ستاره سرخ تيم بزرگي بود كه مي توانست همچنان قهرمان اروپا باقي بماند اما بحران بالكان و تحريم يوگسلاوي توسط اتحاديه اروپا اديسه اش را به زوال كشاند
آران
سرنوشت گاهي شما را فريب مي دهيد. درست همان طور كه ستاره سرخ بلگراد (Fk Crvena Zvezda) را فريب داد. باشگاهي كه حالا حتي به زحمت پيروزي بر المپيك مارسي در آن فينال نيمه شب تابستان (۱۹۹۱) و قهرماني در جام باشگاه هاي اروپا را به ياد مي آورد.
ستاره سرخ تيم بزرگي بود كه مي توانست همچنان قهرمان اروپا باقي بماند اما بحران بالكان و تحريم يوگسلاوي توسط اتحاديه اروپا، اديسه اش را به زوال كشاند.
برباد رفته
در تابستان ۱۹۹۱ و پس از قهرماني ستاره سرخ در جام باشگاه ها، چهار بازيكن نخبه تيم از جمله «رابرت پروسينچكي» ـ فوق ستاره كروات و بهترين بازيكن جام جهاني جوانان ۱۹۸۶ - و كاپيتان «استفان استوژانويچ» ـ دروازه بان بزرگي كه با مهار پنالتي مانوئل آموروس فرانسوي پايه گذار قهرماني ستاره سرخ شد ـ فروخته شدند.
بحران بالكان سبب شد كه ستاره سرخ فصل آينده با محروميت از انجام بازي هاي خانگي اش در بلگراد مواجه شود. با اين حال آن ها تا نيمه هاي جام باشگاه ها بالا رفتند و علي رغم كسب يك تساوي مقابل سامپدورياي ايتاليا در خانه فرضي شان، صوفياي بلغارستان، نتوانستند براي دومين بار پياپي به فينال راه يابند زيرا بازي برگشت را در خانه حريف ۳ بر يك واگذار نمودند و سامپدوريا خود در فينال مغلوب بارسلونا شد. به دنبال شكست از سامپدوريا بقيه بازيكنان ستاره سرخ هم فروخته شدند، در فاصله كمي بيشتر از يك فصل، بهترين تيمي كه يوگسلاوي تاكنون به خود ديده بود ـ و نه تنها صربها، كه مونته نگرويي ها، كروات ها و مقدوني ها را هم در بر مي گرفت ـ از اوج به حضيض در افتاد و شاكله اش از هم پاشيد.
تاكتيك هاي خسته كننده
چيزي كه مرور خاطرات مربوط به ستاره سرخ ،۱۹۹۱ فاتح ميدان سن نيكولاي باري ـ فينال جام باشگاه ها - را سخت مي كند، بازي بي روح آن تيم است. «استو ژانويچ» مي گويد: «پيش از آغاز بازي، مارسي شانس اول قهرماني تصور مي گشت. بنابراين ما بايد از بين دو حالت ممكن يكي را انتخاب مي كرديم. زيبا بازي كنيم و ببازيم يا اين كه با تاكتيكي بي جاذبه و خسته كننده بازي را ببنديم و نهايتا پيروز از زمين بيرون آييم. »
اسطوره سرگردان
بله ستاره سرخ خوش شانس بود و اين روند در بازي فينال نيز ادامه پيدا كرد. «دراگان استويكويچ» تك خال بازي ساز صرب يك سال پيش از آن از بلگراد به مارسي كوچ كرده بود، در ديدار پاياني جام باشگاه ها تنها از روي نيمكت بازي را نظاره كرد.
او نه ديگر عضوي از ستاره سرخ بود و نه مهره اي مورد اعتماد در مارسي او تنها فرصت يافت ۹ دقيقه مانده به پايان وقت اضافه وارد زمين شود و سپس در ضربات پنالتي هم بدون سهم ماند تا عملا در چنين مسابقه سرنوشت سازي صرفا يك تماشاگر باشد.
سرپيچي بزرگ
استوژانويچ از آن لحظات مي گويد: «مربي وقت مارسي تصميم گرفت اولين پنالتي را به استويكويچ بسپارد. اين دستور مهمي بود در حالي كه شش ماه پيشتر او به استويكويچ اعتماد نداشت، حالا ناگهان تصميم گرفته بود او را به خط مقدم بفرستد. ولي استويكويچ نپذيرفت و گفت كه تنها حاضر است يازدهمين پنالتي زن تيم باشد.
وفاداري دوگانه
استويكويچ خود در مورد سرپيچي بزرگش چنين استدلالي دارد: «اگر شانس حضور در سراسر بازي به من داده نشده بود تا خودم را نشان دهم، پس مطمئنا نمي توانستم مسئوليت پنالتي را به عهده بگيرم.
اگر آن پتالني گل شده و باعث حذف ستاره سرخ محبوبم مي گرديد آن وقت تمام يوگسلاوي از من متنفر مي شدند و اگر پنالتي را خراب مي كردم وضع و حالم در مارسي خيلي بهتر نبود. »
تيم رويايي
پروسينچكي، دراجيكابينيچ، ميودراگ بلودديچي، سينيشا ميهايلوويچ و داركو پانچف. اين ها نام پنج نفري هستند كه يكي پس ديگري پنالتي هايشان را وارد دروازه مارسي كردند تا ستاره سرخ آقاي اروپا شود.
دژان ساويسويچ مهاجم آن زمان ستاره سرخ و سر مربي حال حاضر تيم ملي يوگسلاوي ـ صربستان و مونته نگرو ـ مي گويد: «با داشتن چنان بازيكنان بزرگي، ما حقيقتا تيم قدرتمندي بوديم.
اما هيچ باشگاهي بزرگ نيست مگر قهرمان اروپا شود و هيچ كشوري بزرگ نيست مگر باشگاهي بزرگ داشته باشد، بنابراين قهرماني سال ۹۱ هم براي ستاره سرخ و هم براي يوگسلاوي بي اندازه اهميت داشت. »
كشور گمشده
نقشه يوگسلاوي ظرف سال هاي اخير چنان دستخوش تغييرات شده كه مي تواند هر دانشجوي جغرافيا را در هر گوشه از دنيا گيج كند، اما با وجود مرزبندي هاي جديد در بالكان، يك چيز همچنان پا برجا مانده. فدراسيون فوتبال يوگسلاوي «FSJ» همان اصل ثابت است كه از زمان شكل گيري در ۱۹۱۹ تا به امروز همواره مظهر فرم ها و دوره هاي گوناگون اين كشور به شمار آمده. اخيرا اين فدراسيون همگام با تغيير يافتن نام يوگسلاوي جديد به «صربستان و مونته نگرو»، در يازدهم فوريه ۲۰۰۳ دست به تغيير نام و عنوان خود زده است.
از ديروز تا امروز
فدراسيون گذشته مجموعا ۲۶۲۳ باشگاه ۱۲۵۴۶۲ بازيكن، ۶۵۵۳ داور و ۵۵۰۰ مربي را تا پيش از تغيير ساختار اخير زير پوشش برده بود. نخستين رئيس از ۳۳ رئيس تاريخ FSJ «وينكو وورتا» و آخرين آنها «دراگان استويكويچ» محسوب مي شوند. در اين دوران ۸۴ ساله تيم يوگسلاوي ۲۶ مربي در راس كار خود ديده كه اولين آنها «وينكو اوگرينيچ» و آخرين فرد «دژان ساويسويچ» بوده اند. تشكيلات جديد با نام كامل «فدراسيون فوتبال صربستان و مونته نگرو» (FSSCG) با تلاش «دراگان استويكويچ» اسطوره معاصر فوتبال يوگسلاوي و آخرين رئيس فدراسيون قبلي به وجود آمد. استويكويچ از همان ابتدا هدف خود را احياي شكوه افتخارات FSJ اعلام كرد. او كه با داشتن ۸۴ بازي ملي با پيراهن يوگسلاوي سابق به خوبي از مسئوليت سنگين خود آگاه است مي گويد: «هر گاه راجع به يوگسلاوي قديم صحبت مي كنم دچار نوستالژي مي شوم و اعتقاد دارم كه حتي نزديك شدن به دستاوردهاي گذشته كاري بسيار بسيار دشوار خواهد بود. »
بررسي پرونده فوتبال ملي يوگسلاوي نشان مي دهد كه با آغاز و انجام خوشي همراه نبوده. نخستين بازي ملي آنها در ۲۸ آگوست ۱۹۲۰ به شكست هفت بر صفر مقابل چكسلواكي منجر شد در حالي كه آخرين بازي يوگسلاوي نيز ۲۱ نوامبر ۲۰۰۲ در پاريس، با شكست سه بر صفر از فرانسه به پايان رسيد. البته در مجموع ۶۰۰ بازي ملي يوگسلاوي نتايج درخشاني كسب كرده است.
يوگسلاوي روي نقشه جهان
يوگسلاوي در نخستين دوره جام جهاني (اروگوئه ۱۹۳۰) حاضر بود و پس از ايالات متحده چهارم شد عنواني كه در جام جهاني ۱۹۶۲ شيلي نيز تكرار گشت. اما تيم آبي، سفيد و قرمزپوش بالكاني، در اروپا نمايش هايي قدرتمندانه تر داشت تا آنجا كه در سه دوره نخست جام ملت هاي اروپا جزو مدعيان بودند. دومين دوره رقابت ها در سال ۱۹۶۴ در يوگسلاوي برگزار شد كه اين كشور علي رغم ميزباني در فينال مغلوب اتحاد جماهير شوروي شد. چهار سال بعد آنها دوباره فيناليست شدند و اين بار مغلوب ايتالياي ميزبان گشتند. در واقع نخستين طلاي فوتبال ملي يوگسلاوي در المپيك ۱۹۶۰ رم و با پيروزي سه بر يك مقابل دانمارك حاصل شد. اما در سطح جوانان افتخارات آنها گسترده تر بود اوج درخشش جوان هاي يوگسلاوي در جام جهاني ۱۹۸۶ شيلي بود كه تيمي آينده ساز متشكل از پردراگ مياتوويچ، زوونيمير بوبان، داوور شوكر، روبرت پروسينچكي، دراگون لكوويچ و رابرت يارني قهرمان بلامنازع مسابقات شد و پروسينچكي به عنوان پديده اي جوان به فوتبال دنيا معرفي گرديد.
باشگاه هاي بالكان
چهار باشگاه پراقتدار يوگسلاوي سابق، ستاره سرخ بلگراد (FK Crvena Zvezda)، هايدوك اسپليت، پارتيزان بلگراد و دينامو زاگرب بودند. البته هايدوك و دينامو به جمهوري كرواسي تعلق داشتند و در سال هاي پاياني حيات يوگسلاوي اين دو در ليگ سراسري موسوم به (Prva savezna) شروع به قدرت گيري كردند و تبديل به قطب هاي جديد بالكان شدند. ستاره سرخ بلگراد افتخار باشگاهي يوگسلاوي در اروپا محسوب مي شود. اين تيم در سال ۱۹۶۸ به فينال جام يوفا راه يافت و در سال ۱۹۹۱ با پيروزي بر مارسي قهرمان جام باشگاه هاي اروپا شد. اما در فاصله اين سال ها وبعد در دوره معاصر هرگز خبري از قدرت نمايي دو قدرت بلگراد - پارتيزان و ستاره سرخ - به عنوان دو قطب هميشگي فوتبال بالكان، نشد.
همچنانكه هر يك از جمهوري هاي يوگسلاوي سابق به راه خود مي رفتند «ووژادين بوسكوف» مربي سابق تيم ملي هشدار داد كه كشور جديد «صربستان و مونته نگرو» ديگر نمي تواند به سطح فوتبال گذشته باز گردد زيرا ذخاير غني قديم را از دست داده است. «روزگاري ما بزرگ ترين بازيكنان و مربيان را پرورش مي داديم حالا تنها كار سخت مي تواند ما را نجات دهد.» كار سخت. اين يكي از مشخصه هاي تيم هاي بزرگ است. فدراسيون جديد (FSSCG) نخستين گام ها را به سوي احياي روح يوگسلاوي بزرگ در فوتبال برداشته و آينده بستگي به نحوه گذر از روزگار پرمشقت آغازين دارد.
منبع: Uefa