به مناسبت پنجمين سال درگذشت نزار قباني
چه وقت مرگ عرب ها را اعلام مي كنند
|
|
عبدالهادي طرفي
نزار قباني، شاعر بزرگ معاصر، در سال ،۱۹۲۳ در سوريه به دنيا آمد. او در ميان عوام و خواص به «شاعر زن» معروف است. و اين همان چيزي است كه نزار به آن اعتراف كرده و با كمال افتخار آن را پذيرفته است. نزار با استادي تمام زن را وصف مي كرد و روحيات و خصوصيات او را براي خواننده بيان مي كرد. اگر خواننده شعرش به اوصافي كه براي زن مي آورد صورت جسمي بدهد، هماوردي و بلكه چيرگي آن بر مجسمه هاي «ميكل آنژ»، مجسمه ساز ايتاليايي، ثابت مي شود.
بعضي مي گويند، تعلق خاطر او به موضوع زن ناشي از دو حادثه اي است كه در روحيه او تاثير فراوان داشته است. حادثه اول خودكشي خواهر او «وصال» بود كه در داستان عشق خويش ناكام ماند و خودكشي كرد و ديگري ماجراي ترور همسر او «بلقيس الراوي» بود كه در جريان بمب گذاري يك گروهك مخالف رژيم عراق در سال ۱۹۸۱ در سفارت عراق در بيروت جان باخت.
نزار قباني اشعار خويش را با كلماتي ساده وبه دور از تكلف مي سرود و اصولاً اشعار او عامه پسند است. بسياري از قصايد معروف او در زمان حياتش با صداي جاودانه «عبدالحليم حافظ» ترانه سراي معروف مصري اجرا شده بود.
موضوع عشق قسمت اعظم آثارش را دربر مي گرفت. نزار خود اعتراف مي كند: «من از خانواده اي هستم كه شغل آنها عاشقي است. عشق با كودكان اين خانواده زاده مي شود، همان گونه كه شيريني با سيب متولد مي شود. وقتي به يازده سالگي مي رسيم عاشق مي شويم و در دوازده سالگي دلتنگ مي شويم و در سيزده سالگي از نو عاشق مي شويم و در چهارده سالگي از نو دلگير و دلتنگ. خانواده ما هر طفلي در سن پانزده سالگي پيري است و در كار عاشقي صاحب طريقه اي. پدربزرگم چنين بود، پدرم چنين بود و برادرانم چنين بودند. »
نزار قباني تا قبل از شكست عرب ها، در ژوئن ،۱۹۶۶ فقط اشعار عاشقانه مي سرود، اما بعد از آن شكست بود كه واردگود سياست شد و قصيده «يادداشتي بر دفتر شكست» را سرود كه در محافل ادبي و سياسي جهان عرب غوغايي به وجود آورد. بعضي سرودن اين شعر را به فال نيك گرفتند و آن را مقدمه اي براي سرودن هر چه بيشتر اشعار سياسي و اجتماعي توسط او مي دانستد. اما برخي ديگر به شدت با او مخالفت كردند و اعتقاد داشتند كه او با اشعار عاشقانه خويش عده زيادي از جوانان را تباه و فاسد كرده و شعر سياسي زيبنده شخصي مثل او نيست.
آنچه قابل يادآوري است اين است كه پس از اينكه قصيده «يادداشتي بر دفتر شكست» در مجله الاداب لبنان چاپ شد، موج حمله شديدي عليه نزار قباني برانگيخت و بعضي از نويسندگان مصري، به عنوان اينكه به «جمال عبدالناصر» رهبر بزرگ عرب حمله كرده است، به صورت گستاخانه اي متعرض او شدند و از دولت مصر خواستند كه قباني ممنوع الورود شود. كتاب هايش در مصر توزيع و اشعارش از راديو مصر پخش نشود، اما نزار نامه اي براي «جمال عبدالناصر» نوشت و اين نامه به وسيله «احمد بهاءالدين»، نويسنده معروف مصري، كه قبل از مرگ سردبير مجله «العربي» چاپ كويت بود، به دست جمال عبدالناصر رسيد و جمال عبدالناصر پس از خواندن نامه با خط قرمز در گوشه آن نوشت: «اجازه داده مي شود كه قصيده نزار در مصر توزيع شود و فروش همه كتاب هايش آزاد باشد، من اعتراضي به شخص نزار يا اشخاصي كه مانند او فكر مي كنند، ندارم. »
بعد از آن بود كه نزار قباني اشعار پر تب و تابي در محكوميت حضور اسرائيلي ها در فلسطين سرود كه از آن ميان مي توان به قصيده هاي «متي يعلنون وفاةالعرب» - چه وقت مرگ عرب ها را اعلام مي كنند - «مرسوم بأقالة خالدابن الوليد» - حكم بركناري خالدبن وليد - «الحاكم والعصفور» - حاكم و گنجشك - «المهرولون» - شتابندگان - اشاره كرد.
نزار بعد از كشته شدن همسرش بلقيس در سال ۱۹۸۱ قصيده اي سوزناك سرود. او در اين قصيده لطيف ترين احساسات شاعرانه خويش را براي خواننده بيان مي كند و كشته شدن همسرش را بهانه اي براي محكوم كردن فتنه ها و تفرقه هاي موجود بين عرب ها قرار مي دهد، آنجا كه مي گويد اگر «آنان درخت زيتوني را از ربع قرن پيش آزاد كردند، يا ميوه ليمويي را بازگرداندند، و پليدي را از تاريخ محو نمودند، از قاتلان تو تشكر خواهم كرد اي بلقيس، اما آنان فلسطين را ترك كردند تا آهويي را بكشند. » پس از مرگ بلقيس، نزار راهي سوئيس شد و پس از آن مدتي در فرانسه ماند. سرانجام به لندن، شهري كه هميشه برايش مظهر آرامش و زيبايي بود، رفت و در آوريل ۱۹۹۸ در همين شهر از دنيا رفت. . . جنازه نزار قباني به دستور حافظ اسد رئيس جمهور سوريه با احترام نظامي و تشريفات رسمي بر دوش هزاران نفر از دوستداران شعرش در دمشق زادگاه او به خاك سپرده شد.
|