از اخوان مي پرسم شما با آقاي خاموشي نسبت فاميلي داريد، آيا اين اختلاف باعث نمي شود مشكلات خانوادگي شما گسترش يابد پاسخ مي دهد: «پنج سال پيش كه وارد اتاق شدم به خاموشي گفتم ما در خانه حرفي از اتاق نمي زنيم و در اتاق هم صحبتي از مسائل خانوادگي خود نمي كنيم
گروه اقتصاد، بهمن احمدي امويي: پلاكارد بزرگ نصب شده در ضلع غربي تقاطع سپهبدقرني و آيت الله طالقاني در ميان هياهوي انتخابات شوراها، به زحمت قابل تشخيص است. اسامي خواستاران تحول اتاق بازرگاني، صنايع و معادن ايران چندين روز است كه بر روي آن نوشته شده است. اما با نزديك شدن به روزهاي پاياني انتخابات شوراها كه دو روز پس از انتخابات اتاق برگزار مي شود، رهگذران ديگر با بي تفاوتي از كنار آن عبور مي كنند. به اتاق صنايع و معادن ايران كه نزديك مي شوم ازدحام و شلوغي فعالين اقتصادي توجهم را به خود جلب مي كند. هر چند نفري در يك گوشه در حال صحبت و رد و بدل كردن فهرست كانديداهاي مورد علاقه خود هستند. از در ورودي به سالن اتاق ايران پا مي گذارم، سالن را به دو قسمت تقسيم كرده اند، يك قسمت يكراست به طرف آسانسورها و پله ها مي رود و قسمت سمت راست، محل برگزاري انتخابات. دورتادور اين سالن كوچك كه تا همين چند روز پيش چند صندلي و كاناپه، يك ويترين مخصوص انتشارات اتاق و چند گلدان تمام وسايل و تجهيزات آن بودند، پلاكاردهايي نصب شده كه اسامي نامزدهاي نمايندگي اتاق تهران بر روي آنها نوشته شده است. ۱۳ نفر از بخش معدن كه بايد چهار نفر از ميان آنها برگزيده شود، ۶۴ نفر از صنعت كه ۱۶ نفر آنها راهي هيأت نمايندگان اتاق ايران مي شوند و ۱۰۱ نفر از بازرگانان كه ۲۰ نفر آنها انتخاب خواهند شد.
|
عكاس روزنامه همشهري پس از گرفتن اين عكس از محل انتخابات اخراج شد، عكس: محمدرضا شاهرخي نژاد
|
مسئولان برگزاري انتخابات شرايط را به گونه اي ترتيب داده اند كه نمايندگان خبري ايرنا، ايسنا، خبرگزاري فارس و واحد مركزي خبر از ميان رسانه ها بتوانند به بخش مربوط به انتخابات راه پيدا كنند. ساعت ۱۲ ظهر است. جا براي ايستادن و نشستن آنهايي كه مي خواهند رأي دهند وجود ندارد. نقيبي از اعضاي هيأت نظارت بر انتخابات مرتبا از پشت بلندگو فرياد مي زند: «آنهايي كه كانديدا هستند و رأي داده اند، سالن را ترك كنند. اين تبليغ محسوب مي شود... كاري نكنيد كه انتخابات اتاق با مشكل مواجه شود.»۵۰ ، ۶۰ صندلي در فضاي نزديك به ۶۰ متر كنار هم چيده شده و آنهايي كه مي خواهند رأي دهند پس از گرفتن مدارك و فرم مخصوص انتخابات كنار دست يكديگر مي نشينند و شروع به نوشتن مي كنند. بعضي از آنها نوشتن اسامي ۴۰ نفر مورد توجه خود را طولاني مي كنند و به همديگر مشورت مي دهند. شيشه هاي سالن تماما از پوسترهايي با اسامي و عكس هاي داوطلبان پوشيده شده است. جا براي سوزن انداختن نيست. در اين ميان يكي دو نفر با استفاده از يك نردبان بالا مي روند و نام هايي كه بر روي پلاكاردها توسط روابط عمومي اتاق نوشته شده و پر از غلط است، تصحيح مي كنند. داوطلباني كه نامشان، نادرست نوشته شده، با صداي بلند اعتراض مي كنند. تازه تعدادي متوجه مي شوند كه اسامي برخي از آقايان داوطلب را ننوشته اند. دليل آن هم معلوم نيست. فردي كه بالاي نردبان است ،۱۰ ۱۲ اسم ديگر را اضافه مي كند. اين در حالي است كه تا حالا چهار ساعت از شروع انتخابات گذشته است.
نام هاي فراموش شده
خسرو تاج رئيس هيأت نظارت توسط كساني كه به شيوه رأي گيري اعتراض داشتند احاطه شده بود. هر كس دستش را به طرفي مي كشيد. همه مي خواستند مستقيما محل و فردي را كه در حال تبليغ براي يكسري افراد خاص بود، به او نشان دهند، او هم خسته، عصبي و نگران يك جا بند نبود. به او گفتم: اين شيوه رأي گيري كاملا غيردموكراتيك است. اينكه ديگر نامش رأي دادن مخفي نيست، به راحتي مي توان فهميد كه چه كسي به چه كسي رأي داده است. اين طوري افراد از يكديگر متأثر مي شوند، و او پاسخ داد: ما كاري نمي توانيم بكنيم، بر اساس آيين نامه، انتخابات بايد در محل اتاق بازرگاني صورت بگيرد و اينجا فضايي بيشتر از اين به ما نداده اند.
• اين وضعيت نابسامان را چگونه توجيه مي كنيد؟
هر كس مشكل دارد به ما اعتراض كند و آن را برطرف خواهيم كرد.
• الان چهار ساعت از شروع زمان انتخابات گذشته و تازه در حال نوشتن اسامي برخي از افرادي كه معلوم نيست به چه دليل فراموش شده اند، هستند. اين يعني ضايع شدن حق آنها.
من چنين چيزي نديدم.
|
عكس: محمدرضا شاهرخي نژاد
|
پلاكاردها و فردي كه بالاي نردبان بود را به او نشان دادم. عصباني شد، و به طرف ديگر اعضاي هيأت نظارت رفت. من هم به دنبالش رفتم و به اين وسيله وارد محوطه رأي گيري شدم. خسرو تاج به اعضاي هيأت نظارت گفت: چرا نام برخي ها را الان مي نويسند و يكي پاسخش داد: زياد مهم نيست. براي ما ملاك آن پوسترها با عكس هايي هستند كه بر روي شيشه ها نصب شده است و بلافاصله پشت بلندگو همين جمله را تكرار كرد.
امكان اينكه اسامي كانديدا را به راحتي نوشت وجود ندارد. برخي ها ايستاده شروع به نوشتن مي كنند. كسي از سالن خارج نمي شود. اما هر لحظه چند نفر جديد براي رأي دادن وارد مي شوند. از يك در شيشه اي وارد يك محوطه كوچك تر مي شوم. پنج صندوق رأي و چند ناظر و برخي از كارمندان اتاق ايران در كنار آنها نشسته و منتظرند كسي از در وارد شود و راي اش را به داخل يكي از صندوق ها بيندازد. روبه رو هم روي يك در شيشه اي ديگر كلمه «خروج» را نوشته اند. از اينجا افراد پس از راي دادن وارد حياط اتاق شده و از كوچه مجاور خارج مي شوند. چند دقيقه در آن اتاق مي نشينم، يكي دو نفر راي شان را مي دهند و مي روند. معلوم نيست چرا جمعيت اين همه نوشتن نام داوطلبان را طول مي دهند.
• • •
به خسرو تاج مي گويم: تخلف خيلي زياد است. بايد فكري براي آن كرد و او پاسخ مي دهد: «من كاري نمي توانم بكنم وقتي از پنج نفر عضو هيأت نظارت فقط يكي را وزير بازرگاني معرفي مي كند، من به تنهايي چه مي توانم بكنم.» اگر كسي فكر مي كند در انتخابات اتاق تقلب صورت گرفته و يا حقش ضايع شده بايد به اين هيأت نظارت مراجعه كند و با اين شيوه انتخاب هم كاملا طبيعي است كه هيأت بي طرف نباشد. نماينده وزير بازرگاني در هيأت نظارت در اين رابطه مي گويد: «تمام اين مسائل و مشكلات و كمبودها از ناتواني و ندانم كاري روابط عمومي آن است. بايد قانون اتاق را اصلاح كرد، نمي شود كه در يك چنين فضاي كمي با يك چنين وضعيتي انتخابات برگزار كرد و آن وقت هم اگر مشكلي پيش آمد به افرادي شكايت برده شود كه خودشان يك طرف قضيه هستند.» از پشت بلندگو مرتبا فرياد زده مي شود: «آقاي غنيمي فرد خواهش مي كنم پس از راي دادن سالن را ترك كنيد، در شأن شما نيست كه چنين رفتار كنيد.»
غنيمي فرد جواب مي دهد: «مردم هوشيار باشيد. تخلف هاي آشكاري صورت گرفته است.» دوباره به او مي گويند: «آقا شما سينه تان درد مي كند، بهتر است برويد. و او پاسخ مي دهد: «شان من اندازه شان مردم ايران است. بايد از اين شيوه ها دست برداريد.» چند نفر به سمت غنيمي فرد مي روند و با او روبوسي مي كنند و جروبحث را خاتمه مي دهند. در گوشه اي ديگر از سالن رئيس اتاق ايران و اخوان يكي از مخالفينش كه برادر زنش هم هست درگير شده اند. چند نفر تلاش مي كنند آن دو را از هم جدا كنند. اخوان فرياد مي زند: «در طبقه دوم اتاق يكسري آدم در حال تبليغ و دادن فهرست به يك عده خاص هستند. من بايد اين تخلف را به هيأت نظارت نشان دهم.» خاموشي اجازه نمي دهد او سوار آسانسور شود. خودش هم پس از يكي دو دقيقه صحبت با خسرو تاج به اتاقش در طبقه هفتم مي رود. خسرو تاج به او مي گويد: «يكسري تخلف صورت گرفته، اسامي برخي از آقايان را بر روي پلاكاردها ننوشته اند و اعتراضات زياد است.» خاموشي هم مي گويد: شما برويد از آنهايي كه در خيابان در حال تبليغ هستند، مانع شويد.
رنسانس خانوادگي و آژان كشي
از اخوان كه اين روزها او را به عنوان ليدر گروه خواستاران تحول مي شناسند، مي پرسم شما با آقاي خاموشي نسبت فاميلي داريد، آيا اين اختلاف باعث نمي شود مشكلات خانوادگي شما گسترش يابد، پاسخ مي دهد: «پنج سال پيش كه وارد اتاق شدم به خاموشي گفتم ما در خانه حرفي از اتاق نمي زنيم و در اتاق هم صحبتي از مسائل خانوادگي خود نمي كنيم.» اخوان ادامه مي دهد: «امروز روز رنسانس ما است. وقتي خاموشي در مصاحبه با يك روزنامه صبح مي گويد: حاضر است ريشش را بتراشد، اين يعني پيروزي ما...» در ميان جمعيت يكي از راي دهندگان با رئيس روابط عمومي اتاق درگير مي شود. آن دو يكديگر را متهم به تبليغ به نفع كانديداهاي مورد علاقه خود مي كنند. سروصدا بالا مي گيرد. رئيس روابط عمومي براي مدتي سالن انتخابات را ترك مي كند و عصبي و نگران بدون اينكه پاسخ كسي را بدهد از روي پله هايي كه به طبقه بالا مي رود، صحنه را نظاره مي كند. مدتي بعد دوباره برمي گردد. فردي از پشت بلندگو او را صدا مي زند و مي گويد: «آقاي محمدعلي عزيز و گرامي خواهش مي كنم از جلوي در كنار برويد.» بهزاديان يكي ديگر از مدعيان اين انتخابات مي گويد: وقتي ديگر كار به جايي برسد كه بين آقاي خاموشي و اخوان جروبحث شديد پيش بيايد و اين همه تخلف آشكار انجام شود، معلوم است كه خيلي ها حاضر نيستند به اين راحتي اتاق و امتيازات آن را ترك كنند. با اين همه حضور پرشور فعالين اقتصادي بدون توجه به نتيجه نهايي، همان چيزي است كه ما دنبالش بوديم كه موفق هم شديم. با اين حضور گسترده ديگر خاموشي و تاريكي از اتاق ايران رخت بربسته است. وي افزود: شرايطي كه امروز به وجود آمد نشان داد كه نمايندگان مجلس بايد قانون اتاق را اصلاح كنند و وزيران دولت هم فكري براي آيين نامه هاي آن كنند. يكي از اعضاي هيأت نظارت بر سر غنيمي فرد فرياد مي زند: آقا اگر وضعيت اين طور باشد من آژان مي آورم. غنيمي فرد هم پاسخ مي دهد: چه بهتر، آژان بياوريد. اخوان از گوشه ديگر سالن فرياد مي كشد: آقا در طبقه دوم در دفتر آقاي... خانمي به نام... از داخل يك كشوي ميز و از داخل يك كيف مشكي، مقداري مدارك و ليست و نام به بعضي افراد مي دهد. من بايد اين را به هيأت نظارت نشان بدهم. نقيبي يكي از اعضاي اتاق و عضو هيأت نظارت بعدها به من گفت: ما رفتيم و چنين چيزي را نديديم.
• • •
ساعت حدود ۳۰/۱ بعد از ظهر است. چند نفر افسر نيروي انتظامي اقدام به متفرق كردن مردم از جلوي اتاق كردند. آنها هم به سمت ديگر خيابان مي روند و آنجا تجمع مي كنند. خبر مي رسد كه در كوچه كناري چند نفر در حال تهيه فهرستي از داوطلبان هستند و آن را به كساني كه داخل اند مي رسانند. خسرو تاج را به آن سمت هدايت مي كنند. به نظر مي رسد كه او بي طرف تر از چهار عضو ديگر است. امروز روز اوست. مردي كه به گفته خودش هيچ ابزاري ندارد و فقط شاهد ماجرا است. از آسانسور بالا مي روم در طبقه هفتم ميرمحمد صادقي وارد مي شود. در حال صحبت با دو تن از كارشناسان اتاق است. در دست هايشان كارت عضويت اتاق را دارند و آماده راي دادن.
• در سالن طبقه اول از عسگراولادي مي پرسم: شما فكر مي كنيد راي بياوريد؟
مي گويد: من خودم را به خدا سپرده ام.
• خوب همه خودشان را به خدا سپرده اند.
من اصلا تبليغ نكرده ام. تبليغ من همان ۲۰ سال كار و تلاش براي اتاق است. البته ساختار فعلي هيأت نمايندگان با اين حضور گسترده اي كه مردم داشته اند، يقينا تغيير خواهد كرد. سرانجام لحظات پاياني فرارسيد، ۱۵ دقيقه به ساعت شش بعد از ظهر، آخرين زمان راي دادن، سيدعلي نقي سيدخاموشي رئيس اتاق ايران، براي راي دادن به سالن آمد. او پس از نوشتن اسامي داوطلبان مورد نظرش، به اتاق مجاور كه پنج صندوق اخذ آرا در آن قرار داشت وارد شد. هر كدام از كساني كه مسئول يكي از صندوق ها بودند، از او خواهش مي كردند تا راي اش را به داخل آن صندوق بيندازد. آقا خواهش مي كنم در اين صندوق بياندازيد... خانمي گفت: تورو خدا توي اين صندوق و يكي هم فرياد زد: آقا براي رعايت عدالت در صندوق شماره سه راي را بياندازيد. خاموشي خندان و خوشحال پس از سلام و احوالپرسي با يكايك خانم ها و آقايان راي اش را در صندوق شماره يك انداخت. يكي از كساني كه او هم در حال راي دادن بود از خاموشي خواهش كرد كه راي اش را هم او به صندوق بياندازد. خاموشي با خنده گفت: «اگر اسم من در اين فهرست است، مي اندازم.» و آن را به صندوق شماره دو انداخت. او سرانجام همه را راضي كرد و سه برگ راي ديگر را هم از آنهايي كه مي خواستند راي دهند، گرفت و خودش به هر يك از صندوق ها انداخت. يكي بلند گفت: براي سلامتي آقاي خاموشي صلوات و ديگران هم صلوات فرستادند.
• از او پرسيدم: چرا در آخرين لحظه براي دادن راي آمديد؟
او گفت: مي خواستم تا خلوت تر شود. خاموشي همچنين انتخابات دوره هاي گذشته را سالم تر از اين دوره ارزيابي كرد و گفت: چون اين دوره سياسي شده شرايط زياد مطلوب نيست. خاموشي در آن لحظه پيش بيني كرد كه حدود دو هزار نفر در انتخابات اتاق تهران شركت كنند. عددي كه مي تواند تا سال ها يك ركورد محسوب شود.