سوم پلاك
تولد براي روزي
ايران مردم آيين
ناتور
سوم پلاك
جمالي حميده
اعلام قبلا ما كه چرا ندارد خبر هم پلاك تعويض مركز مكاني 40 موقعيت از هيچكس هنوز
كنيم كمك مسئولان به مراكز اين بهتر گرفتن قرار در ميتوانيم بوديم كرده
پيش سال سه تومانهاي تكليف 2500 هنوز.گرفتن پول براي است ، ديگر بهانه يك هم اين"
خط راننده رشيدي حامد را اينها "ميكنند اجرا ديگر طرح يك دارند نشده ، معلوم
و ميشود سوار هم ديگر مسافر يك كه نشده تمام حرفش هنوز ميگويد وليعصر _ سيدخندان
كشوري خودروها پلاك حال اين با.ندارند حوصله هم رانندهها روزها اين.ميكند حركت
.ميشود حذف پلاكها روي از شهرستان اسم يعني ميشود
به جريمه قبضهاي شود ، كم هوا آلودگي خودروها فني معاينه و طرح اين اجراي با است قرار
يك و برود بين از نقل و حمل تشريفات شود ، انجام پليس حضور با معاملات بيايد ، خانهها در
...ديگر قرار عالمه
به پاسخ در تهران ترافيك و نقل و حمل سازمان برنامهريزي و مطالعات معاونت پيش چندي
انجام ديگري خلاف كار هر يا سرقت آن با و دزديدند را فردي خودروي پلاك اگر كه سوال اين
اين از جدا.است طرح اين اشكالات مهمترين از يكي اين:بود گفته چيست ، تكليف دادند
تكليف وقت آن كند ، اقدام سرقت به آن با و بسازد را فردي پلاك شبيه سارقي است ممكن مسئله
را خودرو كه دهد تشخيص را آن نبودن يا بودن تقلبي ميتواند پليس زماني فقط زيرا چيست؟
از يكي پليس كارشناس افراسيابي سروان.دهد قرار بررسي مورد را آن نزديك از و كند متوقف
و سازمانها مورد اين در:است گفته و دانسته شركتها بلاتكليفي را طرح اين اشكالات
آن پلاك شركت خودروهاي از استفاده براي بايد شركت راننده هر آيا بكنند؟ بايد چه شركتها
نمييابد؟ افزايش دولتي خودروهاي از سوءاستفاده صورت اين در كند؟ عوض را
سوم پلاك كنترل تا راهنما چراغهاي زمانبندي از
چسبانده ماشين شيشه به سوم پلاك عنوان تحت برچسبي پلاك ، زوج بر علاوه طرح اين در
ارائه با و دارد اعتبار ماه شش برچسب اين.است مالك و خودرو از اطلاعاتي شامل كه ميشود
اين در نقليه وسايل در دادگستري كارشناس فرشاد ، رحيم.است تعويض قابل فني ، معاينه برگه
چراغهاي زمانبندي.ميآفريند تصادف و ميكند بيداد رانندگي تخلفات":ميگويد باره
ميتوان را وسيله مميزات با آن انطباق و شيشه روي برچسب اما نميشود ، تنظيم راهنمايي
و موتورسيكلتها يا پلاك بدون خودروهاي همه اين بود مقدور كنترلي چنين اگر كرد؟ كنترل
حركت معابر در شده زايل و رنگباخته عمدا يا زمان مرور به آنها پلاك كه اتومبيلهايي
".نميكردند
ميشود ختم تهران به مسيرها همه
در بايد نيز باري و تجاري نقليه وسايل حتي موتوري ، نقليه وسايل همه طرح اين اجراي با
و شمارهگذاري محل به تهران آن نتيجه در كه شوند ، پلاكگذاري سازنده كارخانه محل
طور همان طرح اين اجراي مزاياي از يكي.ميشود تبديل كشور توليدي اتومبيلهاي پاركينگ
قديمي پلاكهاي وجود با كه چرا است ، انتقال و نقل تشريفات رفتن بين از است ، شده بيان كه
براي امروز ميكردند ، مراجعه شهر همان به بايد خلافي گرفتن و انتقالي و نقل نوع هر براي
.ميشود ختم تهران به مسيرها همه شماره نو ماشينهاي خريد
تعطيل پايين متراژ با نمايشگاههاي
تعدادي كشور سطح در ماشين نمايشگاههاي همه به":است كرده اعلام جايي در انصاري سردار
و نقل و فروش از پس بتوانند كه ميشود داده شهر هر اماكن اداره نظارت با جديد پلاك
سرهنگ ديگري خبر در".كنند واگذار جديد خودروهاي به را پلاكها اتومبيل هر انتقال
ميتوانند نمايشگاهداران":است كرده عنوان همدان استان رانندگي و راهنمايي معاون كردان
متراژ داراي بايد آنها مكان كار ، مجوز كنار در كه كنند استفاده نمايشگاهي پلاكهاي از
تقاطع طالقاني ، خيابان حوش و حول قاسمي علي ".باشد خودرو چندين نگهداري قابليت با بالا
فكر":ميگويد دارد ، جا ماشين تا چهار اندازه به كه دارد كوچك نمايشگاه يك شريعتي ،
هنوز اصلا.باشد ديگر شغل يك فكر به بايد است كوچك نمايشگاهش كه من مثل نفر يك ميكنم
البته":ميگويد او ".معياري چه با و ميدهند پلاك تا چند نمايشگاه هر به نيست معلوم
ما ميدانيد آخر.باشد حل قابل بخشنامه تا چند با طرح اجراي از بعد مسائل اين همه شايد
تا چند با بعد بسنجيم را آن جوانب همه اينكه بدون ميكنيم مطرح را كلي طرح يك اول
هم فني معاينهنميافتد خاصي اتفاق نشد هم اگر ميكنيم اجرايش قابل اصلاحيه و بخشنامه
خودشان بر و دور گاراژ تا چند كار فقط معاينه مراكز اين از كدام هر.قوز بالا قوز شده
نگاهي يك گاراژها اين بايد حتما بهخصوصي مشكل بدون كه هم وقتها بعضي.دارند قبول را
برسد چه بدهند را ماشينشان قسط ندارند پول مسافركشها اين از خيلي.بيندازند ماشينت به
.بازار توي ميآيد فني معاينه جعل برگه كه ميشود جوري اين.كنند تعمير را ماشينشان
.ميآيد جعل سوم پلاك هم پسفردا حتما
... زدند كنند درست را ابرو آمدند
به توجه با.است ماشين معاملات از من دفترخانه درآمد درصد ميگويد70 سردفتران از يكي
يا باشيم داشته درآمدي هم ما بايد ميشود اضافه دفترخانهها تعداد به هم روز هر اينكه
كار هر است ممكن باشد نداشته مالي تامين فردي اگر كه ما مثل حساسي كار در هم آن !نه؟
ابرو آمدند:ميگويد سردفتر اين.بدهد انجام عادي مردم از راحتتر خيلي را غيرقانوني
كه نامهاي يك طبق و شنيدهايم ما كه طور اين.كردند كور هم را چشم زدند كنند درست را
بازنشستگان به متعلق كه "سرعت راهبرد" شركت توسط انتقالها و نقل است قرار آمده ما براي
را خودش خدمت كه بدهد كسي به را خودش جاي جوان نيروي يك نيست صلاح.شود انجام ناجاست
شوند منتقل است ممكن راحت خيلي و كارمندند فقط افراد اين !است؟ استراحتش وقت و است كرده
بعد حتي ما كه است حالي در اين است؟ پاسخگو كسي چه بگيرد صورت اشتباهي اگر.ديگر جاي يك
كانون نايبرئيس.هستيم پاسخگو و داريم جزايي كيفر اعمالمان برابر در سالها از
فعاليتشان ، درصد حدود 90 كشور ، كل دفترخانههاي درصد 55:است كرده اعلام سردفتران
به اقدام يا ميشوند تعطيل دفاتر اين بيشتر طرح اين اجراي با كه است خودرو معاملات
پيدا تنزل اسناد ثبت سازمان وصولهاي از تومان ميليارد حدود 56 و ميكنند نيرو تعديل
سابقه 50 معامله انجام كار در رسمي اسناد دفاتر:است كرده اشاره همچنين او ".ميكند
مسائل.است موجود دفاتر اين در ممنوعالمعامله يا مشكل داراي افراد ليست و دارند ساله
يا هستند متواري دارند ، بدهي كه كساني مورد در قضاييه قوه و حقوقي ادارات به مربوط
صورت اين به بخواهد ديگري بخش تا و ميشود كنترل دفاتر اين توسط دارند ، اموال مصادره
.شود پايمال مردم و دولت حقوق و باشد شده انجام معاملات از بسياري است ممكن شود ، تجهيز
براي ترتيبي انتظامي نيروي نظر اعلام اين از بعد آيا كه سوال اين به پاسخ در "سيروس"
هنوز و ميشود انجام معاملات قبلي روال طبق كه فعلا":ميگويد نه ، يا است داده اين رفع
پيشنهادات اين به اثر ترتيب از هم حرفي اما است نشده شروع خودروها اين به مربوط معاملات
ندارد خبر هم پلاك تعويض مركز مكاني 40 موقعيت از هيچكس هنوز":ميافزايد او ".نيست
در مراكز ، اين بهتر گرفتن قرار در ميتوانيم بوديم كرده اعلام قبلا ما كه چرا
".كنيم كمك آنها به ميشود انجام انتقالات و نقل بيشترين كه مكانهايي
است شده فراموش طرح اين اجراي ضمانت
از زودتر بايد بسا چه و نميآيد نظر به شبههاي و شك هيچ طرح اين انجام چرايي در
مفيدي و لازم طرح هر كه اينجاست در بحث قابل نكته اما ميشد سيستم حال به فكري اينها
داشت؟ خواهد موفق اجراي آن ، اجراي چگونگي ظرايف همه گرفتن نظر در بدون
پلاكها تعويض كه همانطور شايد يا و دارد وجود سوم پلاك تعويض براي اجرايي ضمانت چه
.ميشود كامل تدريجا هم طرح اين ميشود انجام تدريجي
تولد براي روزي
زاغري نازنين :ترجمه
آدمهاي از ميشوند پر فروشي كارت مغازههاي نو ، سال آغاز به مانده هفته يك درست
با تا آمدهاند كه مسني خانمهاي و پيرمردها حتي و جوان پسرهاي و دخترها رنگارنگ ،
گم را خودم.كنند قسمت دارند دوستشان كه كساني با را سرور و شادي دلار چند تنها پرداخت
به ميزنم سري هم بعد ميخرم كارت تا چند و مغازه داخل شلوغي و جمعيت لابهلاي ميكنم
ناخودآگاه.ميگيرم فروشنده آقاي از را سال 2003 تقويم و خانهمان نزديك كتابفروشي
هميشه شدم ، متولد آن در پيش سالها من كه روزي ميگردند ، دسامبر دنبال 26 به چشمانم
خواهد دوباره آيا.است جديد سال در هفته روز چندمين تولدم روز بدانم كه بودم اين عاشق
گذاشتم؟ دنيا اين به پا بخواهم خودم بيآنكه شب ساعت 8 من ، كه دوشنبهاي آن آمد
حتي اوقات گاهي و بچههايشان براي مادرها و پدر كه ميآيد نظر به عادي خيلي روزها اين
را آشنايان و دوستان و ميگيرند تولد جشن مادربزرگهايشان و پدربزرگها براي نوهها
و كيك بريدن و شمعها كردن فوت به ميشود ختم ساعته چند ميهماني هم بعد ميكنند ، دعوت
به تولد روز در سرور و جشن برگزاري تاريخچه.است كادوها كردن باز كه جشن قسمت قشنگترين
ابداع تقويم بار اولين براي مصري بدوي تمدنهاي در كه هنگاميبرميگردد پيش سال هزاران
خاصي اهميت از مصر فراعنه "طالعبيني".رسيد ثبت به مهم اتفاقات تاريخ پس آن از و شد
بعدها كه اتفاقاتي در روز پادشاهان طالعبيني درباريان ، گمان به كه چرا گرديد برخوردار
و بنام ستارهشناسان و منجمان دليل همين به.داشت سزايي به تاثير دهند رخ بود قرار
مورد در و ببينند را آنها طالع تمام ذكاوت با تا ميشدند دعوت كشور سراسر از مشهور
.نمايند پيشگويي و قضاوت آينده
مراسم و جشنها پادشاهان و فرمانروايان حاكمان ، تنها متمادي سالهاي ترتيب بدين
.يكي براي همه همه ، براي يكي ميدادند ، ترتيب خود تولد سالروز مناسبت به را باشكوهي
ضيافت اين ميهمانان همجوار كشورهاي و شهرها بزرگان و پادشاهان و بود شهر حاكم ميزبان ،
برخوردار ميشد ديده آنها ميان در كمتر كه خاصي سخاوت از زمان پادشاه اگر البته.بودند
فراواني و نعمت همه اين از نيز آنها تا ميداد اختصاص عوام مردم براي نيز را مكاني بود
.نمانند بيبهره
نسبتا مالي وضع از كه عادي مردم منازل به مصر قلعههاي و كاخها از سنت اين كمكم
تولد سالگرد جشنهاي باستان مصريان ميان در.كرد پيدا انتقال بودند برخوردار خوبي
اگر و پنجاه تولد آن از پس و خود نوزادان تولد روز اولين براي تنها آنها و نداشت مفهومي
روميان اعياد ديگر از.ميكردند پا بر را ضيافتهايي آنها سالگي صد بود باقي عمري
به آنها از ماه از خصوصي به روزهاي در كه است بوده اساطيري خدايان تولد روزهاي باستان
روز مثال بهعنوان.ميدادند ترتيب متفاوتي جشنهاي آنها براي روميان و ميشود ياد نيكي
خداي ،"زئوس" و جنگ خداي ،"ايريس" شهرنشيني ، و تمدن الهه ،"آتنا" تولد به ماه هر سوم
بسياري حد تا مراسمي چنين برگزاري در رومي پادشاهان عموما اما.است بوده معروف خدايان
،"دروسيلات" دخترش ، تولد سالگرد اولين براي "سزار جوليوس" ميگويند.ميكردند زيادهروي
روز دو سزار ، دستور بهگرديد معروف "دولت هفت ميهماني" به دادكه ترتيب ضيافتي چنان آن
قريب و خرس ذبح 300 آيين سپس شد ، برگزار كشور سراسر در اسبدواني مسابقه مداوم طور به
.گرديد پا بر فعلي ليبي كشور در "تاروس" تئاتر آمفي سالن در پا چهار مختلف گونه به 500
كه آنان ميگردد ، باز باستان روميان به هم تولد كيك روي بر شمع از استفاده كه اين جالب
بود ماه الهه "آرتميس"داشت نام "آرتميس" آنها از يكي و ميپرستيدند را اساطيري خدايان
كيك آنها.ميگرفتند جشن را تولدش ميشد كامل ماه قرص كه زماني ماه ، در روز يك روميان و
ماه درخشش و تلالو نشانگر كه روشني شمعهاي با ماه كامل قرص نشانه به را گردي كاملا
.ميبردند آرتميس معبد به بودند
ميآيد نظر به طبيعي و دارد يونان اساطيري ادبيات در ريشه مراسمي چنين پيدايش چه اگر
منحصر سنتهاي آنها كنار در امروزه اما باشد يكسان دنيا جاي همه در مراسم اين اجراي كه
كشورهاي در مثال طور به.ميخورد چشم به نيز متفاوت فرهنگهاي با كشورها از برخي فرد به
سالگي سن 7 به كه كودكاني همه براي كه دارد وجود "آغازين جشن" نام به جشني آفريقايي
كودكان.دروني تحول و تغيير يك براي است آغازي جشن اين و ميشود ، پا بر ميرسند
طايفهاي رسوم و آداب و عقايد از بسياري يادگيري به موظف بعد به سالگي سن 7 از آفريقايي
خود طايفه به مربوط رقص و موسيقي آوازها ، پس اين از آنها.ميكنند زندگي آن در كه هستند
در.ميشد اجرا دختران براي جالبي رسم آرژانتين كشور در پيش مدتها.ميگيرند فرا را
به گوشوارهاي و ميكردند سوراخ را گوششان لاله آرژانتيني ، دختران تولد سالگرد نخستين
دنيا از كه هنگامي ترتيب بدين و ميشد اجرا روز همان در سال هر رسم اين.ميآويختند آن
داشتند رسم دانماركيها !بود تشخيص قابل گوششان سوراخهاي روي از آنها سن ميرفتند
تولدي جشن خانه اين در امروز كه مفهوم اين به كنند ، آويزان بيرون به پنجره از را پرچمي
!است برپا
و بپوشند رنگي صورتي لباس سالگيشان تولد 15 شب در بودند موظف دختران اكوادور كشور در
تجربه را بلند پاشنه كفشهاي پوشيدن بار اولين براي داشتند اجازه كه بود شب اين در تنها
را كيك روي شمعهاي تولد ، روز خورشيد طلوع هنگام به دارند رسم هم هنوز آلمانيها.كنند
اضافه به شده متولد روز آن كه است كسي سن اندازه به تعدادشان كه شمعها اين.كنند روشن
اگر معتقدند آنهاميمانند روشن شب ساعات آخرين تا است خوشبختي سمبل كه اضافه شمع يك
به يقينا كند خاموش جا يك را آنها همه بتواند ميكند فوت اصطلاح به را شمعها كه كسي
تولدهاي 5 ، 10 ، 15 ، 20 يعني بار يك سال پنج هر هلند كشور در.رسيد خواهد آرزوهايش همه
براي مفصلي ميهمانيهاي معمولا هلنديها و هستند معروف "تاجگذاري سالهاي" به سالگي
با را فرزندشان صندلي شام صرف هنگام به آنها.ميدهند ترتيب سن اين در فرزندانشان
را او قشنگ و بزرگ هديه يك با و تزيين بادكنك و رنگي كاغذي نوارهاي رنگارنگ ، گلهاي
بر خود كودكان تولد روز در متمادي سال هفت است مرسوم نپال كشور درميكنند غافلگير
مثبت نيروهاي جذب و شيطان راندن براي نشاني رنگي ماست و برنج از مخلوطي با آنها پيشاني
.ميدهند قرار
دارد همراه به ساده چند هر تولد جشن يك برگزاري كه تكاپويي و هياهيو همه كنار در
براي كوچك تولد جشن يك برپايي شايد ميشوند ، افسرده و دلتنگ تولدشان روز در خيليها
ميدارد وا را ما زندگي و نميايستد ما براي زمان.زمان گذر بر باشد خطري زنگ بسياري
آخر پله به كه هنگامي شايد و كنيم طي فراوان شتاب با ديگري از پس يكي را عمر پلههاي
.باشد نداشته وجود بازگشت براي نيرويي ديگر ميرسيم
ايران مردم آيين
سده جشن
وطنپرست شادي
معناي به هم و است صد معناي به هم سده.ست يا سده جشن با است مصادف ماه بهمن دهم
.است زرتشت سخن معناي به نيز ست و درگاه
چيست؟ جشن اين تاريخچه اما
تن صد به آدم فرزندان روز اين در گويند برخي.است بهمن ماه از روز آبان در جشن اين
.است رسيده
روزها زمانبندي و تقويم درباره كمي آن تاريخچه و جشن اين دلايل بقيه بيان از قبل اما
.ميگوييم
بزرگ زمستان ديگري و بزرگ تابستان يكي.ميشد تقسيم بخش دو به سال _ باستان روزگار در
ماه فروردين اول از است بزرگ تابستان كه اول بخش ميگفتند بخش يا چهره را كدام هر و
يعني دوم بخش.ميكند پيدا ادامه است روز شبانه كه 210 مهرماه پايان تا و ميشود آغاز
به و كبيسه ايام اضافه به ماه يعني 5 است اسفند آخر تا ماه آبان اول از بزرگ زمستان
.است بوده روز چهارم 157 سال و روز اول 156 سال سه در ديگر عبارت
سال چونميشد روز شصت و سيصد ماه دوازده كه بود تمام روز سي ماه هر باستان ايران در
را آن كه ميماند باقي ساعت شش و روز پنج پس است ، ساعت شش و روز پنج و شصت و سيصد
روزها اين اعراب ميان در و ميناميدند گاتها روزهاي و پنجه يا بهيزك يا كبيسه روزهاي
.ميشد ناميده مسترقه خمسه نام به
روزهاي ميرسيد ، روز يك به سال از مانده باقي ساعتهاي مجموع كه سال سه هر از بعد
كبيسه 5 روزهاي نميآمد حساب به ساعتها تعداد كه اولي سال در يعني ميشد ، روز كبيسه 6
شش كه ميشد اضافه كبيسه جمع به روز يك و شده حساب سال ساعتهاي 4 چهارم سال در و روز
كبيسه ، روزهاي اين از يك هر و ميگفتند زيادي روز يعني اورداد را ششم روز كه ميشد روز
_ است1 پنجگانه گاتهاي از يكي نام به كدام هر و ميرفتند شمار به سال آخر مهم جشن
_ 4(Spantamad) روز مد پسنته _ 3(Ushtavad) روز ود اوشته -2(Ahnavad) روز ود اهنه
.(Vahishtuishta) روز وهشتوايشتا _ 5(Vahukhshatrah) روز وهوخشتره
ميشود ناميده سته يا صده كه گذشته آبان از روز از 100 است عبارت سده روز بنابراين
ماه بهمن تا 10 و است روز ماه 210 آبان اول تا.است گذشته بزرگ زمستان از روز صد يعني
كه روز و 50 است شب سال 50 پايان تا بهمن از 10 كه اين ضمن در.ميگذرد آن از روز 100
بهمن دهم بين فاصله كه ميدانند چنين را آن دليل معتقدند عدهاي و ميشود آنها 100 جمع
.است نوروز عيد تا ماه
اشاره روز اين در آتش پيدايش به شاهنامه در فردوسي.است موجود نيز قديميتري روايات
.ميكند
خورد باده و شب آن كرد جشن يكي
كرد فرخنده جشن آن نام سده
يا و
يادگار سده آن ماند زهوشنگ
شهريار دگر او چون باد بسي
يا و
آتشكده بياموز بهشتم
سده روزگار شد نزديك چو
...و
صحرا به پيشدادي سلسله پادشاهان از سيامك پسر هوشنگ كه است آمده شاهنامه روايات در
.كرد پرتاب مار سمت به را سنگي خود از دفاع براي و كرد مشاهده را سياهي مار كه بود رفته
زمان آن در و شد روشن آتش سنگ دو خوردن هم به از و كرد برخورد ديگري سنگ به ناگهان سنگ
پا بر جشني ايزدي فروغ اين پيدايش مناسبت به داد دستور هوشنگ و رسيدند آتش به كه بود
.بخوانند نماز آن سوي به و دهند قرار خود قبله را آن خداوند پرستش هنگام در و كنند
و اناث) فرشته از فرزند صد كيومرث كه چرا بوده كيومرث جشن اين واضع گويند نيز عدهاي
روشن آتش است مرسوم روز اين در اما و است گرفته جشني روز اين و شب اين در و داشته (ذكور
برپا آتش پيدايش دليل به بيشتر را جشن اين و سوري چهارشنبه مراسم به شبيه ميكنند ،
و ميپردازند شادي به هم مردم و ميخوانند اوستا و ميگردند آتش دور به موبدان.ميكنند
.ميكنند شكرگزاري چيز هر از بيش
نام و است بلند شعله آتش و كشنده آتش معني به سده.است رويش و زايش آينههاي از سده جشن
.است بهمن دهم روز
زرتشتيان.است خانواده و نسل دوام نشانه آتش ، بقاي.است حيات آغازين كانون اجاق آتش
برگزار را مراسم اين آباد بوداغ باغچه محله گبر در نوروز جشن از پيش روز پنجاه كرمان
.ميكنند
ناتور
شيري رشوههاي
آگهيهاي.ميشود خالي و پر هي گوناگون رنگهاي با شيشهاياش قاب.است روشن تلويزيون
و ظرفشويي مايع و لباسشويي پودر و صابون.ثانيه چند هركدام.ميآيند و ميروند بازرگاني
رقابت.ميدهند اختصاص خود به تلويزيون در را تبليغات حجم بيشترين هميشه ماكاروني و پفك
تو به دارد آرام زمينهاي.است بقيه از متفاوت آگهي يك امااست تجارت در جدياي موضوع
مصرف به را بيننده و ميشود پر سفيدرنگ مايعي از ليواني شيشهاي قاب در.ميآورد هجوم
چون.آدميزاد شير جز به البته.نميكند فرقي شيري هر.ميكند ترغيب شير روز هر و روزانه
انسانها ما همه سالگي از 2 بعد.ميشود توصيه سال زير 2 كودكان براي فقط آدميزاد شير
"شير بشيم و شير بخوريم" *"شما" قول به بنوشيم شير بايد جوان و پير
خوب حسابم كه مندارد نياز روز در شير چقدر به ما ميليوني جمعيت ميكنيد فكر حالا
.باشد زياد خيلي تعدادش ميكنم فكر اما نيست
شير تا ميروند نزديك فروشگاههاي سراغ به زيادي عده حتما آگاهكننده آگهي اين از بعد
.بخرند
احوالپرسي و سلام پيرزنها همه مثل ميرسد فروشگاه به عصا بر تكيه با لنگلنگان پيرزن
ميگويد پيشخوان پشت جوان به لبخندي با و ميكند جابهجا دست با را عينكش ميكند ، گرمي
چندگانه نشانهاي و مهر با پلاستيكي كيسههاي است در دم شير سبدهاي.ميخواهد شير كه
هم روي مرتب قهوه و كاكائو با شير مستطيل - مكعب جعبه فروشگاه توي.است ريخته سبدها توي
ميگويد فروشنده جوان اما.بستهاند صف شيرها باز هم ويترين يخچال درون و شده چيده
".شد تموم نداريم"
فروشنده نظر شايد ميكند صبر.ميكند نگاه فروشنده به ناباورانه لحظه چند اما پيرزن
كمي باز پيرزنميشود گفتوگو سرگرم ديگري مشتري با فروشنده جوان اما كند تغيير
ميدوزد را نگاهش و بخورد شير بايد حتما است مريض آقا حاج:ميگويد و ميشود جابهجا
تحويل لبخندي هم فروشنده.ببرد پيش كاري لبانش لبخند و نگاه سماجت با شايد.فروشنده به
.نداريم ميخواهيد شما كه شيري واقعا اما برسونيد آقا حاج به سلام:ميگويد و ميدهد
را سرش او و است بينتيجه ميخواهد پيرزن كه شيري آوردن دست به براي تلاش ظاهرا
خيابان پيچ در تا ميرود و ميرود و ميكشد را راهش عصايش بر تكيه با برميگرداند ،
برداشتهام كه را جنسهايي پول ميخواندم خود به فروشنده صداي.ميشود ناپديد
.ميشوم خارج فروشگاه از و ميپردازم
كيسههاي در.است تومان ليتري 150 يارانهاي شير.ميخواسته يارانهاي شير پيرزن
قيمتشان و غيريارانهاياند هم ديگر شيرهاي نميكند فرقي شيشهاي بطريهاي يا پلاستيكي
كاكائو ، قهوه ، مانند افزودنيهايي يا و چربي درصد به بنا.بالاست به تومان از 250
فقط يارانهاي شير با معمولي غيريارانهاي شير پاكت هر اختلاف..و موز توتفرنگي ،
را بيشتر تومان پرداخت 100 توان پيرزن است مريض آقا حاج وقتي حتي اما است تومان 100
آنقدر و ميايستد صف توي فردا ميكند فكر حتما.برميگردد خانه به خالي دست و ندارد
كه بفهمد حاجآقا مبادا اينكه براي و بخرد آقا حاج براي يارانهاي شير تا ميايستد
آقا حاج به ربودهاند او از توان دردمندش پاهاي و ايستاده شير طولاني صف در ساعتي
و بربخورد غرورش به آقا حاج مبادا تا بزند سر ميرود همسايهها از يكي خانه ميگويد
صف در و ميپوشد هم روي را لباسهايش گرمترين فردا حتما.نميخورم شير اصلا من بگويد
.بخرد شير تا ميايستد شير
در سهميه ميزان به معمولا دارد كشور در را شير مصرف سهم بيشترين كه يارانهاي شيرهاي
كه قيمتي تفاوت دليل به و ميشوند توزيع شهر كوچك و بزرگ فروشگاههاي بين شده گرفته نظر
خانوادههايي بهخصوص هستند خانوادهها توجه مورد دارند بازار در موجود شيرهاي ساير با
_ زمستان و پاييز _ سال سرد فصلهاي در معمولا دليل همين بهدارند معيني درآمد كه
بزرگ فروشگاههاي بهخصوص فروشگاهها مقابل يارانهاي شير خريد براي طولاني صفهاي شاهد
در طولاني ايستادنهاي با ندارند را غيريارانهاي شير هزينه توان كه مردمي اما.هستيم
.كنند حل طريق اين از شير به را خانواده نياز ميكنند سعي يارانهاي شير صفهاي
و كودكي و نوجواني سنين در هستند فرزنداني داراي ميايستند شير صف در كه كساني بيشتر
بايد اينكه و ميدهند ربط فرزندان حضور به را شير صف در ايستادن دليل نيز غالبا
ابتداي از اما بخوانند درس خوب بتوانند و نشوند سوءتغذيه دچار تا بخورند شير كودكانشان
خطر در بيشتري كودكان ميرسد نظر به كه مناطقي در گرفت تصميم دولت تحصيلي جاري سال
بتوانند دبستاني كودكان از يك هر تا كند توزيع رايگان شير روز هر دارند قرار سوءتغذيه
و كش از پس تصميم و پروژه اين.نشوند سوءتغذيه دچار و بنوشند شير ليوان يك حداقل روز در
عملا و شد روبهرو زيادي مشكلات با نيز اجرا هنگام در موافقت براي فراوان قوسهاي
مردمي و خاص مشتريان براي و است سهميهاي يارانهاي شير هنوز.نكرد كسب چنداني موفقيت
.نميبرند يارانهاي شير از چنداني بهره دارند را نياز بيشترين كه
و شير بخوريم":ميگويد و ميكند موزون حركت وقتي بگوييم چه شما به نميدانيم حالا
ما قصه پيرزن نميدانم اما.هم بقيه و ميشويم پير حتما كه ما "پير نشيم كه شير بشيم
.نه يا رسيد شير به
:پينوشت
|