شنبه ۱۶ فروردين ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۱۰- April, 5, 2003
گفت وگو با ريچارد دالتون سفير انگليس در تهران
جنگي اجتناب ناپذير
اين درست نيست كه آمريكا و انگليس سلاح ها را در اختيار عراق گذاشته اند
همه اين حرف ها پروپاگاندايي بيش نيست كه عليه ما انجام مي شود
005395.jpg
هنگامه شهيدي
«ريچارد دالتون» متولد ۱۹۴۸ سفير جديد انگليس در تهران است كه سال گذشته استوارنامه خود را به آقاي خاتمي تسليم كرد. او در وزارت امورخارجه انگليس سمت هاي بسياري از جمله مديريت اداره امنيت اروپا، مديريت امور انساني، معاونت اداره آفريقاي جنوبي، سركنسولي اورشليم، معاون سفير مسقط و. . . را عهده دار بوده است. پس از پايان ماموريت «نيكلاس براون» سفير سابق انگليس، «ديويد ردوي» به عنوان سفير پيشنهادي انگليس به دولت جمهوري اسلامي ايران پيشنهاد شد كه «تهران» او را نپذيرفت و با كاهش سطح ديپلماتيك ميان دو كشور از سطح سفير به كاردار اين رابطه در مدت كوتاهي كه از بهبود روابط دو كشور پس از بيست و اندي سال مي گذشت به چالش كشيده شد؛ چندي بعد و پيش از سفر سوم «جك استراو» در آبان ماه گذشته به ايران دولت انگليس «دالتون» را به عنوان سفير پيشنهادي خود به تهران معرفي كرد و وي به عنوان سفير انگليس در ايران پذيرفته شد. اكنون نگاه هاي بسياري متوجه «ريچارد دالتون» است، شايد به اين خاطر كه او جهش دهنده مناسبات دو كشور در آينده اي نزديك خواهد بود.اين گفت و گو در آخرين روزهاي سال ۸۱ انجام شده است.
• جناب سفير! اين روزها شرايط به گونه اي است كه احساس مي شود شمارش معكوس جنگ از سوي آمريكا و انگليس بر عليه عراق آغاز شده است؛ آيا شما مي دانيد كه اعلام آخرين رقم اين شمارش از سوي «پرزيدنت بوش» چه زماني خواهد بود؟
بله؛ از نظر ما هم جنگ قضيه اي اجتناب ناپذير است ولي هنوز نيز بر اين نظر هستيم كه بايد از طريق مسالمت جويانه و زيرنظر سازمان ملل اين قضيه دنبال شود. اكنون وقت آن رسيده است كه «صدام حسين» و كشورش جهت خود را تغيير دهند و با مجامع بين المللي همكاري داشته باشند. صدام مي داند چه بايد بكند و سال هاست (شايد نزديك به دوازده سال) كه اين را مي داند. مسئله اصلي در حال حاضر تطابق كامل او با قطعنامه هاي سازمان ملل و رعايت دقيق آنهاست و براي اين منظور چاره اي براي تهديد به زور و فشار نبوده و بايد اين اتفاق مي افتاده است. ما از پيشرفت هايي كه در هفته هاي گذشته در اين خصوص به وجود آمده استقبال مي كنيم و مجامع بين المللي بايد هر چه سريعتر درخصوص از ميان بردن سلاح هاي كشتارجمعي رژيم عراق تصميم گيري كنند.
•  اينگونه كه پيداست آمريكا در نظر ندارد منتظر پاسخ نهايي از سوي سازمان ملل باقي بماند. آيا انگليس حتي در صورت وتو شدن اقدام نظامي عليه عراق از سوي سازمان ملل شانه به شانه در اين جنگ يك طرفه «واشنگتن» را همراهي خواهد كرد؟
ما اكنون در حال همكاري با آمريكا هستيم تا در مورد قطعنامه سازمان ملل به توافقنامه اي دست يابيم. در چند روز اخير در «نيويورك»، هيأت هاي آمريكايي، انگليسي و اسپانيايي به برخي مسائل مورد توجه اعضاي شوراي امنيت پاسخ داده اند. در حقيقت ما به دنبال دستيابي به موافقتنامه اي در زمان طولاني تر و به دست آوردن رأي براي قطعنامه دوم هستيم كه اجازه بدهد قضاوت مثبتي انجام پذيرد كه آيا عراق با سازمان ملل در حال همكاري است يا خير. بنابراين، اين يك روند و فرآيند مورد توافق كساني است كه در اين پيش نويس سهم داشته اند و باور داريم كه شوراي امنيت سازمان ملل قطعنامه دوم را خواهد پذيرفت. در هر صورت ما تعهداتمان را بي هيچ تهديد قابل باور انجام خواهيم داد و اين نكته را نخست وزير ما «توني بلر» گفته است كه با حمايت مجلس اين كار را به انجام خواهد رساند و اگر لازم باشد فشارهايي را نيز به كار خواهيم بست. . .
• ولي «هانس بليكس» و همكارانش هنوز به سلاح هاي غيرمتعارف عراق دست نيافته اند. پذيرش اينكه «عراق داراي تسليحات كشتارجمعي نيست» از سوي هيأت حاكمه آمريكا اعتراف به اين مسئله است كه سازمان هاي امنيتي و جاسوسي آنها همگي در اشتباه بوده اند و چنين پذيرشي قطعا ضربه سنگيني براي دولت «بوش» و جمهوريخواهان خواهد بود. با اين نگاه آيا مي توان گفت كه «بوش» اكنون در سرازيري جنگ با عراق قرار گرفته و قادر به تغيير مسير نيست؟
هيچ كس در شوراي امنيت سازمان ملل نمي گويد كه عراق هيچ سلاح كشتارجمعي ندارد و به طور كلي اين مسئله مورد پذيرش قرار گرفته است كه عراق سلاح هايي در اختيار دارد كه نبايد داشته باشد. ديگر اينكه هيچ يك از اعضاي شوراي امنيت نمي گويد كه عراق وظايفي را كه در مورد بازرسان به عهده دارد رعايت مي كند و نكته مهمتر آنكه بر عهده بازرسان نيست كه چيزي پيدا كنند بلكه اين عراق است كه بايد سياست اغواسازي بازرسان سازمان ملل درخصوص پنهان كردن سلاح هاي بيولوژيكي خود را تغيير دهد.
• آيا انگليس از توان نظامي كامل براي همراهي با آمريكا برخوردار است؟
بله، نيروهاي زيادي را به منطقه خليج فارس اعزام كرده ايم و آمادگي داريم تا نقش خودمان را نيز در ائتلاف كشورهايي كه آماده اقدام نظامي هستند ايفا كنيم. . .
•  تنها گذاشتن آمريكا از سوي اروپا در اقدام نظامي عليه عراق چه خطراتي را در آينده براي كشورهاي اروپايي به همراه خواهد داشت؟
خيلي زود است كه پاسخ دهيم آمريكا در چه شرايطي يا در كدام يك از شرايط عمل مي كند. نظرات مختلفي وجود دارد كه چگونه مي توان در مورد خلع سلاح به هدف مشترك رسيد ولي ما در جريان مذاكرات و مباحثات در مورد راه آتي هستيم. من در حال حاضر نمي توانم بگويم در چه شرايطي چه اتفاقاتي مي افتد اما اگر بخواهيد نظر انگليس را در مورد اين جنگ بدانيد اين است كه «عراق بايد خلع سلاح شود» و در اين راه از هيچ تلاشي فروگذار نيستيم و هر كاري را انجام مي دهيم كه قطعنامه ۱۴۴۱ سازمان ملل به مورد اجرا گذاشته شود. چه با جنگ و چه بدون جنگ و باقي برعهده دولت عراق است. . .
• ولي آيا ممكن است كشورهايي كه آمريكا را در اين جنگ همراهي نمي كنند بعدها مورد تحريم «كاخ سفيد» واقع شوند؟
من اينگونه فكر نمي كنم. البته اين مسائل براي آمريكا بسيار مهم است و من مطمئنم آمريكا آن را جدي خواهد گرفت چرا كه براي آنها اين مسئله كمي نيست. اما باز هم فكر مي كنم كه خيلي زود است پيش بيني كنيم كه آمريكا در اين خصوص چه عكس العملي خواهد داشت. . .
•  شما اشاره داشتيد كه مسئله اصلي براي «لندن» خلع سلاح عراق است. هر چند كه من اين سوال را چند ماه پيش از آقاي «جك استراو» نيز پرسيده ام اما مي خواهم پاسخ شما را نيز بدانم. ببينيد! از مدت ها پيش «واشنگتن» و «لندن» از عراق را به سلاح هاي كشتارجمعي تجهيز كردند و اين سلاح ها را مانند چك سفيدي در اختيار «صدام حسين» گذاشتند كه او نيز براي خرج كردن اين چك تاكنون از همان حساب برداشت مي كند. چرا در سال ۲۰۰۳ اقدام به خلع سلاح عراق مي كنيد. مگر در سال ۱۹۹۱ نمي شد كار را تمام كنيد؟
اين درست نيست كه آمريكا و انگليس اين سلاح ها را در اختيار عراق گذاشته اند همه اين حرف ها در حال حاضر بر عليه ما انجام مي شود ولي من مي گويم كه اينها پروپاگاندايي بيش نيست. اينكه چرا در سال ۱۹۹۱ اين كار را انجام نداديم بايد بگويم كه انجام داديم. ما از سازمان ملل متحد استفاده كرديم درست مانند زمان حاضر و هدف ما اين بود كه با يك حمايت جهاني اين كار را انجام دهيم. الزامات و ملزومات قطعنامه ۱۴۴۱ كه شوراي امنيت سازمان ملل مي خواهد آن را به اجرا بگذارد اولين بار در پايان جنگ كويت به مورد اجرا گذاشته شد. چرا كه ما فهميديم كه چه خطرات و تهديداتي از سوي عراق نسبت به منطقه و همسايگانش وجود دارد و اين تهديدات در آن قطعنامه ها لحاظ شده بود. اين حقيقت است كه ما مجبور بوديم و مي خواستيم به راهكارهاي مورد پذيرش جامعه بين الملل دست يابيم. . .
• بله درست است؛ من ترديدي ندارم كه در سال ۱۹۹۱ اين كار انجام شد اما شك هم ندارم كه ائتلاف آزادسازي كويت سرنگوني «صدام حسين» را نيمه كاره رها كرد و شما اكنون داريد هزينه هاي آن را مي پردازيد. . .
بسياري افراد اين حرف شما را مي گويند ائتلافي كه كويت را آزاد كرد مي بايد به «بغداد» هم مي رفت. ولي آن زمان اين نظر مطرح نبود و كشورهاي منطقه چنين نظري نداشتند. يكي از چيزهايي كه مي توانيم بگوييم اين است كه به گذشته نگاه كنيم. اختيارات سازمان ملل در سال ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ آزاد كردن كويت از اشغال عراق بود و در حقيقت نكته مورد توجه همين بود كه به اجرا درآمد. . .
•  آمريكايي ها توهم دارند كه به بهانه عراق با رفتن به خاورميانه و ايجاد آشوب مي توانند دموكراسي را در اين منطقه نهادينه كنند ولي اين افراد به اين مسئله توجه ندارند كه اگر دموكراسي در اين كشورها ايجاد شود و همه دولت ها با راي مستقيم مردم انتخاب شوند اكثر مردم خاورميانه با تنفري كه از آمريكا دارند خاورميانه را به يك منبع تنفر از آمريكا تبديل خواهند كرد. به نظر شما اينگونه نيست؟
نظر ما اين است كه چطور كشورها مورد حكومت قرار مي گيرند و چه كساني بر آنها حكومت مي كنند. درواقع مردم هستند كه بايد انتخاب كنند. و در همين راستا تحسين مي كنيم تلاش هاي مردم ايران و رهبرانشان را كه اصول دموكراسي را گسترش مي دهند و آن را به واقعيت تبديل مي كنند. ما اميدواريم كه اين روند به صورت عميق تر ايجاد شود و مردمي را كه در اين مسير گام بردارند و حركت كنند حمايت مي كنيم. براي مردم كشورهاي ديگر خاورميانه نيز همين طور است كه در روابط و ارتباطات و صحبت هايي كه با رهبرانشان دارند تصميم بگيرند كه آيا بايد اصلاحات سياسي باشد و در صورت كلي آن وجهه از اصلاحات كه بايد به انجام رسد چيست. ولي ما اميدواريم كه آزادي هاي اساسي و استانداردهاي بين المللي حقوق بشر در كشورهاي بيشتري مورد موافقت قرار گيرد. . .
• فكر نمي كنيد اقدام نظامي آمريكا عليه عراق خاورميانه را به يك پايگاه ضد غرب تبديل كند؟
من فكر نمي كنم كه الزاما اينگونه باشد. به باور من مردم منطقه در بسياري از اهداف و خواسته هاي كشورهاي خارجي از منطقه سهيم هستند و به توسعه و رشد در منطقه توجه دارند. به عنوان مثال آنها توجه دارند و برايشان مهم است كه ديگر تروريسم را نبينند چه در امور داخلي چه در امور خارجي. من مطمئنم كه هدف بنيادين مردم منطقه براي حل برخوردها و مناقشات بين اسرائيل و فلسطين از يك طريق منصفانه و طبق موازين بين المللي است كه حتي مورد توجه كشورهاي خارج از منطقه نيز هست و به عنوان مثال انگليس نسبت به ساير كشورها فعالترين كشور حساس نسبت به مسائل منطقه بوده كه سعي داشته روند سياسي منطقه را حيات بخشد و آن را احيا كند. . .
• براي دستيابي به صلح و امنيت در برابر تهديدات تروريستي كشورهايي كه تصور مي رود سلاح هاي غيرمتعارف داشته باشند آيا اين روند پس از حمله به عراق عليه كشورهاي ديگر مانند كره شمالي و پاكستان و. . . پيگيري خواهد شد؟
مسئله سلاح هاي كشتارجمعي هيچگاه از بين نمي رود ولي اينكه مجامع بين المللي چگونه با آن برخورد مي كنند از يك كشور به كشور ديگر متفاوت است. عراق در موقعيتي است كه سال ها شوراي امنيت را ناديده انگاشته است. در مورد كشورهاي ديگر نخستين چيزي كه بايد به آن توجه كنيم تعهدات بين المللي آن كشور است كه آيا آنها عضو معاهده سلاح هاي غيرمتعارف هستند و آن را به امضا رسانيده اند يا خير. بنابراين بايد هر كشوري را جداگانه ديد و اينكه چه تهديدي براي كشورهاي منطقه و همسايه اش دربر دارد. جداي از اين مسئله ما بايد هميشه اين سوال را از كانال همكاري هاي بين المللي از طريق ديپلماسي و گفتمان مطرح كنيم. در مورد كره شمالي هنوز كارهاي زيادي هست كه از طرق بين المللي بايد به انجام رسد و هدف ما نيز بازگرداندن كره شمالي به رعايت تعهدات بين المللي اش است. . .
• آيا مشابه همين اقدامات براي اسرائيل نيز به انجام مي رسد؟ يعني اينكه همين عمليات را كه بر عليه «صدام» انجام مي دهيد بر عليه «شارون» نيز اقدام كنيد. . .
ما باور داريم كه اسرائيل بايد به معاهده سلاح هاي غيرمتعارف بپيوندد. ما هر موقعيت و شانسي را استفاده خواهيم كرد كه بتوانيم اسرائيل را متقاعد كنيم كه اين كار را انجام دهد و به طور كلي ما نسبت به استفاده قدرت و نيرو به صورت تبعيضي بدون آنكه هيچ تساوي و تعادلي در آن باشد مخالفيم. در رويارويي فعلي كه اكنون در حال رويداد است ما كاملا مخالف هستيم و مي خواهيم گسست و شكستي را در سيكل كشتارها ببينيم و بر اين اعتقاديم كه تروريسم صدمه وارد مي سازد ولي تمام اين اقدامات بايد در چارچوب قوانين بين المللي انجام شود و مي خواهيم اقدامات فوري را از سوي مقامات فلسطيني و اسرائيلي ببينيم. . .
• با توجه به اينكه آمريكا ايران را به «محور شرارت» متهم كرده است در صورت از ميان برداشتن «صدام حسين» و استقرار دموكراسي در عراق فكر نمي كنيد فشارهاي رواني، سياسي و اقتصادي بر روي ايران افزايش يابد؟
بريتانيا هيچ وقت چنين عبارتي را براي ايران استفاده نكرده است و ما در موارد بسياري اظهار داشته ايم كه فكر نمي كنيم توصيف ايران به اين شيوه درست و منطقي باشد. اين در حالي است كه ما اقدامات موثري را انجام مي دهيم تا روابطمان با ايران تقويت يابد. ما با ايران در برخي مسائل اختلاف نظر داريم و اين موضوع حقيقت است و راز و اسرار نيست كه بخواهيم آن را پنهان كنيم. انگليس و اتحاديه اروپا با ايران در مورد سلاح هاي كشتارجمعي، تروريسم، روند صلح خاورميانه و به كارگيري استانداردهاي حقوق بشر در ايران گفتمان دارند و ما منتظريم كه در تمام اين موارد پيشرفت هايي حاصل شود همچنانكه اميدواريم در امضاي موافقتنامه هاي همكاري ميان ايران و اتحاديه اروپا نيز چنين پيشرفتي به دست آيد. . .
• آيا ايران مي تواند روي نفوذ «بلر» بر «بوش» حساب باز كند تا اطمينان يابد كه منافع اش در آينده عراق تامين است؟
در مورد آينده منافع ايران و عراق ما قبول داريم كه ايران توجه ويژه اي از لحاظ منافع خود به آينده عراق دارد و به همين دليل است كه عراق تا اين اندازه مهم و مطرح است. در مذاكرات و مباحثي كه بريتانيا و ايران داشته اند عراق مسئله مهمي بوده و در اين خصوص بحث شده است من جمله چندين ملاقات كه وزارت خارجه دو كشور به انجام رسانده اند. . .
•  در اينجا يك سؤال ديگر مطرح مي شود و آن اينكه در صورت هرگونه تهديد آمريكا در خصوص ايران انگليس در كنار ايران قرار خواهد گرفت؟
ما هم با ايران هم با آمريكا در مورد مسائلي كه از نظر ايران مهم است در ارتباط خواهيم بود هر چند كه من اصلا خطري را حس نمي كنم. . .
• منظور من هرگونه تهديدي است. . .
اگر موردي پيش آيد بريتانيا در زمان خودش تصميم گيري خواهد كرد. . .

چه كسي به ايران اورانيوم مي دهد
005405.jpg
همزمان با گسترش فضاسازي هاي رسانه اي عليه ايران در مورد برنامه توسعه هسته اي اين كشور و نيز افزايش تهديدها و موضع گيري هاي سران آمريكا در اين زمينه، روزنامه «لوموند » چاپ پاريس در گفت وگويي با «غلامرضا آقازاده» رئيس سازمان انرژي اتمي ايران مواضع كشورمان در اين باره را جويا شد. متن گفت وگو را پيش رو داريد.
•••
• آيا ايران جاه طلبي هاي هسته اي دارد؟
خير. ما به سلاح هاي هسته اي و سلاح هاي كشتار جمعي نيازي نداريم. ايران تمام معاهدات ممنوع كننده اين گونه سلاح ها را امضا كرده و اين به معناي آن است كه ما حتي قصد نداريم راه هسته اي را دنبال كنيم. بازرسان آژانس بين المللي انرژي اتمي به درخواست دولت ما در اواخر ماه فوريه به ايران آمدند و اين عمل نشان دهنده اين است كه ما به روشني عمل مي كنيم.
• آيا آماده هستيد درخواست آژانس بين المللي انرژي اتمي مبني بر امضاي پروتكل الحاقي را امضا كنيد؟
ما هيچ مخالفتي با اين كار نداريم اما شروطي براي آن قائل هستيم. ما به عنوان يك كشور امضاكننده پيمان منع گسترش سلاح هاي هسته اي، توقع داريم از اين موضوع سود ببريم اما كشورهاي غربي ما را تحت مجازات قرار داده اند. چرا ما از مواد هسته اي محروم شويم؟ بنابراين، ما پيش از آنكه پروتكل را امضا كنيم، منتظر لغو مجازات ها هستيم.
• اما آمريكا اعلام مي دارد، ايران از تعهدات خود نسبت به آژانس بين المللي انرژي اتمي تخطي كرده است.
آمريكا حتي با يك برنامه هسته اي غيرنظامي در ايران مخالف است اما چون نمي تواند اين موضوع را بيان كند، سعي دارد درباره مقاصد ما شبهه افكني كند. مخاطب ما در اين موضوع آژانس بين المللي انرژي اتمي است. اين آژانس در مجهز شدن كشورها به فناوري هسته اي به آنها كمك مي كند و مراقب است كه مبادا از اين فناوري سوءاستفاده كنند. آژانس بين المللي انرژي اتمي از تمام فعاليت هاي ما آگاه است. ما درها را به روي بازرسان، كه امروز در مركز هسته اي ما در نطنز حضور دارند، باز كرده ايم.
• چرا شما وجود پايگاه هاي نطنز و اراك را اعلام نكرده بوديد؟
هيچ بخشي از پيمان منع گسترش سلاح هاي هسته اي ما را مجبور به انجام اين كار نمي كند. تنها موضوعي كه سازمان انرژي اتمي از ما انتظار دارد اين است كه ۱۸۰ روز قبل از ورود اورانيوم به كارخانه، موضوع را به اطلاع آژانس برسانيم. ما در اين مرحله نيستيم و با اين حال، خود من شخصا پيش از اينكه از پايگاه نطنز صحبتي به ميان آيد، آژانس را از اين موضوع مطلع كردم. من درباره مكان ذخيره سوخت در آژانس صحبت و خبر احداث يك كارخانه هسته اي با ظرفيت ۶ هزار مگاوات را اعلام كردم. من حتي از آقاي البرادعي دعوت كردم در ماه سپتامبر ۲۰۰۲ به ايران سفر كند در حالي كه هيچ اجباري به اين كار نداشتم. ايران به طور قانوني عمل مي كند وانگهي، كدام كشوري فعاليت هاي هسته اي خود را به طور دقيق در روزنامه ها اعلام مي كند؟ آيا فرانسه چنين مي كند، آيا آمريكا حاضر است تمام برنامه هاي هسته اي خود را به نمايش بگذارد؟
•چرا در حالي كه روسيه آماده است اورانيوم غني شده در اختيار شما بگذارد، شما مي خواهيد آن را توليد كنيد؟
قرارداد ما با روسيه تنها براي پايگاه بوشهر است. اما ما به ۶ هزار مگاوات برق اضافي نياز داريم. چه كسي اورانيوم غني شده در اختيار ما قرار خواهد داد؟ ما از اروپايي ها درخواست كمك كرديم اما آنها از دادن كمك به ما خودداري مي كنند. به همين دليل ما خواهان لغو تحريمات هستيم. در آن صورت ما آماده خواهيم بود پروتكل الحاقي را امضا كنيم.
• مدير آژانس بين المللي انرژي اتمي پس از ترك ايران كمي نگران بود.
خير. تمام آنچه آقاي البرادعي گفت، اين بود كه همه كشورها بايد پروتكل الحاقي را امضا كنند. او استدلال هاي ما را به خوبي درك كرده و ما هرگز از پذيرفتن بازرسي ها خودداري نكرده ايم.
• به اعتقاد كارشناسان، ايران از هم اكنون تا سال ۲۰۰۵ ميلادي قادر خواهد بود به اندازه اي اورانيوم غني شده توليد كند كه بتواند سالانه چندين بمب اتمي بسازد.
به كمك سلاح هاي اتمي نمي توان به صلح و ثبات دست يافت. سلاح هاي اتمي اسرائيل صلح را برايش تضمين نكرده است. ما مي خواهيم راه ژاپن، كانادا، آلمان و بسياري از كشورهاي ديگر را در توليد اورانيوم غني شده براي اهداف غيرنظامي، دنبال كنيم.
• آيا ايران تا سال ۲۰۰۵ از نظر فناوري به اندازه كافي اورانيوم غني شده براي توليد چندين بمب در سال خواهد داشت؟
ميزان توليد اورانيوم غني شده ما تحت نظارت آژانس بين المللي انرژي اتمي، ۵ درصد است. براي توليد سلاح هاي كشتار جمعي به بيش از ۹۰ درصد اورانيوم غني شده نياز است. اين امر مستلزم فناوري هاي ديگري است كه ايران فاقد آنها است و در تلاش براي به دست آوردن آنها نيز نيست. علاوه بر اين، غيرممكن است بتوان سلاح هاي هسته اي ساخت بدون اينكه علم آن را داشت.
• آيا ايران دستگاه هاي گريز از مركز آماده فعاليت دارد؟
خير. دستگاه گريز از مركز آماده فعاليت نيست. ما با آژانس بين المللي انرژي اتمي صحبت هايي كرده ايم تا اقدامات ضروري براي آغاز به كار اين دستگاه شروع شود.

يادداشت سياسي
سال سخت
حسين رضوي
يك هفته مانده به پايان سال ۸۱ در ايران، دور تازه فشارهاي ايالات متحده بر جمهوري اسلامي ايران آغاز شد. فشارهايي كه حلقه گسترده اي از انتشار اتهامات متفاوت در زمينه هايي چون حمايت از تروريسم، تلاش براي به دست آوردن سلاح هاي هسته اي و مخالفت با روند صلح خاورميانه تا صدور قطعنامه حمايت از اپوزيسيون براندازي جمهوري اسلامي را در برمي گيرد.
نمايندگان كنگره آمريكا اواخر سال گذشته مشتركا قطعنامه اي را تسليم كنگره كردند كه در آن حمايت ايالات متحده از «كشمكش و تلاش مردم ايران براي دستيابي به دموكراسي، آزادي و استيفاي حقوق و شئون انساني» اعلام شده است. «سام براون بك»، «ران وايدون» و «تام لانتوس» از اعضاي مجلس نمايندگان آمريكا، اين قطعنامه مشترك را به كنگره تسليم كردند. تدوين كنندگان قطعنامه مي گويند كه اين لايحه «مراتب احترام مردم آمريكا را براي سهمي كه فرهنگ ايران در تمدن بشري داشته است به مردم ايران تقديم مي دارد» و «حمايت نيروهاي واقعي دموكراتيك را در ايران ارج مي نهد. »
اين نمايندگان با رد هرگونه مذاكره و مسالمت جويي با جمهوري اسلامي مي گويند: «كوشش هايي كه مصروف گشودن باب مراوده با دولت ايران گرديده است بر فرصت هاي موجود براي دستيابي به پيشرفت در عرصه اصلاحات دموكراتيك لطمه وارد آورده است. » هدف اصلي اين لايحه، اعلام حمايت رسمي دولت واشنگتن از «ناراضيان طرفدار دموكراسي در ايران» براي روي كار آوردن دولتي جديد است. محور مانور اين نمايندگان، اتهاماتي چون «حمايت از تروريسم» و «تداوم تلاش براي دستيابي به سلاح هاي كشتارجمعي» است. پيش از اين، منابع آگاه در كنگره پيش بيني كرده بودند كه اين قطعنامه قبل از آغاز سال نو در ايران تصويب شود. نمايندگان كنگره پيشتر نيز برمبناي گزارش هايي كه مطبوعات آمريكا طي هفته گذشته تحت عنوان «يافته هاي البرادعي در تهران» درج كرده بودند، خواستار «بازرسي هاي دقيق تر بين المللي از تاسيسات هسته اي ايران» شده بودند. منظور از ايجاد امكان «بازرسي هاي دقيق تر» امضاي پروتكل الحاقي به پيمان منع تكثير سلاح هاي هسته اي از سوي ايران است. اين پروتكل كه درخواست امضاي آن در سفر اخير البرادعي به تهران نيز توسط وي مطرح شده بود، اين امكان را به آژانس بين المللي انرژي اتمي مي دهد «هر زمان» كه اراده كرد و «بدون نياز به دعوت رسمي» از سوي كشورمان، بازرسان خود را به ايران اعزام نمايد. اين مجله نوشته بود: مجله تايم به نقل از منابع ديپلماتيك مدعي شده بود: «نيروگاه نطنز بي نهايت پيشرفته بوده و شامل صدها سانتريفوژ گازي آماده براي توليد اورانيوم غني شده و بخش هايي براي يك هزار سانتريفوژ آماده ديگر است. »
تايم با بيان اينكه «ايران هفته گذشته اعلام كرد كه قصد دارد تا تحت ضوابط آژانس بين المللي انرژي اتمي يك مجتمع تبديل اورانيوم را در نزديكي شهر اصفهان فعال كند؛ گامي كه باعث توليد گاز اورانيوم هگزافلورايد براي فرايند غني سازي خواهد شد. » مدعي شد: «اين امر نقض فاحش پيمان عدم توليد و تكثير سلاح هاي هسته اي است. » اين مجله همچنين خبر داده بود: «آژانس بين المللي انرژي اتمي از ابراز نظر در اين خصوص خودداري كرد و يك مقام ارشد وزارت خارجه آمريكا گفت، او معتقد است كه البرادعي تلاش مي كند تا اين موضوع را پيش از علني شدن در پشت پرده حل كند. » واشنگتن پست نيز مدعي شد كه ايران تا سال ۲۰۰۵ امكان توليد سالانه چندين بمب اتمي را خواهد داشت.
اين مسائل باعث شد تا در يك فضاي رسانه اي ملتهب، كاخ سفيد و كنگره آمريكا فرصت پيدا كنند تا تهديدهاي خود عليه ايران را تشديد كنند. در مجلس سنا نيز فضاي مشابهي حاكم بود. «جون كيل»، سناتور جمهوريخواه ايالت آريزونا، در مجلس سنا با اشاره به گزارش مجله تايم گفت: «فكر مي كنم وقتي رئيس جمهور از محورهاي شرارت صحبت مي كرد مي دانست چه مي گويد. عراق، ايران و كره شمالي سه كشوري هستند كه ايالات متحده بايد هر چه زودتر در جهت خلع سلاح شان اقدام كند. » با اين حال، به نظر مي رسد كه اقدامي نظير موضوع سلاح هاي هسته اي يا مانورهاي پراكنده درباره صدور حكم بازداشت چندين مقام ايراني از سوي يك دادگاه در آرژانتين، در اصل نوعي زمينه سازي براي تصويب قطعنامه حمايت ايالات متحده از اپوزيسيون برانداز باشد. طيفي از هيأت حاكمه آمريكا كه از اين قطعنامه حمايت مي كنند، معتقد هستند بايد طيفي از نيروهاي اپوزيسيون مورد حمايت قرار گيرند كه از يك سو با جمهوري اسلامي داراي مرزبندي روشني باشند و از سوي ديگر فاقد سوابق تروريستي باشند. به همين خاطر، گروهي نظير سازمان مجاهدين خلق (منافقين) عملا از ميان گزينه هاي آمريكا خارج شده و اين كشور رسما نيز اعلام كرده كه به دنبال تسخير عراق، به اعضاي اين گروه تروريستي پناه نخواهد داد. همين رويكرد است كه باعث شده تا طيف سلطنت طلب اپوزيسيون لابي هاي خود در كنگره و سناي آمريكا و نيز مجلس عوام انگليس را فعال كند تا حمايت هاي واشنگتن و طيفي از سياستمداران ضدايراني در انگلستان را به سوي خود جلب كند. اين در حالي است كه طيف جمهوريخواه اپوزيسيون و به ويژه نيروهايي كه خود را «چپ دموكرات» مي نامند، استقبال چنداني از اين تحركات آمريكا نشان نداده اند. شايد به همين خاطر هم باشد كه ايالات متحده تاكنون حمايت مشخصي از هيچ گروه سياسي اپوزيسيون اعلام نكرده است. در اين ميان، دلايل افزايش تهديدهاي آمريكا موضوعي است كه ذهن تحليلگران را به خود مشغول داشته است. گرچه اقليت با اشاره به پيروزي انتخاباتي خود در شهرهاي بزرگ طي انتخابات شوراها و نيز راهپيمايي ۲۲ بهمن امسال، از «پاسخ محكم ملت ايران به ادعاهاي بوش» خبر مي دهند اما اصلاح طلبان پس از كاهش مشاركت شديد مردم در انتخابات شوراها هشدار مي دهند و «زنگ هاي خطر» را به صدا در مي آورند. آنان در مواضعي كه به صريح ترين شكل از سوي «سيدمحمد خاتمي» طي سخناني سه روز پس از انتخابات بيان شد، هشدار مي دهند كه «عدم مشاركت مردم نشانگر دلسردي آنها است. » از نظر اين جريان سياسي، دلسردي خود را به شكل «رويگرداني» در انتخابات شوراها بروز داده و اگر شرايط به همين منوال پيش رود، امكان آن وجود دارد كه روي بازگشت از حاكميت به سوي مخالفان تمايل يابد. خاتمي در اين زمينه آشكارا تجربه صدام در عراق را يادآور شد و نسبت به تكرار آن در ايران هشدار داد. چنين مواضعي، اين تحليل را تقويت مي كند كه كاهش مشاركت شهروندان در انتخابات اخير، زمينه ساز پيشبرد لابي جريان هاي اپوزيسيون در ايالات متحده بوده و نيز هژموني طيف تندرو هيأت حاكمه آمريكا را در مسائل ايران تقويت كرده است.

خانه احزاب
حزبي نوين
005400.jpg
شهرام رستگار
جنبش دانشجويي و تشكل هاي سياسي وابسته به آن همواره در طول تاريخ انقلاب اسلامي موتور محرك مشاركت در انتخابات مختلف نظام جمهوري اسلامي بوده اند و معمولا نتيجه را به نفع جناح هاي وفادار به انقلاب تعيين مي كردند.
پس از دوم خرداد و تغيير تقسيم بندي هاي رايج چپ و راست به اصلاح طلبان و محافظه كاران، جنبش دانشجويي و در راس آن دفتر تحكيم وحدت نقش بسيار موثري ايفا كرد و بار بزرگي را بر دوش گرفت اما تاب هزينه هايي را كه در چند سال اخير پرداخت كرده بود نياورد و به دوره اي از محاق فرو رفت. به ويژه آنكه گوي سبقت در اصلاح طلبي را از خاتمي ربود و با طرح شعار عبور از خاتمي پس از ترور حجاريان و توقيف گسترده مطبوعات عملا حساب خود را از اصلاح طلبان حاكميتي جدا كرد به طوري كه در هشتمين دوره انتخابات رياست جمهوري بر سر حمايت مجدد از خاتمي دچار اختلاف و شكاف شد و اين شكاف كه امروز به شكاف ملي ـ مذهبي به رهبري عبدالله مومني و ملي ـ مشاركتي به رهبري سعيد رضوي فقيه معروف است به ايجاد يك شاخه معروف به گرايش شيراز انجاميد.
ركود در فضاي دانشگاه ها ادامه داشت تا آنكه صدور حكم اعدام آقاجري فضاي رخوت زدگي در دانشگاه را شكست و اكسيري تازه را به درون جنبش دانشجويي تزريق كرد اما اين اكسير نيز دوامي نيافت و فضاي سياست در دانشگاه ها بار ديگر منقلب شد. اما امروز وضعيت تشكل هاي سياسي دانشجويي كه اصلاح طلب عنوان مي شدند چگونه است. در برخي اخبار و گزارش ها آمده است كه دفتر تحكيم وحدت با نااميدي كامل به روند اصلاحات و نمايندگان آن در حاكميت به دنبال ايجاد ائتلاف هاي جديد با گروه ها سياسي جديد است. گروه هايي كه وجه مشترك آن ها جمهوري خواهي است. اين گرايش جديد در دفتر تحكيم وحدت كه به طور مشخص راهكار تحريم انتخابات شوراها را در پيش گرفته بود و در واقع همانند محافظه كاران با سكوت از كنار انتخابات گذشت حتي با رضوي فقيه كه در ليست مشاركت نيز در انتخابات اخير قرار نگرفت دچار مسئله شده بود كه به نظر برخي اقوال كانديداتوري وي بي اعتنايي به استراتژي تحريم غيرمحسوس انتخابات به شمار مي رفت. اقوال ديگري نيز از درون تشكيلات دفتر تحكيم وحدت حكايت از بلاتكليفي و سردرگمي تصميم گيران اين تشكل دانشجويي براي تعيين راهبرد آينده اين گروه دارد. در واقع شوك ناشي از كاهش چشمگير مشاركت بر اين تشكل نيز كه خود غيرمستقيم اين هدف را دنبال مي كرد سايه افكنده است اما ناظران معتقدند كه اين دوره ها گذري است و پس از چندي نخبگان سياسي خود را باز مي يابند و راه خويش را تعيين خواهند كرد و اكنون اين پرسش جدي براي آگاهان سياسي به وجود آمده است كه نخبگان اصلاح طلب به ويژه جنبش دانشجويي چه مسيري را طي خواهد كرد.
به اعتقاد برخي ناظران براي آنكه خاستگاه آينده دفتر تحكيم وحدت و بدنه آن را پيش بيني كنيم بايد جغرافياي سياسي تحكيم در ميان طيف هاي موجود را ترسيم نماييم. قرار نگرفتن سعيد رضوي فقيه در فهرست حزب مشاركت به عنوان نماينده طيف ملي ـ مشاركتي تحكيم نشان داد كه اينك حتي حزب مشاركت نيز در ميان دفتر تحكيم وحدت يا همان موتور محرك جنبش دانشجويي كه امروز «گيرپاژ» كرده است جايگاه نيرومندي ندارد بنابراين طيف مورد بحث جنبش دانشجويي را بايد از نيروهاي ملي - مذهبي تا اپوزيسيون معتقد به جمهوريخواهي ترسيم كرد.يعني نيروهايي كه به جمهوريت معتقدند. بنابراين بناي ائتلافي خواهند بود كه دفتر تحكيم وحدت به دنبال آن است، يعني حتي گروه هاي اپوزيسيوني كه در هشتمين دوره انتخابات رياست جمهوري از رياست جمهوري آقاي خاتمي حمايت كردند نيز در ائتلاف تحكيم وحدت قرار خواهد گرفت.
ناظران ديگر نيز بر اين باورند كه رويه تحكيم وحدت در ائتلاف با نخبگان نسل اول، خطاي راهبردي بزرگ تصميم گيران دفتر تحكيم وحدت بوده است. به اعتقاد اين ناظران نخبگان تحكيم وحدت زماني مي توانند خود را از بن بست كنوني خارج كنند كه خود را از دايره ائتلاف با نسل اول خارج كنند و به صورت مستقل ماشيني براي كسب قدرت سياسي توليد نمايند.
در واقع نسل نخستين انقلاب در كليه طيف هاي موجود سياسي از اپوزيسيون خارج از كشور تا نيروهاي ملي - مذهبي و محافظه كاران خود را در بن بست قرار داده اند و تنها خيزش، جرياني از درون نسل دوم است كه مي تواند بن بست كنوني را بشكند.
به اعتقاد آگاهان سياسي دفتر تحكيم مي تواند با جذب بسياري از نيروهاي سياسي در بدنه طيف هاي موجود اصلاح طلب كه متعلق به نسل دوم هستند و در فرآيند پيوند سياسي با نسل اول سرخورده شده اند، حزب نويني را بر پا دارد كه بتواند در معادلات قدرت نقشي براي خويش ايفا نمايد.

ايران
ادبيات
اقتصاد
جهان
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |