بررسي شيوه پوشش خبري جنگ عراق از صداوسيما
جنگ در سايه
سياست خبري صدا و سيما در انعكاس اخبار نظامي اين است كه قدرت دفاعي نيروهاي عراقي را بيش از آنكه هست نشان دهد و اگر قدرت دفاعي نيروهاي عراقي آنگونه بود كه صدا و سيما نشان مي داد تا چند ماه ديگر هم نيروهاي مهاجم نمي توانستند به حوالي بغداد وارد شوند اما ديديم كه اين گونه نشد
گروه ايران، اكرم ديداري: اينك، مردم جهان نظاره گر دو جنگ هستند؛ جنگ در دنياي «واقعي» و جنگ در دنياي «رسانه اي». بحران كنوني در عراق دومين بحران در هزاره سوم ميلادي است كه با دو بازنمود «واقعي» و «رسانه اي» همراه است. دو سال پيش در رويداد يازدهم سپتامبر و امسال در رويداد بيستم مارس، افكار عمومي جهان رقابت رسانه ها را در عصري كه مي رود تا «جامعه اطلاعاتي» و «حق اطلاع» را براي شهروندان خود مهيا سازد، به نظاره نشسته اند. نظاره اي كه ديگر همچون دهه هاي گذشته با «اقناع» و «پذيرش» نسبت به هر آنچه از يك رسانه ارائه مي شود، همراه نيست. به دليل تنوع و تكثر رسانه ها، نگاه مخاطب همراه با «ترديد» و «شبهه» نسبت به آنچه عموما از دريچه تلويزيون هاي بين المللي و ملي به خصوص در شرايط بحراني جنگ، به آنان «تزريق» و «القا» مي شود و با اين پرسش اساسي همراه است كه به راستي جنگ واقعي كدام است؟ جنگ در سرزمين هاي خشك پر از مين افغانستان و عراق با ملت هايي تحت ستم و ديكتاتوري طالباني و صدامي يا جنگ در شاهراه هاي اطلاعاتي در گذرگاه هايي كه منافع سياسي - اقتصادي كانون هاي قدرت، راه را براي جريان آزاد اطلاعات، ناهموار مي سازد.
• • •
انگاره جنگ در رسانه ها
واقعيت غم انگيز دنياي امروز آن است كه هنوز جنگ و كشمكش ساده ترين و قابل دسترس ترين ابزار براي تامين منافع شناخته مي شود، هنوز انديشه جنگ در اذهان پرورش مي يابد و هنوز ادبيات نفرت ترويج مي شود و غم انگيزتر از آن، رسانه ها كه بايد منادي صلح و تفاهم باشند و ذائقه «جنگ خواهانه» كانون هاي قدرت را تغيير دهند، با انگاره سازي و اصرار بر ارزش هاي خبري «درگيري»، «جنگ»، «تضاد» و «كشمكش» قرباني همان ذائقه «جنگ خواهانه» مي شوند و مي كوشند همچون گذشته با شليك گلوله هاي جادويي، پيام ها و تصاوير «ديگري» را به افكار عمومي تزريق كنند تا به محض اصابت، انگاره موردنظرشان در اذهان مخاطبان شكل گيرد. گويي مخاطب، منفعل است، آن هم در عصري كه تنوع و تكثر رسانه اي، سايت هاي خبري و اطلاع رساني و حتي وبلاگ هاي شخصي با توليد و توزيع Online اخبار و اطلاعات حس كنجكاوي مخاطب را برمي انگيزاند تا مرز «واقعيت» را از واقعيت «واقعي نمايان شده» يا واقعيت «مخدوش و سانسور شده» تشخيص دهد. نمايش تصوير زنده و واقعي برخورد هواپيماها با برج هاي نماد ثروت وقدرت آمريكا از دريچه دوربين هاي تلويزيون آمريكا در روز يازدهم سپتامبر و تاثيري كه اين تصوير Online در تهييج احساسات افكار عمومي آمريكا براي ترك محيط كار و منزل و حضور در محافل عمومي به همراه داشت و مي رفت كه تعلق خاطر آمريكايي ها را نسبت به دولت بوش به دليل فروپاشيده شدن نماد اين ابرقدرت كاهش دهد، به يكباره زنگ خطري را براي سياستمداران آمريكا نواخت كه آنان را بر آن داشت تا در جريان جنگ ديگر اجازه ندهند دريچه تلويزيون هر آنچه را «هست» نمايش دهد. تصوير بايد تصوير «ديگري» مي شد تا مخاطبان آمريكايي كه براي نخستين بار پس از سال هاي طولاني، طعم مرگ غريبانه و تروريستي هموطنان خود را چشيده بودند و احساسات آنان براي همدردي و همدلي با هر قرباني جنگ در هر سرزميني، جريحه دار شده بود؛ از نواخته شدن صداي طبل جنگ آمريكا در افغانستان خرده نگيرند. از اين رو بود كه در سرزميني كه مهد آزادي رسانه اي ناميده مي شد و آغازگر ادبيات آزادي رسانه اي بود، سانسور رسانه اي با توجيه حفظ امنيت ملي خودنمايي كرد؛ اتفاقي كه عموما در كشورهاي جهان سوم مشاهده مي شود.
دروازه باني خبر و تصوير جنگ در شركت هاي چند مليتي رسانه اي و شبكه هاي بين المللي كه مدعي مقابله با سانسور بودند، از محافل نظامي و سياسي آمريكا ديكته شد. شبكه هاي خبري و تلويزيوني ابزار تبليغات سياسي - نظامي دولت آمريكا شدند و مي توانستند در به كارگيري اين شيوه از پروپاگاندا موفق باقي بمانند اگر شبكه اي از خاورميانه، تصاوير واقع بينانه و حرفه اي از آنچه بر هر دو طرف درگير جنگ رفته بود، نمايش نمي داد. اگر در روز يازدهم سپتامبر يك بنيادگراي اسلامي از افغانستان عظمت و ابر قدرتي آمريكا را در دنياي واقعي فرو ريخت، عظمت و ابر قدرتي آمريكا در دنياي رسانه اي نيز با تلويزيون ماهواره اي «الجزيره» كه اجازه داد تا صدا و تصوير مخالف هم در كنار صدا و تصوير موافق شنيده و ديده شود، فرو ريخت.
اين ماجرا بار ديگر در جنگ عراق رقم خورده است. اين بار نيز رسانه هاي خبري آمريكا از انعكاس آزادانه و مستقلانه اخبار و تصاوير جنگ عراق محروم شده اند و بار ديگر اخبار و تصاوير مخدوش شده اي از واقعيت جنگ از شبكه هاي تلويزيوني آمريكايي و انگليسي ارائه مي شود. آمار نظاميان آمريكايي و انگليسي كشته شده در جنگ عراق نيز با سانسور و دستكاري ارائه مي شود تا مبادا احساسات ضد جنگ افكار عمومي آمريكا و انگليس زنده شود. با اين وجود، جهان به قدري كوچك شده و مرزهاي جغرافيايي چنان از بين رفته كه ديگر كسي به مشاهده يك كانال تلويزيون بسنده نمي كند. شبكه هاي مختلف ماهواره اي و سايت هاي متعدد اينترنتي به طور مرتب توسط مخاطبان پيگير وقايع و رويدادهاي جنگ عراق بازخواني، مرور و با يكديگر مقايسه مي شوند و هيچ خبري نمي تواند «مسكوت» بماند؛ حتي اگر آمريكا و انگليس، شوراي نظامي براي دروازه باني اخبار و تصاوير جنگ تدارك ببيند و خبرنگاراني كه به انعكاس واقع بينانه رخدادهاي جنگ مي انديشند و عمل مي كنند از صحنه واقعي جنگ اخراج شوند.
سكوت خبري يا اخبار مخدوش
گرچه طبيعي مي نمايد كه در شرايط فوق العاده جنگ، سياست هاي خبري و اطلاع رساني كشورها به ويژه كشورهاي درگير جنگ دستخوش تغيير و تحول و محدوديت شود و سكوت خبري براي حفظ امنيت ملي و مصالح كشورها، پذيرفتني تلقي شود اما وارونه و مخدوش جلوه دادن وقايع ديگر پذيرفتني نيست حتي در شرايط ويژه جنگ. ذهن جست وجوگر مخاطب براي دستيابي به خبر واقعي جنگ، چنان نمود عيني يافته است كه حتي برخي شبكه هاي خبري بين المللي را كه عمدا يا سهوا اخبار تصرف شهرها را به اشتباه منعكس مي كنند، به عذرخواهي از مخاطب وامي دارد. عذرخواهي اي كه گرچه ممكن است به لحاظ سياسي، بستر مناسب تري را براي اعتراض كشورهاي مخالف سياست هاي طرف هاي درگير جنگ فراهم سازد اما از منظر افكار عمومي موجب بازسازي اعتماد از بين رفته به آن رسانه مي شود.
البته فقط آمريكا، انگليس و عراق به عنوان طرف هاي مستقيم درگير جنگ، نيستند كه سياست هاي خبري محدود كننده اي را در انعكاس وقايع جنگ به رسانه هاي خود ديكته كرده اند. پيامدهاي بحران عراق در منطقه به ويژه تهديد منافع سياسي - اقتصادي كشورهاي همسايه عراق، اين كشورها را نيز بر آن داشته است تا بر اساس تعاريف و برداشت خود از امنيت ملي، موضع گيري مشخص خود را در عرصه سياست خارجي درخصوص اين جنگ اعلام كنند و از رسانه هاي خود انتظار داشته باشند كه پايبندي خود را در حفظ و رعايت اين موضع گيري به منصه ظهور برسانند.
موضع رسانه اي ايران
در ايران از زمان طرح احتمال حمله آمريكا به عراق نوع مواجهه دستگاه ديپلماسي كشور با بحران در كشور همسايه عراق مورد بحث و تبادل نظر محافل رسمي و سياسي قرار گرفت و گرچه در برخي محافل سياسي اظهارنظرهاي افراطي درخصوص لزوم واكنش فعال ايران نسبت به جنگ در عراق شنيده مي شود اما با قطعي شدن زمان حمله آمريكا و انگليس به عراق، موضع رسمي دستگاه ديپلماسي كشور «بي طرفي فعال» اعلام شد. درواقع تصميم حكومت ايران بر اين بود كه با محكوم كردن جنگ و قرباني شدن ملت ها به خاطر تخاصم دولت ها، از هيچ يك از طرفين جنگ جانبداري نكند و موجبات تحريك هيچ يك از آنها را عليه ايران فراهم نسازد. به بيان ديگر، در دفاع يا محكوميت دولت هاي درگير جنگ، موضع «بي طرفي» و در دفاع از حقوق مردم عراق موضع «فعال» اتخاذ كند. اين موضع پيشتر در جنگ آمريكا در افغانستان نيز اعلام شده بود.
به دنبال اعلام رسمي موضع ايران، برخي اخبار غيررسمي از توصيه به رسانه هاي خبري درخصوص دقت لازم در نحوه انعكاس اخبار مربوط به بحران احتمالي در عراق و رعايت چارچوب هاي امنيت ملي و موضع رسمي ايران در قبال اين بحران، حكايت مي كرد. گرچه اين دغدغه و توصيه در جنگ آمريكا در افغانستان نيز وجود داشت اما در جنگ عراق به دو دليل اهميت مضاعف يافته بود. نخست به دليل آنكه هر دو دولت درگير جنگ (آمريكا و عراق) از پيشينيه رابطه مثبت با ايران برخوردار نيستند و كنترل موضع «بي طرفي» در قبال موفقيت يا شكست آمريكا و عراق دشوارتر از كنترل موضع «بي طرفي» در قبال موفقيت يا شكست آمريكا و افغانستان بود. دليل دوم اين بود كه مناقشه درباره بحث رابطه با آمريكا طي دهه دوم پس از انقلاب اسلامي و به ويژه در سال هاي اخير از سطح محافل و احزاب سياسي به عرصه عمومي كشيده شده است و به لحاظ اجتماعي نيز كنترل اين مناقشه دشوارتر بود. علاوه بر اين، عملكرد برخي رسانه هاي خبري كشور در مواجهه با جنگ آمريكا در افغانستان و شائبه مخدوش شدن موضع رسمي دستگاه ديپلماسي كشور از سوي يك رسانه ملي و عمومي بر اين نگراني افزوده بود.
جانبداري در بي طرفي
آغاز جنگ در عراق با ايام تعطيلات نوروز در ايران همراه بود. گرچه روزنامه هاي سراسري كشور، به طور غيررسمي به انتشار ويژه نامه جنگ در ايام تعطيلات ترغيب و تشويق شده بودند و چند روزنامه نيز از همان روز نخست جنگ، ويژه نامه هايي را منتشر كردند اما در ايران صدا و سيما تنها رسانه اي بود كه مي توانست اخبار لحظه به لحظه جنگ را به اطلاع مخاطبان خود برساند و غيبت مطبوعات، مسئوليت اطلاع رساني اين واقعه مهم از سوي صدا و سيما را دو چندان كرده بود.
دو روز اول جنگ، اطلاع رساني سريع و لحظه به لحظه و تقريبا بي طرفانه شبكه هاي مختلف صدا و سيما از وقايع و رويدادهاي جنگ مورد توجه همگان قرار گرفت اما با كند شدن پيشروي نظاميان آمريكايي و انگليسي در خاك عراق كه بر خلاف پيش بيني تصرف ۳ روزه بود و به ويژه پس از برگزاري تظاهرات خودجوش ضد جنگ در بسياري از كشورهاي جهان، حتي آمريكا و انگليس، شيوه اطلاع رساني اخبار جنگ متحول شد. از آن پس اخبار مربوط به احتمال شكست آمريكا در جنگ، مقاومت و ايستادگي عراق در برابر حملات، اذيت و آزار غيرنظاميان نسبت به نظاميان، و تظاهرات ضد جنگ در جهان و تلفات و خسارات جاني جنگ در تصاوير و اخبار بيشتر مورد استفاده قرار گرفت. نوع تحليل ها و ادبيات به كار رفته در برنامه هاي رسانه ملي گلايه و اعتراض هايي را برانگيخت و موجب شد كه انتقادهايي نسبت به شيوه اطلاع رساني اخبار جنگ مطرح شود.
برخي محافل سياسي اين رسانه را به نقض موضع رسمي كشور مبني بر «بي طرفي فعال» متهم كردند. به طوري كه در نخستين جلسه مجلس شوراي اسلامي، عملكرد اين رسانه از سوي نمايندگان مجلس مورد اعتراض و انتقاد قرار گرفت؛ انتقادي كه پيشتر درباره عملكرد اين رسانه در انعكاس اخبار جنگ افغانستان صورت گرفته بود.
الهه كولايي عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس در تذكر آيين نامه اي تصريح كرده بود كه «برخلاف اعلام سياست بي طرفي جمهوري اسلامي ايران، صدا و سيما از آغاز جنگ از رژيم سفاك بغداد حمايت مي كند در حالي كه وظيفه آن اطلاع رساني بدون جانبداري است. » به گفته اين نماينده مجلس، «صدا و سيما فقط خبر مي دهد كه اين قدر بمب به عراق اصابت كرد و چند كودك كشته و زخمي شدند. تنوعي در اين خبرها نيست و با اين شيوه فقط يك گوشه از وقايع جنگ بازگو مي شود وگوشه اي ديگر، مسكوت مي ماند. . . وظيفه ما دفاع از منافع مردم ايران است. درست است كه دلمان براي مردم عراق مي سوزد اما آنان هم با سياست صدام، جلوي توپ و تانك قرار گرفته اند. اين سياست صدام است كه جنگ را به شهرها كشانده تا افكار عمومي دنيا تهييج شود. جلسه شوراي امنيت ملي نيز براي اين تشكيل شد كه از منافع مردم ايران دفاع كند نه از منافع عراق. »
كولايي تاكيد كرد كه «وقتي ما مي گوييم آمريكا نتوانست در القاي سياست هايش موفق باشد و انحصار خبري او شكست، چرا بايد سعي در القاي خواسته هايمان از طريق رسانه ها داشته باشيم و يك تجربه شكست خورده را در پيش بگيريم؟ ما هنوز نپذيرفته ايم آنچه مطلوب ما است الزاما با آنچه كه در حال وقوع است، يكي نيست. بهتر است قبل از اينكه واقعيت به صورتمان بخورد، آن را ببينيم. »
در پاسخ به اظهارات اين عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس، عزت الله ضرغامي معاون پارلماني صدا و سيما تصريح كرد كه «مدعيان اطلاع رساني جانبدارانه از صدام و رژيم بعث، يقينا هيچ مورد و مصداقي در اطلاع رساني صدا و سيما در جهت اثبات ادعايشان پيدا نخواهند كرد. . . شيوه اطلاع رساني صدا و سيما در مورد جنگ آمريكا عليه عراق مورد تاييد مقامات مسئول و ناظر به مصوبات كميته جنگ شوراي عالي امنيت ملي است. »
بي اطلاعي شوراي نظارت صدا و سيما
«هشت سال به مردم كشورمان گفتيم و از آنها خواستيم كه با صدام بجنگند حال مي گوييم از مردم عراق دفاع كنيم. فقط صدام و دولت او نبود كه با ما جنگيد مردم عراق نيز با ما جنگيدند و جوانان ما را به شهادت رساندند. مردم عراق، فوج فوج در جانبداري از حزب بعث حاكم به جنگ ما برخاستند لذا جانبداري ما در اين جنگ، به هيچ وجه منافع ملي را تامين نمي كند. » اين بخشي از اظهارات سيد ناصر قوامي عضو شوراي نظارت بر صدا و سيما است. وي بروز جنگ عليه حزب بعث صدام را «حقانيت ايران و رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس» و دست «تقديرالهي» در گرفتن انتقام خون شهداي ايران از صدام و حزب بعث مي داند و مي گويد: «بر اساس ذيل اصل ۱۶۵ قانون اساسي شورايي مركب از دو نماينده از هر يك از قواي مجريه، مقننه و قضاييه موظف به نظارت بر عملكرد صدا و سيما هستند. گرچه تفسير شوراي نگهبان از وظيفه نظارت مصرح در اصل ۹۹ قانون اساسي نظارتي استصوابي و نه استطلاعي است اما حتي نظارت استطلاعي شوراي نظارت بر صدا و سيما تاكنون محقق نشده است چه رسد به نظارت استصوابي. اگر ما نظارت اين شورا را استطلاعي بدانيم، صدا و سيما موظف است كه سياست خبري خود را به اطلاع شوراي نظارت بر اين سازمان برساند و اعلام كند كه در پوشش خبري و تصويري جنگ عراق بر اساس چه شيوه ها و دستورالعمل هايي عمل مي كند اما متاسفانه اين سياست ها به شوراي نظارت اعلام نشده است. »
وي ضمن آنكه عملكرد صدا و سيما در پوشش خبري و تصويري جنگ عراق را «جانبدارانه» مي خواند، خبر مي دهد كه: «در جلسه يكشنبه هفته گذشته شوراي نظارت بر صدا و سيما، تصميم گرفته شد مكاتبه اي درخصوص نحوه پوشش خبري اين رسانه با شوراي امنيت ملي و سازمان صدا و سيما صورت گيرد. »
آلودگي سياسي
ولي الله شجاع پوريان نايب رئيس كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي كه رياست كميته تحقيق و تفحص از صدا و سيما را نيز برعهده دارد، بر اين اعتقاد است كه «پوشش خبري صدا و سيما در انعكاس بحران آمريكا و عراق با موضع رسمي كشور، منافات داشته است. »
بر اساس تحليل اين نماينده مجلس «سياست خبري صدا و سيما در انعكاس اخبار نظامي اين است كه قدرت دفاعي نيروهاي عراقي را بيش از آنكه هست، نشان دهد و اگر قدرت دفاعي نيروهاي عراقي آنگونه بود كه صدا و سيما نشان مي داد، تا چند ماه ديگر هم نيروهاي مهاجم نمي توانستند به حوالي بغداد وارد شوند. اما مي بينيم كه اين گونه نشد. »
وي تصريح مي كند «نوع تحولات در منطقه، نشان مي دهد كه ما به طور عمد از واقعيت ها غفلت كرده ايم و تا حدود زيادي ديدگاه هاي سياسي مختلفي را كه در كشورمان نسبت به آمريكا وجود دارد، در رسالت رسانه اي مان دخالت داده ايم. به نظر مي رسد كه سازمان صدا و سيما در چنبره گرايش سياسي گرفتار است و هيچ گاه نمي تواند خود را از آلودگي به ديدگاه هاي سياسي جدا كند. »
به گفته رئيس كميته تحقيق و تفحص از صدا و سيما «رويكرد اين رسانه مورد اعتراض شوراي عالي امنيت ملي هم قرار گرفته است. »
شجاع پوريان از اينكه هيچ نظارتي بر صدا و سيما وجود ندارد، انتقاد مي كند و مي گويد: «ماجراي تحقيق و تفحص از عملكرد اين رسانه، نشان مي دهد كه اين سازمان به نظارت و تذكرات هيچ مرجع نظارتي وقعي نمي دهد و بر همين اساس است كه رويه گذشته اين رسانه در پوشش اخبار جنگ افغانستان اين بار با غلظت بيشتر در جنگ عراق تداوم يافته است. »
به اعتقاد وي، «برنامه هاي بخش هاي مختلف خبري رسانه صدا و سيما نشان مي دهد كه پوشش خبري اخبار جنگ از سوي اين رسانه ملي بر اساس يك برنامه ريزي قبلي است. »
وي ابراز اميدواري مي كند كه با حساسيت سنجيده دستگاه ديپلماسي و امنيتي كشور، اين رسانه در فرصت باقي مانده سياست خبري خود را به شيوه واقع بينانه تر و به دور از هرگونه جانبداري اصلاح كند.
زدودن انديشه جنگ
قبل از عمل به هر كاري، انديشه آن در اذهان شكل مي گيرد. انديشه جنگ نيز پيش از عمل به جنگ و انديشه صلح نيز پيش از عمل به صلح شكل مي گيرد و در اين ميان، روزنامه نگاران، خبرنگاران و گزارشگران مسئول اند كه در ترويج فرهنگ و گفتمان صلح به جاي فرهنگ و گفتمان جنگ پيش قدم شوند. اين پيش قدمي در وهله نخست با پذيرش ذهني ضرورت زدودن «انديشه جنگ رسانه اي» آغاز مي شود و اينجاست كه اخلاق حرفه اي رسانه اي در «گزارش عيني وقايع و رخدادها آنگونه كه هستند نه آنگونه كه اشخاص حقيقي يا حقوقي مي خواهند» رخ مي نمايد و نماد و ملاك قضاوت افكار عمومي مي گردد؛ نمادي كه در صورت پايبندي و عمل به آن، شكاف ميان رسانه و مخاطب را كاهش مي دهد و به پيوستگي هر چه بيشتر مخاطب با رسانه مي انجامد و چنانچه آن رسانه، رسانه اي ملي و حكومتي باشد، موجب اقتدار و استحكام پيوند حكومت و ملت مي شود. در اين صورت مي توان اميدوار بود كه در صورت وقوع جنگ واقعي، مردم جهان ديگر نظاره گر جنگ رسانه اي نخواهند بود بلكه نظاره گر رقابت رسانه اي در انعكاس و بازنمود تصاوير و پيام هاي واقعي از سيماي پليد جنگي خواهند بود كه مي تواند با ادبيات صلح، پايان كشمكش را به ارمغان آورد.
|