چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۸۲
شماره ۳۰۳۷- April, 30, 2003
ورزش
Front Page

نابغه رايان
استعداد او ناب و خدادادي است كسي نمي تواند كارهاي او را تقليد كند وقتي او به نقطه اوج بازي اش مي رسد هيچ تيمي در دنيا نمي تواند جلوي شتاب و نفوذ او را بگيرد
مشخصات
009738.jpg

نام كامل: رايان جوزف گيگز
متولد: ۲۹ نوامبر ۱۹۶۳ ـ كارديف
قد: ۸۰/۱ سانتي متر
وزن: ۶۶ كيلوگرم
پست تخصصي: بال چپ
شماره ملي و باشگاهي: ۱۱
ركورد باشگاهي: ۴۲۶ بازي ـ ۹۹ گل
ركورد ملي: ۳۵ بازي ـ ۶ گل
علايق: ـ غذاي چيني
ـ پرورش سگ هاي شين لو و باكستر
ـ كلكسيون اتومبيل
ـ فيلم هاي مافيايي (پدرخوانده)
آران
«من پسر مادرم هستم» هنگامي كه پدر و مادرش از هم جدا شدند، تصميم خود را گرفت. هنوز فرصت داشت تا بنا به شرايط ميان ولزي بودن يا انگليسي بودن يكي را برگزيند اما رايان با جمله اي به يادماندني به روياي جام جهاني كه بر تن كردن پيراهن انگليس مي توانست آن را تحقق بخشد، پشت پا زد و در شانزده سالگي به «دره سبز» بازگشت تا پسر يك مادر ولزي باشد نه يك پدر انگليسي. آن هنگام او كاپيتان تيم ملي دانش آموزي انگليس بود و انگليسي ها دربه در به دنبال يك گوش چپ با آتيه مثل او مي گشتند، ولي رايان مي دانست كه مردم ولز بيشتر به يك قهرمان بومي نياز دارند.
رايان گيگز يك فوتباليست عادي نيست. او ابرستاره اي است كه با سرعت و تكنيك خارق العاده اش هرگز پشت تصوير ستاره هاي رسانه اي مثل بكام گم نشده است. قدرت كنترل و تعادل بي همتاي اين جادوگر ولزي كلاس بازي او را از سايرستاره هاي حاشيه ساز اولدترافورد متمايز ساخته. به راحتي مي توان گفت رايان يك نابغه است. با اين وجود اين ولزي متواضع تأكيد مي كند كه هيچ تفاوتي با ديگران ندارد؛ «من در زمين تمرين سخت تلاش مي كنم درست مثل ديگر هم تيمي هايم. يك بازيكن هر اندازه كه بزرگ باشد و هر چقدر سن بيشتري داشته باشد باز هم بايد هنگام تمرين روي خيلي چيزها كار كند. من هم مستثني نيستم. بايد كامل بودن را تمرين كرد تا بهترين شد. »
كودكي سرگردان
009726.jpg

رايان هفت ساله بود كه خانه اجدادي اش در دره هميشه سبز كارديف را ترك كرد. او را به بندر منچستر بردند جايي كه پدرش «دني ويلسون» براي سوينتون در ليگ حرفه اي راگبي بازي مي كرد. چهار سال بعد والدينش از هم جدا شدند و رايان كه تنها و سرگردان مانده بود فوتبال را يافت. او بعدها اعتراف كرد فوتبال مايه رهايي اش از دغدغه هاي خانوادگي بوده است. او ورزش را خيلي ديرتر از بچه هاي عادي آغاز كرد. اولين بار كه پايش به توپ خورد يازده ساله بود ولي خيلي زود عضو ثابت تيم مدرسه اي «دينز» شد كه يكشنبه ها جلوي والدين بازي مي كردند.
وقتي رايان سوار بر توپ نخستين چشمه هاي حركات منحصربه فرد امروزي اش را به نمايش گذاشت ديگر به پشت سرش نگاه نكرد. او يك بال هجومي بود كه مستقيماً به جلو حركت مي كرد. بسيار كم اند فوتباليست هايي كه از همان آغاز پست تخصصي خود را برگزينند. رايان دوازده ساله تصميم گرفت براي هميشه يك بال چپ انفجاري باشد. اين نخستين گامي بود كه او به سوي شخصيت كنوني اش برداشت: «مرد انتخاب هاي يگانه و ابدي»
روياها
پس از آن رايان پا به توپ جلو رفت، مشكلات را دريبل زد و با سرعت از چنگ سرگرداني گريخت.
دست تقدير همچنان دوراهي هايي پيش پايش مي گذاشت تا قدرت انتخاب او رفته رفته بالاتر رود. وقتي رايان داشت قد مي كشيد پيراهن آبي منچسترسيتي كم كم برايش تنگ مي شد. او با اين پيراهن در «مين رود» زمين اختصاصي من سيتي مدارج پيشرفت در تيم هاي پايه رقيب همشهري من يو را مي پيمود، اما قلبش براي سرخ هاي اولدترافورد مي تپيد.
رايان از روياي آن روزها مي گويد:
«من هوادار سفت و سخت منچستريونايتد بودم در حالي كه بسياري از همبازي هايم حقيقتاً به پيراهن منچسترسيتي عشق مي ورزيدند. ستاره هاي محبوب من «مارك هيوز» و «يان راش» و «برايان رابسون» بودند كه آن موقع در اولدترافورد مي درخشيدند. هرگز روزي را كه ساعت ها براي گرفتن امضا از رابسون معطل شدم فراموش نمي كنم. با اين وجود «مارك هيوز» و «يان راش» كمي فرق داشتند. آنها اسطوره هاي ملي ولز بودند. هميشه آرزو داشتم در كنار هيوز يا راش بازي كنم و اينقدر خوشبخت بودم كه چند سال بعد به آرزويم برسم. »
شيطان كوچك
رايان تازه چهارده سالش شده بود كه مردي با لهجه اسكاتلندي دم در خانه شان آمد. او «آلكس فرگوسن» بود كه داندي را قهرمان اسكاتلند ساخته و سپس جانشين «جاك استين» مرحوم بر نيمكت مربي گري اسكاتلند در جام جهاني ۱۹۸۶ شده بود. آن زمان فرگوسن تازه به شياطين سرخ پيوسته بود و از ابتدا در جست وجوي استعدادهاي نابي بود كه بتوانند تيم رويايي اش را در آينده تشكيل دهند. فرگوسن «رايان ويلسون» را به آكادمي اولدترافورد آورد. در همان سال (۱۹۸۶) من يوها نخستين عنوان از عناوين زنجيره اي شان را كه تا شانزده سال بعد ادامه يافت به چنگ آوردند. كسي چه مي داند شايد اين مسير درخشان به يمن قدم «ديمين» شكل گرفته باشد. ديمين لقبي بود كه همبازي هاي رايان به خاطر شباهت او به كاراكتر «طالع نحس» بر او نهاده بودند اما در حقيقت چنين لقبي از نبوغ بي پايان اين شيطان كوچك سرچشمه مي گرفت.
رايان خيلي زود نشانه هاي يك فوق ستاره را متبلور ساخت. «آلن اسميت» بزرگ ترين مربي آكادمي جوانان منچستريونايتد نبوغ او را چنين توصيف مي كند: «وقتي بازي او را مي ديدم مي خواستم اشك شوق بريزم. »
تولد گيگز
009741.jpg

رايان در ۱۴ سالگي در پست بال چپ نوجوانان منچستريونايتد بي همتا به نظر مي رسيد. درخشش او در كنار استعدادهاي ديگري مثل ديويد بكام، پل اسكولز، نيكي بات و گري نويل آينده درخشاني را براي شياطين سرخ نويد مي داد. او كه نخستين كشف بزرگ آلكس فرگوسن محسوب مي شد از همان زمان بر همتايان نوجوانش تقدم داشت.
دو سال پس از آن مايه تحولات بزرگي در زندگي رايان بودند. در شانزده سالگي او به مقطعي رسيده بود كه مي توانست هويت خانوادگي اش را تعيين كند. رايان آن جمله معروف را در همين مقطع بر زبان آورد: «روزي دنيا بايد بداند كه من پسر مادرم بوده ام. »
او فاميل پدري «ويلسون» را به كناري نهاد و فاميل «گيگز» را برگزيد كه يك واژه سلتي اصيل برگرفته از موسيقي سنتي ولز و ايرلند است. رايان گيگز شانزده ساله با هويت تازه اش گام هاي بلندي برداشت. فرگوسن به او مجال داد تا نخستين بازي رسمي اش در ليگ دسته اول انگلستان را براي يونايتدها برگزار كند. مسابقه اي كه هرگز از يادها نخواهد رفت.
او پاي به دربي بزرگ شهر منچستر گذاشت و تنها گل بازي را وارد دروازه تيم سابقش كرد.
چند ماه بعد او كه هنوز براي تيم ملي ولز بازي نكرده بود، بازوبند كاپيتاني تيم ملي مدارس انگليس را بر بازو بست و در پايان نخستين فصل حضورش در فوتبال حرفه اي به عنوان پديده جوان فوتبال جزيره انتخاب شد. يك سال بعد گيگز در سن هفده سال و ۳۲۱ روز پيراهن سرخ تيم ملي ولز را بر تن كرد تا جوان ترين ملي پوش تاريخ ولز لقب گيرد. او با اين كار به مطبوعات انگليسي كه انتظار داشتند «شيطان كوچك» تبديل به گوش چپ نوظهور تيم ملي انگلستان شود دهن كجي نمود و شير بال دار اساطيري ولز را به شيرهاي مغرور نشان سلطنتي بريتانيا ترجيح داد.
بدين ترتيب در سال ۱۹۹۱ او در نخستين بازي ملي مقابل آلمان غربي قهرمان جام جهاني به ميدان رفت و بلافاصله براي دومين فصل پياپي جوان اول فوتبال جزيره شد و جايزه ويژه فوتبال نويسان انگليس (PFA) را از آن خود كرد كه تاكنون هيچ پديده ديگري جز او نتوانسته دوبار متوالي اين عنوان را به دست آورد.
تشنه پيروزي
009744.jpg

از آن زمان تا امروز گيگز ۱۶ عنوان مختلف شامل هفت قهرماني ليگ برتر، سه جام حذفي و يك قهرماني ليگ قهرمانان اروپا را همراه من يو فتح كرده اما همچنان تشنه پيروزي است. مي گويد: «احساس پيروزي همواره در من قوي تر و قوي تر مي شود زيرا هرچه مي گذرد بردن سخت تر مي شود. »
«احساس مي كنم، هر سال كه از عمرم مي گذرد فوتبال سخت تر مي شود اما همين انگيزه اي است كه اراده ام را محكم تر مي سازد. »
«زماني را به ياد مي آورم كه هفده ساله بودم و مي خواستم هر طور شده به تيم اصلي راه يابم اما حالا جوان ترهاي دور و برم را مي بينم كه بسيار حريص تر از جواني من، جايگاهم در تيم اصلي را طلب مي كنند. »
با اين وجود من مصمم هستم جايگاهم را حفظ كنم. هركس كه مي خواهد در منچستريونايتد بماند بايد همين طور باشد.
عليرغم چنين انگيزه بالايي موفقيت تنها چيزي نيست كه رايان بدان مي انديشد. او مهم ترين رويكرد خود را برقراري رابطه عاشقانه با فوتبال و لذت بردن از لحظه لحظه آن مي داند.
«به جوان ترها توصيه مي كنم تا مي توانند تمرين كنند و هميشه به مربيانشان گوش فرا دهند، زيرا آنها تجربيات بيشتري دارند. بله به تجربيات آنها گوش دهيد ولي مهم تر اعتنا كردن به احساس اشتياق درون خودتان است. »
كوتاه و شخصي
با نگاهي به زندگي رايان گيگز ردپاي يك نابغه حقيقي را مي بينيم. اگرچه حضور گيگز در اولدترافورد خبرسازترين استاديوم دنياي فوتبال، موهبت بزرگي براي اوست اما رايان هرگز در هياهوي تبليغاتي غرق نشده. او يك زندگي شاد و آرام دارد و همواره سعي مي كند نماينده سربلندي براي جامعه ولزي هاي منچستر باشد. شهري كه بيش از يك قرن پذيراي كارگران مهاجر ولزي در صنايع و معادن خود بوده است.
رايان علاقه بي حد و حصري به گردآوري كلكسيوني از اتومبيل هاي لوكس دارد و اين تنها زمينه اي است كه او و بكام در آن رقابت دارند.
وقتي او بهترين بازيكن فينال جام بين قاره اي ۱۹۹۹ (جام تويوتا) ميان منچستر يونايتد و پالميراس شناخته شد و آخرين مدل لوكس كمپاني تويوتا را پاداش گرفت بكام علناً اظهار داشت كه براي لحظاتي به رايان حسادت كرده است.
در كلكسيون او يك «سوبارو ايمپرزا»ي ۵۰ هزار پوندي با موتور تقويت شده، يك بي. ام. وي ۴۰ هزاردلاري، يك چروكي ۳۰ هزار پوندي و يك رنوكليوي سفارشي ۱۵ هزار پوندي به چشم مي خورند امّا گل سرسبد اين كلكسيون مجموعه فراري هاي بي نظير اوست كه مدل «مارانلو»ي ۱۰۵ هزار پوندي در آن ميان مي درخشد. اما اخيراً كمپاني پورشه يك مدل كاملاً اتوماتيك خاص رايان طراحي كرده كه صندلي و پدال هايش با توجه به مصدوميت عضلات همسترينگ پاي او طراحي شده اند. اتومبيلي كه در ماه هاي اخير به مونس رايان تبديل شده است.
اينك ولز
رايان همانند ديگر ابرستاره هاي فوتبال معاصر هرگز شانس درخشش در جام جهاني و جام ملت هاي اروپا را نداشته با اين وجود هميشه نام او در جمع نوابغ فوتبال آورده شده.
امروز تصور «منچستريونايتد» بدون ايفاي نقش گيگز غيرممكن است. او زيباترين گل يونايتدها در تاريخ ده ساله ليگ برتر را در فصل ۹۹ ـ ۹۸ وارد دروازه آرسنال نموده و تنها ستاره اولدترافورد بوده كه در ميانه دوران بازيگري اش برايش مراسم بزرگداشت ترتيب داده اند.
وقتي در سال ۹۴ در مسابقه يادبود بست و چارلتون او مقابل دو اسطوره پا به سن گذاشته يونايتدها بازي كرد، جورج بست گيگز ۲۱ ساله را يگانه استعداد بريتانيايي بازمانده از سبك فوتبال كلاسيك دانست و به يك شركت كامپيوتري كه مي خواست حركات او در دهه هاي ۶۰ و ۶۰ را به صورت گرافيكي شبيه سازي كند پيشنهاد داد از حركات امروزي گيگز الگوبرداري كند. برايان كيد دستيار سابق فرگوسن استعداد گيگز را چنين تشريح مي كند: «استعداد او ناب و خدادادي است. كسي ديگر نمي تواند كارهاي او را تقليد كند زيرا اين كارها فقط از گيگز برمي آيد. به خصوص آن پاس هاي ناگهاني كه هيچ كس انتظارش را ندارد. » سر آلكس فرگوسن مردي كه با گيگز پاي به اولدترافورد گذاشت قديمي ترين شاگرد خود را چنين تمجيد مي كند:
«وقتي او به نقطه اوج بازي اش مي رسد هيچ تيمي در دنيا نمي تواند جلوي شتاب و نفوذ او را بگيرد. »
در حالي كه رايان تمام دوران بازيگري اش را با يك چشم انداز باشگاهي وسيع و يك چشم انداز ملي محدود سپري كرده است، حالا در آستانه ۳۰ سالگي آينده اي كاملاً متفاوت براي او در شرف تكوين است.
اين بار من يو توسط تيم رويايي رئال از گردونه ليگ قهرمانان بيرون نهاده شده و در عوض تيم ملي ولز پس از نيم قرن شانس حضور در يك رقابت بين المللي طراز اول را بسيار پررنگ يافته است. ظهور نسل جديدي از ستاره هاي ولزي مثل كرگ بلامي و رابي ساويج سرخپوشان ولز را براي نخستين بار پس از جام جهاني (۱۹۵۸) در موقعيت صعود به يك رقابت بزرگ يعني يورو ۲۰۰۴ قرار داده.
گال ها حتي ايتالياي مغرور را هم از پا در آوردند و حالا در صدر گروهي ايستاده اند كه يوگسلاوي و ايتاليا اميدهاي اصلي صعود محسوب مي شدند.
گيگز آينده را روشن مي بيند: «آينده پرجاذبه اي پيش روست حتي براي پيرمردي مثل من!» تا آنجا كه مي دانم در سال هاي اخير هيچ فرصتي بهتر از اين براي بازي كردن با پيراهن ولز وجود نداشته است. » پس از قوت گرفتن شايعه ترك اولدترافورد توسط گيگز و پيوستن به اينترميلان او بسيار زير فشار قرار گرفته اما از خود دفاع مي كند:
«بله، مي دانم شايعاتي راجع به پيوستن من به اينترميلان وجود دارد اما هنوز سه سال تا پايان قراردادم باقي مانده و من هم قصد ندارم اولدترافورد را ترك كنم.
مسابقه حرفه اي من در اينجا شكل گرفته و من به باشگاه مردم و شهر منچستر عشق مي ورزم. تمام زندگي ام را اينجا گذرانده ام، پس چه طور مي توانم جاي ديگري بروم. »
اما نبايد فراموش كرد كه گيگز و بكام هميشه بر سر سرعت با هم رقابت داشته اند چه به عنوان دو بال موازي و چه در مورد اتومبيل هاي كورسي. آيا اين مسابقه سرعت به سفر هر دو از منچستر خواهد انجاميد؟
منبع: بي.بي.سي
آناتومي نبوغ
سرعت: يكي از سريع ترين بازيكنان دنيا، وقتي گيگز حركات بال (winger) منحصربه فردش را آغاز مي كند نمي توان از شتابش كاست.
كنترل: سرعت بالا فايده اي نداشت اگر گيگز از چنان قدرت كنترل حيرت انگيزي بهره مند نبود. او مي تواند در سرعت توپ را با هر دو پا كنترل كند و با هر زاويه اي به هر جهتي كه مي خواهد مانور دهد. اين ويژگي بزرگ مسير حملات او را براي بهترين مدافعان غيرقابل پيش بيني مي سازد.
پاسور بزرگ: يك پاسور در بالاترين استاندارد جهاني. او با پاس هاي خلاقانه اش چه با پشت و چه با بيرون پا توده هاي دفاعي را برش مي دهد و گاه چنان آنها را از جريان بازي خارج مي كند كه به ياد فيلم هاي كمدي مي افتيم.
استعداد مصدوميت: ساق هاي هنرمند رايان يك آفت بزرگ دارند. مصدوميت عضلات همسترينگ! گرچه اين مشكل هرگز مدت زيادي سبب توقف او نشده اما در لحظات حساس از برد حركات انفجاري او كاسته اند.

ورزش و سياست
ورزش سياسي كوبا ـ 4

آرش راهبر
009729.jpg

«در همه جاي دنيا قهرمانان زندگي بهتري نسبت به عموم مردم دارند. در
ايالات متحده قهرمانان همه ميليونر هستند. اين يك پديده جهاني است. ما كوبايي ها از سياره اي ديگر نيامده ايم. بنابراين بايد به اين تفاوت ها توجه كنيم. به خصوص كه آمريكا درست بيخ گوش ماست و ممكن است قهرمانان ما به مقايسه هايي ميان خود و سوپراستارهاي يانكي بپردازند. »
يك اسلحه سياسي
بازي هاي المپيك باستاني جنگجويان يوناني را از جبهه هاي نبرد به ميادين بازي و ورزش كشاند. اين حركت اگر در دوران المپيك جديد به شكل ديگري ادامه يافت اما گاهي اوقات جرياني معكوس پيدا كرد. آدولف هيتلر از جمله كساني بود كه بازي هاي المپيك را از يك ميدان ورزشي صرف تبديل به نمايشگاهي براي نمايش قدرت نژاد برتر يعني نژاد آريايي كرد.
۶۰ سال بعد در حالي كه سال ها از پايان جنگ جهاني دوم مي گذشت نوبت به آمريكايي ها رسيد تا در بازي هاي المپيك آتلانتا مظاهر سرمايه داري را به ناظران ميلياردي در سراسر جهان نشان دهند. به همين منوال كشورهاي كمونيستي و سوسياليستي نيز از ورزش براي نمايش شرايط جاري در كشورشان استفاده كردند. كوبا هم از جمله كشورهاي بلوك شرق بود كه از نظر سياسي و اجتماعي رد پاهاي واضحي در سيستم ورزشي آن به چشم مي خورد. در بطن اين نمايش هاي تبليغاتي اين ورزشكاران بودند كه به عنوان مهم ترين مولفه ها نقش اصلي را در تبليغ يا دفاع از نظام هاي اجتماعي و سياسي به عهده داشتند. در كوبا نيز نمونه هاي آشكاري وجود داشتند كه براي رژيم فيدل كاسترو تبليغ مي كردند.
009735.jpg

«آنا فيدليا كوئيروت» يكي از بزرگ ترين و مشهورترين تابلوهاي تبليغاتي كوبا در زمان خود بود. او كه در يك خانواده فقير در شهر سانتياگو دكوبا متولد شده بود، در سن يازده سالگي به رقابت هاي بين المللي ورزش راه پيدا كرد. او به سرعت تبديل به يكي از بهترين دوندگان نيمه استقامت دنيا شد. تحريم المپيك هاي ۱۹۸۴ لس آنجلس و ۱۹۸۸ سئول از سوي دولت كوبا باعث شد تا كوئيروت در بهترين شرايط سني و جسماني از كسب مدال طلاي حتمي المپيك محروم بماند. در سال ۱۹۹۳ او در حادثه انفجار اجاق نفتي منزل اش دچار سوختگي شديدي شد به طوري كه پزشكان معالج حتي راه رفتن را روياي ابدي او دانستند. اما دو سال بعد در ميان ناباوري و بهت جهانيان كوئيروت مدال طلاي دوي ۸۰۰ متر را در مسابقات گوته بورگ سوئد به دست آورد. اين پيروزي بزرگ اعتبار زيادي براي سيستم ورزش و در نهايت روش زندگي اجتماعي و سياسي كوبا به همراه آورد. كوبايي ها نيز روي بازگشت حيرت انگيز كوئيروت به مسابقات جهاني مانور تبليغاتي زيادي كردند.
كوئيروت در سال ۱۹۹۸ خود را بازنشسته كرد و با ترك دنياي قهرماني زندگي آرامي را در ويلاي مجللش در هاوانا در كنار همسر و دو فرزندش آغاز كرد. اين ويلاي مجلل هديه اي ويژه از سوي دولت بود، چرا كه قهرماني كوئيروت در مسابقات جهاني سبب شد تا كوبا اعتبار ويژه اي در عرصه بين المللي پيدا كند. هر چند كه اعطاي اين ويلاي مجلل نشانه هاي رونق اقتصادي كوبا به شمار نمي رفت و مشكلات اقتصادي مردم همچنان پا بر جا بود. شايد به همين دليل بود كه تني چند از ورزشكاران كوبا كشورشان را براي كسب درآمد بيشتر ترك كردند. «آنا فيدليا كوئيروت» در يكي از مصاحبه هايش گفت: «درست است، بعضي از ورزشكاران ما به خصوص دوندگان، كوبا را به مقصد آمريكا يا كشورهاي ديگر ترك كرده اند تا درآمدهاي بيشتري به دست آورند اما آنها اين امتيازات را به اين دليل به دست آورده اند كه در كوبا آموزش مناسبي ديده و تمرينات بسيار خوبي را پشت سر گذاشته اند. اين كار يك نوع وطن فروشي است.
كوئيروت با لحن شديدتري نطق خود را آتشين ساخت و گفت: «اين عده از ورزشكاران ناسپاس هستند. آنها مي بايست زحمات دولت، خانواده و همسرانشان را پاس مي داشتند. دولت كوبا به خانواده هاي آنها سوبسيد و يارانه داده و امكانات شكوفايي استعداد آنها را فراهم كرده است. »
كوئيروت در هيأت يك وكيل مدافع با اين جملات سيستم ورزشي كوبا را درست جلوه مي دهد و به نحوي به تبليغ آن مي پردازد. شايد اين واكنش در قبال توجه دولت به وي توجيه پذير به نظر مي آمد. به هر حال كوئيروت خواسته يا ناخواسته تبديل به سخنگوي دولت از موضع ورزش شد.

حاشيه ورزش

• دهكده را ترك نكنيد
كميته ملي المپيك استراليا در نظر دارد محدوديت هايي براي رفت و آمد ورزشكاران استراليايي به رستوران ها، كلوب هاي شبانه و مركز شهر آتن در نظر بگيرد. مسئولان استراليايي تاكيد كرده اند كه امنيت ورزشكارانشان را فقط در داخل دهكده تامين خواهند كرد.
از جايي كه مقامات استراليايي همواره تاكيد مي كنند كه ورزشكاران اين كشور با هيچ تهديد مستقيم يا غيرمستقيمي مواجه نيستند، در نظر گرفتن چنين قوانيني براي افزايش پوشش امنيتي آنها به چه دليل است؟ مشكل از يك رستوران شروع شده. در حادثه بمب گذاري در رستوراني در جزيره بالي اندونزي كه ۲۰۲ كشته داشت، ۸۹ استراليايي هم حضور داشتند. به هر حال اين تصميم هنوز قطعي نشده و امكان تجديدنظر وجود دارد.

• اسب هاي زين شده
اسب ها را زين كرده اند براي بازي هاي آسيايي ۲۰۰۶ قطر. رئيس فدراسيون سواركاري كه اعلام كرده منتظر نقد و بررسي رسانه هاي همگاني است، برگزاري مسابقات بين المللي سواركاري جام خليج فارس در ايران را يكي از برنامه هاي آتي خود عنوان كرده. تابش در مورد اينكه چه تصميمي براي فدراسيون سواركاري دارد گفته است: «با همياري كارشناسان اين رشته ورزشي، نخست به ارزيابي نقاط ضعف و قوت اين رشته ورزشي در جهات مختلف مي پردازيم و سپس برنامه هاي خود را براي رشد و پويايي سواركاري اعلام مي كنيم. »

• از ما بياموزيد
فدراسيون فوتبال آرژانتين بازي هاي روزهاي شنبه و يكشنبه گذشته را به خاطر برگزاري انتخابات رياست جمهوري تعطيل كرد. دو بازي لغو شده در اين دو روز ريور پلات ـ نويدا شيكاگو و بوكا جونيورز ـ ولز سارز فيلد بودند.
گفته مي شود برنامه ريزان فدراسيون فوتبال آرژانتين توانايي فدراسيون فوتبال ايران در برگزاري ليگ را ستوده اند، زيرا به نظر مي رسد در صورت غيبت تمامي بازيكنان فوتبال يا مثلاً مريضي آنها باز هم ليگ برگزار مي شود. حتي اگر انتخابات رياست جمهوري هم برگزار شود كاري مي كنند كه صندوق ها به زمين فوتبال بيايند.
009732.jpg

• آمارگيري ايراني
طبق آخرين آمارگيري طبقه بندي شده، «بسيار زياد» درصدي از بانوان كشور به بازي بيليارد علاقه مندند. خانم حيدري، مسئول انجمن بيليارد بانوان، خبر از اين آمارگيري داده است. او اعلام كرده: «بانوان در سطوح، طبقات و سنين مختلف، علاقه زيادي به يادگيري و تمرين اين رشته دارند. » و خبرگزاري ايرنا صحبت هاي حيدري را با تيتر مزين كرده است: «استقبال بانوان از بيليارد، بسيار زياد اعلام شد.»
روش جديد آمارگيري با تلاش متخصصان داخلي طبخ و با ساخت اين روش كلي ميليارد تومان هزينه ارزي صرفه جويي شده است. در اين روش آمارگيري، درصدهاي اين هوا، چخ، بسيار زياد، خيلي، يه كمي بيشتر، از قبل كمتر، تا حدي، همين قدر، دو بند انگشت، چند كيلو، افتضاح، واي چه قدر بد پيش بيني شده است.
با توجه به اطلاعاتي كه كسب كرديد، توجه كنيد كه چه قدر زيادند خانم هايي كه به بيليارد علاقه دارند. بنا به اطلاعات خانم حيدري، استان هاي تهران، خراسان، اصفهان، شيراز، گلستان و مازندران در اين زمينه خيلي فعال اند و جديداً استان هاي خوزستان، كرمانشاه، قم و سيستان و بلوچستان هم فعاليت شان را آغاز كرده اند.
بد نيست بدانيد بيليارد قهرماني باشگاه هاي كشور در سال گذشته با حضور ۲۰ خانم از ۶ باشگاه برگزار شد. خانم حيدري در مورد حضور خانم ها در ورزش بولينگ گفته است: «فعاليت در اين بخش بسيار محدود بوده و تنها تعداد معدودي از خانم هاي تهراني در مجموعه ورزشي شهيد چمران به اين رشته مي پردازند.»

• هيچي نبود
مديرعامل باشگاه پرسپوليس اعلام كرده كه اگر كريم بخواهد مي تواند در تمرينات پرسپوليس شركت كند. البته صحبت هاي مدير به اين معنا نيست كه كار كريم و پرسپوليس در شوراي عالي انضباطي به پايان رسيده اما شما مي توانيد به زودي پايان اين جنگ خانمانسوز را تماشا كنيد.
البته مشكل همگي بازيكنان در مورد چك هاي برگشتي و پول به زودي حل مي شود، مثل هميشه.
در رابطه با آمدن مربي خارجي هم با مربياني از كشورهاي انگليس، آلمان، كرواسي و آرژانتين صحبت كرده اند و احياناً باب مذاكره با مربيان ساحل عاج، هند، ليختن اشتاين و. . . نيز گشوده خواهد شد.
• قانون شكن
به علت شيوع بيماري سارز در برخي از كشورهاي شرق آسيا، مسابقات قايقراني قهرماني آسيا كه قرار بود در چين تايپه برگزار شود، تا اطلاع ثانوي به تعويق افتاد.
به گزارش ايسنا، سومين دوره مسابقات قايقراني رشته آب هاي خروشان و اسلالوم قهرماني آسيا (خرداد ماه ۸۲) دهمين دوره مسابقات قايقراني رشته كانوپولو قهرماني آسيا (مهر ماه ۸۲) و اولين دوره مسابقات قايقراني رشته دراگان قهرماني آسيا (مهر ماه ۸۲) به علت شيوع بيماري سارز به تعويق افتاد.
تاريخ جديد براي انجام اين مسابقات و يا تعيين ميزبان ديگر، به اعلام نظر و تصميم كميته اجرايي كنفدراسيون قايقراني آسيا بستگي دارد.
ضمناً مسابقات قايقراني آب هاي آرام (سرعت)، جوانان قهرماني جهان كه قرار است در تاريخ ۹-۶ شهريور ۸۲ در شهر كوماتسو ژاپن برگزار شود و همچنين مسابقات قايقراني آب هاي آرام (سرعت)، قهرماني بزرگسالان و جوانان آسيا كه قرار است ۱۳-۹ مهر ماه سال جاري در هندوستان برگزار شود به قوت خود باقي است و لغو نشده است.

|  اقتصاد  |   ايران  |   جهان  |   علم  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |