دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۲- سال يازدهم -شماره ۳۰۶۷ - jun . 2, 2003
پس از ۲۷ سال زندگي مشترك
لاله و لادن اين هفته از هم جدا مي شوند
017005.jpg
ايرنا: پزشكان  سنگاپوري  پس  از يك  دوره  مطالعات  و آزمايشات  طي  هفته  جاري  لاله  و لادن ، دوقلوهاي  به  هم  چسبيده  ايراني  را از هم  جدا خواهند كرد.
پزشكان  آلماني  در سال  ۱۹۹۶ ميلادي  پس  از انجام  آزمايشاتي  بر روي  اين  دوقلو كه  از ناحيه  سر به  هم  چسبيده  هستند، اعلام  كردند كه  جداسازي  اين  دوقلوها دستكم  به  مرگ  يكي  از آنان  خواهد انجاميد زيرا آنها داراي  يك  رگ  براي  تغذيه  دو مغز هستند و بدينسان  عمل  جراحي  لاله  و لادن  با پاسخ  منفي  روبرو شد.
آرزوي  ديرينه  لاله  و لادن  كه  اينك  ۲۷ ساله  هستند، همواره  داشتن  يك  زندگي  فردي  واحد و جدا بوده  است ، از اين  روي  از هر فرصتي  كه  امكان  جداسازي  آنها وجود داشته ، استفاده  كرده  و در تلاش  بوده اند تا از هر نوع  خبر پزشكي  در اين  زمينه  آگاه  شده  و بدنبال  جداسازي  خود باشند.
لاله  و لادن  دو سال  پيش اطلاع  يافتند كه  طي  يك  عمل  جراحي  موفق  در بيمارستاني در سنگاپور، دو دختر دوقلوي  نپالي  از هم  جدا شده  اند.
«گانا» و «جامونا» نيز از ناحيه  سر به  هم  چسبيده  بودند.
دوقلوي  ايراني  در صدد برآمدند تا از كم  و كيف  اين  جراحي  باخبر شوند وبا «كيت  گوه» جراح  اعصاب  سنگاپوري  و رئيس  گروه  جراحان  تماس  گرفتند.
لاله  و لادن  در ۲۰ نوامبر ۲۰۰۲ (۲۹ آبان  ۸۱)وارد سنگاپور شدند و آزمايشات  بر روي  آنها آغاز شد، نتايج  اين  آزمايشات  براي  اين  دوقلوها بسيار دلگرم كننده  بود و بارقه  اميدي  در آنها به  وجود آمد.
راديوگرافي  نشان  داد كه  لاله  و لادن  داراي  دو مغز جدا هستند كه  در يك  جمجمه  قرار دارد و اگر جراحي  با موفقيت  انجام  شود اين  دوقلوها حفره اي  به اندازه  يك  كف  دست  در ناحيه  جمجمه  خواهند داشت .
پزشكان  گفتند امكان  جداسازي  اين  دوقلو وجود دارد.
لاله  و لادن  در سنگاپور گفتند كه  زندگي  به  عنوان  دو انسان  مجزا، بزرگترين آرزوي  شان  است  و از اين  روي  به  دكتر «كيت  گوه»، رئيس  تيم  جراحان  در دسامبر (آذرماه ) گذشته  گفتند كه  براي  انجام  اين  جراحي  مصمم  هستند.
اين  دوقلو افزودند: ما هيچ  ترس  و اضطرابي  نداريم  زيرا از ابتدا دكتر كيت گوه اميد بسيار زيادي  به  ما داده  است .
لادن  گفت : ما دو فرد كاملا جدا از هم  هستيم  كه  به  يكديگر چسبيده ايم .
ماديدگاههاي  متفاوت  و شيوه  زندگي  متفاوتي  داريم  و تفكرمان  راجع  به  مسائل  مختلف  وگوناگون  است . اين  دو خواهر كه  فارغ التحصيل  رشته  حقوق  دانشگاه  تهران  هستند، در نگاه  حرفه اي  و شغلي  نيز ديدگاهي  متفاوت  دارند.
لاله  مصمم  است  تا پس  از جداشدن  از خواهر خود كه  ۲۷ سال  بطور اجباري  به او چسبيده  است ، به  عنوان  يك  روزنامه نگار فعاليت  كند و لادن  تصميم  دارد تا رشته  حقوق  را ادامه  دهد. هزينه  اوليه  براي  اين  عمل  جراحي  بين  ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار دلار سنگاپوري  برآورد شده  است .
بيمارستان  «رافلس » سنگاپور كه  كليه  آزمايش ها بر روي  اين  دوقلو در آنجا انجام  شده  و قرار است  تيم  پزشكان  اين  بيمارستان  اين  جراحي  بزرگ  و تاريخي  را براي  خود به  ثبت  برسانند، اعلام  كرد كه  پزشكان ، آزمايشهاي  اوليه  بر روي  اين  دوخواهر دوقلو را به  رايگان  انجام  داده اند و درصورت  تصميم گيري  براي  انجام  عمل ، ۲۰ تا ۳۰ پزشك  نياز است  كه  آنان  نيز، هزينه اي  دريافت  نخواهند كرد.
لادن گفت :ما معتقديم همه چيز دست خداست و بعد از خدا به تيم پزشكان اميد داريم .

۸۰ درصد مواد مخدر مصرفي در ايران ترياك است
گروه اجتماعي: رئيس  اداره  «پيشگيري  و درمان  سوء مصرف  مواد» وزارت  بهداشت ، گفت : هيچ آمار رسمي  از مصرف كنندگان  تفنني  مواد مخدر دردست  نيست  امادرمجموع  برآوردمي شود كه  بيش  ازدو ميليون  نفردرايران  مواد مخدر مصرف  كنند.
دكتر «محسن  وزيريان » ديروز (يكشنبه ) در گفتگو با خبرنگار اجتماعي  ايرنا اظهار داشت : در حال  حاضر ۸۰ درصد ماده  مصرفي  در ايران  ترياك  است  و پس  از آن  هرويين  ، حشيش  و اخيراً مواد مخدر محرك  مانند اكستازي  نيز به  آن  افزوده  شده  است .
وي  افزود: به  نظر مي رسد مصرف  اكستازي  كه  از دسته  مواد محرك  است  ،در حال  افزايش  است  و مصرف كنندگان  اصلي  آن  نوجوانان  و جوانان  هستند.
وزيريان  خاطر نشان  كرد: اين  افزايش  به  علت  تبليغات  كاذبي  است  كه  درمورد اين  مواد مي شود.
وي  گفت  : اكستازي  داراي  عوارض  خطرناكي  است  كه  به  مراتب  خطرناكتر ازمواد مخدر طبيعي  است ، بخصوص  اينكه  مصرف  اكستازي  با مصرف  مواد ديگر مانند هرويين ، حشيش  ،الكل  و... همراه  است .
وزيريان  گفت  : عوارض  كوتاه  مدت  اين  ماده  مخدر صنعتي  همراه  با تغييرات  خلقي ، افسردگي  ،اضطراب  ، افزايش  شديد فشارخون ، كم  شدن  آب  بدن  و افزايش درجه  حرارت  است  كه  گاهي  كم آبي  و تغيير دماي  بدن  منجر به  مرگ  و افزايش فشار خون  منجر به  خونريزي  مغزي  مي شود.
«عوارض  دراز مدت  اين  ماده  نيزآسيب هاي  قلبي  ـ عروقي  و افسردگي هاي  طولاني  مدت  است  كه  عوارض  كوتاه  مدت  آن  سه  تا چهار ساعت  و عوارض  بلند مدت  آن سالها طول  مي كشد.»
رئيس  اداره  پيشگيري  از سوءمصرف  مواد وزارت  بهداشت ، درمان  و آموزش  پزشكي ، گفت : طي  سالهاي  بعد از انقلاب  مقابله  با مواد مخدر بر دو پايه  مقابله  با عرضه  و كاهش  تقاضا بوده  است  كه  مقابله  باعرضه  بر عهده  نيروي  انتظامي  و دستگاههاي  قضايي  بوده  و كاهش  تقاضا برعهده  وزارت  بهداشت  و بهزيستي  است .
وي  افزود: در طول  سالهاي  بعد از انقلاب  بيشتر با عرضه  مواد مخدر مقابله  شده  و مبارزه  باكاهش  تقاضا ضعيف  بوده  است  .
وزيريان  خاطرنشان  كرد: خوشبختانه  طي  پنج  تا شش  سال  گذشته  برنامه هاي  مربوط به  پيشگيري  و درمان  رشد پيدا كرد و هم اكنون  وزارت  بهداشت  و بهزيستي ، سياست  كاهش  تقاضا را دنبال  مي كنند اما هنوز بيشترين  بودجه  مبارزه  با مواد مخدر، صرف  مقابله  با عرضه  مي شود و به  كاهش  تقاضا كمتر توجه  مي شود.
وي  با اشاره  به  اصلاحيه  قانون  مبارزه  با مواد مخدر گفت  :براساس  اين قانون  معتاد به  شلاق  و جريمه  نقدي  محكوم  مي شود و معتاداني  كه  توانايي  پرداخت  جريمه  نقدي  را ندارند به  ازاي  مبلغ  مورد نظر زنداني  مي شوند.
وزيريان  اظهار داشت : در زندان  با توجه  به  كمبود وسايل  استفاده  ازمواد مخدر، معتادان  به  صورت  گروهي  و با استفاده  از وسايل  مشترك  به  مصرف  مواد مخدر مي پردازند، كه  اين  مساله  خطر ابتلاي معتادان  به  ايدز و هپاتيت  را چند برابر مي كند.
وزيريان  گفت : اين  روش ها براساس  ترك  اعتياد معتاداني  كه  توانايي  ترك  دارند و پيشگيري  از عود مجدد اعتياد آنان  و درمان  با متادون  براي  آن  دسته  از معتادان  كه  اعتياد سنگين  دارند و كساني  كه  قبلا به  ويروس  ايدز مبتلاشده اند،يا چند بار ترك  كرده اند درنظر گرفته  شده  است  .
وي  افزود: در درمان  با متادون  هر روز معتاد به  پزشك  مراجعه  مي كند وشربت  متادون  مصرف  مي كند.
وزيريان  تصريح  كرد: شماري  ازافراد، مصرف كننده  مواد افيوني  باقي  مي مانندولي  معتاد، تزريق  مواد و مصرف  غيرقانوني  را كنار مي گذارد و باتوجه  به اينكه  متادون  با قيمت  كمتر در اختيار وي  قرار مي گيرد،لازم  نيست  به  سايرجرايم  دست  بزند، تحت  نظارت  پزشك  هستند و از نظر موقعيت  اقتصادي  و اجتماعي نيز شرايط بهتري  خواهند داشت .

نويسنده «دارالخلافه تهران» درگذشت
ناصر نجمي نويسنده و پژوهشگر معروف، ديروز در پي بيماري درگذشت.
مرحوم نجمي از بنيانگزاران فرهنگ تهران شناسي بود و كتاب معروف «دارالخلافه» وي، ساليان دراز به عنوان تنها كتاب مرجع درباره تهران مورد استفاده قرار مي گرفت.
نجمي سال ها با راديو همكاري داشت و بخشي از برنامه هايي كه با نويسندگي وي تهيه و پخش مي شد، شامل معرفي سرداران و چهره هاي برجسته تاريخ ايران بود. ايران قديم - تهران قديم، تهران عهد ناصري، تركان خاتون، آغامحمدخان قاجار، عباس ميرزاي قاجار، فرمانرواي الموت (درباره حسن صباح)، نخست وزيران ايران (دوره دوجلدي) و چندين كتاب ديگر، از آثار مرحوم ناصر نجمي است.
درگذشت اين نويسنده و پژوهشگر پرتلاش را به خانواده اوو جامعه كتابخوان ايران تسليت مي گوئيم.

يك مسئول بهزيستي:
افزايش مقرري ماهانه زنان سرپرست موانع قانوني دارد
ايرنا: مدير كل  دفتر زنان  و خانواده  سازمان  بهزيستي  مي گويد: براي  افزايش مقرري  ماهانه  خانوارهاي  تحت  سرپرستي  زنان ، موانع  قانوني  وجود دارد وپرداخت  كمكهاي  يادشده  تنها قسمتي  از مشكلات  آنان  را مرتفع  مي كند.
دكتر «دولت  خليل وند» روز يكشنبه  به ايرنا گفت : توانمندسازي  زنان  سرپرست  خانواده  كه  شمار آنها به  ۱۰۷هزارمي رسد و مشاركت  آنان  در حل  مسائل  اجتماعي  اقتصادي  خود از اولويتهاي  مهم اين  دفتر است .
وي  افزود: ارتقاي  شاخصهاي  توسعه  انساني  اجتماعي  در زنان  سرپرست خانوار به  منظور دستيابي  آنان  به  امكانات  مادي  و معنوي  صورت  مي گيرد.
خليل وند تصريح  كرد: به  همين  منظور امسال  علاوه  بر مقرري  ماهانه  و كمك وديعه  مسكن ، براي  بهبود تغذيه  فرزندان  زير شش  سال  اين  خانوارها نيز كمك پرداخت  مي شود.
وي  طرح  گروههاي  هميار زنان  سرپرست  خانوار را نيز در افزايش  توانايي آنان  موثر دانست  و گفت  كه  فعاليتهاي  اقتصادي  اجتماعي  و فرهنگي  انجام شده در اين  گروهها موفقيت آميز بوده  است .
مدير كل  دفتر زنان  و خانواده  بهزيستي  اضافه  كرد: مراكز توليدي  وخدماتي  تشكيل شده  توسط گروههاي  هميار در شهرهاي  مختلف  كشور علاوه  بر تامين زنان  سرپرست  خانوار، خانواده هاي  ديگري  را نيز پوشش  داده  است .
دكتر خليل وند گفت : در همين  ارتباط كمك  موسسات  غيردولتي  در خصوص  آموزش ،اشتغال  و مسكن  به  اين  قشر ساماندهي  شده  تا حركتهاي  موازي  صورت  نگيرد.

كانون وكلا سالانه ۱۰ هزار مراجعه كننده دارد
ايسنا: نايب رييس كانون وكلا با بيان آخرين آمار و ارقام موجود در رابطه با شكايت مطروح نسبت به وكلاي دادگستري مركز و آمار مراجعه به معاضدت قضايي كانون پرداخت.
دكتر اسماعيل مصباح كه در قسمت اجرايي كانون وكلا نيز متصدي امور مربوط به دادسراي انتظامي وكلا و معاضدت قضائي است در گفتگو با خبرنگار ايسنا اظهار داشت: صلاحيت دادگاه انتظامي وكلا فقط در امور و موضوعات مربوط به تخلفات حرفه اي و اخلاق و رفتار و شئون وكلا و كارآموزان وكالت است، لذا شكايات مردم در خصوص اختلافات مالي و يا جرائم عمومي در ديگر مراجع عمومي قابل طرح است.
وي ادامه داد: شكايات انتظامي عليه وكلا از سوي موكلان يا طرفين دعوا و يا مراجع قضايي كه شاهد سوء رفتار و يا اخلاق خلاف حرفه وكالت هستند، قابل طرح است كه در اين شرايط كانون وكلا با مداخله خود به نحو مقتضي و متناسب با نوع شكايت برخورد مي كند.
مصباح با اشاره به آمار موجود در زمينه متقاضيان امور معاضدتي گفت: برابر آمارهاي موجود روزانه حدود ۴۵ نفر به اداره معاضدت كانون وكلاي دادگستري مركز مراجعه مي كنند كه در طول سال متجاوز از ۱۰ هزار نفر است و عنداللزوم در صورت انطباق وضعيتشان با مقررات اداره معاضدت از خدمات وكيل معاضدتي بهره مند مي شوند.

گفت وگو با دكتر محمدسعيد ذكايي جامعه شناس
جوان امروز فراتر از مرزها
اشاره: بسياري جوان را خاكستر زير آتش مي پندارند و سعي در دورنگهداشتن او از جامعه، زندگي و تلاش براي كسب خود مستقل جز در معناي اقتصادي آن دارند. اما جوان هر چه بيشتر با سد و مانع مواجه شود و قهر را به نام قانون تجربه كند، بيشتر خود را از اجتماعي كه به آن تعلق دارد، دور مي كند. رفتار با جوان از خانه تا جامعه پيچيدگي هاي زيادي ندارد. تنها باور و ايمان به اينكه جوان خواسته به بيراهه نمي رود، او را از تمام بيراهه ها مصون مي كند.
016950.jpg

با دكتر محمدسعيد ذكايي جامعه شناس و استاد دانشگاه علامه طباطبايي در اين خصوص گفت وگو يي شده است كه مي خوانيد.
* آنچه در جامعه ما حكمفرماست، فارغ از گرايش هاي سياسي و بدون در نظر گرفتن وابستگي جوانان به گروهي خاص، آيا مورد پذيرش همه جوانان است؟
-اين پاسخ طبيعتاً منفي خواهد بود، اما عدم پذيرش برخي شرايط خصوصاً از سوي جوانان بر سر تفكيك اخلاقي از قانوني در جوامع مختلف تفاوت هاي بسياري پيدا مي كند، اين مشخصه منحصراً به جامعه ما تعلق ندارد.
جوان حامل ارزش هاي نو است و جوانها را دماسنج هايي مي توان تلقي كرد كه تغييرات اجتماعي را مي توان با آنها اندازه گيري كرد. البته برخي نيز جوانان را معياري براي تشخيص آسيب و بيماريهاي اجتماعي مي دانند. به واسطه روحيه نوجويي و استعداد بيشتر براي استقبال از تغييرات و قراردادن خود در معرض اين تغييرات، جوانان اساساً به وضع موجود قانع نيستند. در خصوص عوامل موثر بر جهت گيري ارزشي نسل جوان، ديدگاههاي مختلفي مطرح شده است. ديدگاههاي خرده فرهنگي توسل جوانها به خرده فرهنگ، را ابزاري براي ابراز هويت آنان مي دانند و اعتقاد دارند كه به كار بستن نشانه هايي چون گفتار واژگان خاص، موزيك و صورتهاي ديگر، هم به شكل سمبليك و هم در صورت عيني و مادي آن در يك متن تازه و با يك تعريف جديد امكان تجلي و ابراز وجود را به جوانها مي دهد. البته اين نگاههاي خرده فرهنگي از رونق سابق برخوردار نيست، چرا كه بسياري معتقدند آن ويژگي هاي برجسته اي كه قبلاً به واسطه آنها جوانها و ويژگي هاي خرده فرهنگي آنها تعريف مي شد، ديگر به صورت برجسته وجود ندارد. اشكال تماشايي و نمادين خرده فرهنگي گروههايي كه از دهه ۶۰ ميلادي به بعد در كشورهاي مختلف خصوصاً كشورهاي غربي ظاهر شدند، معلول شرايط ساختاري خاصي بود كه در حال حاضر آن شرايط وجود ندارد. با توجه به عدم وجود شرايط مذكور اين اشكال تماشايي ابراز وجود و هويت هم طبيعتاً تغيير شكل يافته اند.
در حال حاضر فرهنگ جواني ديگر ضرورتاً نيازي به اين اشكال خرده فرهنگي ندارد. فرهنگ جواني هم به واسطه اينكه همگاني و همه گير شده، مقبوليت عام پيدا كرده است. همه سعي مي كنند خودشان را به ارزشها وويژگيهايي كه به عنوان فرهنگ جواني شناخته مي شود، متصل كنند.
* با اين همه هنوز بين مفاهيم مورد علاقه جوانان و نسل گذشته كه البته جواني را با نشانه هاي مورد اشاره شما پشت سر گذاشته اند، تفاوت بسياري هست؟
- بله، همين طور است. به نظر مي رسد در شرايط حاضر ارزشهاي مدرن در جامعه ما مقبوليت بيشتري دارد ورايج تر است. توجه به تأمين نيازهاي شخصي، لذت بردن از امكانات و فرصتهاي انتخابي در دسترس جوانها، جاذبه بيشتري از گرايش مثلاً به سياست براي آنها دارد. جوان از شرايطي كه ارزشهاي مورد علاقه اش را به وي اعطا مي كند استقبال كرده و سعي مي كند از محدوديتهايي كه مانع رسيدن به اين ارزشها مي شود، فاصله بگيرد. بنابراين يك چالش دائمي بين جوان امروز با ارزشهاي خاص خود و نسل بزرگسال جامعه وجود دارد.
* با توجه به رفتارهاي متناقض اجتماعي و الگوهاي حاكم بر جامعه چرا هنوز به جوان اجازه داده نمي شود كه به دنبال هويتي خاص و مستقلانه براي خود باشد و در مقابل مدام به او تلقين مي شود كه همان چيزهايي را پيروي كند كه پدران آنها انجام مي دادند؟
- مفهوم سازي كه از جوان مي شود و نگرش نهاديني كه در جامعه نسبت به جوان وجود دارد با پيشداوري هايي همراه مي شود كه با معرفها و شاخص هايي مثل بي توجه بودن، خام بودن، متوقع بودن، ناسپاس بودن و... مشخص مي شود. اينها ويژگي هايي است كه گاهي توصيف كننده نگاه بزرگسالان به جوانان است و هنوز هم رسوباتش وجود دارد. اما با نزديكتر شدن ديدگاههاي جوانان و بزرگسالان به يكديگر، اين مشكلات كمتر خواهد شد. همگاني شدن ارزشهاي جواني و كمتر شدن پيش داوريها نقش بسزايي در كاهش تنش بين نسل پيشين و نسل فعلي ايفا مي كند. اما از سوي ديگر نيز بايد در نظر گرفت، بحرانهايي كه جوانها با آن مواجه هستند همگي معلول اين پيشداوريها و در واقع ساختهاي فرهنگي و اجتماعي نيست و همه اين مشكلات به تعريف اجتماعي از جواني و جوان باز نمي گردد. جوانها در جامعه اي زندگي مي كنند كه پيدا كردن هويت و بالغ شدن و به كمال رساندن هويت اجتماعي خودشان را روز به روز مشكل تر مي بينند.
فشرده شدن مرزهاي زماني و مكاني دستيابي به هويت اجتماعي را براي جوانان دشوار كرده است. واقعيت اين است كه جواني كردن براي نسل فعلي دشوارتر شده است. ارزشهاي فردگرايانه روز به روز جاي بيشتري را در بين جوانان باز مي كنند و به نظر مي رسد كه جوانها بيشتر به دنبال پيشرفت فردي و دنبال كردن منافع مشروع خود هستند و آرزوهايي كه در جهت رضامندي آني است را دنبال مي كنند. فردي شدن به صورت فزاينده اي دنياي زندگي جوانها را متأثر مي سازد. يك نوع بحران وجودي و بحران هويتي به جوانها تحميل مي كند. البته جريانات ساختاري كه اين موضوع را تشديد مي كنند نيز بايد مد نظر قرار گيرد.
مرز و دوره جواني در حال حاضر طولاني شده است. طولاني تر شدن دوره تحصيل و فاصله اي كه بين دوره بلوغ و اشتغال و همچنين ورود به بازار كار پيدا شده، وابستگي جوانان به خانواده هاي خود را طولاني تر كرده است. بخصوص بازار مصرف و رواج مصرف گرايي باعث شده تا جوانها خودشان را در ميداني با انتخابهاي متنوعي ببينند. درست شبيه به يك سوپرماركت فرهنگي كه مرزهايش براي جوانها ضرورتاً در داخل تعريف نمي شود و افراد به واسطه دستيابي به دستاوردهاي تكنولوژي و ارتباطاتي بيش از پيش از الگوهاي جديد مصرف و جاذبه هاي فرهنگ مصرفي آشنا شده و احساس نياز به آنها تشديد مي شود. از سوي ديگر محدوديتهايي كه جوانان به لحاظ ساختاري براي رسيدن به اين آرزوها و اهداف پيش روي خود مي بينند، فرصتهايي كه انتظار تأمين شدن آنها را از جامعه دارند اما امكان تأمين آن را از جانب جامعه مهيا نمي بينند، در كنار يكديگر جوانها را در معرض يك پارادوكس قرار مي دهد. پارادوكسي بين فرصتها و اتفاقها از يك سو و محدوديتهاي ساختاري جامعه از سوي ديگر. اين مسئله منحصر به ايران نيست و عموميت دارد. ويژگيهايي است كه به نظر مي رسد جوانهاي كشورهاي پيشرفته نيز با آن مواجه هستند و تمام اين مسائل مجموعاً جستجو براي هويت مستقل براي جوانان را طولاني و مشكل كرده است.
در چنين احوالي جوان تمايل بيشتري براي حضور در حوزه هايي مثل سياست، روابط اجتماعي، دين و حوزه هاي مشابه، نشان مي دهد و به آزمون و خطا روي مي آورد. خود، علايق و انتخابهايش را زنده نگهداشته و سعي در كسب هويت دلخواه خود مي كند و به  تدريج خود و پروژه هويت خود را تكميل مي كند.
* جواني كه شما از آن صحبت مي كنيد چقدر براي هويت مستقل با كليشه مواجه است و چقدر راه آزاد پيش پاي خود مي بيند. آيا پارامترهاي موجود در جامعه- پيدا وناپيدا- چارچوبي براي هويت يابي مستقل جوان ايجاد مي كند؟
- اين مسئله را جامعه شناسان معمولاً با واژگاني چون عامليت و ساخت مورد بحث قرار مي دهند و سهم آن با توجه به شرايط زماني و مكاني و ساختهايي كه ما در موردآن صحبت مي كنيم متفاوت است. به نظر مي رسد تعامل اين دو نيرو يعني اراده و عامليت فردي از يك سو و شرايط حاكم بر وي از سوي ديگر نقش تعيين كننده اي در ساختار شخصيت فرد ايفا مي كند. البته تعامل اين دو عامل به تدريج در جهت غلبه اراده فردي پيش مي رود. به بيان ديگر البته اشتغال، تحصيلات، جنسيت و طبقه و... به عنوان متغيرهايي كه بازيگردانان اصلي در پروژه  هويت يابي شناخته مي شوند همچنان جايگاه و مفهوم سازي نسبت به جوان تحت تأثير خود قرار مي دهند. در حال حاضر وضعيت اجتماعي و اقتصادي جوانان خصوصاً وضعيت اشتغال آنان موجب شده است تا جوانان وابستگي بيشتري را به خانواده هايشان احساس كنند. در نتيجه اين امر، استقلال اقتصادي دير تر كسب مي شود. وابستگي بيشتر به خانواده ها به عنوان يك محدوديت آزاردهنده براي خيلي از جوانها فرصتهاي انتخاب، فرصتهاي مصرف و داشتن سبك زندگي مورد علاقه شان را از آنها مي گيرد.
از طرف ديگر به نظر مي رسد ازدواج، فرزند آوري مثل گذشته فرمول قطعي و ثابتي براي تكميل پروژه هويتي جوانها نيست، برخي جوانها تلاش مي كنند كه اين انتخابهاي ساختاري و هنجارهايي كه به صورت جمعي، بلوغ اجتماعي و يا هويت يابي جوانها را تحت تأثير قرار مي دهد را به تأخير بيندازند و يا جزء اولويتهاي اوليه خود قرار دهند تا شايد بتواننداز فرصتهاي ديگري براي خويشتن يابي و كسب ارزشهايي مطلوب در فرآيند هويت يابي استفاده كنند. ارزشهايي از قبيل زيباشناختي، تحصيل، اشتغال، مهارتهاي حرفه اي، كسب و... اين ارزشها ممكن است انتخابهاي تسريع كننده گذار را به تأخير  اندازد. اما از سوي ديگر نيز ممكن است امكاناتي را در اختيار فرد قرار دهد.
در حال حاضر شرايط ساختاري جامعه، مفهوم سازي جامعه از جوانان و تعريفي كه خود جوان از هويت خويش دارد تغييراتي را تجربه كرده است.
نفوذ و غلبه اين شرايط ساختاري هنوز برجسته است و نقش تعيين كننده اي در موقعيت جايگاه اجتماعي جوانان دارد. ازدواج ،اشتغال و تحصيل در كشور ما هنوز براي يك جوان مرزها و شاخصهاي مشخص و اصلي هستند و فرد مي تواند با آنها استخوانبندي هويت خود را ترسيم كند. در اين مسير طبيعي است كه جوانها محدوديتهايي را به لحاظ انتخاب و داشتن سبك زندگي، جلوي پاي خود ببينند و قطعاً در مواردي اين انتخابها را مانعي در جهت تكميل هويت خود بدانند. به نظر مي رسد ظرفيت اجتماعي و فرهنگي جامعه ما جوابگوي نيازهاي خيلي از جوانها نيست. جوانها فراتر ازاين محدوديتها مي انديشند و فراتر از اين نيازها را جستجو مي كنند. طرف ديگر معادله هويت يابي جوانها به حق انتخاب و اراده و استقلال عمل فردي و تعريفي كه خود جوان از جواني و جوان بودن و ارزشهاي جواني و سهم خود در ساختن آن دارد مربوط مي گردد. به نظر مي رسد اين عامل با اينكه تحت الشعاع عوامل ساختاري جامعه است، به تدريج اهميت خود را پيدا مي كنند و به صورت فزاينده اي هم در مفهوم سازي و نگاه به جوانها از طرف جامعه و هم اساساً به واسطه تأثيري كه به روي جوانان دارد اهميت بيشتري مي يابد. جوانها با ورود تكنولوژيهاي ارتباطي احساس مي كنند كه اين تكنولوژيها نقش آزادكننده اي برايشان به همراه داشته است، چرا كه توانسته است در خلوت و در حريم خصوصي خود از فرصتهاي سرگرم سازي، كسب تجربه، ارتباط با دورترين نقاط جهان استفاده كرده و فرصتهاي كسب مهارت و آموزش را بيابند.
ابزارهاي ارتباطاتي و تكنولوژيهاي اشاعه ارزشهاي مدرن كه غالباً با مصرف گرايي همراه هستند، امكان بازانديشي را به جوانها بخشيده است. چرا كه فكر مي كنند در جستجوي هويت خود نقش مهمي دارند.
* پس به نظر شما تعيين چهارچوب رفتاري جامعه نسبت به جوان و جوان نسبت به جامعه مي توانند تعامل مثبت با هم داشته باشند؟
- اين تعامل وجود دارد ودر ادبيات جامعه شناسي كلاسيك در مبحث پويايي و تغيير بدان پرداخته مي شود.
016945.jpg

پويايي و ايستايي، متوجه هر دو گروه نسل جوان و نسل بزرگسال است. اگر چه به پويايي در موردجوان معمولاً بيشتر اشاره مي شود. چون استقبال اين گروه از ارزشهاي نو بارزتر و برجسته تر است، با اين حال بايد پذيرفت كه دو گروه بزرگسال و جوان امروز بيش از پيش در حال نزديك شدن به هم هستند. نتيجه اين نزديكي به قول «ماهلر»، جامعه شناس رومانيايي جوان شدن جامعه است. جواني جامعه يعني اينكه بزرگسالان در تعاملي كه با جوانان دارند به تدريج ارزشها و ويژگيهايي را كه با فرهنگ جواني توصيف مي شود كسب كرده و با آنها آشنا مي شوند. مصرف در قلمروهايي چون سرگرمي، لباس، موزيك، ورزش، فضا و مكان و... ويژگيهايي است كه بخش هاي وسيع تري را جذب كرده و جاذبه هاي بيشتري را ايجاد مي كند.
البته بخشي از مكانيزمهايي كه اين ارزشها را ترويج مي كند اقتصاد و حاصل فرايند تبليغ نظام جهاني و سرمايه داري است و بخش ديگر آن هم پروسه فرهنگي است كه به تدريج در جامعه ما رخنه پيدا كرده است.
به اعتقاد من آنچه كه قبلاً مشخصه جوانها بوده است و از آن به عنوان عاملي براي تعيين مرزبندي سني استفاده مي شد و معيارها و نشانه هايي بارز در گفتار و سبك رفتار كه عموماً در مورد جوانها سراغ گرفته مي شد، در حال حاضر دامنه وسيعتري پيدا كرده است. ارزشهاي جواني عام تر ، مقبول تر و همگاني تر شده است و از اين جهت انتظار مي رود كه يك گفتمان مشتركي به تدريج بين نسل هاي بزرگسالان و نسل جوان شكل گيرد. نسل فعلي نگرش منفي تري را نسبت به جهان دارد. مخاطرات سطح عام كه متوجه مسايلي چون محيط زيست، فجايع طبيعي و مشكلات اقتصادي و سياسي در سطح جهان مي گردد و نيز مخاطراتي كه افراد در پروژه خويشتن يابي با آن مواجه هستند، بيم و ترسهايي كه نسبت به تأمين و برآوردن استعدادها و امكانات در خود سراغ مي گيرند هم وجهي ديگر از تجربه جواني جديد است.
تفاوت ديگر فردي شدن فزاينده جهت گيري هاست كه ابعاد آن همچنان به صورت فزاينده اي گروهي از جوانان را دربرمي گيرد. جزء به جزء شدن هويت و طولاني شدن تكميل پروژه هويت نتيجه اين نوع فردي شدن است. باز بودن راه انتخابهاي موجود براي جوانان اين احساس را به آنان مي دهد كه حق انتخاب و حق ساختن خود را برگرفته از امكانات و فرصت هاي موجود، بيش از پيش دارند. بنابراين در استفاده و انتخاب اين امكانات وسواس بيشتري از خود نشان مي دهند. اين ويژگي به لحاظ جنسيت و يا موقعيت زندگي جغرافيايي تأثيرات متفاوتي دارد و مسلماً بين كشورهاي توسعه يافته و توسعه نيافته يك تفاوتهايي وجود دارد. در جامعه كنوني ما تمايل به اينكه از فرصتها و امكانات موجود براي شادي، سرگرمي، تأمين نيازهاي فوري استفاده شود، خصيصه مهمي است كه نسل گذشته كمتر تجربه آن را داشته و همين امر ممكن است تمايزي ميان دو گروه ايجاد كند. علي رغم اين مرزبنديهاي مشخص و واضح كه بين ارزشها و اهداف نسل جوان با نسلهاي گذشته وجود دارد اين دو نسل در جهت نزديكي با يكديگر سير مي كنند.
* بسياري از نسل جوان معتقدند كه آنچه از پدران به ارث رسيده، يك چيز قديمي و فرسوده است و بخشي هم عقيده بر حفظ آن دارند. كدام يك از اين نظرات قابل قبول است. اينكه هر آنچه از پدران به ارث رسيده را الگوي رفتاري حاكم بر جامعه بدانيم و يا اينكه هر آنچه را كه به ما رسيده است را كنار گذاشته و سعي در حفظ آن نداشته باشيم؟
- بهترين روش رفتاري در تعيين الگوي ارزشي و رفتاري حاكم بر جامعه اين است كه به جوان بفهمانيم شايد تنها بخشي از اين سنتها اشتباه باشد، اما همه آنها غلط نيست و بايد در حفظ آنها تلاش كرد. تعيين يك الگوي رفتاري مناسب مي تواند در حفظ ارزشها توسط جوانهاي جامعه نقش مثبتي داشته باشد. اين به معني داشتن مدلهاي نقش و طراحي الگوها و هنجارهايي است كه جنبه كاربردي داشته باشد و بتوان با آنها تنشهاي موجود در جامعه بين دو نسل را برطرف كرد.
* چطور مي توان تنش هايي كه از آن نام برديد را بر طرف كرد؟
- اين امر گاهي اوقات واقعاً مكانيزمهاي پيچيده تر و ظريف تري را طلب مي كند. مهمترين ويژگي نسل جوان اين است كه آنان دوست ندارند كسي، «چه بايد كرد» را به آنها بياموزد، بلكه دوست دارند خودشان انتخاب كنند و با آزمون و خطا تجربه كسب كنند. به واسطه همين ويژگي سعي مي كنند راههاي انتخابهاي خود را باز نگه دارند. ضمن آنكه بسياري از مشكلاتي كه با آنها مواجهند را متوجه بزرگسالان جامعه دانسته و خود را بازمانده شرايطي مي دانند كه نسل بزرگسال برايشان به وجود آورده . نسبت به شرايط اشتغال، فرصتهاي تحصيلي و حتي در ناامني هايي كه با زندگي اجتماعي همبسته و گره خورده است توقعات خود را متوجه نسل بزرگسال مي دانند و با سوءظن و بدبيني در مورد نقش آنان صحبت مي كنند. به اعتقاد من آنچه كه مي تواند اين تنش را كمي تخفيف بدهد پذيرفتن اين موضوع است كه جوان و آنچه ويژگي فرهنگ جواني شناخته مي شود با سعه صدر و همدردي و با نگرش مثبت ارزيابي شود.
يعني بيش از آنكه نگران رفتارهاي بزهكارانه آ نها باشيم و يا به پتانسيل هاي تخريبي و كجرويانه آنها بينديشيم بايد امكان استفاده انرژي فكري، جسمي و عاطفي آ نها را براي مقاصد جمعي، مشاركت اجتماعي و پويايي و سازندگي فراهم سازيم.
سياستهايي كه با هدف مشاركت جوانان و اساساً از روي نگراني و دلواپسي براي جوانها طراحي مي شود، اگر با مشاركت خود آنان همراه نباشد، آن هم مشاركت در همه سطوح و نه فقط در حرف و طراحي و نه فقط در نقشه و فكر بلكه حتي در اجرا، نه تنها توفيقي را به دست نخواهد آورد، بلكه نوعي شكاف و بيگانگي فزاينده اي با نسل جوان را به دنبال خواهد داشت. نگاه به خرده فرهنگهاي موجود در بين جوانان و مقايسه آن با خرده فرهنگ هاي رايج در دهه هاي ۶۰ و ۷۰ نوعي بدبيني را انتشار مي دهد. جوان دهه هاي ۶۰ و ۷۰ حالا بزرگ شده و جزو نسل بزرگسال جامعه كنوني است و اختلافات ارزشي بسياري را با جوانان امروز پيدا كرده است.
* آيا اين توسل به خرده فرهنگ هاي جمعي جوانان براي اعتراض و در واقع واكنش نسبت به تناقض هاي اجتماعي است؟
- فرهنگ و ايدئولوژي كه در پس رفتارهاي خرده فرهنگي و مبتني بر سبك جوان وجود دارد گاه با جامعه همخواني ندارد. جوان با استفاده از اين عناصر و نشانه هاي خرده فرهنگ و سبك زندگي دست به نوعي تركيب مي زند. به بيان ديگر تحول خرده فرهنگي جوان به سمت ايجاد كردن هويتهاي تركيبي است كه گاه در برگيرنده مجموعه اي از انتخاب هاي سنتي وي همراه با هويتهاي عصر مدرنيسم است. در اين فرآيند جديد هويت سازي راههاي بسياري را پيش پاي جوانان مي گذارد. جوان امروز بهتر از جوان ديروز مي تواند هويت خود را تجزيه كند و يا به تناسب موقعيت، ساختار و مخاطب تعريف مجزايي از هويت داشته باشد. اگر چنين زمينه  و پيش آگاهي نسبت به جوان وجود داشته باشد، برخوردهاي فيزيكي و اجتماعي بدبينانه كمتر پيش مي آيد. بنابراين تلاش براي رسيدن به مدلي واحد از جواني و ارائه تعريف استاندارد از رفتار و فرهنگ جواني مطلوب نيست. اين استانداردها را اساساً نمي توان به صورت ديكته شده و مشخص تعريف و تحميل كرد. آنچه براي جوانان مفيد و مؤثر است ايجاد امكانات انتخاب بيشتر در عرصه هايي است كه با هويت، خلاقيت و پويايي جوانها سروكار دارد. مثل مهيا كردن فرصتهايي براي كسب مهارت، سرگرم سازي شادي و با نشاط آنها در جامعه و... . ضمن آنكه آموزشهاي اخلاقي و اجتماعي را نيز مي توان در چهارچوب آموزشهاي مدني و مستقل از گرايش سياسي و ايدئولوژي ترويج كرد و با نيت تخفيف تنش و قراردادن رفتارهاي جوانها در مسير تعادل و پويايي جامعه از آن بهره مند شد.
* به نظر شما جوان كدام يك از اين آزاديها را طالب است. آزاديهاي اجتماعي، رفتاري و سياسي. درهاي باز هر كدام از اينها چه تأثيري بر جامعه جوان عموماً خسته و سياست زده ما خواهد داشت؟
- پاسخ به اين سؤال دو بخش دارد. به نظر مي رسد كه سياست اولين اولويت جوانها نيست و طبيعتاً اهداف سياسي نيز نمي تواند اولويت آنها باشد. با وجود اينكه جوانان به وضعيت جامعه و مشاركت خود در آن علاقه مند هستند. اما شرايط كاملاً مهياي مشاركت و سهيم شدن جوانان نيست. پيش زمينه هاي اجتماعي شدن جوانان داشتن فرصتهاي انتخاب براي تجربه اندوزي و كسب مهارت و داشتن شايستگي هايي است كه ممكن است در عرصه اشتغال به آنها كمك كند. در درجه دوم، شاد بودن، خوش بودن و سرگرمي  داشتن اولويتهايي است كه جوانها به آنها توجه بيشتري نشان مي دهند تا سياست. فكر مي كنم اگر قرار باشد فرصتهايي ايجاد شود، در اين جريان بايد بيشتر به جنبه هاي اجتماعي آزادي توجه كنيم. در كنار آزاديهاي اجتماعي و فرهنگي مي توان از هم سويي هاي سياسي جوانان در قالب مشاركتهاي سياسي بهره مند شد. بسياري نگران اين موضوع هستند كه بي برنامگي در كسب آزاديهاي فردي حال چه اجتماعي، چه سياسي و حتي فرهنگي باعث سركشي درآنان مي شود، اما اين طور نيست. اساساً هيچ ساختاري در هيچ جامعه اي نمي تواند مدعي تبعيض مثبت نسبت به جوان در مورد رفتارهاي اجتماعي وي باشد. در عرصه هاي شهروندي جوانها آسيب پذيرترند و عموماً نيز از طرف جوامع چه در جامعه كوچك، خانواده و چه در عرصه وسيع تر، اجتماع كنار گذاشته مي شوند و يا به اين علت كه حقوق فردي آنان تأمين نشده است خود را كنار مي كشند. اين شكاف را بسياري از جوانان در جامعه و در بستر ساختارهاي اجتماعي تجربه مي كنند. جوانان خود را بيش از نسل گذشته از جامعه طلبكار مي دانند و به همين علت خود را محق مي دانند كه نسبت به سرنوشت جامعه بي اعتنا باشند و گاهي آنقدر منزوي شوند كه آن  را در قالب سرپيچي از اصول اخلاقي اجتماع بروز دهند. چنين فاصله گيري و سوءظن هايي در قالب رفتارهاي كجرويانه و خرده فرهنگي و انتخابهاي سبك زندگي مغاير با ارزشهاي استاندارد جامعه، به عنوان نوعي اعتراض، ممكن است سلامت جامعه را به خطر بيندازد. اما برخورد با چنين وضعيتي بايد توأم با ظرافتهاي رفتاري فاقد پيش داوري نسبت به جوانها باشد و به انزوا و بيگانگي بيشتر جوان منتهي نشود. به اعتقاد من حتي در مقابل رفتارهاي ضد ارزشي جوان هم بايد تأمل كرد چرا كه زمينه هايي كه سبب چنين رفتاري شده است صورتهاي نويني از تلاش انقلابي است كه جوانها براي هويت يابي نشان مي دهند و تا زماني كه اين رويارويي با ارزشها خطرناك نشود، بايد با صبر و تحمل بيشتري با آن برخورد كرد.
گفت و گو از: ويدا سامعي

اجتماعي
اقتصادي
انديشه
خارجي
سياسي
شهري
علمي فرهنگي
محيط زيست
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
همشهري جهان
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   انديشه   |   خارجي   |   سياسي   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   محيط زيست   |  
|  ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |