است ساده نوشتن
فروش پر هاي كتاب
ماندگار بلندپروازي
است ساده نوشتن
بوكوفسكي چارلز با گفتوگو
شعر يك ميخواهم حالا كند فكر و بنشيند كسي كه ميشوند نوشته وقتي معمولا بد شعرهاي
بايد جوري اين شعر گمانشان به و بنويسم
اين ميخواهم و هستم گربه من نميكندحالا فكر او بگيريد نظر در را گربه يك شود نوشته
ميدهد انجام را كار اين فقط بكشماو را پرنده
داشتند نوشتن براي فوقالعادهاي بسيار روش سارويان و همينگوي
بود شيرين سارويان اما خنديد بايد چطور نميدانست همينگوي كه بود اينجا در كار اشكال
را هيجان و شور ميتوان چطور دانست كه بود كسي اولين او مينوشت همينطور هم فانته جان
كند ويران را مفهوم بيابد اجازه كردبيآنكه رها
جواني سالهاي از.آمد دنيا به آلمان آندرناخ شهر در و سال 1920 در بوكوفسكي چارلز
روند در شدن درگير خاطر به سپس.شد چاپ سال 1940 در او اثر اولين.كرد آغاز را نوشتن
و گشتن ول به را سال بيست اين از نيميكرد رها را نويسندگي سال بيست مدت به عادي زندگي
اداره در هم را ديگر سال ده.گذراند آمريكا مختلف مناطق در اجارهاي اتاقهاي در زندگي
در.نداشت خستهكننده كاري تحمل جز حاصلي هيچ كه شغلي.شد كار به مشغول لسآنجلس پست
تقدير دست.ميزد پهلو نوشتههايش ، غالب زمينه دو جنون ، و مرگ به او زندگي مدت اين
سال ، سي طيبياورد روي نوشتن به ديگر بار و كند رها را پست اداره در كار كه شد باعث
منتشر كم بسيار تيراژ با كتابها اين.كرد منتشر كوچك شعر كتاب زيادي تعداد بوكوفسكي
و شعرها او ، خود كمك به اسپارو ، بلك انتشارات مدير مارتين ، جان خوشبختانهشدند
نويسندگان ديگر همپاي بوكوفسكي تا كرد منتشر و گردآوري مجموعهاي در را داستانهايش
منتشر بوكوفسكي از كتاب چهل از بيش مجموع در.بگيرد قرار توجه مورد هشتاد دهه در معاصر
چارلز.است شده منتشر آثارش نقد و ادبي زندگي درباره زيادي آثار نيز او مرگ از پسشد
سال در ميخوانيد كه گفتوگويي.بست فرو جهان از چشم سال 1994 مارس نهم در بوكوفسكي
.است رسيده چاپ به كوارترلي نيويورك مجله در 1985
پورمحسن مجتبي:ترجمه
در هم تغييراتي نوشتن ، از پس آيا دستنويس؟ صورت به تحرير ماشين با مينويسيد ، چهطور &
از شعرهايتان كه ميشود تصور ميكنيد؟ كار چه پيشنويس كاغذهاي با ميكنيد؟ ايجاد اثر
و رنج متحمل چقدر شعر هر نوشتن براي است؟ همينطور ميگيرد ، سرچشمه سرتان از بيرون جايي
ميشويد؟ روحي دلشوره
شب آخر معمولا.مينامم خودم تحرير ماشين را آن.مينويسم تحرير ماشين با را شعرهايم
سيگار و ميكنم گوش ميشود پخش راديو از كه كلاسيكي موسيقي به و مينوشم نوشيدني وقتي
ميكنم ، اعمال نوشتهام در جزيي تغييرات.ميدهم فشار را تحرير ماشين شاسيهاي ميكشم ،
حذف را سطري.ميدهم انجام اصلاحاتي اتوماتيكوار و ميكنم تايپ دوباره را شعر فردايش
كارها اين.ميكنم تبديل سطر دو به را سطري و ميكنم ادغام هم با را سطر دو ميكنم ،
سرچشمه سرم از بيرون جايي از شعرها بله ، .باشد داشته شكوه و توازن شعر كه ميشود باعث
چندان شعر نوشتن هنگام.بنويسم ميخواهم چه ميدانم ندرت به نشستهام وقتي.ميگيرند
.ميشود سخت گاهي كه است زندگي اين.نميشوم روحي دلهره و رنج دچار
در كه را ايدههايي آيا ميبريد؟ همراهتان دفترچهاي آيا ميرويد بيرون خانه از وقتي &
ميداريد؟ نگه ذهنتان در بعد براي يا ميكنيد يادداشت ميرسد ذهنتان به روز طول
ميكنم سعي.نميدارم نگه ذهنم در آگاهانه هم را ايدهها و نميبرم دفترچه خودم همراه
و ندارم نويسندگان به علاقهاي من.بنويسم ميتوانم خوبي به و هستم نويسنده نكنم فكر كه
.نميآيد خوشم هم بازاريابها احتياط از حال عين در
اگر بنويسيد؟ چيزي باشيد نتوانسته كه كردهايد تجربه را شدن خشك اصطلاح به دوره هرگز &
كار چه مدت ، اين در ميافتد؟ اتفاق بار يك وقت چند هر معمولا داشتهايد را تجربهاش
بازگرديد؟ عادي سير خط به بتوانيد دوباره تا ميشود باعث چيزي چه و ميكنيد
هم من است ممكن.ميدهد معني شدن خشك دوره برايم نوشتن بدون شب سه يا دو كردن سپري
هر مينويسم ، فقط ميدهم ادامه نوشتن بهبدانم خودم بيآنكه باشم داشته دورهاي چنين
.نميرود پيش خوبي به اوضاع كه ميدانم گاهي اما.نباشد مطلوب چندان نتيجه كه چند
زنم به و ميزنم داد ميكنم ، شرطبندي هميشه از زيادتر و اتومبيلراني پيست به ميروم
تقريبا.ببازم شوم كلافه اينكه بدون كه است راه روبه اوضاع وقتي.ميگويم بيراه و بد
دويست تا پنجاه صدو جايي فقط اگر بنويسم ، جاوداني و معنا تمام به چيزي ميتوانم هميشه
.باشم باخته دلار
از رفتن درباره شما شعرهاي بيشتر ميكنيد؟ كار بهتر هستيد تنها وقتي تنهايي؟ به نياز &
دارد؟ همخواني مسئله اين با نوشتنتان روش آيا.است تنهايي به آدمها ميان
كه كلماتي به من.كنم طرد را ديگران خاطرش به نميبينم نيازي ولي دارم دوست را انزوا
كافي اندازه به پس بنويسم ، شرايطي هر تحت نتوانم اگر.ميدهم اهميت ميآيند كاغذ روي
زني از اينكه از پس ميدهد نشان من شعرهاي از بسياريبرآيم پساش از كه نيستم توانا
وقتي.است داده رخ اتفاق اين دفعات به.مينويسم كردهام ، زندگي تنها و شدهام جدا
نوشتهام شرايطي در حتي من.مينويسم كه وقتي تا دارم احتياج تنهايي به بيشتر نمينويسم
آنكه از بيش وضعيت اين.ميكردند شليك من به تفنگشان با و ميدويدند اتاق در بچهها كه
صداي اينكه ميكند ، اذيتم چيز يك اما (ميخندد).ميكند كمك نوشتنم به باشد ، كارم مانع
.بشنوم است ، خندهدار و كميك برنامهاي ديدن حال در كسي وقتي تصادفا را تلويزيون
داريد؟ قبول را نويسندهها كدام كار كرديد؟ شروع را نوشتن سالگي چند از&
كه بود پولادين دستهاي با آلماني خلباني درباره باشم نوشته دارم ياد به كه چيزي اولين
جاي يك را صفحهاش هر و نوشتم خودكارم باكشت دوم جهاني جنگ خلال در را آمريكايي صدها
بدترين به كه حالي در و بود سالام سيزده تقريبا موقع آن.بودم آورده يادداشت دفترچه
آن.بودم رختخواب توي بودم شده مبتلا بودند ديده عمرشان به دكترها كه پوستي جوشهاي نوع
و داستايوفسكي همشون ، نات فانته ، جان كار بعدهانداشتم قبول را نويسندهاي هيچ كه وقت
موسيقي به بيشتر.ميپسنديدم را...و كتالس آيكن ، كونراد جفرز ، بلند شعرهاي فقط البته
.داشتم علاقه كلاسيك
ميخوردم آبجو ميكشيدم ، دراز تخت روي ميآوردم ، در را لباسم خانه ، ميآمدم كارخانه از
.بود خوب خيليميكردم گوش كلاسيك موسيقي به و
چه بد و خوب شعر شما نظر از ميشود؟ نوشته شعر زياد روزها اين كه ميكنيد فكر &
دارند؟ ويژگيهايي
نوشتن.بنويسند ساده خيلي سطر يك نميتوانند حتي مردم ميشود ، نوشته خيلي بد شعر
از نميتوانند زيادي افراد كه ميدهند قرار حصاري در را شعر آنها.است سخت خيلي برايشان
حالا كند فكر و بنشيند كسي كه ميشوند نوشته وقتي معمولا بد شعرهاي برآيند ، عهدهاش
نظر در را گربه يك.شود نوشته بايد جوري اين شعر گمانشان به و بنويسم شعر يك ميخواهم
اين فقط او.بكشم را پرنده اين ميخواهم و هستم گربه من حالا نميكند ، فكر او بگيريد
جرالد نامهاي به گربه جفت يك توسط من نظر به خب ، امروز؟ خوب شعر.ميدهد انجام را كار
.ميشود نوشته كورتج رونالد و لوكلين
درباره نظرتان.خواندهايد رسيده چاپ به كوارترلي نيويورك در كه را مصاحبههايي بيشتر &
گفتهاند؟ شما به چيزهايي چه گفتوگوها اين چيست؟ ما روش
شاعران اينكه جز نياموختم ، گفتوگوها اين از چيز هيچ من پرسيد ، را سوال اين كه متاسفم
فكر.هستند خودبزرگبين زنندهاي بسيار طرز به و نفس به اعتماد با سختكوش ، مطالعه ، اهل
گور و گم كار.بخوانم آخر تا را مصاحبهها اين از يكي باشم توانسته وقت هيچ نميكنم
و شور فاقد سوالات به پاسخ در آدمها اين.ميشوند ناپديد سطح زير آموزنده نكات.ميشود
.شعرهايشان مثل درست هستند ، كردن خطر و ديوانگي نشاط ،
پيرامون از شعرتان صداي آمده پيش كمتر اما نوشتهايد پرمايهاي شعرهاي چه اگر &
آيا.داريد علاقه هم بينالمللي و ملي امور به آيا.رود فراتر جنسيتان روان دغدغههاي
ميكنيد؟ محدود نميخواهيد ، آنچه و بنويسيد ميخواهيد آنچه درباره را خودتان تعمدا
گورو منميكنم يادداشت و برميدارم تصوير ميافتد اتفاق برايم و ميبينم آنچه از من
را كاري چنين ميخواهد ديگري كس اگر.نيستم گروهي هيچ رهبر يا (هندوها مذهبي معلم)
خواهم استقبال من برآيد پسش از ميتواند اگر و بيافريند ما براي بهتري جهان و دهد انجام
ادعا من روي مختلفي گروههاي شدهاند مواجه استقبال با آثارم كه جايي اروپا ، در.كرد
از من كه چرا ;امثالهم و آنارشيستها انقلابيون ، .ميدانند خود همفكر هم مرا و دارند
را آنها با آگاهانه كاري روابط مصاحبهها در ولي.نوشتهام خيابانها عادي آدمهاي
همدردي جهان آدمهاي تك تك با من.است نبوده كار در روابطي چنين چون ;كردهام انكار
.ميرانند خود از مرا گروهها اما ميكنم
دارد؟ چيزهايي چه آموختن به احتياج كرده ، شروع را كارش تازه كه جواني شاعر ميكنيد فكر &
خسته هم را ديگران ميبرد ، سر را خودش حوصله كه مينويسد چيزي اگر كه كند درك بايد او
چيزهاي گفتن توانايي.نيست خوب هيچوجه به باشد فهم آسان و سرگرمكننده كه شعري ميكند
طبقات از نوشتن جهنم بايد او.باشد ماوراالطبيعه قدرت همان ميتواند ساده روش به اساسي
ازدواج پولدار ، پدري داشتن در ميتواند جوان شاعر يك بدشانسي.بگذارد پشتسر را اجتماعي
.شود خلاصه كاري هر كاست و بيكم انجام توانايي يا زودرس موفقيت و زودهنگام
نظير آمريكا مستقل شاعران از بسياري اقامت محل كاليفرنيا گذشته ، دهه چند از بيش در &
نظرتان ميدانيد؟ چيزي چه را دليلش است ، بوده ميلر هنري حتي و پتچن روس ، ركس جفرز ،
چيست؟ نيويورك و آمريكا شرق درباره
كانادا ، و چين و مكزيك احساس آبهايش ، با دريا ، ساحل.هست بيشتري فضاي اينجا خب ،
حدس امانميدانم واقعا.ميروند هرز كه جواني هنرپيشههاي سوختگي ، آفتاب هاليوود ،
بودن بزرگ شاعر.بشويد تاثيرگذاري شاعر كه است سختتر بسيار است ، سردتان وقتي ميزنم
بهتري عكسالعمل انتظار حالت اين در و ميگذاري نمايش به را جسارتت چون است بزرگي ريسك
نيويورك؟ باشد سرسبز دشتهاي شبيه مادرت روح مثل كه بنويسي چيزهايي اينكه تا داري را
عذاب و رنج جز خاصي سرگرمي بدون و دوست و شغل بدون و دلار هفت با آنجا من.نميدانم
از.بود جهنم واقعا نيويورك اما.بودهام سرگردان كشور نقاط تمام در من.كردم زندگي
آنچه با ميكشند ، نيويوركسيتي در آلن وودي آثار روشنفكران كه رنجيكشيدم رنج جهت هر
نيويورك.نجنبيد سروگوشم هرگز.است متفاوت بسيار ميافتد اتفاق من مثل افرادي براي
.دارم ياد به آنجا از كه است خوبي چيز تنها كوارترلي
شعرهايتان و آثار اين خاستگاه آيا رمانها ، همينطور نوشتهايد ، هم كوتاه داستانهاي &
است؟ يكي
كوتاه داستان.نيست آنها بين چنداني تفاوت سطرها طول نظر از جز است ، طور همين بله ،
ميتوانستند كه بود مختلفي چيزهاي بيان براي راهي رمان و كنم پر را شكافها تا كرد كمكم
غيرطبيعي و طبيعي مرگ و پيري ديوانگي ، خودكشي ، سمت به را او و بيفتند اتفاق كسي براي
.ببرند پيش
زبان از شعرتان غالب صداي ميرسد نظر به كه دارد وجود ثابتي شخصيت شعرهايتان بيشتر در &
جهاني كه چرا;گرفته پيش را ميخوارگي كه آلوده و خسته مردي از نقابي.ميشود شنيده او
ميپذيريد؟ شعرتان در را شخصيت اين وجود آيا اولا ، .بگيرد جدياش كه ندارد را ارزشش
كه هستيد هماني شما آيا ديگر عبارت به است؟ بوكوفسكي بازتاب چقدر او ميكنيد فكر
ميدهد؟ نشان ما به شعرهايتان
سن در را نوشتن شعر من.هست حالا نبود ، كامل بار يك كه چيزي:ميكند تغيير كمي مسائل
آمدم بيرون لسآنجلس دولتي بيمارستان در از اينكه از پس.كردم شروع سالگي پنج و سي
كسي وقتي.(بودم گرفته قرار مرگ آستانه در خودم بلكه بودم نرفته كسي ملاقات براي آنجا)
را كارم من اما.بگيريد قرار توجه مورد بايد ميخوانيد را شعرتان برايش و ميگيريد را
را آنها و كرد متنفر من از را مردم كه نوشتم (جذاب اما) زننده چيزهاي مندادم سروسامان
مسخره را هيپيها.كردم بياعتنايي پليس ماشين به منكرد مشتاق بوكوفسكي اين به نسبت
با مست و ماشينم توي پريدم و قاپيدم را پول ونيز ، در شعرخوانيام دومين از پسكردم
.راندم پيادهروها در ساعت در مايل شصت سرعت
.كردم پا بر خانهام در زيادي ضيافتهاي بودند ، كرده قدغن پليس تجسس گروههاي اينكه با
و خوردم كه بود پخته خوبي غذاي همسرش.كرد دعوت خانهاش به شام براي مرا پروفسوري
.كردم تكهتكه را چينياش ديواري گنجه و كردم شروع دوباره
كه زمان.نبودم و بودم من شخصيت ، آن.نوشتم اتفاقات اين بيشتر درباره من فاصله ، اين در
فقط.نداشتم دخالتي آنها روند در من.آمد پيش خود خودي به حادثه و گرفتاري گذشت ،
اوقات بيشتر نبودم خشني آدمبود نزديكتر من واقعي شخصيت به اين و مينوشتم دربارهشان
هفت و ميدهم نمايش شعرهايم در كه هستم هماني درصد سه و نود من.ميكنم تظاهر آن به
.مينامم متن پشت موسيقي را آن كه ميدهد تغيير را زندگي هنر كه است جايي بقيه درصد
او به نفرت عشق ، بين حسي كه ميرسد نظر به.كردهايد اشاره زياد همينگوي به شما&
دارد؟ ويژگيهايي چه اثرش در او.داريد
و همينگوي.است ديگران براي كه است هماني شبيه بسيار من براي همينگوي كه ميكنم گمان
همينگوي كه بود اينجا در كار اشكال.داشتند نوشتن براي فوقالعادهاي بسيار روش سارويان
او.مينوشت همينطور هم فانته جان.بود شيرين سارويان اما خنديد بايد چطور نميدانست
بيابد اجازه بيآنكه تا كرد رها را هيجان و شور ميتوان چطور دانست كه بود كسي اولين
شايد ولي.مينوشتند ساده كه ميزنم حرف مدرني نويسندگان از من.كند ويران را مفهوم
.بود محكم بسيار اولش رمان.كنم تاييدش باشم داشته ميل اينكه تا باشم او مديون بيشتر
فروش پر هاي كتاب
كتابها ميش و گرگ چهارراه
پرفروش كتابهاي
در جلدگالينگور كتابهاي.است راهنما چراغ مثل گالينگور جلد با پرفروش كتابهاي فهرست
اين به كتاب صنعت چشمهاي هفته هر.ميرود شمار به نويسنده اعتبار نشان متحده ايالات
جلد كتابهاي كه (پابليشرزويكلي و تايمز نيويورك فهرست ويژه به) ميشود دوخته فهرست
.ميكنند جدا هم از را مقوايي جلد و گالينگور
.است خوانندهها گرايش از نشانهاي فقط و نميدهد دست به را فروش دقيق ميزان فهرست اين
خريدن براي تشويق منظور به بلكه ندارد ربطي فروش واقعيت به فهرست اين عملكرد واقع در
كتاب نقد بخش در آگوست 1942 تاريخ 9 در بار اولين براي تايمز نيويورك روزنامه.است كتاب
.داد ارائه را كتابها پرفروشترين فهرست خود
جلدگالينگور _ داستاني ادبيات
جردن رابرت نوشته "ميش و گرگ چهارراه" _ 1
سبالد آليس نوشته "قشنگ استخوانهاي" - 2
كونتز دين نوشته "ماه نور زير" - 3
كرايتون مايكل نوشته "قرباني" - 4
جيمزپاترسون نوشته "كور چهارموش" - 5
گالينگور جلد _ غيرداستاني ادبيات
وودواورد باب نوشته "جنگ در بوش" - 1
فروم ديويد نوشته "راستها تبار از مردي" _ 2
كورنول پاتريشيا نوشته "قاتل يك تصوير" _ 3
سويج مايكل نوشته "بدوي قوم" _ 4
كورسون وكن جيلياني.دبليو رودولف نوشته "رهبري" _ 5
گالينگور جلد _ مشاوره
سامرز سوزان نوشته "آسان و سريع" _ 1
گرين باب نوشته سالم تغذيه راهنماي!"برنامهريزي با خوردن" _ 2
تول اكهارت نوشته "لحظه قدرت" - 3
گرين باب نوشته "!كنيد برنامهريزي" - 4
دورسو مايكل و فيليپس بيل نوشته "زندگي براي بدني" _ 5
گالينگور جلد _ كودكان
اسنيكت لموني نوشته "خوارها آدم جشن" _ 1
اسنيكت لموني نوشته "بد شروع" _ 2
نيكس گارث نوشته "نفرت" _ 3
اسنيكت لموني نوشته "خزنده اتاق" _ 4
اسنيكت لموني نوشته "باز پنجره" _ 5
مقوايي جلد _ داستاني ادبيات
گريشام جان نوشته "احضاريه" _ 1
رابرتز نورا نوشته "ديوانه واقعا منهتن" _ 2
كينگ استفن نوشته "است محتوم چيز همه" _ 3
كولتر كاترين نوشته "پنويس دشنام" _ 4
رايس لوآن نوشته "امن بندر" _ 5
مقوايي جلد _ غيرداستاني ادبيات
ردينگ استن و آباگانيل دبليو فرانك نوشته "بگير مرا ميتواني اگر" _ 1
رول آن نوشته "آخر شانس آخر ، رقص" _ 2
برند هيلن لارا نوشته "دريايي بيسكويت" _ 3
ريواس آشيلر ميم و فيشر كوئنتون آنتون نوشته "ماهي جستوجوي در" _ 4
سبالد آليس نوشته "شانس" _ 5
مقوايي جلد - مشاوره
اتكينز سي رابرت نوشته "غذايي رژيم در انقلابي" - 1
"2003_ حقايق كتاب" _ 2
كروز خورخه نوشته "صبحها دقيقه هشت" _ 3
لكتر ال شارون و كيوزاكي.تي رابرت نوشته "بد ثروت بد ، فقر" - 4
هاثاوي سندي و آيزنبرگ آرلين موركاف ، هايدي نوشته "بدهي انجام بايد كه كاري همان" _ 5
ماندگار بلندپروازي
2_ پينچون توماس آثار به نگاهي
برادبري مالكوم
وقفيپور شهريار:ترجمه
"مدرن ادبيات به نگاهي" كتاب در برادبري مالكوم كه است نظراتي مجموعه ميخوانيد آنچه
آمريكا دهه 60 ادبيات از بخشهايي كتاب ، اين مقالات مجموعه از.است كرده منتشر آمريكا
ستون همين در...و ونهگات هلر ، جوزف درباره اين از پيش كه كردهايم انتخاب را بعد به
.خواندهايد
& & &
او كتاب در.است دانشگاهي فردي كه است استنسل هربرت او ، مخالف قطب داستان ديگر ، قصه
جهان به رو همين از و آمده دنيا به سال 1901 در او) ميشود تعريف "قرن كودك" بهعنوان
(ميكند صحبت سومشخص بهعنوان خود از اغلب آدامز ، نظير و است شده وارد آدامز هنري متكثر
و مولد جهان در هم آن است (The Virgin) عذرا مريم يا قديس باكره طلب در هنوز او ،
پيچيده مدارك از مجموعهاي كه است بريتانيايي سابق ديپلمات يك استنسل پدر.حاضر پرانرژي
مذهبي فرقهاي يا عظيم توطئهاي به مدارك اين.است گذاشته ارث به برايش را معماگونه و
و دلالت كه ميكند زندگي بينشانهاي دنياي در پروفين.ميكنند اشاره مدرن تاريخ پس در
ميبرد سر به نمادها و نشانهها از دنيايي در استنسل كه حالي در ;رفتهاند بين از معنا
وقايع از بسياري در نحوي به V.ميكنند اشاره V نام به بانويي پنهان اهميت به همگي كه
در ;دوم جهاني جنگ در مالت محاصره تا گرفته فاشودا بحران از است بوده درگير تاريخي مهم
هويت يافتن براي جستوجويي ضمن در استنسل جستوجواست استنسل مادر احتمالا او ضمن
.هست نيز مدرن تاريخ معناي و كلي طرح براي جستوجويي كه همانطور است ، والدينش يا شخصي
فقط مسئله:متكثرند و توهمي V هويتهاي كه چرا درميآيد ، كار از بيمركز جستوجو اين
راهبرد ميتواند.است چيز چه او كه است اين مسئله بلكه است ، كسي چه او كه نيست اين
و است معنا جستوجوي در استنسل كه گفت و برد كار به را استنسل ي"رو در بزن" تلويحي
"V" حرف آنها در كه ميكند هدايت عظيمي وقايع به مرا او هويت و تاريخ كشف براي تقلاهايش
او:ميگريزد دست از حال عين در و مييابد گسترش حرف اين معناي ليكندارد ظاهري دلالتي
[...] است ونوس است ، (Virgin) عذرا مريم
ميرسد نظر به.است (Void) خلا او ;ويسو غريب و عجيب سرزمين است ، مالت پايتخت والتا
و ماده پاي در شدن قرباني و بشري تاريخ از شدن تهي از حاكي V تاريخي ، منطق به بنا
اين پينچون كه همانطور ميشود ، ديده دوم جهاني جنگ واقعه در كه انتقالي است ، تكنولوژي
V2 و V1 موشك دو در تكنولوژي عصاره كه صورت بدين ميدهد ، بسط بعدياش كتاب در را مضمون
.ميشود متمركز
جستوجوي كه مينمايد رخ آنجا در است ، ماندگار بلندپروازي يك كه V رمان تناقض
بشود تا شده نهاده بنا رو آن از رمان ذهني گستردگي و تاريخي حجم و اندازه همهجانبه ،
ميدهد ، رخ V خود با تخريب اين.كرد مشكوكش و انداخته شكل از آشفته ، كرد ، عريانش
نمايش صحنه است ، هويتها از كلكسيوني واجد كه انساني چهرهاي ،"پاره تكه شديدا مفهومي"
روياي آخرين در كه طوري به است ، بيجان و سالخورده است ، جنسي انحراف و منحط خودشيفتگي
بدون استنسل كه همانطور ليكن.ميشود ظاهر تكنولوژيك پلاستيكي شيء يك صورت به استنسل
بزند ، پرسه حال زمان در تا دارد قرار جا همان در پروفين بازميگردد ، گذشته از خاص شخصيتي
ويراني به رو چيز همه و است حكمفرما "توريسم" آن در كه مدرني دنياي خالي خيابانهاي در
روايي جزء دو اساسا پروفين و استنسل:است عميقتر كتاب اساسي پارادوكس.دارد مرگ و
هركدام.ويرانگر و است تصادف اهل ديگري بناكننده ، و طراح يكي _ بازمينمايند را رمان
است ، (Word) كلمه و (World) دنيا از چيزي كشف جستوجوي در و ميكند صيد را الفبايي نشانه
سر به آشوبناك مازادي و افراط در نشانهها كه چرا نميانجامد ، معنا به جستوجو ليكن
تكثير نظامي هر چشمانداز از فراتر را بيشماري اطلاعات كه رمان خود مثل درست ;ميبرند
در و خلق را شخصيتهايش هم پينچون خودميدهد قرار استفاده مورد را اطناب اصل و ميكند
دارند تمثيلي نيمه نامي آنها بيشتر بلكه ;نيست V خود فقط منظور و ميكند ، نابود حال عين
يك در آنچه.بينامي هم و نام هم ميبخشد ، شخصيت عدم هم و شخصيت هم آنها به پينچون و
محتواي لحاظ از اينكه:ميشود تلافي ديگر محدودهاي در افراط با مييابد تقليل محدوده
نيز جغرافيايي و اجتماعي نظر از حال ، عين در و است ، گسترده و غليظ عجيبي گونه به تاريخي
.است زمان و فضا در پهناور پرسهاي كه است رماني است ، نگار و پرنقش چشمگير طرزي به
واقع در ;نيست نامشخص و تصادفي كتابي ليكن است ، يقين عدم و تصادف باب در كتاب در اگرچه
تكنيكي و اجتماعي تاريخي ، وقايع عظيم حجم و ميكند عمل ارجاعيت از والايي سطح در رمان
.يافتهاند عظيم وزني "عينيگرا" مولفي واسطه به ظاهرا
|