افسانه امپراتور صنايع تسليحاتي فرانسه - ۱
دارتانيان* جمهوري
گروه لاگاردر معاش ۴۵ هزار خانواده را به طور مستقيم و ۱۵۰ هزار خانواده را به طورغيرمستقيم تامين مي كند
|
|
ترجمه: رضا علي اكبرپور
ژان لوك لاگاردر احساس بدي نسبت به اين عمل جراحي داشت و از آن مي ترسيد. چند روز قبل از ورودش به درمانگاه ورزشي، درباره اين حس خود با اطرافيانش حرف مي زد. آنان به احساس خوشبيني او عادت داشتند، اما اضطراب و هيجان او، اين بار موجب نگراني آنها مي شد. او كه از مدافعان بهداشت جسمي از طريق زندگي زاهدانه بود، سلامت جسماني فوق العاده اي داشت، اما توجه زيادي به اين جراحي معمولي كه براي تقويت ران او انجام مي گرفت نشان مي داد. پروتزي در ران او قرار گرفت تا وي بتواند در سن هفتاد سالگي به بازي تنيس ادامه دهد. اما او روز جمعه ۱۴ مارس، در ساعت ۲۲ و ۵۶ دقيقه، حيات را وداع گفت. عمل جراحي به خوبي انجام گرفته بود و لاگاردر روز ۶ مارس به خانه اش بازگشته بود. حتي شامگاه همان روز با دومينيك دو ويلپن شام خورده بود. اما به دليل اينكه درد مي كشيد شب نشيني را كوتاه كرد. صبح فرداي آن روز، او را با اورژانس به بيمارستان بردند و تيم پزشكي بخش عصب شناسي بيمارستان تشخيص داد كه بدن وي به ويروس آلوده شده است. نوعي التهاب مغزي حاد كه هنگام جراحي بر روي ران در درمانگاه ورزشي به او سرايت كرده بود، به مرگش انجاميد، او كه در اوج قدرت بود و به گفته خودش هنوز اهداف بسياري را در سر مي پروراند.
در مقر شركت در پاريس، دستياران با وفاي او كه بيشتر با عنوان «پسران لاگاردر» معروفند، خود را براي هدايت نبردي جديد با شمشيري آخته، آماده مي كنند، به همان شيوه كه لاگاردر در ذهن آنان حك كرده است. مرد هفتاد ساله جذبه آفرين تصميم گرفته بود كه «اضافه كاري» كند. او اخيراً گفته بود: «من طرح هاي بزرگي براي سال ۲۰۰۴ دارم و سال آينده پيشنهاد خواهم كرد كه دوره مديريت مشترك من براي شش سال ديگر تمديد شود. » اين مدت زمان براي تكميل آموزش آرنو، فرزند ۴۲ ساله او، كافي بود. آرنو به عنوان جانشين در راس امپراتوري تاسيس شده توسط پدر او، برگزيده شده بود.
گروه تجاري لاگاردر را در جملات زير مي توان خلاصه كرد: شماره يك مطبوعات مجله اي در جهان (نشريات Elle، پاري مچ و غيره)، سرآمد شركت هاي هوانوردي و تسليحات در اروپا (EADS) و رتبه دوم جهان پس از بوئينگ؛ حضور گسترده در عرصه راديو (Europe2 ,Europe1 و RFM) تلويزيون (Canal satelite و Canalj)، كتاب (انتشارات هاشت) و شركت هاي توزيع (Relay,Virgin). گروه لاگاردر معاش ۴۵ هزار خانواده را به طور مستقيم و ۱۵۰ هزار خانواده را (در سراسر جهان) به طور غيرمستقيم تامين مي كند و تراز كلي آن در بخش هاي فوق العاده حساس به ۱۴ ميليارد يورو بالغ مي شود. خلاصه اين گروه، يك دولت در دولت و قدرتي هراس آور حتي براي بزرگان اين جهان محسوب مي شود. شبكه لاگاردر تمام عرصه جهان را در بر مي گيرد و همه از شاهزادگان حاشيه خليج فارس گرفته تا ملكه انگلستان او را مي شناسند، همان لاگاردري كه روزي مهندسي جوان و نحيف از ناحيه گاسكني در فرانسه بود. سخنگوي شركت EADS (شعبه تسليحاتي گروه لاگاردر) اعلام مي كند كه: «از هنگام درگذشت لاگاردر از پاريس، نيويورك، سنگاپور و ابوظبي كه هم اكنون شاهد برگزاري نمايشگاه تسليحاتي است، موجي از پيام هاي همدردي ارسال مي شود. او توانست يك امپراتوري را بنانهد كه در آن آفتاب هيچگاه غروب نمي كند. » با مرگ او، يكي از آخرين جلوه هاي نوعي از كاپيتاليسم فرانسوي از ميان ما رخت بربست. مرگ او، پايان شيوه اي از مديريت تجاري بود كه براساس آن، منافع شخصي با منافع سياسي در مي آميخت و ثروت برپايه منطق حكومتي گردآوري مي شد. ژان - لوك لاگاردر، هر چند يك ميهن پرست و اروپادوست بود اما ريزبيني لازم را براي شناخت رجال سياسي نداشت. در سال ،۱۹۶۴ عدم قوه تشخيص او موجب شد تا او را در انتخابات رياست جمهوري آن سال از شانبان - دلما در مقابل ژيسكار دستن حمايت كند؛ در سال ۱۹۸۱ نيز ژيسكار را به ميتران ترجيح داد؛ در سال ۱۹۸۸ شاهد طرفداري او از ريمون بار در برابر شيراك بوديم و سپس در سال ۱۹۹۵ نيز بالادور در رقابت با شيراك از پشتيباني او برخوردار شد. شيراك سرانجام در سال ۲۰۰۲ توانست حمايت لاگاردر را جلب كند. به رغم اين اشتباه ها، او كه «بندباز» لقب گرفته بود، همواره مهارت خاصي در پريدن از روي بند داشت و از شكست هاي خود در جهت تقويت منافعش استفاده مي كرد. اما آيا آرنو، تنها پسر ژان - لوك، خواهد توانست مشعل پدر را به دست گيرد؟
مرگ او در بدترين زمان رخ داد. در لحظه اي كه نقطه عطفي تاريخي براي گروه لاگاردر محسوب مي شد. زيرا، اين گروه پس از بلعيدن شعبه فرانسوي انتشارات ويواندي، حسادت بسياري را برانگيخته بود. اين گروه بايد هم با بروكسل (اتحاديه اروپا) كه بر عرصه رقابت ها نظارت دارد، رويارويي كند و هم با ناشرين مستقل فرانسوي كه قدرت زياد از حد اين گروه را مورد انتقاد قرار مي دهد. مهم تر از همه آنكه، مرگ بنيانگذار گروه، پايه هاي امپراتوري او را شكننده مي كند. به گفته يكي از مسئولين مقر اصلي لاگاردر، رئيس پيشين با ژان - رنه فورتو توافق كرده بود كه «كانال پلوس، شبكه تلويزيوني رمزگذاري شده فرانسوي، را از ابتداي سال ۲۰۰۴ و پس از خانه تكاني در اين شبكه، در اختيار بگيرد. » آيا توافقي كه با پدر حاصل شده، با پسر نيز پا بر جا خواهد بود؟ به سختي مي توان چنين چيزي را پيش بيني كرد. چرا كه از سوي ديگر، در بخش فعاليت هاي سنگين شامل هوانوردي (ايرباس، آريان، اوروكوپتر) و اتومبيل (ماترا) شاهد ورود به دوره اي از تلاطم هاي شديد هستيم. در بخش اتومبيل، حتي مي توان اعلام توقف توليد آوانتيم و خط توليد رومورانتن را آغازي بر يك پايان دانست.
آرنو لاگاردر هيچگاه نشاني از آمادگي خود براي رسيدگي به اين بخش هاي صنعتي بروز نداده است. به ويژه در بخش تسليحات او اولين كسي بود كه از لزوم فروش شبعه هاي تسليحاتي سخن گفت، تا دير يا زود اين گروه فعاليت هاي خود را بر روي ارتباطات و رسانه ها متمركز كند. هر چند كه خود در پاييز گذشته در سخناني كه به يك چرخش ۱۸۰ درجه اي شباهت داشت، به مجله لوپوئن گفت كه نمايشگاه بعدي بورژه (كه در ماه ژوئن براي نمايش سلاح ها برگزار مي شود) در واقع نمايشگاه «او» خواهد بود، اما او هيچگاه در علايق و هيجانات پدري سهيم نبوده است.
مثلاً از اسب هاي مسابقه اي شروع كنيم. بوي اصطبل حال او را به هم مي زند. او با ۶۵ كره اسب نورماندي كه در اصطبل پدرش به سر مي برند چه خواهد كرد؟ ژان - لوك لاگاردر يكي از معروف ترين پرورش دهندگان اسب در فرانسه بود. ۵۰ نفر در اصطبل او كار مي كنند و حدود صد نفر ديگر در آنجا آموزش مي بينند. او در سال ۱۹۹۵ رياست موسسه France Galop را به دست گرفت و مرگ وي سايه اي از ترديد بر سرنوشت ۵۵ هزار كاركن در بخش اسب داري افكنده است. اما ميدان اسب دواني او را از منافع صنعتي غافل نمي كرد. او از مسابقات اسب دواني به عنوان فرصتي براي ملاقات با اميران ثروتمند حاشيه خليج فارس استفاده مي كرد. هر سال به هنگام اعطاي جايزه طاق نصرت، او ضيافت مجللي در لونشان سازماندهي مي كرد، برگرد ميز افرادي همچون آقاخان، شيخ المختوم (وليعهد دبي)، شيخ زايد (امير ابوظبي) و ديگران حضور داشتند. روزنامه نگاران در محلي دورتر در زير چادري كه كمتر «ارزش استراتژيك» داشت نگهداري مي شدند و امكان دسترسي آنها به مذاكرات دور ميز وجود نداشت.
پي نوشت:
* دارتانيان نام شخصيت رمان سه تفنگدار نوشته الكساندر دوما است.
|