شد تمام هم قصه اين
باورها و زمزمهنگارها
آمريكا كابوس آمريكا ، روياي
شد تمام هم قصه اين
آمريكايي نويسنده فرانزن ، جاناتان با گفتوگو
.كردم مصاحبه او با "فرانزن جاناتان" آپارتمان پذيرايي اتاق در تابستاني روز يك صبح من
بهتر و بهتر ديگري شناخت شايد و گفتوگو در و ميشناسيم را همديگر كه است سالها
كه مسائل بعضي درباره راحتي به و آزادانه ميتوانيم كه ميكرديم فكر ما دوي هر.شدهايم
كار براي كه مسائلي بعضي حتي.كنيم صحبت نيست ، آسان چندان عموم مقابل در كردنشان مطرح
مختلفي تغييرات درباره را او صحبتهاي كه بودم مشتاق بسيار من.هستند حياتي "جاناتان"
هميشه.بشنوم است ، داده روي -هستند زنده تجربيات از پر كه - نوشتههايش و زندگي در كه
.ميكردم تحسين را او و ميشدم شگفتزده ميبردم كه لذتي از جاناتان آثار خواندن با
نظر به اثر اين.بودم بيدار صبح نه و هشت ساعت تا ميخواندم را "تصحيحات" كتاب ، كه وقتي
يك محصول اثر اين كه ميرسد نظر به.آمد زيبا و خندهدار شجاعانه ، جذاب ، كاملا من
كتاب اين خواندن با.ميخورد چشم به داستان سراسر در هوشمندي.است طولاني و عميق كشمكش
.دارم خويش مقابل در هنري اثر يك كه ميكنم احساس
آنتريم دانلد
ابطحي سالومه:ترجمه
من نظر به
ميشود هنر براي زمينهاي آمدن وجود به باعث رنج كه عقيده اين
ميكنند كمك نويسندگان به درگيريها و مشكلات اينكه يا
است اشتباه بيابند نوشتن براي موضوعي تا
فعال هنرمند يك شما اينكه براي تلاش من نظر به
ميآفريند درگيري و مشكل برايتان كه است علتي باشيد سازنده و پويا
بوديد؟ جوان خيلي نوشتيد را اولتان كتاب وقتي&
را كتاب دومين وقتي بودم ساله و 18 نوشتم را كتابم اولين كه بودم ساله تقريبا 13 بله ،
.نوشتم
...شما باشم ، فهميده درست اگر&
غالبا اجتماعيام زندگي و بودند پيرتر من از خيلي مادرم و پدر.بودم بچه من بله
"هفتم و بيست شعر".است طور همين هم من اول كتاب.بود جدي و خشك بزرگسال افراد با ارتباط
.و 70 دهه 60 بزرگ مدرنيستهاي پست.من مادر و پدر نسل اديبان با است گفتوگويي واقع در
صرف را كودكيام اعظم قسمت كه اين خاطر به دارم ، تعلق آنها به كه كنم احساس داشتم دوست
نگاه قضيه اين به بدبينانه بخواهم اگر.كردم آنها دوستان و والدينم با ارتباط برقراري
كه بود اين نتيجه و دهم قرار خودم تاثير تحت را آنها داشتم سعي بگويم ميتوانم كنم ،
بيماري جامعه براي نگراني ;دادم راه خود به را نسل آن نويسندگان نگرانيهاي از بسياري
من...و بود كرده رسوخ دلها در جنگ از پس كه وحشتي براي داشت ، سازنده نقد به نياز كه
.بودم شده ديوانهوار سناريوهاي جذب
سطح هم زمان آن برجسته نويسندگان با كه داشتيد شديدي تمايل نوجوان يك بهعنوان يعني &
شويد؟
...و "بارت" ،"هلر" ،"گريس" ،"دليلو" ،"پينچون" مثل كساني بله
سناريوهاي آن كه گرفتيد تصميم "تصحيحات" كتاب نوشتن با انگار كه ميرسد نظر به&
.ميرسد نظر به احساسي بيشتر كه برويد پيش ديگري ديدگاه با و بگذاريد كنار را توطئهآميز
سري يك در شما داستاني خانوادههاي از يكي وسطي فرزند "لمبرت چيپ" مثال ، براي
به رمان آخر در و ميشود شاگردانش از يكي عاشق.ميشود درگير مخرب و مشكوك سناريوهاي
كه ميرسد نظر به است مختلف بلاياي و ماجرا از پر او براي كه ميكند سفر "ليتواني" كشور
نه و است انسان يك بهعنوان وظايفاش مالي نارساييهاي نتيجه بيشتر كه "چيپ" رفتارهاي
.هستند خارج او كنترل از كه عظيمي نيروهاي به او عكسالعمل پيامد
و پست نگرانيهاي و تمايلات شكل جديدم كتاب در اما هستند بكر اساسا نيروها اين
.نميشوند داستان وارد ظاهري و خارجي عوامل صورت به ديگر و ميگيرند خود به را بياهميت
فكر البته ميكشيم رنج شخصا اما شويم وحشتزده و بترسيم جهاني ابعاد در ما است ممكن
تناوب مورد در دارد تئورياي "اسمايلي جين".ميدهم تغيير اين به زيادي اهميت من نكنيد
از يكي.دارد وجود رماننويس يك براي محتمل اساسي شيفتگي دو او نظر به.نسلها ادبي
دن" و "كروزوئه رابينسون" مانند است جهان شگفتيهاي كشف براي جسارت و شجاعت نوعي آنها
جهان كتاب اين در.ميرسد خود اوج به ولتر "كانديد" كتاب در ظاهرنگر داستان مكتب "كيشوت
به":است اين كتاب اين نويسنده "ولتر" پيام.ميشود وحشت و خطر از پر مكاني به تبديل
رمانهاي به تبديل ماجراجويانه و پرحادثه رمان سپس و "كن زراعت باغچهات در و برو خانه
مشاهده كافكا كارهاي در ميتوان را داستان از نوع اين اوج كه ميشود نوزدهمي قرن خانگي
در.برنميدارد سرتان از دست وحشت و خوف هم آنجا اما بمانيد ، خانه در ميتوانيد:كرد
احساس من اما.ميبينيد "تواين" و "همينگوي" كارهاي در را حالت همين نيز آمريكا ادبيات
داشت وجود "هاكفين" در كه حالتي آن از و شدهام گرفتار نوسانات آن از يكي در كه ميكنم
يك در شما كه ميرسد زماني و ميشوم دور دارم ميمانند باقي پسرها هميشه پسرها ميگفت و
.برميگرديد خانه به و ميشويد خسته اينها همه از نقطه
.ميشوند واقع كمتوجهي مورد شدت به آمريكا جامعه در نويسندگان كه نوشتهايد جايي در&
كتاب يك نوشتن مورد در نه البته داشتهايد ، خاصي اضطراب يا احساس اخير سال چند در آيا
رماننويس؟ يك بهعنوان زندگيتان درباره بلكه خاص
از آنكه از پيش اما بود ، ناخشنودي و ناراضي آدم رفته هم روي كه ميكنم نگاه پدرم به من
در كارش محل در كه بوده اين زندگياش لذت بزرگترين كه ميگفت من به شود ، افتاده كار
يك ميشد ، بيدار خواب از صبح روز هر سال از 30 بيش.است ميكرده كار ديگر افراد كنار
انجام كاري آنجا و ميرفت داشت دوست بسيار كه محيطي به و ميكرد تن به قشنگ كلاه و لباس
.بود سازنده و مهم داشت اعتقاد كه ميداد
درباره ناچيزي و حقارت احساس وجودش در و باشد هنرمند موفق تاجر يك فرزند كه كنيد فكر
از است بخشي و است دروني و ذاتي بيهودگي احساس اين.باشد داشته وجود ميكند كه كاري
"جرالد فيتز" و "همينگوي" زمان از نويسندگان كاستيهاي با را احساس اين وقتي.هنر جذابيت
نميتوانند گاه هيچ "كالير" مثل امروزياي نويسندگان و بودند ادبي مشاهير جزو كه ،
واقع در كنيم مخلوط پدر يك سايه زير بودن احساس با و بياميزيم باشند ، آنها مانند
و دانستن در سعي حقارت احساس اين به من واكنش اولين.ميكنيم تجربه را كودك يك احساسات
كه زماني اما.بركارم تسلط و نفس به اعتماد آوردن دست سعيدربه.بود چيزها همه فهميدن
به روز شما براي نميكند ، توجهي آنها به اصلا و نميكند تغييري شما نوشتههاي با جهان
و مهم مسائل با ذهنتان شدن مشغول براي تمايل بقبولانيد خود به كه ميشود سختتر روز
.است صحيح و منطقي كاملا كار بر تسلط
.كنم مبارزه حالت اين با تا بودم خود كردن مجهز مشغول گذشته دهه عرض در من بنابراين ،
فرضياتي شد روشن برايم آنها واسطه به كه داد روي شخصيام زندگي در نيز تغييراتي ضمن در
.نيستند كافي و نميخورند دردم به ديگر بودم كرده آغاز را زندگيام آنها با كه
مسايلي و خانوادگيتان تجربه كه ميكنم فكركنيم صحبت شخصيتان زندگي مورد در بياييد&
گذاشته شما داستانهاي خيالي خانواده بر عظيمي تاثير گذاشتيد پشتسر سال چند اين در كه
.ميكند جلوه مهمتر خانواده كتاب اين در و است
اولم كتاب دو به شبيه كتابي ميكردم سعي زمان آن تا.كرد فوت سال 1995 در من پدربله
او مرگ از پس ماه چند عرض در.بودم ناموفق اما باشد ، داشته پيچيده ساختاري كه بنويسم
.كرد اساسي تغييري من نوشتار نحوه
دستنويس چهار يا سه حدود نوشتيد زيادي مطالب و كرديد كار بسيار شما سالها ، آن طي&
.نكرديد چاپ گاه هيچ كه داستان
كردم سعيميكردم فكر كتابام سومين به من "قوي حركت" كتاب چاپ از پيش حتي.نه و بله
از چيز هيچ نهايتا كه دادم تغييرش قدر آن و كردم عوضاش و نشد خوب اما بنويسم ، را آن
شش از پس نهايتا.كردم عوض تدريج به را داستان سلولهاي تك تك.نماند باقي اصلي نسخه
".شوند واصل درك به اينها همه":گفتم خودم به سال
.رفت دنيا از مادرتان پيش سال چند.است افتاده زندگيتان در نيز ديگري اتفاقات&
بنويسم ، را اولم كتاب دو بتوانم شد باعث كه عاملي بگويم صادقانهپدرم از بعد.بله
.بود خانوادگيام باثبات زندگي
هم با را مدرسهام سالهاي كه شخصي با كردم ، ازدواج كالج شدن تمام از پس بلافاصله من
و خواندن وقف كه داديم تشكيل خانوادگي آرام زندگي يك و.نويسنده يك:بوديم گذرانده
.بود شده نوشتن
اضافه آن به هم دوستان و خانواده با آمد و رفت گهگاهي البتهبود همين ما زندگي همه
از كه خانوادههايي شلوغ دنياي براي جبراني.نفر دو براي بود دنيايي ما زندگي.ميشد
اين آيا:ميپرسيدم خودم از بود باقي ازدواج اين كه زماني تا و بوديم شده جدا آنها
است؟ متعارف زندگي
بزرگ موفقيت يك اولام كتاب.كرد شدن ويران به شروع ما نفره دو جهان نقطهاي در.خوب
پرتنشي جو مينوشتم را خود رمان دومين كه زماني.نرفت فروش اصلا او اول كتاب اما بود ،
درگيريهايمان ميكند ، ناراحتام يادآورياش كه نامطلوبي ، شكل به و بود شده حاكم ما بين
يك براي عزاداري بعد و شد ازدواجمان حفظ براي تلاش صرف نود دهه اول سالهاي.شد بيشتر
تعجبي هيچميبلعيد آرام آرام را پدرم ذهن آلزايمر زمان همين در و رفته دست از ازدواج
مهم برايم كه چيزهايي تمام.كرد تغيير بنويسم ميخواستم زمان آن در كه كتابي كه نيست
بودم همسرم همراه كه باري آخرين كنم فكر.ميكرد تغيير ساعت هر و روز هر هفته ، هر بود
به فضايي.شد راحتتر و آزادتر وجودم در چيزي آن از بعد كمي.بود پدرم يادبود مراسم در
"من" به مربوط كه چيزي احساس كنم آغاز دوباره را نوشتن ميتوانم كردم فكر كه آمد وجود
."ما" نه بود
تشديد را آن زندگيتان شرايط كه ميكنيد صحبت نارضايتي فزاينده احساس درباره شما&
كه مردمي و پدرتان زنتان ، شما ، خانواده كه زندگيتان در دورهاي آن دنبال به و ميكرد
آن مورد در كه بود تجربهاي اين و نبودند كنارتان در ديگر داشتند اهميت بسيار شما براي
ميكرديد؟ بررسي ميافتاد اطرافتان در كه را اتفاقاتي اندازه چه تا.نداشتيد اختياري
اينكه يا ميشود هنر براي زمينهاي آمدن وجود به باعث رنج كه عقيده اين من نظر به
.است اشتباه بيابند ، نوشتن براي موضوعي تا ميكنند كمك نويسندگان به درگيريها و مشكلات
كه است علتي باشيد سازنده و پويا فعال ، هنرمند يك شما اينكه براي تلاش من ، نظر به
.ميآفريند درگيري و مشكل برايتان
ازدواجم ميتوانستم ميكشيدم دست نويسندگي از اگر ميكنم فكر هميشه من ، ازدواج مثلا
چند من اما داشتند ، احتياج كمك به كه مادرم و پدر حتي ازدواجم ، تنها نه - كنم حفظ را
تا ميرفتم پيششان از ماه هفت شش ، خودم روحي تعادل حفظ براي و ميماندم آنجا روز
نميكردم كار اگر چون.نميتوانستم اما ميكردم ، گناه احساس شدت به - كنم كار بتوانم
ايجاد هستم كسي چه من اينكه نظرم به اما نداشتم مشكلي خانوادهام با من.ميشدم ديوانه
.مينويسد رمان كه هستم مردي من.ميكرد ناراحتي
تجربه زمان همان در و خانه به نرفتن براي گناه احساس.ميدهيد توضيح را مشكلي مطلب&
را سختي بسيار دوران كه ميكنم تصور مادرتان و پدر دادن دست از جمله از ناگوار حوادث
ميكنيد؟ گناه احساس هم كتاب آن نوشتن از آيا.گذاشتيد پشتسر
.ميكنم تاكيد قضيه اين روي.بود من دردسرهاي بيشتر براي عاملي كتاب نوشتن.اصلا نه ،
قدر همان كتاب اين براي من.من هويت اثبات براي است سندي خود نوبه به كتاب علاوه ، به
من ميشد آفريده اثر اين كه زماني.فرديتم و تنهاييام شخصيتم ، براي كه قائلم ارزش
از هركدام بنويسي نميتواني مسئله فلان مورد در ميگفتم خود به و ميكردم فكر مرتبا
آن را مطلب بايد چگونه اينكه - ميآمدند تكنيكي مشكلات يكسري همراه به ممنوعه مسائل اين
.نميكنم گناه احساس نه ، اما.كند توجيه را ممنوعه مسئله كردن مطرح كه ميكردم جالب قدر
داشتم كه خاصي والدين كنار در شدن بزرگ امروز ، به تا من ، زندگي تجربه مهمترين واقعا
انگار و بزنند حرف آزاد و كامل نميتوانستند خودشان آنها كه ميكنم احساس.است بوده
سالهاي در آمدن دنيا به بودن ، زنده از - است آنها ارزش من نظر به كه - آنها تجربه
دست به..و بودن آمريكايي تجربه قرن ، آن پاياني سالهاي در مردن و قرن يك آغازين
من كه كارهايي از يكي.من از بخشي اينها و هستم اينها از بخشي من كه ميكنم فكر.آمده
اگر حتي.آن به بخشيدن قالب و زندگي و بود تجربيات اين يادآوري دادم انجام كتاب اين در
را آن اگر زياد احتمال به كه بودند ، متنفر كتاب اين از شخصه به من مادر و پدر
.نميكردم گناه احساس هم باز من ميشد ، هم طور اين ميخواندند
اما بنويسيد ميتوانستيد كه بود ديگر داستاني شده اصلاح صورت ظاهرا كتاب اين نوشتن&
البته بوده آسانتر احتمالا كه چيزي اصلاح يا نكرديد آن به نياز احساس يا نخواستيد
.ميآمد سختتر و خطرناك نظر به كه چيزي خلق به نسبت
.است درست
.ممنوع موضوع يك &
خودم كشيدن سيگار و تنباكو صنعت درباره نيويوركر نشريه براي مقالهاي من پيش ، سال پنج
ريه سرطان اثر بر پدرش چون ;ميكردم مخفي مادرم از را كشيدنم سيگار موقعها آن.نوشتم
است چطور":گفت من به ميكردم صحبت "نيويوركر" در ويراستارم با كه روز يك.بود مرده
چيزي تنها اين":دادم جواب من و "داري؟ علاقه مسئله اين به بنويسي؟ تنباكو صنعت درباره
حتما بنابراين":داد پاسخ او و ".بنويسم دربارهاش نميتوانم عنوان هيچ به كه است
احساس بيشتر چه هر افتاد كتابم در كه بود اتفاقي همان اين و "!بنويسي دربارهاش بايد
.بنويسم دربارهاش بايد كه ميشدم مطمئنتر ميكردم موضوعي درباره ممنوعيت
و بشود؟ ميخواستيد كه شد چيزي همان "تصحيحات" كتاب آيادارم شما از ديگر سوال يك&
ميكنيد؟ افتخار آن به آيا
در و نوشتم گذشته سال را آن درصد هشتاد.نوشتم سريع و تند را آن قسمتهاي از بسياري
و بنويسم را كتاب موخره و بخش آخرين آخر قسمت كه داشتم وقت روز دو تنها كه بودم شرايطي
كه نميدانستم و ميكردم گريه روز هر پايان در و نوشتم روز يك در را آنها از كدام هر
يا ميانداخت خودم غمگين زندگي ياد به مرا نوشتههايم محتواي چون شايد.چيست دليلاش
.ميكردم رها بود بخشيده معنا و ساختار من زندگي به دهه يك مدت به كه را چيزي چون شايد
.بود گرفته فرا را وجودم عزا و غم احساس ميرسيدم صفحات آخرين به كه همانطور
وقت هيچ كه داشتم دادماحساسي تحويل را كتاب وقتي.بود شيريني احساس اين وجود با اما
كه ميكردم احساس.ندهد دست من به احساس اين وقت هيچ ديگر ميترسم و نداشتم آن از پيش
خداي ميكردم ، فكر سال چندين.رساندم پايين به ميدادم انجام بايد كه را كاري بالاخره
هيجانزده و ميترسيدم بعد اما.ميشود خوب خيلي برسانم پايان به را كار اين اگر من ،
ميتوانم نه نرسم نوشتن براي مناسب حالت آن به كه زماني تا ميكردم تصور وقتي.ميشدم
سر از را نوشتن ديگر بار.است افسردگي حالت حالت ، اين و بخورم چيزي ميتوانم نه و بخوابم
احساس لحظه يك براي.رساندم پايان به ميشدم افسرده كمي كه وقتي دوباره و ميگرفتم
.شد تمام.بله:داد دست من به سرافرازي و شادي از خالصي
باورها و زمزمهنگارها
بيستم قرن برگزيده اثر
مولايي رامين:ترجمه
و متعهدترين بارورترين ، از يكي (1914بروكسل_ پاريس _ 1984) كورتاسار فلورنسيو خوليو
.ميشود ياد "Boom _ بوم" اصطلاح با او از كه است لاتين آمريكاي نويسندگان جهانيترين
گذشته قرن شصت دهه شاخص نويسندگان از يكي عنوان به كورتاسار از ادبي منتقدان همچنين
و ميشود محسوب بيستم قرن در لاتين آمريكاي ادبيات شكوفايي اوج كه دههاي ;ميبرند نام
بارگاس ماركز ، گارسيا چون ماندگاري ادبي چهرههاي و نامها خاستگاه كورتاسار ، بر علاوه
دونوسو ادواردز ، بيويكاسارس ، رولفو ، كارپنيته ، اينفانته ، كابررا اونتي ، فوئنتس ، يوسا ،
آن كنار در و ادبيات رشد اصلي باعث و هسته كه است ، جهان ادبيات تاريخ در ديگر عدهاي و
و جوان استعدادهاي و ادبي منتقدين توجه جلب نيز و جهان از منطقه اين در كتاب نشر صنعت
در سال 1914 در كورتاسار.گرديد آن شاخص ادبيات و قاره اين به زمين سراسر نام جوياي
.ميشود متولد آرژانتيني مادري و پدر از اول جهاني جنگ آغازين ماههاي در و بلژيك پايتخت
بيطرف سوئيس به بعد سال دو"بود توريسم و ديپلماسي محصول من تولد":ميگويد خود او
به بناميكنند مراجعت آرژانتين به سالها از پس در 1918 ، .ميكنند مكان نقل جنگ در
ادبي استعداد از كه خوليو !مينويسد را خود رمان اولين سالگي در 9 او نويسنده ، گفته
اين كه اين گمان به خانواده بد رفتار كه ميسرايد نيز اشعاري است ، بهرهمند سرشاري
.ميگذارد وي بر سويي تاثير است ، كرده كپي جايي از را اشعار
از وي برداشت "كوكتو ژان" اثر "افيون" مطالعه با و ميكند دريافت را خود ديپلم در 1932 ،
دانشكده در تحصيل به دبيرستان ، در تدريس ضمن در 1935 ، ميگردد دگرگون كاملا ادبيات
در "دنيس خوليو" مستعار نام با را خود شعر مجموعه اولين.ميشود مشغول ادبيات و فلسفه
از يكي در "رمبو" پيرامون مقالهاي در 1938 نام همين با و ميرساند چاپ به سال 1938
در فرانسه ادبيات تحصيل به در 1944 ، ميسازد منتشر آرژانتين ادبي مجلات معتبرترين
علني مخالفت به آرژانتين در "پرون خوآن" كارآمدن روي با بعد سال و ميشود سرگرم دانشگاه
با را خود كوتاه داستان مجموعه اولين همزمان و ميپردازد ضدمردمياش سياستهاي و او با
مجله در را "شده اشغال خانه" داستان سال 1946 ، در.ميكند منتشر "ديگر ساحل" عنوان
.ميكند چاپ بورخس لوئيس خورخه مديريت به "رئاليداد"
واقع در كه رماني ;مينويسد "تفريحي" نام با سال 1949 در را خود رمان اولين كورتاسار
رمان همراه به "تفريحي" رمان البته.است او ي"رايوئلا" ماندگار رمان بر درآمدي پيش
پس سال دو يعني ;سال 1986 در دو هر مينويسد ، را آن در 1950 كه "امتحان" نام با ديگري
دولت تحصيلي بورس دريافت از سال دو گذشت از پس در 1953 ، ميشوند منتشر نويسنده ، مرگ از
"برناردس آئورورا" با يونسكو ، سازمان در كار به شروع و پاريس در تحصيل ادامه براي فرانسه
اروگوئه _ مونتهويدئو در يونسكو عمومي اجلاس در حضور هنگام به بعد سال.ميكند ازدواج
.ميكند گفتوگو و ديدار بورخس لوئيس خورخه با بارها شهر اين سروانتس هتل در اقامت و _
سال 1959 به "مخفي نظامي نيروهاي" عنوان تحت مجموعهاي در كه ،"ظالم" بلند داستان
كورتاسار داستانهاي نقطهعطف همچون آن از و روبهرو چشمگيري استقبال با ميشود ، منتشر
"كاسترو فيدل" رهبري به انقلابي كوباي از كه ديداري طي در 1961 ، كورتاسار.ميشود ياد
به او از كتابي در 1962 ، .ميشود علاقهمند سياسي مسائل به پيش از بيشتر ميدهد ، انجام
تاريخ در داستاننويسي بلامنازع استاد يك مقام در را او هميشه براي كه ميرسد چاپ
و زمزمهنگارها داستانهاي" امروز كه بس همين ادعا اين صحت تاييد در.مينشاند ادبيات
.است گرفته قرار بيستم قرن ادبي برگزيده آثار فهرست در "باورها
بوم به ملقب لاتين آمريكايي نويسندگان گروه اصلي قطبهاي از يكي كورتاسار خوليو بيشك
پيرامون يادداشتهايي از بيمانند مجموعهاي "باورها و زمزمهنگارها داستانهاي".است
پا پيش موضوعاتي به پرداختن با كورتاسار ، آن در كه است روزمره زندگي رفتارهاي و عادات
صراحت يا طنز مسئله به نسبت را نگاهش ذكاوت و زيركي بيفايده ، حتي و سطحي و افتاده
براي كه است كسي واقعي نويسنده":ميگويد مورد اين در خودش.ميكشد رخ به نوشتههايش
كند آويزان ميخي از را كمانش هم بعد كند ، رها را تيرش و بكشد آخر تا را كمانش چله نوشتن
ميزند هدف به يا حالا ميرود ، جلو هوا در خود ديگر تير !بنوشد دوستانش با برود راحت و
باشنددنبالش داشته را تير مسير دادن تغيير ادعاي ميتوانند احمقها فقط.نميزند يا
"!بخورد هدف به تا بدهند هلاش و بدوند
جلب خود سوي به را ادبي منتقدان نگاه سال 1963 در "رايوئلا" انتشار با كورتاسار اما
اين بر ادبي آثار منتقدين اتفاق به قريب استثنايي رمان اين انتشار از پس سالهاي در كرد
نوعي به گذشته قرن هفتاد و شصت دهههاي در لاتين آمريكاي نويسندگان همه كه بودند باور
.گرفتهاند تاثير آن از
آمريكا كابوس آمريكا ، روياي
4_ پينچون توماس آثار به نگاهي
برادبري مالكوم
وقفيپور شهريار:ترجمه
شديدا و متفاوت كاملا رماني با سال 1966 ، در را ، [تعين عدم و تصادف] مضمون اين پينچون
از و ميگذرد كاليفرنيا در ( T49he Crying of Lot ) "جنس 49 حراج" رمان.داد ادامه موجز
متاهل زن يك اوديپاماس ، داستان رمان اين.است تراژيك (فارس) كمدي يك سبكي نظر
مسئله با برميآيد نامش از كه همانطور و است حاشيهنشين اجتماعي نظر از و كاليفرنيايي
است10 روبهرو هويت و معنا جستوجوي
كه چشماندازي ;ميكند زندگي آمريكايي روياي شده تجزيه و متلاشي چشمانداز در اوديپا
در و آرام اقيانوس مرده ساحل و پرتگاه لبه در او.باشد آمريكايي كابوس همان است ممكن
و ارتباطي چندگانه سيستمهاي با و است تكنولوژيك شدت به كه ميكند زندگي جامعهاي
پينچون كاليفرنياي).است شده پر درماني شديدا و كثرتگرا تصادفي ، پرسروصدا ، فرهنگي
تا گرفته وست ناتانائل از است كاليفرنيا به مربوط سوررئال داستانهاي از شماري مديون
است مجبور او."استرنجلاو دكتر" فيلمنامه و (1958) "مليلهدوزي و جرقه" مولف سوثرن ، تري
اينوراريتي2 پيرس او معشوق نام.كند عمل آن به و رمزگشايي را خود قبلي معشوق آرزوي
اوديپا.است دروغها و حقايق ارائهدهنده واحد آن در نامش كه است (Pierce Inverarity)
داد ، رخ مكاشفه نوعي" كه جايي است ، "شده چاپ مداري شبيه" كه ميرود "نارسيو سان" شهر به
".معنا آستانه از گذشتن از پس درست
دست هم مخفياي امور بعضي در رازآلود گونهاي به اينوراريتي كه ميرسد نظر به طور اين
به را او كه حقايقي و است خصوصي پست سيستم و زيرزميني توطئه از مجموعهاي كه است بوده
هيچگاه ما;باشد آن بيان به قادر صريح امر كه بوده آن از عميقتر داشته وا كار اين
از برآمده پارانوياي نوعي مكاشفه و معنا براي اوديپا جستوجوي آيا كه نميفهميم كاملا
زندان مصالح از ما آيا اينكه _ عميقتر فهم سمت به حركتي يا است نفس اقناع
اين دلالت معناي و حس سمت به يا ميبافيم ، را دنيا فرش (narcissistic) خودشيفتهوارمان
نشانهها تصادفي ظاهرا بافت مابين پيوندي برقراري براي اوديپا كاوش.ميكنيم حركت جهان
كاوشهاي.باشد او آن از تنها است ممكن كه است وعدهاي قرين دارد ، رو پيش كه نمادهايي و
و ثرن" قصه كيمياگري ، تعاليم كودكان ، ترانههاي در جستوجو و تعمق به را او اوديپا
نقيضه پينچون كه ميكشاند "قاصد تراژدي" ژاكوبي ، نمايشي و (Thurn und Taxis) "تاكسيز
اين در اوديپا نقش كه كرد اشاره نكته اين به بايد.است پرداخته زيبايي به را آخري اين
و كند بنا را كتاب اين معناي كه دارد سعي او و است برجسته قصه رمزگشاي بهعنوان كتاب
"جنس 49 حراج" راز احتمالا كه جايي ميرسد ، تمبر حراجي يك به او نهايت در.ببخشد نظم
راز ;است ناشده حل معمايش كه حالي در ميرسد ، پايان به كتاب لحظه ، اين در.ميشود آشكار
است ، آشكار امر پس معنا از ديگري وجه".ميماند باقي راز فراماسوني احتمالا و مخفي
".نه هم شايد
انجام آمريكا خود كه است كاري آن شبيه كمابيش كتاب اين در رمزگشايي عمل و نشانه زبان ،
امكان نميرسد ، اطمينان و حكميت به هرگز دارد ، اشاره داشتن امكان به كه حالي در ميدهد ،
سروصداي از بيروح ، درياي و گسترده فضاي از "زيرزميني" معناي نوعي آوردن دست به
كه پنهاني نفوذ و وفور خلال از معنا ، براي دروني جستوجوي از و بينظم ، و تكنولوژيك
.است نگذاشته بينصيب نيز را كتاب خود كه تكثري و وفور البته ، و است ، آلوده را جهان
شهر در كه دارد نام (1990) (Vineland) "پوچآباد" پينچون رمانهاي آخرين از يكي
مابين منازعه مورد در و ميگذرد ريگان جمهوري رياست سالهاي در و در 1984 كاليفرنيا
رمان اين اما.است مدرن دولت قدرت نيروهاي و شصت دهه راديكال عصر از سياسي بازماندگان
اوليه كارهاي نظير گيرد ، قرار معاصر سياسي سرگرمكننده كتابهاي صف در آنكه جاي به
تكنولوژيهاي و سيستمها مورد در رماني يعني ;است شده ناميده "سيبرنتيك رمان" پينچون
داستانهاي بعضي در مثلا دارد ، نويسندگان ديگر آثار با مشابهتهايي و توازيها و مدرن
گوتيك" ;، 1976"JR" ;1955"بازشناسي" گديس ويليام تجربهگراي رمانهاي و بارت جان
دنياي نظير و دارند تاريخي شرايطي و طنين پينچون سيبرنتيك رمانهاي.، 1985"كارپنتر
در ما قابليت از فزون و ميكند توليد اطلاعات تبحر حد از بيش تكنولوژيهايش ، و معاصر
.ميفرستد سيگنال و پيام دادن نظم و دريافت
:پينوشت
هويت يافتن براي جستوجو و سرگشتگي نماد كه است اوديپ مونث ظاهري نظر از اوديپا _ 1
آن در نيز ابوالهول معماي به او جواب.مييابد را خود جستوجو اين در و است [قاتل هويت]
.م _ ميكند مطرح را هويت مسئله و معنا مسئله واحد
يادآور ميتواند Inverarity و است "قلب آوردن درد به و آزردن" معناي به Pierce _ 2
درون يادآور ميتواند هم كلمه اول in به توجه با كه باشد صداقت و صدق معناي به Veracity
.باشد (متضادكننده پيشوند بهعنوان in-) آن ضد هم و صداقت اصل و
|