نتايج نااميد كننده فولام باعث شده تا حوصله هواداران اين تيم قديمي بدجوري از دست ژان تيگانا سر برود رئيس باشگاه يعني فايد نيز اين را فهميده و به زودي تكليف او را روشن خواهد كرد
ديل جانسون
ترجمه: علي فولادي
بودن يا نبودن؟ نبودن! سرانجام درباره ماندن ژان تيگانا در فولهام به نتيجه روشني رسيديم. آن چيزي كه تا به اينجا مشخص شده، همين است و ديگر قضايا كه محمد فايد، رئيس باشگاه و دارودسته اش درباره آن تصميم خواهند گرفت و آينده باشگاه را براساس آنها پايه ريزي خواهند كرد، هنوز مبهم باقي مانده است.
بنابراين اين روزهاي سرنوشت ساز براي آينده فايد و باشگاه فولهام اهميت ويژه اي دارد. او بايد جانشين مناسبي براي ژان تيگانا، مربي فعلي تيمش بيابد و همه را از اين بلاتكليفي نجات دهد. پس از ناكامي هاي اخير، اولين شايعه هاي تغيير و تحول در ارتباط با الگوبرداري از باشگاه اورتون و جذب يك مربي موفق دست اولي مانند آنها بود. درواقع اورتوني ها و مربي جوان اين تيم، ديويد مويس اسكاتلندي چنان نتيجه درخشاني از همكاري با يكديگر كسب كرده بودند كه هر تبعيتي از آنها منطقي به نظر مي رسيد. از اين روي چندين مربي نسبتا ناشناخته ولي موفق در دسته پايين تر در فهرست نامزدهاي فايد رديف شدند كه آلن پرلو، سرمربي باشگاه ريدينگ، ميكي آدامز از لسترسيتي، پل هارت سرمربي ناتينگهام فارست و جورج برلي از داربي كانتي، برجسته ترين آنها محسوب مي شدند. در اين ميان ميكي آدامز به بهانه نتايج مطلوبش در لستر و برخورداري از تجربه همكاري با فولهام در سال هاي گذشته در كانون توجه قرار داشت و حتي بسياري انتخاب احتمالي او را با توجه به محبوبيتش ميان فولهامي ها، عاقلانه مي پنداشتند. اين مربي چند سال پيش در متن آمد و شد مربيان ديگر مثل ري ويلكينس و سپس كوين كيگان، بي سروصدا از باشگاه جدا شد و به موجب همين دوري از جنجال و كسب نتايج قابل قبول مورد احترام طرفداران فولهام قرار گرفت و از اين روي برخي هواداران بي علاقه نبودند او مجددا هدايت امور را پس از تيگانا برعهده گيرد.
|
|
اما حالا اوضاع كمي فرق كرده و كمتر كسي سراغي از مربياني مانند او مي گيرد. آنچه در حال حاضر خبر اول است، قرار گرفتن يك مربي نام آشنا در مسند هدايت اين تيم لندني است. مربي كه كاملا شناخته شده است و البته پس از سال ها حضور در انگلستان كاملا با شرايط كار آشنا است. اين شخص كسي جز مربي ايتاليايي سال هاي گذشته چلسي يعني جان لوكاويالي نيست كه در حين مسابقه فولهام با بلك برن در هفته گذشته به همراه دوستش، ري ويلكينس، به ورزشگاه آمده بود تا بازي را از نزديك نظاره كند.
آمدن او به ورزشگاه به خودي خود سؤال برانگيز به نظر مي رسيد و همگان به اين فكر افتادند كه احتمالا سرمربي بعدي فولهام خود او خواهد بود. برحسب اتفاق فولهام كه ميزبان بازي هم بود با چهار گل شكست را پذيرا شد تا اين شايع پررنگ تر از هميشه شود.
در عين حال، همراه ويالي در اين مسابقه يعني ويلكينس پس از رودررويي با خبرنگارها، از خبرهاي مربوط به پيوستن خود و همكارش ويالي به باشگاه فولهام اظهار بي اطلاعي كرد و خاطرنشان ساخت باشگاه فولهام از آنها درخواست نكرده تا به ورزشگاه آيند و تنها بهانه آمدن آنها به تماشاي اين مسابقه تقاضاي سرمربي فعلي بلك برن، گراهام سونس بود كه دوست قديمي خود او و ويالي به شمار مي آيد. سپس ويلكينس در پاسخ به خبرنگاري كه از او پرسيده بود درصورت ارائه پيشنهاد فولهامي ها به ويالي، اين مرد ايتاليايي هدايت اين تيم را برعهده خواهد گرفت يا نه، گفت همه چيز امكان دارد و درواقع همه چيز را در هاله اي از ابهام باقي گذاشت.
درواقع پاسخ هاي ويلكينس به صورتي تنظيم شده بود كه جاي هيچ گونه ترديدي در صحت جملات او باقي نمي گذاشت. او راست مي گفت سونس مدت ها با ويالي در سامپدوريا همبازي بوده و با خود او هم سال ها در گلاسكو رنجرز كار كرده است. اما نكته مهم ديگر اين است كه جدي شدن همكاري احتمالي ويالي با فايد در حالي شنيده مي شود كه پيش از اين تصور مي شد اين مرد ايتاليايي به كشورش، جايي كه هم اكنون در آن زندگي مي كند، باز مي گردد و مربيگري يكي از باشگاه هاي آنجا را برعهده خواهد گرفت. اما با اين وصف مشخص شد فعلا داستان او در جزيره ادامه دارد و اين مربي نسبتا جوان قصد دارد به هر طريقي خرده حساب هاي مانده خود را با فوتبال انگلستان تصفيه كند كه در اين ميان اعاده حيثيت و آبرو پس از اخراج از واتفورد دسته اولي در اولويت قرار دارد. اين باشگاه پس از اخراج ويالي از چلسي كه به همراه اين تيم پنج افتخار قابل ذكر را به دست آورده و از اين سو موفق ترين دوره زندگي چلسي را رقم زده بود، تصميم گرفت با اتكا به محبوبيت كم نظير اين چهره كاريزماتيك، سرمايه گذاري گسترده اي انجام دهد و براي موفقيت در سطح اول فوتبال بريتانيا دورخيز نمايد، پيش بيني هايي كه البته نادرست از كار درآمد و پس از عدم موفقيت باشگاه در بازگشت به ليگ برتر با وجود پرداختن هزينه هاي گزاف و حتي به بار آمدن افتضاحي چون قرار گرفتن در رتبه چهارم جدول، چاره اي جز بركناري ويالي در دو هفته پس از اخراج دستيارش ري ويلكينس باقي نماند. او در حالي به بيرون از واتفورد پا گذاشت كه باشگاه پشت سرش تمام تلاش خود را براي فرار از ورشكستگي ناشي از شكست هاي پياپي تيم او انجام مي داد.
اين ناكامي ها به حدي سنگين بود كه ويالي تلاش زيادي كرد به ديگران بقبولاند سياست هاي باشگاه نيز در اين تيره روزي ها نقش دارد. او اعتقاد داشت باشگاه به او فشار مي آورد تا بازيكنان باتجربه اي از ليگ برتر جذب نمايد و از اين سو دودستگي و ويرانگري ميان بازيكنان قديمي تر كه حقوق هاي پاييني مي گرفتند و بازيكنان جديدي كه دستمزدهاي بالايي مي طلبيدند به وجود آيد و در نهايت باشگاه نابود شود.
ويالي به همه يادآوري مي كرد قصد داشته تركيب باقي مانده از سرمربي قبلي يعني گراهام تيلور را كه اتفاقا كارنامه موفقي از خود بر جاي گذاشته بودند، حفظ نمايد ولي موفق به انجام آن نشده و در نهايت قرباني تصميمات اشتباه هيأت مديره شده است. اما با وجود اين توضيحات و حتي آگاهي از ناشي شدن درصد زياد مشكلات اقتصادي واتفورد از بابت شكست قرارداد مالي با شبكه V.T.I، مسئوليت آن تيره روزي ها كمر ويالي را خم كرد تا از آن پس از او به عنوان يك مربي شكست خورده ياد شود. اين مسئله چنان براي او گران آمد كه حالا مي خواهد آن را جبران نمايد و سپس راهي زادگاهش شود.
اما نكته مهم ديگر اين است كه ويالي چه در زمان مربي گري چلسي و چه در زمان مربي گري واتفورد به خرج كردن و جذب بازيكنان بزرگ معروف بوده و از سوي ديگر باشگاه فولهام كه در حال حاضر ركود نگران كننده اقتصادي را تجربه مي كند و تمام تلاش هاي لازم را براي كاهش هزينه ها انجام مي دهد، چگونه مي خواهد با او كنار آيد و اين مربي اغلب پرتوقع را راضي نگه دارد.
البته احتمال دارد كه اين مربي در نگرش هاي هميشگي خود تجديدنظر كرده و از اين پس بخواهد در پاسخ به انتقادهاي دشمنانش مثل كن بيتس، رئيس چلسي، مبني بر عادت به ريخت و پاش هاي غيرضروري، يك تيم بحران زده مثل فولهام را از درون بسازد و از دل مجموعه متحول كند و ديگر دست نياز به خارج باشگاه دراز نكند.
اگر اين فرضيه صحيح باشد، شايد اظهارنظر بروس لينگهام، مدير اجرايي باشگاه چلسي كه در حال حاضر تمام هدفش يافتن بهترين جانشين براي تيگانا است همه چيز را روشن كند: «تجربه در بالاترين سطح مربي گري براي ما حائز اهميت است. چه در انگلستان باشد، چه در خارج از آن. مربي مورد نظرمان بايد كيفيت كاري بالايي داشته باشد كه از هر نظري به كارمان آيد. البته شايد در يك مربي، فاكتورهاي مناسب ديگري يافت شود كه ما را به نوبه خود جذب نمايد و ما او را مورد بررسي قرار دهيم. دنبال كسي هستيم كه بتواند با همين مجموعه كار كند و با اين بازيكنان كنار آيد. نه اينكه به دنبال بازيكنان و امكانات بيشتري باشد و موجب گرفتاري هاي ديگر شود. اصلا قصد تغيير و تحول و اين جور چيزها را نداريم. بايد مربي جديد ما اين توانايي را داشته باشد كه شور و شوق بازي، پيروزي و كسب افتخار را بر پيكره تيم بدمد و از اين بازيكنان، نمايشي درخور حريفانمان و شيوه بازي انگليسي ما بگيرد. »
با توجه به اين جملات و با توجه به اينكه اگر هر مربي دسته اولي به فولهام آيد، بايد هدايت تيم را در برابر حريفان بسيار قدرتمند و باانگيزه اي مانند ليورپول، نيوكاسل، ليدز، چلسي و اورتون در هفته هاي بعد از جدايي تيگانا بپذيرد، روي كار آمدن مرد باتجربه و قابل قبولي مثل ويالي منطقي به نظر مي رسد. اين سردرگمي ها از جانب اين باشگاه لندني در حالي است كه آنها سال ها براي رسيدن به ليگ برتر و شانه به شانه شدن با بزرگان سال هاي بسيار دشواري را گذرانده اند. اين تيم كه به كاتيجرز معروف است هزينه هاي زيادي انجام داد و از بهترين نيروها مثل كيگان بهره جست تا توانست مطرح شود. حتي در ابتداي شروع كار اين تيم در ليگ برتر خيلي ها با توجه به ثروت رئيس باشگاه و امكانات، آنها را در حد قهرماني ليگ ناميدند!
اما حالا نه ورزشگاه خانگي دارند و نه مي توانند آينده روشني براي سال هاي بعد خود ترسيم نمايند. «كريون كاتيج» ورزشگاه قديمي و بسيار محبوب اين باشگاه به علت لزوم بازسازي عمده و نيز كمبود سرمايه هاي لازم استفاده نمي شود و چاره اي جز اجاره زمين باشگاه كوئيزپارك رنجرز (QPR) يعني لوفتوس رود نيست. ورزشگاهي كه امكانات بالايي ندارد و آنچنان كه بايد و شايد در شأن يك باشگاه ليگ برتري نيست و از اين رو نزول هفته به هفته اين تيم در بازي هاي خانگي و كاهش استقبال طرفداران قابل پيش بيني بوده است. استفاده از ورزشگاه هاي پيشرفته ديگر لندن مثل استمفورد بريج لندن كه به آنها نزديك است نيز غيرقانوني است و از اين سو علامت هاي سوال زيادي درباره آينده اين تيم ديده مي شود. حتي بسياري از طرفداران باشگاه هم از اين واهمه دارند كه ستاره هاي مستعد اين تيم مثل مارلبرانك و استيو مارله به تيم هاي ديگر ملحق شوند و اوضاع بدتر از اين شود. نزول ستاره بخت فايد تا كجا ادامه خواهد داشت؟