من اسكيچ هاي بسياري مي زنم و به فضاهاي بسياري مي روم و الهام مي گيرم تا بتوانم داستان هايي را كه دوست دارم به صورت دوباره نقلشان كنم
شهروز نظري
بعضي چيزها را مي فهميم اما چيزي درباره اش نمي دانيم از قضا تصويرسازي هم چنين واژه اي است.
نزديك به نيم قرن است كه تصويرسازي به مفهوم نوين آن در اين سرزمين مشغله و دغدغه هنرمنداني است كه عملاً ارتباطي با فضاي تئوريك و عملي خارج از كشور ندارند و شناخت هنر و هنرمند غيربومي مي تواند اولين قدم باشد در تغذيه ذهني براي پتانسيل انساني شگرفي كه، بالذات هميشه در كشورمان وجود داشته است.
اِد يانگ (Ed Young) متولد تينستين (Tienstin) چين در شهرهاي شانگهاي و بعد هنگ كنگ دوران كودكي و نوجواني خود را گذرانده و سپس در بيست سالگي با ويزاي تحصيل به ايالات متحده مي رود.
به تحصيل در مركز هنرهاي لوس آنجلس و سپس به تدريس در موسسه پرت (Prett)، دانشكده ييل (Yale) و موسسه ناروپا (Naropa)، دانشكده كاليفرنيا در سانتاكروز مي پردازد.
در همان زمان نيز در كنار اين فعاليت ها حضوري فعال در بازار تبليغات داشته است، در سال ۱۹۶۴ به طور كلي از اين شغل فاصله مي گيرد و فعاليت هاي هنري خود را روي تصويرسازي متمركز مي نمايد. از حدود ۱۵ سال پيش به اين طرف آثار يانگ به تصويرسازي كتاب كودك محدود مي شود، حاصل اين چند سال جايزه مدال كالدكات (Caldecott) در ۱۹۹۰ ـ بيش از ۴۰ كتاب تصوير شده ـ و تاليف ۴ كتاب كودك همراه با تصوير است.
او هم اكنون با همسرش و دختر ۳ ساله خود در Hasting-on-Huason نيويورك زندگي مي كند.
تمامي اين توضيحات، بيوگرافي يانگ است اما ويژگي خاصي كه يانگ را از ديگر همكاران خود جدا مي كند اهميت بخشيدن او به تحقيق و جمع آوري تمام دنياي تصويري پيش از خود و ارائه يك مفهوم تصويري تصفيه شده توسط اوست. يانگ در اين باره مي گويد: «تحقيق و آموختن براي يك هنرمند يك كوشش مادام العمر است. »۱
به جز موارد بالا يانگ را مي توان از روي آثارش حائز ويژگي هاي منحصر به فرد بسياري دانست كه از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره كرد:
ـ در آثار او هيچ سبك واحد و يكساني (چه تكنيكي، چه بياني) در ارائه تصاويرش ديده نمي شود. در واقع او بيشتر از آنكه درگير بيان خودش باشد سعي مي كند در خدمت بيان مفهوم ادبي، درگير با آن باشد.
ـ مبارزه و رشد نقش محوري در آثار يانگ بازي مي كنند. او به دنبال وسعت ديد و جهان بيني گسترده تري براي تمامي مردم جهان مخصوصاً كودكان است و معتقد است اين مبارزه نهايتاً به تعالي مي انجامد. يانگ در اين باره مي گويد: «من احساس مي كنم داستان براي كودكان لزوماً بايد احساس برانگيز و تجربه آفرين باشد. قبل از اينكه درگير يك پروژه شوم مجبورم كه با اثر جلو بروم و همين طور كه جلو مي روم با اثر رشد مي كنم و سعي مي كنم اثري تاثيرگذار خلق كنم، هدف من اين است كه رشد و ترقي را در مخاطب تحريك كنم، به گونه اي كه او در رشد و تعالي من احساس مشتركي داشته باشد. »۲
استفاده از كمترين واژگان تصويري براي انتقال پيام از ديگر مشخصات يانگ است. او در استفاده از ديالوگ هاي بصري خود صرفه جويي خاصي دارد و سعي مي كند اين خلاصه گويي باعث شود كه دريافتي حتي ساده از واحدهاي فرهنگي ملل مختلف براي همه جهانيان ارائه دهد. او مي كوشد كه زباني قابل فهم براي همه جهان ارائه دهد تا هر فرهنگي يك ديد كلي و ساده از ديگري در اختيار داشته باشد.
براي او نتايج به دست آمده در عصب مهم تر از دريافت هاي علمي و ديداري است در واقع او ريشه هاي وجودي انسان را بر جهان اكتسابي او ارجح تر مي داند و به خود اجازه مي دهد تا پندارهاي وجود مخاطب خود را فعال نمايد و از آن در راه ارائه مفاهيمش استفاده نمايد.
تحقيقات براي او يك اصل اساسي در روند ساخت تصوير است خواه اثر، تصويرسازي فانتزي باشد و يا داستاني عاميانه و يا يك اثر كلاسيك. بنا به گفته اِد يانگ يك ساختار منسجم نياز است تا به خلق تصاويري هيجان انگيز بينجامد.
او در جواب اينكه از كجا تحقيقات را شروع مي كنيد مي گويد: «پس از خواندن داستان، الهامات را از جاهاي بسياري مي گيرم خصوصاً از طبيعت. »
من اسكيچ هاي بسياري مي زنم و به فضاهاي بسياري مي روم و الهام مي گيرم تا بتوانم داستان هايي را كه دوست دارم به صورت دوباره نقلشان كنم.
به مسافرت مي روم تا در مورد حيوانات تحقيق كنم و ادراكي از محيط و هوا به دست آورم كه نمي توان آنها را از كتب و تصاوير ويدئويي به دست آورد، صداها و بوها بسيار مهم هستند، نوع صداهايي كه مردم و حيوانات توليد مي كنند، براي متفاوت ديدن.
همه اينها در يك كتاب گردآوري مي شوند.
من به سادگي وقتي كتابي را مي خوانم تصاوير آن را تجسم مي كنم و بعد به پردازش آنها مي پردازم ـ من به تنهايي كار مي كنم پس از طراحي كارگردان هنري در مراحل بعدي طراحي كتاب از جمله گزينش تصاوير، اضافه كردن عبارات و يا عقب و جلو بردن تصاوير براي جفت شدن با يكديگر به من كمك مي كند. »۳
از ديگر ويژگي هاي يانگ اين است كه او متن ادبي را عين به عين به تصوير نمي كشد. او در اين باره مي گويد: «چيزهايي در واژه ها وجود دارند كه با تصاوير هرگز نمي توان آنها را ترسيم كرد و بالعكس، تصاويري هستند كه واژگان هرگز نمي توانند آنها را توصيف كنند. برخورد من شيوه اي است در تكامل هر دو. »۴
و اما يكي از مهم ترين ويژگي هاي يانگ كه مطمئناً به مسئله مهاجر بودن وي ارتباط مستقيم دارد اين است كه او در پي مطرح كردن هويت ملي خاصي در آثار خود نيست و سعي دارد تا با رقيق كردن فرهنگ آمريكايي و عدم به كارگيري شيوه و روش هاي آنان از زير نفوذ اين فرهنگ غالب بگريزد.
هيچ كس ارتباط متقابل هنرمند و جامعه را منكر نيست، هنرمند بر جامعه متكي است.
لحن و آهنگ و قوت را از جامعه اي كه در آن زندگي مي كند مي گيرد و همين امر موجبات تفاوت محصولات هنري در همه جهان و جوامع مختلف است. يانگ نيز از اين تاثير اجتماعي مستثني نيست، او مهاجري است شرقي كه براي يافتن دنياي جديد به غرب مهاجرت كرده و همچون ديگر مهاجرين واجد مسائل و مشكلات خاص مهاجرت است كه در جاي خود قابل بررسي است اما يك معضل در مورد اغلب آنان صدق مي كند.
وقتي يك جوان از جهان سوم به آمريكا يا اروپا مي رود در برخورد با مسائلي مانند امرار معاش، شرايط ويزاي تحصيلي، عدم شناخت بافت جامعه غرب و آشنايي غيرمنتظره با دنياي جديد، ميهن خود را بسيار عقب افتاده مي يابد. مردم و فرهنگ خود را از جريان هاي معاصر دور مي بيند و همين موجب مي شود كه نسل گذشته و مباني فكري ملي خود را بي رحمانه به باد طنز و تمسخر بگيرد. گويي مصمم مي شود كه تصوير كهنه ميهن خويش را نابود سازد.
اما برخورد يانگ با اين مسئله (مهاجرت) اين گونه نيست و در آثارش اندكي از اين دلزدگي از خويشتن خويش ديده نمي شود. او با جريان نو همگام مي شود و با حفظ ارزش هاي خود بنيان جديدي مي آفريند كه هدفش رشد و تعالي انسان است.
او با بنيان فرهنگي خود و مطالعه در فرهنگ ملل مصالح هنر خود را مي يابد و مي كوشد هنري بسازد صريح و ناب كه ريشه هايي عميق در مباني و ساخت هاي فكري انسان داشته باشد. هنري كه تمام هيجانات يك قوم را در بطن آثارش براي همه مردم جهان بيدار كند.
فرهنگ آمريكاي امروز نتيجه فرآيند اثرگذار و نفوذ متقابل فرهنگ هاي ملل مختلف است بر يكديگر كه سعي دارد پاره اي از ويژگي هاي ملل را در خود انباشته نمايد و اين تداخل را مي توانيم در تمام شئون زندگي آنها ببينيم، در ادبيات آمريكايي، در زبان آمريكايي شيوه هاي اقتصادي او، رفتارهاي اجتماعي، اعتقادات سياسي و. . .
اين فرهنگ داراي خصايصي است كه تمام ويژگي هاي خود را از تعدد نژادي مردمش كسب كرده است. در واقع آمريكاي امروز نتيجه اثبات نظريه جبر علي جغرافيايي باكل۵ و تن۶ در مورد عامل پيدايش خصوصيات قومي است.
براي مثال تاثير فرهنگ سياهان در آمريكاي معاصر را ببينيد! امروزه رفتار يك آمريكايي آن چنان با فرهنگ آفريقايي درآميخته كه هم جداسازي فرهنگي را غيرممكن مي سازد و پس از اندكي ما را متوجه مي سازد كه اين فرهنگ خود پيكره اصلي اين شيوه رفتاري را ساخته است. موسيقي، زبان، ادبيات، ورزش، برخوردهاي اجتماعي همه و همه تحت تاثير اين تداخل فرهنگي است. اگر بخواهيم به نحوه و زمان اين تداخل بپردازيم بايد به تاريخچه ۴ قرن گذشته رجوع كنيم. محروميت دست كم يكصد ميليون۶ فرزند آفريقا از موطن خود براي بردگي در آمريكا موجبات ورود اين فرهنگ و نژادها را به آمريكا باز كرد.
اجداد نژاد امروز آمريكايي در دامان زنان خدمتگزار سياه پوست بزرگ شدند و در تماس روزمره با همبازي هاي سياه پوست به تدريج تاثيري از فرهنگ آنان گرفتند كه كاملاً با فرهنگ و زبان و مرام اربابي آنان تفاوت داشت. فرهنگ جديد در نهايت بيانگر شعور اجتماعي سياهان بود، سياهاني آفريقايي الاصل كه با مستغرق شدن در محيط اروپايي ـ پروتستاني به خاطر توانمندي سرشاري كه داشتند توانستند تجربيات و خاطرات تلخ دنياي بردگي را فراموش كنند و با اينكه در سطح پايين و پست جامعه قرار داشتند توانستند با بيان احساسات و حالات تباري خود در همه مسائل (مخصوصاً هنر) در اين فرهنگ جديد جايگاهي والا و حتي هدايتگر داشته باشند.
البته بايد در نظر داشته باشيم كه به جز فرهنگ سياهان فرهنگ هاي ملل شرق، فرهنگ هاي اروپايي، فرهنگ بوميان آمريكا همه و همه ساختار اصلي اين فرهنگ نوپا را تشكيل مي دهد كه نبايد به آن بي توجه بود، و اين در حالي است كه سهم فرهنگ مهاجرين در اين فرهنگ بيشتر از فرهنگ و سنت اروپايي غالب بر اين كشور است.
جمع بندي خصايص مذكور ويژگي هايي به آمريكاي امروز تحميل كرده كه مهم ترين جلوه گاه آن آمريكايي سالاري۸ است.
در اين فرهنگ بديهه سازي، داشتن هويتي به غير از هويت سرزمين مادري، هضم فرهنگ هاي جديد، سطحي نگري به مسائل انساني و. . . به طور ملموس ديده مي شود و اين نگرش به جهان را مي توان در تمامي محصولات آمريكايي چه محصولات فرهنگي و چه محصولات تجاري و غيره مشاهده كرد.
اين بخش از اين نظر با مبحث مورد نظر ما مرتبط است كه يانگ هنرمند نه تنها اسير اين ديدگاه آمريكايي نيست بلكه سعي دارد با اين شيفتگي به مقابله برخيزد.
او اسير كليشه آمريكايي در هيچ بخشي از كارش نشده است نه در برخورد با آثار و نه حتي در مسائل فني (تكنيكي)، او هيچ شيوه اي را به رسميت نمي شناسد بلكه سعي دارد با شناساندن جهان به مخاطبانش به همه يادآوري كند كه فرهنگ امروز جهان ساخته و پرداخته انسان هايي است كه طي هزاران سال در تمام جهان پراكنده شده اند. در واقع جهان را از آن همه نژادها و تبارها مي داند.
البته در كنار همين بينش، از رويه مثبت غربي نيز در كار خود استفاده مي نمايد، استفاده از فرهنگ تحقيق، ارائه روش هدفمند و علمي در آثار، برخورد انسان سالارانه و. . . . همه نشان از شناخت و شعور يانگ از فرهنگ غربي است.
هوشمندي هاي يانگ در ادراكات او از مفاهيم خلاصه نمي شود در برخورد با تكنيك او آنچنان بر آن مسلط مي شود كه از آن به عنوان بخشي از فهم داستان استفاده مي كند و با اين ترفند صنعتگرانه دگرگوني ژرفي در مفاهيم اوليه (ادبيات) به وجود مي آورد كه نتيجه مطالعه و اتود و بازبيني او از هر واقعيت است.
پي نوشت:
۱. برگرفته از:
Ed Young interview Transcript-Scholastic SiteScholastic Teachers
۲. برگرفته از:
Ed Young Biography-Scholastic Site-Au Thers Ounine-Library
۳. بر گرفته از:
Ed Young interview Transcript-Scholastic SiteScholastic Teachers
۴. برگرفته از:
Ed Young Biography-Scholastic Site-Au Thers Ounine-Library
۵. Henri Thomas Buckle (۶۲-۱۸۲۱) مورخ انگليسي كه وضع اقليمي و نوع آب و هوا را در جريان تمدن و تاريخ موثر مي داند.
۶. Hyppolyte Taine (۹۳-۱۸۲۸) فيلسوف و مورخ فرانسوي. معتقد به تاثير آب و هوا و محيط زيست در پرورش نژادها.
۶. اين رقم از نامه پيام دبيركل يونسكو به سازمان وحدت آفريقا (QAU) در تاريخ نيمه ژوئن ۱۹۸۳ چاپ شده در مجله پيام يونسكو ـ تاريخ انتشار ۱۳۶۳ ـ برداشت شده است.
۸. تجسم آمريكايي سالاري را مي توان در روياي قهرمان آمريكايي در سينما، داستان مصور، موسيقي و. . . به عينه ديد.