خيال و واقعيت گذرگاه
هنر حاشيه
بازيگران فقط و قرمز

خيال و واقعيت گذرگاه
"پاندا خرسهاي داستان" نمايش كارگردان نظمجو ، تينوش با گفتوگو
آشفته رضا
سليماني زهره:عكس
سال مدت 13 به فعال بهطور فرانسه در كه ايراني ساله هشت و بيست كارگردان نظمجو ، تينوش
متن چندين ترجمه با هم ايران در كه است سال مدت 2 كرده ، كار و گرفته فرا را تئاتر
در اواست كرده شروع را خود حرفهاي فعاليت...و يك ويسني ماتئي و بكت از نمايشي
مورد كه كرد شركت "پاندا خرسهاي داستان" نمايش با فجر تئاتر يكم و بيست جشنواره
بهطور و خوانده سينما نظمجو.شد واقع ابسورد تئاتر به علاقهمندان از خيلي استقبال
يك عاشق ، نمايشهاي انگليسي پينتر هارولد از تاكنون او.است آموخته را تئاتر تجربي
نمايش يلفاني محسن از و خيانت و شب خانه ، به بازگشت ويكتوريا ، ايستگاه راه ، براي ليوان
نمايشهاي تارديو ژان از و سهنفره صحنه و كرگدن نمايشهاي يونسكو از و شب از قويتر
گروه سال 1993 در نظمجو.است آورده صحنه به را ميدانند خودشان فقط و ملاقات كوتاه
را (ميزنند فرياد همواره كه صداهايي و جنازه تشييع براي نمايشي گل معناي به) تم كريزام
اتوپيا نام به تئاتري هفتهنامه يك سردبير سال مدت 2 به همچنين.كرد تاسيس پاريس در
در نمايش اين حضور مجوز پاندا خرسهاي نويسنده ويسنييك كه نماند ناگفته.است بوده
نمايش آينده سال در است قرار همچنين وياست گرفته را فرانسه و روماني جشنوارههاي
داستان" نمايش بهانه به.كند اجرا فرانسه در را يعقوبي محمد نويسندگي به "زمستان 66"
.كردهايم گفتوگو ايراني خوشآتيه كارگردان اين با "پاندا خرسهاي
فرانسه مقيم رومانيايي نويسنده ويسنييك ، ماتئي با همكاريتان ارتباط درباره ابتدا در *
.شد "پاندا خرسهاي داستان" نمايشنامه كردن كار به منجر چگونه كه بگوييد
هارولد) خيانت نمايش اجراي سر كه شدم آشنا ماتئي با پيش سال شش در بار اولين براي من
ديدن به همين براي ماتئي و بود كرده سروصدا خيلي نمايش اين.بوديم پاريس در (پينتر
اولين.بودم شده آشنا او با آثارش خواندن طريق از قبل از من البته.بود آمده كارمان
او نمايشنامههاي از يكي داشتم دوست خيلي و "پاپاراتي" اسم به بودم ، خوانده را كارهايش
بنابراين بود ، آمده خوشش خيانت اجراي در من ميزانسنهاي از هم ماتئي و كنم ، كار را
و مينوشت را "پاندا خرسهاي داستان" داشت موقع آن او.كنيم همكاري كه گرفتيم تصميم
نمايشنامه به تبديل طرح اين كه بود معلوم اول همان از.بود داده من به را طرحش
كوچك شهرستانهاي از يكي در را نمايشنامه اين حوصله سر او.شد خواهد فوقالعادهاي
از يكي اينكه تا.بود نكرده چاپ را آن برخوردمان اولين در هنوز ولي نوشت فرانسه
من.شد اجرا پاريس در كه درآمد (بوسني جنگ در نبرد ميدان همچون زن پيكر) نمايشنامههايش
ماتئي به كامل شماره يك كه گرفتم تصميم و درميآوردم را اتوپيا تخصصي هفتهنامه موقع آن
بود ، فرانسه زمان آن زنده نويسندههاي بهترين از يكي آنكه براي.بدهم اختصاص ويسنييك
فرم در ماتئيميشود پيدا كمتر قوي دراماتورژي با تئاتر روي نگاهي چنين هم دنيا در حتي
تجاوز مورد بوسني جنگ در كه است زناني درباره نمايشنامه اين.است قوي بسيار محتوا و
زنان به تجاوز از بيشتر و شده استفاده سلاح از كمتر كه است جنگي اولين اينگرفتند قرار
نزديكتر هم به ما موقع اين.است بوده نژادپرستانه جنگ يك آنكه براي كردهاند استفاده
داستان" كردن چاپ و ترجمه شايد كه گفتم ماتئي به كنم ، سفر ايران به خواستم وقتي شديم ،
از پس و باشد ، ايراني علاقهمندان نيازهاي با مناسب "مادوكس با شب سه" و "پاندا خرسهاي
نشر توسط و ترجمه را آنها مخبري مهشاد همكاري با بنابراينشدم مطمئن كاملا آمدن
يك اجراي ايران در متاسفانه.است رسيده هم دوم چاپ به امروز كه كردم منتشر ماهريز
منتظر پيش نيم و يكسال از پس ميشود ، انجام كند خيلي _ فجر جشنواره از خارج _ نمايش
عمومي اجراي بازبيني زمان.كنم پيدا "پاندا خرسهاي داستان" اجراي براي فرصتي تا بودم
با فجر جشنواره براي.برگشتم فرانسه به مجددا هم من ببيند ، را آن نتوانست پاكدل حسين
جشنواره در اجرا براي را نمايشنامه دو اين از يكي كه گفت من به كردم ، صحبت خدايي شريف
سه" كه شدم متوجه كردم ، "پاندا خرسهاي داستان" تمرين به شروع اينكه از بعدكن آماده
كمي اما بيايد بود قرار هم ماتئي.است بوده اجرا براي جورتر و جمع خيلي "مادوكس با شب
فرستادم برايش را كار فيلم و عكس ماكت ، من حال عين در.بيايد نتوانست و داشت زماني مشكل
.ببيند نزديك از بود ، نديده تاكنون كه را اجرا نوع اين داشت دوست خيلي او و
اجراي براي را "پاندا خرسهاي داستان" چرا ميكردم ، فكر اجرا ضرورت به من گفتيد شما *
كرديد؟ انتخاب تهران در
از ايران در مااست ابسورد از تازهاي شاخه كه دارد جديدي فرم نمايشنامه اين اولا ،
در دنيا جديد متنهاي اخير سال بيست در آنكه براي هستيم ، عقب خيلي متن و اجرايي نظر
در انقلاب از پس كه دارد جديد نمايشنامه به 15 نزديك پينتر كه همين.نشدهاند چاپ ايران
پينتر و هستند تئاتري شاهكارهاي متنها اين كه حالي در.نشدهاند اجرا و ترجمه ايران
ديگر تئاترهاي به كردن نگاه با آنها كه است قاعده اين دنيا تمام در.است تازهاي شكسپير
.است فوقالعاده معنا نظر از متن اين ثانياميرسانند بالاتري سطح به را خود كشورها
.است رمز و سر نمايشنامه يك در خصيصه مهمترين ;است گفته من به پينتر هارولد كه همانطور
اين.نميخورد درد به نمايشنامه آن باشد ، نداشته وجود رمزي نمايشنامهاي در كه وقتي تا
يا ميكند ، كشف را آنها سليقهاش به بنا خودش كسي هر كه است رمز و سر از پر نمايشنامه
اين از خودم كه برداشتهايي آن ثالثا ، .بايستد شده قفل در اين پشت ميبرد لذت اينكه
از يكي نظرم به بود ، ضروري خيلي و ميخورد امروز جامعه درد به خيلي ميكردم ، متن
طور را زندگي كه ميدهد ياد مرد به زن شب اين 9 طي كه است اين است ، ممكن كه برداشتهايي
آن در اخلاقي ارزش نوع هيچ بلكه نيست بدتري و بهتري با توام نگاه اين _ بكند نگاه ديگري
.نيست موجود
كردن كار به زيادي علاقه كردهايم ، پيدا شما از كه مختصري شناخت به توجه با *
چرا؟.داريد ابسورد نمايشنامههاي
نظرم به اما.دارم دوست را تئاترها از خيلي من.ندارم علاقه ابسورد تئاتر به تنها من
"گودو انتظار در" قرن اين نمايشنامه بهترين كه است جذاب برايم دليل اين به ابسورد
يك در را انسان بودن گيج و گم اين بار اولين براي بكت اينكه خاطر به.است (بكت ساموئل)
اين روي كامو و سارتر پل ژان همانند ديگر نويسندههاي او از قبل.ميدهد نشان نمايش
سعي هميشه يعني.نداشت همخواني محتوا با كارشان فرم وقت هيچ اما بودند ، كرده كار موضوع
ابسورد.دهند نشان بيمعني و ابسورد را ما زندگي فلسفي و منطقي كلمات با كه ميكردند
كاملا كارهاي نويسندهها دفعه هر و دارد ، بسياري شاخههاي كه است تنومند درخت يك مثل
پينتر هارولد به امروز..و ژنه حتي و آدامف يونسكو ، بكت ، از بعد.نوشتهاند را متفاوتي
همه و دارد ، وجود رئاليسم نوع يك ماتئي ابسورد در امروز.است رسيده ويسنييك ماتئي و
در اما.بشود بدل و رد شما و من بين ميتواند كلمات اين !است روزمره و محاوره كلمات
و كلمات آهنگ كلمات ، با كردن بازي كه است اينجا.ميبينيم را ابسورد همين كاملا درونش
از يكي ابسورد ، شاخههاي تمام دليل همين به.ميكند پيدا اهميت كلمات بودن معني چند
.ميدهد نشان را معاصر انسان كه است شكلهايي بهترين
آثارشان بستر در را خود مكاشفات حاصل و دارند دنيا با شهودي برخورد ابسوردنويسها *
خير؟ يا هست ممكن شما نظر از اتفاقي چنين هم كارگرداني در آيا.ساختهاند جاري
متفاوت ديگر اجرايي شكلهاي با كردم انتخاب پاندا خرسهاي داستان براي كه اجرايي شكل
سبك و نگاه دو با فقط نظرم به بكنم ، كارگرداني را آن كه گرفتم تصميم واقع دراست
شخصيت دو روي ما كه جوري يك) مينيماليستي كاملا شكل به يا.كرد كار را آن ميشود
اطرافشان محيط با آنها بدهيم نشان كه طور آن) متفاوت كاملا صورت به يا (ميشويم متمركز
شكل به را آن خود اجراي اولين در.بود خواهد (هستند رفتوآمد در دنيا دو بين و متفاوت
.كردم اجرا مينيماليستي
...و حركت دكور ، حذف *
بود ، مشهود تئاتري نوع جديدترين بازي در حتي.بودم رسيده نوع مينيماليستترين به بله ،
كرديم اجرا فرانسه در را نمايش آن.بود آن در حركات شكستگي و خنثايي نوع يك اينكه جالب
شما يعني شخصيتي ، نه و است موقعيتي نمايشنامه اين.داشت طرفدار هم خيلي آنجا در كه
.شد خواهيد اشتباه دچار بيشتر بكنيد ، پيدا را شخصيتها اين روانكاوي كه بكنيد سعي هرچقدر
لزومي چه.نيست مهم نمايشنامه اين در شخصيتپردازي اصلا و دارد ، امكان چيز ميليون چون
اين است ، مهم موقعيت اينجا باشيم؟ داشته شناسنامهاي اطلاعات آدم اين درباره كه دارد
.ميروند ديگر دنياي به دنيا يك از طوري چه و ميشوند يكي خودشان دور با طوري چه آدمها
امكان اين بزرگ دكور يك با متفاوت اجراي در و سياه پسزمينه يك مينيماليستي اجراي در
داشته متن اين از خاص برداشت يك كارگرداني اصول طبق نميخواستم واقع در.شد خواهد فراهم
خودش تا ميدهد مخاطب به را اجازه اين كه است اين نمايشنامه زيبايي اينكه خاطر به باشم ،
در تا چند كه بدهيم مخاطب به كليد تا چند بايد فقط.باشد داشته آن از برداشتي دلخواه به
دو اين چطور.بدهم نشان را گذرگاه يك كه بود اين مهمتر چيز همه از من براي.كند باز را
حالا ميگذارند ، پا جديدتري نگاه به نگاه يك از چطور و هستند ، رفتوآمد در دنيا دو بين
خيال ، يا واقعيت بين عرفاني ، و زميني عشق بين باشد ، مرگ و زندگي بين ميتواند گذرگاه اين
تست و تمرين مدتها از پس دارد ، امكان اينها همهباشد جديد نگاه و كهنه نگاه يك بين و
را دوگانگيها آن پرده روي دوبعدي دنياي و صحنه سهبعدي دنياي بين كه بود جالب خيلي
حتي.گرفت صورت اجرايي تلفيقي سينماي دوبعدي و تئاتري سهبعدي فضاي بين پس.بكنم امتحان
هم ديگر قسمت يك.رفت خواهند دنيا آن به آخر سر داريم ، دنيا اين در كه آكسسوارهايي تمام
كه پايين سطح در ديگري و بالا سطح در يكي كردهام ، استفاده اجرا در سطح دو از من بود ،
رسيده عرفاني دنياي و خيال نوعي به شخصيتها كه آنجا.ميرساند را دوگانگي همين هم اين
داده نشان پايين سطح در ميشد ، واقعيتر اتفاقات كه آنجا.بود بالاتر سطح در بودند ،
دنياي بيانگر صحنه آن جلوي و خيالي دنياي بيانگر ميتواند پرده كه ديدم حتيميشد
.دارند ابهام چقدر و هستند نزديك هم به دنيا تا دو اين چقدر كه شدم متوجهباشد واقعي
بگويم بايد رسيدم ، اجرا اين به شد چطور اينكه.ديدم اجرا اين در كه بود جالبي كشف اين
از مرد اين بدن شدن جدا صحنه كه ميشود ، پخش صدا صورت به مرد و زن گفتوگوي صحنه كه
پيدا آن براي تئاتري فرم يك ميكردم سعي بنابراين.بود مشكلساز برايم خيلي است ، ذهنش
نشده پيشبيني آن براي صحنهاي دستور هيچ و است ديالوگ فقط كه صفحه چهار اين در.بكنم
تا كشيد طول هفته دو كرد؟ ميشود چه ببينيم كه زديم تست خيلي گروهم با فرانسه در.است
خاموش را سهبعدي دنياي اين اگر:گفتم خودم با.كرد خطور ذهنم به پروجكشن ايده اينكه
رنگ و زدن حرف حال در دنيا اين كه بزنيم پيوند آن به را دوبعدي دنياي يك و بگذاريم
جدا هم از ذهن و بدن اين كه بكنيم حس كه است ممكن آيا ميافتد؟ اتفاقي چه باشد ، داشتن
تاريك كاملا صحنه يك در را آن و كردم سفيد را صورتش آوردم ، را هنرپيشه يك.ميشوند
اين ديالوگهاي تمام و بوديم ، كرده فيلمبرداري هنرپيشه همين صورت از قبلا.دادم قرار
كرديم حس دفعه يك.كرديم پخش بازيگر صورت ماسك روي را متحرك تصوير.ميكرد بيان را متن
در فقط من.رسيديم دوگانگي يك به كه انگارميشود جدا دارد بدن اين از ذهن اين كه
وقتي آمدم ، ايران به كه بعد و كنم اجرا پروجكشن توسط را صحنه همين ميخواستم ابتدا
پيروجكشن شيوه به ميشود كه فهميدم ديدم ، معاصر هنرهاي موزه در را مفهومي هنر نمايشگاه
اجرا در ميخواستيم كه كارهايي از خيلي متاسفانه.كرد تحليل و تجزيه را دنيا تا دو اين
كه اول ايده همين مخصوصا.كنيم عملي را آنها نتوانستيم جشنواره در بگذاريم ، نمايش به
عمومي اجراي در را آنها بهتري امكانات با كه ميكنيم سعي.داشتيم پروژكتور دو به احتياج
.بدهيم نشان
بود؟ خودتان ايده صحنه طراحي آيا *
انجام است ، آشنا معماري و زيبا هنرهاي به كه دوستم كمك با را صحنه طراحي اين حقيقت در
بود لازم كه چيزهايي آن گذاشتن و پرده ايده و اوست براي خطها ايده واقع در.دادهايم
تجربههاي درباره هم كتابي دوستم تمدن ، مهران.بود من براي بگيرد ، قرار پرده اين در
سرهم پشت كه خطها اين به وقتيميآيد در ماهريز نشر توسط زودي به كه دارد نوشتن تازه
هر زندگي در كه چيزيبود آن در يكنواختي و (حركت) باد حس ميكرديم نگاه ميكشيد ،
يكنواختي نوع يك از تا بگذاريم نمايش در را خطها اين كه خواستم ازش.دارد وجود انساني
ملكولهايشان (حركت) باد اين در مرد مخصوصا _ شخصيت دو اين.برسيم تحرك نوع بهيك
آساني كار شرايط اين در دكور اين ساختن.ميآيد وجود به ديگر چيز يك و ميشوند ، تجزيه
با يكييكي را خطها و كرديم كار خيلي صحنه طراحي اين روي گروه دوستان تمام وبا نبود ،
(عجيب و) سوررئال مقدار يك و بسته فضاي يك كه بود همين بهخصوص ايدهكشيديم قلممو
به رسيدن براي راهي يك كه طبقه تا دو اين.نيست عجيب چندان كه است ورودي در فقط و باشد ،
در كه خروجيها و ورودي.باشد ديگر دنياي يك به رسيدن براي گذرگاهي پرده و باشد پرده آن
.ميشود اجرا سوررئال صورت به كه جرقهها صحنه در و رئال صورت به A صحنه
بود؟ چه بازيها در يكنواختي علت *
قرن دوم نيمه بازي نحوه با كردم سعي را نمايش اول قسمت كردم ، بازيگري در كه كاري
تحول داراي مرد كه طور همان.بروم رئاليستي بازي نوع يك طرف به و بكنم ، هماهنگ بيستم
.بود صورت همين به بوديم كرده انتخاب كه بازياي ميكند ، سير ديگري نقطه به و است
پرهيز با واقع در.برسيم يكنواخت كاملا بازي يك به رئال بازي يك از تقريبا ميخواستيم
را آنها بودن بيشناسنامه ميخواستيم كنيم ، القا را بيخودي حس آنكه بدون و اغراق ، از
.برسانيم
در كه شخصيتپردازياي يك توي رفتيم بسازيم ، شناسنامه برايشان بخواهيم وقتي آنكه براي
اصلا ايران در كه شكسته بازي فرم با ميخواستيم ما.است بيهوده آن از استفاده اينجا
براي هم اروپا در كه طور همان.شود اجرا نشود ، هم پذيرفته هرگز شايد و نيست شده شناخته
را مدرن نمايشنامههاي كه ميشوند متوجه دارند كمكم الان.نبود پذيرفته بار اولين
نروژ ، _ شمالي اروپاي نمايشنامههاي از كه دارد وجود بازي سبك يك.ميكنند بازي اينطوري
در كمابيش يونفوسه نام به آنها نمايشنامهنويسان از يكي است ، شده گرفته..و سوئد
هم هنرپيشهها بازي بودند ، شكسته و يكنواخت آنان متنهاي چون.است شده شناخته هم ايران
فورا رئال بازي يك از تجربه اين در كه كردم سعي هم من.رسيد سطح يك به متنها اين روي
هم.كنم رعايت را متن خاستگاه بيشتر اينگونه ميخواستم.برسم يكنواخت بازي يك به
تجربي نمايشهاي در آمريكا و اروپا در الان.دهم گنجايش آن در را صحنه طراحي ميخواستم
.ميكنند استفاده شيوه اين از
فرانسه به را ايراني متنهاي از تا چند كه شديد علاقهمند فرانسه در كه گفتيد شما *
ايراني متنهاي درباره گاهي نظر چه به شخصي جستوجوي اين در.كنيد اجرا آنجا در و ترجمه
.رسيدهايد
كلاسيك نمايشنامههاي ديدم ، كه كتابهايي اولين فرانسه در موجود امكانات به توجه با
اصلا و خواندهام ، خيلي متنها اين از رفته هم روي كه بود...و ساعدي رادي ، _ ايراني
استقبال كسي آنها كردن كار و ترجمه با كه ميدانستم.نيست نزديك آنجا به آثارش محيط
كه نمايشنامههايي ولي.ندارند را جهانشمولي جنبه ما نمايشهاي از خيلي.كرد نخواهد
چرا؟ نميدانم.ميخورد چشم به بيشتر جهاني جنبههاي آنها در بود ، آمده در كشور از خارج
بيريشه و داده دست از را خود ريشههاي خارج مقيم نويسندههاي كه دليل اين به شايد
انسان خود به جديد نگاه يك با و بكنند جريان اين از را خودشان ميتوانستند و شدهاند ،
تمام بود ، يلفاني محسن كشور از خارج ايراني نمايشنامهنويس مهمترين من براي.بپردازند
منتشر را (سحر انتظار) كارهايش از يكي سحر انتشارات توسط و كردم ، ترجمه را كارهايش
نوشته كشور از خارج در را آنها كه است ، كوتاه نمايشنامه سه شامل "شب از قويتر".كرديم
خانواده يك در" و "روزه چند ميهمان يك".كردم اجرا پاريس در را "شب از قويتر" من است ،
كه هستند ايراني نمايشنامههاي زيباترين از عمق و شكل لحاظ به يلفاني نوشته "ايراني
چنين از است ، نوشته انقلاب از بعد كه آنهايي مخصوصا _ يلفاني كارهاي.خواندهام تاكنون
ابراهيم.دارد "تمثال" نام به خوبي نمايشنامههاي هم قاسمي رضا.است برخوردار جذابيتي
ايران داخل نويسندههاي از تا چند آمدم ، ايران به وقتي.دارد خوبي نمايشنامههاي هم مكي
فرانسه در ديگر سال كه كردهام ترجمه را "زمستان 66" يعقوبي محمد از.بودند جذاب برايم
شعاري كه پاساژ تا چند جز البته است جالبي متن "سكوت دقيقه يك" همچنين.ميكنم اجرا
را رحمانيان محمد مصاحبه همچنين من.دارد جالبي نمايشنامههاي هم مرند برهاني.ميشوند
نمايشنامههاي از تا چند دارم ، علاقه ابسورد به كه آنجا از.ميكنم ترجمه فرانسه به
جالب خيلي برايم كه نوشتهاند نمايشنامهاي هم جبلي حميد.بودند جالب برايم آئيش فرهاد
كه ميبينم كم خيلي ايراني نشرهاي در من متاسفانه.هستم كردن كشف انتظار در همچنان.است
ميبينيم ، عمومي اجراي و فجر جشنواره در كه نمايشهايي همين.بكنند چاپ ايراني نمايشنامه
.نميرسند چاپ مرحله به اكثرا
فعال حرفهاي طور به آنجا در و آموختهايد تئاتر فرانسه در كه كارگرداني بهعنوان شما *
.داريد كشورمان در تئاتر كيفي ارتقاي براي پيشنهادهايي چه هستيد ،
كافي اندازه به اينكه خاطر به بكنم ، تحليل و تجزيه را فرانسوي تئاتر ميتوانم بيشتر من
بايد نمايشنامهنويسان اولا ، است مبرهن و واضح خيلي كه هست مسائلي.نبودهام ايران در
فرانسه در.بكنند رشد بتوانند آنها آنكه براي بگيرند ، قرار دولت پوشش و حمايت تحت بيشتر
به آنها.ندارد وجود چيزي چنين ايران در اما ميشود ، كمك نويسنده به متن يك نوشتن براي
آرام محيط يك در مشخص زمان يك در كه ميدهند را امكان اين برگزيده طرحهاي نويسنده
متنهاي بايد ثانيا ، باشند نوشتن به مشغول فرانسه شهرستانهاي در موجود كاخهاي مثلا
آنكه براي بشوند انتخاب متنها اين بايد البته بشوند ، ترجمه مختلف زبانهاي از زيادي
انتخاب بازيگري ، نظر از ثالثا ، ندارد ما نيازهاي و فرهنگ به ربطي هيچ كارها از برخي
.نداريم بازيگرها كردن انتخاب براي راهي هيچ ما.است عجيب برايم خيلي ايران در بازيگران
در.كنيم كار به دعوت آنها از بازيگران با مستقيم آشنايي و تئاتر ديدن با ميتوانيم فقط
بازيگرها به آنها.هستند بازيگران كار دنبال مختلف آژانسهاي كه هست سيستمي فرانسه
خود حال به تنها و تك همه اينجاميسازند برقرار را ارتباطها و ميدهند كار پيشنهاد
و مالي مسائل بقيه و باشد هنرياش كار دنبال به بايد بازيگر كه صورتي در شدهاند ، رها
كمك تئاتر به بايد كه است دولت اين رفته هم روي.شود پيگيري آژانسها همين توسط كارياش
معني است اين.بگويد خواست دلش كه چه هر نظرم به و بزند را خودش حرف تئاتر تا بكند
بايد دولت كه ميگفتيم و بوديم ، همفكر جوان و پير كارگردان گروه يك فرانسه در !آزادي
خوشش آنها از دولت كه بگويند چيزهايي يك آنها اگر حتي بكند ، حمايت را تئاتر هنرمندان
فرهنگ براي بايد كه است دولت اين باشد ، خودكفا نميتواند سينما مثل تئاتر چون.نميآيد
.كند صرف را بودجهاي
هنر حاشيه
بردن كرمان به زيره حكايت *
به كارهاي بين در شد ، اجرا جشنواره اول شب در كه هندوستان كشور از "خون قطره يك" نمايش
با نمايش اين يعني.بود شده امتياز كسب 7/16 به موفق امتياز از 400 درآمده نمايش
تماشاگران و منتقدان از بسياري بنابراين.بود گرفته قرار آخر رده در امتياز پايينترين
تعزيههاي خودمان كشور در آنكه براي بودند ، گلايهمند خارجي تعزيه اين دعوت به نسبت
معرض در را خود تا نميآورند عمل به دعوت آنان از مسئولان اما ميشود اجرا معتبرتري
.دهند قرار عمومي
را شكسپير مكبث نمايش تعزيه ، شيوه از بهرهگيري با امسال پارسا سهيل كه است ذكر شايان
.كرد شگفتزده را تئاتر مشتاقان مولوي تالار در اجرا اين و است كرده آماده اجرا براي
به را تئاتر عالم شگفتيهاي اين از تعدادي سال هر فجر تئاتر جشنواره اجرايي مسئولان اگر
در تئاتر نام به چيزي ديگر سال ده تا كه شد اميدوار ميتوان مطمئنا كنند ، دعوت تهران
.شود برخوردار بينالمللي اعتبار و جايگاه از ايران
طولاني تاخير يك *
حسن كارگرداني و بيگدلي احمد نويسندگي به "گنجه در موش" نمايش جشنواره اول شب در
ساعت 4 در بود قرار برنامه طبق كه نمايش اين.شد اجرا تاخير نيم و ساعت يك با اورازاني
اين در بنابراين.شد اجرا ساعت 30/5 در جشنواره داوران تاخير علت به شود ، اجرا بعدازظهر
نمايش اين ديدن به موفق كمحوصلگي يا برنامهريزي علت به علاقهمندان از عدهاي مدت
دنياي در اداري بوروكراسي وضعيت نقد به سوررئاليستي ديدگاهي با "گنجه در موش".نشدند
برآورده را مشتاق مخاطبان انتظارات ميتوانست هم حد همين در بنابراين ميپردازد ، معاصر
.سازد
سنگلج در شگفتي *
جاري سال در كه كوهستاني اميررضا نويسندگي و كارگرداني به "ليوانها روي رقص"
داشت ، قرار فجر جشنواره برگزيده كارهاي مرور بخش در و است بوده نمايش خبرسازترين
آن تماشاچي نمايش اين اجراهاي آخرين در ميخواستند زيادي عده آنكه براي.بود شگفتيساز
ضمن در.بودند شده مستقر نفر سنگلج 600 نفره سالن 350 در كه بود حالي در اين و باشند
.نشد نمايش ديدن به موفق و رفت حال از تماشاچيان فشارهاي با زن يك سالن به ورد از قبل
لحاظ به نتوانست نبود ، سنگلج تالار در اجرا براي مناسب "ليوانها روي رقص" كه آنجا از
.سازد برآورده را تماشاگران انتظارات اجرايي
نمايشنامهخواني اعتبار *
همراهي و كمك با فجر جشنواره نمايش با عصري برنامه در فرانسوي بازيگر كلاويه ، فرانسوا
.كردند اجرا را "بازيگر يك مولف ، يك" نمايشنامه مخبري مهشاد و نظمجو تينوش
كه شد باعث فجر جشنواره بخش اين ساختن معتبر ضمن نظمجو و كلاويه نمايشنامهخواني
حالي در اين البته.كنند پيدا مستحكمتري نظرگاه اتفاقجالب اين به نسبت علاقهمندان
دلخوري باعث و دادند انصراف بخش اين در شركت از ايراني گروههاي از برخي كه است
انتخاب برگزيده آثار عنوان به سال طول در آنان نمايشهاي آنكه براي.شدند علاقهمندان
.بودند شده
دادو انصراف *
نمايشهاي جشنواره در شركت از بجنورد از محمدپور منوچهر كارگرداني به "دادو" نمايش
در است ، كرده استفاده زن بازيگران از بار اولين براي كه نمايش اينداد انصراف خياباني
مركز سوي از بنابراين.بود شده روبهرو ناشناس افراد از جمعي منع با مشهد در خود اجراي
تهران در كه ميهراسيدند بار اين آنها كه آنجا از اما شد ، دعوت جشنواره در شركت براي
آينده سالهاي در شايدشدند منصرف جشنواره در شركت از شوند ، مواجه عمومي منع با هم
نمايشهاي به بسته صحنههاي از خارج در هم زن بازيگران تا شود ايجاد بازتري فضاي
.بپردازند خياباني
بازيگران فقط و قرمز
حسيني روزبه
و ميروند كه آنها روي موضعي نور چند و نيمكت چهار سه ،"لاله" به شبيه پاركي فضاي در
"قرمز" براي جذاب و بكر موقعيتي ميكنند ، منفك هم از را صحنه هر بخشهاي و ميآيند
و است "قرمز" براي از تنها ميزنيم ، كف و برميخيزيم برايش آنچه كه دريغ اما.است فراهم
.بازيگران ديگران
و رفت و صحنهبندي شكل نيست ، بازيها ،"ديگران و قرمز" ملالآوري مشكل من گمان به
صحنهها گونه بيانيه ساخت ;كردهايم عادت آن به كه نيست يعقوبي محمد شده تكراري آمدهاي
يا سياسي عاطفي ، بيانيه يك به نهايتا حتي نميتوانند "قرمز" حضور وجود با كه است
مركز است ، شده لحاظ قرمز براي اجرا و متن در كه نقطهاي آن با ظاهراشوند بدل اجتماعي
چه تا اما.ميدهد نشان موثر و جذاب بسيار اتفاقا كه است يعقوبي محمد صحنه و نمايشنامه
نيست و هست تمام ميتواند قرمز اين كه گشته اين به واقف و آگاه نمايشنامهنويس حد
.نميدانم من باشد ، نمايشش
ساخت ژرف هر با ميبينيم ، صحنه روي يا پرده روي كه تصويري برشهاي ميكنم تصور شخصا
مشترك فضاي يك در حالهايي شرح و بيانيهها صدور به بيشتر دارند ، كه سياسي _ اجتماعي
است حالي در اينيكديگر كنار در قصوي _ نمايشي روايت چند از برشهايي به تا هستند شبيه
همان با ميتوانست كه است نقطهاي تنها "قرمز" يعني گفتم كه مركزي آن ميكنم فكر من كه
والا ;باشد برشها اين تمام ارتباط نقطه بود ، خودش زندگي به مربوط كه انتهايياش داستان
.باشد جذاب تئاتر يك ساخت براي نميتواند فرهنگي بافتهاي نزديكي با مشترك موقعيت يك صرف
ميزنند ، حرف آهسته اينقدر بازيگران چرا:نمايم اكتفا سوال يك به پايان براي بگذاريد
!نشنويم؟ است قرار آيا
كاغذي دستمال اسفنديارتوي و رستم
با است رستم نبرد درباره "آراي دشت آروند" كارگرداني به "خوان هشتمين" نمايش داستان
هر فاقد روايتشان وهم دو هر و ميكند بازي زني را رستم اينبار اما تن رويين اسفنديار
خاص آركائيك زبان با نمايشنامه.متن نوشتار زبان در مگر است اسطورهپردازي شكل گونه
شاهنامه ، درونمتني اسطورههاي از فراتر انديشهاي با اما است شده نگاشته شاهنامهاي
از اما ندارد را اسطورهپرداز جهان و اسطوره قطعي شكست يا انهدام قصد وجه هيچ به اما
در جلوهگري براي است گشته مناسب بستري است ، نشده تاريخي روايت بند داستان خود كه آنجا
موسيقي ، نقاشي ، هنرهاي از موازي و گونهگون تركيبسازيهاي به آميخته انتزاعي تئاتر نوعي
ممكن نهايت حد در طناب و كاغذي لولهاي دستمال از صحنه طراحي در...و سينمايي مستند
شگردهاي يا گوشي بازي به گاه خود نقش ايفاي در بازيگران بيانگري و ميشود استفاده
داراي جسارت ، داراي كه اندازه همان به است جوان كارگردانميشود بدل تئاتر در تمريني
.هست هم ناپختگي
به را فرااسطورهاي _ فرامتني ساختهاي به رفتن امكان تئاتر گونه در انتزاعي هنر اگر
حضور تماشاگر تفكر تاريخي پيشينه در آشنايش داستان و زبان با متن اگر ميدهد ، كارگردان
در كارگردان اما ;ميدهد طراح و كارگردان به را ريختن هم در امكان حضور اين و دارد
تمرين مراحل از كه مستندهايي در ;ميكند جلوه بيبرنامه هنري ژانرهاي تركيبي پردازش
تا باشند داشته بهتري جايگزين ميتوانند كه ميبينيم نورها تاريكي در پرده روي نمايش
رخ به بيشتر را شتابزدگي همه و همه زندهنگار ، دوربين نگاه از صحنه زواياي انتخاب
اين اما است آمده حساب به جهان پيشرو هنر ويژگيهاي از قطعيت عدم كه است درست.ميكشند
با هماهنگ و بجا كاملا اجرا در.ميرسد نظر به صحنه ذات بر حاكم قطعيت از متفاوت
برد ياد از نبايد اما نيست ، خبري آركائيك _ اسطورهاي نمايي نماد از اجرايي فرم سازمان
عدم و ارتباط در آنكه بر علاوه وصلي و قطع هر و نقطه هر كلام ، و حركت هر تئاتر ، در كه
امان در نيز تئاتر هنر در تئاتري خاص نشانهشناسي از دارد ، مستقيم تاثير تماشاگر با آن
.بود نخواهد
ادامه
|