خوشدل آفرين غم
ايراني جامعه
منفور دانشي مزاياي در
دين جامعهشناسي
خوشدل آفرين غم
سروش عبدالكريم"مولوي و حافظ" مقاله بررسي
زاهدي مهدي
موضوعات ، با متناسب شعري مكتبهاي قالب در آنان دستهبندي و شاعران اشعار صوري قياس
.است ادبيات تاريخ در شده تاييد و رايج امري آنان ، اشعار در واحد ادبي صنايع و اوزان
تحقيق مورد كمتر مشترك موضوعات در حتي يكديگر با شاعران انديشههاي و ايدهها قياس اما
قصه" كتاب در كه سروش عبدالكريم دكتر "مولوي و حافظ" مقاله.است گرفته قرار پژوهش و
بديع و سيستماتيك رويكردي با محقق كه است تحقيقاتي نادرترين جزو است آمده "معرفت ارباب
اين.است پرداخته مولوي و حافظ معنا ، عرصه عقاب دو نظرگاه و انديشه داوري و ارزيابي به
.كند بررسي را محقق متدلوژي و شاعر دو معرفتي قياس بنيان رويكردي ، با است كوشيده مقاله
شعر وحياني جذبه به شعر سرودن زمان در كه خويش باطني تجربه اين به شاعران از بسياري
يك قالب در فكري موضوع يك معنايي پردازش فرآيند اساساكردهاند اذعان شدهاند ، تسليم
مولانا چنانكه.است مهمل شعر گستره در است روزمره محاورات در رايج امري كه زباني سيستم
:ميگويد
ترجماني طريق به آفتابم رسول چو
گويم جواب شما به بپرسم او از پنهان
پذيرش به ناگزير بپذيريم خيالانگيز كلامي بهعنوان را شعر متعارف تعريف ، اين اگر
چنانكه است خيال جولانگاه شعر.هستيم تعريف اين منطقي نتيجه در شعر زبان بودن نامتعارف
در و ميخواند فرا را شاعر كه است شعر اين بلكه ميكند تنظيم را شعر كه نيست شاعر اين
شاعر دو تطبيقي قياس براي منطقي قواعد سيالي ، فضاي چنين در.ميكند جلوه او برابر
قياس دنبال به كه سروش دكتر "مولوي و حافظ" مقاله بنيان ترتيب بدين و ميشوند ناكارآمد
كار به متدلوژي از فارغ و تحقيق حوزه از بيرون _ اساسي سوال چند با است شاعر دو معرفتي
.ميشود مواجه _ رفته
داد؟ قرار مقايسه و ارزيابي مورد يكديگر با را شاعر دو شعر و انديشه ميتوان اساسا آيا
آيا ايستاد؟ دو آن تطبيقي قياس سكوي بر ميتوان شاعر دو معرفتي نظام داوري مقام در آيا
دو در ميتوان شدهاند صورتبندي شعر زبان به كه را شاعر دو معرفتي _ وجودي تجربيات
نشست؟ دو آن ميان داوري به بتوان آنگاه پس تا كرد قالبريزي فكري منسجم و سازوار سيستم
قواي از كداميك پس نميدهند را عرصه اين به ورود اذن ذاتياش اوصاف همه با خرد به اگر
تبيين بيشك ، سوالات اين به پاسخ است؟ راهبر و كاردان ميان اين در انساني فاهمه و ادراك
.است شاعر دو انديشه تطبيقي تحقيق و كاوش فرآيند خردورزانه و منطقي ساختن موجه و
بدان است موضوع انتفاء به سالبه قضيه ، كه ندارد مستحكمي تئوريك مباني قياس ، اين اگر
و توجيه قابل اگر و ميشود نفي تحقيق موضوع بهعنوان شاعر دو مقايسه اصل كه جهت
تحقيق نتايج تا ميشود طرح كه است تاملي قابل مسئله اولين آن "تحقيق روش" راهگشاست ،
طرح از پس سوال جديترين پس.باشد دفاعتر قابل و مستندتر محقق سليقه و ذوق از فارغ
چيست؟ شاعر دو انديشه تطبيقي نوين رويكرد اين شايسته و مناسب متدلوژي كه است اين موضوع
مداقه مورد بنيادين سوال آخرين بهعنوان ميتواند قياس اين از محقق غايت و هدف پايان در
.گيرد قرار بررسي و
و طبل صد دو با كه شاعر دو اين از يكي به نسبت محقق افسونزدگي و خيرگي از ترديد بدون
بر نگارنده.كرد اغماض نميتوان ميزند موج مقاله جايجاي در "كجا آن و كجا اين" نفير
بازتابش است كرده دريافت بيشتري روشني و گرمي مولوي از محقق جان چون كه است باور اين
.است افتاده موثر وي تحقيق در شفافتر و صريحتر نور ، اين
راه اين در پاي ديگر غايتي و گوهر جستوجوي در محقق كه ميرسد نظر به همه اين با
را بديعي و نوين طرحافكني چنين در وي ، نهايي مقصود.است نهاده ناپيموده و ناهموار
خلاصه بيبديل شاعر دو آن "سلوك نحوه و انديشه شعر ، صائبتر درك و شناخت" در ميتوان ،
:كه است كرده اذعان فروتنانه كتاب مقدمه در خود چنانكه.كرد
مقايسهاي اگر و است بيرون بيان عهده از كه است چندان دهان شيرين دو بدان من دين باري ،
دل كه است اسارتي سابقه به بل جسارت ، سر از نه است رفته قهرمانان آن ميان دفتر اين در
.است آورده آنان كمند در مرا
شناخت براي بزرگوار دو اين انديشه و شعر به نوين رويكرد اين غايت و گوهر رو اين از
معرفتي" بهعنوان ميتواند حتي كه راهگشاست و ارزشمند چنان آنان دقيقتر و صائبتر
پژوهش ارزش و بنيان و دهد قرار خود تحتالشعاع را قياس اين بودن موضوع بدون "غايتدار
.سازد موجه را
كه معنا بدين است مطلق خصوص و عموم منطقي ، جهت به شعر و زبان نسبت اينكه به توجه با
معنايي دريافت و انديشه جوهر بر كه است زبان مرجع مجموعه از صورتي و قالب نوع يك شعر
اوصاف كه ميكند رهنمون نگرش اين به را ما ;ميپوشاند خود در را آن و ميزند تكيه شاعر
اگر پساست اطلاق قابل نيز شعر زبان به مرجع مجموعهاي بهعنوان زبان ذاتي ويژگيهاي و
قياس و داوري به ميتوان گوناگونش و متنوع چهرههاي و صورتها با زبان وسيع حوزه در
قياس پس.است جاري و ساري نيز شعر زبان به حكم اين پس نشست بشري تفكرات و تاملات جواهر
منطوي آن در شاعر دريافت و انديشه كه شعري نوع و قالب صورت ، به بيالتفات متفكر دو شعر
.ندارد منطقي منع ;است
اعتبار نميتوان باشد ، طرح قابل آن در ديگري حساسيتهاي و دغدغهها موانع ، اگر حتي
از نظر قطع راه اين پس.كرد تزلزل و ترديد دستخوش را شاعران انديشه تطبيقي قياس منطقي ،
.رفتني است راهي ميانجامد كجا به و رفت؟ بايد چگونه اينكه
از بخشهايي در.است بررسي قابل محقق متدلوژي در طريق اين طي چگونگي كيفيت به پاسخ اما
و استقرا بنيادين مسائل و مشكلات از نظر قطع.است بوده "استقرايي" وي روش بيشك مقاله ،
با نقض مثالهايي بهعنوان كه كرد مواجه ابياتي با را محقق ميتوان ;آن منطقي توجيه عدم
با منطقي مبطلاتي بهعنوان و نباشد سازگار شده استقرا ابيات شمارش از آمده حاصل نتايج
:كه دعوي اين اثبات براي محقق مثال براي.كند پيدا پارادوكسيكال نسبتي آمده دست به نتايج
است مي از خوشدلتر كه او سخن در و غم نه و ميگنجيد باده نه مولوي جوانمرد سينه در"
:است بيت دو اين آنها مهمترين كه ميكند رديف را ابياتي ;"نميپايد ملال خاشاك
خوشدلتريم مي ز ما و خورند غمگينان باده
خويش افيون ساقيا ده غم محبوسان به رو
حرام غم بر ما خون و حلال ما بر غم خون
خويش خون در شد گرديد ما گرد كو غمي هر
:ميگويد خويش رباعيات از يكي در مولوي همين اما
باد ماتم و غم بيوفا دل اندر
باد كم عالم ز نيست وفا كه را آن
نكرد ياد هيچكسي مرا كه ديدي
باد غم بر آفرين هزار كه غم جز
حافظ ، حزين خاطر از اگر كه كند ، چالش دچار را محقق نتيجه ميتواند منظر همين از منتقد
بر مولوي چون حداقل اما است زده غم بر هم كه اوست غمديده دل و نميشود تراويده تر شعر
متناقض ابيات اين تاويل و تفسير كه بداند بايد نيك محقق و نميكوبد آفرين هزار مهر غم
.است ناممكن اوقات پارهاي در و پيچيده و دشوار كاري استقرا نتايج با
به حداكثري رويكرد يك با را خويش استقراي متدلوژي نتايج كه ندارد گريزي محقق رو اين از
ابيات آن و كند منطقي توجيه است ، شده متجلي متعددي ابيات در كه شاعر اطوار و احوال
از بخشهايي در محقق.آورد حساب در شاعر حداقلي احوالات جزو را خود اصلي دعوي با مغاير
شاعرانه صورتبندي از فارغ شاعر ، دو انديشه آشكار تشابههاي و مشترك موضوعات به كه مقاله
را شاعر دو از صادره مشترك مصاديق نشاندن ايقانيتر و مطمئنتر روش است ، پرداخته آنها
:چون موضوعاتي در روش اين.است انجاميده دفاعتري قابل نتايج به كه.است كرده تجربه
و آشكار كاملا عشق و تصوف دروغين مدعيان با دشمني شاگرد ، از پير انتخاب و اختيار
.هويداست
سليقه و ذوق نظريه ، كه نيست مصون بنيادين نقد اين از نيز "ابيات مصداقي گزينش" روش
و ميپيمايد ره نظريهاش صدق موارد دنبال به ناخودآگاه خويش ، دعاوي اثبات براي محقق
شاعر دو اختلاف موارد در مشكل اين كه نميآورد نظر در اساسا را تئورياش كذب مصاديق
.است آشكارتر
اثبات براي مناسبتري روش "ابيات مصداقي گزينش" متدلوژي با است كوشيده محقق همه اين با
به بزرگوار دو آن كلام در "عشق" مقايسه در بهخصوص رويكرد ، اين كه كند اتخاذ خويش دعاوي
ابيات به استناد با و تحقيق روش اين بر تكيه با وي.است گرفته قرار استفاده مورد وضوح
وصال از مبتهج و مخمور كه مولانا اما":كه ميرسد نتيجهگيري اين به كه است شاعر دو آن
نشاني آنها از حافظ كلام در كه ميآورد سخن در و ميديد عشق در فزونتري شگرفيهاي بود ،
كه ميكند طرح عشق باب در تامل قابل نكته هشت خويش مدعاي اثبات براي و "نيست بياني و
بدين و يافت نميتوان را باشد عاشقانه نگرش و تلقي اين مصاديق كه ابياتي حافظ ديوان در
را محقق دعوي "ابيات مصداقي گزينش" روش با تا ميكند دعوت تحدي به را خويش منتقد وسيله
.كند تعديل يا ابطال
و مكتبساز شاعر دو اين زندگي از قرنها گذشت از پس كه است باور اين بر نگارنده
تنهايي به بزرگوار ، دو اين انديشه و شعر بر كه بسياري ، شارحان تاويلهاي و تفسيرها
بسنده حافظ بر مولانا تفكر و شعر تاثير به نهايتا يا و كردهاند تركتازي و سخندرازي
دوستداران بر بديعي راه و نوين فصل آنان ، سلوك نحوه و انديشه تطبيقي مقايسه ;كردهاند
و هموارتر گشوده ، تازه طريق اين در بيشتري روندگان پايكوبي در جز كه ميگشايد آنان
.شد نخواهد عريضتر
ايراني جامعه
همداني شرف محمدرضا
حسين تريلوژي از جزء سومين ، (اسلامي جمهوري دوره) ايران جامعهشناسي بر ديباچهاي
"سياسي دانش آموزش" و "همه براي دموكراسي درسهاي" سهگانه ، اين ديگر جزء دو.است بشيريه
.رسيدهاند چاپ به سال 1380 در دو هر كه است
مدرنيسم سنتي ، پاتريمونياليسم گفتمان ، سه به را ايران معاصر دوران كتاب ، اين در بشيريه
در است معتقد و ميكند تقسيم اسلامي ، انقلاب از بعد ايدئولوژيك سنتگرايي پهلوي ، مطلقه
با بعد به مشروطه انقلاب زمان از دموكراتيكي گفتمان مسلط ، سياسي گفتمان سه اين مقابل
.است يافته ظهور مقاومت گفتمان عنوان
سنتي پاتريمونياليسم
قالب در كه بود غربي تجدد نفوذ و فشارها ظهور از پيش ايران در مسلط گفتمان گفتمان ، اين
گفتمان اين پايهاي عناصر از.كرد ظهور مشروطيت نهضت و قاجاريه دوران اصلاحات جنبش
خاص شيوه صفويه ، دوران به مربوط شيعه سياسي به نظر ايراني ، شاهي نظريه به ميتوان
.كرد اشاره قبيلهاي پدرسالاري و قاجار دوران استبداد
پهلوي مطلقه مدرنيسم گفتمان
عناصر از ميداند بيستم قرن در ايران مسلط سياسي گفتمان مهمترين را گفتمان اين مولف
و توسعه سنتي ، گفتمان پاتريمونياليسم ايراني ، شاهي نظريه به ميتوان گفتمان اين مختلف
مطلقه مدرنيسم گفتمانكرد اشاره مردمگرايي و قانونگذاري غربي ، مدرنيسم شيوه به نوسازي
و گروهها به عمدهاي آسيبهاي خود ، بهنجارسازانه و اقتدارگرايانه عقلگرايانه ، خصلت با
كه گرديد اجتماعي مختلف نيروهاي بسيج عمده عوامل از كه آورد وارد سنتي جامعه فرهنگ
.كرد فراهم را اسلامي انقلاب زمينه
ايدئولوژيك سنتگرايي گفتمان
كاملا تعبير دو آغاز در و شد پديدار پهلوي مطلقه مدرنيسم به واكنش در گفتمان اين
روحانيون از برخي سوي از ديگري و مذهبي روشنفكران جانب از يكيگرديد عرضه آن از متفاوت
و نوسازي معرض در كه بود سنتي جامعه طبقات ارزشهاي و علايق بازتاب گفتمان اين.ناراضي
به جديد تودهاي جامعه ظهور ديگر سوي از.بودند گرفته قرار بالا از انقلاب و اصلاح
كه نمود فراهم ايدئولوژيك سنتگرايي گسترش براي مساعدي زمينه پهلوي عصر در نوسازي واسطه
خود گفتمان اين است معتقد بشيريه.داشتند بسزايي تاثير اسلامي انقلاب وقوع در دو اين
برخي سنتي ، پاتريمونياليسم وجوه از برخي شيعه ، سياسي نظريه چون مختلفي عناصر مركباز
دو گفتمان اين.است بوده كاريزمايي اقتدار نوعي (پارلمانتاريسم مانند) مدرنيسم وجوه از
:است داشته خود درون در عمده گرايش
تا 1368 سالهاي 1358 بين كاريزمايي گرايش - 1
تا 1376 سالهاي 1368 بين سنتي گرايش - 2
دموكراسي گفتمان
بر و گرفت شكل مشروطه انقلاب دوران از است مقاومت گفتمان كه معاصر ايران گفتمان آخرين
و نوگرايي تساهل ، و تحمل رقابت ، مشاركت ، قانونگرايي ، قدرت ، محدوديت مانند كردارهايي
دموكراسي گفتمان براي ظهور سه به معتقد مولف.است گذاشته تاكيد دين از دموكراتيك قرائت
.است
مشروطه جنبش قالب در - 1
اسلامي انقلاب و ملي نهضت قالب در - 2
.از 1376 پس ويژه به انقلاب از سنتگراييپس استيلاي با مقابله قالب در - 3
ميداند ايدئولوژيك دولتهاي شمار در را اسلامي حكومت ايدئولوژيك ، بحثدولت در بشيريه
عبارتند عمده بحرانهاي اين.است بوده روبهرو ساختاري بحران چند با آغاز همان از كه
.كارآمدي يا سلطه بحران سياسي ، بحران مشروعيت ، بحران:از
سياسي مشاركت بحران
.شد ظاهر مختلف زمانهاي در انقلاب طرفدار عمده نيروهاي بين اصلي شكاف سه انقلاب از پس
نيروهاي و طبقات از عمدهاي بخشهاي كه بود انقلاب بزرگ ائتلاف نيروهاي ميان اول شكاف
.كرد سياسي انفعال دچار را جديد متوسط طبقه و روشنفكران ويژه به مدرن سياسي و اجتماعي
و.شد تشديد سال 68 در كه داد رخ (راست _ چپ) سنتي اسلامگراي نيروهاي بين شكاف دومين
و سنتي راست بخش دو به را آنها اردوگاه كه آمد وجود به راست نيروهاي بين شكاف آخرين
.باشد عمومي جريحه اين بر مرهمي نتوانست نيز سال 76 انتخابات كه كرد تقسيم مدرن راست
سياسي مشروعيت بحران
دوره سه به مشروعيت آرماني سلطه نوع سه حسب بر انقلاب از پس سياسي نظام بشيريه نظر از
اقتدار و سياست_تا 1368 ، 2 از 1357 كاريزمايي اقتدار و سياست دوران_است10 شده بخش
با مولف.بعد به از 1376 قانوني اقتدار و سياست به گرايش _تا 1376 ، 3 از 1368 سنتي
مشروعيت انواع تداخل و خلط كه ميافزايد وبر از مشروعيت آرماني مدل نوع سه اين وامگيري
.مينمايد رافراهم بحران شكلگيري زمينه واحد ، الگويي غلبه عدم و
(كارآمدي) سياسي سلطه بحران
كار سه صورتبندي ، آن خاص مقتضيات همچنين و اجتماعي صورتبندي هر حسب بر بايد دولت
.كند ايفا خود انسجام و وحدت سلطه ، حفظ براي را اصلي ويژه
ايدئولوژيك استيلاي طريق از سنتي طبقات بين وحدت و انسجام ايجاد _1
مخالف نيروهاي تشكل و انسجام از جلوگيري_2
شده ياد زمينههاي در دولت كوتاهي البته كه.تودهاي بسيج با خود مقاصد تامين_3
.آورد فراهم سلطه بحران شكلگيري براي مناسب بستري
مباني:ميگويد "سال 1376 تا ايدئولوژيك دولت استمرار و ثبات مباني" از بحث در بشيريه
بسيج زمينه بهعنوان تودهاي جامعه در اجتماعي لحاظ از بايد ايدئولوژيكرا دولت عمده
لحاظ از بالاخره و نظام اين در روحانيت برجسته جايگاه در سياسي لحاظ از و سياسي
دولت در تحول زمينههاي" درباره وي.يافت دولت و دين تركيب و سنتگرايي در ايدئولوژيك
بخش دو به ايدئولوژيك دولت در تحول عوامل تقسيم با "بهبعد سال 1376 از ايدئولوژيك
ميداند ، فكري و سياسي - اجتماعي زمينههاي شامل را دروني عوامل بيروني ، و دروني عوامل
مورد مختلف حوزههاي در شدن جهاني فرآيندهاي تاثير با را بيروني عوامل همچنين او
اجتماعي اقشار بين طبقاتي جنگ بر مشتمل را اجتماعي زمينه بشيريه.ميدهد قرار ارزيابي
از نهايت در و كرده پيگيري جديد ، سياسي احزاب و سازمانها در را سياسي زمينهميداند
جزو كه ميكند ياد فكري زمينههاي بهعنوان ارزشي و عقيدتي كثرتگرايي نظريه به اقبال
.ميشود محسوب ايدئولوژيك دولت در تحول دروني عوامل
و ميداند گذار دوران را زمين ايران كنوني دوران نتيجهگيري ، و جمعبندي در بشيريه
به يكي:شود حل طريق دو از است ممكن گذار بحران موجود ، تاريخي شواهد اساس بر ميگويد
اصلاحات ، ضد از اصلاحات تفكيك با وي.مسالمتآميز شيوه به ديگري و خشونتآميز شيوه
بر مبتني غيرمستقيم يا و مستقيم طور به اصلاحات با ضديت:ميگويد ضداصلاحات ، درباره
ليبراليسم و مدني جامعه و دموكراسي با رمانتيكي شيوه به كه است نظريهپردازيهايي
.نگرانند دولت ساختار در تحولي گونه هر از و دارند سرستيز
منفور دانشي مزاياي در
ابك حميدرضا
بسياري تصور برخلاف فلسفه ، و علوم حوزه در (Popular) عمومي اصطلاح به كتابهاي نگارش
عمومي كتابهاي كه آنان ميكنند گمان بسياري.است گوناگوني مهارتهاي كسب مستلزم افراد ،
از و شدهاند آشنا اندكي فلسفي مسائل از كدام هر با كه هستند كساني مينويسند فلسفي
است كافي كه ميكنند فكر مثلا يا.بردهاند بهره لحظهاي فلسفي ، مكاتب از كدام هر محضر
همگان براي ساده زباني به را آن بتوانيد تا باشيد آشنا افلاطون مثل نظريه كليات با شما
مورد فلسفي موضوع عمق به بيشتر شخص چه هر كه ميكنند استدلال هم واقات گاهيكنيد بيان
اما.بگويد سخن عوام زبان به موضوع آن درباره ميتواند كمتر باشد ، يافته دست علاقهاش
از مضحك كاريكاتوري به يافتن دست ديدگاهي ، چنين نتيجه گفت بايد تالم و تاسف ابراز با
.ميآيد پژوهندهاي و دانشجو كار به نه و ميگشايد كسي مشكل از گره نه كه است فلسفه
حوزه ، اين در نشرياتي انتشار متوليان و موفق عمومي فلسفه كتابهاي نگارش دستاندركاران
نيز ديگري هنرهاي به مطالعهشان مورد موضوع در مهارت كسب علاوهبر كه هستند متخصصاني
گوناگون زواياي با كردهاند ، درك خوبي به را مخاطبانشان خاص ويژگيهاي آنان.آراستهاند
كه عواملي همه از موفق روزنامهنگاري همچون و دارند آشنايي مينويسند آن به كه زباني
خبر باشند ، موثر فلسفي بحث يك ميدان ميانه به او كشاندن و مخاطب توجه جلب در ميتوانند
تحليلي فيلسوف آوني بروس.است افراد اين از يكي دست پرورده "مابعدالطبيعه" كتاب.دارند
و كرده اخذ مينهسوتا دانشگاه از را خود فلسفه دكتراي او.است ميلادي متولد 1933 معاصر
در تدريس به التحصيلي فارغ از پس او.است بوده بزرگ سلارز ويلفرد شاگرد تحصيلش دوران در
.است شده ماساچوست دانشگاه فلسفه استاد هم سال 1966 در و پرداخته پيتزبرگ در آبرلين كالج
بتواند كه بوده اين اولش هدف.است ميكرده دنبال را عمده هدف دو كتابش نگارش از آوني
.آورد گرد رساله يك در را تاملاتش و تفكرات حاصل مابعدالطبيعه تدريس سال سالهاي از پس
كتابي ميخواستم من ميگويد او.اوست دوم هدف شده ، آوني كتاب موفقيت باعث كه آنچه اما
هم و باشد فهم قابل عادي خوانندگان براي هم كه كنم تاليف مابعدالطبيعه درباره سامانمند
.مابعدالطبيعه متوسطه دوره دانشجويان براي
اول فصل پنج ترجمه است ، كرده منتشر را آن حكمت انتشارات كه مابعدالطبيعه ، مباني كتاب
را مابعدالطبيعه درباره ارسطو ديدگاه آنكه از پس آوني.است آوني بروس مابعدالطبيعه كتاب
ميكند مطرح را شاخه سه به آن تقسيم و معرفت از شاخه اين بنيانگذار اصليترين بهعنوان
"وجود بماهو وجود به علم" معناي به مابعدالطبيعه اساسا كه ميپردازد مسئله اين به
بررسي و وجود باب در ارسطو نظر تحليل به آوني كه است دليل همين به.خير يا است معنادار
تحليل از پس و نميكند بسنده ارسطو نظر به آوني البته.ميپردازد وجود واژه مختلف معاني
اشارهاي "دارد وجود آنچه درباره" مقاله بر تكيه با داشتن ، وجود معناي درباره كواين نظر
نظر برخلاف كه ميدهد نشان و ميكند مابعدالطبيعه باب در پوزيتويستي رهيافتهاي به نيز
.تكاپوست در و دارد حيات هم هنوز زبان انگليسي كشورهاي در حداقل مابعدالطبيعه آنان
نشان و ميكند آغاز راسل برتراند با بخش اين در آوني.است "هستي" آوني كتاب بعدي موضوع
"دارد وجود" واژه متنوع كاربردهاي به را مختلفي معاني ارسطو همچون نيز راسل كه ميدهد
معاصر آراي او اعتقاد به كه است اين راسل به آوني خاص توجه دليل البته.ميدهد نسبت
با ميشود قادر چگونه راسل كه ميدهد نشان آوني.است راسل از متاثر شدت به هستي درباره
هستند "مرموز هويتهاي" به راجع ظاهر به كه را گزارههايي "خاص وصفهاي" نظريه بر تكيه
.ندارند اشاره هويتها آن به كه كند گزارههايي به تبديل
كه كند بررسي ميخواهد آوني.ميانجامد "كليات" مسئله به ناخواه خواه هستي موضوع بررسي
تحويلناپذيري كليات...و انسان آن و اسب اين مانند جزئياتي علاوهبر ما جهان در آيا
كليات اثبات جهت در فلسفي مثال مشهورترين ابتدا در آوني.نه يا دارد وجود هم "خير" مثل
نظريه او اما.ميكند نقد را آن و ميكند بررسي و ذكر است افلاطون مثل نظريه همان كه را
از پسميداند وارد بدان را فلسفي اساسي اشكال دو و نميپذيرد هم را كليات باب در راسل
تاييد در بارها كه ميپردازد براهيني بررسي به آوني كه است كليات به مرسوم نظريههاي رد
آوني كه آنجا از.شدهاند مطرح امكانها قضايا ، قبيل از جزيي امور ساير بنيادين واقعيت
آغاز كليات مسئله از هستند ، زبان به مربوط واقعيات مبنيبر براهين اين بيشتر است معتقد
.ميكند بررسي و مطرح را انتزاعيات براي زبانشناختي براهين آن از پس و ميكند
اين ميكند جدا مابعدالطبيعه كلاسيك كتابهاي ساير از را آوني كتاب كه جالبي نكته اما
براي ميگويد مقدمه در او.است متعالينپرداخته امر ماهيت و وجود به اصلا آوني كه است
به مابعدالطبيعه درباره عمومي كتابهاي سطح اينكه اول.است داشته عمده دليل دو كار اين
بحث براي را خود آوني اينكه دوم دليل و برنميگيرد در را متعالي موضوع كه است گونهاي
درك براي ارزشمند مقدمهاي آوني كتاب.نميداند صلاحيت واجد الاهيات مسائل درباره
و ترجمه نيز كتاب فصول بقيه كه اميداست امروزي فيلسوف يك منظر از مابعدالطبيعه موضوع
.شوند منتشر
دين جامعهشناسي
ادبي جواد محمد
www.e.ip/asahi/moriyuki/abukuma
جامعهشناختي زاويه از دين بررسي و مطالعه پژوهي ، دين رويكردهاي اهميتترين با از يكي
اين مذهبي نهاد و فعاليت مانند كه ندارد وجود اجتماعي نهاد يا اجتماعي فعاليت هيچ.است
كه بپردازد واقعيت اين به بايد جامعهشناس يك روي هر به.باشد داشته تفاوت و تنوع همه
.است بررسي و تحليل قابل علمياي مجاري چه در عملكردهايي و باورداشتها چنين
اهميت نيز و بشري جامعه در عام معناي به دين اهميت و نقش مسئله به دين جامعهشناسي
گوناگوني به دين جامعهشناسي.ميپردازد خاص جوامع و گروهها عملكردهاي و باورداشتها
بر دين متقابل تاثير و دين بر فرهنگ شگرف تاثير اجتماع ، بنمايه در ديني سنتهاي عظيم
ديدگاه از دين جامعهشناسي به ميشود معرفي بار اين كه پايگاهي.دارد توجه عطف فرهنگ
و جامعهشناسي بنيانگذار فيالواقع را وي.دارد اختصاص وبر ماكس معروف جامعهشناس
را جهانياي اهميت او تفكري ساختارهاي و تحليلها تصورات ، كه ميدانند دين جامعهشناسي
Max Tets)از است عبارت پايگاه اين اولين پيوند.است داده اختصاص خود به علم تاريخ در
ميپردازد ، دين جامعهشناسي باب در وبر ماكس نوشتارهاي و ديدگاهها بر كه (sشWeber
بر مقدمهاي دين ، جامعهشناسي كاپيتاليسم ، روح و پروتستاني اخلاق:مثل شاخههايي
و حكمرانان جامعهشناسي خدايي ، عدالت به اعتقاد و جهان وازدگي جهان ، اديان جامعهشناسي
_ حكمراني و رهبانيت _ فرمانروايي انواع) نظير مباحثي به اخير شاخه در مثلا.دين
از ديگر بسياري و (حاكميت اقتصادي تاثير _ حكومت اجتماعي شرايط _ ديني و سياسي قدرتهاي
اين از كدام هر اوليه معرفي از پس و شده پرداخته صفحهاي چندين متون صورت به عناوين
اقتصادي شاخهتاثير مثلا.گشتهاند تقسيم ديگر مرتبط شاخه زير چندين به خود شاخهها
_ ضداقتصادي مسيحيت _ معبد زمين _ عبادت محل اقتصاد):مثل شاخههايي زير به خود حاكميت
دادن فشار با كه است شده تقسيم (غيره و رهبانيگري پيشه _ كاتوليكي تحريمات _ رباخواري
.ميشود داده نمايش جديدي اطلاعات موضوعات اين از يك هر روي بر موس دكمه
دين جامعهشناسي شاخه در مثلا.است طريق همين به وضعيت هم پيوند اين ديگر شاخههاي در
_ ديني اجتماع _ پيامبران دين ضروريات _ دين خاستگاههاي):قبيل از موضوعاتي هم
ديني اخلاقيات _ عرفان و اشراق _ رستگاري و خداوند عدالت به اعتقاد _ دين و نقدگرايي
.است مطرح (غيره و ديگران توفيقات واسطه به رستگاري _ جهان
و ديدگاهها پيرامون مباحثي به BBS صورت به كه است (Weberian Discussions) بعدي پيوند
مباحثه و گفتوگو صورت به وبري جامعهشناسي پيرامون ارزشيابي و وبري جامعهشناسي مشكلات
جامعهشناس وبر ماكس انديشه باب در مطالعاتي به پايگاه اين ديگر پيوند.ميپردازد
و فرض پيش) نظير موضوعاتي با وبري اجتماعي مطالعات متدلوژي شاخه در مثلا.است پرداخته
منزله به آرمان گونهگوني _ كاركردگرايانه تحليل خطر _ ارزشي قضاوت از رها _ علم جامعه
در.هستيم روبهرو (غيره و جامعهشناسانه تجربيات _ فردي و جمعي نهادهاي معناي _ ابزار
تجربه _ است؟ معنايي چه به شمول عدم و شمول):ميخوانيم ديني تجربه جامعهشناسي شاخه
_ ديني تجربه معناي _ درست؟ يا غلط _ آن پيرامون محقق و تجربهكننده _ شده بندي ساختار
مورد موضوع به مبسوطي توضيحات با عنوان هر ذيل بخشها اين از كدام هر كه منابع و نتيجه
(.پرداختهاند نظر
نيچيدن.حقيقت بودايي پيامآور "نيچيدن" نام به دارد وجود شاخهاي پيوند همين در
مباحثي به شاخه اين.نمود اعلام نام همين به را خاص فرقهاي كه است ژاپني بودايي راهب
ژاپني ديني جامعهشناسي ديدگاه از غيره و (..كردارها باب در) نيچيدن سخنان:مثل
مباحثي به مسيحيت شاخه در همچنين.شده بيان جديدي مباحث وبر ماكس انديشه پايههاي وبر
با كه شده پرداخته بشر حقوق بنيانگذار پن ويليام كنوني ، دوره در مسيحيت شدن عرفي مثل
جستوجو امكان سايت اين همچنين.ميشود نمايان جديدتري زيرشاخه كدام هر روي بر كليك
امكانپذير وبر ماكس انديشه در را خاص عبارات يا جامعهشناسي كليدي كلمات همه براساس
وبر ديدگاه از دين جامعهشناسي به دقيق و گسترده بسيار صورتي به پايگاه اينميسازد
ياري دين جامعهشناسي زمينه در پژوهشي زمينههاي معرفي در را متخصص كاربران كه پرداخته
.ميرساند
|