پنج شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۵۰- May, 15, 2003
عربستان سعودي
روزنه اي در يك پادشاهي
عربستان سعودي اكنون در عصر طلاي سياه زندگي مي كند و بايد متوجه باشد كه رفاه اقتصادي و اجتماعي اش كاملا به يك ماده خام وابسته است
011430.jpg
سيد سليم شهزاد
ترجمه: مسعود رجبي
حمله يازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ به خاك اصلي آمريكا چشم اندازهاي روابط آمريكا و عربستان را كه مبتني بر بيش از پنجاه سال رابطه دوستانه بود دگرگون ساخت. سياستگذاران آمريكا اكنون عربستان سعودي را به عنوان مشوق معنوي ايدئولوژي ضدآمريكايي در سراسر جهان و نيز شاهرگ مالي نيروهاي ضدآمريكايي مي بينند.
آمريكا فشار زيادي بر عربستان وارد كرده است تا سياست هايش را تغيير دهد. دولت عربستان تغييراتي را صورت داده است اما نه به آن اندازه كه آمريكا خواهان تغييرات در جامعه و مسائل اقتصادي اين كشور بود. در واقع مطالعه دقيق تر سياست هاي عربستان سعودي در سال هاي اخير اين مسئله را به ذهن متبادر مي كند كه اين تغيير به اين معني بوده است كه جامعه عربستان را از نفوذ آمريكا از آنچه كه در گذشته بود رهاتر سازد. اخيراً دستگاه هاي اطلاعاتي آمريكا نه تنها دريافتند كه سازمان هاي خيريه وابسته به عربستان در آمريكا با گروه هاي نظامي ضدآمريكايي روابطي دارند بلكه همچنين گزارش شده است كه سرمايه عربستان ـ كه اكثر آن توسط شهروندان حقيقي پرداخته مي شود ـ در سمينارها و اتحاديه هاي اسلامي سراسر جهان جريان دارد و همچنين عربستان با رهبران سابق اخوان المسلمين همانند دكتر يوسف قرضاوي (Yusuf-Qardawi) ـ كه در امارات متحده عربي و كويت زندگي مي كند ـ روابط صميمانه اي دارد. قرضاوي فعالانه با سياست هاي آمريكا در منطقه مخالفت مي كند.
اين مسائل روابط عربستان و آمريكا را تلخ تر كرده است. در گذشته عربستان سعودي پذيرش آن را يادداشت كه به توصيه هاي صندوق جهاني پول در مورد خصوصي سازي و سرمايه گذاري خارجي عمل نمايد، اما سال گذشته دولت عربستان نقش موسسات و شركت هاي خارجي را در اقتصاد كشور به حداقل رسانده است و به جاي آن از منابع انساني و مادي بومي هر زمان كه ممكن باشد بهره مي گيرد.
در اين بستر بود كه آسيا تايمز اخيراً با نصيرالعجمي كه يك مدير حرفه اي كهنه كار سعودي است مصاحبه كرده است. العجمي به عنوان قائم مقام اجرايي شركت نفت عربستان سعودي (آرامكو) و رئيس راه آهن اين كشور كار كرده است.
• آسيا تايمز: اخيراً در عربستان تأكيدات زيادي در خصوصي سازي صورت گرفته است شما اين تحول را چگونه مي بينيد؟ آيا خصوصي سازي براي عربستان مناسب است؟
العجمي: خصوصي سازي بخش هاي اقتصادي عربستان موضوع مطالعات و بازنگري هاي بسياري در طول پانزده سال گذشته بوده است. انگيزه خصوصي سازي در نتيجه توسعه طبيعي در جهت دگرگوني مثبت و تاريخي نهادهاي اقتصادي، سياسي و اجتماعي و آموزشي جامعه عربستان و خواست ملي براي توسعه مستمر و نوسازي اين نهادها صورت گرفته است. انگيزه خصوصي سازي به اين خاطر پديد آمده است كه فرآيندي فعال شكل گيرد تا رشد اقتصادي و پيشرفت اجتماعي بادوام را در يك اقتصاد جهاني پويا و رقابتي امكان پذير سازد. از اين رو برنامه هاي خصوصي سازي براي عربستان ديرزماني است كه به صورت يك ايده و هدف ملي است و در اثر فشارهاي صندوق بين المللي پول يا هر كس ديگري انجام نمي گيرد.
به نظر من در موضوعاتي همانند خصوصي سازي بايد توجه بسياري به جنبه هاي عملي و نظري مسئله و پيامدهاي مستقيم و غيرمستقيم آن در حيطه هاي اجتماعي و اقتصادي شود. اين پيامدها هم پيامدهاي بلندمدت و هم پيامدهاي كوتاه مدت را در بر مي گيرد. از اين رو من تاريخ تحولات اقتصادي و اجتماعي عربستان را از زمان يكپارچه شدن آن تا به امروز مورد بررسي قرار داده ام. هر تحليلگر توانايي بايد در نظر داشته باشد كه امنيت، ثبات و التزام به اسلام هميشه مهم ترين ويژگي هاي تحول تاريخي پادشاهي عربستان از زمان تأسيس آن در ۱۹۳۲ ميلادي بوده اند و اكنون نيز همين گونه است. به نظر من رشد تاريخي اقتصاد عربستان از پايان جنگ جهاني دوم تاكنون چهار مرحله را طي كرده است. اين مراحل عبارتند از:
مرحله اول (۱۹۶۴ ـ ۱۹۴۵): كه ويژگي آن اتكاي كامل بر منابع نفتي در پروژه هاي توسعه اقتصادي و اجتماعي بوده است. دولت تنها عامل و نيروي محركه توسعه و ساخت پروژه هاي شهري، زيرساخت ها، پروژه هاي آموزشي و بهداشتي، آبرساني و... بوده است. در اين مرحله هيچ بخش خصوصي قابل ذكري به جز شركت نفتي عربي آمريكايي (ARabian American oil company) و تعداد محدودي پيمانكار و... وجود نداشت. نقش بخش خصوصي در اين مرحله بسيار محدود بود.
مرحله دوم (۱۹۸۵ ـ ۱۹۶۵): كه مرحله تشكيل زيرساخت ها نيز نام دارد شاهد انجام پروژه هاي صنعتي و اقتصادي بسيار عظيم بوده است در اين مرحله استراتژي هاي پويايي كه مبتني بر برنامه هاي كوتاه مدت، ميان مدت و بلندمدت بوده اند انجام گرفتند و در پي تحقق اهداف فراگيري بودند كه به اقتصاد تنوع بخشيده و اتكاي آن به منابع نفتي را كاهش دهند. تحليلگران سياسي، اقتصادي و اجتماعي اين مرحله را بزرگ ترين مرحله تحول از زمان يكپارچگي پادشاهي عربستان تاكنون مي دانند. انجام پروژه هاي عظيم مواد گازهاي طبيعي، ساخت شهرك هاي عظيم صنعتي در جبيل و ينبع، ايجاد شبكه راه ها و ساخت دانشگاه ها و مراكز علمي پژوهشي توسعه شهري و تأسيس موسسات بهداشتي و پروژه هاي كشاورزي و... در اين مرحله صورت گرفته است.
مرحله سوم (۱۹۹۵ ـ ۱۹۸۵): در اين مرحله پروژه هايي كه در طول مرحله دوم بنيان شده بودند به بهره برداري رسيدند. اين مرحله شاهد بسط و توسعه بنيان هاي ساخت هاي اجتماعي و سياسي و تمركز بر روي توسعه منابع انساني ملي براي مشاركت بيشتر آنان در حيات اقتصادي اجتماعي و جايگزيني آنها به جاي نيروهاي كار خارجي بوده است.
مرحله چهارم (۱۹۹۵ تاكنون) مرحله بلوغ اقتصاد عربستان است كه در آن مراكز اقتصادي، مالي و تجاري عربستان در سطوح محلي، منطقه اي و بين المللي وارد عرصه هاي توليد، بازاريابي، پخش و صادرات شدند. طبيعي است كه شيوه ها و مفاهيمي كه در مراحل قبل براي ساخت، سازماندهي و فعال سازي بخش هاي دولتي و خصوصي به كار گرفته شده بودند در اين مرحله مورد بازنگري قرار گيرند.
• طبق برنامه هاي خصوصي سازي يكي از گزينه هاي مورد نظر دولت سعودي واگذاري بخشي از فعاليت هاي آرامكو به بخش خصوصي (سرمايه گذاران خارجي) است. نظر شما در اين باره چيست؟
من علاقه مندم اين نكته غيرقابل بحث را بيان كنم كه روند خصوصي سازي به هيچ وجه به اين معنا نيست كه دولت وظايف خود را براي مشاركت فعال در تأمين مالي، جهت دهي و اجراي برنامه ها و خدمات اقتصادي و اجتماعي حياتي رها كند. عربستان سعودي به سرمايه گذاري و مشاركت خارجي خوش آمد مي گويد، اما هيچ گاه دارايي هاي ملي از جمله بخش هايي از آرامكو را در اختيار سرمايه گذاران بين المللي قرار نمي دهد. مشاركت بين المللي از طريق سرمايه گذاري هاي مشترك و مستقل، مورد استقبال عربستان است.
• برخي تحليل ها بر اين عقيده اند كه نرخ بيكاري ۱۵ درصد امروز عربستان نتيجه آشفتگي سياسي داخل پادشاهي عربستان است. نظر شما در اين خصوص چيست؟
در خصوص بيكاري نشانه هايي از بيكاري غيرواقعي در عربستان وجود دارد كه دليل آن رشد سريع جمعيت، تابوهاي اجتماعي، فرهنگي و اخلاقي در خصوص برخي مشاغل، سيل كنترل نشده نيروي كار خارجي و گزينشي است كه در خصوص ورود زنان به مجموعه نيروي كار وجود دارد. عربستان سعودي اكنون در عصر «طلاي سياه» زندگي مي كند و بايد متوجه باشد كه رفاه اقتصادي و اجتماعي اش كاملا به يك ماده خام وابسته است. نفت مبناي مدرنيزاسيون و رشد و توسعه اجتماعي و صنعتي و ساير فعاليت هاي بازرگاني، تجاري، كشاورزي و... اين كشور بوده است.
• سازمان هاي غيردولتي عربستان در طول دهه هشتاد ميلادي نقش عمده اي در جنگ افغانستان ايفا كردند. اين سازمان پس از پايان گرفتن رژيم كمونيستي نيز نقش حياتي خود را در اين كشور ادامه دادند. سازمان هاي غيردولتي عربستان در بوسني، فلسطين و ساير مناطق اسلامي نيز بسيار فعال بودند. فعاليت اين سازمان ها در گذشته مورد انتقاد نبود. فكر مي كنيد چرا پس از حملات يازده سپتامبر اين سازمان ها مورد انتقاد آمريكا قرار گرفته اند؟
براي پاسخ به اين سوال ضرورت دارد كه نگاهي به برخي جنبه هاي روابط آمريكا و عربستان بيفكنيم. بخش اعظم عرب ها و مسلمانان از حملات جنايت آميز ۱۱ سپتامبر وحشت زده و اندوهگين شدند و آن را به عنوان عملي فجيع كه با فرهنگ پر افتخار و اعتقاد روادارانه و صلح دوست ما بيگانه است تلقي كردند. عرب ها و مسلمين همگي بدون استثنا اين حملات را محكوم كردند و حمايت خود را از جنگ عليه تروريسم ابراز كردند. با اين وجود سياست خارجي آمريكا و رسانه هاي اين كشور به شكل توهين آميزي با عربستان و ساير كشورهاي مسلمان برخورد كردند. رئيس جمهور بوش به شكل يك غول قدرتمند و عصباني ظاهر شد كه دنيا براي او فقط دو طرف داشت يا سياه و يا سفيد و يا درست و يا غلط. با توجه به دولت فعلي آمريكا و تحت شرايط كنوني مسلمانان به طور عام و عرب ها به طور اخص قرباني سياست خارجي، رسانه هاي خبري و افكار قالبي آمريكا بوده و آسيب ديده اند. عربستان و آمريكا روابط ويژه خوبي داشته اند كه بارها مورد آزمون هاي سخت قرار گرفته بود و وظيفه انسان هاي نيك دو طرف است كه در برابر نيروهاي اهريمني مبارزه كنند و از خلال تسامح فرهنگي، احترام متقابل و همكاري دوجانبه موجب توسعه روابط شوند. با توجه به سير روابط عربستان و آمريكا كه در بالا گفته شد من ديدگاه خود را در خصوص سوال شما ابراز مي كنم. عربستان سعودي بر اساس اعتقاد نوعدوستانه، دولت نيكوكار و انجمن هاي خيريه اي كه دارد به حمايت و كمك هاي انساني خود به مسلمانان نيازمند و سازمان هاي اسلامي ادامه مي دهند و در اين خصوص به فشارهاي سياسي و اقتصادي خارجي توجهي ندارند.
• گزارش شده است كه برخي از سرمايه گذاران سعودي كه در آمريكا سرمايه گذاري كرده بودند سرمايه هاي خود را از آمريكا خارج ساخته اند. اين امر به خاطر دعواي حقوقي اي بود كه برخي بازماندگان حملات يازده سپتامبر آن را اقامه كرده و عربستاني ها را متهم كردند كه در اين ترورها دست داشته اند. عربستان نيز به نوبه خود در اين باره خواستار اعاده حيثيت شده است. شما اين رخداد را چگونه مي بينيد؟
من اعتقاد ندارم كه اموال سرمايه گذاران عربستان در آمريكا در خطر ضبط شدن قرار داشته باشد و همچنين اطلاعات عيني از خارج شدن سرمايه هاي عربستاني از بازارهاي آمريكا ندارم. از طرف ديگر بازارهاي آمريكا در دو سال اخير بسيار كم رونق بوده اند و جاي تعجب نيست كه عربستاني ها بازارهاي پررونق تر خود را ترجيح دهند. حال آيا اين مسئله به اقتصاد عربستان كمك خواهد كرد؟ بله همين طور است.
• اخيراً عربستان روابط تجاري خود را با عراق از نو گسترش داده است. شما اين تحول را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
عراق يك كشور عرب محبوب و همسايه ما است و من هر نوع برقراري كامل روابط و تحرك آزاد كالاها و خدمات را به اين كشور به عنوان اقدامي مثبت و منطقي توصيف مي كنم.

گرگي كه بره شد
011440.jpg
نفر سمت چپ زبيدي، سمت راست يكي از سران قبايل عرب ـ عكس : نيوزويك
در نگاه اول آنچه در داخل سوئيت مجلل هتل شرايتون بغداد به چشم مي خورد كاملاً شاهانه به نظر مي رسد. محافظان مسلح، رهبران قبايلي و گفتگو و گپي دوستانه در ضمن سرو غذا و پذيرايي در حالي كه مردي مرتب و خوش پوش در حال امضاي اوراق و صحبت كردن با مشاوران خويش است. در اين جا رئيس محمد محسن زبيدي از تبعيديان سابق عراقي است كه با فروپاشي صدام به اين كشور بازگشت.
به فاصله كمي پس از آزادسازي عراق او به سان يك ميانجي قدرت در عراق وارد صحنه شد و آغاز به كار كرد. يكي از اطرافيان جديد زبيدي كه هفته گذشته به جمع دستياران او پيوست دستياري جديد با كوهي از كاغذ بود. وظيفه او جابه جايي خانوارها و پيدا كردن سرپناهي براي آناني بود كه در ضمن جنگ كاشانه خود را از دست داده بودند و اكنون به منازل و اقامتگاه هايي نقل مكان مي كنند كه زماني دستياران و محافظان ديكتاتور سرنگون شده عراق را در خود جاي داده بودند.
كارت شناسايي تازه چاپ شده و سربرگ هايي كه زبيدي به كار مي برد تنها عنوان مي كند او رئيس شوراي اجرايي بغداد است و بسياري از اطرافيان او اصرار دارند داوطلبانه به ياري او شتافته اند. حتي برخي از اطرافيان او پلاكاردي كه جلوي سوئيت مجلل هتل شرايتون نصب شده بود و «عنوان اقامتگاه شاهانه» را بر خود داشت را برداشته اند اما جاي ميخ هايي كه نوشته هاي اين پلاكارد را روي ديوار محكم كرده بود اثري از خود به جاي گذاشته كه مي توان عبارت حك شده روي آن را خواند.
با اين اوصاف ابو زبيدي كه اكنون برخي او را شهردار بغداد مي خوانند ادعا دارد اعضاي شوراي اجرايي ۲۲ نفره اي كه او از ۱۶ آوريل رياست اش را بر عهده گرفته همگي به درخواست و دعوت او آغاز به كار كرده اند. زبيدي مي گويد به سمتي كه اكنون عهده دار آن است منصوب شده است و ادامه مي دهد: «من در حال همكاري با ارتش ايالات متحده براي بازسازي عراق هستم». او در توضيح اينكه هزينه هاي شوراي او از محل كمك هاي مردمي تامين مي شود مي گويد: «من به حد كافي پول دارم. من با تامين كنندگان دارو و لوازم بيمارستاني براي تامين نياز بيمارستان ها گفت وگو كرده ام. من از حمايت مردم عراق برخوردارم.»
پس از سه دهه حاكميت سبعانه صدام بسياري از عراقي ها اكنون در ساختار قدرت شريك شده اند. شيخ هاي قبايلي كه عباهاي سياه رنگ و نقش دار به تن دارند در حال رايزني براي پيشبرد منافع افراد قبيله خود هستند. خانواده هاي فقير در حال رهاسازي خانه هاي به اشغال درآمده از چنگ مزدوران صدام هستند.
عراقي هاي در تبعيد كه به اين كشور باز مي گردند از روحانيون گرفته تا رهبران سياسي سابق ادعاي رهبري گروه ها و محافل مختلف را دارند. اين در حالي است كه هيچ يك از اين شاه ها بالقوه بي پرواتر از زبيدي ۵۱ ساله و مامور مخفي سابق نيست. زبيدي بخش اعظم ۲۳ سال گذشته را به عنوان عامل مخفي كنگره ملي عراق فعاليت كرده است كه هدف از فعاليت هايش سرنگوني رژيم صدام بود. تنها عده انگشت شماري از ماهيت واقعي فعاليت هاي او مطلع بودند و حتي هويت او نيز افشا نشده بود و اكثراً او را با نام الدائب كه معادل عربي گرگ است مي شناختند.
زبيدي شبكه اي از خبرچين ها و خرابكارهاي داخل عراق را از پايگاه خود در پايتخت هاي نزديك به خاك عراق در دمشق، عمان و بيروت هدايت مي كرد. زعيب ثنا سخنگوي احمد چلبي رئيس كنگره ملي عراق در مورد زبيدي مي گويد: «او كاملاً موفق بود.» در ميان فعاليت هايي كه به او نسبت داده مي شود ترغيب مخالفان صدام و وابستگان ناراضي دستگاه او به پناهندگي به غرب بود. اين تلاش ها عدنان احسان حيدري طراح نظامي، اطلاعاتي اسبق عراق را كه خروجش از عراق به اعتقاد زبيدي براي پنتاگون شگفتي ساز شد و جمال قريري و ليزا دوست دختر عدي حسين فرزند صدام را نيز شامل مي شد.
يكي از عمليات منسوب به زبيدي كه به تيتر روزنامه ها تبديل شد خروج پرسيولا لمپسوس از معشوقه هاي صدام از عراق بود. او داستان هاي دهشت آوري در مورد ديكتاتور عراق تعريف كرد. يكي از اين موارد ذكر اين بود كه صدام از هيچ چيز به اندازه تماشاي فيلم هايي كه شكنجه دشمنان او را به تصوير مي كشيد لذت نمي برد. زبيدي ادعا مي كند او بهترين معشوقه صدام حسين بوده است: «ما او را به اردن و از آنجا به سوريه و لبنان منتقل كرديم و در نهايت به تايلند رفت و اين همه بدون گذرنامه انجام شد.»
پنتاگون كه از چلبي و كنگره ملي عراق حمايت مي كند به اين استنتاج رسيد او واقعاً معشوقه صدام بوده است در حالي كه سيا در مورد عناصر كليدي داستان او ابراز ترديد كرد. پس از دوره اي فعاليت در سايه اكنون گرگ به صحنه آمده است. مي گويد از زمان بازگشت پرخطر او به بغداد در هشتم آوريل كه از آتش فداييان صدام جان سالم به در برد در حال هماهنگ كردن و سازماندهي گشت هاي مشترك پليس عراق با نظاميان آمريكايي بوده و ارسال كمك ها براي بيمارستان هاي غارت شده عراق را پيگيري مي كرده است.
او حتي ترتيبي داده بود نماينده شخصي او در نشست اخير اوپك در ژنو حضور پيدا كند. اين اقدام موجب رنجش احمد چلبي شد و ژنرال بازنشسته جي گارنر كه رياست دولت انتقالي غيرنظامي عراق را بر عهده دارد نيز در برابر اين اقدام به تندي موضع گرفت. يك مشكل اين است كه تيم گارنر ديپلماتي آمريكايي را در خود دارد كه از سوي واشنگتن به عنوان هماهنگ كننده امور ناحيه مركزي عراق منصوب شده است.
از اين ديپلمات كه باربارا بوداين نام دارد همچنين به عنوان شهردار بغداد ياد مي شود. بوداين پس از ورود به بغداد به خبرنگار نيوزويك گفت: «زبيدي تنها كسي در دنيا است كه وزير منصوب مي كند و نماينده به اوپك اعزام مي كند تا براي خود مشروعيت و اعتبار كسب كند اما اين قسم كاركردها آنچه را او در پي اش است به او ارزاني نخواهند كرد.»
چلبي در مقابل اين همكار خود برگ هاي برنده اي دارد. به عنوان شروع مقامات كنگره ملي عراق از طريق اخبار تلويزيوني دريافتند زبيدي نقب زني ها و چانه زني هايي را در بغداد آغاز كرده است. ثنا سخنگوي كنگره ملي عراق ماجرا را اين گونه به ياد مي آورد: «ما از لندن تماسي تلفني داشتيم كه مي گفت شبكه الجزيره تصاويري از الدائب را پخش كرده كه در آن ادعا كرده مديريت بغداد را به عهده گرفته است». او ادامه مي دهد: «همه ما گفتيم اين نمي تواند صحت داشته باشد. الدائب هيچ گاه در مصاحبه تلويزيوني شركت نمي كند. او ماموري مخفي است.»
نهايتاً شانزدهم آوريل چلبي وارد بغداد شد و گرگ را به يكي از كلوپ هاي بغداد كه اكنون به مقر كنگره ملي تبديل شده فرا خواند. زبيدي در ابتدا به اين درخواست جواب نداد و هنگامي كه عاقبت اين دو ملاقات كردند در ابتدا فضاي سردي بر ملاقاتشان حاكم بود. چلبي اكنون ادعا دارد زبيدي در دام ماموران اطلاعاتي سيا افتاده است در حالي كه زبيدي اين ادعاها را تكذيب مي كند.
تا آنجا كه موضوع به كنگره ملي مربوط مي شود زبيدي اكنون عنصري ياغي است. ثنا مي گويد: «او ديگر از ما نيست.» زبيدي اصرار دارد اين مسئله براي او ناراحت كننده نيست: «من صرفاً سياستمداري هستم كه عاشق كشورش است.» او مي افزايد: «اكنون صدام رفته است. ديگر لزومي ندارد گرگ باشم. كافي است مرا بره بخوانيد.»
نيوزويك

حاشيه جهان
• عمليات انتحاري در چچن
كاميون پر از مواد منفجره در نزديكي يك مجتمع دولتي در شمال چچن منفجر و منجر به كشته شدن حداقل ۴۱ نفر و مجروح شدن ده ها نفر ديگر شد. حال بسياري از مجروحان وخيم گزارش شده است.
اين حمله بدترين مورد خشونت در چچن از زمان برپايي يك رفراندوم در مورد قانون اساسي در ماه مارس بوده است. هدف روس ها از برگزاري اين رفراندوم يافتن راه حلي مسالمت آميز براي خاتمه دادن به ۴۴ ماه درگيري هاي خشونت آميز بود.
هيچ يك از گروه هاي معروف جدايي طلب چچن مسئوليت اين بمب گذاري را نپذيرفته است، اما ولاديمير پوتين، رئيس جمهور روسيه در ديدار با اعضاي كابينه در كرملين، هدف از اين حمله را متوقف ساختن تلاش هاي دولت براي ايجاد ثبات در چچن خواند.
پوتين در سخناني براي اعضاي كابينه كه از تلويزيون روسيه نيز پخش شد، اعلام كرد: «اقداماتي مشابه اين تنها يك هدف دارد: متوقف ساختن روند برقراري صلح در چچن و ممانعت از رسيدن به يك راه حل سياسي. ما نمي توانيم به چنين اقداماتي اجازه بروز بدهيم و قطعاً جلوي آن را خواهيم گرفت. »
درست پس از ساعت ۱۰ صبح، كاميوني كه حامل مواد منفجره و يك يا دو يا سه سرنشين بود به مجتمع دولتي شهر زنامنسكويه نزديك شد. به گفته شاهدان عيني، احتمالاً كاميون زودتر از هنگام مقرر و پس از برخورد با يك مانع فولادي منفجر شده است.
قدرت انفجار اين حمله برابر با حدود يك تن تي ان تي برآورد شده است و ساختمان هاي دولت محلي و همچنين دفاتر وزارت كشور و سرويس امنيت فدرال را كه مسئول مبارزه با جدايي طلبان چچني است، تا حدود زيادي ويران ساخته است.

• قدرتمندترين تانك جهان در چين
011435.jpg

بنا به گزارش جينز ديفنس ويكلي، نشريه نظامي معتبر انگليسي، ارتش آزاديبخش خلق چين در نظر دارد تانك جديدي از نوع MBT بسازد كه قدرتمندترين تانك جهان از نوع خود خواهد بود.
اين نشريه مي افزايد، تانك چيني مجهز به يك تفنگ عظيم ۱۵۲ ميلي متري و سيستم گلوله گذاري خودكار خواهد بود و زماني كه با سيستم هاي هدف گيري پيشرفته جديد مجهز گردد، قادر خواهد بود در حال حركت با دقت تمام هدف هاي خود را مورد اصابت قرار دهد.
تانك هاي M1A2 ارتش آمريكا، كه معمولاً يكي از بهترين تانك هاي جهان محسوب مي شود، تنها داراي يك تفنگ ۱۲۰ ميلي متري است. اين تانك نيز كه توسط شركت راين متال جي ام بي اچ در آلمان توليد مي شود، مي تواند در حين حركت شليك كند.
بنا به گفته يك تحليلگر مركز سياست خارجي آمريكا، روسيه نيز در حال به روز كردن تانك هاي MBT خود به مدل T-95 است. اين كار كاملاً سري صورت مي گيرد و هنوز هيچ تصويري از اين تانك منتشر نشده است. نشريه جينز ديفنس مي نويسد كه تانك چيني بسيار مجهز خواهد بود و يك سيستم دفاعي نيز كه توان بقاي آن را در صحنه هاي نبرد بالا مي برد، بر آن نصب مي گردد. يك منبع آگاه به نشريه جينز ديفنس گفته است كه برخي از تكنولوژي لازم براي ساخت اين تانك را روسيه در اختيار چين گذاشته و در عوض براي راه اندازي پروژه تانك سازي خود ارز از چين دريافت كرده است.
تانك جديد چين به سيستم JD-3نيز كه يك سيستم ليزري هدف ياب (هشداردهنده) دفاع از خود است مجهز خواهد شد. اين سيستم براي هدف قرار دادن مستقيم سيستم هاي چشمي و شليك سلاح هاي دشمن از يك ليزر فوق العاده قدرتمند استفاده مي كند.

• اعلان جنگ عليه توني بلر
011445.jpg

كلر شورت، وزير سابق توسعه بين الملل انگلستان جنگي تمام عيار را عليه توني بلر نخست وزير اين كشور اعلام كرد.
شورت در سخنراني خود به مناسبت اعلام استعفايش نخست وزير را ديكتاتور خطاب كرد و از او خواست در مقام خود كناره گيري كند. وي گفت تمام سعي خود را خواهد كرد تا بلر را به زير بكشد.
وقتي شورت به معاملات پنهاني نخست وزير و جك استراو، وزير خارجه انگلستان با ايالات متحده در مورد عراق و كنار گذاشتن سازمان ملل اشاره كرد و اشغال عراق توسط آنها را غيرقانوني خواند، نمايندگان محافظه كار براي او هورا كشيدند.
شورت از شيوه رياست مآبانه نخست وزير انتقاد كرد و مخالفت خود را از موضع جناح چپ با بسياري از سياست هاي بلر اعلام كرد. وي فاش ساخت كه گوردون براون، وزير دارايي انگلستان سعي كرده است او را متقاعد سازد كه در كابينه باقي بماند.
از سوي ديگر جان ريد، رهبر نمايندگان حزب كارگر در مجلس عوام اظهار داشت كه خانم شورت با اين سخنان تنش و دشمني را پرورش مي دهد. او گفت: من از شيوه اي كه او براي استعفا انتخاب كرده است بسيار متاسفم. خيلي غيرمنصفانه است كه نخست وزير را به ديكتاتوري متهم كنيم.
با اين حال آقاي ريد حاضر نشد متن حكم لرد گلد اسميت، دادستان كل را در مورد قانوني بودن يا نبودن حمله به عراق منتشر سازد.

يادداشت سياسي
شوراي امنيت در انتظار مصالحه
اردشير زارعي قنواتي
روز جمعه ۹ مه آمريكا، بريتانيا و اسپانيا پيش نويس قطعنامه اي در خصوص عراق را به شوراي امنيت سازمان ملل متحد ارائه كردند. در اين پيش نويس بر بازسازي انساني، اقتصادي و سياسي عراق زير نظر مستقيم ايالات متحده و بريتانيا تاكيد شده است. طراحان قطعنامه خواستار لغو تحريم هاي اقتصادي عراق شده اند كه از سال ۱۹۹۰ تحت عنوان برنامه نفت در برابر غذا جريان داشته است. بر طبق متن ۲۵ پاراگرافي اين پيش نويس نقش اصلي در بازسازي براي ۱۲ ماه به نيروهاي ائتلاف به رهبري آمريكا سپرده خواهد شد و در پايان هر سال نيز به طور خودكار تمديد مي شود. در اين قطعنامه هيچ گونه اشاره اي به بازگشت بازرسان تسليحاتي سازمان ملل به عراق جهت ادامه بازرسي هاي تسليحاتي نشده است. در متن پيشنهادي درآمدهاي نفتي عراق به صندوق ويژه اي واريز مي شود كه تحت كنترل نهاد جديدي است اما از قبل روشن شده كه آمريكاو بريتانيا مديريت اين نهاد را در دست خواهند داشت. هر چند كه در يكي از پاراگراف هاي آن متصديان اين صندوق نمايندگان دبير كل سازمان ملل، صندوق بين المللي پول، بانك جهاني و بانك مركزي عراق معرفي شده اند ولي بر نقش مشورتي آنان تاكيد شده است. در اين پيش نويس همچنين نقش اساسي سازمان ملل ناديده گرفته شده و تنها جايگاه مشورتي و همكاري هاي محدود براي آن در نظر گرفته شده است. شوراي امنيت قرار است روز چهارشنبه ۱۴ مه بار ديگر در جلسه آتي خود به بررسي اين قطعنامه پيشنهادي بپردازد.
همان گونه كه از قبل نيز پيش بيني مي شد طرح جديد با عكس العمل انتقادي نمايندگان روسيه، فرانسه و ديگر اعضاي منتقد جنگ در عراق روبه رو شده است. ژان مارك دولاسابليه نماينده فرانسه در سازمان ملل گفته است كه فرانسه مايل به افزايش نقش سازمان ملل در مسائل عراق به خصوص امور سياسي است. روس ها نيز اظهار داشته اند كه خواهان بازگشت بازرسان تسليحاتي به عراق و ادامه برنامه نفت در برابر غذا تحت نظارت سازمان ملل هستند. قبلاً نيز ولاديمير پوتين در نشست مشترك با توني بلر در مسكو و ژاك شيراك و گرهارد شرودر در اجلاس سه جانبه مثلث وايمار به نقش اساسي سازمان ملل در خصوص بازسازي عراق تاكيد داشته اند. اكثر روزنامه ها و منتقدان توني بلر در بريتانيا نيز چنين قطعنامه اي را مغاير با قول هاي نخست وزير در اجلاس مشترك با جورج بوش مي دانند كه در آن بر نقش سازمان ملل تمكين شده بود. آنان نشست ۸ آوريل در ايرلند جنوبي را با توجه به اين قطعنامه پيشنهادي يك دروغ بزرگ يا بازي دادن توني بلر توسط جورج بوش قلمداد كرده و اعتبار نخست وزير را زير سوال برده اند. آنچه مسلم مي نمايد اين است كه بررسي پيش نويس كنوني از خصوصيت متفاوتي نسبت به قطعنامه هاي پيشين در اين شورا سود خواهد برد. اتفاقاتي كه قبل از جنگ عراق در پروسه كاري سازمان ملل افتاد و چالش غيرقابل حلي كه دو طيف موافقين و مخالفين جنگ در پيش گرفتند نهايتاً موجب شكست تلاش هاي بين المللي گرديد. اما عدم تصويب قطعنامه شوراي امنيت در آن مقطع موجب آن نشد كه ائتلاف به رهبري آمريكا از اقدام نظامي صرفنظر نمايند. ايالات متحده با تكيه بر اقتدار خود ضمن ناديده گرفتن سازمان ملل جهان را با يك واقعيت مبتني بر قدرت هژمونيك كه هيچ عامل بازدارنده اي در مقابل خود نمي ديد روبه رو كرد. همين واقعيت كه مطمئناً براي مناسبات بين المللي بسيار تلخ نيز بوده است ديگر اضلاع قدرت بين المللي را وا مي دارد تا سطوح چالش في مابين را كاهش داده و به حداقل ها قناعت نمايند.
بنابراين شرايط قابل پيش بيني است كه اين بار چالش ها و اختلافات در خصوص عراق در شوراي امنيت با ديدي مصلحت گرايانه تر دنبال شود. هر دو سوي ماجرا ضرورتاً به طرف تعديل خواست هاي خود حركت خواهند كرد. و بنيان قطعنامه جديد بر يك مصالحه و معامله خواهد چرخيد. چرا كه انشقاق كنوني در روابط بين المللي در چنين شرايطي نمي تواند به نفع هيچ كدام از طرفين باشد. دليل واضح چنين واقعيتي بدين جهت است كه منتقدان يكجانبه گرايي آمريكا در شرايط موجود به واسطه عدم همگرايي استراتژيك در ميان خود هنوز از محوريت براي يك رقابت فعال عاجزند. ضعف هاي ساختاري و تفاوت منافع در بين كشورهاي منتقد آمريكا تاكنون تلاش آنان را براي ايجاد جهان چندقطبي با شكست مواجه كرده است. ائتلاف به رهبري آمريكا نيز به خاطر معضلات حقوقي پيش رو، مخالفت جامعه جهاني و مشكلات ميداني عراق نمي تواند به اين وضعيت ژلاتيني در روابط بين الملل اعتماد نمايد. چرا كه ايالات متحده به همان ميزان كه موفق شده است در مناطق مختلف، دخالت نظامي نمايد مسلماً در معرض فشارهاي مختل كننده نيز قرار خواهد گرفت. به همين دليل تحميل هزينه هاي اقتصادي، سياسي و اخلاقي در درازمدت مي تواند بر ساختار دروني آمريكا تاثير منفي بگذارد.
از طرف ديگر بحث كنوني در شوراي امنيت برخلاف گذشته از رقابت هاي درون ساختاري در هر كدام از كشورهاي فوق نيز تاثير خواهد پذيرفت. عنصر وحدت ملي كه بر مبناي احساسات وطن پرستانه در زمان جنگ توجيه مي شد در موقعيت كنوني اهميت خود را از دست خواهد داد و جناح هاي موجود دروني مي توانند نقش اخلال گرايانه اي را در اين خصوص بازي كنند. آنچه كه از هم اكنون روشن است بررسي يا تصويب اين قطعنامه پيشنهادي برخلاف انتظار آمريكا بسيار طولاني تر از خواست آنان خواهد بود. چرا كه اختلافات ماهوي و شكلي بين دو جناح مطرح در شوراي امنيت در شرايط موجود تا بدان حد گسترده است كه يك توافق استراتژيك را مي طلبد. هر گونه مصالحه يا چالش جديدي در شرايط كنوني بر بقاي سازمان ملل و كل روابط بين المللي تاثير تعيين كننده اي خواهد داشت. همچنين عقب نشيني از مواضع قبلي و تمكين به گزينه رقيب براي هر دو طرف بدون يك تعديل دو جانبه مي تواند آينده جايگاه آنان را در موزائيك قدرت بين المللي به خطر بيندازد. به همين دليل اين بار طرفين منازعه لزوم مصالحه و مسئوليت پذيري بيشتري را براي شكل دهي به نظام بين المللي بيش از هميشه درك خواهند كرد. چرا كه بازگشت به نقطه صفر براي تمامي بازيگران بين المللي غيرقابل قبول و تامين كننده منافع كلان آنان نخواهند بود.

جهان
اقتصاد
ايران
زندگي
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |