پنير نوشته فقط پنير قوطي روي مثلا
شده گم هويت
نيمه نصفه مرور
تراژيك پايان يك
پنير نوشته فقط پنير قوطي روي مثلا
كور بوف تاپيوگرافي نمايشگاه به نگاهي
كنكاش و بررسي كه است موجود فارسي خوشنويسي از غني بسيار گنجينهي
ببخشد ايراني هويت آن به كندو نزديك فارسي اصيل تايپوگرافي رابه ما ميتواند آن در
قدرخان ثمانه
بيژن و عباسي مجيد مصطفيزاده ، عليرضا عابديني ، رضا مشكي ، ساعد:از تركيبي با پنجم رنگ
جملهاي هيچ مطلب شروع برايكرد برگزار سيحون گالري در را خود نمايشگاه دومين سيفوري
روز يك بياييد:گفت گرافيك بيينال در اسداللهي مصطفي:گفتند اينكه جز نميكنم اضافه
.گذشت خواهد سخت چقدر كه ببينيد وقت آن ندارد ، وجود گرافيك كه كنيم فكر
برگزار كور بوف عنوان با را نمايشگاهش سومين سال 1381 در كه است گروهي عنوان پنجم رنگ
گرافيك طراح هشت از پوستر شش و پنجاه با اول خشت نام با گروه اين اول نمايشگاه.كرد
كور بوف سومين و تهران در شرايفوگل رالف عنوان با نمايشگاه دومين.شد برگزار
(فارسي تايپوگرافي)
هدف كه بود گرافيست گروه يك تايپوگرافي آثار سيحون گالري در شده برگزار نمايشگاه
نقد به ما براي مهم مسئله":كردند عنوان و بس و بود تايپوگرافي گذاشتن نقد به اصليشان
جاي به را نوشته نشان موارد اغلب در كه چرا بود تايپوگرافي از موجود تصور گذاشتن
چندين ظهور به توجه با و است ديگري بحث تايپوگرافي كه حالي در ميكنند عنوان تايپوگرافي
"پنجم رنگ" گروه "است نشده مطرح جدي بحث يك صورت به ايران در گاه هيچ دنيا در مسئلهاش
نمايشگاهي برپايي يا و گرافيك نوع اين نقد براي دهد قرار بهانهاي را كور بوف داشت قصد
بررسي يك هم آن است مهم بسيار كنند نقد را تايپوگرافي بخواهند گروه اين اينكه.آن ويژه
توضيح ندارد منفي و مثبت نقد اينكه به اعتقاد با نيز پنجم رنگ و مثبت و منفي تبعات با
:ميدهد
گرافيك آثار خلق در روش يك عنوان به اخير ساله چند در موثر حضوري با تايپوگرافي
اساسي تحليل يا و مشخص تعريف از ايران در مقوله اين وجود اين با.است كرده خودنمايي
ساله هر درحاليكه.شدهاند شنيده تنها مكتوب غير و شفاهي ، نظرات و نبوده برخوردار
بسياري ايران در ميرسند ، چاپ به جهان كنار و گوشه در تايپوگرافي كتابهاي زيادي تعداد
تايپوگرافي به پرداختن براي بود بهانهاي كور بوف.ميدانند تايپوگرافي را نوشته نشانه
.آن براي باشد گشايشي و شود نوشته نظري و نقد نمايشگاه اين پس از شايد كه اين و
براي كه اين از جداي هدايت انتخاب.اصلي موضوع تا بودند بهانه هدايت و كور بوف بنابراين
اغلب اوست ، تولد سال صدومين يك هم امسال و است شده شناخته و بزرگ نويسندهاي ما همه
رنگ خود پس.دارند آشنايي كمبيش او هواي و حال با و خواندهاند را او از اثر چند
حسن از تعريف از قبل و ميكنند شروع آن تعريف از تايپوگرافي نقد براي پنجميها
و حروف كه اين اول.است تامل قابل تايپوگرافي در مهم نكته دو:كه ميگويند تايپوگرافي
برقرار بيننده ، با سريع ارتباطي هستند شده شناخته نمادهاي و علائم كه اين جهت به كلمات
با ارتباط جهت از و.هستند آشنا بيننده ذهن در نشوند هم خوانده اگر علائم اين.ميكند
است ، تايپوگرافي بخش اصليترين واقع در كه دوم نكته.ميشوند محسوب جلو به گامي بيننده
آثار كه ببينيد بايد حال.ميكند نزديك موضوع به را بيننده كه است اتمسفري يا فضا ايجاد
ديگر گونهاي به ديگران اصلا كه اين يا و نه؟ يا رسيدهاند منظور اين به نمايشگاه اين
نمايشگاه اين كه است اين ما اميد همه.دارند ديگري نظرات و ميكنند تعريف را تايپوگرافي
در نسل چهار كارهاي نمايشگاه اين در كه خصوص به.مقوله اين به ورود براي باشد مقدمهاي
و حقيقي آقايان اول ، نسل از..و بريراني مميز ، آقايان.دارد قرار همديگر كنار
جوانترهاي و سوم نسل از سالانشان و همسن و پنجميها رنگ دوم ، نسل از..و اسدالهي
شوند مقايسه هم با كارها اين كه است خوبي فرصت اين.چهارم نسل از ساله وپنج بيست بيست ،
نيستند آنها كل نمايندگان يا و طراحان همه برگيرنده در (نفر 44) تعداد اين چه اگر
آن علت كه شده شروع هدايت صادق نقد با نمايشگاه ، اين.دارد نقد جاي نيز گزيده همين ولي
اينكه و كار فضاي بر حاكم روح جز نبوده چيزي پرداختهاند آن به كه گرافيستهايي نظر از
نيز خودشان و ميشود تداعي تكنيك اين با او آثار بر حاكم فضاي و هدايت صادق روحيه
صادق از برجسته گرافيكي طراح يك كه برداشتي يا احساس با نمايشگاه اين در شما":ميگويند
".ميشويد شريك داشته هدايت
دنيا تمام در مشخص كاملا روش يك صورت به تايپوگرافي كه ميكند عنوان پنجم رنگ گروه
تايپوگرافي همه اينكه.ميكنند كار آن تاثير تحت نيز ايران در گرافيستها و است مطرح
چقدر پوستر و بروشور كتاب ، ;طراحي در تايپوگرافي است توجه قابل نكتهاي نيز بپسندند را
باشد؟ ميتواند يا بوده موفق
چيزي متاسفانه اما دارد وجود مردم زندگي تمام در گرافيك:معتقدند نيز گرافيستها اين
ميبينيد آن اجزاي تمام در هم شما و ميكشد ما جامعه كه زجري":است اين ميبينيد كه
است ، كرده خراب خود سليقه به را آن از گوشهاي كس هر و است اجتماع در هنري مديريت نبود
هم باز چون نميشوند بازسازي درست هم ما باستاني بناهاي موارد از بسياري در حتي
داشته وجود خوشسليقه و قوي هنري مديريت جامعهاي در اگر اما است شده برخورد سليقهاي
".ميگذارد اثر نيز مردم ذهنيت روي مسلم طور به باشد
.آثارشان ارائه با هم آن ميآورند وجود به هنرمندان و گرافيستها تكتك را سليقه اين
نمايشگاهشان و آنها با كه گروهي اين اما باشند داشته بسياري شايد كه است اعتقادي اين
گرافيستهاي ما گرافيستهاي تمام كنيد فرض":ميبينند ديگري طور هم باز شدهايم همراه
ولي باشند خوب نيز سفارشدهندگان و باشد خارقالعاده كارهايشان تمام و باشند يك درجه
پسزمينه يك شما كه زماني يعني ميشود انجام تلويزيون طريق از مردم سليقهسازي از بخشي
برگزاري محل كه زماني يا كردهايد خراب را مردم سليقه بسازيد اخبار گوينده يك براي خوب
همه و همه برنامهها ساير يا ميشود داده نشان دكوراسيون بدترين با تلويزيون در مسابقات
شما تا ندارد دليلي ميشود برخورد طور اين كه زماني و ميكنند خراب را مردم سليقه يعني
".شوند خوشسليقه گرافيكي كار با 4 ميتوانند مردم كنيد فكر
با كه چرا ميدهد پاسخ سوال اين به پنجم رنگ گروه اعضاي از يكي بهعنوان مشكي ساعد
سلايق سطح از و ميشناسد را مردم كه داده نشان ريز ماه نشر در خود اخير ساله چند فعاليت
نيز مشكي و است توجه قابل ميبينند متفاوت كه گروهي جذب دارد ، آگاهي آنها علايق و
ما مسئولين از خوشسليقهتر خيلي مردم ميكنم فكر چون مخالفم ، شما نظر با من":ميگويد
ميتوان را آن كه است سليقگي بد آن كه دارد وجود اجتماع سطح در عمومي مسئله يك.هستند
فروشگاه يك وارد خريد براي كه زماني دنيا خوب كشورهاي در شما.كرد درست و داد آموزش
درست صنعتي طراحان را وسايل همه چون كنيد انتخاب بد وسيله يا شي ، يك نميتوانيد ميشويد
ساختن طرح پيش سال چندين نمونه براي.ساختهاند دكوراتيورها و داخلي معماران كردهاند ،
براي ولي بودند ساخته را صندليها.دادند كسي يك به را اتوبوسها براي رنگي صندليهاي
صندلي زير ميرفتيد شما ميكرد ترمز اتوبوس وقتي نتيجه در بود ، نشده طراحي عاج صندلي كف
را صندليها اين بعد بنشينيد آن روي نميتوانستيد شما و نداشت اصطكاك چون جلويي
او ميشد داده سفارش حرفهاي شخص يك به اگر ولي گذاشتند خارجي صندلي آن جاي و برداشتند
.مبلمانها طراحي مثل.چيزها تمام در و آخر الي و باشد داشته عاج بايد صندلي كه ميدانست
چون داشت موثري بسيار نقش كه سالها اين در هم آن.نگيريد ناديده را صنعتي طراحي نقش
خاطر به تجسمي هنرهاي بين در گرافيك تاثير حال هر به اما دارد سروكار ما زندگي وسايل با
شما":ميگويد خصوص اين در مشكي و است مصرفي هنر يك گرافيك البته ".است آن بودن روز به
صنعتي طراحي با كه است بخشي.نيست آن خالص بخش كه ميكنيد صحبت گرافيك از بخشي مورد در
هم فرهنگي مقوله در اما است گرافيك صنعتي و تجاري بخش واقع در دارد سروكار غذايي مواد و
نگاه خوب انيميشن چك و لهستاني بچههاي چرا.بگذاريد تاثير ميتوانيد زياد خيلي شما
دادند ، نشان خوب انيميشن آنها به بچگي از اينكه خاطر به خوشسليقهاند هم هنوز و ميكنند
تلويزيون فيلمبرداري ديدهاند ، حسابي و درست بيلبوردهاي و خوب پوسترهاي شهر سطح در
چيزهاي تمام بايد من ولي.ميآيند بار خوشسليقه بچه يكسري آنها پس است خوب خيلي آنها
يعني است دوگانه ميشود بزرگ كه هم زماني و دهم نشان بچهام به كتابها در فقط را خوب
يك بهعنوان گرافيك از ميتوان ولي ميآيد بار بدسليقه يا ميپسندد را خارجي سليقه يا
درجهبندي يك بايد ما منتهي نكنيد شك كرد ، استفاده كردن سليقه خوش در موثر بسيار وسيله
كل بهطور و نمايشگاه عنوان انتخاب و پنجميها رنگ اما ".باشيم قائل طراحانمان براي
بهخصوص و هدايت صادق انتخاب.است توجهي قابل مسئله يكديگر كنار افراد اين گرفتن قرار
فضاي و هدايت كه چرا است خوبي انتخاب و ميرساند را پنجميها رنگ زيركي كور بوف نام
سال همه اين از بعد و است ايدهپردازي و طراحي براي مناسبي بسيار بستر او كاري و فكري
!مانده باقي ناشده كشف معتقدند بسياري و دارد وجود هدايت آثار در ويژهاي ابهام هنوز
برپايي از پس كه ميخواهد هم پنجم رنگ و باشد رسيده خود هدف به شايد "بوفكور"
نمايشگاهي جامعهشناسانه ديد با كه چرا كند جمعآوري را مختلف نظرات و نقد نمايشگاه
ميروند و ميآيند كه است مردمي سليقه شناخت براي محكي زد حدس ميتوان كه كرده برگزار
و "بوفكور" پوسترهاي تا ميزنند سر نقاشي گالري به كه خاصاند مردم اين كه چند هر
اين نتيجه مهم ميكند؟ فرقي چه اصلا ببينند ، را هدايت صادق مرگ يا تولد سال صدمين
داشتند ابراز هم اول از پنجميها رنگ خود را اين.نمايشگاه برگزاري نه است نقد و مباحثه
نقد و مطرح تايپوگرافي ميخواستيم فقط و شويم مطرح خودمان نداشتيم قصد ما":ميگويند و
و بررسي كه است موجود فارسي خوشنويسي از غني بسيار گنجينه است ، معتقد پنجم رنگشود
ايراني هويت آن به و كند نزديك فارسي اصيل تايپوگرافي به را ما ميتواند آن در كنكاش
ريختن قطعا.است لاتين با فارسي تايپ معيارهاي و ملاكها اختلاف است مسلم چه آنببخشد
خواهد تنزل را آن و كاست خواهد آن زيبائيشناسانه ارزشهاي از لاتين ظرف در فارسي تايپ
گذاشتن تفاوت براي بود خواهد ارزشمندي ملاك شود ، انجام درستي به بررسي اين اگر.داد
در اسداللهي مصطفي ميگويند گروه اين.كلمات و حروف ريختگي درهم با تويپوگرافي ميان
كه ببينيد وقت آن ندارد ، وجود گرافيك كه كنيم فكر روز يك بياييد:گفت گرافيك بيينال
فقط پنير قوطي روي مثلا":ميگويند خودشان جانب از هم بعد و ".گذشت خواهد سخت چقدر
".پنير نوشته
شده گم هويت
عدالتخواه حسين نمايشگاه به نگاهي
جلالي رضا
او فعاليت يازدهمين ضمن در كه عدالتخواه حسين آثار از نمايشگاهي جاري سال ماه اواخر
.شد برگزار آبتين گالري در هست ، نيز آثارش ارائه زمينه در
تجربه كشيدن تصوير به و خود فيگوراتيو پيكرههاي درگير گذشته همچون عدالتخواه حسين
.است مختلف محيطهاي در آنها
آثاري خلق به دست تكراري المانهاي حذف با گذشته از انتزاعيتر محيطي در بار اين او
آثار كليت يك درميكند ايجاد مخاطب ذهن در را مختلفي بازتابهاي ناخودآگاه كه است زده
متفاوتي واقعي و ذهني فضاهاي مختلف ، حركتهاي در كه هستند انساننما پيكره دو شامل او
شده سعي صورت اجزاي حذف با مواقع اكثر در كه پيكره دو.ميدهند قرار مخاطب پيشروي را
از فراتر نمادي عدالتخواه براي انسانها.كشيد تصوير به خاص هويتي بدون را آنها
ابتدايي برخوردهاي از فراتر هويتي به او هستند قبيلهاي و قومي اجتماعي ، شخصي ، هويتهاي
فراروي نيز را بسياري شبهات ميان اين در چند هر.است زده دست آثارش خلق در جزيي و
كه نقص و عيب بدون هستند كاملي بدنهاي او فيگورهاياست داده قرار خود مخاطبين
سعي كه مياندازد باستان يونان كلاسيك دوره مرمرين مجسمههاي ياد به را مخاطب بياختيار
سعي معاصر نقاش بين اين در تنهابتراشند نقص بدون را انسان بدن زشتيها حذف با داشتند
قوي ، بدنهايي ارائه كنار در و بكاهد آثار زمختي و سختي آن از خطوط ظريف پرداخت با كرده
در فيگورهايش اصلي هويت بهعنوان را داشت نيز زنانه تعبير آن از ميشود كه خاصي ظرافت
در فيگورهايش براي را مخالف جنسهاي شائبه كه پيشرفته آنقدر روند اين در و بگيرد نظر
و شدهاند تصوير محيطي خطوط شكل به تنها او آثار انسانهاي كه چند هر.ميكند ايجاد ذهن
و مستقل هويت بشود تا نيست مشخصكنندهاي سايههاي يا خطوط داراي آنها بدن هيچوجه به
مشخصي هويت چند هر عدالتخواه آثار نمادين انسانهاي.كرد جستوجو آنها براي منفردي
خود امر وهمين شدهاند پوشانده رنگي قرمز لنگهاي توسط راه ميانه در اما ندارند
عنصر اين از كلاژوار استفاده سويي از.ميكند ايجاد مخاطب ذهن در را فراواني شائبههاي
.است مخاطب ذهن بر تاثيرگذاري جهت در ديگر گامي واقع در
اختصاص خود به مخاطب ذهن در نقاشي تابلو ارائه با كه ذهني فضاي علاوهبر نقاش يعني
دهد اختصاص خود به را ديگري فضاي مخاطب و بوم سطح ميان مرز از گذشتن با دارد سعي داده ،
نگاه كه نمايشگاه آثار تمامي در.دارد برعهده نيز را ظريف سانسور يك نقش حال عين در كه
لنگها اين است اجتماعي و جنسي قومي ، فردي ، مشخصه هويتهاي از فراتر انساني روابط به نو
بومها رنگ فاقد تقريبا پسزمينه با كه رنگي برتر كنتراست و خود قرمز رنگ با كه هستند
.ميكند منتقل مخاطب به بيشتر را حرفي يا و نكته كردن پنهان حس اينميكنند ايجاد دارند
علاقه ابراز ميروند ، راه ميزنند ، حرف يكديگر با هنرمند ، اين آثار در انساني نمادهاي
و ما برابر در قد تمام آينههايي.ميدارند دلخوش ديگري خاطر و ياد به و ميكنند
كه هست زماني حتي.باشد داشته دوبارهاي بازنگري به احتياج شايد كه شخصيمان هويتهاي
خودنمايي عكسي قاب در يا ديگري ذهن پس در خاطرهاي يا سايهاي همچون فيگورها از يكي
.ميدارد مشغول خود به را ديگري ذهن و ميكند
كلي به ميشود و هستند نقصان دچار حدي تا تكنيكي و اجرايي بخش در فوق آثار ميان در اما
نخواهد آثار كليت به لطمهاي هيچ آنها حذف و گرفت ناديده را نمايشگاه در موجود اثر دو
مستقل هويتهاي به خيليها اول وهله در:ميگويد آثارش آدمهاي هويت درباره وي.زد
در چند هر.است مبهم بسيار شده ارائه آثار در و مخاطب براي هويت اين اما كردهاند اشاره
روبهرو اثر با كه مخاطبي ميدادم ترجيح و هستند مستقلي و مشخص هويت داراي من ذهن
كسي براي ندارم قصد من كه چرا نشود آنها تشابهات يا تقابلها اين متوجه چندان ميشود
كه موجودي بپردازم ، او انساني هويت به بيشتر كه بود اين بر قصدم و شوم قائل خاصي قالب
هنر اصلي رسالت و هويت من نظر به.ميكند زندگي مشخصي ، هويتي قاعده هر از خارج
مخاطبش براي مفهومي لحاظ از را خود اثر نميكند سعي هنرمند كه است اين در آوانگارد
حال هر به و كند خلق را خود اثر شكل و قاعده مرز و حد بدون كه دارد سعي بيشتر و بشكافد
هستند ، انسان دو آنها بدهم ، توضيحي انسان دو اين هويت درباره كسي به كه ندارم قصد هم من
.همين فقط
شيرازي پته يا ابريشمي پارچه يك لنگ جاي به اگر:كرد تصريح ادامه در عدالتخواه
كه نميفهمد اما ميبيند را آثارم ميآيد كه كسي نظر و بود جذابتر خيلي شايد ميگذاشتم
سانسورگري فرضيه رد با همچنين عدالتخواه.ندارد ارزشي اصلا برايم است حمام لنگ اين
چهرهاي بيشتر من نداشتم ، فيگورهايم هويت سانسور به اختياجي هيچوجه به:ميگويد لنگها
تمام و كرد فرض نفر يك را آنها بشود حتي شايد داشته ، اهميت برايم آنها هويت و انساني
زندگيام در چرايي هيچ اصولا.دانست درونياش شخصيت با انسان برخورد را تابلوها اين
تعيين پيش از قالب كه آدمي ميكنم ، اجرا را آن برسد ذهنم به چيزي اگر نداشته ، وجود
.باشد هنرمند نميتواند باشد پيشرويش شدهاي
من عينه به را حمام اين واقع در:گفت آثارش خلق براي حمام ذهني فضاي انتخاب درباره وي
حذف با كردم سعي حال عين در اما.كردم تجربهاش كه بود آنجا در و ديدم استانبول در
حسهاي تا دهم قرار مخاطب پيشروي را ديگري جلوه حمام ، يك فضاي در آشنا المانهاي
بر آثار اجراي از استفاده با كردم سعي ديگر سويي از و باشم كرده ايجاد او در گوناگوني
ايجاد اثرم در را مخاطب و فيگورها ارتباط برقراري براي لزوم مورد فضاي بزرگ بومهاي روي
.نباشند بيروح و تخت كه كنم استفاده عناصري از حال عين در كردم سعي و كنم
نيمه نصفه مرور
فرزانه سام
برگزاري شاهد فجر تئاتر جشنواره اخير سال چند 1در
اجرا ايران سال يك برگزيده نمايشهاي است قرار بخش اين در.مرور نام به است جنبي بخشي
.ميروند صحنه روي به سنگلج سالن در نمايشها اين هم عموما و شوند
جشنواره برگزاركنندگان كه كاركردي ميرسد نظر به 2
گم بخش اين اصلي رسالت و رفته بين از كمكم بودند گرفته نظر در بخش اين براي ابتدا در
شده اجرا اخيرا كارهاي به اجرا شب پنج بخش اين اجراي شب ده ميان از امسال.است شده
.است بوده صحنه روي مدتها كه ميشود اجرا اثري نيز شب دو و دارد تعلق
رقص" ،"تيرانداز سيما" كارگرداني به "بشه ممكنه هم جوري اين كنين فكر محاله" نمايشهاي
آرش" كارگرداني به "زهرماري آبگوشت" ،"كوهستاني اميررضا" كارگرداني به "ليوانها روي
كارگرداني به "بسته دايره" و "رامينفر ريما" كارگرداني به "هميشگي همان" ،"آبسالان
ماه دو در همگي ميكنند آغاز را خود اجراي ماه بهمن ششم از ترتيب به كه "محامدي منيژه"
سوي از.ديدهاند را آنها تمايل صورت در تهراني تماشاگران و بودهاند صحنه روي اخير
سالن در ماه سه به نزديك نيز "چولي روبرتو" كارگرداني به "آلبا برنارد خانه" نمايش ديگر
.ديدهاند را آن حتما اثر اين علاقهمندان و ميشد اجرا شهر تئاتر اصلي
در كه هستند نمايشهايي تنها "اژدهاك" و "سرخ سهراب ، سبز ، " ،"باران عروس" نمايش سه
.ميروند صحنه روي به بخش اين در و نشدهاند اجرا تهران
اينكه به توجه با و نمايشها اين بودن تكراري بر علاوه 3
اين تمام.است مشكلي داراي نمايش نه اين اجراي است بالاتر حدي از نمايشها اين سطح
بخش در آنها گرفتن جاي دليل همين به نبودهاند خود اجراي زمان تئاترهاي بهترين نمايشها
نمايشهايي.دارد اشكال درآيد نمايش به آنجا در گذشته سال آثار بهترين است قرار كه مرور
جشنواره از پس كه بودهاند نيز..و "خفهشو ديگه بسه" ،"كلفتها" ،"رستاخير روز" چون
.داشتهاند بالا سطحي و شدهاند اجرا فجر تئاتر بيستم
تنها ميشود شنيده كنار و گوشه از كه طور اين 4
در اجرا ، زمان در كيفي سطح بودن دارا بر علاوه كه ميشوند اجرا بخش اين در نمايشهايي
كه ميدانند خوبي به نيز جشنواره برگزاري مسئولان.باشند آماده نيز جشنواره روزهاي
نبوده آماده اجرا براي نمايش آن قطعا اما بود خوبي بسيار نمايش رفيعي آقاي ي"كلفتها"
.است
كه كارهايي مجدد اجراي و تمرين هزينه پرداخت توانايي نمايشي هنرهاي مركز كه آنجا از
اجرا مشكل با بخش اين كه ميرسد نظر به ندارد ، را رفتهاند صحنه روي به سال اوايل
.است شده منحرف خود اصلي مسير از دليل همين به و است روبهرو
سال يك كارنامه به كه "مرور" همچون بخشي داشتن 5
كه كاري مثل درست.است جذابي و خوب ايده بسيار باشد داشته نظري ايران تئاتر گذشته
.ميكنيم نقد را آن و ميگوييم گذشتهها از و هستيم مشغول آن به مطبوعات در ما از بسياري
.است اشكال محل مرور بخش كنوني شكل اما
هنرمندان خانه" مانند جايي در كه ميشود پيشنهاد مرور بخش داشتن و معضل اين حل براي
و دقيق فيلمها اين برنامه اگر.شود داده نمايش سال خوب اجراهاي فيلم روز هر "ايران
بازتاب بررسي و نمايشها بررسي و نقد با ميتواند نيز جشنواره روزانه بولتن باشد منظم
ترتيب اين به.دهند ارائه گذشته سال اول تراز نمايشهاي از خوبي پرونده آنها مطبوعاتي
گوشه از كه مردمي بفرماييد باور.ميشود آماده جديد نمايشهاي اجراي براي هم سنگلج سالن
جديد و خوب نمايشهاي ديدن قصد ميآيند تئاتر جشنواره سوي به بزرگ تهران و ايران كنار و
سال ده يا پنج نمايشهاي كه ميدهد را امكان اين تئاتري آثار ويديويي نمايش.دارند را
شود عرضه تئاتر مخاطبان به ديگر يكبار نمايشها آن اگر.شود بررسي و نقد نيز گذشته
.شد خواهند زيادتر و زياد مرور بخش طرفداران قطعا
جشنواره يكمين و بيست ماه امروزجمعه 18بهمن 6
و 16نمايش تهراني نمايش بين 29 از كه ميرسد پايان به حالي در فجر تئاتر بينالمللي
دكتر كرماني ، ناظرزاده دكتر از متشكل داوران هيات توسط جشنواره اين برگزيدگان شهرستاني
.شد خواهد انتخاب رحمانيان محمد و پورصميمي سعيد ايرجراد ، سليمي ، حسين
تراژيك پايان يك
"سرخ خاك" سريال پايان بهانه به
آشفته رضا
موضوعات با كوتاه فيلمهاي از كه سينما كارگرداني دهه دو از پس "حاتميكيا ابراهيم"
با امسال است ، تكامليافته و ادامه جنگي بلند فيلمهاي با آن از پس و شروع جنگ به مربوط
غيرقابل.ساخت خود از بينندگان براي را باوري غيرقابل چهره "سرخ خاك" تلويزيوني سريال
مديوم تا ميدهد جواب بهتر سينما مديوم همان در حاتميكيا هنر كه جهت اين از باور
به پيرسيدن در مدام خلاق هنرمند و انديشمند يك عنوان به حاتميكيا آنكه براي.تلويزيون
كارگرداني او.ميشد ديده كمتر سرخ خاك در دغدغهاي چنين كه است خود خاص ميزانسنهاي
موازين تمام رعايت با درست تحليلهاي ارائه و بازيگران بهتر هدايت براي كه است
اين به معطوف دستيار و بازيگردان چند همكاري با را خود وقت ساعتها شخصيتها روانشناختي
_ ايران سينماي محدوديتهاي به توجه با _ ايدهآل حد به هم نهايت در و ميگرداند قضيه
جنگ از درستي درك به كه همه براي محتوا آنكه براي ميدهد ، قرار اصل را تكنيك او.ميرسد
بستگي مشقت و زمان به تكنيك ارائه و تجربه و لمس اما باشد مشترك ميتواند رسيدهاند
.است تحققناپذير نيز خاستگاهي چنين ندهد تن آن به تا هنرمند يك كه ميكند پيدا
حال در مدام كمپوزيسيون ، وايجاد منطقي دكوپاژ رعايت با ميزانسنها طراحي در حاتميكيا
حاتميكيا براي سينما عالم در جستوجوگري اينبرسد مضاعف تاثيري به تا است جستوجو
تيزهوشي اين از كمتر بيتعارف ، سرخ ، خاك در اما است بوده رويت قابل بيشتر و بهتر
به ميتوان كه ميزند ذوق توي آنقدر قضيه اين حتي.هست خبري فرد به منحصر و هنرمندانه
داستاني پردازش يا شخصيتپردازي يا ميزانسنها طراحي و انتخاب در برخوردها دستيترين دم
.داشت روا ايراد
يك سينمايياش آثار بقيه نسبت به سرخ خاك در كه داد حاتميكيا به را حق اين هم بايد
در رايج بندهاي و زد به توجه با تلويزيون كاري موقعيت لمس آنكه براي بردارد ، عقب به گام
روابط و فرامين آن به كه ميآيند بر تلويزيوني كارهاي پس از كساني.است ديگري طور آن
منحصر تكنيكهاي به رسيدن و انديشه القاي پي در كه حاتميكيا اما.بستهاند دل و آشنا
در تلويزيون.آمد نخواهد كارش هدايتگري پس از دگرگونه دايره اين در مطمئنا است فرد به
دقت و ظرافت و وسواس از بيشتر كار اين و ميكند طلب را بيشتري كار محدودتر زمان يك
.كاست خواهد هنرمندانه
سريالي كمتر كه است برخوردار مطلوب و تراژيك پايان يك از تجربه اين كه داشت اذعان بايد
محجوب ايرج.است بوده برخوردار تعليقي از پر و تاثيرگذار و ژرف پايان چنين از ايران در
خانوادهاش به رسيدن پي در جنگ ابتدايي روزهاي و شده رها پهلوي زندان از سال هفده از پس
و مادر پدر ، ديدار پي در گمشدهاش دختر ليلا نيز سوي آن از.است سرگردان و جستوجو در
عهده بر بازگشايي و ميخورد گره تراژيك پاياني در جستوجو اين...است (لعيا) خواهرش
بعثيها چنگ در دوباره ايرج.بسازد پايان اين براي تصويري و تصميم چه كه است مخاطب ذهن
پايان بود قرار ناشي هنرمند يك اگر.ميشود تكرار رنجآور دور اين و ميآيد در اسارت به
جلوهدادن شيرين با مطمئنا.ميساخت را پايان اين ديگري طور بگذارد ، امضا كار اين
و نامهربان حاتميكيا اما.ميداد كليشهاي خوراكي مخاطب به هميشه مثل پاياني لحظات
منتقل را عميقتري نكته و حرف تا ميسازد ، دور خانواده اين از را ايرج همچنان بيرحم
نامطلوبي تاثير بازيگران هنري عيار و جلا ميزان بر كار شدن طولاني اين متاسفانه.سازد
اين شايد.است گذاشته را لازم آسيب نيز شنيداري و بصري عناصر بقيه در روند اين و گذاشته
اين از نيز حاتميكيا و كنند كار تلويزيون در ميخواهند كه است كساني براي رايج قاعده
قاعده اين از كه دارد حق بازيگر عنوان به هم پرستويي پرويز بنابراين.نيست مستثني قاعده
بايد و ميكنند فرضي قانون اين تابع را خود نيز ديگران نهايت در و كند تبعيت رايج
صادر اجرا براي را دستوري چنين سيستم كه ساخت برخوردار حق اين از هم را تلويزيونيها
پايين حد اين تا را كيا حاتمي كار ارزش بخواهيم كه باشد بيانصافي شايد.است كرده
از سختي به نيست ، پاييني رتبه هم چندان كه خود اندازه و حد در او آنكه براي بياوريم ،
براي.سنجيد خودش آثار با مقايسه در بايد را او.است شده برخوردار خدشهناپذير اعتباري
اين و است كرده پخش مخاطبان براي كوچك قاب از را موفق سريال يك هم حاضر حال در او آنكه
و قاعده هيچ به پايبند اصلا كه است تلويزيوني كارگردانهاي ديگر با مقايسه در موفقيت
سينمايي اصولي به پايبند "راين تا كرخه از" سريال در حاتميكيا البته.نيستند اصولي
باشد ، تلويزيوني ميخواهد سرخ خاك در اما.بود موفق هم تلويزيون در خاطر همين به بود ،
استخوان و جدي سينماي در شيرازهاش آنكه براي آيد بر مهم اين عهده از نميتواند اما
.است شده بسته خردكن
|