بود آشفته جا همه
شيفتگي دادن نشان براي تلاشي
زيباست خداوند
متفكرانه و مردمي هنر اين
بود آشفته جا همه
"گلريز" گلپايگاني محمدعلي با گفتوگو
گروهي را سرودها اولين كه هست يادم حتي بود مشكل خيلي كار نكرديم كار راحت اصلا ما
در تكخواني كه نميدانستيم نداشتيم تكخواني جرات بخواهيد را راستش چون ميخوانديم
داشت خواهد بازتابي چه روزها آن تنش و شور پر جامعه
.شد ايجاد موسيقي ويژه به كشور فرهنگي ساختار در وسيعي دگرگوني اسلامي انقلاب پيروزي با
مثل هنرمنداني چه اگر..خانهنشين هنرمندان همه و شدند تعطيل اركسترها تمام
...و شهيدي قوامي ، بنان ، كسايي ، حسن صارمي ، منصور اصفهاني ، تاج خوانساري ، اديب استادان
صحنه هنري نامناسب وضعيت به اعتراض در پنجاه دهه اوايل يعني رويداد اين از پيش سالها
در موسيقي تحولات سير بررسيبودند شده خانهنشين و كرده ترك هميشه براي را موسيقي
محمدعلي.است هنر از بخش اين پيشگامان خاطرات مرور مستلزم انقلاب از پس سالهاي
وي.است پيشگامان همين از يكي ميشناسيم گلريز هنري عنوان به را او كه گلپايگاني
براي سپس آموخت بود پيش سال هفتاد مذهبي خوانندگان از كه پدرش نزد ابتدا را موسيقي
هم آخر سر و داد ادامه "گلپا" اكبر و حسن برادرانش نزد را آن هنرياش اندوختههاي تكميل
اديبخوانساري ، استاد كنارهگيري و بيماري باشد رهنمون خوانساري اديب استاد مكتب به
يعني ابتدا در اوكرد تكميل او نزد را آوازي رديفهاي و رفت شجريان استاد نزد گلريز
و عارف موسيقي گروههاي با انقلاب از پيش تلويزيون و راديو با را همكارياش سال 1355
ادامه كارش به رسمي طور به كه بود هنرمندي نخستين انقلاب از پس و كرد آغاز سماعي و شيدا
هنرمندي تنها و شد داده نشان اسلامي جمهوري سيماي از چهرهاش كه است كسي اولين او.داد
.ميشود پخش تلويزيون بعضا و راديو از صدايش روز هر سال پنج و بيست به نزديك كه است
بهمنپور فروغ
تكليف آمد پيش مملكت نظامهاي كليه در كه وسيعي دگرگونيهاي با انقلاب از پس.. &
...كند شروع كجا از و بكند بايد چه نميدانست كس هيچ.نبود مشخص موسيقي هنرمندان
.شدند اخراج آنها همه.بود مشخصتر همه از موسيقي هنرمندان تكليف اتفاقا
.بمانند و بدهند وفق را خودشان انقلاب با بودند توانسته كه بود هنرمنداني من منظور &
داشت؟ وجود زمينه اين در اساسنامهاي زمان آن در آيا
كار ميخواستند كه آنهايي همه.نداشت وجود شدهاي تدوين قانون يا خاص چارچوب هيچ خير
به و گرفتيم كار به تصميم كه روزي نخستين ميآيد يادم.بودند سردرگمي يك دچار كنند
آغشته راهروها كف.بود شكسته سازمان شيشههاي تمام.بود آشفته همهجا رفتيم راديو اداره
شروع را كار سخت و غيرعادي شرايط همين با خلاصه.نبود خودش جاي سر كس هيچ.بود خون به
.كرديم
بودند؟ همراه شما با كار شروع در كساني چه &
.ديگر نفر چند و ميرزاده مجتبي راغب ، علي احمد سبزواري ، حميد
و حمايت با شما.بود جرم...و كاست و ساز نگهداري حتي يا نقل و حمل موقع همان &
بدهيد؟ ادامه كارتان به آزادانه ميتوانستيد كساني چه پشتيباني
گروهي را سرودها اولين كه هست يادم حتي.بود مشكل خيلي كار.نكرديم كار راحت اصلا ما
در تكخواني كه نميدانستيم.نداشتيم تكخواني جرات بخواهيد را راستش چون.ميخوانديم
.داشت خواهد بازتابي چه روزها آن تنش و شور پر جامعه
سرودها چگونه اركسترها شدن تعطيل و موسيقي پخش و ضبط امكانات رفتن بين از به توجه با &
ميكرديد؟ ضبط را
و جان با انقلابي هنرمندان اما داشت وجود امكانات كمبود.بود انقلابي چيز همه زمان آن
.ميرفت پيش سريع خيلي كارهاميكردند كار دل
داشت؟ نام چه شد پخش اسلامي جمهوري راديو از كه سرودي اولين &
البته.بودم خوانده طالقاني آيتالله حضرت شامخ مقام از تجليل كه معلم عنوان با سرودي
و رويگري عليرضا صداي با كه بود ايران ايران ، انقلاب از پس سرود اولين كه نماند ناگفته
.شد پخش (انقلابي فعاليتهاي مركز) ايران خيابان در غيررسمي و راديويانقلابي يك از
بود؟ كساني چه از آهنگ و شعر &
اين كار سرودها اغلب البته.بودند ساخته راغب علي احمد را آهنگ و سبزواري حميد را شعر
به سرود اجراي در كه بود نامعلوم آنقدر وضع گفتم پيشتر كه طور همان.بود هنرمند دو
بنده و آهنگساز و شاعر صداي با سرود اين خاطر همين به داشتم ترديد (تكخواني) سلو صورت
.شد اجرا
اين بر امروز همين تا عدهاي كه بود زياد آنقدر موسيقي خصوص در سيما و صدا توليدات &
در تغييراتي با كه بودند انقلاب از پيش نشده اجرا آثار باقيمانده سرودها اين كه باورند
ميگوييد؟ چه خصوص اين در.ميشدند اجرا شما توسط شعر و ملودي
.ميشد اجرا و ساخته تيم همين با و انقلاب از بعد سرودها همه.نيست درست اصلا حرف اين
اجرا و ميساختيم سرود چهار يا سه روزانه وقتها بعضي كه بود زياد ما هيجان آنقدر
.خواندم سرود هفتاد حدود اول سال يك فقط.ميكرديم
اشكال موسيقايي و فني لحاظ از روزها آن آثار اغلب داشتيد كار در كه شتابي به توجه با &
(ميشنويم سيما و صدا توليدات از امروزه كه آثاري برخلاف البته).نداشتند عمدهاي
همه البته.هستيم ميرزاده مجتبي استاد زيباي تنظيمهاي مرهون را امر اين بله ، بيشتر
...ميكردند كار بسيار شوق و ذوق با و دل صميم از روزها آن هنرمندان
نبود؟ شما فعاليتهاي بر ناظر كس هيچ موقع آن &
كسي؟ چه مثلا ،
.هستند امروزه كه مميزهايي و موسيقي و شعر شوراي &
كه آرام آرام البته مينشستيم واكنش منتظر و ميداديم ارائه را كار ما ابتدا در خير
.گرفت شكل هم موسيقي شوراي بود انسجام حال در سيما و صدا سازمان
بودند؟ شورا عضو كساني چه &
.شهبازيان فريدون و شاهرخي محمود معلم ، علي سبزواري ، حميد راغب ، علي احمد مثل استاداني
.بودند سرپرست هم عادل حداد شهيد
شهادت از پس كه بود سرودي شد اجرا سلو صورت به كه سرودي اولين نكنم اشتباه اگر &
كرديد؟ اجرا مطهري آيتالله
امام حضرت كه زيادي علاقه دليل به سرود اين رسيد شهادت به مطهري استاد كه موقع آن.بله
.شد موفق بسيار داشتند استاد به
دو ساعت از پيش سراسري راديوي از شما صداي كه است سال پنج و بيست به نزديك الان &
آهنگ اين بود قرار.آزادي بانگ سرود.ميشود پخش است ساعت پرمخاطبترين كه بعدازظهر
نشد؟ اينگونه چرا.شود ملي سرود
قرار گفتيد شما كه همينطور و ميشود پخش امام كلام امام راه برنامه در سرود اين بله
اگر كه نيفتاد اتفاق اين ايشان متانت و افتادگي خاطر به البته كه شود ملي سرود بود
اجازهاي چنين امروز به تا كس هيچ كه ميشد ايجاد منافات ايشان روحيه با ميشد اينگونه
.است نداده خود به
داريد؟ برنامه آن از خاطرهاي چهشد برگزار شما همت به انقلاب از پس كنسرت نخستين &
خيلي شرايط.كنيم برگزار كنسرتي كه شد قرار طباطبايي علامه دانشگاه دانشجويان دعوت به
از ناچار به.برسانيم انجام به را كار محدودي امكانات با بوديم مجبور ما و بود مشكل
گل دسته با بايد هم را آن تازه بود ، عرفاني ساز يك كه عود ساز.كرديم استفاده يكساز
رئيس كه شيخالاسلام دكتر.ماهور دستگاه در خواندم حافظ از شعري.ميكرديم استتار
آن در كه بودند نشسته دانشجويان كنار در سرشناس روحانيون از جمعي همراه به بود دانشگاه
ما و ايستادند مدعوين همه شد تمام كه برنامهداشت اهميت خيلي ما براي موضوع اين زمان
برنامه يك با هيچگاه اسلامي جامعه كه رسيديم نتيجه اين به همانجا.كردند تشويق را
.ندارد مشكلي سالم موسيقي
.بود گلريز گروه شد اعزام كشور از خارج به برنامه اجراي براي كه گروهي اولين هم باز &
بودند؟ شما همراه هنرمندان از كداميك و شد انجام كسي چه دعوت به برنامه اين
ورزش گروه يك.رفتيم ژاپن به برنامه اجراي براي جنگ بحبوحه در يعني دهه 60 اوايل
و جهانشاد جمال ناهيد ، حسن آزرم ، هادي ميرزاده ، مجتبيبودند ما همراه هم باستاني
رويداد يك عنوان به زمان آن مجلات كه ميآيد خاطرم به.بودند ما همراه يوسفي شهريارفر
و اسلامي ايران كه بود مهم خيلي آنها براي.دادند قرار پوشش تحت را ما برنامه هنري مهم
تبليغات جنبه از ما كنسرتاست نمانده غافل هم موسيقي و هنر از موقع آن جنگ با درگير
كنسرتهاي به كه موسيقي مديران براي شد انگيزهاي داشت همراه به مملكت براي كه مثبتي
.بدهند بيشتري اهميت اينچنيني
آمدند؟ ميدان به خوانندهها از كداميك شما از پس &
.كاظمي مهرداد و قرهباغي اسفنديار وطندوست ، رشيد سراج ، حسامالدين مثل ديگري هنرمندان
فاصله بود مطرح انقلاب ابتداي در كه چه آن با ما امروز موسيقي كه ميرسد نظر به &
آمديد؟ كنار چگونه تغييرات اين با.است كرده تغيير معيارها تمام تقريبا.دارد بسياري
همين به ميكردم حس بيشتري مسئوليت نبود ديگري كس چون موقع آن.ميكنم را خودم كار من
به رسيدن براي بيشتري فرصت امروزه ولي ميگذراندم سرود خواندن به را خودم وقت تمام خاطر
ميدانيد كه همانطور چون.است آواز خواندن همان كه كردهام پيدا خودم دروني خواستههاي
سرود كه حالي در بود من آرزوي آوازخواندن هميشه و است آواز زمينه در من تحصيل و تخصص
بود توفيقي و كرد محول من به زمان آن انقلابي جامعه كه وظيفهاي.بود من وظيفه خواندن
...شد من نصيب كه
شيفتگي دادن نشان براي تلاشي
فيليزاده سيامك نمايشگاه به نگاهي
نظري شهروز
و ظرفيتها.ميطلبد جديد مخاطب و جديد ادارك نوظهور ، است هنري كه گونه همان گرافيك
پيشروي را جديدي ذهني فضاي نيز و ميدهد قرار هنرمندانش خدمت در را غريبي پرداختهاي
و شهريم ، سطح در متعدد گرافيك نمايشگاههاي شاهد اخير سال چند در.است گذارده بينندگانش
با برخورد در مخاطب.دارد تامل به نياز كه است گزينهاي فيليزاده نمايشگاه بار اين
گونه اين (گرافيست) او چرا هستند؟ چه اينها بهراستي - ميپرسد خود از فيليزاده آثار
سالهاي به بايد آنها به پاسخ براي كه دست اين از سوالاتي و ميپردازد؟ خويش نمايش به
بود توهم يك هنوز ايران گرافيك كه سالهايي آن.برويم ايران شمسي دهه 70 دور چندان نه
همه كه پوستر تعدادي و آرم و لوگو چند و كاست و كتاب جلدهاي روي فيلم ، تيتراژهاي از
به كه بود دور ما زمانه از قدر آن زماني فاصله اين و داشتند همراه به و 50 دهه 40 تاريخ
.نميگذاشت باقي برايمان چيزي تاريخي خاطره يك جز نقدش و تحليل واقع
ايران گرافيك در موجي با ناگاه كشور در اقتصادي و اجتماعي شرايط تغيير با دهه 70 در
- نجابتي - مشكي ساعد - عابديني رضا - فيليزاده سيامك چون نامهايي كه شديم مواجه
ورود با شد همزمان ورودشان كه گروهي.ميخوردند چشم به ميانشان در...و اديبي فرزاد
اينكه از بيشتر آنان.جهان گرافيك مكاتب در آموختن به كردند شروع و كامپيوتري گرافيك
گرافيگ از بخشي در كدام هر و آموختند خودشان نزد باشند دانشكدهها هنرآموز و هنرجو
مجلات ، گرافيك ، كتابهاي شاگردان آنان.يافتند دست موفقيتهايي به ايران معاصر
اساتيد با شباهت قدر آن آثارشان بعضي در.بودند تصويري تدوينهاي تلويزيوني شبكههاي
آنان نزد را گرافيك ميبردي گمان كه ميديدي (كارسون ديويد مثال براي) گرافيك بزرگ
.آموختهاند
تجربهگري خاصيت اين نظر به كه.كنم نفي را ارزشهايشان كه نميگويم را اين
شباهت آن ، نتيجه در و روشمندي اينهست و بود خصيصهشان مهمترين آنان (experience)
و مستقل گرايشات با.ايران گرافيك دوم نسل شدند روزها آن جوانان تا داشت ادامه آثار
اين همه كه باشيم داشته نظر در را نكته اين).آنيم شاهد امروزه كه جداگانه هنري شخصيت
كمتر كه بگويم را نكتهاي تا كردم را چيني مقدمه اين (افتاد اتفاق دهه يك در اتفاقات
.گرفته قرار توجه مورد
و شيوهها شناختن رسميت به مجبور ناچار به گرافيك فرنگي مكاتب در دانشاندوزي با اينان
به شيفتگيشان نمايش فرصت مسئله همين و بودند ، آثارشان در غربي مخصوصا و فرنگي اسلوب
و تداعي به مييافتند فرصت كه زمان هر كه چند هربود گرفته آنها از را ايراني هنر
حاكم الزامات ولي.ميپرداختند ايراني هنر ساختارشناسي و ايرانيت از سمبليك معني القاي
آثارشان به جامع نگاهي.ميگشتند محسوب بازدارنده عاملي هميشه ايران امروز گرافيك بر
وابستگيهاي و اجتماعي ملي ، شخصي ، ذهني ، دغدغههاي كه ميكند روشن را مسئله اين
.ميدهد آزارشان ميدانستند كه فرنگيمابانهاي گرافيك با مواجهه در آنان نوستالژيك
بومي شيوهاي و استيل به منجر اگر گرافيك عرصه در تلاششان تمامي كه بودند دريافته آنها
هويت همسوسازي يك به كردند معطوف را تلاششان تمام بنابراين.داشت نخواهد فرجامي نگردد ،
و دهه 70 اواخر سالهاي همين در را آن نويدبخش بارقههاي كه آثارشان در تكنيكي و ذهني
.شاهديم وضوح به دهه 80 ابتداي
نكته وليميرسد نظر به زود مقداري امروزه رويكرد اين پيامدهاي و نتايج تحليل البته
آثار بعضي برابر در زماني كه است اين است توجه قابل پيجوييها اين همه در كه مشتركي
كيفيات و خلاقيت فاقد حتي آنها از بعضي شايد ميكنيم ، عجيب احساسي و ميگيريم قرار هنري
فضاسازيهاي ميتوانيم را آنها كه ميكنند تحريك را ما احساسات هم باز اما باشند هنري
.قرابت احساس جز نيافتم نوستالژيك براي ازايي مابه واژه هيچ متاسفانه بناميم ، نوستالژيك
كه رجوعي و بصرياش عناصر انتخاب نيز و نمايشگاهي عنوان انتخاب با فيليزاده بار اين
براي دشواري عرصه گرافيك كه وجودي با و كشورش بصري و مردمي موسيقي و عاميانه فرهنگ به
مفاهيم نوستالژيك احياي به دست جسارت با است انسان يك معنوي دغدغههاي دادن نشان
و گرافيست يك براي فرهنگي دغدغههاي داشتن و او جسارت صورت هر در ولياست زده عاميانه
كه است اين نشاندهنده او گونه اين تلاشهاي و ايران امروز گرافيك كشيدن مناظره به
او كه است توجه مورد نظر آن از اين و ميداند ايدهآل خصايص از بسياري فاقد را گرافيك
را دشواري مسئوليت او سوي از نقدي چنين و دارد خود تخصصي حرف در شدهاي شناخته جايگاه
ايران امروز گرافيك.ميگذارد گرافيك صنفي انجمن مخصوصا و هنر اين متوليان دوش بر
اين سن از هرچه و دارد ايراني هنرهاي ديگر با كه است قرابتي عدم آن بر مزيد و نوپاست
.ميشود جلوهگر بيشتر بيوطني و بيريشگي اين ميگذرد كودك
كه دانشكدههايي.است كشور هنر تخصصي آموزش ساختار و صنفي انجمن برعهده نقيصه اين رفع
با و قبل دهه چند آموزش روشهاي از كپيبرداري با و ابتدايي حد در هم آن را گرافيك
دوميها نسل چون برخيزد ميان اين در نيز كسي اگر و ميآموزانند رقتباري وضعيت
بر كه ريشخندي با و آثارش در نهفته طنز با را فيليزاده نمايشگاه پس.است خودآموخته
.ايران امروز گرافيك بر بدانيم آگاهانه منظري است ، استوار گرافيكياش ساخته
زيباست خداوند
اسلام جهان نقاشي بهانه به
شاهرخينژاد محمدرضا
اين نويد _ كاستيهايش و كم تمام با _ شد افتتاح اسلام جهان نقاشي بيينال كه زماني
به آثار كه زماني اما.باشد داشته آثار در بسزايي نقش "تفكر" است قرار كه بود موضوع
اسلام تفكر اما.نداشتند قرار اسلامي تفكر زمره در هيچكدام متاسفانه درآمدند ، ديد معرض
.بودند نبرده پي تفكر اين عمق به نمايشگاه اين برگزاركنندگان از هيچكدام متاسفانه چيست؟
.شنيدهاند را نبوي حديث اين نمايشگاه اين بانيان."الجمال يحب هو و جميل الله ان"
مصاحبهاي در وقت هر شايد.بردهاند پي حديث اين واقعي حقيقت به كدامشان تاكنون اما
چگونه را نمايشگاه كه نميدانند هم خودشان اما كنند استناد جمله اين به ميكنند صحبت
.كنند مرتبط موضوع اين به ميتوانند
_ نباشند چنين دست انگشتان تعداد به شايد _ نمايشگاه در درآمده نمايش به ايراني آثار
.دارند برگزاركننده مسئولان كه تعريفي به حتي يا نميشوند نزديك حقيقت اين به هيچكدام
از غير به واقع درشود تكرار دفعات به نوشتار اين در متاسفانه لغت شايد _ متاسفانه
كساني يا و كردند شركت نمايشگاه اين در كه كساني تمامي _ كرد نميتوان كاري خوردن تاسف
اگر كه چرا.نبودند واقف اسلام والاي حقيقت به هيچكدام آمد ، عمل به دعوت آنها از كه
.برود ديوار روي بر آثارشان نميدادند اجازه خودشان به بود چنين اين
خود "مقدس هنر" كتاب در "بوركهارت تيتوس".كنم اشاره نكتهاي به موضوع شدن روشن براي
از نشاني داشتن بدون زيباست ، كه ميزاني به هنر مسلمان ، براي" كه دارد اشاره نكته اين به
باشد ، غيرشخصي بايد زيبايياش ;"خداست وجود بر گواهي و دليل" فقط فردي ، و ذهني الهام
مستقل صانعش از گويي كه ميرسد كمال نوعي به اسلامي هنر واقع در.پرستاره آسمان همانند
*".ميگردند محو اشكال كلي خصلت برابر در نقايصش و افتخارات ;است
مسلمان يك ميكند فكر خواننده كتاب اين مطالعه زمان كه است لازم نكته اين ذكر اينجا در
زميني مغرب يك كه كنيم استناد كتابي جملات به بايد هم باز متاسفانهاست كتاب اين مولف
.است نوشته اسلامي هنر درباره
تاكيد بودن ايراني بر دليل اين به _ ايراني هنرمندان از يك كدام نشويم ، دور بحث از
نقاشان مثلا بود ، ايراني هنرمندان از بهتر جهان نقاط ديگر مسلمانان آثار كه چرا ميشود
قياس اين گرچه.مدعاست اين گواه آثارشان.بودند برده پي خود بودن عربي اصالت به عرب
از جنبه اين به _ بود نادرست تفكرشان كه كساني بودند هم نقاشان اين بين ما و است نسبي
در كه آثاري از بود مجموعهاي كارها متاسفانه.بودند شده نزديك حتي يا رسيده اسلام تفكر
و است تكنيك درگير آنچنان ايراني نقاش.ميشود گذاشته نمايش به گالريها در سال طول
و روزمرگي دچار چنان و چه يعني هنر:است كرده فراموش كه غربي ، آثار به نگاهش
در كه كساني هستند البته.برود است قرار كجا به نميداند كه است شده ايدئولوژيزدگي
كاظم" آقاي هم امسال.ميشود داشته نگه خالي برايشان ديواري هميشه نمايشگاهها گونه اين
از كه تعريفي با ايشان كار آيا.دادند اختصاص خودشان به را داخلي اول مقام "چليپا
در كه نقاشاني.باشند خودشان قاضي بهترين شايد داشت؟ همخواني شد داده اسلامي زيبايي
دنيا و است سال 1381 اكنون و ميخورد ورق تقويم كه انگار نه انگار و ميكنند سير گذشته
و مينازد خود كار طلايي رنگ به ايران امروز نقاش متاسفانه.است شده سوم هزاره وارد
دبير صادقي حبيب كه زماني.است بيينالها مرسوم جايزههاي طلايي سكههاي رنگ يادآور
كه دارد اذعان نكته اين به و ميداند غرب فرهنگ هجوم با مبارزه را بيينال هدف نمايشگاه
كه است كرده فكر نكته اين به آيا است ، گرفته فرا را "شرقيها ما" زندگي تمام فرهنگ اين
دستاورد شد؟ مواجه بايد چگونه _ نقاشي در حداقل _ مدرنيسم جريان اين با مقابله براي
حاكم نمايشگاه اين بر اسلام مقدس هنر تفكر كاش اي.نميكند روشن را نكته اين نمايشگاه
داراي كه دادن شكل را هستهاي و يكديگر دور به نقاش تعدادي كردن جمع متاسفانه.بود
غرب فرهنگ با مبارزه مورد در صادقي سخنان با نميتواند است ، نقاشي در خاصي ديدگاه
.باشد داشته همخواني
رنگشناسي ، زمينه در حتي غربي ، تفكر و مباني اساس بر كارها تمامي كه اينجاست جالب نكته
غربي آكادمي هنر آموزش بدنه كه زماني است ، غرب به نگاهها تمام كه زماني.است شده ترسيم
كه اسلام تفكر كه داشت انتظار نميتوان است ، غرب هم شرق و است غرب غرب ، كه زماني است ،
كه داشتند وجود هنرمنداني كاش اي.بگذارد تاثيري كارها بر ميآورد ، پديد را مقدس هنري
داده اسلامي تفكر با كردن نقاشي اجازه هستند كه هنرمنداني به كاش اي و بودند نيز نقاش
و جميل انالله" كه ميكردند توجه نكته اين به اسلام جهان بيينال نقاشان كاش اي و شود
."الجمال يحب هو
:پينوشت
.سروش انتشارات ستاري ، جلال ص 137 ، بوركهارت ، تيتوس هنرمقدس ، *
متفكرانه و مردمي هنر اين
تلويزيون از تئاتر تله نشدن پخش بهانه به
آشفته رضا
نشان جشنواره در مردم پررنگ حضور و فجر تئاتر بينالمللي جشنواره يكمين و بيست برگزاري
شود اجرا تالارها در آن واقعي معناي به تئاتر اگر.است تئاتر هنر به آنان خاص علاقه از
هيچ بنابراين.مييابد را خود خاص مخاطب مرور به مطمئنا باشد ، داشته را مردم لياقت كه
.نميماند و نمانده بيتماشاچي تئاتري
هنر ، وحدت ، ،(تالار با 7) شهر تئاتر به محدود تهران تئاتر تالارهاي كه آنجا از اما
نياز جوابگوي نميتواند وجه هيچ به ميشود ، فرهنگسرا چند و نياوران مولوي ، سنگلج ،
براي است ، نداده نشان تئاتر به خوشي روي اصلا سالها اين در هم تلويزيون.باشد مخاطبان
چهارشنبه فقط اكنون هم كه ميكند توليد تئاتر تله تعدادي _ پاييني بسيار حد در آنكه
اصلا كه ساعتي درست ميشود ، پخش شبكه 4 از دقيقه سي و دو و بيست ساعت عموما شبها
.نيست ديدن تئاتر مناسب
تئاتر به را خود هفتگي برنامههاي از بخشي ميتوانند پنج تا يك شبكههاي كه صورتي در
از مثلا.كنند توليد تئاتر دارند ، خود مخاطبان براي كه تعريفي بنابر و بدهند اختصاص
انتقادي ، و آموزشي مضامين با شبكه 2 از روزمره ، و اجتماعي مضاميني با تئاترهايي يك شبكه
شبكه از و سياسي و عرفاني و فلسفي مضامين با شبكه 4 از جوانان ، خاص مسايل با شبكه 3 از
ميتواند هم امروز كه وسيع است هنري تئاترشود توليد تئاتر خانوادهها خاص مضامين با 5
و مطلوب تئاترهاي تله پخش و ساخت با بنابراين.بگذارد عمومي براذهان را لازم تاثير
تئاترهاي ساختار بر ضرري بيآنكه ميتوان باشند ، بالايي حد در كيفي لحاظ به كه ديدني
.بود مردمي و متفكرانه هنر اين فكر به مخاطبان جذب با شود ، وارد عمومي
جنبه از گاهي كه است قسمتي سريالهاي 90 اين از بهتر تئاتر تله حال عين در
بايد چرا.نميخورند هم دادن هدر وقت درد به اصلا گاهي و مينمايند موفق سرگرمكنندگي
عايد نتيجهاي بيآنكه كند ، لاطائلات پخش و ساخت صرف را تلويزيون بودجه غفوريان مهران
است؟ احمقانه نمايشهاي ديدن به مجبور تلويزيون تماشاچي مگر شود؟ تماشاچي
كه است كرده گناهي چه او مگر بخورد؟ رقم بايد قيمتي چه به تماشاچي سرگرمكنندگي يا
نشانهشناسي ، زيباييشناختي ، لحاظ به كه باشد برنامهها نازلترين شاهد بايد مدام
.هستند تهي كاملا..و معناشناختي ،
بايد باشند ، داشته فرهنگسازي به چشماندازي تلويزيوني شبكههاي مسئولان اگر حال هر در
.دارد بالايي فرهنگسازي پتانسيل تدريج به كيفيت با و سنگين تئاترهاي تله كه بدانند
مذهبي ، و ديني مضاميني حتي زمينهها ، تمامي در انديشه تبادل كه بقبولانيم خود به بايد
كمدي تئاترهاي تله سرگرمكنندگي حتي.بود خواهد تاثيرگذار و ممكن تئاتر هنر طريق از
داشته باور بايد رسيده شلختگي و بيمزگي اوج به ديگر كه است شبانه شوهاي اين برابر صدها
قابليت موجود ظرفيت آن از پيش و است محدود خود ، دروني ظرفيتهاي بنابر آدمي هر كه باشيم
.ندارد هنرنمايي
كه هم نوبتي و بودهاند حاضر صحنه در خود توانايي حد از بيش امروز غفوريان مهران امثال
و صحيح تعريفهاي با البته مستعد ، جوانان ديگر اختيار در را سبز فرصت اين بايد باشد
انتظارات نتواند اگر و است مردمي رسانه تلويزيون جهت هر بهداد قرار هنر از باور قابل
تكراري برنامههاي تماشاي به بيخيال مردم كه شد خواهد باعث سازد آورده بر را مردم خاص
خوشايند تلويزيوني مسئولان مذاق به هم چندان كه ديگر گونهاي به و بشوند كليشهاي و
اشاره استعدادي و ذوق با هنرمندان بودن به ميتوان پايان در.كنند پر را خود وقت نيست
برخواهند تئاترها تله بهترين توليد پس از اجرايي موقعيت و امكانات داشتن صورت در كه كرد
با تا است پيشكسوت كارگردانهاي نظارت به مشروط تئاترها تله اين توليد البته.آمد
از تئاترها تله كامل اصلاح با نهايت در و شود طرف بر آنان نسبي معايب دقيق برنامهريزي
نظريه اين به بايد اينجا تا.گيرند قرار عمومي استقبال مورد و پخش تلويزيوني شبكههاي
دسترسي از دور چيزي چنين كه بود اميدوار بايد آن شدن عملي تا و كرد نگاه خيال حد در
اولويتي هم تئاتر تله براي خود برنامه در تلويزيوني شبكههاي مسئولان بايد فقط.نيست
.سازند دلخوش آن بهتر نتيجه به اطمينان با و دهند قرار
|