يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۸۲
شماره ۳۰۳۴- April, 27, 2003
زندگي
Front Page

گفت وگو با كودكان در باب جنگ و تروريسم
بچه هاي جنگ
رابين. اف. گودمن
009375.jpg

ترجمه: اشكان ناصح
بچه ها سوالات سخت زيادي مي پرسند اما پرسش هاي آنها در زمينه اعمال تروريستي يا جنگ تقريباً دشوارترين مقولات را براي پاسخ گويي تشكيل مي دهد، خصوصاً وقتي كه اخبار، جزئيات بي واسطه و مشروحي در اين خصوص فراهم مي سازد. والدين با خود مي انديشند كه آيا بايد فرزندان خود را از مواجهه با واقعيات خشن و پيگيري موضوعاتي اين چنيني محافظت نمايند يا آنكه آنها را در عقايد شخصي خويش شريك نمايند. متخصصين مي انديشند كه چه ميزان اطلاعات مي بايست در اختيار بچه ها گذارده شود يا اينكه چطور بايد به بچه هايي كه آشفته و ناآرام شده اند كمك نمود. به نظر مي رسد همه بزرگسالان مي بايست به نوعي معضل تضاد ميان حمايت از عدم خشونت و اينكه چرا در عين حال ملت ها همچنان قواي نظامي خود را حفظ مي كنند و درگير جنگ مي شوند براي فرزندانشان حل و فصل نمايند. اين مقاله به شما در پاسخگويي به تعدادي از سوالات رايج و دلواپسي هايي كه والدين و متخصصان در صحبت با كودكان در باب تروريسم و جنگ دارند، كمك مي نمايد.
• • •
• بچه ها چطور به اخبار مربوط به جنگ و تروريسم واكنش نشان مي دهند؟
واكنش بچه ها به مطالبي كه در خصوص اعمال خشونت آميز مي شنوند و تصاويري كه در روزنامه ها و تلويزيون مي بينند متأثر از سن و سال آنها و شخصيت فردي شان است. هنگامي كه سن را مد نظر قرار دهيم، بچه هاي سنين پيش دبستاني احتمالاً تأثيرپذيرترين گروه سني را در برابر تصاوير و صداهايي كه مي بينند و مي شنوند، تشكيل مي دهند. بچه ها در اين سن حقايق را با آميختن آنها با تخيلاتشان و ترس از خطر، پيچيده تر مي كنند، آنها مي توانند به راحتي مستأصل گردند و ممكن است قادر به متوقف كردن افكار مغشوش كننده خود نباشند. بچه هاي سنين مدرسه ديگر مطمئناً تفاوت ميان خيال و واقعيت را مي توانند درك كنند اما ممكن است در تفكيك قائل شدن ميان صحنه هايي از يك فيلم ترسناك با تكه فيلم مستندي در اخبار مشكل داشته باشند يا به نحوي درك نكنند كه يك حادثه منفرد در حال پخش مجدد است و بنابراين چنين بينديشند كه افراد بسيار بيشتري نسبت به آنچه واقعاً در اين مورد وجود داشته، درگير حادثه گشته اند، به علاوه ماهيت بي واسطه و زنده اخبار آن را در نظر بچه ها چنان مي نماياند كه گويي درگيري، نزديك به خانه آنها و حتي اصلاً در كنار خانه آنهاست. بچه هاي سنين مدارس متوسطه و دبيرستان ممكن است به واسطه خط مشي سياسي يك موقعيت، نسبت به موضوعي علاقه مند و كنجكاو گردند و در خود نيازي را براي ايستادگي يا عمل احساس نمايند، آنها ممكن است از خود تمايلي مبني بر درگير شدن در فعاليت هاي سياسي يا خيرخواهانه در ارتباط با اعمال خشونت بار نشان دهند. علاوه بر سن و نشو و نماي عصبي و اندامي (maturity)، سبك شخصيتي و خلق و خوي بچه ها مي تواند پاسخ آنها را تحت تأثير قرار دهد. برخي بچه ها به طور طبيعي براي واكنش ترس مستعدتر هستند و بنابراين اخبار مربوط به موقعيتي خطرناك ممكن است اضطراب آنها را به اوج برساند. بچه ها يا نوجواناني كه مليت آنها همسان با مليت گروه درگير جنگ باشد ممكن است نسبت به موقعيت حساس تر و آگاه تر باشند و بچه هايي كه شخص آشنايي را درگير شده در حوزه جريانات دارند به خصوص ممكن است از رويدادها متأثر شوند. همچنين كودكان و نوجوانان اخباري را كه مي شنوند، مرتبط با رويدادها و موضوعات زندگي خودشان، شخصي خواهند كرد. بچه هاي كم سن معمولاً اغلب نگران جدايي از والدين، خوب و بد ترس از تنبيه هستند. آنها ممكن است پرسش هايي در خصوص كودكاني كه در اخبار مي بينند يا بچه هايي كه تنها مانده اند مطرح نمايند، يا به جمع آوري موضوعاتي در ارتباط با رفتار خوب و بد آنها بپردازند. بچه هاي مدارس متوسطه در كانون كشمكش هاي همسالان هستند و همچنين در حال ايجاد و گسترش يك نگرش اخلاقي سنجيده و حساب شده. اشتغال ذهني با مفاهيم عدالت و مجازات در اين گروه سني شايع تر است و نوجوانان موضوعات گسترده تري را مرتبط با اخلاق و سياست تلقي مي كنند. نوجوانان همچون بزرگسالان، ممكن است در زمينه زندگي به تفكر روي آورند واولويت ها و علايق خود را مجدداً مورد ارزيابي قرار دهند.
009385.jpg

در انتهاي ديگر طيف به نظر مي رسد برخي كودكان به نوعي ايمن مي شوند يا حوادثي را كه در اخبار مشاهده مي كنند ناديده مي انگارند. به نظر مي رسد آنها مي توانند بار بيشتري را متحمل شوند و به واسطه ماهيت تكرار شونده گزارش ها نسبت به آنها بي حس مي شوند. مواجهه با اشكال چندگانه و متعدد خشونت از قبيل بازي هاي ويدئويي، درك ماهيت واقعي تراژدي ها را دشوارتر مي سازد. والدين و متخصصين مي بايست گوش به زنگ باشند كه راه حل هاي نهايي بچه ها مي تواند بر مبناي آنچه در فيلم ها ديده اند بنا شود. پاسخ هاي جاهلانه يا تكانه اي متأثر از توصيه هاي نابهنجارند و مي بايست كه در زمينه تعارض هاي واقعي به آنها پرداخته شود.
• چطور مي توانيم بفهميم كه يك بچه نسبت به اقدامات تروريستي و جنگ چه احساس و فكري دارد؟
قضاوت راجع به اينكه آيا كودكي در ارتباط با اخبارشنيده شده، ترسيده يا نگران گرديده يا خير، هميشه به راحتي مقدور نيست. بچه ها ممكن است از اينكه راجع به ترس هايشان صحبت كنند اكراه داشته باشند يا ممكن است از نحوه متأثر شدن خود از اخبار، ناآگاه باشند. والدين مي توانند به جست وجوي نشانه هايي در خصوص نحوه واكنش كودك بپردازند. بازي جنگي الزاماً دال بر وجود مشكل نيست. بازي هاي مرتبط با جنگ طبيعي است و اين بازي ها مي تواند در پاسخ به رويدادهاي جاري، همچنان كه آنها فعالانه بر روي اطلاعات دريافتي عمل مي كنند، تقليد مي كنند، برون ريزي مي كنند و مسائل را در قالب سناريوهاي مختلفي حل مي كنند افزايش يابد، اما رفتارهاي بازگشتي، هنگامي كه بچه ها درگير رفتارهايي مي شوند كه از كودكان سنين پايين تر مورد انتظار است، رفتارهاي پرخاشگرانه بيش از اندازه، وحشت هاي شبانه يا تفكرات وسواسي در خصوص خشونت مي تواند دلالت بر واكنش هاي عادي داشته باشد كه نيازمند توجه و بررسي دقيق تر خواهد بود. همچنين پرداختن به ترس هاي ويژه و شخصي بچه ها نيز ضروري است. والدين نبايد در زمينه آنچه به خيال خودشان بچه ها راجع به آنها نگراني هايي دارند مفروضاتي بسازند، آنها اغلب از شنيدن حالات و ترس هاي واقعي بچه ها شگفت زده مي شوند مثلاً هنگامي كه مشاهده مي كنند كودكي ديگر رفتن براي قايق سواري را پس از ديدن كشتي اي كه مورد حمله قرار گرفته است رد مي نمايد.
• ما بايد به چه شكلي با بچه ها راجع به جنگ و اقدامات تروريستي صحبت كنيم؟
برعكس ترس هاي والدين، صحبت كردن درباره اقدامات خشونت آميز ترس كودك را افزايش نخواهد داد، نگه داشتن بچه ها با احساس وحشت مخرب تر از بحث آزاد است، البته همچون ساير موضوعات مي بايست سن و سطح درك كودك را هنگامي كه وارد بحث مي شود مد نظر قرار داد. بچه هاي ۴ يا ۵ ساله هم در مورد اعمال خشونت آميز چيزهايي مي دانند اما همه بچه ها ممكن است ندانند كه چطور بايد درباره نگراني هاي خود صحبت نمايند. اين براي والدين اغلب ضروري است كه خودشان سر صحبت را باز كنند. پرسيدن از بچه ها در خصوص آنچه شنيده اند يا آنچه فكر مي كنند، راه خوبي براي شروع صحبت است. والدين مي بايست از سخنراني كردن يا درس دادن به بچه ها راجع به موضوعات پيش از آنكه بررسي هايي در خصوص آنچه واقعاً براي بچه مهم، گيج كننده يا مسئله ساز است خودداري نمايند. بزرگسالان مي بايست مترصد فرصت هايي براي تحريك آنها باشند، به عنوان مثال هنگامي كه با هم در حال تماشاي اخبار هستند. والدين همچنين مي توانند در پي استفاده از فرصت هايي باشند كه موضوعات مربوطه طي آنها مطرح مي شود مثلاً هنگامي كه تلويزيون در حال نشان دادن افرادي است كه در حال بحث و گفت وگو با يكديگرند. بحث در مورد مسائل گسترده تري همچون مدارا (tolerance)، اختلاف نظر (difference) و حل مسائل از طريق غيرپرخاشگرانه نيز مي تواند به وسيله اخبار برانگيخته شود. همچنين يادگيري در زمينه فرهنگ ها و مذاهب بيگانه، افسانه ها و تصورات قالبي را برطرف مي نمايد و به نحو صحيح تري تشابهات و تمايزات را ترسيم مي نمايد.
اخبار وقايع خشونت آميز سرزمين هاي دور همچنين مي تواند بحث هايي در خصوص راه حل هاي غيرپرخاشگرانه در زمينه مسائل روزمره را نيز برانگيزاند، مثلاً كمك كردن به بچه ها براي به توافق رسيدن در اين زمينه كه چطور اسباب بازي ها را بين خودشان سهم نمايند يا اينكه چگونه راهبردهاي سازنده اي جهت تنظيم و اداره اختلافات در بازي بيسبال در پيش گيرند. بچه هاي بزرگ تر مي توانند موضوعات مرتبط با جامعه، مثلاً بحث و مشاجره در يك مركز خريد را درك نمايند. طرق موثر كار روي اين موقعيت هاي گسترده تر مي تواند با كمك در شرح و بررسي موقعيت هاي خشونت آميز مختصرتر تسهيل شود. بزرگسالان همچنين مي بايست به خواست كودك مبني بر عدم صحبت در خصوص موضوعاتي خاص تا زماني كه آماده نشده است احترام بگذارند، در عين حال كه به واكنش هاي غيركلامي آنها همچون تظاهرات يا وضعيت چهره اي، رفتار بازي، تن كلام يا محتواي كلام بچه كه نشانه هاي مهمي از واكنش هاي او و نياز ناگفته اش براي صحبت كردن است توجه نمايند. پاسخ به پرسش ها و بررسي ترس ها، همگي در يك جلسه نشست حاصل نمي شود، موضوعات جديدي ممكن است مطرح شوند و يا موضوعاتي در خلال زمان رخ نمايند، بنابراين بحث مي بايست به صورتي نسبتاً مستمر و بر مبناي نيازها تداوم يابد.
• آيا به فرزندمان اجازه تماشاي تلويزيون يا مطالعه در زمينه جنگ و تروريسم را بدهيم؟
والدين و متخصصان مي توانند فرض را بر اين بگذارند كه اكثريت بچه ها لااقل تا حدودي امكان دسترسي به اطلاعات و ديدن و شنيدن در خصوص رويدادهاي جاري كه در خبرها منعكس مي شوند را داشته اند. به هر شكل سن كودك و سبك شخصيتي او تعيين مي نمايد كه بزرگسالان تا چه حد امكان دسترسي مستقيم كودك را بايد فراهم سازد. تماشا كردن، خواندن و بررسي خبرها در كنار هم بهترين راه جهت سنجش واكنش كودك و كمك به كودك يا نوجوان جهت مواجهه با اطلاعات است. در بحث جمعي در زمينه آنچه ديده و شنيده مي شود، والدين و متخصصان از چگونگي پردازش اطلاعات و مواد توسط بچه ها و چگونگي احساس آنها در مورد رويداد مطلع مي شوند. اين موقعيت همچنين امكان يك تبادل نظر فوري درباره بحث جنگ و خشونت را فراهم مي سازد. تصحيح اطلاعات تحريف شده و غلط و سپس بحث در خصوص احساسات شخصي سودمندتر است.
• آيا مي بايست عقايد شخصي خود را به كودك بگوييم؟
اخبار تروريسم و جنگ يك فرصت مناسبي جهت بحث در باب موضوعات پيشداوري، تصورات قالبي و پرخاشگري و طرق عاري از خشونت مواجهه با موقعيت ها را ايجاد مي نمايد. بزرگسالان پيش از گفت وگوها، خود مي بايست اطلاعات و نظرات خويش را مورد كنترل و وارسي قرار دهند. گشودن باب بحثي صادقانه پيشنهاد مي شود، اما بزرگسالان بايد مراقب تحصيل نظرات خود به عنوان حقيقت محض يا قطعي باشند. در بحث مي بايست مجال عدم توافق و ابراز نقطه نظرات متمايز براي طرفين محفوظ باشد. احساس در اشتباه بودن يا داشتن درك غلط مي تواند موجب شود تا بچه ها از گفت وگو كناره گيري نمايند يا اين احساس را به آنها القا نمايند كه بد يا نادان هستند. در كنار بحث از اينكه چطور جنگ و تروريسم اغلب از تعارضات بين شخصي، بدفهمي ها و يا تفاوت هاي ميان مذاهب و فرهنگ ها برمي خيزد الگودهي فرهنگ همزيستي حائز اهميت است. درك نقطه نظرات ديگران گام ضروري جهت حل تعارضات به شيوه هاي غيرخشونت آميز است.
• چطور مي توانيم كودكمان را مطمئن و آرام كنيم؟
ترس هاي بچه را رد نكنيد. وقتي ترس هاي بچه ها بي اهميت جلوه داده شود آنها ممكن است دچار آشفتگي و خجالت گردند. بزرگسالان با تفحص در موضوعات و آموزش طرق مثبت مقابله و از عهده برآيي، مي توانند به كودكان براي فائق شدن بر ترس و اضطرابشان كمك نمايند. والدين و متخصصان مي توانند با بيان حقايقي به كودكان در خصوص اينكه مثلاً چگونه از مردم محافظت مي شود (به وسيله نيروهاي پليس و...) و آموزش اقدامات ايمني بخش فردي كه آنها مي توانند به كار گيرند (از جمله تأكيد بر اهميت صحبت با يك بزرگسال هنگامي كه مورد تهديدي قرار مي گيرند) و حمايت عاطفي از آنان، در بچه ها احساس اطمينان و امنيت ايجاد نمايند.
مترجم: تأكيد مي شود حد خشونتي كه كودك قادر به ديدن يا شنيدن يا بحث در خصوص آن است كاملاً متأثر از سن و سال بچه ها و شخصيت آنها و جو خانوادگي شان است و مواجهه كودك با اخبار و رويدادهايي فراتر از ظرفيت و توان رواني اش، خصوصاً در صورت مكرر بودن مي تواند منجر به استيصال كودك و درجات مختلف آشفتگي موقت يا مستمر وي گردد و اين امر دلالت بر لزوم سعي جدي در محافظت از كودكان در برابر اخبار و اطلاعات و رويدادهاي ديداري و شنيداري خارج از حد و ظرفيت آنها دارد و در صورت وقوع چنين تجربياتي و مشاهده علائم كلامي و غيركلامي آسيب ديدگي رواني و استمرار آنها، مراجعه به متخصصان و انجام اقدامات حمايتي و درماني لازم ضروري است.

قضاوت آمريكايي ـ ۶۹
آئين دادرسي كيفري
009380.jpg

در برخورد با جوانان، پليس قبل از بازپرسي قضايي، هشدارهاي ميراندا را به جوانان گوشزد مي كند. در مورد تفتيش ها و توقيف هاي غيرمنطقي، ديوانعالي آمريكا حكم كرده است كه مسئولين مدرسه مي توانند تفتيش هاي بدون مجوز از دانش آموزان و كمدهايشان را انجام دهند، اگر ظن منطقي دارند كه بازرسي ها، مداركي را درباره تخلفات از قانون جزايي يا مقررات مدرسه نشان خواهد داد.
بازداشت [نگهداري]
ارجاع دادن يك نفر به دادگاه توسط پليس يا مدرسه مي تواند با نگهداري يا بدون نگهداري انجام شود. بازداشت [نگهداري] حبس موقتي جواناني است كه منتظر حل وفصل پرونده هايشان هستند. بسياري از قوانين ايالتي، نگهداري در موقع دادرسي را ايجاب مي كند قبل از اينكه قاضي دادگاه اطفال بتواند پرونده را استماع كند. مقصود اين است كه تصميم گرفته شود كه آيا كودك را به خاطر پدر يا مادرش آزاد كنند [و تحويل آنها دهند] يا در بازداشت بماند. اهداف عمده نگهداري جوانان در مراكز بازداشتي عبارتند از:
۱ ـ تضمين حضورشان در رسيدگي هاي دادگاه.
۲ ـ نگهداشتن آنهايي كه نمي شود به خانه فرستاده شوند زيرا فاقد نظارت والدين هستند.
۳ ـ جلوگيري كردن آنها از صدمه زدن به خودشان و جلوگيري از جرائم (بازداشت پيشگيرانه).
۴ ـ تنبيه كردن.
جوانان بازداشت شده چه كساني هستند؟ حدود ۵۰۰ هزار نفر از جوانان، هرساله حبس مي شوند و شمار توقيف شدگان جوان در فاصله دهه ۱۹۹۰ به طور پيوسته افزايش مي يافت. تقريباً دوسوم جوانان در بازداشت يا منتظر داوري هستند. ازدحام جمعيت [زندانيان جوان] يك امر عادي شده است. شرايط در مراكز نگهداري جوانان بسيار بد است و اغلب، بدرفتاري با جوانان گزارش مي شود. ازدحام جمعيت در ۱۹۹۸ در شهر نيويورك كه مسئولين شروع كردند به بازداشت [نگهداري] پسران ۱۰ ساله در قايق هايي كه در رودخانه شرقي East Rever لنگر انداخته بودند كه چندصد يارد آن سوي ريكرز ايسلند Rikers Island بود، ازدحام جمعيت خيلي شكل بدي به خود گرفت. مدافعان رفاه كودك، استفاده از قايق را براي نگهداري جوانان مورد انتقاد قرار دادند. زيرا دسته بندي كردن آنها براي جدا كردن جوانان تازه دستگير شده از جوانان [سابقه دار] محكوم شده كه منتظر انتقال به زندان هاي جوانان هستند را مشكل مي كرد، بدون شك بسياري از بازداشت شدگان جوان مي توانستند در اجتماع تحت نظارت قرار گيرند بدون اينكه امنيت عمومي به خطر افتد. همه جوانان به مراكز نگهداري نمي روند و برخي در بازداشتگاه هاي بزرگسالان نگهداري مي شوند. تركيب جوانان و بزرگسالان در زندان هاي بزرگسال غيرعادلانه در نظر گرفته مي شود و [به عنوان] يك مشكل باقي مي ماند. از دهه ۱۹۶۰ تاكنون، سيستم دادگاه اطفال به دنبال اين بوده است كه اطفال را در مكان هاي مجزايي نگهداري كنند تا در مقابل تأثيرات مجرمين به عادت (يعني آنهايي كه تمايل به ايجاد جرم يا كارهاي مجرمانه دارند) كه مسن تر هستند و مجرمين بزرگسال، آنها را حمايت كنند. دور كردن كودكان از بازداشتگاه هاي موقت، يك ابتكار اصلاحي در حال اجرا است. قانون دادگاه اطفال و پيشگيري از بزهكاري جوانان (۱۹۶۴) ايجاب مي كند كه خلافكاران شأني از سيستم دادگاه اطفال كنار گذاشته شوند. آن قانون همچنين بازداشت و زنداني كردن مجرمين جوان را در مكان هايي مجزا از بزرگسالان الزامي مي كند (توجه كنيد كه دو نكته عمده قانوني بايد مستقل از يكديگر فهميده شود: دور كردن جواناني كه مرتكب جرايم شأني شده اند از سيستم دادگاه فدرال و دور كردن بيشتر مجرمين جوان از زندان هاي بزرگسالان). برخلاف دادگاه بزرگسالان، سيستم دادگاه اطفال، وثيقه و يا آزادي با وجه الضمان را مقرر نمي كند. در بيشتر ايالت ها كودك بايد آزاد شود براي اينكه تحت سرپرستي والدين خويش يا خويشاونداني قرار گيرد كه بايد مسئوليت كودك را به عهده گيرند. بسياري از ايالت ها، حق بازداشت [نگهداري] جوانان را رد مي كنند.
رسيدگي مقدماتي و تعيين تكليف
يا تصميم گيري اوليه
اگر پليس تصميم به فرستادن جوان به دادگاه اطفال بگيرد ترجيح مي دهد پرونده به صورت غيررسمي رسيدگي شود و پرونده نزد متصدي كار تعليق مجازات در واحد رسيدگي مقدماتي و تصميم گيري اوليه در دادگاه اطفال برود. وظيفه عمده اين واحد اين است كه تصميم بگيرد آيا بايد يك دادخواست عليه جوان تشكيل شود يا نه، در تصميم گيري واحد رسيدگي مقدماتي يك متصدي تعليق مجازات تعيين مي كند كه آيا دليل موجه براي باور اينكه متهم جوان مرتكب جرم شده است وجود دارد؟ متصدي واحد رسيدگي مقدماتي، صلاحديد [اختيار] قابل ملاحظه اي را در تصميم گيري اعمال مي كند. جديت جرم رايج و سوءپيشينه كيفري، اثر سنگيني در رسيدگي مقدماتي و تعيين تكليف دارد. اگر متصدي تعليق مجازات يك دادخواست را توصيه نكند متصدي واحد رسيدگي مقدماتي مي تواند اتهامات را رد كند و كودك را در تعليق مجازات غيررسمي بگذارد يا او را به آژانس خدمات اجتماعي ارجاع دهد. طبق تعليق غيررسمي، هم پليس و هم يك آژانس تعليق مجازات براي مدت زماني بر جوان نظارت مي كنند و جوان را براي حصول اطمينان از اينكه او شرايط تعليق را رعايت مي كند كنترل مي نمايند.

حاشيه زندگي

• نامه كاربران اينترنت
جمعي از وبلاگ نويسان و كاربران اينترنت نامه اي به محمد خاتمي رئيس جمهور نوشته اند. در بخشي از نامه آنها آمده: جوانان ايراني كه در جامعه خود از بسياري از آزادي هاي اساسي و حقوق پايه اي بي بهره اند رفته رفته از همين اندك امكانات موجود هم محروم مي شوند. گويا عزمي در كار است كه به رغم شرايط بحراني منطقه حصار كنترل و ممانعت را به حوزه هاي خصوصي و نيمه خصوصي افراد هم تسري دهد و از حق مسلم دسترسي شهروندان به جهان آزاد اطلاعات جلوگيري كند. در اين ميان حرف هايي هست كه بايد گفته شود پيش از آنكه ديده شود و شما تنها مخاطب رسمي هستيد كه شايد هنوز بتوان با او سخن گفت. در بخش ديگري از اين نامه آمده است: آيا اين مايه تأسف نيست در حالي كه كشورهاي ديگر بر سر ميزان بهره شهروندان از جهان ارتباطات رقابت مي كنند در كشور ما بايد جوانان بر سر بديهي ترين حقوق خود با نهادهاي غيرمسئول چانه زني كنند؟ جوانان تا كي بايد آزادي هاي خود را از دست بدهند كجاست عقلانيت كه باعث شود دست كم در شرايط پرآشوب منطقه اي و وضعيت ناآرام سياسي، اشتباهات قبلي تكرار نشود؟

• رئيس جمهور صادر كرد
نتايج جلسه كميسيون صنايع مجلس درباره رسيدگي به تخلفات برخي دستگاه ها در پخش پارازيت هاي ماهواره اي اعلام شد و مجلس و رئيس جمهور دستور شناسايي و برخورد با متخلفان انتشار امواج و پارازيت هاي ماهواره اي را صادر كردند. در اين جلسه براساس نتايج گزارشات رسمي سال ۸۱ كارشناسان و دستگاه اجرايي ذيربط اعلام شد اماكني در تهران كه تداخلات ياد شده از ناحيه منتشر شده به ثبت رسيده اند و علاوه بر فرستنده هاي ثابت تعدادي مجموعه سيار (كاميونت) نيز در اين امور دخالت دارند و عمدتاً مراكز تحت اختيار يكي از مجموعه هاي نظامي براي اين كار مورد استفاده قرار مي گيرند. در اين جلسه معاون وزير پست و تلگراف و تلفن گزارشي ارائه كرد و گفت: متأسفانه اين وزارتخانه در برخورد با دستگاه هايي كه اقدام به تداخل در سيستم هاي مخابراتي كشور مي كنند با مشكل مواجه است و از اين رهگذر خسارات عديده اي تحميل مي شود.

• طلاق بيداد مي كند
سايت بازتاب در گزارشي آورده براساس آخرين آمار به دست آمده ميزان طلاق در سال گذشته ۱۰ درصد ميزان ازدواج در اين سال بوده است. در سال ۸۱ در مجموع ۴۵۹ هزار و ۵۳۶ ازدواج انجام شده و ۴۹ هزار و ۶۶۸ مورد طلاق گزارش شده است. همچنين ميزان ازدواج در سال ۸۱ نسبت به سال پيش تقريباً ثابت مانده است. حال آنكه ميزان طلاق ۱۳ درصد افزايش يافته است.

|  اقتصاد  |   ايران  |   جهان  |   زندگي  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |