|
عكس: عباس كوثري
|
گروه ايران، هنگامه شهيدي: دكتر «كنعان مكيه» از معارضين شيعه عراقي متولد ۱۹۴۹ و مدير مركز مطالعات عراق در دانشگاه «هاروارد» آمريكا و استاد دانشگاه هاي «براندايس» و «ماساچوست» است. او در سال ۱۹۶۸ بغداد را ترك كرد و به شمال عراق رفت و از سال ۱۹۶۱ به اين سو همواره مورد خشم رژيم عراق بوده است. دكتر «مكيه» از سال ۱۹۹۱ پس از اقامت در برخي كشورهاي حاشيه خليج فارس در ايالات متحده آمريكا اقامت گزيد. پدر او بنيانگذار نخستين دانشگاه تشيع در شهر كوفه عراق بود كه رژيم بعث آن طرح را از ميان برد. دكتر «كنعان مكيه» شش كتاب درباره عراق به نگارش درآورده كه كتاب «جمهوري وحشت» او به زبان فارسي نيز ترجمه شده و نام مستعار قبلي او «سمير خليل» بر آن نقش بسته است. كتاب ديگر دكتر «مكيه» «خشونت و سكوت» نام دارد كه درباره انتفاضه مردم عراق است. مقصود او از سكوت در اين كتاب خاموشي فرهيختگان جهان عرب نسبت به خشونتي است كه در عراق وجود دارد؛ اين كتاب جنجال گسترده اي را در جهان عرب به وجود آورد. ديگر كتاب دكتر «كنعان» با عنوان «بناي يادبود» به زبان انگليسي ترجمه شده و موضوع آن درباره دگرگوني فرهنگي در عراق در دوران حكومت بعثي هاست. مقصود از «بناي يادبود» بنايي است كه «صدام حسين» در بغداد طراحي كرده و دو دست و دو شمشير در يك نقطه يكديگر را قطع مي كنند؛ اين بنا نشان دهنده فروپاشي فرهنگ در جامعه عراق بوده و براي دكتر «كنعان» از اهميت زيادي برخوردار است. «كنعان مكيه» اكنون از اعضاي مستقل در بين گروه هاي معارض عراقي است. او در حال حاضر در «واشنگتن» مستقر است و در محافل دانشگاهي و فرهنگي آمريكا شخصيتي شناخته شده است. «مكيه» معتقد به حكومت مدني در عراق و مسئول پروژه آينده عراق و تدوين برنامه اي براي اداره اين كشور پس از سقوط صدام است...
• آقاي دكتر «مكيه»! شما چندي پيش در «كاخ سفيد» با «بوش» ديداري داشتيد آيا اين ديدار به درخواست شخص شما صورت گرفت؟
خير؛ پيشنهاد ملاقات از سوي رئيس جمهوري آمريكا مطرح شد. . .
• پس به اين ترتيب شما با آمادگي كامل در اين ملاقات حضور پيدا كرديد. . .
نه اصلا آماده نبودم. روز قبل از اين ديدار «زلماي خليل زاد» تلفني با من تماس گرفت و از من خواست تا به «واشنگتن» سفر كنم.
• و به شما گفت كه با «بوش» ديدار خواهيد داشت. . .
نه او به من نگفت كه با چه شخصيتي ديدار مي كنم او فقط به من گفت كه در واشنگتن با چند تن از مقامات عاليرتبه آمريكايي ديدار خواهم كرد. با توجه به تعهدات دانشگاهي من در دانشگاه هاروارد به او گفتم كه آيا حضور من در واشنگتن ضرورت دارد؟ خليل زاد پاسخ داد كه حضور من ضرورت دارد.
• پس چگونه مطلع شديد كه با پرزيدنت «بوش» ديدار داريد؟
هنگامي كه به واشنگتن رسيدم به من اطلاع دادند تا چند ساعت ديگر با «بوش» ديدار خواهي كرد و به هر حال اين ديدار براي من ناگهاني و غير مترقبه بود. . .
• فكر مي كنم اين اولين ديدار «جورج دبليوبوش» با يك شخصيت معارض عراقي بود. اينطور نيست؟
درست است. . .
• پيش از ملاقات با «بوش» آيا با اشخاص ديگري هم ملاقات كرديد؟
بله، نود دقيقه با «ديك چني» معاون رئيس جمهور آمريكا گفت وگو كردم و پس از آن با «كوندوليزا رايس» مشاور امنيت ملي بوش و سه شخصيت عراقي ديدار كردم و به عقيده من اين ديدارها به ضرورت ملاقات با بوش انجاميد و پس از ديدار با «بوش» هم دوبار ديگر با خانم «رايس» ديدار داشتم. ...
• گفت وگوي شما و «بوش» چند دقيقه به طول انجاميد؟
يك ساعت و پانزده دقيقه. . .
• آيا در اين ديدار به غير از شما اشخاص ديگري هم حضور داشتند؟
بله؛ «ديك چني»، «كوندوليزا رايس»، «زلماي خليل زاد» و چند تن از اعضاي شوراي امنيت ملي آمريكا حضور داشتند كه نام آنها را نمي دانستم. . .
• صحبت هاي «بوش» درباره چه موضوعاتي بود؟
او از اهميت دموكراسي از ديدگاه خودش سخن گفت و اشاره كرد كه علاقه مند است عراق آينده يك كشور دموكراتيك باشد. بوش همچنين درباره پايه گذاري دموكراسي در عراق اشاره كرد و افزود كه ما ديكتاتور ديگري را جايگزين ديكتاتور نخواهيم كرد. او دقيقا اين جمله را به زبان آورد. . .
• از سخنان او بويي از جنگ نمي آمد؟
چرا. پرزيدنت بوش به گونه اي سخن مي گفت كه گويي گريزي از جنگ نيست و جنگ طي چند هفته آينده رخ خواهد داد...
• از نقش سازمان ملل متحد و مسائل ديگري كه در مطبوعات و رسانه ها مطرح است مطلبي عنوان نشد؟
خير؛ هيچ مطلبي. . .
• پس به غير از «جنگ» و ضرورت آن به چه مسائلي پرداختيد؟
آقاي «بوش» چند سؤال را با من طرح كرد. نخستين پرسش او آن بود كه واكنش مردم عراق در برابر ورود نيروهاي آمريكايي به خاك عراق چه خواهد بود؟
• شما چه پاسخي داديد؟
|
|
[. . . ] سپس بوش سؤال كرد اگر بمباران ها شديد باشد چه؟ من به طور غير مستقيم به او گفتم نيازي نيست بمباران ها شديد باشد چون به عقيده من رژيم به سرعت دچار فروپاشي خواهد شد بخصوص كه روحيه ارتش عراق ديگر همانند سال ۱۹۹۱ نيست و حجم ارتش عراق اكنون يك سوم ارتش سال ۱۹۹۱ است و افزودم كه به اين علت ها دولت آمريكا بايد در انديشه راهكارهاي ديگري باشد و نه فقط بمباران هاي شديد كوركورانه كه آسيب هايي به مردم عراق وارد خواهد كرد. بوش به عنوان فرمانده نيروهاي مسلح آمريكا پاسخ داد كه ما بدترين احتمال ها را بايد پيش بيني كنيم و سپس از من پرسيد كه آيا اختلاف نظرهاي مذهبي و قومي در خاك عراق ممكن است به صورت كينه توزي ها گسترش يابد و به جنگ خانگي بيانجامد؟ من پاسخ دادم كه سركوب اقليت هاي قومي و گروه هاي مذهبي در عراق به علت سياست هاي سركوبگران خود رژيم است و مردم عراق در آن مقصر نيستند و رژيم بعث خود مسئول پيدايش و گسترش اختلافات مذهبي و قومي ميان مردم عراق است و در صورتي كه اين رژيم سرنگون شود صلح و صفا ميان مردم پس از گذشت مدت كوتاهي برقرار خواهد شد. بوش در ادامه ديدگاه مرا درباره مدت مرحله انتقالي در عراق سؤال كرد. من پاسخ دادم كه اين دوره دو تا سه سال به طول خواهد انجاميد.
• آيا اين سؤال بوش در حقيقت به علت مقايسه ورود سربازان آمريكايي به عراق با دوران پس از جنگ جهاني دوم در ژاپن و آلمان بود؟
بله. دقيقا.
• نظر او درخصوص مدت حضور نيروهاي آمريكايي در خاك عراق چه بود؟
او مي گفت مايل است دوران حضور نيروهاي آمريكايي در عراق بسيار كمتر از مدت زمان حضور آنان در ژاپن و آلمان باشد. پرزيدنت «بوش» سپس سؤال كرد كه چگونه مي توان نيروهاي دموكراتيك در عراق را ياري كرد و پس از سرنگوني رژيم كنوني يك نظام دموكراتيك در بغداد را روي كار آورد...
• پاسخ شما چه بود؟
من گفتم اين موضوع با پشتيباني از نيروهاي دموكراتيك و ياري آنها امكان پذير خواهد بود و بوش گفت به طور حتم؛ چون اين سياست و هدف آمريكاست. در اينجا من به او گفتم كه اين ديدگاه تمامي مقامات آمريكايي نيست و عده اي از مقامات دولت ايالات متحده از جمله وزارت امور خارجه آمريكا به رياست «كالين پاول» و نيز سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) مانع فعاليت هاي گروه هاي دموكراتيك عراقي شدند و پيش از اجلاس اخير معارضين در لندن برايمان دردسرهايي را به وجود آوردند. در اينجا بود كه پرزيدنت بوش به «زلماي خليل زاد» به عنوان رابط و مسئول معارضين عراقي روكرد و گفت آيا اين سخنان صحيح است يا خير؟ خليل زاد پاسخ داد كه در اين مسئوليت تازه كار است و اطلاعي در اين باره ندارد. پس از آن بوش همين سال را براي «كوندوليزا رايس» مطرح كرد. خانم رايس در حالي كه سرش را پايين انداخته بود پاسخي پيچيده و سربالا داد. بوش سپس همين سؤال را با «ديك چني» دوست قديمي خود مطرح كرد و چني پاسخ داد كه آقاي رئيس جمهور تمامي اعضاي دولت شما سياست شما را مطابق خواسته هايتان اجرا نكرده اند و اين پاسخ «چني» تأييدي بر سخنان من بود. . .
• پس درخصوص روند دموكراسي در عراق ميان خود مقامات آمريكايي هم اختلاف نظر وجود دارد. . .
بله؛ نيروهاي دموكراتيك عراق از جمله «كنگره ملي عراق» در حال حاضر از سوي دفتر معاونت رياست جمهوري و وزارت دفاع آمريكا پشتيباني و حمايت مي شوند در حالي كه وزارت خارجه آمريكا و سازمان سيا چنين پشتيباني را فراهم نمي كنند و چنين روندي براي غير آمريكاييان قابل درك و قبول نيست چون بسيار عجيب به نظر مي رسد. اين اختلاف ديدگاه مقامات و سازمان هاي دولتي آمريكا به ويژه وزارت خارجه روابط بسيار تنگاتنگي با دولت هاي عربي در منطقه و به خصوص عربستان سعودي دارد. ديدگاه وزارت خارجه آمريكا همواره به گونه اي است كه همسو با سياست هاي كشورهاي عربي است و آنان از فعاليت هاي ما به عنوان گروه هاي دموكراتيك عراقي ناراضي هستند. من و بوش سپس درباره آينده عراق به تبادل نظر پرداختيم و من در اين جا بر اهميت برقراري روابط و همكاري جدي ميان معارضين عراقي و دولت آمريكا براي سرنگون كردن رژيم كنوني عراق تاكيد كرده و اشاره كردم كه معارضين عراقي در اين زمينه نقش برجسته اي مي توانند بر عهده بگيرند. . .
• در گفت وگو با بوش آيا به پيشنهاد تعيين فرماندار نظامي آمريكايي براي عراق پس از صدام هم اشاره داشتيد؟
بله؛ من اين پيشنهاد را مورد انتقاد قرار دادم و خطاب به پرزيدنت بوش گفتم در صورتي كه آمريكا مايل است هر چه سريع تر خاك عراق را ترك كند بايد از هم اكنون با معارضين عراقي همكاري كند.