مطبوعات از مردم عقب افتاده اند
گفت وگو با «عليرضا رجايي» درباره فضاي حاكم بر عرصه مطبوعات
محمود فرجامي
تحليل وضعيت كنوني مطبوعات ايران و بررسي مشكلات ركن چهارم دموكراسي به بهانه برگزاري جشنواره مطبوعات ـ در حاشيه نمايشگاه كتاب ـ رونق خاصي گرفته است و روزنامه نگاران تا حدي فارغ از پرداختن به سوژه هاي روز، وضعيت خويش را سوژه مناسب يافته اند. عليرضا رجايي فارغ التحصيل رشته علوم سياسي در مقطع دكترا، روزنامه نگار و تحليلگر مسائل ايران در گفت وگويي ديدگاه خويش را در مورد مشكلات مبتلا به مطبوعات در ايران بيان كرده است.
•••
• به نظر شما آن جنبش اجتماعي و مطبوعاتي كه بعد از دوم خرداد به راه افتاد، ريشه در كجا داشت؟
بعد از جنگ و اواخر دهه شصت، كه فشارهاي اقتصادي و اجتماعي كمتر شد؛ طبقه عامه مردم شروع به خواست مطالباتي كرد كه بخشي از آن در انتخابات مجلس پنجم و بخش بيشتر آن در دوم خرداد، نمود پيدا كرد. مجموعاً نوعي از مبارزه طبقاتي در ايران شكل گرفت كه عمدتاً بر حول محور جنبش هاي ليبرالي، افزايش قدرت طبقه متوسط، استقلال در حوزه هاي خصوصي، كاهش قدرت دولت بود. به عبارت ديگر، نوعي ليبراليسم سياسي و فرهنگي تبديل به ايدئولوژي طبقه متوسط شده و درصدد به دست گرفتن قدرت سياسي بود. به طور كلي نوع مطالبات از يك رويه سنتي چپگرايانه ـ كه در دهه هاي چهل و پنجاه رواج داشت ـ به رويكردهاي ليبراليستي تبديل شده بود.
• تحليل شما از رويدادهاي سال هاي بعد از دوم خرداد، در زمينه آزادي مطبوعات چگونه است؟
سال ۶۶ نقطه جهش مطبوعات اصلاح طلب بود و از سال ۶۶ رفته رفته در پي شكل گيري زمينه هاي مقاومت در برابر جنبش اصلاح طلبي؛ برخوردهاي جسته و گريخته اي با مطبوعات و روزنامه نگاران صورت گرفت.
پرش چشمگير مطبوعات آن مقطع و تاثير عجيبي كه مي گذاشتند، نشان مي داد كه مطبوعات موتور محرك دوم خرداد هستند. در آن دوره مطبوعات موفق شدند ضعف نظام تشكيلاتي را با برد تبليغاتي، فكري و ايدئولوژيك خود جبران كنند. اوج اين ماجرا در انتخابات مجلس ششم در سال ۶۸ بود. بعد از اين انتخابات سطح ديگري از برخورد با جريان دموكراسي خواهي در ايران شكل گرفت كه به مراتب خطرناك تر بود و حتي از ابزار علني تر خشونت، از جمله ترور، بهره مي گرفت به همين جهت از ابتداي سال ،۶۹ توقيف مطبوعات و دستگيري روزنامه نگاران، شكل گرفت كه همه حاكي از اين بود كه هدف «برچيده شدن مطبوعات» بوده است.
• به نظر شما جشن آزادي مطبوعات امسال، در چه فضايي برگزار مي شود؟
نمي توانم بگويم روزنامه نگاران و مردم به فضاي مطبوعاتي اميدوار هستند؛ اما نااميدي را هم صفت مناسبي نمي دانم. من فضايي از «خوف و رجا» و «انتظار و مراقبه» مي بينم. گويي مردم و روزنامه نگاران مترصد فرصتي براي اعاده دوران آزادي مطبوعات هستند. اگر از موضع اجتماعي نگاه كنيم، مي بينم كه وضع موجود مطبوعات، مابه ازاي واقعي فضاي اجتماعي ايران نيست. مطبوعات از مردم عقب افتاده اند و اين عقب افتادگي مكانيكي است، نه واقعي. با اين حال من فكر نمي كنم اين وضعيت قابل دوام باشد.
• با توجه به مولفه هاي موجود داخلي و همچنين تحولات عميقي كه از ابتداي سال جاري در منطقه اتفاق افتاد، شما فكر مي كنيد جشن آزادي مطبوعات سال آينده در چه فضايي برگزار شود؟
به لحاظ تقويمي نمي توانم پيش بيني كنم، اما همين قدر مي دانم كه بي تدبيري سياستمداران مي تواند وضع جامعه را دچار تشنج و آشفتگي وسيعي كند! من يك سطح تحولات آتي را آشفتگي و افسارگسيختگي مي بينم و سطح ديگر را ارتقاي وضع موجود، و با دقت و قاطعيت نمي توانم پيش بيني كنم كه كدام وضع در سال آينده حاكم خواهد بود. آنچه مسلم است اين است كه مطبوعات در يك وضعيت آشفته نمي توانند موفق باشند. (البته منظورم مطبوعات به معناي مرسوم آن است؛ والا «هوچي گر»ها، يا به قول امروزي ها «غوغاسالاران» در چنان وضعيتي، موفق مي شوند.
• بسياري از فعالان مطبوعاتي هاي آن دوران، اكنون در رفتار خود تجديدنظر كرده اند و يا به برخي عملكردهاي آن دوران خودشان به ديده انتقاد مي نگرند. اتفاقاً برخي از اين افراد در مطبوعاتي كار مي كرده اند كه شما هم با آنها همكاري داشته ايد. نظر شما، درباره عملكرد خودتان در آن دوران چيست؟
سوابق من نشان مي دهد كه هرگز درگير افراط نشدم. البته ممكن است اظهارنظر يا پيش بيني اشتباهي كرده باشم؛ اما فكر مي كنم خوشبختانه هرگز در اين دام نيفتاده ام و از هر چه نوشته يا گفته ام دفاع مي كنم. گرچه دوستان يا جريان هاي تندرو بودند ـ و صرفنظر از شرايط، تندروي هميشه قابل انتقاد است ـ اما اگر منظور اين است كه آن تندروي ها، باعث شرايط به وجود آمده شد؛ اين را قبول ندارم. البته شايد اگر آن تندروي ها نمي شد، برخورد به تأخير مي افتاد يا ممكن بود برخي موارد جزئي پيش نيايد و تلفات كمتري داشته باشيم. منتهي به نظر من، برخوردها اجتناب ناپذير بود؛ چرا كه بحث «هست و نيست» يك جريان و يك طرز فكر خاص بود. ببينيد بحث يك مقاله تند و كند نبود؛ بلكه چارچوب هاي اصلاحي كه بعد از جريان دوم خرداد مطرح شد ـ و الان هم از آن دفاع مي كنيم ـ مقاومت هاي فكري برمي انگيزد.
|