من منظور.ميكشد دوش بر را هند در پويايي
كشورمان نيمقرن فرهنگي پيگيريهاي و شيوهها بر كه او بر نه كه انتقادي يا و است ، نقدي
است شده خلاصه است چيزي اگر و باشد ، هيچ نو هنر از ما دههاي چند پيگيري بايد چرااست
كهنه ادوات و ابزار و بافتها با ايرانيسازي و رنگگذاري شيوه و اسلوب چند يافتن در
در آفرينش واقع در ناآشناست هنر واقعي نفس با ايراني معاصر هنرمند.پهلوي و قجر دوره
در نهادهايم بنيان بصري آرايههاي براساس را خود هنر ما.است مكاشفه فاقد او آثار
دغدغه ما هنرمند براي هنر.است گرفته شكل ذهني آرايههاي براساس هنري نوانديش كه حالي
كه ميشود ايجاد تفريح متمادي سالهاي از پس رهاشدگي موجب امر همين و است تفريح نيست ،
ياد به مرا و ميكند كار خودش فضاسازي اين در قرن نيم نيست ، چنين هم باز نيازي اتفاقا
بيخيالي از دوراني مطلوب فضاي" كه مياندازد نمايشگاهي دعوت كارت در احمدي حسين نوشته
در آنچه به نسبت بيخيالي و جواني واقع به كه "...ميسازد زنده شما در را جواني و
.است كرده خصيصهاي داراي آثارش ارائه در را او ميگذرد اطرافش
:پينوشت
رد چون دوره آن كتب از نو هنر تباري و و فكري و فلسفي گرايشات تئوريك شناخت عدم _ 1
تا پريتيف از معاصر و گذشته مكاتب نظريههاي لغو يا و (پيماني هوشنگ) كوبيسم مكتب عقايد
.است پرواضح ضياپور (1959) سوررئاليسم
ص 10 _ 1966_ مهر 1344 ايران تالار انتشارات _ شماره 198 _ ايران تالار سال كتاب _ 2
ساير براي تئاترالگويي جشنواره
جشنوارهها
فرزانه سام
و ميشود شروع ماه بهمن اول از فجر تئاتر جشنواره 1
جشنواره اين در شركت براي شدن آماده و تمرين مشغول تئاتري مختلف گروههاي روزها ، اين
و فيلم جشنوارههاي حتي و تئاتر جشنوارههاي ديگر با را جشنواره اين آنچه اما.هستند
گذشته سالهاي به نسبت بيشتري تنوع امسال كه است آن جنبي بخشهاي ميكند ، متمايز موسيقي
.دارد
عهده به آموزش.نيست آموزش جشنواره 2وظيفه
به دادن آموزش به ملزم را خود جشنواره اين قبل دوره سه از امااست ديگري مراكز
كارگاههاي كه است ترتيب اين به ميداند نمايش گوناگون رشتههاي علاقهمندان و دانشجوها
گفته به و شدهاند برگزار تئاتر اجراهاي كنار در سالها اين در متفاوتي آموزشي
.است شده گشوده تئاتر هنرجويان به رو تازهاي دريچههاي كارگاهها ، اين در شركتكنندگان
ميشوند برگزار جشنواره در شركتكننده خارجي گروههاي توسط كارگاهها اين اينكه خصوصا
است قرار امسالدارد تفاوت ميشود داده آموزش ايران در آنچه با آنها كيفي سطح و
قرار توجه مورد كمتر ما امروز تئاتر در مقوله دو اينشوند برگزار صدا و نور كارگاههاي
دانشجويان به رو را تازهاي افقهاي ميتواند كارگاه دو اين برگزاري بنابراين گرفتهاند
اين.ميشود برگزار دانماركي گروهي توسط كارگاه دو اين.بگشايد تئاتر دستاندركاران و
.دارند را جوان تئاتريهاي فكري مسير كردن عوض قابليت بودن فشرده عين در كارگاهها گونه
كه هست انتظار و است نياز آن به نيز شهرستانها تئاتر در كه است چيزي همان دقيقا اين
دوستان براي را فرصتهايي چنين داشتهاند حضور نيز جهاني عرصه در كه تهراني گروههاي
دو امسال كه همانطور ميرسد نظر به ديگر سوي از.كنند فراهم پايتخت از خارج تئاتري
پذيرايي توانايي بردهايم ، صحنه روي به مختلف سالنهاي در ديگر كشورهاي از تئاتر اجراي
و تئاتر دانشكدههاي همكاري.باشيم داشته نيز سال طول در را آموزشدهنده گروههاي از
.كند فراهم راحتي به را فرصتي چنين ميتواند نمايشي هنرهاي مركز
برگزار جشنواره كنار در امسال كه ديگري جنبي بخش 3
ماكتها اين تماشاياست آلماني طراح يك صحنه طراحي ماكتهاي از نمايشگاهي ميشود ،
.است جذاب هم تئاتر عادي مخاطبان براي طراحان ، به طراحي از تازه ديدي دادن بر علاوه
.ميانجامد كشور تئاتر سطح رفتن بالا به تماشاگران بصري توقع سطح رفتن بالا
عكاسي دهه يك از عكسي نمايشگاه اينكه بالاخره و 4
به دادن بها.ميشود داوري گروهي توسط بخش اين و ميشود برگزار جنبي بخشهاي در تئاتر
صدا ، نور ، به توجه.ميگذارد اثر ما تئاتر كلي كيفيت بر ميسازند را تئاتر كه اجزايي
همچنين.ميكند رهنمون حرفهاي تئاتري داشتن سمت به را ما تئاتر در عكس و صحنه طراحي
روزي نمايشي هنرهاي مركز كاش اي.شود چاپ كتاب يك صورت به نمايشگاه اين آثار است قرار
اين.ميداد بازار به بستهبندي و شده تدوين صورت به را دارد تئاتر از كه فيلمهايي
نگهداري به ضمن در و ميشود روبهرو تئاتريها و مردم استقبال با زياد احتمال به حركت
.ميكند كمك تئاترها اين
برگزاري مسئولان كه باشد رسيده آن وقت شايد 5
گونهاي به باشند خود آثار كيفي سطح بردن بالا فكر به نيز سينما و موسيقي جشنوارههاي
و نويسندگان حضور.شود تبديل قوتي نقطه به خود آينده سال براي آنها امسال حركت كه
بيارتباط سالها اين در شده ساخته فضاي با قطعا تئاتر جشنواره در جوان كارگردانهاي
.نيست
در انگليسي زبان به نمايش سه امسال خوشبختانه 6
با نمايشها اين است انگليسي ايرانيها دوم زبان كه آنجا از.ميشوند اجرا جشنواره
كشور از "زمستان داستان" نام با نمايشها اين از يكي.شد خواهند روبهرو خوبي استقبال
اول روز پنج در "زمستان داستان".است شكسپير نوشته اثر اين نمايشنامه.است انگلستان
به شكسپير از ديگري نمايش.ميشود اجرا وحدت تالار در ظهر از بعد هفت ساعت راس جشنواره
سهيل" گروه اين كارگردان.شد خواهد اجرا "جديد عصر" كانادايي گروه توسط نيز "مكبث" نام
در نمايش چندين و خواند نمايش ايران در آنكه از پس قبل سالها از پارسا.است "پارسا
كانادا به كرد كارگرداني و بازي نوجوانان و كودكان فكري پرورش كانون جمله از مختلف نقاط
گذشته سال كه بيضايي بهرام نوشته "آرش" نمايشنامه.گرفت پي آنجا را نمايش كار و رفت
تا باشد فرصتي امسال اميدواريم.شد روبهرو خوبي استقبال با آورد جشنواره به پارسا
به نيز ديگري زبان انگليسي نمايش.بگذارد اجرا به عموم براي را نمايشهايش از يكي پارسا
بر علاوه.دارد حضور امسال جشنواره در اسكاتلند كشور از نيزLet The dankey goنام
حضور امسال جشنواره در سوئيس و هند تركيه ، ايتاليا ، آلمان ، كشورهاي از گروههايي اينها
.دارند
ناراحت زياد نرسيد دستتان به بليت يا نرسيديد امسال جشنواره خارجي اجراهاي به اگر
آنها سوي به پسميشوند اجرا جشنواره اين در قشنگي بسيار ايراني نمايشهاي نباشيد
.بشتابيد
نيكو سال
"ترش سيب" سريال به نگاهي
آشفته رضا
محمدعلي بازيگري و معصومي خسرو كارگرداني زرينپور ، بهمن نويسندگي به "ترش سيب" سريال
.ميشود پخش سيما شبكه 2 از شبها پنجشنبه..و نصيري محمود شهابي ، مهين كشاورز ،
محلات از يكي در سنتي خانواده دو ارتباط به كه است خانوادگي ملودرام يك سريال اين
دليل به امروز و بودهاند ارتباط در هم با قديم از خانواده دو اينميپردازد تهران
حاج پسر سعيد هيروبير اين در حالا.است شده آب شكر كمي رابطهشان ناخواسته كدورتهاي
اين از احمد حاج بزرگتر داماد بهرام اما است ، شده احمد حاج دختر راحله خاطرخواه مرتضي
قطع را ارتباط اين طريقي به كه است درصدد نقشه و دسيسه با بنابراين است ، ناراضي قضيه
دست از رسمدار و اسم خانواده اين در را فعلياش موقعيت وصلت اين با كه ميترسد چون كند
...و بدهد
نشان قسمت اولين از هم ترش سيب سريال !"پيداست بهارش از نيكو سال" كه گفتهاند قديم از
اين و بگذارد وقت تماشاچي اگر بنابراين است ، شده توليد و نوشته دقت و حوصله با كه داد
اجرايي و داستاني بستر چند هر.رفت نخواهد سر حوصلهاش مطمئنا بكند دنبال را سريال
و بصري عناصر در جسارت و نوآوري از و است ، شده كليشه فرامين به متكي كاملا سريال
بازتاب تا است گرفته قرار هم كنار در طوري چيز همه كه همين اما نيست خبري آن دراماتيك
كه هم بار يك حداقل كه است سريال يك براي امتياز مهمترين اين باشد ، داشته قبولي قابل
اين البته و بيفتد ، چشم از بعدي تكرارهاي در شايد.باشد داشته رضايت تماشاچي است ، شده
و.است راه ابتداي در سريال اين كه كنيم واگذار آن پاياني قسمتهاي به بايد را نتيجه
شبكه 2 در تحمل قابل سريال يك ديدن براي مردم كردن آگاه هم يادداشت اين نگارش از هدف
پخش ايراني سطحي سريالهاي آنقدر سالها اين در تاكنون شبكه 2 آنكه براي.است سيما
سريالهاي گاهگداري تماشاچيان مگر.ندارد زمينه اين در بينندهاي تقريبا كه است كرده
.كنند دنبال شبكه اين در را خارجي ساخت خوش
تلويزيوني تجربهاي با بار اين كه است سينمايي كارگردانهاي دست آن از معصومي ، خسرو
سكانسهاي و نماها همان از.است نپوشيده چشم خود تواناييهاي از مخاطبان جذب براي
آنكه براي.است كوشيده لحظات شدن تصويري در سختگير كارگردان يك كه است پيدا ابتدايي
بيآنكه مسير اين در و است ، شده تصوير جالب لحظه يك ديدن پي در مدام تماشاچي چشم
.ميشود رويت تصاوير بيفتد ريتم از سريال لحظهاي
ايجاد با تا گرفتهاند ، بهره هم برشتي روايتي تكنيكهاي از نويسنده و كارگردان البته
.شود افزونتر ضمني صميميت (مجموعه قهرمانهاي) راوي با مخاطب شدن رودررو و فاصلهگذاري
اين از شكل بهترين در و ميشناسد خوبي به را تركيببندي و دكوپاژ ميزانسن ، معصومي
و شام ميز سكانس نمونه براياست برده بهره مخاطب رضايت به رسيدن براي اجرايي امكانات
را خود اعتراض راحله وقتي و نشستهاند ، ميز دور خانه اهل آن در كه احمد حاج خانواده
با احمد حاج ميكند اعلام ميز دور از برخاستن با بهرام حيلهگرايانه اقدامات به نسبت
پدرسالارانه صداي اين از هم راحله.بنشيند ميز سر كه ميخواهد او از بم و رسا صداي
ثمر به حركات و نگاهها و ديالوگها با بهرام مكارانه حضور بين اين در و ميكند تبعيت
تاثير و ميشود تصوير ميزانسن طراحي نهايت در سكانس اين.ميشود عيان خوبي به رسيده
غيراصولي و زائد ديالوگهاي و حاشيهپردازي به بيآنكه.ميگذارد مخاطب ذهن بر را لازم
.شود اتكا
به دقيق و هنرمندانه كاملا دوربين نگاه از آدمها و موضوع با برخورد نحوه بنابراين
و حرف و جريانها يكسري كه است قرار اتفاقات اين دل در كه نيست مهم اصلا.ميآيد نظر
.است لحظات اين شدن تصوير خوب در مهم بلكه شود ، تصوير تكراري حديثهاي
اگر.ميسازد بهرهمند كار بصري لذت از را تماشاچياش كارگردان ، بهعنوان معصومي خسرو
وجهه وقت آن كند ، انتخاب برنامهسازي براي را كارگردانهايش بيشتر دقت با منبعد شبكه 2
غيرحرفهاي و ضعيف كارگردانهاي بيشتر سالها اين آنكه براي.كرد خواهد پيدا حرفهايتر
شدهاند ، شبكه كلي ضعف باعث مرور به و كردهاند ، پخش شبكه اين طريق از را خود برنامههاي
برطرف مرور به خوب انتخابهاي با مهم اين و دارد اساسي اصلاح به نياز شبكه 2 بنابراين
.شد خواهد
با را خود تكليف اول قسمت همان از كه است شده طراحي دقيق آنقدر ترش سيب سريال
جهتگيري و شخصيتها معرفي در گنگي و مبهم نكته هيچ مثلا.ميكند روشن بينندهاش
شده گذاشته اصلي بدنه در لازم گرههاي ابتدا از و نميآيد ، چشم به فرعي و اصلي موضوعات
برخورد نوع اين.كند دنبال را جريانات تا باشد مخاطب گريبانگير تعليق ، حس مدام كه است
همراه به هم قبولي قابل نتيجه و است ، ارتباط شكل سادهترين مخاطب و ماجرا با كلاسيك
كه ميشود پخش و ساخته كتاب و بيحساب ايراني سريالهاي آنقدر آنكه برايداشت خواهد
را تماشاچي انتظار ناخواسته شود ، ارائه ديدن و بحث قابل سريال يك تصادف بنابر اگر
نشده گرفته جدي شبكهها سوي از تماشاچي انتظارات تاكنون ديگر طرف از.كرد خواهد برآورده
.كند تنگتر را ارتباط اين ميتواند جديت اين و است
|