|
|
|
|
|
|
|
|
رؤساي ۹ زندان تهران با خانواده زندانيان ديدار مي كنند
ايسنا: به منظور بررسي مشكلات خانواده هاي زندانيان، مديران كل و رؤساي زندان هاي سراسر كشور با خانواده هاي زندانيان ديدار مي كنند. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران در همين راستا جدول زمان بندي ديدار مديران كل و رؤساي زندان هاي استان تهران با خانواده هاي زندانيان به شرح زير اعلام شده است:
تهران:
روزهاي دوشنبه از ساعت ۱۰ الي ۱۲ در خيابان شريعتي، سه راه زندان، خيابان پليس، زندان قصر.
روزهاي چهارشنبه از ساعت ۱۰ الي ۱۲ در خيابان چمران، سه راه شهر بازي، خيابان شهيد كچويي، زندان اوين.
روزهاي پنجشنبه از ساعت ۸ الي ۱۳ در ميدان سعادت آباد، خيابان دشت بهشت، كوي فراز، اداره كل.
شهرستان كرج:
روزهاي دوشنبه از ساعت ۱۰ الي ۱۴ در رجايي شهر، بلوار شهيد مؤذن، زندان رجايي شهر.
روزهاي سه شنبه از ساعت ۹ الي ۱۴ در مهرشهر، انتهاي كيان مهر، زندان قزل حصار.
روزهاي پنجشنبه از ساعت ۳۰/۹ الي ۳۰/۱۱ در حسين آباد، راه آهن، زندان فرديس.
شهرستان ورامين:
روزهاي چهارشنبه از ساعت ۱۴ الي ۱۶ در خيرآباد، زندان ورامين.
روزهاي چهارشنبه از ساعت ۸ الي ۱۲ در كيلومتر ۲۲، جنب عوارضي، زندان قرچك.
شهرستان قم:
روزهاي دوشنبه و چهارشنبه از ساعت ۱۰ الي ۱۲ در حسن آباد، كيلومتر ۳۵، جاده حسن آباد، چرم شهر.
شهرستان دماوند:
پنجشنبه ها از ساعت ۸ الي ۱۲ در گيلاوند، بلوار آيت الله خامنه اي، جنب راهنمايي و رانندگي، زندان دماوند.
|
|
|
نشريات بعد از دوم خرداد، توجه بيشتري به موضوعات مربوط به حقوق بشر داشته اند
|
|
ايسنا: نتايج يك پايان نامه، دانشگاه علامه طباطبايي نشان داد: نشريات بعد از دوم خرداد، توجه بيشتري به موضوعات مربوط به حقوق بشر داشته اند.
به گزارش سرويس پژوهش ايسنا، حسن عرب كرماني در پايان نامه كارشناسي ارشد ارتباطات خود با عنوان «مقايسه پوشش مطبوعاتي مطالب مرتبط با موضوع حقوق بشر در مطبوعات كشور قبل و بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶»، آورده است: مطالب توليد نشريات مورد بررسي بعد از دوم خرداد افزايش معنا داري يافته و از ۵۵ درصد به ۶۲ درصد كل مطالب رسيده است كه نشان از رغبت و دقت نظر نشريات مورد بررسي به اين گونه مطالب در فضاي مساعدتر ايجاد شده پس از انتخابات هفتمين دوره رياست جمهوري دارد كه در اين ميان مطالب مربوط به حقوق بشر رشدي معادل ۵/۷۱ درصد داشته است.
نتايج تحقيقات اين پايان نامه كه در سال ۱۳۸۰ با راهنمايي دكتر افخمي در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه علامه طباطبايي بر روي شش روزنامه اطلاعات، كيهان، جمهوري اسلامي، سلام، همشهري و ايران در دو دوره زماني نيمه اول سال ۱۳۷۵ و نيمه اول سال ۱۳۷۷ انجام شده، نشان داد: ميزان استفاده از مضامين مرتبط با حقوق بشر در تيتر تفاوت چنداني در قبل و بعد از دوم خرداد نشان نمي دهد و حتي شاهد كاهش ۲ درصدي اين رقم از ۶۴ به ۶۲ درصد مجموع مطالب هستيم.اما آنچه قابل تأمل است بي تفاوتي و بي رغبتي نشريات نسبت به كاربرد لفظ حقوق بشر- كه واجد معناي نمادين مي باشد- است. در كل دوران مورد بررسي و از بين ۱۶۱۹ مطلب كدگذاري شده، تنها هفت مورد استفاده از لفظ حقوق بشر به عنوان تيتر را شاهد هستيم كه با ارفاق يك درصد كل مطلب را شامل مي شود.
در ادامه نتايج اين تحليل محتوا آمده است: ۹/۷۳ درصد از مطالب ثبت شده نشريات مورد بررسي، در مجموع رو به خارج داشته است، يعني به تعبيري كل نشريات مورد بررسي در مجموع ۱/۲۶ درصد مطلب با نظر گاه مثبت در خصوص حقوق بشر داخلي چاپ كرده اند.
در خاتمه اين پايان نامه خاطرنشان شده است: نشريات منسوب به جناح راست در مجموع توجه كمتر و نگرش منفي بيشتري نسبت به موضوعات مربوط به حقوق بشر داشته اند.
|
|
|
در سال ۸۱ رخ داد:
۸۶ بار آتش سوزي در بازار تهران
گروه اجتماعي: در صورت تهيه و تدوين طرح جامع ايمني، مشكلات اطفاء حريق در بازار تهران برطرف شده و ميزان خسارت هاي مالي كاهش پيدا مي كند.
به گزارش «ميراث خبر»، بررسي موارد وقوع حريق در بازار تهران طي سال هاي ۷۹ تا ۸۱ حكايت از افزايش موارد آتش سوزي در اين منطقه دارد و اين در حالي است كه تنها در سال ۸۱، بازار تهران ۸۶ بار در آتش سوخته است.
آمار سازمان آتش نشاني نشان مي دهد كه بازار تهران در سال هاي ۷۹ و ۸۰ به ترتيب ۶۲ و ۵۶ بار در آتش هاي مهيب سوخته است و افزايش تعداد حريق در بازار تهران طي سال ۸۱، باعث نگراني كارشناسان و مسئولان آتش نشاني شده است.
|
|
|
وكيل مدافع ناصر زرافشان به دشواري ملاقات با موكلش انتقاد كرد
ايسنا: وكيل مدافع ناصر زرافشان از دشواري ملاقات با موكلش و راكد ماندن رسيدگي به اعتراضاتش در ديوان عالي كشور انتقاد كرد.
محمد شريف به خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران گفت: ملاقات با ناصر زرافشان به دليل عدم حضور قاضي ناظر زندان هر بار با دشواري صورت مي گيرد؛ هفته پيش امكان ملاقات در روز يكشنبه فراهم نشد و در روز سه شنبه نيز با معطلي و مشكلات متعدد و نهايتاً با اخذ مجوز از رئيس زندان انجام گرفت.
وي ادامه داد: چون انجام هر بار ملاقات با وي منوط به صدور مجوز از سوي قاضي ناظر زندان است، در صورت عدم حضور وي امكان ملاقات ممتنع خواهد شد.
شريف با بيان اين كه ركود رسيدگي به اعتراض زرافشان در ديوان عالي كشور مورد پرسش است، نسبت به زنداني بودن موكلش انتقاد و اظهار داشت: جاي تعجب است كه به جاي آمران و مباشران قتل هاي زنجيره اي، وكيل اين پرونده در زندان باشد و حتي ملاقات با وي نيز با دشواري انجام شود.
|
|
|
قائم مقام دادگستري تهران:
يك چهارم پرونده هاي قضايي كشور در تهران است
گروه اجتماعي : قائم مقام دادگستري استان تهران گفت : يك چهارم پرونده هاي محاكم قضايي كشور به تهران تعلق دارد.
عبدالعلي ميركوهي در گفت وگو با خبرنگار ايرنا، مركز استان تهران افزود: در تهران و شميرانات سالانه بيش از ۷۵ هزار فقره پرونده باز مي شود و در سطح استان تهران اين ميزان به ۱۳۰ هزار فقره مي رسد.
وي اظهار داشت : با توجه به حجم بالاي پرونده هاي دادگستري لزوم توجه به راه اندازي سريع تر شوراهاي حل اختلاف احساس مي شود.
سرپرست دادگاه هاي عمومي تهران گفت : ميزان بالاي پرونده هاي ارجاعي به دادگستري ، امكان رسيدگي به اين پرونده ها در كوتاه مدت را كم مي كند و اين مساله پايين آمدن كيفيت كار و طولاني شدن زمان رسيدگي را به همراه دارد.
وي افزود: راه اندازي شوراهاي حل اختلاف ، توسعه مشاركت مردمي ، كاهش مراجعات مردم به دادگستري و حل و فصل دعاوي به دست مردم را با خود دارد.
ميركوهي اظهار داشت : از زمان آغاز ايجاد شوراهاي حل اختلاف تاكنون ۸۳ شورا راه اندازي شده كه اين شوراها در هفت شهرستان آغاز به كار كرده اند.
وي گفت : تشكيل اين شوراها و انتخاب مكان مناسب براي آن نيازمند همكاري شهرداري ، فرمانداري ، شورا و ارگان هاي نيروي انتظامي است تا بتوان پيش بيني ايجاد حدود ۴۰ شورا در سال جاري را عملي كرد.
|
|
|
الماس هاي واهي
ماجراي «تجارت اينترنتي الماس» از جمله اخبار جذاب هفته هاي اخير بود. استقبال جوانان ايراني از اين ماجرا نكاتي بس تأمل برانگيز دارد، كه چندان مورد توجه رسانه ها قرار نگرفت.
خلاصه ماجرا اين است كه يك شركت مجازي بلژيكي - هنگ كنگي (مجازي از اين جهت كه چنين شركت هايي عملاً فقط در شبكه اينترنت حضور دارند) در ظاهر اقدام به فروش الماس در اينترنت، اما به واقع به اين بهانه دست به كلاهبرداري زده است. شيوه كار به اين صورت است كه متقاضي به صورت تدريجي مبالغي به حساب اينترنتي شركت فوق الذكر واريز كرده و هم زمان براي اين شركت مشتريان جديد هم پيدا مي كند. طبق تبليغات، قرار بوده متقاضيان پس از مدتي الماس و نيز پورسانت بازاريابي خود را دريافت كرده در يك تور تفريحي از كارخانه الماس تراشي شركت در بلژيك ديدن كنند. اما چنانكه افتد و دانيد پولها واريز شده و از الماس و پورسانت و بلژيك هيچ خبري نشده است.
نكته جالب توجه اين است كه ظاهراً بيشترين موفقيت اين كلاهبرداران مدرن در ايران رخ داده است. بر اساس آمار اعلام شده، صد و هشتاد هزار ايراني مجموعاً مبلغ ۲۶ ميليون دلار به حساب شركت پيش گفته واريز كرده و اكنون از اين بابت به مراجع ذيربط شكايت كرده اند.
جنبه هاي حقوقي و فني موضوع، البته بسيار جاي بحث و بررسي دارند. اما اشاره اين نوشتار فقط به ماهيت اجتماعي مسئله است. اينكه رؤيايي چنين واهي براي پولدار شدن، توانسته صدها هزار جوان ايراني را آنقدر ترغيب كند كه موجب شود سرمايه اي آنچنان هنگفت را از كف داده و به چاه ويلي بريزند كه نمي دانند انتهاي آن كجاست. بسيار غمبار است: هدف، متهم كردن اين جوانان به ناداني و خامي نيست، كه اتفاقاً نوجويي، خطرگري و ماجراجويي نهفته در دل موضوع مي تواند مثبت هم به نظر بيايد، و قطعاً اغلب شاكيان ايراني اين پرونده، از جمله جوانان تحصيل كرده و با هوش (مراجعان اينترنت) محسوب مي شوند.
اما نكته تأسفبار در بستر اجتماعي و اقتصادي است كه موجب شده از همه جوانان جهان، بزرگترين كلاه بر سر جوانان ايران رود.
به لاتاري، شانس و اقبال درغلتيدن، بي ترديد بليه كساني است كه اميد كمتري به آينده دارند.
كاهش اميد به آينده نيز در شرايطي رخ مي دهد كه فرد اطمينان خود را به اينكه امكانات اقتصادي پيرامون مي تواند برآورنده اهداف او باشد، از دست بدهد. از دست دادن اين اميد، در صورتي كه به ويژگي مشترك يك طبقه اجتماعي تبديل شود، موجب شكل گيري طبقه اي از اجتماع خواهد شد كه ماركس ده ها سال پيش آنها را «معترضان خاموش» ناميده بود. طبقه اي كه چون راهي براي بيان خواسته هاي خود ندارد، اغلب فراموش مي شود، اما اتفاقاً همين گروه است كه چون هيچ چيز براي از دست دادن ندارد، نقطه آغاز تحولات بعدي مي شود.
براي اين مقدمه طولاني، نهادهاي خاصي از دولت را مخاطب قرار دادن، البته شايد تقليل موضوع به نظر بيايد. اما به هرحال گروهي بايد باشند كه به طور جدي انديشه كنند تهران براي ميليونها جواني كه در آن دوره مي كنند شب را و روز را، تا چه حد چشم اندازي از اميد و روشني را ترسيم مي كند؟
پاسخ اين سئوال، شايد كليد درك بسياري تحولات اجتماعي متعاقب باشد.
ناصر كرمي
|
|
|
از ميان نوشته هاي خوانندگان جوان
توسعه ايران از نگاه جوانان
|
|
ايران يكي از كشورهايي است كه از نظر جغرافيا پروسعت و از نظر علم، ادب و تمدن بسيار غني است. با وجود اين به چه دليل پس از ساليان دراز از بلنداي قدرت و افتخار به جايي مي رسد كه نامش را در رديف كشورهاي جهان سوم مي بينيم. مسأله عقب ماندگي ايران، مشكل امسال و سال پيش نيست. ما ايرانيان بيش از يك قرن است در مسابقه دو جهاني از برخي كشورها عقبيم و ديگر نه فرهنگ ايراني و تمدن ايراني آرزوي هر كشور و جامعه اي است و نه كالاي ايراني حرف اول و آخر بازار جهاني را مي زند.
ساليان سال است كه نوجوانان ايراني بارها و بارها، تاريخ ايران را از زمان آريايي ها تا انقلاب اسلامي مرور كرده اند. اما ما كتابي براي نوجوانان نداشته ايم كه از زمان حال ايران خبر دهد و پيش بيني هايي از آينده بكند . رسانه هاي گروهي ما تا توانسته اند شعار دادند و خواسته يا ناخواسته حقيقتي را ناگفته گذاشته اند، حقيقتي كه مي گويد ما بايدبسيار كار و تلاش كنيم تا عقب ماندگي ها را جبران كنيم . ما ثروتمند نيستيم . فقط منابع نفتي داريم كه دور نيست به پايان رسد. البته ناگفته نماند كه كتابهاي بسياري در اين زمينه داريم و گهگاه برنامه هايي از تلويزيون و راديو ديده و شنيده ايم اما افسوس كه چشمهايمان همچنان خمار است.
تضاد طبقاتي چشمگير
متأسفانه يكي از دلايلي كه ما را عقب مانده مي نامند اقتصاد روبه ركود ماست و يكي از عواملي كه زنجيره هاي محكم اتحاد را پاره مي كند تضاد طبقاتي است. جامعه ايران مانند ساختماني است با ارتفاع زياد، ساختماني كه طبقات بسياري در زير و طبقات بسياري در اوج آسمانها دارد. ولي جالب اينجاست كه بدانيد طبقه وسط ندارد. مردمان طبقه زيرين در فقر و تنگ دستي دست و پا مي زنند ولي درست نقطه عكس اين جماعت طبقات بالايي است. آنان كه تمام هم و غمشان ممكن است زكام شدن حيوان خانگي شان باشد. هر ثانيه كه مي گذرد فاصله اين دو دسته بيشتر و بيشتر مي شود. به راستي كه معني واقعي فاجعه يعني همين.
بني آدم اعضاي يكديگرند
كه در آفرينش زيك گوهرند
چو عضوي بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
(سعدي)
نگوييد تا به حال اين دو بيت به گوشتان نخورده است كه دست كم معادل اين دو بيت را بارها و بارها شنيده ايم مگر نه اين كه خداوند تمام انسانها را از يك خمير بوجود آورده است پس به راستي اين تبعيضات از كجا ريشه مي گيرد؟
مي دانيد ارتباط تضاد طبقاتي با عقب ماندگي چيست؟ جواني كه در طبقه پايين اقتصادي قرار دارد اگر در موقعيت اجتماعي اش بتواند از مواد مخدر، بزهكاري و ضعف اخلاقي جان سالم به در ببرد و وارد جامعه بشود پس از اين كه خوب با جماعتي كه هيچ پيوندي با يكديگر ندارند و دائماً سعي بر اين دارند كه تا مي توانند پا بر روي يكديگر بگذارند و بالا بروند و اسماً به آنها جامعه مي گويند آشنا شد جامعه را در دو نقش مي بيند، بره و گرگ و متوجه مي شود كه متأسفانه بره است و چه گرگهايي براي او دندان تيز كرده اند و مسلماً نمي تواند يك تنه به جنگ اين همه بدي بشتابد، بي انگيزه مي شود و اگر هم باز شانس بياورد و تن به اين گرداب ندهد تنها يك جمله ملكه ذهنش مي شود و آن اين كه كاري بدست آورد و از راه حلال زندگيش را بگذراند و همين كه بتواند خودش و زندگيش را تأمين كند كافيست. پس از اين تصميمات پا به بحبوحه عظيم تر مي گذارد «معضل كار».
حال بهتر است نگاهي هم به بلنداي برج ايران بيندازيم يعني طبقه عالي. اكثراً جوان طبقه عالي نمي داند پول چگونه بدست آمده است، نمي داند پول در چه راهي خرج شود بهتر است و برايش هم مهم نيست كه بداند .او تنها به خوش گذرانيهايش و به مدل ماشينش فكر مي كند، چگونه مي توان از او توقع سازندگي داشت؟ گرچه او مقصر نيست و از ابتدا به او گفته نشده است. البته در اين بين خانواده هاي ثروتمندي هم هستند كه برايشان اهميت دارد تربيت فرزندانشان و مگر آن فرزندان دستشان به كاري رسد كه البته آنان نيز يك در هزارند و بسيار كم و جامعه ايران با افرادي به اين اندكي نمي تواند به جايگاه اوليه خود بازگردد.
ضعف آموزش و پرورش و معضل كار
جداي از تضاد طبقاتي يكي ديگر از مشكلات عمده ما كار است و ريشه كار در آموزش است و تا آموزش كاري را نبينيم نمي توانيم كاري انجام دهيم. بحث را كوتاه كنيم و بگذريم از آموزش هاي غيررسمي مانند كسي كه ابتدا در نانوايي به عنوان شاگرد استخدام مي شود و از استاد كار خود نانوايي را مي آموزد و پس از اين كه در كارش مهارت لازم را پيدا كرد، خود نانوا مي شود. بله همانطور كه در بالا گفته شد موضوع محوري بحث ما آموزش هاي رسمي است. ۹۸ درصد از ايرانيان كودكان ۷ ساله شان را به مدرسه مي فرستند، بماند كساني كه به هر دليلي مدرسه نمي روند كه آنها از اين قافله رقابت بسيار عقبند. تا به حال به دو كلمه آموزش و پرورش فكر كرده ايد؟ سر فصل اهداف آموزش و پرورش كشورمان علم آموزي با روشهاي صحيح، از بين بردن فرهنگ نابجا و غلط و آموختن فرهنگ سالم و در كل رشد و پرورش روح است. ناگفته نماند كه موضوع بحث ما مدارس قبل از انقلاب نيست، وقتي كه پا به مدرسه مي گذاريم و در كنار يادگيري الفبا، رفته رفته جامعه را مي بينيم و به مغايرتها پي مي بريم، با قانون آشنا مي شويم، به اين كه قانون اساسي يك حرف را مي زند ولي مردم و مسئولين كار ديگر مي كنند؛ به اين كه هنوز مردم اين فرهنگ را ندارند كه اگر قانون نظاره گر اعمالشان نبود به قانون عمل كنند. فقط كافيست به چراغ قرمز برسند و چشم پليس را دور ببينند، پا بر روي گاز مي گذارند. شايد در آن لحظه دقيقاً ندانند چه مي كنند اما من خواهم گفت آنها پا بر روي قانون، فرهنگ و شعور مي گذارند و حركت مي كنند. شايد ندانند به سوي چه حركت مي كنند آنها به سوي عقب ماندگي و جهان سومي بودن حركت مي كنند. بله، نوجوان نوپا وقتي جامعه را تا حدي شناخت و مي فهمد خود نيز عضوي از اين جامعه است،گاه سر خورده مي شود . بگذريم از اين كه نوجوان هنگامي كه سنين بلوغ را طي مي كند دچار نوعي گمگشتگي مي شود. نوعي دوگانگي، دچار دوگانگي فرهنگي مي شود.گرچه خانواده در اين زمان مي تواند به او كمك شاياني كند. اين خانواده و محيط اجتماعي است كه به او مي فهماند كدام راه بهتر است و كدام فرهنگ برتر.
هنگامي كه نوجوان اين پستي وبلنديها را طي مي كند و به سن ديپلم مي رسد پس از اين كه مدرك ديپلم را بدست آورد تصميم مي گيرد وارد بازار كار شود، به توانايي ها و دانسته هايش در طي ۱۱ سال يادگيري فكر مي كند. به راستي او دقيقاً چه حرفه اي را مي داند؟ جسته و گريخته از هر علم و حرفه مقداري مي داند اما اينها كافي نيست. پس ناچار است به دنبال كاري رود كه آنقدرها هم به علم ارتباطي نداشته باشد. مثل خياطي، نانوايي، كارگري و ... وقتي او اين تصميم را با اطرافيانش در ميان مي گذارد به شدت با او برخورد مي شود. واقعاً جاي تأسف است كه براي ما ايرانيان كار ارزش نيست بلكه پشت ميز نشيني و نوع كار ارزش است. در هر حال به او گفته مي شود كه به دانشگاه برود زيرا فقط در صورتي اميال و آرزوهايش را بدست مي آورد كه مدرك ليسانس را در دست داشته باشد. حال تصور كنيد يك ميليون و پانصد هزار نفر در يك زمان به اين نتيجه مي رسند و تصميم مي گيرند كه وارد دانشگاه شوند. رقابت تنگاتنگ و سخت است. بايد حداقل ۴۰ كتاب را ازبر باشند تا بتوانند سد كنكور را پشت سر بگذارند. همه، تمام سعي خود را به كار مي گيرند كه وارد دانشگاه سراسري شوند در حالي كه دانشگاه سراسري فقط ۱۰% از اين جمعيت را مي پذيرد. يعني فقط ۱۵۰ هزار نفر وارد دانشگاه سراسري مي شوند. پس از امتحان كنكور و رسيدن جوابها اگر شانس با او يار باشد و خوب مطالب را خوانده باشد حتماً در دانشگاه قبول مي شود. هنگامي كه وارد دانشگاه مي شود، موج او را با خودش مي برد.
او تصميم مي گيرد همرنگ جماعت شود. مثل اين است كه او را به معركه اي هل داده باشند و بگويند بازي كن، تو بايد برنده شوي. اين بازيكن زوركي هم كه هيچ از قوانين بازي خبر ندارد شانسي و اتفاقي مهره هاي بازي را حركت مي دهد. مسلم است كه در دومين يا سومين حركت كيش و مات مي شود. او وقتي ۴ سال را طي كرد و با مدرك ليسانس از دانشگاه خارج شد متوجه مي شود كه چند پرونده دارد. چندين ترم را مشروط شده و بازيچه يك گروه كه فقط فكر رسيدن به اهداف خود بودند قرار گرفته است.
او باز هم با معضل كار درگير است زيرابيكاري فراوان است و علاوه بر آن كارزايي ندارد. روزانه عده زيادي نيز از روستاها به شهرها هجوم مي آورند و با ماشيني شدن كارخانه ها او هم به جمع بيكاران مي رود البته اگر كار مستقلي براي خود بوجود آورد مي تواند از اين مهلكه جان سالم به در ببرد. به اميد اين كه سطح اشتغال زايي افزايش يابد و ديگر مدرك ديپلم و ليسانس اينقدر بي ارزش نباشد.
حكيمه صنيع فر
|
|
|