گفت وگو با ريچارد دالتون سفير انگليس در تهران
جنگي اجتناب ناپذير
اين درست نيست كه آمريكا و انگليس سلاح ها را در اختيار عراق گذاشته اند
همه اين حرف ها پروپاگاندايي بيش نيست كه عليه ما انجام مي شود
|
|
هنگامه شهيدي
«ريچارد دالتون» متولد ۱۹۴۸ سفير جديد انگليس در تهران است كه سال گذشته استوارنامه خود را به آقاي خاتمي تسليم كرد. او در وزارت امورخارجه انگليس سمت هاي بسياري از جمله مديريت اداره امنيت اروپا، مديريت امور انساني، معاونت اداره آفريقاي جنوبي، سركنسولي اورشليم، معاون سفير مسقط و. . . را عهده دار بوده است. پس از پايان ماموريت «نيكلاس براون» سفير سابق انگليس، «ديويد ردوي» به عنوان سفير پيشنهادي انگليس به دولت جمهوري اسلامي ايران پيشنهاد شد كه «تهران» او را نپذيرفت و با كاهش سطح ديپلماتيك ميان دو كشور از سطح سفير به كاردار اين رابطه در مدت كوتاهي كه از بهبود روابط دو كشور پس از بيست و اندي سال مي گذشت به چالش كشيده شد؛ چندي بعد و پيش از سفر سوم «جك استراو» در آبان ماه گذشته به ايران دولت انگليس «دالتون» را به عنوان سفير پيشنهادي خود به تهران معرفي كرد و وي به عنوان سفير انگليس در ايران پذيرفته شد. اكنون نگاه هاي بسياري متوجه «ريچارد دالتون» است، شايد به اين خاطر كه او جهش دهنده مناسبات دو كشور در آينده اي نزديك خواهد بود.اين گفت و گو در آخرين روزهاي سال ۸۱ انجام شده است.
• جناب سفير! اين روزها شرايط به گونه اي است كه احساس مي شود شمارش معكوس جنگ از سوي آمريكا و انگليس بر عليه عراق آغاز شده است؛ آيا شما مي دانيد كه اعلام آخرين رقم اين شمارش از سوي «پرزيدنت بوش» چه زماني خواهد بود؟
بله؛ از نظر ما هم جنگ قضيه اي اجتناب ناپذير است ولي هنوز نيز بر اين نظر هستيم كه بايد از طريق مسالمت جويانه و زيرنظر سازمان ملل اين قضيه دنبال شود. اكنون وقت آن رسيده است كه «صدام حسين» و كشورش جهت خود را تغيير دهند و با مجامع بين المللي همكاري داشته باشند. صدام مي داند چه بايد بكند و سال هاست (شايد نزديك به دوازده سال) كه اين را مي داند. مسئله اصلي در حال حاضر تطابق كامل او با قطعنامه هاي سازمان ملل و رعايت دقيق آنهاست و براي اين منظور چاره اي براي تهديد به زور و فشار نبوده و بايد اين اتفاق مي افتاده است. ما از پيشرفت هايي كه در هفته هاي گذشته در اين خصوص به وجود آمده استقبال مي كنيم و مجامع بين المللي بايد هر چه سريعتر درخصوص از ميان بردن سلاح هاي كشتارجمعي رژيم عراق تصميم گيري كنند.
• اينگونه كه پيداست آمريكا در نظر ندارد منتظر پاسخ نهايي از سوي سازمان ملل باقي بماند. آيا انگليس حتي در صورت وتو شدن اقدام نظامي عليه عراق از سوي سازمان ملل شانه به شانه در اين جنگ يك طرفه «واشنگتن» را همراهي خواهد كرد؟
ما اكنون در حال همكاري با آمريكا هستيم تا در مورد قطعنامه سازمان ملل به توافقنامه اي دست يابيم. در چند روز اخير در «نيويورك»، هيأت هاي آمريكايي، انگليسي و اسپانيايي به برخي مسائل مورد توجه اعضاي شوراي امنيت پاسخ داده اند. در حقيقت ما به دنبال دستيابي به موافقتنامه اي در زمان طولاني تر و به دست آوردن رأي براي قطعنامه دوم هستيم كه اجازه بدهد قضاوت مثبتي انجام پذيرد كه آيا عراق با سازمان ملل در حال همكاري است يا خير. بنابراين، اين يك روند و فرآيند مورد توافق كساني است كه در اين پيش نويس سهم داشته اند و باور داريم كه شوراي امنيت سازمان ملل قطعنامه دوم را خواهد پذيرفت. در هر صورت ما تعهداتمان را بي هيچ تهديد قابل باور انجام خواهيم داد و اين نكته را نخست وزير ما «توني بلر» گفته است كه با حمايت مجلس اين كار را به انجام خواهد رساند و اگر لازم باشد فشارهايي را نيز به كار خواهيم بست. . .
• ولي «هانس بليكس» و همكارانش هنوز به سلاح هاي غيرمتعارف عراق دست نيافته اند. پذيرش اينكه «عراق داراي تسليحات كشتارجمعي نيست» از سوي هيأت حاكمه آمريكا اعتراف به اين مسئله است كه سازمان هاي امنيتي و جاسوسي آنها همگي در اشتباه بوده اند و چنين پذيرشي قطعا ضربه سنگيني براي دولت «بوش» و جمهوريخواهان خواهد بود. با اين نگاه آيا مي توان گفت كه «بوش» اكنون در سرازيري جنگ با عراق قرار گرفته و قادر به تغيير مسير نيست؟
هيچ كس در شوراي امنيت سازمان ملل نمي گويد كه عراق هيچ سلاح كشتارجمعي ندارد و به طور كلي اين مسئله مورد پذيرش قرار گرفته است كه عراق سلاح هايي در اختيار دارد كه نبايد داشته باشد. ديگر اينكه هيچ يك از اعضاي شوراي امنيت نمي گويد كه عراق وظايفي را كه در مورد بازرسان به عهده دارد رعايت مي كند و نكته مهمتر آنكه بر عهده بازرسان نيست كه چيزي پيدا كنند بلكه اين عراق است كه بايد سياست اغواسازي بازرسان سازمان ملل درخصوص پنهان كردن سلاح هاي بيولوژيكي خود را تغيير دهد.
• آيا انگليس از توان نظامي كامل براي همراهي با آمريكا برخوردار است؟
بله، نيروهاي زيادي را به منطقه خليج فارس اعزام كرده ايم و آمادگي داريم تا نقش خودمان را نيز در ائتلاف كشورهايي كه آماده اقدام نظامي هستند ايفا كنيم. . .
• تنها گذاشتن آمريكا از سوي اروپا در اقدام نظامي عليه عراق چه خطراتي را در آينده براي كشورهاي اروپايي به همراه خواهد داشت؟
خيلي زود است كه پاسخ دهيم آمريكا در چه شرايطي يا در كدام يك از شرايط عمل مي كند. نظرات مختلفي وجود دارد كه چگونه مي توان در مورد خلع سلاح به هدف مشترك رسيد ولي ما در جريان مذاكرات و مباحثات در مورد راه آتي هستيم. من در حال حاضر نمي توانم بگويم در چه شرايطي چه اتفاقاتي مي افتد اما اگر بخواهيد نظر انگليس را در مورد اين جنگ بدانيد اين است كه «عراق بايد خلع سلاح شود» و در اين راه از هيچ تلاشي فروگذار نيستيم و هر كاري را انجام مي دهيم كه قطعنامه ۱۴۴۱ سازمان ملل به مورد اجرا گذاشته شود. چه با جنگ و چه بدون جنگ و باقي برعهده دولت عراق است. . .
• ولي آيا ممكن است كشورهايي كه آمريكا را در اين جنگ همراهي نمي كنند بعدها مورد تحريم «كاخ سفيد» واقع شوند؟
من اينگونه فكر نمي كنم. البته اين مسائل براي آمريكا بسيار مهم است و من مطمئنم آمريكا آن را جدي خواهد گرفت چرا كه براي آنها اين مسئله كمي نيست. اما باز هم فكر مي كنم كه خيلي زود است پيش بيني كنيم كه آمريكا در اين خصوص چه عكس العملي خواهد داشت. . .
• شما اشاره داشتيد كه مسئله اصلي براي «لندن» خلع سلاح عراق است. هر چند كه من اين سوال را چند ماه پيش از آقاي «جك استراو» نيز پرسيده ام اما مي خواهم پاسخ شما را نيز بدانم. ببينيد! از مدت ها پيش «واشنگتن» و «لندن» از عراق را به سلاح هاي كشتارجمعي تجهيز كردند و اين سلاح ها را مانند چك سفيدي در اختيار «صدام حسين» گذاشتند كه او نيز براي خرج كردن اين چك تاكنون از همان حساب برداشت مي كند. چرا در سال ۲۰۰۳ اقدام به خلع سلاح عراق مي كنيد. مگر در سال ۱۹۹۱ نمي شد كار را تمام كنيد؟
اين درست نيست كه آمريكا و انگليس اين سلاح ها را در اختيار عراق گذاشته اند همه اين حرف ها در حال حاضر بر عليه ما انجام مي شود ولي من مي گويم كه اينها پروپاگاندايي بيش نيست. اينكه چرا در سال ۱۹۹۱ اين كار را انجام نداديم بايد بگويم كه انجام داديم. ما از سازمان ملل متحد استفاده كرديم درست مانند زمان حاضر و هدف ما اين بود كه با يك حمايت جهاني اين كار را انجام دهيم. الزامات و ملزومات قطعنامه ۱۴۴۱ كه شوراي امنيت سازمان ملل مي خواهد آن را به اجرا بگذارد اولين بار در پايان جنگ كويت به مورد اجرا گذاشته شد. چرا كه ما فهميديم كه چه خطرات و تهديداتي از سوي عراق نسبت به منطقه و همسايگانش وجود دارد و اين تهديدات در آن قطعنامه ها لحاظ شده بود. اين حقيقت است كه ما مجبور بوديم و مي خواستيم به راهكارهاي مورد پذيرش جامعه بين الملل دست يابيم. . .
• بله درست است؛ من ترديدي ندارم كه در سال ۱۹۹۱ اين كار انجام شد اما شك هم ندارم كه ائتلاف آزادسازي كويت سرنگوني «صدام حسين» را نيمه كاره رها كرد و شما اكنون داريد هزينه هاي آن را مي پردازيد. . .
بسياري افراد اين حرف شما را مي گويند ائتلافي كه كويت را آزاد كرد مي بايد به «بغداد» هم مي رفت. ولي آن زمان اين نظر مطرح نبود و كشورهاي منطقه چنين نظري نداشتند. يكي از چيزهايي كه مي توانيم بگوييم اين است كه به گذشته نگاه كنيم. اختيارات سازمان ملل در سال ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ آزاد كردن كويت از اشغال عراق بود و در حقيقت نكته مورد توجه همين بود كه به اجرا درآمد. . .
• آمريكايي ها توهم دارند كه به بهانه عراق با رفتن به خاورميانه و ايجاد آشوب مي توانند دموكراسي را در اين منطقه نهادينه كنند ولي اين افراد به اين مسئله توجه ندارند كه اگر دموكراسي در اين كشورها ايجاد شود و همه دولت ها با راي مستقيم مردم انتخاب شوند اكثر مردم خاورميانه با تنفري كه از آمريكا دارند خاورميانه را به يك منبع تنفر از آمريكا تبديل خواهند كرد. به نظر شما اينگونه نيست؟
نظر ما اين است كه چطور كشورها مورد حكومت قرار مي گيرند و چه كساني بر آنها حكومت مي كنند. درواقع مردم هستند كه بايد انتخاب كنند. و در همين راستا تحسين مي كنيم تلاش هاي مردم ايران و رهبرانشان را كه اصول دموكراسي را گسترش مي دهند و آن را به واقعيت تبديل مي كنند. ما اميدواريم كه اين روند به صورت عميق تر ايجاد شود و مردمي را كه در اين مسير گام بردارند و حركت كنند حمايت مي كنيم. براي مردم كشورهاي ديگر خاورميانه نيز همين طور است كه در روابط و ارتباطات و صحبت هايي كه با رهبرانشان دارند تصميم بگيرند كه آيا بايد اصلاحات سياسي باشد و در صورت كلي آن وجهه از اصلاحات كه بايد به انجام رسد چيست. ولي ما اميدواريم كه آزادي هاي اساسي و استانداردهاي بين المللي حقوق بشر در كشورهاي بيشتري مورد موافقت قرار گيرد. . .
• فكر نمي كنيد اقدام نظامي آمريكا عليه عراق خاورميانه را به يك پايگاه ضد غرب تبديل كند؟
من فكر نمي كنم كه الزاما اينگونه باشد. به باور من مردم منطقه در بسياري از اهداف و خواسته هاي كشورهاي خارجي از منطقه سهيم هستند و به توسعه و رشد در منطقه توجه دارند. به عنوان مثال آنها توجه دارند و برايشان مهم است كه ديگر تروريسم را نبينند چه در امور داخلي چه در امور خارجي. من مطمئنم كه هدف بنيادين مردم منطقه براي حل برخوردها و مناقشات بين اسرائيل و فلسطين از يك طريق منصفانه و طبق موازين بين المللي است كه حتي مورد توجه كشورهاي خارج از منطقه نيز هست و به عنوان مثال انگليس نسبت به ساير كشورها فعالترين كشور حساس نسبت به مسائل منطقه بوده كه سعي داشته روند سياسي منطقه را حيات بخشد و آن را احيا كند. . .
• براي دستيابي به صلح و امنيت در برابر تهديدات تروريستي كشورهايي كه تصور مي رود سلاح هاي غيرمتعارف داشته باشند آيا اين روند پس از حمله به عراق عليه كشورهاي ديگر مانند كره شمالي و پاكستان و. . . پيگيري خواهد شد؟
مسئله سلاح هاي كشتارجمعي هيچگاه از بين نمي رود ولي اينكه مجامع بين المللي چگونه با آن برخورد مي كنند از يك كشور به كشور ديگر متفاوت است. عراق در موقعيتي است كه سال ها شوراي امنيت را ناديده انگاشته است. در مورد كشورهاي ديگر نخستين چيزي كه بايد به آن توجه كنيم تعهدات بين المللي آن كشور است كه آيا آنها عضو معاهده سلاح هاي غيرمتعارف هستند و آن را به امضا رسانيده اند يا خير. بنابراين بايد هر كشوري را جداگانه ديد و اينكه چه تهديدي براي كشورهاي منطقه و همسايه اش دربر دارد. جداي از اين مسئله ما بايد هميشه اين سوال را از كانال همكاري هاي بين المللي از طريق ديپلماسي و گفتمان مطرح كنيم. در مورد كره شمالي هنوز كارهاي زيادي هست كه از طرق بين المللي بايد به انجام رسد و هدف ما نيز بازگرداندن كره شمالي به رعايت تعهدات بين المللي اش است. . .
• آيا مشابه همين اقدامات براي اسرائيل نيز به انجام مي رسد؟ يعني اينكه همين عمليات را كه بر عليه «صدام» انجام مي دهيد بر عليه «شارون» نيز اقدام كنيد. . .
ما باور داريم كه اسرائيل بايد به معاهده سلاح هاي غيرمتعارف بپيوندد. ما هر موقعيت و شانسي را استفاده خواهيم كرد كه بتوانيم اسرائيل را متقاعد كنيم كه اين كار را انجام دهد و به طور كلي ما نسبت به استفاده قدرت و نيرو به صورت تبعيضي بدون آنكه هيچ تساوي و تعادلي در آن باشد مخالفيم. در رويارويي فعلي كه اكنون در حال رويداد است ما كاملا مخالف هستيم و مي خواهيم گسست و شكستي را در سيكل كشتارها ببينيم و بر اين اعتقاديم كه تروريسم صدمه وارد مي سازد ولي تمام اين اقدامات بايد در چارچوب قوانين بين المللي انجام شود و مي خواهيم اقدامات فوري را از سوي مقامات فلسطيني و اسرائيلي ببينيم. . .
• با توجه به اينكه آمريكا ايران را به «محور شرارت» متهم كرده است در صورت از ميان برداشتن «صدام حسين» و استقرار دموكراسي در عراق فكر نمي كنيد فشارهاي رواني، سياسي و اقتصادي بر روي ايران افزايش يابد؟
بريتانيا هيچ وقت چنين عبارتي را براي ايران استفاده نكرده است و ما در موارد بسياري اظهار داشته ايم كه فكر نمي كنيم توصيف ايران به اين شيوه درست و منطقي باشد. اين در حالي است كه ما اقدامات موثري را انجام مي دهيم تا روابطمان با ايران تقويت يابد. ما با ايران در برخي مسائل اختلاف نظر داريم و اين موضوع حقيقت است و راز و اسرار نيست كه بخواهيم آن را پنهان كنيم. انگليس و اتحاديه اروپا با ايران در مورد سلاح هاي كشتارجمعي، تروريسم، روند صلح خاورميانه و به كارگيري استانداردهاي حقوق بشر در ايران گفتمان دارند و ما منتظريم كه در تمام اين موارد پيشرفت هايي حاصل شود همچنانكه اميدواريم در امضاي موافقتنامه هاي همكاري ميان ايران و اتحاديه اروپا نيز چنين پيشرفتي به دست آيد. . .
• آيا ايران مي تواند روي نفوذ «بلر» بر «بوش» حساب باز كند تا اطمينان يابد كه منافع اش در آينده عراق تامين است؟
در مورد آينده منافع ايران و عراق ما قبول داريم كه ايران توجه ويژه اي از لحاظ منافع خود به آينده عراق دارد و به همين دليل است كه عراق تا اين اندازه مهم و مطرح است. در مذاكرات و مباحثي كه بريتانيا و ايران داشته اند عراق مسئله مهمي بوده و در اين خصوص بحث شده است من جمله چندين ملاقات كه وزارت خارجه دو كشور به انجام رسانده اند. . .
• در اينجا يك سؤال ديگر مطرح مي شود و آن اينكه در صورت هرگونه تهديد آمريكا در خصوص ايران انگليس در كنار ايران قرار خواهد گرفت؟
ما هم با ايران هم با آمريكا در مورد مسائلي كه از نظر ايران مهم است در ارتباط خواهيم بود هر چند كه من اصلا خطري را حس نمي كنم. . .
• منظور من هرگونه تهديدي است. . .
اگر موردي پيش آيد بريتانيا در زمان خودش تصميم گيري خواهد كرد. . .
|