شنبه ۱۶ فروردين ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۱۰- April, 5, 2003
اردن و جنبش هاي اسلام گرا
اسلام اگر چه بنيادي اساسي براي دولت اردن نبود اما فضايي پيرامون عمل سياسي و مرجعيت براي پادشاهان و دولت و چه بسا كه از قدرت دولت براي سيطره و كنترل جامعه و تحكيم قدرت و ثبات آن تلقي مي شد
005565.jpg
نوشته: ابراهيم غرايبه
دولت اردن گرچه يك دولت ديني به مفهومي نيست كه در همان دوران عربستان سعودي تاسيس شد يا چون جمهوري اسلامي ايران (۱۹۶۹) يا جمهوري اسلامي پاكستان (۱۹۴۶) اما در عين حال دولت كنوني اردن كه در سال ۱۹۲۱ تاسيس گشت متكي بر مشروعيت ديني بود و از مشروعيت ديني و رهبري فردي چون الحسين بن علي شريف مكه استفاده كرد تا انقلابي را در طول جنگ جهاني اول بر ضد دولت عثماني به راه اندازد.
پادشاهي موروثي نه خلافت
اسلام براي حكومت و فرهنگ و سنت هاي اردن و بنيانگذارش ملك عبدالله بن الحسين يك مرجع اساسي بود اما او آگاهانه و با يك برنامه از پيش تعيين شده يك پادشاهي موروثي را انتخاب كرد نه يك خلافت اسلامي را. در حالي كه آشكارا تفاوت بين اين دو را مي دانست و در كتاب او «الاعمال الكامله» اين موضوع روشن است. شريف حسين بن علي، پس از آنكه مصطفي كمال آتاتورك خلافت اسلامي عثماني را كه بيش از چهار صد سال يك دولت مركزي براي مسلمانان بود لغو و به جاي آن جمهوري را در تركيه اعلام كرد، در تاريخ ۱۱ مارس ۱۹۲۴ خود را خليفه مسلمين معرفي كرد. وي حتي از اهالي حجاز و شام و حجاج در آن سال بيعت گرفت. اما امير عبدالله تحقق انديشه هاي پدرش را دنبال نكرد و در عوض كوشيد تا به سبك كشورهاي اروپايي دولتي جديد و انتخابي را تاسيس كند كه در آن اسلام مرجعيت اصلي را نسبت به قانون اساسي و حكومت و قانونگذاري و زندگي عمومي جامعه داشته باشد.
تمام بيانيه ها و رويكردهاي عملي همراه با تاسيس فرمانروايي شرق اردن، آشكارا نشان مي دهد كه فلسفه دولت نزد ملك عبدالله يك پادشاهي جديد به سبك دولت هاي اروپايي بوده است كه از اسلام و تاريخ به عنوان يك چارچوب و يك مرجعيت الهام دهنده استفاده مي كرد. او در نامه اي كه سال ۱۹۴۳ به امير عبدالله بن علي جانشين پادشاهي در عراق نوشت معتقد بود بايد بغداد و امان نظر نحاس پاشا را جلب كنند تا از دولت عربستان سعودي بخواهد كه دولتي قانوني و حكومتي مسئول بر اين اساس ايجاد كند. تصور او از حكومت را مي توان در اين نقل قول خلاصه ديد كه مي گفت: «دموكراسي مطلوب در بين ملت هاي غربي كه مسلمانان نيز آن را تقليد مي كنند همان چيزي است كه به بهترين و كامل ترين شكل آن در اسلام وجود دارد. » از آن گذشته تعابير و شعارهايي را كه وي مطرح مي كرد و با استمداد از قوميت عربي براي مردم بازگو مي كرد، همه را منوط بر اين نكته مي كرد كه به خاطر عزت اعراب و در جهت خدمت به آنها باشد. «اگر من هفتاد جان داشته باشم و همه را در راه قوميت و ميهن فدا كنم احساس نمي كنم به تكليف خود عمل كرده باشم.»
وقتي استقلال شرق اردن در تاريخ ۱۵/۵/۱۹۲۳ اعلام شد، اميرعبدالله در جشن استقلال گفت: «به اين مناسبت اعلام مي كنم قانون اساسي منطقه آماده و قانون انتخابات به نحوي اصلاح خواهد شد كه مطابق با روح كشور و فضاي آن باشد. » با اين همه دين نقشي اساسي و مهم را در دولت اردن داشت. دولت و پادشاهان پي در پي اردن، سياست ها و مواضعي ديني داشتند كه آن را مي توان در رفتار و مواضع شخصي آنها و در قانون اساسي اردن و قوانين و سازمان ها و نحوه قانونگذاري و شيوه هاي تربيتي و رسانه ها و عملكرد وزارتخانه ها، ارتش، ادارات دولتي و نهادهاي ديني ويژه چون وزارت اوقاف و امور اسلامي و اداره قاضي القضات و اداره افتاء در نيروهاي مسلح ديد.
اسلام و جامعه مدني اردن
جنبش هاي مدني اسلامي در اردن، براساس رابطه دوستانه اي با رژيم حاكم بر اين كشور تاسيس شد. مثل گروه اخوان المسلمين و گروه هاي اسلامي غيرسياسي چون گروه هاي صوفيه و تبليغ. اسلام اگر چه بنيادي اساسي براي دولت نبود اما فضايي پيرامون عمل سياسي و مرجعيت براي پادشاهان و دولت و چه بسا كه يكي از ابزارهاي دولت براي سيطره و كنترل جامعه و تحكيم قدرت و ثبات آن تلقي مي شد. جامعه مدني نيز از دين براي سازماندهي و حمايت از خود استفاده مي كرد. اين نكته در مواد گروه اخوان المسلمين و نهادهاي آن و مثل حزب جبهه عمل اسلامي و جمعيت مركزي اسلامي كه اخوان المسلمين در اوايل دهه شصت آنها را تاسيس كرد روشن است. جمعيت ياد شده بعدها به يك موسسه غول پيكر تبديل شد كه يك بيمارستان اسلامي و ده ها مدرسه و درمانگاه و موسسه را در اختيار دارد. همچنين انجمن حفظ قرآن كريم كه ده ها مركز را اداره مي كند و در آن ده ها هزار دانشجوي دختر و پسر مشغول به تدريس و تحصيل هستند. يا گروه دختران [فاديةالطباع] كه بزرگ ترين و قوي ترين تجمع ديني زنان است و جمعيت فرهنگ اسلامي كه دانشكده علمي اسلامي را كه يكي از بزرگ ترين مراكز تحصيلي در اردن است در اختيار دارد. يا انجمن فرهنگ اسلامي كه كارها و فعاليت هاي گروه حبشيان اردن يا پيروان شيخ الهروي - مقيم لبنان - را پوشش مي دهد. يا دانشگاه ها و مدارس ويژه اي كه در زمينه آموزش و كمك رساني و بهداشت تحت نام موسسات اسلامي فعاليت مي كنند و در تمام سطوح جامعه گسترش يافته اند.
اردن؛ مخالفت سياسي و اسلام
در قلمرو مخالفت سياسي، اسلام براي گروه اخوان المسلمين و حزب التحرير يك چارچوب كلي و انگيزه اصلي بود. پس از خروج سازمان هاي فلسطيني از اردن گروه اخوان المسلمين شروع كرد تا سازمان هاي فلسطيني را در چارچوب سازماني و سياسي فلسطيني هاي مقيم اردن جذب خود كند. به اين ترتيب، اسلام سياسي به چتري براي عمل و تجمع فلسطيني ها تبديل شد و جنبش حماس و جنبش اسلامي منبعي شد كه با حمايت فلسطيني ها، رژيم سياسي حاكم بر اين كشور را به چالش مي طلبيد. وقتي جنبش اسلامي در سال ۱۹۹۶ انتخابات مجلس را در اردن تحريم كرد به وضوح نشان داد كه جامعه فلسطيني مقيم اردن، اساسا بر اين جنبش تكيه دارد و از طريق آن سخن مي گويد و به موازات مواضع دولت خودگردان فلسطين حركت مي كند. انتخابات ياد شده چند نماينده ضعيف فلسطين را مطرح كرد كه از روند كلي و غالب بر افكار عمومي فلسطيني هاي مقيم اردن منزوي بودند. بعدها فلسطيني هاي اردن احساس كردند توافقنامه اسلو بسيار به ضرر آنها تمام شده است و بيم آن مي رود كه آنها را كاملا از دور حل نهايي قضيه فلسطين خارج سازد. از اين رو انتفاضه - و طبعا به رهبري حماس و جنبش اسلامي - به راه افتاد تا با مواضع و شيوه هاي مبارزاتي اش فرصتي را در اختيار آنان قرار دهد و بتواند روند حل مسئله فلسطين را تعديل كرده يا براي يافتن يك فرمول ديگر به تعويق اندازد. تاثير جنبش اسلامي بر سنديكاهاي كارگري و مهندسي و اتحاديه ها و شوراهاي دانشجويي تا آنجا ادامه يافت كه اسلام را از قدرت دولت براي سيطره بر جامعه به پتانسيلي در دست مردم تبديل كرد و به جامعه مدني آنچنان قدرتي بخشيدكه به مقابله با دولت برخيزد. به اين ترتيب دين در رژيم سياسي اردن چند شاخه شد و اگر در يك مرحله مرجعي براي حيات سياسي و عمومي جامعه و هم پيمان با رژيم سياسي حاكم بر كشور بر ضد نيروهاي مخالف قوميت گرا يا چپ گرا بود، در مرحله اي ديگر پوششي شد براي مبارزه سياسي بر ضد دولت و از ابزارهاي جامعه مدني تلقي گرديد كه درصدد سازماندهي و جمع آوري سنديكاها و داوطلبان بود تا جايگزين نهادهاي رسمي سازد.
عبدالله بلقريز در كتاب خود «اسلام و سياست؛ نقش جنبش اسلامي در ساخت حوزه هاي سياسي» معتقد است كه يكي از مهم ترين دستاوردهاي جنبش اسلامي اين بود كه به عمل قومي و سياسي و اصلاح طلبانه يك بعد ديني بخشيد و انرژي و توان ملت را برانگيخت و انحصار دين را كه در اختيار دولت بود و قدرت سياسي از آن براي تحكيم قدرت گسترده خود استفاده مي كرد، شكست و اين گنج معنوي را به ملت بازگرداند و شادابي و كاركرد اجتماعي و آزادي بخش آن را احيا كرد تا سلاحي باشد براي مستضعفان و در مقابله با سركشي و استضعاف.
اما جدال موجود بين سكولاريزاسيون دولت و اجراي شريعت اسلامي - چنانكه بلقريز مي گويد - در حقيقت يك جدال سياسي و بر سر قدرت بود نه يك جدال فكري و فلسفي. بررسي اين امر، به غير از آنچه گفته شد شبيه تفسير اختلاف بين خوارج و مرجئه و شيعه خواهد بود با اين برداشت كه در اساس و پيرامون يك ايمان فكري بوده است. در حالي كه اين سياست بود كه مشكلات خود را به حوزه فرهنگ و تفكر انتقال مي داد و حتي از اين حوزه براي بيان خواسته هاي خود استفاده مي كرد. براي ما - معاصرين - مفيد خواهد بود كه از فرقه ها و مذاهب گذشته درس بگيريم تا خطاهاي گذشته را تكرار نكنيم؛ خطاي فرسودن آگاهي براي حل مشكلاتي كه جز از طريق سياست نمي توان آنها را حل كرد. ما بايد از آن «الفتنه الكبري» درس بگيريم تا دوباره فتنه فكري و جنگ داخلي ديگري به وجود نيايد.
متون ديني شكل خاصي را براي نظام سياسي يا راهكارهاي عمل سياسي و اجتماعي مسلمانان تعيين نكرده است تنها مرجع در اين باره همان تجربه نبوي در دولت مدينه و تجربه خلافت راشدين پس از پيامبر است. يعني دولتي كه بر اساس دين به هر معنايي كه از عبارت يك دولت ديني دريافت مي شود. از اين رو فقدان يك تشريع ديني در حوزه سياست، راه را براي اجتهاد و وضع اصول و چارچوب ها و قوانيني باز گذاشت كه در متون ديني به صراحت وجود نداشت. زيرا شريعت مسلمانان را از برپايي دولت و توسعه جغرافيايي آن و يا بنيانگذاري يك علوم سياسي همراه با دولت منع نمي كرد. اما پس از خلفاي راشدين، تحولات عظيمي در نحوه حكومت و انتخاب حاكمان پديد آمد. همين مسئله نيز تغييرات جوهري خاص را در سلوك سياسي اسلام پديد نياورد بلكه آنها را حفظ و طي دوران هاي بعد باز توليد كرد. امروزه چه بسا تمام دولت هاي عربي و اسلامي نيازمند بازنگري و تدوين دوباره جايگاه دين در امور سياسي و حيات عمومي جامعه هستند. زيرا در نظر رقيبان بين حكومت و نيروهاي مخالف آن محل تنازع است. طي قرون گذشته دولت از دين به نفع خود استفاده كرد تا آنجا كه به نظر مي رسيد نهادهاي دين و اساسا تفكر ديني هم پيمان استراتژيك قدرت است. طبقه حاكم در اين كشورها روابط تنگاتنگي با نهادهاي نيرومند اجتماعي، مثل نيروهاي مسلح، رسانه ها و احزاب، دانشگاه ها كه همه در حكم مراكز فرماندهي عصبي يك جامعه معاصر محسوب مي شوند، دارد. در نظر دولت، دين نيز يكي از اين نهادهاي قدرتمند و تاثيرگذار است كه اگر آن را هم از دست داد هرگز اجازه نخواهد داد رقيبانش از آن بهره برداري كنند.
گاه چنانكه «ميلباند» در كتاب خود «قدرت طبقه و قدرت دولت» مطرح مي كند ممكن است به نفع طبقه حاكم باشد كه در فاصله معيني از دستگاه هاي قدرت مستقيم قرار بگيرد و قوانين اجرايي و سازمان يافته براي عمل اين دستگاه ها را محترم بشمارد. گاه ممكن است اين طبقه حاضر به فداكاري يا تمكين در برابر بعضي اقداماتي شود كه در كوتاه مدت بر ضد منافعش باشد مثل شرايط استثنايي دوران جنگ يا بحران ها و اين مي تواند برداشتي سطحي را القا كند كه دستگاه هاي دولتي مستقل از طبقه حاكم است اما در نهايت اين طبقه حاكم خواهد بود كه از دور يا نزديك روند كلي دولت را كنترل مي كند و در تصميم گيري هاي بزرگ سياسي نقش دارد. رابطه رقابت آميز و دشمنانه بين دولت و جنبش اسلامي در اردن، بايد در پرتو قواعدي تفسير شود كه رفتار دولت ها را به تصوير مي كشد تا آن را بتوان درست فهميد يا براي مشكلاتش راه حلي پيدا كرد. در غير اين صورت دولت ها و جنبش هاي اسلامي همان جدال عقيم تاريخي بين گروه هاي مسلحي را تكرار مي كنند كه به شيوه هاي مختلف بهره برداري كردند، بدون اينكه عمدا يا سهوا - به ماهيت اين رقابت يا حقيقت آن توجهي داشته باشند.
منبع: الجزيرة

نظريه هانتينگتون و اشتباه آمريكا
005585.jpg
احمد بيگدلي
امروزه تقريبا همه كساني كه ارتباطي با سياست و مطبوعات دارند با نظريات هانتينگتون آشنايي كافي دارند.
هانتينگتون واضع نظريه جنگ تمدن هاست. از اين رو نقطه مقابل نظريه پردازان ايراني به خصوص رئيس جمهور خاتمي كه ارائه دهنده گفت وگوي تمدن هاست قرار مي گيرد.
بخش ديگر نظريه هانتينگتون تقسيم بندي جهان در قرن بيست و يكم است كه در آن جهان را به يك ابرقدرت و چند قدرت عمده و چند قدرت منطقه اي تقسيم مي كند و بقيه خيل كشورهايي هستند كه بايد حول اين قدرت ها به صورت اقمار در گردش باشند. طبق نظريه هانتينگتون آمريكا به عنوان ابرقدرت است و در اروپا، آلمان و فرانسه و انگلستان به عنوان قدرت هاي عمده و ساير اعضاي كشورهاي اتحاديه اروپا (۱۳ كشور) جزو قدرت هاي منطقه مي باشند. همچنين در آسياي جنوب شرقي چين و ژاپن قدرت عمده و كره، مالزي و. . . قدرت هاي منطقه اي هستند. در اروپاي شرقي روسيه قدرت عمده و كشورهاي ديگر نظير اوكراين و روسيه سفيد قدرت هاي منطقه اي به شمار مي روند. در منطقه خليج فارس ايران قدرت عمده و عربستان و عراق قدرت منطقه اي درجه دو هستند. به عقيده هانتينگتون آمريكا مي تواند به كمك قدرت هاي منطقه اي قدرت هاي عمده را كنترل كند. بدين سان به خاطر فقدان يك ابرقدرت ديگر در اثر فروپاشي شوروي، اداره جهان در قرن آينده براي آمريكا ساده تر خواهد بود. آنچه در اين نظريه نسبتا كوتاه و كلان فراموش شده يا بهتر است بگوييم سياستمدارهاي آمريكا در انتخابات منطقه براي اعمال نفوذ خود دچار اشتباه شده اند انتخاب منطقه خليج فارس و عراق به عنوان يكي از كشورهاي عضو محور شرارت است. اين رويكرد به جاي آنكه آمريكا را با يك قدرت عمده و يا با چند قدرت عمده به صورت جدا از هم روبه رو نمايد، كاخ سفيد را يك جا در مقابل تمام قدرت هاي عمده و قدرت هاي منطقه اي قرار داده است. ديد استاتيك هانتينگتون و سياستمداران آمريكا باعث اين اتحاد شده است. اتحادي بي سابقه عليه يك جانبه گرايي و خودمحوري آمريكا. فرانسه، آلمان و اتحاديه اروپا و كشورهايي كه در صف پيوستن به اين اتحاديه هستند مجموعه اي را تشكيل مي دهند كه مي تواند در صورت برخورد صحيح و طي كردن راهي خردمندانه و اصولي عليرغم نظريه هانتينگتون به اولين ابرقدرت روبه روي آمريكا تبديل شود.
مجموع ۴۲ كشور نامبرده از جمعيت بيشتري نسبت به ۵۲ ايالت آمريكا برخوردارند و از نظر تكنولوژيك توانايي هاي لازم را دارند. همچنين از نظر نفوذ در مجمع بين المللي (سازمان ملل و ساير سازمان ها) و نيز ارتباط با ساير مناطق جهان از وضعيت مطلوبي برخوردارند. ضمن آنكه در سياست هاي خارجي اشتباهات كمتري نسبت به سردمداران آمريكا مرتكب شده اند و در افكار عمومي مقبوليت بيشتري دارند.
با اين وصف اشتباه هانتينگتون و سياستمداران آمريكا از يك سو و ترس اتحاديه اروپا در از دست دادن منابع انرژي فسيلي در خليج فارس و خزر زمينه هايي است كه اين مجموعه را به سوي شكل دهي ابرقدرتي در برابر آمريكا سوق مي دهد.
توانايي نظامي روسيه و فرانسه خارج از ناتو، ميزان پيشرفت آلمان در صنايع الكترونيك، ابزارسازي و صنايع اتومبيل، ميزان رشد كشورهاي اسكانديناوي در ماشين هاي سنگين (ولو در سوئد و. . . ) و نيز آب و هواي مساعد اين منطقه از نظر توليد مواد غذايي كه از خودكفايي برخوردار است نگراني هاي بيشتري براي كاخ سفيد ايجاد كرده و زنگ خطر را به صدا درآورده است.
قدرت يافتن روزافزون يورو، وجود پول قوي مانند پوند در اين مجموعه، دسترسي اين نقطه از جهان به كانادا و استراليا و اقيانوسيه، رشد محصولات كشاورزي روسيه و صنايع خانگي و نزديكي آنها به منابع انرژي نروژ، خزر و خليج فارس و خاورميانه اين معضل را براي آمريكا پيچيده تر مي كند. اين مجموعه براي تبديل شدن به ابرقدرت و شايد سه ابرقدرت تنها به زمان احتياج دارند. همچنان كه در برخورد آمريكا با عراق سعي در كش دادن مأموريت بازرسان سازمان ملل دارند تا دوره رياست جمهوري از نيمه بگذرد. با توجه به اينكه اگر جورج بوش نتواند تا ۴ ماه ديگر جنگ عليه عراق را آغاز كند، به طور سنتي در نيمه دوم دوره رياست جمهوري بايد به فكر دوره بعد بود كه به احتمال زياد جورج بوش نخواهد بود، لذا مجموعه اروپا زمان كافي خواهند داشت كه پايه هاي اتحاد و گسترش خود را به سمت شرق اروپا پيش ببرند.
از سوي ديگر چين با جمعيت يك ميليارد و چهارصد ميليون نفري خود و با رشد اقتصادي ۸ درصد در طول چند سال گذشته و در دست داشتن سلاح هاي استراتژيك و راه اندازي پروژه هاي كلان چهارصد ميليارد دلاري انتقال آب رودخانه گنگ از جنوب به شمال چين، مي رود تا در تراز قدرت هاي عمده تقريبا مقام اول را در بسياري موارد در جهان احراز نمايد. از سوي ديگر اگر كشور ژاپن با نقش اقتصادي درجه دوم در جهان و كره جنوبي و كشورهاي بازار مشترك آسياي جنوب شرقي را اضافه كنيم مي بينيم عليرغم پيش بيني هانتينگتون هنوز يكي دو سال از قرن جديد نگذشته پايه هاي دو ابرقدرت در آسياي جنوب شرقي در حال شكل گيري است. به مجموعه چين اگر تايوان را هم بيفزاييم وضع كاملا دگرگون مي شود. معلوم نيست آمريكا در آن واحد چگونه مي خواهد در اين همه جبهه كه خود در گشايش آنها بي نقش نيست نبرد كند. به اين چهار ابرقدرت بالقوه، اتحاديه هاي اقتصادي نظير اوپك و اتحاديه كشورهاي اسلامي را هم اضافه كنيم. اوپك با در اختيار داشتن بيش از ۶۰ درصد نفت و گاز جهان در درازمدت كه اين ابرقدرت ها شكل مي گيرد مي تواند به صورت سرباز بسيار مهمي عمل كند.
از اين رو تمام قدرت هاي عمده و اوپك و ديگران تلاش مي كنند قبل از اشغال عراق و جا گرفتن نيروهاي واكنش سريع در خليج فارس وضعيت مناسبي به دست آورند. هند و پاكستان و بنگلادش با جمعيت انبوهشان و تكنولوژي بالاي هند خطر ديگري براي يكه تازي آمريكا هستند. منطقي به نظر مي رسد كه عقلاي قوم در اين كشورها دور هم جمع شده وضعيت جغرافيايي سياسي جهان را يك بار ديگر بررسي نمايند و براي وضعيت آينده اين كشورها در جو ناآرام تصميم گيري كنند. در حال حاضر وضعيت به گونه اي است كه امكان پيدايش ۴ ابرقدرت غير از آمريكا وجود دارد.
۱ ـ انگليس و متحدانش شامل كانادا، استراليا، نيوزلند و. . . ۲ ـ اتحاديه اروپا با چهل و چهار كشور به وسعت يك قاره۳ ـ چين به همراه تايپه، سنگاپور و. . . ۴ ـ ژاپن به همراه كشورهاي آسياي جنوب شرقي
مهم ترين قدرتي كه بعد از اين چهار امكان، مي تواند نقش تعيين كننده داشته باشد با توجه به موقعيت ژئوپلتيك و اقتصادي آن اوپك و ايران است. ايران را مي توان مركز ثقل آينده سياسي دانست. چرا كه ابرقدرت هاي آينده به انرژي نياز دارند و از سويي آمريكا بايد نگرشي جديد پيدا كند چرا كه متحدين ديروز او رقباي امروز اويند. آمريكا مجبور است مانع تشكيل اين چهار ابرقدرت شود، و در خيل كشورهاي جهان سوم همه جا با اين ۴ قدرت كه اين بار نه از جنس سرخ و خرس بلكه از جنس خود اويند مبارزه كند. ۱ ذهنيت استاتيك هانتينگتون وقتي بيشتر آشكار مي شود كه او جنبش هاي مردمي را به حساب نياورده است كه اگر نگوييم تعيين كننده نهايي هستند تأثيرات مهمي بر روند اوضاع داشته اند و خواهند داشت. ضمن آنكه كنترل انرژي به نوعي كنترل اين قدرت هاست.
پي نوشت:
۱ ـ بررسي حركت آمريكا در سازمان ملل و همچنين موقعيت پاول در كنفرانس داووس وضع جديد را بهتر نشان مي دهد.

حاشيه جهان
• ناكارآمدي تحريم ها
كابينه دولت بوش طي ماه هاي اخير دو پاره شده است و اعضاي ارشد دولت آمريكا اكنون در دو سوي صف جنگ طلبان و صلح طلبان قرار گرفته اند اما آنچه اكنون هر دو طرف در موردش به اتفاق نظر رسيده اند اين است كه اعمال تحريم هاي اقتصادي ديگر ثمره اي در بر ندارد و كشورهايي كه مورد تحريم قرار مي گيرند به راحتي مي توانند تحريم هاي اعمال شده را دور بزنند.
مجله آمريكايي تاون هال با اشاره به اينكه از دهه سوم قرن بيستم ميلادي به اين سو تحريم هاي اقتصادي يكي از ابزارهاي تنبيهي و اهرم هاي فشار دولت امريكا بوده است به اين واقعيت اشاره مي كند كه با توجه به تغيير شرايط تجاري، سياسي در جهان ديگر نمي توان روي اعمال تحريم ها به عنوان عاملي بازدارنده حساب باز كرد و دولت آمريكا بايد به شيوه هاي جديد روي آورد. از محتواي مقاله تاون هال چنين برمي آيد كه استراتژي جديد ايالات متحده آمريكا در برابر دشمنان صرفا به كارگيري توان نظامي است.

• هشدار به كشورهاي خليج فارس
005570.jpg

نيروي دريايي آمريكا به خطوط كشتيراني و شركت هايي كه در محدوده خليج فارس نسبت به جابه جايي كالاهاي تجاري اقدام مي كنند هشدار داد احتمال وجود مين هاي دريايي سرگردان در آب هاي اين منطقه به شدت افزايش يافته است. فرماندهي نيروي دريايي ارتش آمريكا ادعا كرده بخش وسيعي از سواحل غربي خليج فارس توسط عراقي ها مين گذاري شده كه اكثر اين مين ها رها شده هستند و مهار نشده اند.
در بيانيه مذكور همچنين تصريح شده ناوگان دريايي ائتلاف تحت رهبري آمريكا مستقر در خليج فارس در صورت مشاهده هر شناور مشكوك و كشتي هايي كه اقدام به مين گذاري كنند بلافاصله آنها را هدف قرار خواهند داد و تاكيد شده هيچيك از كشورهاي منطقه نبايد از طريق پايانه هاي نفتي و كشتي هاي نفتكش خود در آب هاي خليج فارس نفت رها سازند چرا كه اين اقدام علاوه بر آلوده كردن آب ها مانع از فعاليت يگان هاي دريايي نيروهاي تحت رهبري آمريكا مي شود.

• دكترين جديد آمريكا
بوش در نطق اواخر سال گذشته خود كه در آن از عزم كاخ سفيد براي ورود به فاز نظامي عليه عراق خبر داد از دكترين جديد آمريكا پرده برداشت. بر اين رويكرد جديد قاعده اي خاص حاكم است: «در عصر دشمنان نامريي كه بدون اخطار و اعلان قبلي وارد جنگ شده و دست به حمله مي زنند به انتظار نشستن براي وارد عمل شدن پس از تحركات اوليه دشمن تا آنچه انجام مي شود دفاع از خود تلقي شود، خودكشي محض است. »
روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز در يكي از مقالات خود از تغيير استراتژي دفاعي آمريكا توسط بوش خبر مي دهد، استراتژي اي كه طي پنجاه سال گذشته سنگ بناي تصميم گيري هاي نظامي در اين كشور بوده است. تلاش آمريكا براي تغيير رژيم در عراق حتي با توسل به زور و قوه قهريه سرآغاز فصل تلقي شده است كه ايالات متحده راسا و آشكارا در صدد شكل دهي به نظم نوين جهاني واشنگتن برخواهد آمد.

• حصار اسرائيل
005580.jpg

آريل شارون نخست وزير اسرائيل در يكي از جلسات كابينه كشور يهود اعلام كرد قصد دارد با تكميل ديوار دفاعي، سرزمين هاي فلسطين را به محاصره درآورد و دو سوي اين ديوار را كاملا از هم جدا كند. اين مسئله كه پس از افشاي تصميم مقامات اسرائيل مبني بر مخالفت با استقلال همه جانبه فلسطينيان و عدم برخورداري كشور فلسطين از همه حقوق و شرايطي كه ملل مستقل از آن بهره مند هستند در رسانه هاي غربي درج شد موجبات خشم فلسطينيان را فراهم آورده است.
مقامات دولت خودگردان فلسطيني ضمن مخالفت شديد با طرح اسرائيل براي ايجاد حصار بين دو طرف تاكيد كردند ساخت اين ديوار موجب خواهد شد سرزمين هاي فلسطيني به زنداني بزرگ تبديل شود و با توجه به اينكه فضاي اين منطقه تحت كنترل ارتش اسرائيل است فلسطينيان عملا از زمين، دريا و هوا در محاصره ارتش اسرائيل خواهند بود.

• شبح شيميايي
سربازان عراقي به تسليحات شيميايي تجهيز شده اند. شبكه خبري فاكس نيوز در گزارشي ادعا كرد بخش اعظم سربازان مستقر در قسمت هاي مركزي عراق از تسليحات شيميايي استفاده مي كنند. فاكس نيوز با اشاره به اظهارات هفدهم مارس (۲۶ اسفند گذشته) صدام حسين كه گفته بود عراق زماني براي دفاع از خود در برابر ايران و اسرائيل نسبت به تدارك تسليحات شيميايي اقدام كرده بود اين بيانات را مويد امكان به كارگيري گسترده تسليحات شيميايي از سوي عراق دانسته است.
اواخر سال گذشته و پس از حدود يك سال پافشاري ايالات متحده بر وجود تسليحات كشتار جمعي در عراق همين اظهارات صدام عامل صدور ضرب الاجل ۴۸ ساعته بوش براي خروج خانواده رئيس جمهور عراق از اين كشور بود. اين در حالي است كه فاكس نيوز در گزارش خود تصريح مي كند اسرائيل تسليحات شيميايي در اختيار دارد.

نگاه كارشناس
ماسك هاي ضدگاز شيوه زندگي در اسرائيل
005575.jpg
روبرت سارنر
ترجمه: مسعود رجبي
بيت المقدس: عليرغم شواهدي كه وجود دارد اما حمله دوباره به اسرائيل باور كردني نيست. اوضاع كمي ترسناك است اما نه آن گونه كه در جنگ خليج فارس بود. در آن زمان همه چيز به شدت نگران كننده بود اما شرايط فعلي وخامت اوضاع كمتر است.
وقتي من و همسرم براي تعويض ماسك هاي ضدگاز به يك مركز پليس رفتيم مسئله به شكل عجيب و غريبي عادي بود. در هر حال اولين بار نبود كه ما به اين مركز مي آمديم.
با چشم انداز جنگ تازه آمريكا عليه عراق، اسرائيل دوباره خود را براي حملات احتمالي عراق آماده مي كند. به صورت بخشي از اين تلاش دولت اسرائيل، شهروندان را ترغيب مي كند تا تجهيزات دفاع شهري خود را (يا همان ماسك هاي ضدگاز) به روز نمايند. براي اين كار مراكز جديدي ايجاد شده است و همچنين آگهي هايي منتشر شده است كه در آن اين شعار به چشم مي خورد. «ماسك هاي ضدگاز ـ بخشي از زندگي هستند. »
ارتش اسرائيل به منظور آماده سازي مردم در برابر حملات احتمالي عراق ۳۲ مركز را در سراسر كشور راه اندازي كرده است كه سه عدد از اين مراكز در بيت المقدس قرار دارند. يكي از اين سه مركز داخل يك فروشگاه بزرگ قرار دارد. در گوشه اي از فروشگاه تعدادي سرباز زن و مرد در حال انجام فعاليت در اين مركز هستند. وقتي به آن ها نگاه مي كردم ناگهان ذهنم ۱۲ سال پيش را به خاطر آورد.
در اكتبر ۱۹۹۰ نيز من و همسرم در صفي قرار گرفته بوديم كه در آن منتظر دريافت خدمات دفاع شهري بوديم. اين واقعه دقيقا به روزهاي قبل از شروع جنگ خليج فارس بر مي گردد. در آن زمان ديكتاتور عراق، كويت را اشغال كرده بود و تهديد كرده بود كه با موشك هاي دوربرد و سلاح هاي غيرمتعارف خود اسرائيل را به خاكستر تبديل خواهد كرد. در آن زمان نيز بيت المقدس در حال تجهيز كل جمعيت خود ـ از جمله مهاجران تازه وارد ـ به ماسك هاي ضدگاز بود. در آن زمان من نيز به عنوان يك مهاجر تازه وارد، همه آن رويدادها را به منزله ورود خود به يك واقعيت سوزان تلقي مي كردم. واقعيت سوزان زندگي در خاورميانه. در طول جنگ خليج فارس صدام با شليك ۳۹ موشك اسكاد به اسرائيل به تهديد خود عمل كرد. خوشبختانه هيچ يك از موشك ها به تسليحات شيميايي يا بيولوژيك كه صدام اسرائيل را از آن ترسانده بود ـ مجهز نبودند.
نسبت به اوضاع و احوال جنگ خليج فارس، امروز اضطراب عمومي كمتري وجود دارد. ارتش اسرائيل با اشاره به سيستم جديد دفاع ضدموشكي خود و ضعف وزارتخانه عراق ادعا مي كند كه شرايط نسبت به سال ۱۹۹۱ بهتر است و بغداد نيز نسبت به آن زمان در وضعيت بدتري به سر مي برد.
اين به آن معني نيست كه اسرائيل، آسوده خاطر است. ارتش اسرائيل از مردم خواسته كه ماسك هاي جديد را تحويل گيرند. وزارت بهداشت در پي آن است كه كل جمعيت را در برابر آبله واكسينه كند و وزارت آموزش نيز تمارين وضعيت اضطراري را در مدارس به پا نموده است. شهرداري ها، پناهگاه هاي عمومي كه به هنگام بمباران مورد استفاده قرار مي گيرند را از نوساماندهي كرده اند و برنامه هايي را جهت تخليه مردم در شرايط اضطراري آماده نمودند.
ترديدي نيست كه مردم تل آويو و رامات گان (Ramat Gan) كه در سال ۱۹۹۱ ميلادي بيش از همه متحمل حملات موشك هاي عراق شدند از مردم بيت المقدس نگراني هاي بيشتري داشته باشند. بسياري از مردم اسرائيل احساس مي كنند كه صدام جسارت شليك موشك به سوي بيت المقدس را نخواهد داشت زيرا ممكن است اين موشك ها به مسجدالاقصي ـ سومين مكان مقدس مسلمين ـ و يا مناطق عرب نشين بيت المقدس اصابت كند. اما يك ديكتاتور مستاصل به هيچ وجه قابل پيش بيني نيست.
در مراكز توزيع تجهيزات دفاع شهري خدمات به صورت رايگان ارائه مي شود. در كمتر از ده دقيقه ما ماسك هاي خود را با ماسك هاي مدل جديد عوض كرديم. اين ماسك ها به لوله اي جهت نوشيدن آب و نيز سرنگ هايي با پادزهر حملات گازهاي ضداعصاب مجهز هستند.
من آرزو مي كنم كه ميليون ها ماسك ضدگازي كه اكنون در خانه ها وجود دارد هرگز مورد نياز واقع نشوند. آرزو مي كنم كه اين تجهيزات روزي به وسايلي كه به عصر گذشته تعلق دارند تبديل شوند. مانند ماشين هاي تلكس اما در هر حال شايد شعار ارتش ـ ماسك هاي ضد گاز، بخشي از زندگي ـ هر چند تا اندازه اي درست باشد.
منبع: كريستين ساينس مانيتور

جهان
ادبيات
اقتصاد
ايران
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |