پنج شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۴۳- May, 8, 2003
نگاهي به خاستگاه يك غول نفتي
مردان باشگاه نفت
براي مردان باشگاه نفت چيزي مهم تر از سياست نيست سياست جهاني براي يك مدير نفتي همان مفهومي را دارد كه آب و هوا براي يك كشاورز
010410.jpg
ترجمه: عباس فتاح زاده
افسانه مردان نفتي تگزاس از «باشگاه نفت» آغاز مي شود. دوستان قديمي جورج بوش به «بار» ويژه مردان نفتي مي آيند، پولدارها و فقيرها، سرمايه گذاران و سركارگرها در اينجا فقط «دستان سيستم حفاري» ناميده مي شوند. وقتي يكي از آن ها در جايي نفت پيدا مي كند، اسكات دافورد به سلامتي او ۲۰۰ دلار براي يك نوشيدني مي پردازد.
اسكات دافورد، يك ميليونر نفتي در ميدلند به همراه همسرش از دوستداران اتومبيل هاي گران قيمت محسوب مي شود. او در طول زمان حركت به سوي موفقيت حدود ۶۰ بار چاه نفت كشف كرد. ترند اكسپلوريشن كمپاني، اولين شركت وي، تنها بعد از يازده سال حدود ۵۶ ميليون دلار قيمت داشت. او اين شركت را به قيمت فوق فروخت و با بخشي از پول آن براي همسرش انگشتر ازدواج جديدي خريد و آن را به جاي انگشتر قبلي كه ۲۵۰ دلار قيمت داشت به دست كرد. بعد از آن دافورد يك خانه و يك شركت اينترنتي خريد. متعاقب آن نيز يك شركت حفاري جديد تاسيس كرد. اين شركت كه پاتريوت دريلينگ نام دارد در بدو كار ۴۰ نفر پرسنل داشت. دافورد به اين بسنده نكرد و يك تيم هاكي روي يخ نيز با نام كاتن كينگز در شهر كوچك لوبك تاسيس كرد. اولين بانك ملي ناحيه ميدلند كه اخيراً پلاكاردهايي تبليغاتي را با هزينه خويش پيرامون جنگ عراق منتشر كرد، چهار سال پيش از دافورد براي حضور در شوراي نظارتي خويش دعوت كرد. در «باشگاه نفت» هم وي دو سال پيش به عضويت هيات رئيسه درآمد. ساكنان ميدلند نيز او را به عضويت شوراي شهر برگزيده اند، زيرا از وعده وي مبني بر «يك همسايه خوب بودن» خوششان آمده بود. ۴۰ درصد مردم به او راي دادند.
ميدلند را نوعي بهشت براي شركت هاي محافظه كار مي دانند. ۹۰ درصد مردم آنجا معمولاً به جمهوريخواهان راي مي دهند. جوانان ميدلند با بازوبندهاي حاوي عبارت WWJD (مخفف عبارت What Would Jesus Do) در شهر پرسه مي زنند همسران مديران نفتي ظهرها به پتروليوم كلاب مي روند تا نسخه هاي شيريني هاي وانيلي را يادداشت كنند. در دكه هاي روزنامه فروشي بيش از همه واشنگتن تايمز، ارگان محافظه كاران جديد واشنگتن، خريده مي شود. در رستوران ها هم بدون استثنا همه به شبكه تلويزيوني فاكس نيوز، شبكه محافظه كاران راستگرا كه به رابرت مورداخ تعلق دارد، نگاه مي كنند.
نيل، پسر دافورد، يازده سال دارد. او اخيراً نامه اي به روزنامه محلي نوشته و از اين همه اعتراض نسبت به جنگ انتقاد كرده است. وي درنامه اش مي نويسد: «راهپيمايان عزيز. آرزو مي كنم رسانه هاي ما ديگر اعتراضات شما را نشان ندهند. خانواده ما به پرچم آمريكا افتخار مي كنند. اگر مي خواهيد كاري انجام دهيد نبايد در ميدان تايمز تجمع كنيد بلكه بايد زانو زده و دعا نماييد. »
خانواده دافورد قصد دارند تمامي خانه هاي بزرگ خود را بفروشند و زندگي ساده تري برگزينند. خانم دافورد پيشنهاد كرده تا خانه هاي كوچك تري جايگزين شوند. او مي گويد از چند ماه پيش بيشتر انجيل مي خواند. ميدلند جاذبه طبيعي چنداني ندارد، نه كوهي نه رودخانه اي و نه درختي. تنها صحرا و باد. وقتي باران مي آيد گل و لاي صحرا همه جا را مي گيرد. البته هنوز هم ناحيه «پرميان بازين» بزرگ ترين حوزه نفتي متمركز در ايالات متحده است و بيست درصد توليد نفت كشو را به خود اختصاص مي دهد. از زمان آغاز جنگ عراق و متعاقب فروپاشيدن بغداد شركت هاي نفتي مجدداً فعال شده اند. اتحاديه صنايع نفت اعلام كرده است كه مجدداً ۱۸۰ برج حفاري به صورت عملياتي دارد ـ يعني ۵۰ درصد بيش از رقم مربوط به يك سال پيش. همه مطمئن هستند كه قيمت نفت مجدداً به سرعت كاهش پيدا مي كند. ميدلند بحران هاي زيادي را تجربه كرده. در مقايسه با شهرهاي مشابه ميزان فضاهاي اداري هنوز هم چهار يا پنج برابر هستند. اوايل دهه هشتاد زماني كه جورج بوش در مقام «شاگرد خاص مكتب شرق» به غرب آمد اوج فعاليت ها در ميدلند بود. در آن زمان بوش مي خواست شانس خود در مقام يك مدير نفتي را بيازمايد. قيمت نفت به بشكه اي ۳۰ دلار رسيده بود و تقريباً همه در ميدلند معتقد بودند كه قيمت ها به زودي به ۱۰۰ دلار مي رسند. شهر ميدلند هشت ميليونر را در ليست ۴۰۰ نفري ثروتمندترين مردان آمريكا كه در مجله فورچون چاپ مي شود، جاي داده است. اين رقم براي شهري كه كمتر از صدهزار نفر جمعيت دارد، قابل توجه است. فروشنده رولز رويس در ميدلند به عنوان يكي از «دو تاجر موفق قاره» شناخته شده است. همسران مردان نفتي با جت هاي شخصي براي خريد به هوستون مي روند. رئيس اداره پليس با صرف مبالغ هنگفتي هلي كوپترهاي جنگي و اتومبيل هاي ضدگلوله مي خرد، زيرا معتقد است كه تنها از اين طريق مي توان از ثروت شهر محافظت كرد. بوش در خاطراتش مي نويسد: «من نمي دانم هنوز چند درصد از ميدلند در وجودم باقي مانده است. اما هر كس مي خواهد من را درك كند بايد ابتدا ميدلند را درك كند.»
اگر اسكات دافورد بخواهد با يك جمله ميدلند را توصيف كند، احتمالاً چنين خواهد گفت: «ميدلند چيزي است شبيه يك كمپ تمرين براي نخبگان كاپيتاليسم. » دو رئيس جمهور كار خويش را با مديريت نفتي در اينجا آغاز كرده اند: جورج بوش پدر و جورج بوش پسر. دانالد ايوانز، وزير اقتصاد، در آنجا بزرگ شده است. لورا بوش، همسر رئيس جمهور و تامي فرانكس، فرمانده نيروهاي آمريكايي در عراق، هم در ميدلند رشد كرده اند. در باشگاه نفت گفته مي شود كه در ميدلند كاپيتاليسم چهره اي متفاوت از شرق دارد. وقتي يكي نفت پيدا مي كند همه در آنجا از اين كار سود مي برند. به عبارت ديگر وضعيت برخلاف وال استريت است كه در آن همگي به دنبال ضرر ديدن ديگران هستند. يك پيرمرد در باشگاه نفت مي گويد: «اينجا شاهد يك روند خلاقانه هستيم. » حتي شعاري هم در اين زمينه مطرح مي شود: «آسمان مرز ماست.»
۲۳ سال پيش اسكات دافورد به غرب تگزاس آمد. خودش مي گويد: «ما در آن زمان به اندازه كافي جوان بوديم و مي توانستيم ريسك زيادي بپذيريم» اوايل وي پيشرفت چنداني در اكتشاف نفت نداشت. حتي ابتداي دهه نود كار به جايي رسيد كه همسر دافورد برخي لوازم زندگيشان را فروخت. دافورد مي گويد كه در آن زمان شب ها گريه مي كرد. اما بعد به يكباره نفت پيدا كرد: يك بار، دوبار و بالاخره شش بار پشت سر هم. او به ميليون ها بشكه نفت رسيد.
دافورد دفتر جديد خويش را در طبقه هفدهم ساختمان «بانك آو آمريكا» (Bank Of America) تاسيس كرد، ساختماني كه مرتفع ترين برج شهر محسوب مي شد. همسرش داخل دفتر را با دكوري غربي شكل داد: لامپ هايي درون شاخ هاي گوزن، صندلي هايي با روكش پوست آهو و تصاويري از بازي گلف.
دافورد شركت نفتي ماراتون را كه كارفرماي سابقش محسوب مي شد، ترك كرد، زيرا نمي خواست گوش به حرف كسي بوده و مستقل باشد. او مي گويد: «فكر مي كنم يك نفر آن بالا در آسمان برنامه اي برايم دارد ولي نمي توانم بپذيرم كه مدير يك شركت ديگر براي من تصميم بگيرد. »
او تاكيد دارد كه در ميدلند مردم ترجيح مي دهند خودشان سرنوشتشان را در دست داشته باشند. اين تفكر به حدي در وي رسوخ كرده كه اخيراً در شوراي شهر حتي با ايجاد يك سيستم اتوبوسراني خاص افراد مسن مخالف كرده است. استدلال وي چنين بود: «هر كس خودش مسئول رفت و آمدش است. اگر كسي خودش نمي تواند چنين كاري را انجام دهد، خانواده در رتبه بعد دوستانش بايد اين كار را برايش انجام دهند. دولت و حاكمان در اين زمينه در رده چهارم قرار دارند.» در چنين جوي دوستان در تگزاس براي هر فرد اهميت زيادي دارند. دوستان دافورد هم در همه جاي «باشگاه نفت» ديده مي شوند. جواونيل، دوست دوران جواني جورج بوش، مي گويد: «براي يك مرد نفتي هيچ چيز مهم تر از سياست نيست. سياست جهاني براي يك مدير نفتي همان مفهومي را دارد كه آب و هوا براي يك كشاورز معني مي دهد. »
مديران نفتي از بوش حمايت كرده و به وي افتخار مي كنند. لذا در ميدلند حتي يك بار هم عليه جنگ راهپيمايي نشد. در ميدلند هيچ كس ترديدي پيرامون ضرورت انعقاد قراردادهاي مربوط به بازسازي عراق ندارد. اعضاي باشگاه نفت از فرانسوي ها نفرت دارند و نمي خواهند چيزي به آن ها برسد. آنان از اين كه بوش به ارزش هاي ميدلند وفادار مانده از وي راضي هستند. حتي يكي از همين مديران نفتي مي گويد: «بوش مي توانست براي همه خوب باشد هم انگليسي ها، هم فرانسوي ها و هم آلماني ها. »
در جايي دافورد به نامه اي اشاره كرده كه شريك تجاريش در جريان مبارزات انتخاباتي در سال ۲۰۰۰ براي جورج بوش نوشته است. به گفته وي در اين نامه آمده بود: «ما از اين كه ممكن است بوش منافع صنايع نفت را از نظر دور نگه دارد نگرانيم. » اندكي بعد اونيل، دوست بوش، تلفن مي زند. او در پاسخ نامه ارسالي، پشت تلفن چنين گفته بود: «بوش اگر بخواهد رئيس جمهور شود نمي تواند آشكارا و مستقيماً براي صنايع نفت تبليغ كند. اميدوارم اين موضوع را درك كنيد. »
منبع: زوددويچه سايتونگ

بانك ملي، نخستين سهام بورس
010425.jpg
رضا زندي
رجايي سلماسي، دبير كل سابق بورس سال ۱۹۶۰ در فدرال رزرو (بانك مركزي ايالات متحده آمريكا) دوره نظارت بر بانك ها و مراجع پولي را ديده و حدود ۱۶ سال دبير كل بورس اوراق بهادار تهران بوده و هم اكنون نيز به عنوان مديرعامل بانك خصوصي سامان فعاليت مي كند. چند ماه پيش وقتي دكتر محسن نوربخش به عنوان رئيس كل بانك مركزي ساختمان اصلي بانك سامان را افتتاح كرد شادماني را مي شد از چهره اي كه گرد پيري بر آن نشسته احساس كرد. رجايي سلماسي آن قدر در اقتصاد ايران شناخته شده است كه رئيس كل سابق بانك مركزي را براي افتتاح ساختمان بانكش به خيابان انقلاب بياورد. در حوالي ظهر يك روز بهاري وقتي در دفتر كارش حاضر شدم مي دانست كه مي خواهم راجع به مرحوم دكتر با او صحبت كنم. او هم مثل هر اقتصاد خوانده ديگري متاثر بود از رجعت مردي كه بسياري معتقدند سنگ بناي بانكداري اسلامي را گذاشته است. به عنوان نخستين سوال از اولين برخوردش با مرحوم دكتر مي پرسم؛ مي گويد: «حدود سال ۶۰ وقتي ايشان رئيس كل بانك مركزي شد رفتم محل كارش و نظرش را راجع به بورس پرسيدم. به نظرم آمد كه مرحوم دكتر موافق است اما از من خواست گزارشي تهيه كنم تا در شوراي پول و اعتبار مطرح كند. بعد هم كه شوراي پول و اعتبار تشكيل شد، خيلي خوب توجيه كرد. او كار نكرده بورس را خيلي خوب مي شناخت و در حقيقت آن زمان مجوز بورس را با كمك دكتر نوربخش توانستيم بگيريم. » از رجايي سلماسي خواستم كه برداشتش را از شخصيت مرحوم دكتر پس از اولين برخوردش شرح دهد. كمي فكر كرد و ادامه داد: «روز اول كه مرحوم دكتر را ديدم به نظرم انسان بسيار توانا و متيني آمد. اوبر تئوري هاي اقتصادي تسلط كاملي داشت. خوب درس خوانده بود و اقتصاد جهان و ايران را خوب مي شناخت و در عين حال بسيار افتاده و موقر بود.» رجايي بسيار تأكيد داشت كه اگر كمك هاي مرحوم نوربخش نبود بورس تهران شكل نمي گرفت. «آقاي نوربخش و وهاجي در شكل گيري بورس اوراق بهادار تهران بسيار كمك كردند. يادم هست در سال ۶۳ اولين جلسه هيأت پذيرش توسط دكتر نوربخش تشكيل شد و اولين سهام شركت سرمايه گذاري بانك ملي را او وارد بورس كرد. » هنگامي كه از رجايي خواستم راجع به خصوصيات مرحوم دكتر نوربخش بگويد سعي كرد همه حرف هايش را با دو مثال عنوان كند «اواخر دوره اول خدمتش در بانك مركزي بود كه در جلسه اي با حضور مسئولين ادارات بانك مركزي بنده هم به عنوان دبير كل بورس در خدمت آقاي نوربخش بودم. مسئول يكي از ادارات با مرحوم دكتر تند صحبت كرد و من فكر كردم كه الان دكتر نوربخش عصباني خواهد شد. اما ايشان با آرامي و نرمش جواب آن آقا را داد. در يك جلسه ديگر يكي از روساي بانك ها در هنگام سخنراني مرحوم نوربخش خوابش گرفته بود. مرحوم دكتر وي را آنقدر با لطافت و محبت از خواب بيدار كرد كه باعث تعجب همه بود. » رجايي سلماسي كه خود از قدماست تأكيد مي كند: «در بانك مركزي همه نوربخش را دوست داشتند. حتي بازنشسته ها نيز از مرحوم نوربخش بسيار راضي بودند. ايشان به كارمندانشان ارزش قائل بودند. » وقتي از رجايي سلماسي كه خود كارشناس امور بانكي است مي خواهم تا تحليلي از اهداف دكتر نوربخش در بانك مركزي ارائه كند كمي مكث مي كند و بعد با همان خونسردي هميشگي اش مي گويد: «مرحوم نوربخش دو هدف را در بانك مركزي پيگيري مي كرد. اول اينكه مي خواست در نظام بانكداري تحول ايجاد كند كه به همين سبب پايه گذار تأسيس بانك هاي خصوصي شد تا با ايجاد رقابت سيستم بانك هاي دولتي هم متحول شود و ديگر اينكه عمليات بانكي مكانيزه شود، كه اين مسئله نيز با مكانيزه شدن بانك هاي خصوصي در حال تحقق بود. » رجايي سلماسي يكي از خدمات مرحوم دكتر را حمايت و تلاش ايشان براي ورود بورس ايران به فدراسيون بين المللي بورس ها مي داند و البته معتقد است آقاي مظاهري نيز در اين مورد خيلي كمك كرده است. از رجايي مي خواهم يك خاطره از دوران همكاري با مرحوم دكتر بگويد. «وقتي نوربخش به عنوان معاون اقتصادي رئيس جمهور فعاليت مي كرد، اگر ما مشكلي در بورس داشتيم باز سراغ ايشان مي رفتيم. يادم هست زماني قرار بود يك سهامي در بورس عرضه شود اما آن سهام در جايي غير از بورس فروش رفت. ما رفتيم دفتر دكتر نوربخش و موضوع را مطرح كرديم. همان وقت مرحوم دكتر تلفن را برداشت و مشكل را حل كرد. مرحوم نوربخش هرجابود حامي بورس بود. در اين اواخر مرحوم دكتر نيز به برخي مفاد قانون بانكداري اسلامي نقد داشت.» رجايي سلماسي در اين خصوص معتقد بود: «خود مرحوم نوربخش بنيانگذار قانون بانكداري اسلامي بود. اما زماني كه قانون بانكداري بدون ربا نوشته شد بحث بر سر مشاركت بود و قرار شد نرخ سود تعيين نشود و قرض گيرنده و قرض دهنده به عنوان مشاركت با هم در تعامل باشند. اما اين قانون در عمل در برخي موارد دچار مشكل شد. يكي اينكه بعضي مردم راستش را نمي گفتند و دوم اينكه دفاتر مالي در بسياري موارد موجود نبود. البته دلايل ديگري نيز وجود دارد كه جاي بحثش اينجا نيست. »

سفر زوليك به اروپا
010420.jpg
رابرت زوليك، نماينده تجاري ايالات متحده، از اتحاديه اروپا خواسته است، موانع بازارهاي كشاورزي خود را سريعاً از ميان بردارد. به گفته وي در غير اين صورت دور بعدي تجارت جهاني با شكست مواجه خواهد شد. زوليك اعتراف مي كند كه در واشنگتن به سبب رفتار آلمان و فرانسه در مورد بحران عراق همچنان نااميدي حاكم است.
زوليك در جريان سفر اروپايي خويش به خبرنگاران در برلين گفت: «نزد ما نوعي احساس درد و نااميدي عميق وجود دارد. آدم معمولا دوست دارد در مواقع دشوار بتواند به دوستانش تكيه كند. » زوليك كه در زمان مذاكرات دو به علاوه چهار (مذاكرات مربوط به اتحاد آلمان) به عنوان نماينده آمريكا در گفت وگوها شركت مي كرد، گفت: «وقتي كه بايد اتحاد آلمان به وقوع مي پيوست ما هم حاضر بوديم و كمك كرديم. » وي تاكيد كرد اين تفكر كه اروپا بايد به عنوان وزنه تعادلي در مقابل تفوق و برتري ايالات متحده مطرح شود، نشان دهنده نوعي عقبگرد و بازگشت به طرح هاي قرن نوزدهم است. به گفته زوليك فرانسه بيش از آلمان، آمريكا را نااميد كرده است، زيرا پاريس شديداً كوشيده كشورهاي ديگر را به موضع گيري در مقابل آمريكا وادارد.
با وجود اين زوليك ابراز اميدواري كرد كه آزادسازي تجارت جهاني و رشد اقتصاد جهان همچنان در چارچوب «منافع متقابل» ايالات متحده و اروپا جاي گيرد. ميزان مبادلات تجاري ميان اتحاديه اروپا و ايالات متحده بالغ بر ۵/۱ تريليون دلار در سال است و موجب مي شود تا در هر سوي اقيانوس اطلس چهار ميليون موقعيت شغلي پابرجا باشد. ظاهراً نبايد هم چندان به تهديدهاي موجود براي تحريم يكديگر توجه كرد. البته زوليك هشدار مي دهد كه دور بعدي مذاكرات آزادسازي در چارچوب سازمان تجارت جهاني ممكن است به شكست بيانجامد. زوليك معتقد است كه براي ممانعت از چنين وضعيتي بايد اعضاي اتحاديه اروپا حتماً يارانه هاي كشاورزي خويش را كاهش دهند. نماينده تجاري آمريكا تاكيد مي كند: «ما تنها زماني يارانه هاي كشاورزي خود را كاهش مي دهيم كه اروپا يارانه هايش را كاهش دهد. دولت هاي اروپايي بسيار بيشتر از ايالات متحده يارانه پرداخت مي كنند. كاهش آنها راه را براي از ميان برداشتن محدوديت هاي مبادله كالاهاي صنعتي و خدمات هموار مي سازد. » بنابر اظهارات زوليك كاهش عوارض گمركي به ميزان ۵۰ درصد در زمينه كشاورزي تنها در آلمان حدود ۵۵ هزار موقعيت شغلي جديد فراهم مي آورد.
نماينده تجاري آمريكا از دولت آلمان خواست پيشنهاد فرانتس فيشلر، كميسر كشاورزي اتحاديه اروپا، را بپذيرد و ميزان يارانه ها را متناسب با ميزان توليدات در نظر نگيرد. زوليك خاطرنشان مي كند كاهش يارانه ها به كشورهاي در حال توسعه كه تقريباً دسترسي اي به بازارهاي كشاورزي اروپا و آمريكا ندارند، كمك مي كند تا در اين زمينه حرفي براي گفتن داشته باشند.
فرستاده تجاري آمريكا قبل از سفر به آلمان در پاريس نيز با مقامات سياسي و اقتصادي فرانسه ديدار كرده بود. پنج شنبه گذشته وي با پاسكال لمي، كميسر تجارت اتحاديه اروپا كه با او تماس هاي نزديكي هم دارد، گفت وگو كرده بود. وي جمعه گذشته به برلين آمد. بدين ترتيب زوليك اولين مقام دولت آمريكا است كه پس از جنگ عراق به آلمان سفر مي كند. در برلين او با رناته كوناست، وزير حمايت از مصرف كنندگان، فرانك والتراشتاين ماير، رئيس دفتر صدراعظم، و لودولف فون وارتن برگ، مسئول اتحاديه صنايع آلمان، ديدار كرد. او با ولفگانگ كلمنت، وزير اقتصاد، هم ملاقاتي داشت. كلمنت قرار است سه هفته ديگر در راس يك هيأت اقتصادي راهي واشنگتن شود. زوليك در برلين كوشيد نااميدي موجود در روابط ميان آلمان و آمريكا را تا حدودي بزدايد.

نگاه اقتصادي
آفريقا در آستانه جهاني شدن
ترجمه: رضا علي اكبرپور
كنفرانس بين المللي تجارت و سرمايه گذاري در آفريقا، كه توسط سازمان همكاري و توسعه اقتصادي از ۲۳ تا ۲۶ آوريل در شهر داكار (پايتخت سنگال) برگزار شد، فرصتي بود تا زواياي مختلف ظرفيت هاي آفريقا و آمادگي اين قاره براي همراهي تمام عيار با روند جهاني شدن روشن گردد.
صدها كارشناس (اقتصاددان، محقق، ديپلمات، اعضاي سازمان هاي دولتي) و نمايندگان بخش هاي دولتي و خصوصي كه از چهارگوشه جهان در اين كنفرانس گرد هم آمده بودند، از فرصتي كه سازمان همكاري و توسعه اقتصادي فراهم آورده بود استفاده كردند تا به مبادله و انتقال تجربيات مربوط به موفقيت يا ناكامي برخي از كشورها در چارچوب اقتصاد جهاني بپردازند. وجود كارگاه هاي متعدد كاري به برخي از تيم هاي حاضر در كنفرانس امكان داد كه مشكلات موجود بر سر راه جهاني شدن را از يك بخش اقتصادي به بخش ديگر مورد تحليل قرار دهند، تا بدين وسيله هر كشور آفريقايي بتواند در سازماندهي بازاري كه بر گرد آن در حال شكل گيري است مشاركت نمايد. برخي انديشه هاي اقتصادي نيز از سوي سازمان هاي اتحاد اقتصادي و منطقه اي مطرح شد. به هنگام گزارش ها و تحقيقات از سوي گروه هاي مختلف، مشخص شد كه جامعه اقتصادي و پولي كشورهاي آفريقاي مركزي (CEMAC) و يا جامعه اقتصادي كشورهاي آفريقاي غربي (CEDEAO) زماني مي توانند كارآيي داشته باشند كه به فعاليت خود به عنوان اندام تنظيم كننده فعاليت هاي مختلف تجاري و اقتصادي مناطق ادامه دهند. بسياري از كشورها توافقات سازمان تجارت جهاني (WTO) را به كار مي بندند، اما نياز به تهيه برنامه هايي مانند «سند گمركي متحد» و ايجاد ارتباط ميان شبكه هاي اطلاع رساني گمركات منطقه جامعه اقتصادي كشورهاي آفريقاي غربي (كه در دست تهيه است) و نيز ترانزيت جاده اي بين كشورها، بيش از پيش احساس مي شود. اين تمهيدات، موجب روان تر شدن جريان مبادله كالا ميان اين كشورها مي گردد. صاحبان شركت ها معتقد بودند كه همجواري دفاتر گمركي در كنار مرزها براي انجام عمليات «مشترك»، پيچ و خم هاي اداري را ساده تر مي سازد و از سوي ديگر نوعي تعهد براي انجام كارها ايجاد مي كند. آنان خواستار حذف پست هاي بازرسي گمركي و پاسگاه هاي نيروهاي انتظامي در داخل كشورها شدند. اين پست ها و پاسگاه ها در سراسر محورهاي عمده حمل و نقل ميان كشورها چيده شده اند. بازرگانان با تاسف تمام اعلام كرده اند كه كارمندان فاسد كه بسته به ارزش محموله و كالاها درخواست رشوه مي كنند، «عامل ويراني تجارت بومي و به طرز بي رويه اي موجب بالا رفتن هزينه تمام شده محصولات» مي گردند.
بهره گيري از الزامات خارجي
در چارچوب فضاهاي منطقه اي كه رو به سوي اتحاد اقتصادي دارند، توافقات متعددي حاصل شده كه متاسفانه، كارگزاران اقتصادي بهره چنداني از آن ها نمي برند. نبود اطلاعات در واقع اصلي ترين عامل اين بي بهرگي است، اما بايد اذعان كرد كه فقط «نهادهاي رسمي» اين اطلاعات را دريافت مي كنند و بخشي كه به آن «غيررسمي» گفته مي شود، بيش از پيش خود را در حاشيه مي يابد، هر چند كه اين بخش معادل ۶۵ درصد از تجارت ملي كشورهاي آفريقايي را به خود اختصاص مي دهد. به گفته اقتصاددانان، از اين پس لازم خواهد بود كه اين نوع تجارت را مسئله اي روزمره بدانيم، كه به عنوان قسمتي جدايي ناپذير از اقتصاد ملي، همواره از چارچوب هنجارهاي قراردادي پا فرا مي نهد. اين بينش بايد چشم اندازهاي جديدي را بگشايد، زيرا به فعاليت هاي غيررسمي امكان مي دهد كه خود را توسعه دهند و الزاماً به مقتضيات اقتصاد كنترل شده گردن نهند.
از سوي ديگر، تقريباً تمامي شركت كنندگان در كنفرانس داكار به فقدان تدابير جهت كمك به ارتقاي بخش خصوصي اشاره كرده اند. اين نقطه ضعف در عرصه صادرات نيز محسوس است و فقط شركاي تجاري با اعطاي برخي تسهيلات به صادرات بخش خصوصي كمك مي كنند. در اين زمينه مي توان به توافق منعقده با ايالات متحده آمريكا تحت عنوان African growth and» «Opportunity اشاره كرده كه به كشورهاي آفريقايي امكان مي دهد مستقيماً به بازار آمريكا دسترسي داشته باشند. صادرات نساجي نيز در چارچوب اين توافقات قرار دارد. جزيره موريس، سنگال و بسياري از كشورهاي شرق آفريقا پيشاپيش شروع به بهره گيري از امكانات به وجود آمده در پي اين توافقات پرداخته اند. كانادا نيز پيشنهاد داده است كه كشورهاي كمتر توسعه يافته بتوانند ضمن معافيت از تعرفه هاي گمركي، به بازار اين كشور دسترسي داشته باشند، البته كانادايي ها محصولاتي مانند لبنيات، گوشت مرغ و تخم مرغ را از اين معافيت ها استثنا كرده اند. اما مشكل ديگري نيز وجود دارد كه مانع از دستيابي مستقيم به بازارهاي آمريكاي شمالي و اروپا مي شود: اين مشكل چيزي نيست جز كيفيت و استانداردهاي حاكم بر محصولات كشورهاي توسعه نيافته. كريم داهو، از سازمان غيردولتي ENDA - جهان سوم، معتقد است: «بهره گيري از الزامات خارجي بايد همانند سكوي پرتابي براي صنايع كشورهاي آفريقايي باشد.» جزيره موريس الگوي خوبي در منطقه آفريقا به شمار مي رود. اين كشور، بدون داشتن منابع طبيعي عظيم، توانسته است صنايع تبديلي و خدماتي خود را توسعه دهد و اكنون به شهرتي جهاني در اين زمينه دست يافته است. به گفته اقتصاددانان، جزيره موريس «از قوانين سازمان تجارت جهاني بهره مي گيرد و از روند جهاني سازي سود مي برد. » اين گفته به طور ضمني نشان مي دهد كه اغلب كشورهاي آفريقايي از تمامي عوامل و شرايط لازم براي بهره برداري از فرصت ها برخوردار نيستند.
شركت نساجي جزيره اين امر را به عينه در سنگال تجربه مي كند. اين شركت درصدد است برخي از فعاليت هاي خود در واحدهاي بافندگي و دوخت و دوز را به كشور سنگال منتقل كند. دولت سنگال اميدوار است كه از اين فرصت در جهت ايجاد هزاران شغل استفاده كند، لذا پرونده را به يك آژانس ملي كه مسئول توسعه سرمايه گذاري و طرح هاي بزرگ است واگذار كرده است. هامات سال، مدير اين آژانس (APIX)، اطمينان داد كه سازمان تحت رياست او در حال مذاكره با تمامي شركا، وزير كار، سنديكاها و شركت هاي سنگالي است تا سرانجام اين ماجرا تا پيش از پايان سال به عاقبت خوشي بيانجامد.
منبع: سايت راديو فرانسه

حاشيه اقتصاد
• هواپيمافروشي در مهماني ناهار
شوهر يكي از وزيران ارشد دولت انگليس از امتياز دسترسي به يك وزير ديگر كابينه اين كشور براي عقد يك قرارداد چند ميليون پوندي با ايران استفاده كرد. هفته نامه آبزرور چاپ انگليس نوشت، اين معامله كه نمايندگان حزب محافظه كار در پارلمان انگليس، آن را منافع براي دوستان ناميدند، شامل تلاش شوهر تسا جاول، وزير فرهنگ انگليس از بارونس سيمونز، همكار همسرش براي كسب اطلاعات درباره فروش هواپيما به ايران است. سيمونز موافقت كرد كه به ديويد ميلز، شوهر جاول كمك كند و اين پس از آن بود كه آن دو تابستان گذشته در يك مهماني ناهار در آكسفورد با يكديگر صحبت كردند. ميلز كه اكنون مدير قسمت انگليسي يك شركت تجاري خصوصي ايراني است، تلاش كرده بود تا هواپيماهاي انگليسي را براي يك شركت هواپيمايي مسافربري ايراني خريداري كند. به گزارش اين هفته نامه، ايرانيان مي خواستند تا سيستم هاي «آر. جي ۱۴۶» بريتيش آئرو اسپيس را براي جت هاي مسافربري خود خريداري كنند، اما از آنجا كه اين سيستم ها براي موتورهاي آمريكايي مناسب هستند، براساس قوانين آمريكا اين معامله مجاز نبود و هر شركت انگليسي كه اين هواپيماها را مي فروخت، با مجازات هاي سخت آمريكا روبه رو مي شد. ميلز كه تلاش مي كرد اين مشكل را حل كند، با سيمونز كه وزير مشاور در امور خارجه دولت انگليس بود، در آن مهماني ناهار درباره مشكلات خود گفت وگو كرد و سيمونز كه مدت هاي مديدي دوست جاول و ميلز بود، موافقت كرد تا به وي كمك كند. در ميان تقاضاي نمايندگان حزب محافظه كار انگليس براي افشاي كامل مكاتبات ميان ميلز و سيمونز كه شب گذشته مطرح شد، معلوم شد كه جاول تصميم گرفته بود، دعوت براي سفر به ايران را به دليل وجود منافع بازرگاني شوهرش در ايران نپذيرد. جاول در اظهاراتي خطاب به هفته نامه آبزرور گفت، شوهر من از اوايل سال ۲۰۰۲ براي مشتريان ايراني كار كرده است و در حال حاضر نيز به طور تمام وقت با آنها كار مي كند. در انتصاب من به عنوان يك وزير دولت انگليس، شوهر من تمام فعاليت هاي تجاري خود را براي منشي دايمي من فاش كرد و در ماه مارس امسال، نيز فعاليت هاي جديد بازرگاني خود را همچون بار پيش براي منشي دايمي من فاش كرد. وي گفت: شوهر من پس از اين قضايا به من گفت كه درباره احتمال صدور مجوز صادراتي انگليس، درباره كالايي كه وي با آن سروكار دارد، با بارونس سيمونز گفت وگو كرده است. آن طور كه سيمونز پيشنهاد كرده بود شوهر من نامه اي براي وي نوشت و اين معامله را از طريق معمول پيگيري كرد. پس از آنكه معامله بريتيش آئرو اسپيس به سرانجام نرسيد، ميلز تلاش كرد تا معامله ديگري براي خريد سه فروند هواپيماي ايرباس دسته دوم خطوط هوايي تركيه ـ كه پيش از سال ۱۹۹۵ توليد شده بودند ـ براي شركت ماهان اير ترتيب دهد تا به اين شكل مشمول مجازات هاي اقتصادي آمريكا نشود.

• قرارداد۴۵۰ ميليون دلاري
010415.jpg

انجمن سازندگان تأسيسات صنعت نفت كه چند سال پيش با هدايت دفتر همكاري هاي فني رياست جمهوري شكل گرفت و هر چه از زمان تاسيس آن گذشت بر قوتش افزوده شد، امروز بسياري از سازندگان تجهيزات صنعت نفت ترجيح مي دهند تا به جهت حمايت هايي كه وزارت نفت از اين انجمن دارد عضو آن باشند. خياميان، رئيس هيأت مديره انجمن سازندگان تاسيسات صنعت نفت مي گويد: «آنچه واقعيت دارد اين است كه در سايه حمايت هايي كه وزارت نفت از انجمن به عمل آورده است اعضاي آن گسترده تر شده اند و با نوآوري هاي بيشتري نيز به صحنه آمده اند.» خياميان به اراده اي اشاره مي كند كه در وزارت نفت براي خريد تجهيزات از داخل كشور ايجاد شده است و در عين حال از عدم تن دادن برخي مديران مياني به اين امر گله دارد. وي بر پيشبرد امور به صورت سيستماتيك تاكيد دارد و اميدوار است با اين روند هر ساله انجمن توانايي هايش را ارتقا دهد. خياميان رقم قراردادهايي را كه تا به حال شركت هاي تابعه انجمن با وزارت نفت منعقد كرده اند ۴۵۰ ميليون دلار ذكر مي كند و درباره استراتژي امسال انجمن مي گويد: «استراتژي امسال ما تدوين استراتژي است به اين معني كه مي خواهيم استراتژي و دورنماي كلي انجمن را بنويسيم.» خياميان بر ضرورت مشاركت با شركت هاي خارجي براي بالا بردن توان كيفي واحدهاي داخلي تاكيد دارد و معتقد است مشكل عمده شركت هاي داخلي تامين منابع مالي و گشايش اعتبار است.

• آسيا و مهماني لهستاني
يك روزنامه اقتصادي دو روز پيش در گزارش مفصلي نيمي از صفحه آخر خود را به انتشار گزارشي تصويرگونه از جشن روز ملي لهستان در منزل سفير اين كشور به چاپ رسانده است. در اين عكس ها كه سفراي كشورهاي ديگر نيز ديده مي شوند دو تن از روزنامه نگاران اين روزنامه با سفير يكي از كشورهاي اروپايي گرم گرفته اند. به هرحال اين هم بخشي از سياست هاي اقتصادي است كه مي تواند براي روزنامه درآمدزايي كند.

• رشد ۵۸ درصدي مصرف انرژي
هند، چين و كره جنوبي بخش اعظم ميزان پيش بيني شده رشد ۵۸ درصدي مصرف انرژي را در ۲۰ سال آينده از آن خود مي كنند. روزنامه «Asian Tribune » در گزارشي از آخرين پيش بيني اداره اطلاعات انرژي آمريكا (EIA) درخصوص پيش بيني مصرف جهاني انرژي تا سال ۲۰۲۵ نوشت: «بهره گيري بيش از اين ميزان برآورد شده انرژي در سه كشور چين، هند و كره جنوبي، مصرف تجاري انرژي در سطح جهاني را به بيش از ۵۸ درصد ميزان برآورده شده آن افزايش مي دهد. » در دوره زماني بين سال هاي ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۵ بهره گيري از گاز طبيعي به طور تقريبي ۱۰۰ درصد افزايش مي يابد و سهم اين نوع گاز در تأمين نياز جهاني با ۵ برابر افزايش به ۲۸ درصد مي رسد. نفت با ۵۵ درصد افزايش، ۳۸ درصد از نياز جهاني انرژي را برآورده خواهد كرد.

اقتصاد
ادبيات
ايران
جهان
زندگي
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |