چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۳۷- April, 30, 2003
نقد ديپلماسي ايران در تحولات منطقه گفت وگو با هدايت الله آقايي ـ بخش پاياني
بي نصيب از امتياز
توضيحاتي كه آقاي هاشمي بعد از مصاحبه دادند نفي كننده اصل موضوع نبود ولي اساس كار همين است كه اگر مشكلي در راه سياست خارجي باشد به هر حال حل شدني است
009684.jpg
صديقه داورزني
• شما جايگاه ارائه بحث كارشناسي را كدام مرجع مي دانيد، چه دستگاهي بايد اين كار را انجام دهد؟
عنوان مي شود كارشناسان نظر نمي دهند به اين دليل كه جسارت اين كار را ندارند يا به اين نتيجه نرسيده اند يا مباحث ديگر است كه كارشناسان در اين رابطه نظر نمي دهند و سكوت كرده اند. من فكر مي كنم يك نوع خودسانسوري بر مجموعه سياست خارجي به ويژه بخش كارشناسي و صاحبنظران حاكم شده است. اگر خودسانسوري برداشته شود و بگويند كه معتقدند بايد با آمريكا اختلافات را حل كنيم و دلايل شان را بگويند وقتي دلايل منطقي باشد، مسلماً هيچ حكومتي دلايل منطقي را رد نمي كند. مخصوصاً براي بقا اگر نياز باشد آن كار را انجام مي دهند.
• جايگاه كارشناسان كجا است، جايي مثل مجمع تشخيص مصلحت نظام يا مجلس يا دولت؟
جايگاه كارشناسان به نظر من وزارت خارجه و مجلس است كه با كميسيون هاي ذي ربط، مجلس مي تواند بحث كند. وزارت خارجه مي تواند اطلاع دهد و مجموعه اين اطلاعات و اخبار را ارائه دهد و مقام معظم رهبري راساً يا از طريق مجمع تشخيص مي توانند تصميم گيري كنند.
• از صحبت هاي شما اين گونه برداشت مي شود كه تا الان وزارت خارجه دچار اين خودسانسوري است و نمي خواهد در اين زمينه اقدام كند يا اينكه هنوز به اين نتيجه نرسيده است؟
نه. خودسانسوري مي شود. بالاخره بحث كارشناسي است. كساني كه در صحنه هاي بين المللي كار مي كنند به اين نتيجه رسيده اند، وزارت خارجه خودسانسوري مي كند.
• به نظر شما وزارت خارجه الان به چه نتيجه اي رسيده آيا به موضع مذاكره، يا موضع ديگري رسيده است؟
من نمي توانم از طرف وزارت خارجه صحبت كنم. ولي يقيناً در آن مجموعه بالاخره افرادي مطالعه مي كنند و به همين نكات رسيده اند.
• جدا از بحث وزارت امور خارجه آيا شما تئوري مشخصي داريد.
ما قبل از مذاكره به يك اصلاح داخلي احتياج داريم. اگر بتوانيم مسائلي مثل محدوديت هاي سياسي، انتخابات و... را به نحوي اصلاح كنيم كه شك و شبهه ها برطرف شود و آنها ديگر بهانه اي نداشته باشند، دو سوم كار حل است، يك سوم آن هم در صورت نياز با مذاكره حل مي شود. ولي تا قبل از اينكه ما اين كارها را انجام ندهيم، مذاكره با آن طرف هيچ نتيجه اي ندارد.
• در اين صورت آمريكا دست از بهانه جويي برمي دارد و يا مشكل عمده تري با ما دارد؟
ممكن است يك نيروي خارجي نهايتاً به دنبال تسخير يك كشور باشد ولي هميشه بهانه، كليد ورود است، بهانه هايي كه پاسخي هم برايش وجود نداشته باشد. در رابطه با عراق بحث ديكتاتوري حزب بعث را مطرح مي كردند، همه دنيا هم قبول داشتند كه رژيم عراق ديكتاتور است. در مورد اينكه سلاح شيميايي دارند بحثي نبود. عراق شهر حلبچه را در سال هاي گذشته زيرورو كرده بود. در بسياري از مناطق طي جنگ با ايران از سلاح شيميايي استفاده كرد. به هر حال دنيا تاييد مي كرد كه ايرادهايي در دولت صدام بود ولي بحث بر سر روش بود. سازمان ملل مي خواست از روش خود استفاده كند ولي آمريكا و انگليس نپذيرفتند. در مورد كشورمان هم بايد از آنچه گذشت، بهره گرفت. اگر ايرادي باشد قابل حل است و نبايد بهانه به دست بيگانه بدهيم.
• در سياست خارجي ما چنين مطرح است كه با نزديكي به اتحاديه اروپا به گونه اي مي توان خلاء عدم ارتباط با آمريكا را پر كرد. اين نظر چقدر اعتبار دارد؟
البته رابطه با اتحاديه اروپا به عنوان يك تاكتيك موثر است اما نه به عنوان يك استراتژي. بايد استراتژي را در داخل تنظيم كنيم كه آن هم حفظ پايه هاي نظام به وسيله اصلاح ساختار و از بين بردن ايرادات موجود است. نكاتي كه از طرف متفكران در مسائل سياسي و فرهنگي مطرح مي شود در صورت برطرف كردن ايرادها به عنوان يك تاكتيك مي توان ارتباط با اتحاديه اروپا را به عنوان يك عامل بازدارنده قوي و يك جريان انتخابي ديگر به جاي ارتباط با آمريكا به كار گرفت. در غير اين صورت همان نتيجه عراق ممكن است عايدمان شود. عراق هم اتفاقاً تمام قراردادهاي بلند مدتش را با اروپا تنظيم كرد ولي چون نتوانست بهانه را از دست آمريكا و انگليس بگيرد مورد هجوم آنها قرار گرفت، وگرنه با اروپا، چين و روسيه قراردادهاي اقتصادي و سياسي داشت و به اروپا خيلي نزديك بود. رابطه عراق با كشورهايي مانند فرانسه و ايتاليا حتي از ما قوي تر بود ولي آنها هيچ كاري نتوانستند بكنند چون بهانه هايي بود كه خود اروپايي ها پاسخي براي آن نداشتند.
• آمريكا در طول جنگ عراق با ايران به بغداد كمك مي كرد، آيا اين يكي از ريشه هاي تيرگي روابط دو طرف است؟
اينكه آمريكا از صدام حمايت مي كرد، صحيح است اما خيلي از كشورهاي ديگر هم از رژيم صدام حمايت مي كردند مثل فرانسه كه به صدام در طول جنگ با ايران كمك نظامي مي كرد و ما حالا با فرانسه ارتباط داريم. روس ها هم به صدام كمك مي كردند و ما الان روابط اقتصادي و سياسي خوبي با روسيه داريم. آمريكا هم مانند يكي از اين كشورها از صدام حمايت مي كرد و بيش از اين كشورها نبود. در رابطه با جنگ مشكل مان با آمريكا مثل بقيه مشكلات است. در ارتباط با اسرائيل نيز همان قدر كه آمريكا حامي اسرائيل است البته كمي غليظ تر كشورهاي ديگري چنين هستند و اسرائيل را مثل بچه خودشان كمك مي كنند ولي ما با آنها ارتباط داريم. نكته اين است كه مشكل حاد ما شعارهايي است كه داده ايم و در ذهن مان مانده است از اين شعارها و ذهنيت ها يك ديوار درست كرده بوديم. براساس عزت، حكمت و مصلحت آن زمان قابل حل بود، الان هم به نظر من قابل حل است بايد ما اين اطمينان و عزت نفس را داشته باشيم كه كسي از ما ايراد نگيرد. ما كمي در اين قسمت مي لنگيم. وقتي اروپاييان به ما ايراد مي گيرند پاسخي نداريم. زماني كه اين ايرادات را برطرف كنيم از موضع قدرت مي توانيم مذاكره كنيم در غير اين صورت مذاكره قبل از اصلاح داخلي از موضع ضعف خواهد بود.
• براي برداشتن اين موانع، اقدامات و صحبت هايي انجام شده بود از جمله آقاي خاتمي كه گفته بودند پرچم آمريكا را آتش نزنيد. چرا اين اقدامات پيشرفت نكرد و جلو نرفت.
چون بعد از طرح آن بحث ها دستگاه اجرايي ما از جمله سياست خارجي و مجلس پشت سر اين صحبت ها تصميم گيري نكردند، بايد تصميم مي گرفتند نظراتشان را به مقامات مافوق مي دادند و مسائل شان را تعقيب مي كردند و مقام معظم رهبري شخصاً (راساً) از طريق مجمع تشخيص مصلحت نظام نظرشان را مي گفتند ولي هيچ يك از اين قدم ها برداشته نشد. قطعاً در اين راه مخالفت و موانع زياد بود ولي بايد پيش مي رفت اما جز در حد همان مصاحبه [گفت وگوي رئيس جمهور با شبكه CNN] هيچ حركت ديگري نكردند.
• اشاره كرديد كه دستگاه سياست خارجي ما داراي ضعف هايي اساسي است، بازسازي دستگاه سياست خارجي وظيفه دولت است يا مجلس.
بايد گام هاي جدي براي اين منظور در دولت برداشته شود. خودسانسوري ها بايد حذف شود اگر مقامي در اين زمينه مخالف است مي تواند نظر خود را عنوان كند و دليل ندارد اين مسائل در هاله اي از ابهام بماند.
• احزاب بايد چه نقشي داشته باشند. شما معتقديد وزارت امور خارجه دچار خودسانسوري شده و اين بحث ها را به صراحت عنوان نمي كند اما چرا احزاب منفعل اند مثلاً مي توانند بيانيه بدهند و مسائل مهم را مطرح و پيگيري كنند.
همان گونه كه پيشتر گفتم براي احزاب ما هنوز مسئله سياست خارجي جانيفتاده است و به عنوان يك مسئله جدي در دستور كارشان قرار نمي دهند. اصولاً بنيان حزبي تشكل هاي سياسي ما ضعيف تر از آن است كه بخواهند به اين گونه مسائل بپردازند و محافظه كاري تمامي احزاب بالاتر از آن است كه بخواهند اين قضايا را مطرح كنند. اما شخصيت ها به طور پراكنده و مشخص نظر خود را ارائه كنند، همان طور كه آقاي هاشمي رفسنجاني در مصاحبه اخير خود مطرح كردند و در رسانه ها منتشر شد. خيلي واضح همين مطالب را اشاره كردند يعني مي توان از طريق مجمع تشخيص مصلحت نظام و يا دريافت نظر مردم از طريق رفراندوم عمل كرد. من فكر مي كنم اين مطلب را خيلي شجاعانه بيان كردند و اين پيشنهاد قابل پيگيري و براي اجرا عملي است. قانون اساسي هم اجازه مي دهد. البته نكته مهم تر از مذاكره، اصلاح دروني خودمان است.
• آقاي هاشمي رفسنجاني به دنبال آن مصاحبه توضيحاتي فرستادند. آن توضيحات را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
توضيحاتي كه آقاي هاشمي بعد از مصاحبه دادند نفي كننده اصل موضوع نبود، بلكه تكميل كننده مصاحبه بود يعني جملاتي كه از آن مصاحبه افتاده بود خودشان تكميل كردند ولي اساس كار همين است. كه اگر مشكلي در راه سياست خارجي باشد، به هر حال حل شدني است و رهبري با توجه به نظرات مردم در رفراندوم و يا با توجه به نظرات كارشناسي در مجمع تشخيص مصلحت نظام ـ كه تركيبي از نمايندگان سه قوه است ـ مي توانند نظر نهايي را اعلام كنند. در رابطه با دستگاه رهبري خط قرمزي وجود ندارد و اين راهكاري است براي حل مناقشه با هر كشوري در دنيا.
• بعضي از گروه هاي اصلاح طلب از اين مصاحبه اين گونه برداشت كردند كه آقاي هاشمي رفسنجاني مي خواهند ابتكار عمل را خودشان به دست بگيرند.
هيچ اشكالي ندارد كه در تحولات سياسي، احزاب، گروه ها و اشخاص از هم پيشي بگيرند. در سال هاي گذشته اين فرصت براي گروه هاي محافظه كار فراهم بود. در شش سال گذشته هم كه دولت جناب آقاي خاتمي اين فرصت را داشتند هيچ وقت كسي مانعي براي اظهارنظر و بيان مطلب ايجاد نكرد. حالا اگر شخصيتي يا گروهي اعلام موضع كند و بقيه بخواهند چنين برداشتي داشته باشند، به نظرم كم لطفي است.
• تهديدهاي آمريكا عليه ايران و سوريه را چقدر جدي مي دانيد. آيا از يك روند درازمدت مانند تغيير نقشه خاورميانه برخوردار است. اين تهديدها تا چه زمان ادامه پيدا مي كند.
سياستمداران انگليسي و آمريكايي تصميمات مهمي در خصوص آينده جهان به خصوص خاورميانه گرفته اند و در اين نكته ترديدي نيست. اين منطقه از نظر انرژي مهم ترين نقطه دنيا است. به لحاظ فرهنگي نيز از قديم مركز تحولات بوده است. پيشتر در دكترين كيسينجر نحوه دخالت آمريكا در خاورميانه تعيين شده بود. مصاحبه هايي كه دولتمردان آمريكا مي كنند نشان مي دهد كه آنها براي خاورميانه برنامه دارند و برنامه خود را ادامه خواهند داد. منتهي اين يك قسمت از بحث است. بحث اصلي اين است كه مردم خاورميانه و كشورها مي خواهند چگونه برخورد كنند آيا انفعالي برخورد مي كنند تا آنها كار خودشان را انجام دهند. نكته مهم اين قسمت است. آمريكا در مورد ايران متوجه شده است كه نيروهاي سياسي و جريانات سياسي به اندازه كافي هوشيار هستند كه اگر روزي آمريكا بخواهد دخالت كند تمام جريانات سياسي متحد مي شوند و به مقابله مي پردازند. به همين دليل معتقدم حركت نظامي از طرف آمريكا در ايران انجام نمي شود. البته به معناي گارانتي دائمي نيست بلكه تا زماني است كه مشكلات و ايرادات داخلي ما به حدي نرسد كه مردم از ما جدا شوند و گروه ها منفعل بمانند و به يك حكومت انحصارطلبانه تبديل شويم. اگر چنين اتفاقي بيفتد زمينه براي ورود آمريكا به شكل نظامي فراهم مي شود.
توجه اخير آمريكا به سوريه نيز جنبه تهديد نظامي ندارد بلكه هدف آنها گرفتن امتياز از طريق وارد آوردن فشار است. مي خواهند اگر سران عراق در سوريه پناهنده شده اند آنها را تحويل بگيرند و يا مواضع سوريه در برابر اسرائيل تعديل شود. چون در سوريه پشتوانه مردمي تا حدودي وجود دارد.
• بنابراين حمله نظامي در مورد ايران مطرح نيست. اما تهديدها تا كجا پيش مي رود و چه هدفي را دنبال مي كند؟
هدف آمريكا از اين تهديدها آن است كه معادلات سياسي ايران به سمتي حركت كند كه به نفع آنها باشد. تنها راه خنثي كردن اين فشارها و تهديدها نيز اصلاح مشكلات داخلي است به اين ترتيب مي توانيم مردم را بسيج كنيم و در مقابل اين تهديدها بايستيم. تهديدها ممكن است به مجموعه اي از فشارهاي اقتصادي و سياسي در سطح بين المللي عليه ما منجر شود آنها مي دانند كه جامعه ما يكپارچه از نظام جدا نمي شود و همين عامل بازدارنده است.
• عملكرد صداوسيما در خصوص تحولات منطقه انتقادهايي را برانگيخته است. در اين مورد چه نظري داريد؟
صداوسيما بر عكس آن چيزي كه اعلام شده بود حركت كرد و در مجموع كارنامه خوبي از خود بر جاي نگذاشت در جايي كه مقامات بلندپايه موضع ايران را بي طرفي اعلام كردند مناسب بود رسانه ملي طي جنگ بي طرفي خود را به خوبي حفظ مي كرد و اخبار را آن گونه كه بود انعكاس مي داد و به درشت نمايي و ريزنمايي دو طرف توجهي نمي كرد.
• آيا ايران مي تواند براي احقاق بخشي از حقوق خود مانند دريافت غرامت جنگ اقدامي انجام دهد؟
برخورد حكومت جديد عراق با حكومت قبلي فرق زيادي خواهد كرد ولي بستگي به نحوه تعامل ما در آينده با اين كشور دارد. البته به حركت داخلي ما نيز بستگي دارد در اين صورت اگر براي دريافت غرامت پافشاري كنيم، موفق مي شويم در غير اين صورت در حد همان شعارهاي گذشته باقي مي ماند و نمي توانيم كاري كنيم.
• دليل اينكه ايران سياست بي طرفي فعال را اتخاذ كرد، چه بود. آيا مي توانستيم با اتخاذ سياستي ديگر، امتيازاتي بگيريم؟
ايراد بزرگ سياست خارجي ما آن است كه از تحولات بين المللي كمترين امتياز را مي گيريم، گاهي امتيازاتي هم داده ايم. در ماجراي افغانستان ما با طالبان بيشترين مشكل را داشتيم. وجود آنها به لحاظ ايدئولوژيك، سياسي و امنيتي به نفع ما نبود و بهتر بود سفره شان برچيده شود با وجود اينكه تمام جوامع بين الملل و سازمان هاي جهاني عليه آنها بودند و در حقيقت جنگ را مشروع مي دانستند ما در آنجا نتوانستيم امتيازي بگيريم و كوچك ترين امتيازي نصيب مان نشد. اما در مورد عراق شايد چاره اي جز اين نداشتيم زيرا از يك طرف جامعه بين الملل با حركت آمريكا و انگليس مخالفت مي كرد البته جهانيان با ماهيت رژيم بعث و صدام موافق نبودند ولي با حركت آمريكا و انگليس مخالف بودند. در اينجا بايد حداقل بي طرفي شان را حفظ مي كردند تا بتوانيم امتيازات بيشتري بگيريم.

پيشنهاد رفراندوم
009690.jpg
ترجمه: قاسم طولاني
بيش از بيست سال بود كه كسي جرات مطرح ساختن چنين پيشنهادي را نكرده بود. اما تنها يك هفته پس از سقوط بغداد كسي همچون آقاي هاشمي رفسنجاني، رئيس جمهور پيشين ايران اين پيشنهاد را در گفت وگويي با مجله راهبرد طرح كرده است. پيشنهاد از اين قرار است كه مسئله از سرگيري رابطه با ايالات متحده آمريكا را مي توان به همه پرسي گذاشت و اجازه داد مردم در اين باره تصميم بگيرند.
انتخاب زمان مطرح ساختن چنين پيشنهادي به هيچ رو تصادفي نبوده است. هاشمي رفسنجاني كه از سال ۱۹۹۶ و پس از پايان دوران رياست جمهوري خود رياست مجمع قدرتمند تشخيص مصلحت نظام را بر عهده دارد، به خوبي ديدگاه هاي مخالفان با آمريكا را دريافته است. او با اين پيشنهاد سعي كرده است، خود را در كنار نيروهاي پرشمار اصلاح طلب قرار دهد. اصلاح طلبان ايراني حتي مدت ها پيش از حمله آمريكا به ايران به شيوه اي كاملا محتاطانه در جهت نزديكي به آمريكا حركت مي كردند.
در حالي كه ديگران به شدت مخالف از سرگيري روابط با ايالات متحده هستند و اين كار را عبث و حتي خيانت به كشور مي دانند. ايران و آمريكا از سال ۱۹۸۰ تاكنون رابطه ديپلماتيك با هم ندارند. پيشنهاد هاشمي رفسنجاني كه يك سياستمدار عمل گرا به شمار مي آيد، حكايت از آن دارد، كه در پشت صحنه هاي سياسي در ايران دگرگوني هايي در شرف وقوع است. به نظر مي رسد، مسائل عراق، محافظه كاران ايراني را به فكر تجديدنظر در برخي از روش هاي پيشين انداخته است. البته بايد دانست كه بحث درباره رابطه با آمريكا در ايران مسئله تازه اي نيست، اما در گذشته اين بحث از حد مشخصي فراتر نمي رفت.
اما از آنجايي كه اين بار رفسنجاني اين بحث را به ميان كشيده، متوقف كردن آن دشوارتر است. علاوه بر اين او بسيار محتاطانه اين بحث را به ميان كشيده است. رفسنجاني در گفت وگو با مجله راهبرد گفته است: «يك راه حل اين است كه رفراندوم كنند و ببينند جامعه چه مي گويد. البته شرطش اين است كه مجلس تصويب كند و بعد به تاييد رهبري برسد. راه ديگر اين است كه معضل را به ما (مجمع تشخيص مصلحت) بدهند و ما اينجا روي آن بحث كنيم و آنچه را كه مصلحت مي بينيم، ابلاغ كنيم. اين را هم رهبري بايد تاييد كنند.»
اندكي پيش از مطرح شدن پيشنهاد رفسنجاني دويست تن از فعالان سياسي در ايران از رهبران كشور خواسته بودند، منافع ملي و حركت در جهت تامين آن را در دستور كار خود قرار دهند. اين گروه در بيانيه خود خاطرنشان كرده بودند، تنها از طريق آزادسازي زنداني هاي سياسي، رفع توقيف از مطبوعات و تصويب طرح اصلاح قانون انتخابات مي توان با خطر دخالت بيگانگان در كشور مقابله كرد.
روي سخن اين گروه از فعالان سياسي با مخالفان خود بوده است، آنهايي كه از هنگام روي كار آمدن خاتمي تاكنون از هيچ تلاشي براي ايجاد اختلال در روند اصلاحات فروگذار نكرده اند. اما اكنون حضور سربازان آمريكايي در بغداد، نگراني هايي را برانگيخته است.
هاشمي رفسنجاني در خطبه هاي نماز جمعه تهران نيز تلويحا از تنش زدايي با آمريكا جانبداري كرده بود. به نظر مي رسد، آنچه باعث شده است رفسنجاني در اين مسير تازه گام نهد، سردرگمي محافظه كاران بوده است. محافظه كاران ايراني هم اكنون خود را از هر سو در بن بست مي بينند. به اعتقاد رفسنجاني زمان آن فرا رسيده است كه از اين بن بست خارج شد.
منبع: دي سايت

ساكنان خانه ملت
نظرسنجي بي سابقه
بدرالسادات مفيدي
صبح يكشنبه هفته گذشته هنگامي كه نمايندگان مجلس ششم در صحن علني مشغول رسيدگي به دستور كار جلسه آن روز بودند، فراكسيون دوم خرداد در ميان اعضاي ۲۲۰ نفره خود فرم هايي را مربوط به سرنوشت دو لايحه راهبردي رئيس جمهوري توزيع كرد كه به صورت مخفيانه و در قالب يك نظرسنجي بود. البته از آنجا كه احزاب پارلماني ما هنوز در مراحل اوليه تجربه انجام كار تشكيلاتي و منسجم قرار دارند، هنوز زمان به ظهر همان روز نرسيده بود كه موضوع براي خبرنگاران آشكار گرديد و در نهايت خبرش فرداي آن روز در لابه لاي ستون هاي مربوط به اخبار كوتاه اما پر اهميت روزنامه ها گنجانده شد. منتها هيأت رئيسه فراكسيون دوم خرداد در اعلام نتيجه اين نظرسنجي به اعضاي خود تا حدودي هوشياري به خرج داد و عليرغم گذشت بيش از يك هفته از انجام آن تاكنون از درز هرگونه خبري در اين خصوص به بيرون جلوگيري كرده و به نظر مي رسد هر آنچه كه نقل مي شود گمانه هايي بيش نيست. به هر حال فراكسيون دوم خرداد از طريق اين اقدام از اصلاح طلبان مجلس مي خواست كه درباره نحوه تصميم گيري در قبال عاقبت كار لوايح اصلاح قانون انتخابات (كه حذف نظارت استصوابي را سبب مي شود) و نيز تبيين اختيارات رياست جمهوري (كه قصد دارد از نقض قانون اساسي توسط هر دستگاهي جلوگيري نمايد)، كسب نظر كند.
اين نظرسنجي داراي چهار گزينه بود كه پرسش شوندگان بايد به يكي از آنان جواب مثبت مي دادند. اولين گزينه پيش روي نمايندگان دوم خردادي «رفت و آمد لوايح مذكور ميان مجلس و شوراي نگهبان» بود. بدين ترتيب كه شايد از طريق رايزني و لابي هاي متعدد حين رفت و برگشت لوايح، تعادلي ميان نقطه نظرات شوراي نگهبان و مجلس ايجاد شود. روشي كه در صورت تحقق به نظر مي رسد كم هزينه تر باشد. هر چند كه رفتار سه سال گذشته با برخي از مصوبات مجلس ششم كه به نحوي با حقوق شهروندي گره خورده است، در خيلي از موارد حكايت از بي حاصل بودن اين رفت و برگشت ها مي كند و از آنجا كه اين رويه منجر به مختل شدن روند قانونگذاري در مسير اصلاحات شده، به تدريج مي رود تا تبديل به يك معضل جدي براي نظام گردد.
«ارجاع لوايح دوگانه به مجمع تشخيص مصلحت نظام» گزينه بعدي اين نظرسنجي بود. بدين جهت كه چون طبق اصل ۱۱۲ قانون اساسي اين مجمع مكاني براي حكميت ميان اختلافات مجلس و شوراي نگهبان مي باشد و لذا ممكن است مسئله مورد مناقشه از اين طريق حل شود. خصوصا آنكه اين نظر در ميان برخي از نمايندگان وجود دارد كه معمولا مجمع تشخيص مصلحت نظام در مواجهه با موارد اختلافي ميان مجلس و شوراي نگهبان از انعطاف بيشتري برخوردار بوده و در مواردي نيز توانسته به نحوي ميانه را بگيرد تا هيچكدام از طرفين احساس شكست نكرده و هر دو به حداقلي از خواسته هاي خود دست يابند. منتها با توجه به اعتراض هاي هرازچند گاه برخي از نمايندگان اصلاح طلب مبني بر ورود مجمع تشخيص به يكي از وظايف انحصاري مجلس يعني قانونگذاري، اين روش هم خيلي قابل اعتماد از سوي نمايندگان اصلاح طلب به نظر نمي رسد. به ويژه آنكه در مواردي نيز مجلس شاهد بوده كه مصوباتش بيش از يكي دو سال است كه در بايگاني مجمع تشخيص مانده، بدون آنكه درباره آنها اعلام نظري صورت بگيرد.
سومين گزينه پيش روي اصلاح طلبان مجلس در اين فرم نظرسنجي حل مسئله لوايح از طريق «برگزاري رفراندوم و همه پرسي» بود. راهكاري كه چون تا كنون در كشور براي اين قبيل مسائل انجام نگرفته، بسيار پر هزينه مي نمايد. خصوصاً آنكه حسب آنچه در قانون اساسي براي به همه پرسي گذاشتن در نظر گرفته شده، اصلاح طلبان مكانيزمي براي اعمال آن ندارند. از سوي ديگر چون جامعه ايراني هنوز به صورت مستقيم با رفراندوم آشنا نيست، اگر موضوع به رفراندوم گذاشته شده با اولويت هاي اصلي مردم مرتبط نباشد، ممكن است مشاركت گسترده را به همراه نداشته باشد. چنانكه گرچه ممكن است اقشاري از مردم از روش هاي استصوابي شوراي نگهبان راضي نباشند، اما منحصر كردن رفراندوم به يك موضوع خاص ممكن است خيلي جذاب نباشد و لذا ضروري مي نمايد كه موضوع مورد همه پرسي صريح، كوتاه و براي تمامي اقشار جامعه ملموس باشد تا مردم قدرت تجزيه و تحليل آن را داشته و بتوانند به صورت فراگير در آن شركت كنند.
به هر حال اگر اصلاح طلبان در برگزاري رفراندوم براي لوايح رئيس جمهوري موفق شوند امكان حضور مردم را به طور گسترده فراهم كنند، مي توان پذيرفت كه آنان بخشي از شعارهاي خود را تامين شده يافته اند و در عين حال موفقيت در برگزاري همه پرسي را مي توان نوعي پيشرفت در مجموعه نظام حساب كرد زيرا در ضمن داشتن اين عيب كه چون گروه هاي مختلف داخل نظام نتوانستند از طريق عادي اختلافاتشان را حل كنند، متوسل به اين روش شده اند، اين حُسن وجود دارد كه نظام ظرفيت مراجعه به آراي مردم را به صورت موردي پيدا كرده است.
آخرين گزينه اين نظرسنجي استعفاي دسته جمعي اعضاي فراكسيون دوم خرداد از سمت نمايندگي خود در مجلس و همزمان ساير اصلاح طلبان از سمت هاي خود در ديگر مصادر بخش هاي حكومتي بود كه به نظر مي رسد وقتي راه حل هاي ديگر به نتيجه نرسد، در دستور كار آنان قرار مي گيرد. البته اين روش از آن جهت كه نظام را به سوي يكدست شدن به پيش مي برد و به تبع آن به نوعي كارايي در كشور ايجاد مي كند، مثبت جلوه مي كند اما در عين حال اين خطر هم وجود دارد كه مقبوليت نظام گرفتار چالش شود و باعث خدشه دار شدن استحكامات لازم براي كليت نظام در صحنه بين المللي شود.
در هر حال به نظر مي رسد كه تا تعيين سرنوشت نهايي لوايح دوگانه كه دوم خردادي ها پيش از اين عزم خود را در تصويب آنها جدي نشان داده اند، زمان زيادي باقي نمانده و اين در حالي است كه در رفتارهاي اقليت نيز علائمي از عقب نشيني از مواضع قبلي خود در مواجهه با اين لوايح مشاهده نمي شود. بر همين اساس هم احتمال انتخاب گزينه چهارم از ساير گزينه ها از سوي اصلاح طلبان دور از ذهن نيست. هر چند كه شايد اكنون پذيرش انجام چنين حركتي با توجه به نزديك شدن مجلس ششم به آخرين سال دوره خود از سوي مردم ديگر خيلي دير باشد!

حاشيه ايران
009687.jpg
• دموكرات دست بسته و آدم باهوش
دكتر «احسان نراقي» در مصاحبه اي با هفته نامه «گوناگون» گفته است: «آقاي خاتمي حقيقتاً دموكرات است. در عالم مشرق زمين نه تنها در ميان روحانيون كه دچار تعصباتي مي شوند هم در ميان روشنفكران. . . من شخصاً آدمي به دموكرات بودن خاتمي نمي شناسم منتها دست او بسته است. مثلاً آقاي ميردامادي مي گويد ما سفارت را اشغال كرديم و اشغال سفارت هيچ ربطي به [جنگ] عراق و ايران نداشت. اين حرف نشانه بي اطلاعي است. رئيس كميسيون امنيت ملي مجلس يك فرد اصلاح طلب نسبت به گذشته نگاه روشني ندارد. آقاي ميردامادي. . . مرد مبارزي است بدون شك مصالح مملكت را رعايت مي كند. اما هنوز گيرهايي دارد و ميراث گذشته را از خود دور نكرده است. . . ميراث حزب توده است. ربطي به مصالح ملي ما ندارد. . . در هر صورت اشغال سفارت به آن شكل محل بحث بود. بنده قبول داشتم كه جوان ها سفارت را بگيرند و يك هفته بعد به دنيا بگويند ما اين كار را كرديم براي اعتراض به عمل آمريكا. ولي نه اينكه ۴۴۴ روز مثل اسير آنها را نگه داريم. »
وي درخصوص پيشنهاد آيت الله هاشمي رفسنجاني براي رفراندوم رابطه با آمريكا گفته است: «نمي دانم آقاي هاشمي چه خط سياسي را دنبال مي كند. آدم باهوشي است و فكر مي كند باهوش و فراستش مي تواند در جامعه تاثير بگذارد اما خط فكري منظمي را دنبال نمي كند و هيچ كس نمي داند آقاي هاشمي چه فكري مي كند. فقط مي گويند آدم زرنگي است. ايشان به نوعي كمك آقاي خاتمي كرد و آقاي خاتمي انتخاب شد... يكي از دلايلي كه مانع هر حمله تند بوش به ايران مي شود، وجود آقاي خاتمي است كه با بيش از بيست ميليون راي رئيس جمهور شده است. اين بزرگترين گارانتي استقلال ماست و آقايان قدر آن را نمي دانند بلكه صدمه هم مي زنند. وقتي هم صحبت از استعفا مي شود مي گويند بمان بعد هم ما مي زنيم توي سرت! اين شده سياست دست راستي ها با اتكا به خاتمي.»

• مطالبات خود را از عراق فراموش كنيد
طي دو هفته اخير، موج گسترده اي از تبليغات به وسيله شبكه هاي آمريكايي، بر لغو مطالبات ديگر كشورها از عراق آغاز شده است. در اين راستا آمريكا از فرانسه و روسيه خواسته است تا از مطالبات ۸ و ۱۲ ميليارد دلاري خود از عراق صرف نظر كنند، هر چند اين اقدام با مخالفت روسيه و فرانسه روبه رو شده است اما كاخ سفيد بر موضع خود تاكيد مي كند.
در همين حال، ايالات متحده در يك اقدام تبليغاتي اعلام كرد، در صورت گذشت ساير كشورهاي طلبكار عراق، آمريكا نيز از طلب ۴ ميليارد دلاري خود از عراق صرف نظر خواهد كرد.
در اين حال «راديو فردا» وابسته به دولت آمريكا در گزارشي، غرامت ايران از عراق را نيز جزء فهرست طلب هايي كه بايد مورد بخشش قرار گيرد، درج كرده است. راديو فردا در حالي كل غرامت ايران از عراق را ۱۰۸ ميليارد دلار عنوان مي كند و آن را در كنار ديگر تعهدات دولت عراق قرار مي دهد كه اين رقم هيچ گاه از سوي مقامات دولت ايران پذيرفته نشده است.

• سفر به باكو
در حالي كه حيدر علي اف رئيس جمهور كهنه كار آذربايجان همچنان از كسالتي كه اخيراً دچارش شده است رنج مي برد، يك مقام بلندپايه دولت اين كشور خبر داده است كه سيد محمد خاتمي رئيس جمهور ايران قصد دارد به اين كشور سفر كند. زمان اين سفر مشخص نشده است اما نوروز محمداف رئيس روابط بين الملل نهاد رياست جمهوري آذربايجان انجام اين سفر را با اهميت خوانده و گفته است كه كمال خرازي وزير امور خارجه ايران نيز به زودي به باكو مي رود تا با همتاي خود، ولايت قلي اف، ديدار و گفت وگو كند. حيدر علي اف رئيس جمهور مسن آذربايجان از مواضع معتدلي نسبت به ايران برخوردار است اما با اين وجود لغو چندباره سفرش به تهران طي سال هاي گذشته موضعي جنجالي است. او هر بار به دليلي زمان اين سفر را به تاخير مي انداخت و از اين رو مقامات بلندپايه ايران متقابلاً براي سفر به باكو ترديد داشتند. مواضع تند ايلچي بيگ نخستين رئيس جمهور آذربايجان بعد از استقلال، جنگ در منطقه قره باغ و طرح اين ادعا كه ايران در جريان اين جنگ و وقايع بعد از آن همواره از ارمنستان دفاع كرده و نه از جمهوري آذربايجان، و اختلاف بر سر بهره برداري از منابع نفت درياي مازندران و تعيين رژيم حقوقي اين دريا از محورهايي است كه روابط دو كشور را تا حدودي ناهموار كرده است. سفر خاتمي به باكو، آغاز دور جديدي از رابطه دو كشور ارزيابي مي شود.

• ۳۰ ميليون رأي
بحث جذب ۳۰ ميليون رأي مردم در انتخابات آينده، نخستين بار توسط خاتمي در جلسه غيرعلني با نمايندگان مجلس و به دنبال حمله آمريكا به عراق مطرح شد. رئيس جمهوري در آن جلسه گفته بود كه شيوه خنثي سازي تهديدها جلب مشاركت مردم و دست كم حضور ۳۰ ميليون نفر در انتخابات آينده است. انتخابات آينده مربوط به دور هفتم مجلس شوراي اسلامي است كه زمستان امسال برگزار مي شود. اصلاح طلبان معتقدند كه با حضور مردم در پاي صندوق هاي رأي مشروعيت نظام بار ديگر تائيد مي شود. اكنون بعد از طرح اين نكته توسط رئيس جمهور، ساير اصلاح طلبان توجه به اين نكته را گوشزد مي كنند. رجبعلي مزروعي نماينده اصفهان در مجلس اخيراً در جلسه شوراي اداري استان اصفهان گفته است: ما در برابر اين تهديداتي كه دارد كشور را در منگنه قرار مي دهد بايد اصل را بر اين بگذاريم و كاري بكنيم كه مردم اعتمادشان نسبت به نظام و مسئولان جلب شود. آن چه كه مي تواند در مقابل اين تهديدات، ضامن استقلالمان باشد آن است كه در انتخابات بعدي بتوانيم ۳۰ ميليون رأي در صندوق ها جمع آوري كنيم. اگر خطري كشور را تهديد كند متوجه همه گروه ها خواهد بود.

ايران
اقتصاد
جهان
علم
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |