پنجره را مي كوبد، هر چه دم دستش است پرت مي كند، تلفن را به ديوار مي كوبد، داد مي زند و ديوانه وار طول و عرض خانه را راه مي رود.
مادر گريان است سعي مي كند هر چه را مي تواند از دستش دور كند، سعي مي كند نگذارد چيزهاي سنگين را بلند كند، طرف صندلي ها و تلويزيون نرود، نكند بزند و تلويزيون را خرد و خراب كند.
|
|
ده دقيقه يا بيشتر ديوانه وار راه مي رود. تندتند با گام هاي بلند. همه فريادهايش را در خانه مي كشد و داد مي زند و بالاخره فريادهايش كمتر كه مي شود لباس مي پوشد و خانه را ترك مي كند. همه جاي خانه ساكت مي شود آخرين صدا صداي به هم كوبيده شدن در حياط است و سكوت همه خانه را فرا مي گيرد. چند لحظه اي هيچ صدايي از هيچ جا نمي آيد. مادر با چشمان اشكبار بالاخره از زمين برمي خيزد و آرام آرام راه مي رود نگاهي به سرووضع بهم ريخته خانه مي اندازد، مي نشيند پشت پنجره و حياط را نگاه مي كند. پسرش را خوب مي شناسد بزرگش كرده، به دنيايش آورده است، خوب مي شناسدش. پسر مهربان و خوبي است. بچه كه بود آرام بود. پسربچه اي بود كه هيچ وقت خودش را نشان نمي داد، كم حرف بود. بچه آخر خانواده آن هم خانواده اي با ۹ فرزند و اين يكي آخري بود. از وقتي به دنيا آمده بود مادر سعي كرد به اندازه كافي محبت كند كه مبادا پسرش با كمبود محبت روبه رو شود. خواهر و برادر بزرگ تر خيلي بزرگ تر بودند و اين آخري را خوب درك نمي كردند. هر كس سرش به كار خودش بود.
بيماران رواني
تعداد بيماران رواني در كشور ما كم نيست. رئيس اداره بهداشت روان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي اعلام كرد: «۲۱ درصد افراد جامعه ما (۱۲ ميليون نفر) دچار اختلالات رواني هستند. »
يعني در كشور شصت، هفتاد ميليون نفري ما دوازده ميليون نفر دچار اختلالات گوناگون رواني هستند.
دكتر ياسمي - رئيس اداره بهداشت روان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي - ادامه مي دهد: «نتايج تحقيقات نشان مي دهد كه افسردگي و اضطراب از شايع ترين بيماري ها در ميان بيماران رواني است. »
اصلاً اين روزها پاي صحبت هر كس كه مي نشينم بالاخره حرف به آن جا مي رسد كه «تازگي ها احساس بدي دارم فكر مي كنم كمي افسرده شده ام» و يا «افسردگي ام تازگي ها خيلي زياد شده» تعداد زيادي از اين بيماران مرتباً قرص ها و داروهاي ضدافسردگي مي خورند. انگار افسردگي بخش جدايي ناپذير زندگي امروزي شده كساني هم كه خود درگير بيماري افسردگي نيستند همواره نگران اطرافيانشان هستند كه به نوعي با افسردگي دست و پنجه نرم مي كنند و يا به عبارتي دست به گريبان اند. براساس تحقيقات انجام شده اختلال رواني در گروه سني ۱۵ تا ۲۲ سال ۶/۱۶ درصد، ۲۵ تا ۴۲ سال ۸/۱۹ درصد، ۴۵ تا ۶۵ سال ۲۵ درصد و بالاي ۶۵ سال ۵/۳۱ درصد بروز مي كند كه يكي از علل افزايش اختلالات رواني در سنين بالا، بيماري هاي جسماني است.
اختلالات رواني در زنان
نتايج يك پژوهش روانشناسي نشان مي دهد كه شيوع اختلالات رواني در زنان بيشتر از مردان است. براساس نتايج يك تحقيق گروهي، از دانشگاه علوم پزشكي تهران به عنوان «نگاهي بر سيماي سلامت روان در ايران» اعلام شده شيوع اختلالات رواني در زنان بيشتر از مردان است.
اين تحقيق كه با هدف تعيين ميزان شيوع اختلالات رواني در كشورمان انجام شده نشان مي دهد كه زنان از نظر وضعيت سلامت، در مقايسه با مردان، شرايط بدتري دارند. اين پژوهش كه با نمونه گيري خوشه اي تصادفي بر روي ۳۵ هزار و ۱۴ نفر انجام شده با بررسي چهار مقياس علائم جسماني، اضطراب و اختلالات خواب، افسردگي واختلال در كاركرد اجتماعي نشان داده كه در مجموع ۲۱ درصد افراد مورد مطالعه از انواع اختلالات رواني رنج مي برند.
در اين پژوهش اختلالات و اضطراب از شايع ترين ها بوده اند كه ميزان شيوع آنها در زنان ۹/۲۵ و در مردان ۹/۱۴ درصد گزارش شده است.
همچنين در پژوهش ديگري كه توسط چند تن از اعضاي هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي كرمانشاه انجام شده شيوع اختلالات رواني در خانواده هاي كم جمعيت (يك الي چهار نفره) به گونه معني داري بيش از خانواده هاي پرجمعيت است.
نتايج اين تحقيق نشان مي دهد كه در تمامي اختلال ها به جز اختلال مربوط به مواد و اختلال انضباطي ميزان شيوع در زنان بيش از مردان است.
سرانه بهداشت روان
سرانه بهداشت روان براي هر ايراني تنها ۱۳ ريال در نظر گرفته شده است. دكتر بوالهري روانپزشك و عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران اعتقاد دارد كه از نظر روانپزشكي نبود امكانات درماني و دارويي مناسب و درمان هاي مشاوره اي و بهداشت رواني در جامعه موجب مي شود افراد گاه به روش هاي نامشروع براي حل مشكلات روحي - رواني، افسردگي، اضطراب و بحران هاي خانوادگي روي بياورند. وي با اشاره به اين كه شيوع نااميدي و نگراني از آينده و پريشاني در بسياري از كشورها از ديگر علل گرايش جوانان به مصرف مخدرها و مشروبات الكلي است عنوان مي كند: «بسياري از كشورها با ابداع و ايجاد روش هاي مناسب براي مبارزه با اين مشكلات روحي و اجتماعي از گرايش افراد و به ويژه جوانان به سوي اين مواد جلوگيري كرده اند. »
دكتر بوالهري معتقد است: براي مقابله با چنين مشكلي بايد راه حل هاي مناسب پيشنهاد شود؛ در حالي كه پرداخت هزينه هاي لازم تامين بهداشت روان جامعه در ديدگاه مسئولان اهميت لازم را نيافته است.
وي با تاكيد بر كم اهميت بودن مسئله بهداشت روان جوانان نزد برخي دستگاه هاي مسئول از جمله هيأت دولت، كميسيون بهداشت و درمان مجلس و وزارت بهداشت مي گويد: اگر مصرف مشروبات الكلي و يا موادمخدر در جامعه شيوع پيدا كند، مسئولان نيز بايد زير سوال باشند. هر چند كه معاون توسعه وزارت بهداشت اعلام كرده است اعتبارات بيماران رواني و سوختگي شش برابر افزايش يافته، دكتر جعفر قائم پناه مي افزايد: بودجه سال ۸۲ بهداشت و درمان نسبت به سال گذشته رشدي نداشته اما اعتبارات بيمارن رواني، سوختگي و مناطق محروم شش برابر افزايش يافته است.
فلاش بك
كليد در قفل در حياط مي چرخد. همان پسر كه فرزند كوچك مادر بود برگشت. خسته، خراب، شكسته و داغان. سر به زير افكنده، آرام آرام گام برمي داشت. آرام وارد خانه شد و سعي كرد اصلاً سروصدا نكند، آرام و آهسته برود و بخوابد تا صبح شود كه مادر فراموش كرده باشد. اما مادر كه خواب نبود، اصلاً نمي توانست بخوابد. نگران اين آخري بود. نمي دانست چرا اين يكي مشكلاتش زياد شده، مادر ديگر پير شده بود؛ پير، پير. حالا ديگر بيشتر مادربزرگ بود تا مادر اما اين يكي پسر آخري هنوز ابتداي جواني بود و مادرش بيشتر مادربزرگ بود تا مادر.
پسر اما مرتب مي گفت: «اعصابم خورده به هم، حوصله ندارم. سرم درد مي كنه. » و مادر فقط مدارا مي كرد. حتي وقتي تكه هايي از ظرف هاي جهازش را شكسته بود، مادر واقعاً نمي دانست به جز تحمل چه كار بكند، فقط مدارا مي كرد فقط تحمل مي كرد. هر وقت بقيه فرزندانش اعتراض مي كردند، سعي مي كرد. سروته قضيه را به هم بياورد. مادر نمي دانست به كجا بايد پناه ببرد يا براي پسرش بايد چكار كند. فكر مي كرد پسرش را دكتر ببرد شايد دكترها بدانند اين پسر مشكلش چيست؟ مادر فكر مي كرد قبلاً مردم از اين مشكلات نداشتند هيچ كس اعصابش داغان نبود. يك نفر مي گويد: تند شدن جريان زندگي براي ما مشكلات ريز و درشت فراواني آورده است. زندگي انگار هميشه توي ثانيه ها قرار دارد. قبل از اينكه يك اتفاق را حلاجي كني بايد بروي به سراغ يك اتفاق ديگر. فشارهاي تودرتو آستانه تحمل آدم را پايين مي آورد وقتي آستانه تحملت پايين بيايد به عنوان يك عضو از خانواده هم روي جامعه تاثير نامطلوب مي گذاري و هم روي اجتماع و همه را به هم مي ريزي و خودت را بيشتر از همه زيرورو مي كني.