پنج شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۰۴۳
گزارشي از وضعيت نخلستان هاي آبادان و خرمشهر
گرم تر از گرماي تن خوزستان
هرسال در فصل برداشت حجم زيادي از خرماي توليدي خوزستان توسط قاچاقچيان و دلا لا ن از ايران خارج و يا با قيمت هاي بالا  درون كشور توزيع مي شوند اين امر سبب شده كه امروز بازار خرماي ايران دچار نابساماني باشد
علي دهقان
001915.jpg

نور ملايم و نارنجي رنگي تمام صحنه را گرفته بود. جواناني با لباس هايي شبيه دشداشه هاي عربي و صورت هاي سوخته آواز غريبي را زمزمه مي كردند و به آرامي به دور يك نخل سوخته مي چرخيدند. نخلي كه به سوي آسمان قد كشيده بود اما انگار به تازگي آن را از درون آتشي يا آتشي را از درون او بيرون كشيده بودند؛ سيمايي تماماً سوخته داشت.
دورتر از اين، تصوير زناني كه روبنده هايي مشكي به صورت داشتند كوله باري را پر از ميوه نخل مي كردند و در كنار جاده اي كه امتداد آن را به خط افق دوخته بودند، به انتظار مشترياني مي نشستند كه با ماشين هاي خود از كنار آنان با سرعت عبور مي كردند. صداي ني انبان و ضربه هاي مقطعي موسيقي جنوبي لحظه اي خاموش نمي شد. موسيقي اي كه مي گويند از زمان شروع جنگ تا به حال تنها به يك شكل بسيار غمگين ساخته و نواخته شده است. بخش نه چندان كوچكي از نخلستاني كه در آن «تعزيه نخل» اجرا مي شد، پر از باتلاق و مين هاي به يادگار مانده از دوران جنگ بود كه با سيم خاردار از بقيه محوطه جدا شده بود.
كودكاني كه آنها را به رسم دوران ايلاميان و چندصد سال پيش گريم كرده بودند با سرعت به سمت مناطق ممنوعه مي دويدند و در بازگشت از نخل هاي سوخته اي كه در كنار آنان تانك هاي دوران جنگ به گل نشسته بود، بالا مي رفتند و سرود گرماي خرماپزان خوزستان را با صداي بلند سر مي دادند.
صداي انفجاري بزرگ به ناگهان صحنه را منقلب كرد. در نوري كه به گوشه اي ديگر از آن نخلستان كوچك مي ريخت، مردي كه صورتي پوشيده داشت خود را به بالاي يك نخل سوخته مي رساند و از آنجا با يك موشك انداز دستي نقطه اي نامعلوم را نشانه مي رفت. براي دقايقي تمام نخلستان خاموش مي  شد و پس از آن در نوري كه شبيه طلوع خورشيد بود نخل هاي سوخته بسياري ايستاده بودند كه روي هر كدام نيز نعش انساني نقش بسته بود و... صداي كر زدن زنان جنوبي كه در زمين هاي باتلاقي نخلستان فرو رفته بودند.
از تعزيه نخل تا نخلستان هاي سوخته 
پيش از اين بارها وصف نخل و درخت مقدس را از جنوبي هاي مقيم تهران شنيده بودم. درختي كه زماني همه چيز مردماني بود كه در جنوبي ترين نقطه ايران به روي ميادين بزرگ نفتي زندگي مي  كردند اما تمام معناي زندگي، معيشت و زنده ماندن آنان گره سختي با درختي داشت كه خرماي آن را در بازار كشورهاي اروپايي به روي دست مي بردند.
اين مربوط به دوراني است كه هنوز آتشبارهاي جنگي ناخواسته خاك جنوب را شخم نزده بودند و نخل هاي بسياري، ايستاده به خوابي ابدي فرو نرفته بودند. هنوز هم هر از گاهي مردماني از جنس آفتاب، كارون و اروند، در نخلستان هاي سوخته به دور هم جمع مي شوند و تعزيه نخل را اجرا مي كنند. تعزيه اي كه شايد كامل ترين تصوير از وضعيت كنوني و شرايط گذشته نخلستان هاي خوزستاني كشور باشد.
خوزستان هواي غريبي دارد. وقتي وارد اهواز مي شوي سكوتي كه بر تن شهر آرميده است، كاروني كه به آرامي جريان دارد و ساختمان هايي كه به شكلي مدرن قد كشيده اند براي لحظه اي خاطرات جنگ را تار مي كنند. انگار نه اين كه در روزگاري نه چندان دور حتي براي ثانيه اي صداي آژيرهاي سرخ، سفيد و زرد جنگي در اين شهر قطع نمي شده است و اتومبيل هاي حمل مجروحان بدون توقف در خيابان هاي نيم سوخته شهر ويراژ مي داده اند. اما حالا از آن روزها فاصله گرفته ايم هرچند كه به باور يك پيرمرد جنوبي كه در كنار كارون به فروش تنقلات اشتغال داشت- شغلي كه امروز در اهواز افراد بسيار زيادي به آن اشتغال دارند- هنوز زمين خوزستان صداي مظلوميت جنگ را فراموش نكرده است ولي بايد پذيرفت كه شيپور آتش خاموش شده و برگه اي ورق خورده است. اين را مي شود به خوبي از قلب زنده اهواز و جواناني كه مي خواهند بيكار نباشند فهميد. در يكي از ميادين شهر اهواز كه مي توان گفت نخستين ميدان شهر است و اهواز از آنجا شروع مي شود تعدادي نخل هاي بزرگ مصنوعي طلايي رنگ علم كرده اند. اين شايد به اين خاطر است كه هميشه نخل نمادي از گرما و زندگي جنوب بوده است. يكي از مسؤولان استانداري از اين ميدان باعنوان مهر استان خوزستان نام مي برد. داي-ره اي ك-ه در آن ت-ص-وي-ر چن-د نخ-ل طلايي حك شده. اما كافي است تا از جاده امام صادق (كه يادگار آزادي خرمشهر است) خ-ود را به آبادان و خرمشهر برساني. آنجا هنوز هم آخر خط است. اگر در اهواز مي توان به خوبي جنگ را فراموش كرد در كنار اروندرود مي توان به خوبي دقايق جنگ را به ياد آورد و گرماي جنگ را در گرماي نفس گير خرمشهر حس كرد. نخلستان هايي كه طاول هاي سوختگي دوران آتش و خون را روي تن خود حفظ كرده اند و نخيلاتي كه تا دندان در باتلاق ها و شوره زارها فرو رفته اند، درست عين داستان تعزيه هايي است كه حتي جنوبي هاي مقيم تهران نيز هرازچندگاهي آن را در مراسم بومي و مذهبي خود اجرا مي كنند. خرمشهر و آبادان ساده است. ساده درست مثل شهرهايي كه به تازگي سر از جنگ و يورشي كه شبانه به آنها شده بيرون آورده اند. با اين تفاوت كه حالا بيش از ده سال از نبرد تحميلي به ايران مي گذرد و هنوز هم اين دو شهر توانسته اند به اعتراف ساكنان خود و برخي از مسؤولان دولتي آنجا، در پي رنگ و لعاب هاي سفيد كه به در و ديوار آن زده اند، ويرانه هاي جنگ را حفظ و در آن زندگي كنند.
هر روز صبح تعداد بسيار زيادي از مردم اين دو شهر همجوار با نخلستان هاي بزرگ، كليد كار خود را در شركت هاي نفتي، اسكله هاي گمركي و مشاغلي از نوع كاذب، خدماتي و يا آزاد مي زنند. اين درحالي است كه مي توان بسياري از آنان را در اهواز يافت كه بعدازظهرها به كناره هاي كارون مي روند و به دستفروشي اشتغال دارند. اين كه امروز در ايران داشتن يك اتومبيل شخصي به معناي داشتن شغل دوم است، حالا ديگر در تمام نقاط كشور عموميت يافته با اين تفاوت كه در شهرهاي خوزستان مردم علاوه بر مسافركشي با اتومبيل هاي شخصي از آنها به عنوان دكان هاي سياري استفاده مي كنند كه شبيه قهوه خانه تزئين شده است. همواره دم دماي غروب تعدادي از اين خودروها در كنار مراكز تفريحي جنوب به صف شده اند و براي مشتريان خود قليان چاق مي كنند. با وجود آن كه همواره اشتغال در شهرهاي جنوبي كشور در بخش هاي متنوعي جريان داشته اما فعاليت در نخلستان ها و اشتغال در توليد خرما نيز تنها كاري بوده است كه مردم خوزستان هيچ گاه از آن روي نگردانده اند. حتي در دوران جنگ نيز بخش بزرگي از خوزستان به توليد خرما مشغول بود. فقط در آبادان، خرمشهر و دزفول است كه پس از جنگ بيش از نيمي از نخيلات آنان از بين رفته در حالي كه در نقاط ديگر خوزستان پس از اتمام جنگ سطح زير كشت نخيلات آنها با افزايش همراه بوده است. در حال حاضر از ۴۵۰ هزار نفر شاغل در بخش توليد خرماي ايران بيش از ۶۵ هزار نفر آنها در خوزستان به فعاليت مشغول هستند. امروز در آبادان، خرمشهر، بهبهان و يا بسياري از شهرهاي جنوبي، نخلستان شايد تنها جايي باشد كه همه چهره هاي جنوبي بخشي از دقايق روز را در آنجا مي گذرانند و نخلستان هاي سوخته اي كه هر غروب با آوازي از جنس جنوب در دل آسمان خرمشهر فرو مي روند، شايد تنها تصوير ماندگاري باشند كه ذهن هر تازه واردي را پرمي كنند.
001910.jpg

توليد خرما از صعود تا...
براساس آخرين اطلاعات منتشر شده توسط فائو (FAO) هم اكنون در جهان ۱۰۰ ميليون اصله نخل وجود دارد كه حدود ۳۰ ميليون اصله آن در عراق، ۲۰ تا ۲۴ ميليون در ايران، ۱۳ميليون در مصر، ۸ ميليون در عربستان و... وجود دارد كه سطحي معادل ۸۰۰ هزار هكتار را تحت پوشش قرار داده و عملكرد آنها برابر با
۸/۴ ميليون تن محصول است. متوسط توليد خرما در سطح جهاني ۶ تن در هكتار است در صورتي كه عملكرد خرما در ايران حدود ۵ تن در هكتار، در عراق حدود
۵/۵ تن در هكتار و در مصر با دستيابي به تكنولوژي مدرن ۲۵ تن در هكتار است. با اين وجود ايران با توليد ۹۰۰ هزار تن خرما در سال در رده نخست توليد خرما در جهان ايستاده است. سطح كل نخيلات كشور حدود ۱۸۵ هزار هكتار است كه استان هرمزگان با اختصاص 
۲/۱۸ درصد و استان خوزستان نيز با اختصاص ۱۳ درصد از سطح زير كشت نخيلات كشور در رده هاي اول و دوم كشور قرار دارند. براساس شواهد موجود استان خوزستان (مخصوصاً شهر بهبهان) با كيفيت ترين خرماي ايران را توليد مي كند. قبل از جنگ سطح زير كشت نخيلات آبادان و خرمشهر ۲۶ هزار هكتار و تعداد نخل موجود در اين شهرها به ميزان ۵/۴ ميليون اصله نخل بوده است كه پس از جنگ سطح زير كشت نخيلات دو شهر فوق به ۱۰ هزار و ۵۹۸ هكتار و تعداد نخل ها نيز به ۵/۲ ميليون اصله كاهش مي يابد. شهر دزفول نيز قبل از جنگ داراي ۲۰هزار هكتار اراضي زير كشت نخيلات بوده كه پس از جنگ ۱۰۰درصد اين نخيلات از بين مي روند. در حال حاضر قيمت هر اصله نخل فارغ از نوع آن بين ۸۰ تا ۲۰۰هزار تومان تخمين زده مي شود كه اين ارقام با احتساب تعداد ميليوني نخل هاي از بين رفته در جنگ و پس از جنگ (به دليل وجود فضاي بسيار نامناسب براي توليد خرما در شهرهايي مثل آبادان و خرمشهر) نشان دهنده هزينه بسيار سنگيني است كه بر اقتصاد روستايي خوزستان و در نهايت اقتصاد كشور وارد شده است.
قبل از جنگ تحميلي، خوزستان سالانه بين ۹۰ تا ۱۲۰ هزار تن انواع خرما توليد مي كرده، ۱۲ كارگاه بسته بندي مدرن خرما داشته و هر سال نيز بيش از ۵۷ هزار تن خرما به كشورهاي خارجي صادر مي كرده است. اما در حال حاضر سهم صادرات خرماي استان خوزستان به نصف كاهش يافته و يكي از دلايل اصلي افت صادرات اين محصول در خوزستان فقدان دسترسي به بسته بندي مناسب است. هم اكنون بيش از ۷۴ رقم خرما در خوزستان توليد مي شود كه مهمترين آنها استعمران (براي مصارف صنعتي) است كه بيش از ۸۰ تا ۸۵ درصد نخيلات اين استان را شامل مي شود. پس از استعمران خرماي زاهدي، برحي، ديري و كبكاب مهمترين خرماهاي توليدي در خوزستان هستند. سال ۸۱ حدود ۲۳ درصد صادرات خرماي كشور (معادل ۱۷ هزار تن) توسط استان مورد نظر صورت گرفته كه مسؤولان محلي پيش بيني مي كنند اين رقم در سال ۸۲ با ۳ الي ۴ هزار تن افزايش همراه باشد.
سنگرهاي جنگي؛ همسايه هاي ناخوانده 
هرچند كه وجود جنگ و استفاده از ابزارآلات جنگي باعث شده كه امروز تعداد زيادي از اصله هاي درخت مقدس، سوخته به روي دست خوزستان باقي بماند و هر تازه واردي را كه خوزستان را با نخل شناخته بود دچار شوك كند ولي پس از جنگ نيز به دليل احداث جاده ها، پل ها، آب گذرها، احداث سنگرهاي نظامي در دل نخلستان هاي بزرگ بدون توجه به شبكه هاي آبياري موجود و همچنين خارج كردن توليدكنندگان از باغ هاي خرما كه موجب بر هم خوردن نظام بهره برداري نخيلات شد؛ روند انفجار نزولي اراضي زير كشت نخيلات در آبادان و خرمشهر ادامه يافت و ضربه اي بزرگ بر نخلستان هايي كه يك جنگ هشت ساله را در پشت خود ثبت كرده بودند وارد آورد. اين كه در ميان نخل هاي سوخته و در ميان نخلستان هايي كه هنوز ريشه اي محكم در خاك دارند سنگرهايي بنا كرده اند كه بدنه آنها از جنس نخل هايي است كه به كمك  اره هاي بزرگ برقي از دل خاك بيرون كشيده شده اند اين پرسش را به ذهن متبادر مي سازد كه آيا مي توان (بعد از گذشت چند سال از خاتمه جنگ) همسايه هايي را براي نخل هاي ايستاده به سمت آسمان برگزيد كه هيچ تناسبي ميان آنان وجود ندارد؟
همچنين در دوران جنگ و پس از آن همواره براي سنگرسازي در دل نخلستان هاي آبادان و خرمشهر از خاك نخيلات برداشت مي شد و امروز وقتي وارد اين مناطق مي شوي نخلستان هاي زيادي را مي بيني كه در باتلاق و شوره زارهاي پهناور فرو رفته اند. اين در واقع يادگار همان روزگاري است كه بدون تجهيز باغ ها از آنها خاك برداري صورت مي گرفت و هم اكنون آب نهرهاي موجود بدون وجود محافظ هاي طبيعي وارد اين نخلستان ها شده و خاك آنها را به باتلاق هاي گلي تبديل كرده است.
لوله هاي بزرگي در آب نهرها وجود دارند كه يادگار دوران مقاومت هستند. اگر روزگاري به وسيله اين لوله ها، پل هايي ساخته مي شده كه بچه هاي جنگ مي توانستند به راحتي از آن عبور كنند امروز كه چند سالي از آخرين پرده هاي جنگ مي گذرد اين لوله ها بزرگترين مانع براي رسيدن آب به نخل هايي هستند كه مدت زمان زيادي است نشان داده اند حتي بدون آب هم مي توانند بايستند و درآمدهاي ارزي و ريالي ايجاد كنند.
آبياري نخيلات كه به صورت جزر و مد انجام مي شود با وجود اين لوله ها و آب گذرها دچار مشكل شده است. آب به هنگام مد از اين لوله ها عبور كرده اما هنگام جزر در پشت اين لوله ها تلنبار مي شود. اين امر باعث شده كه بخش زيادي از نخلستان ها نيز اين گونه تبديل به شوره زار و باتلاق شوند.
برخي از افراد بومي از ممنوعه بودن ورود به برخي مناطق  خبر مي دهند كه در آنها نخل هاي فراواني وجود دارد. اين امر نيز به نوبه خود موجبات از بين رفتن سد و بندهاي سنتي، گسترش نيزارها، شيوع بيماري ها، خشك شدن برخي از باغ ها و به وجود آمدن كانون  گرازهاي وحشي را فراهم كرده است. از سوي ديگر احداث سدهاي مخزني بزرگ و اجراي طرح هاي مختلف آب، خاك و صنعتي در كشورهاي تركيه، سوريه، عراق و ايران در بالادست رودخانه هاي دجله، فرات و كارون موجب كاهش آبدهي، تخريب كيفيت آب و پيشروي آب شور خليج فارس در رودخانه هاي اروند و بهمنشير در جزيره آبادان شده است. آب شرب شهرهاي آبادان و خرمشهر، روستاهاي اطراف آنها و همچنين آب مورد نياز نخيلات موجود در اين مناطق از رودخانه هاي اروند و بهمنشير تأمين مي شود كه در اثر بالا رفتن ضريب آلودگي و شوري آن هم اكنون بسياري از نخيلات پايين دست جزيره آبادان بين زندگي و مرگ قرار دارند و محصولي توليد نمي كنند.
001920.jpg

نخل هاي مقدس و يك دنيا تشنگي
اين تصوير كوچكي از سازندگي نخلستان هاي اين بخش جنوبي كشور است كه گره اي محكم با اقتصاد و اعتقاد مردم آنجا دارد. اين تصوير آنقدر واضح است كه تو هم مي تواني آن را ببيني. اگر روزگاري شنيده بودي كه درخت هاي مقدسي سايه اي بزرگ بر سر جنوب ايران بر كارون و اروند پهن كرده اند امروز مي تواني به راحتي آنها را ببيني. يعني درست بعد از پيچ بهبهان به سمت اهواز زمين هاي كشاورزي اي شروع مي شوند كه با وجود دسترسي به ۵ رودخانه بزرگ  كشور دچ-ار تشنگي فراواني هستند؛ و اين عطش در نخلستان هاي آبادان و خرمشهر از قد نخل هاي جنگ خورده نيز بزرگ تر شده است.
اين تازه يك روي سكه نخلستان هايي است كه به قول يك شهروند خرمشهري شيشه عمر آنها شكسته است. روي ديگر دنباله همان داستان نخ نمايي است كه به شكل يك كمربند بزرگ از مرزهاي غربي كشور شروع و تا مرزهاي جنوبي و حتي شمالي ايران را نيز در خود مي پيچد. قاچاق كالا ديگر امروز به يك ابزار معيشتي بومي تبديل شده است كه در كمتر جايي مي توان نمونه اي از آن را مشاهده نكرد. در جنوب و در مورد نخل نيز اين گونه است كه در كنار نخل هاي بزرگ، نخل هايي رشد مي كنند كه به اصطلاح «پاجوش» ناميده مي شوند. هم اكنون اين پاجوش ها به قيمت ۲۵۰۰ تا ۴ هزار تومان توسط دلالان خريداري و به كشورهاي حوزه خليج فارس صادر مي شوند. بعد از يك دوره ۱۰ ساله اين پاجوش ها به نخل هاي بارور تبديل مي شوند. در زمان جنگ قاچاق پاجوش از رونق بسيار زيادي برخوردار بود به نحوي كه امروز گفته مي شود حجم زيادي از نخيلات كشورهاي حوزه خليج فارس همان پاجوش  هايي هستند كه از ايران قاچاق شده اند. البته برخي از مسؤولان محلي از وجود آزمايشگاه هاي كشت بافت در كشورهاي حوزه خليج فارس خبر مي دهند كه قاچاق پاجوش را تا حد بسيار زيادي كاهش داده است.
يكي از افراد بومي مي گويد: «الان قاچاق محصول خرما بيشتر رواج دارد. البته دلالاني وجود دارند كه خرماهاي توليدي را خريداري و بين شهرهاي كشور نيز توزيع مي كنند كه در واقع اصلي ترين عاملان تعيين قيمت خرما هستند».
وي اضافه مي كند: «هر سال مهر و آبان ماه جاده بهبهان و اهواز، بهبهان و گناوه، بهبهان و ماهشهر پر از وانت بارهايي است كه محصول قاچاق خرما دارند. اين افراد خرماي زاهدي را هر كيلو تا ۲۵۰ تومان، خرماي كبكاب را هر كيلو تا ۴۵۰ تومان و خرماي خاصي را هر كيلو تا ۲۵۰ تومان در پاي نخل از كشاورز خريداري مي كنند و با قيمت هاي هر كيلو ۵۰۰، ۶۰۰ و حتي تا ۱۰۰۰ تومان در شهرهاي ديگر كشور مي فروشند».
اين فعال توليد خرما خاطرنشان مي سازد: «برخي از فعالان كشورهاي عربي حتي محصول را در ايران پيش خريد مي كنند. دلالان داخلي نيز خرما را مي خرند و با بسته بندي محصول (نزديك به سليقه مصرف كننده خارجي) آن را تا هر تني ۵۰۰ دلار صادر مي كنند. درواقع چون يكي از بزرگترين مشكلات صدور خرما بسته بندي است آنها با اين كار سود بسيار زيادي به دست مي آورند».
قاچاق معكوس و انديشه هاي سوخته 
مهندس حليم كوتي مدير باغباني و منوچهر قاسمي كارشناس اداره جهاد كشاورزي استان خوزستان نيز در اين باره مي گويند: «قاچاق خرما آنچنان رونق ندارد. منتهي جديداً خوزستان با يك قاچاق معكوس روبه رو است كه مي تواند براي بازار خرماي ايران پديده اي بسيار منفي باشد».
كارشناسان فوق خاطرنشان مي سازند: «صادرات خرما مشمول روابط قرنطينه خاصي است كه اين امر موجب شده دلالان كشوري مثل عراق براي جبران عقب افتادگي خود در جنگ خرماي اين كشور را وارد ايران و سپس با نام كشور ما آن را صادر كنند».
كوتي و قاسمي مي گويند: «شرايط بعد از جنگ نخيلات خوزستان را با مشكلات پيچيده اي مواجه كرده است. زندگي در آبادان، خرمشهر و بسياري ديگر از نقاط خوزستان يعني نخل و تنها نخل است كه مي تواند اقتصاد روستاهاي خوزستان را رونق بخشد. اگر به كشت محصولات ديگري نيز نياز باشد بايد زير نخل صورت گيرد».
كارشناسان اداره جهاد كشاورزي استان خوزستان تصريح مي كنند: «ما بايد مطابق با تعاريف دنياي مدرن حركت كنيم نه براساس الگوهاي سنتي خود. در حال حاضر نخيلات خوزستان به دليل حضور نظاميان و شرايط جنگي به باتلاق  تبديل شده است كه بيش از هر اقدامي براي دستيابي به هدف بايد وضعيت اسكان اين نيروها تغيير يابد و در ساخت و ساز پل ها، زيرگذرها و لوله گذاري ها نيز تجديدنظر شود».
سال گذشته آمريكا فيلمي را تهيه كرد كه در آن يك فرد عرب ساكن روستاهاي جنوبي ايران پس از شست وشوي دست هاي خود در يك آب كاملاً غيربهداشتي و سياه رنگ با دندان شروع به خارج كردن هسته  خرماهاي صادراتي مي كند. اين امر موجب شد كه خرماي ايران و حتي برخي از كشورهاي عربي بخشي از بازار صادراتي خود را از دست بدهد. البته اين موضوع چيز جديدي نيست. در گذشته نيز محصولاتي از ايران نظير پسته دچار چنين وضعيتي شده بودند. به نظر مي رسد مسأله فوق گوشه اي از همان سنگربندي هاي اقتصادي در آن سوي دنيا باشد كه كارشناسان نام تحريم هاي اقتصادي را به روي آن نهاده اند. حالا كه قرار نيست مفاهيم ديپلماتيك اقتصادي در ايران به حدي گسترش يابد كه بتواند دادوستد برون مرزي ايران را به سلامت از زير سايه سنگين كشورهاي ابراقتصادي عبور دهد، اي كاش مي شد چرخيدن در مدارهاي تسلسل باطل و تكرار سال هاي پي در پي بدون استارت و تحركات سرعتي، به خط پايان نزديك مي شدند. سرزمين خوزستان با آن همه داشته هاي طبيعي و توليد ارگانيك خرما چرا بايد اين گونه دچار شرايط غيرطبيعي شود كه هركس به آنجا مي رود تنها تصويري از نخلستان هايي كه گرم تر از گرماي تن خوزستان مي تپند در ذهن او جاي گيرد كه درست به اندازه بلنداي وجودشان در گل نشسته اند؟ شايد حق با تعزيه سازان جنوبي باشد: «نخل هاي سوخته بر جاي مانده نشان از انديشه هاي سوخته دارند».

گزارش
آب و كشاورزي
اقتصاد
انرژي
بانك و بورس
رويداد
|  آب و كشاورزي  |  اقتصاد  |  انرژي  |  بانك و بورس  |  رويداد  |  گزارش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |