يكشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۸۲
شماره ۳۰۷۰- June, 8, 2003
ايران
Front Page

گفت وگو با سيد عطاءالله مهاجراني
«وحدت فلسطيني» رمز بقاء
ما به عنوان كشورهاي اسلامي بايد از دولت خودگردان و گروه هاي فلسطيني دفاع كنيم چون اگر اين وحدت حفظ شود فلسطينيان امكان ادامه انتفاضه و بقاي خود را خواهند داشت با گسيختگي نيروهاي فلسطيني دچار آسيب شده و از بين خواهند رفت
014565.jpg
عكس: عباس كوثري
دكتر سيد عطاءالله مهاجراني مسئول سابق كميته حمايت از انقلاب اسلامي فلسطين و رئيس كنوني مركز گفت وگوي تمدن ها، پيرامون شرايط آغاز انتفاضه دوم و مبارزه رهايي بخش مسلمانان تحت ستم فلسطين با نشريه موسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام خميني(ره) به گفت وگو نشست. در اين گفت وگو، رئيس مركز گفت وگوي تمدن ها از فعاليت هاي فرهنگي، هنري، سياسي و اجتماعي كميته فلسطين در دهه ۱۳۶۰ سخن مي گويد و ابعاد گوناگون مبارزات مردم فلسطين عليه صهيونيست هاي غاصب را بررسي مي كند.
•••
• جناب دكتر مهاجراني، با توجه به اينكه در كابينه قبلي مسئوليتي بر عهده داشته و تحقيقات، مطالعات و ديدارهايي با مقامات فلسطيني داشته ايد، چه فعاليت هايي در آن كميته صورت گرفت؟
در مجلس چهارم قانوني به نام قانون حمايت از انقلاب پايداري فلسطين به تصويب رسيد. در اين قانون پيش بيني شده بود كميته اي كه مسئول آن نماينده رياست جمهوري به همراه نماينده اي از مجلس شوراي اسلامي و معاون وزارت امور خارجه بود، تشكيل شود. از صدا و سيما و وزارت ارشاد در آن نيز شركت داشتند، به طور كلي مجموعه اي از دستگاه ها و سازمان هايي بود كه با مسئله فلسطين ارتباط داشتند. آن زمان من معاون رئيس جمهور بودم، درواقع اين كميته در سال هفتاد در حوزه هاي مختلفي به فعاليت هاي مختلفي مشغول شد، كار پژوهشي بود، تصميم گرفتيم با همكاري دايرةالمعارف بزرگ اسلامي زير نظر آيت الله بجنوردي، دايرةالمعارف فلسطين تدوين گردد. بعد از بررسي، متوجه شديم دايرةالمعارف هاي فعلي كه به فلسطين و موضوع هاي آن پرداخته است، وجه اسلامي آنكه مورد نظر ما بود، مشهود و بارز نبود و بيشتر وجه تاريخي و ملي و حتي وجه غيرديني آن نمود داشت، در كشورمان تاسيس شد، به نظر من اين كتابخانه مهمترين مركز و آرشيو كتاب در مورد فلسطين است. يكي ديگر از فعاليت هاي اين كميته، فعاليت پژوهشگران در مورد فلسطين بود.
مسئله ديگر همكاري اين كميته با مجلس چهارم بود كه در آن دوره هم كنفرانس فلسطين برگزار شد كه تقريبا همزمان با كنفرانس بود، به خاطر اينكه خيلي از روساي پارلمان هاي كشورهاي اسلامي به همراه شخصيت هاي فلسطيني در آن شركت كردند، فضاي تاثيرگذاري ايجاد شد كه به مسائل جهان اسلام و عرصه فلسطين پرداخت.
حوزه ديگر كار ما همكاري با بنياد شهيد و رسيدگي به گروه هاي مختلف فلسطيني بود كه به خانواده هاي فلسطيني كه در سوريه، لبنان و اردن زندگي مي كردند و به خانواده هاي فلسطيني بي سرپرست كه در اردوگاه زندگي مي كردند، از نظر مالي و اقتصادي كمك مي شد.
يك بخش ديگر از فعاليت ما كمك به تبيين مسئله فلسطين از طريق كمك به ساخت فيلم بازمانده بود، به عنوان كميته فلسطين با آقاي سيف الله داد وارد گفت وگو شديم، بالاخره سناريوي فيلم نوشته و قرار بر اين شد كه اين فيلم در سوريه هم فيلمبرداري شود كه به دليل كمبود هزينه ها، با سازمان صدا و سيما صحبت هايي شد و اين سازمان هم در هزينه ها مشاركت كرد.
فعاليت ديگر موقعي بود كه در كميته وقتي احساس كرديم كه نياز به يك رسانه تصويري براي بيان مسئله فلسطين وجود دارد و تشخيص ما هم در آن مقطع اين بود كه بهترين رسانه اي كه مي شد روي آن حساب كرد، يك رسانه موثر تلويزيوني بود كه توسط بنياد شهيد و عده اي از افراد اهل نظر و هنرمند به نام (المني) در لبنان تاسيس شده بود. منتهي در شرايط مقدماتي بود كه ما از طريق كميته فلسطين براي اينكه تلويزيون رونق بهتري پيدا كند هزينه هاي قابل توجهي را تامين كرديم، خوشبختانه امروزه اين رسانه به عنوان يك تريبون موثر در عرصه اطلاع رساني فلسطين عمل مي كند.
اين مجموعه كارهايي بود كه در آن موقع انجام گرفت. البته از سال ۶۶ به وزارت ارشاد رفتم، طبيعي بود كه مسئوليت كميته به شخص ديگري واگذار شود، اكنون آقاي شريعتي كه سفير سابق ما در سازمان كنفرانس اسلامي بوده است، مسئول اين كميته است و حركت هاي مختلفي در آن كميته پيگيري مي شود.
• با توجه به اينكه شما را به عنوان يك شخصيت فرهنگي مي شناسند طبيعي است در اين زمينه فعاليت كرده باشيد كه در دانشنامه فلسطين، اين مسئله مشهود است كه جلد اولش به چاپ رسيده است، اما امروزه با شرايط تازه اي روبه رو هستيم به نام انتفاضه دوم. بعد از انتفاضه دوم، برخوردهاي نيروهاي انقلابي با رژيم صهيونيستي پررنگ تر شده و موضوع تازه اي مثل عمليات استشهادي اتفاق افتاده است، با توجه به ديدگاه فرهنگي شما، نظرتان راجع به ابعاد تازه انتفاضه فلسطين در كنار عمليات استشهادي و حركت هاي فرهنگي چيست؟
مطلب قابل توجه اين است كه بدانيم حرف اصلي فلسطينيان چيست و آنان چه مسائلي را مطرح مي كنند و چه ادعاهايي دارند، آيا ادعاي آنان عادلانه است يا نه، واقع گرايانه است يا نيست، فلسطينيان مردمي هستند كه آنان را از سرزمين خودشان بيرون كرده اند، خانه هايشان را تصرف كرده اند، من گمان نمي كنم هيچ ملتي در قرن بيستم و آغاز قرن بيست و يكم به اندازه فلسطينيان آسيب و ظلم و ستم ديده باشند، به طور مثال آنچه در اردوگاه جنين اتفاق افتاد، جريان از اين قرار بود كه فردي زخمي مي شود، به آمبولانس ها اجازه نمي دهند بيايند و فرد زخمي را به بيمارستان ببرند، تا اينكه شهيد مي شود، حتي اجازه دفن را هم ندادند، همه اينها نشانه هايي از تحقير و ايجاد رعب و وحشت از طرف اسرائيلي هاست. شروع انتفاضه دوم هم كاملاً برنامه ريزي شده بود و اين هم زمان بود با موقعي كه شارون با تعداد قابل توجهي از محافظان و گاردها و نظاميان اسرائيلي وارد مسجدالاقصي شد، به همين خاطر هم انتفاضه دوم به نام انتفاضه اقصي نامگذاري شد و از آن به بعد شاهد فشار به فلسطينيان هستيم. به نظر من مي بايست، دو معادله را از يكديگر تمييز داد، يك طرف ملتي در جست وجوي حق عادلانه خود است تا در سرزمين خودش زندگي كند و طرف ديگر نيز يك دولت صهيونيستي است كه مطلقاً قائل به حق زيست يك ملت در سرزمين خودش نيست، در همين راي گيري كه اخيراً در حزب ليكود انجام شد و بالاخره اكثريت حزب راي دادند كه دولت مستقل فلسطين نمي تواند در كرانه غربي تاسيس شود و اين مسئله تازه اي نبود، چون نتانياهو كه عملاً گرداننده اين نظريه بود، قبلاً هم در كتابي به نام «جايي زير آفتاب» كه شامل خاطراتش هست، گفته بود كه مطلقاً نبايد در كرانه غربي دولت مستقل فلسطيني ها تاسيس شود. اين كتاب در اردن به نام «مكان تحت الشمس» به عربي ترجمه شد. از طرف ديگر شاهديم كه دولت ها و حكومت هاي اسلامي متاسفانه نتوانسته اند حمايت لازمي از فلسطينيان انجام دهند.
مي توان گفت تقريباً فلسطين تنهاست و هيچ كس صداي آنان را به درستي نمي شنود، اگر هم صدايي شنيده مي شود صداي جوانان و مردمي است كه به گونه اي تصميم دارند براي دفاع از حق خودشان از جان نيز بگذرند، درواقع عمليات استشهادي يعني اين كه يك نفر در برابر تحقير، سركوب و ظلم و ستم جانش به لب برسد، در اصطلاح فارسي نيز جان به لب رسيده را داريم كه جان انسان به لب مي رسد و از جان خودش صرف نظر مي كند كه عزت و افتخار را براي خودش كسب نمايد، بالاخره شايد مهمترين مهري كه در دل هر كسي مي جوشد يا عاطفه اي كه در وجود هركس آشكار مي شود، عاطفه و مهري مادري نسبت به فرزند خودش است، آن وقت ديده مي شود كه مادري فرزندش را مي بوسد و براي عمليات استشهادي بدرقه اش مي كند، بايد به اين سؤال جواب دهيم كه چرا آن جوان براي عمليات استشهادي خودش را آماده مي كند، چه اتفاقي افتاده است كه مادرش او را بدرقه مي كند، بحث اين نيست كه عمليات استشهادي با دستور كسي شروع نشده است كه با دستور كسي خاتمه پيدا كند، انتخابي است كه يك ملت انجام داده است، هيچ كس نمي تواند بگويد عمليات استشهادي ادامه پيدا كند يا نكند، به خاطر اين كه وقتي شخصي از جان خودش صرف نظر مي كند، كسي نمي تواند برايش تصميم بگيرد ما براي كساني مي توانيم تصميم بگيريم كه مي خواهند زنده بمانند، اگر يك نفر تصميم گرفت كه از جان خودش بگذرد، طبيعي است هيچ دولتي، هيچ فرد و گروهي نمي تواند برايش تصميم بگيرد، از اين جهت من گمان مي كنم كه ما بايد عمليات استشهادي را به عنوان يك راه حل اضطراري بدانيم كه يك براي بيان موجوديت، هويت و عزت خودش انتخاب كرده است. نكته دوم از نظر ديني است، علماي درجه اول اهل سنت و علماي درجه اول اهل تشيع نسبت به عمليات استشهادي فتوي داده اند، نظريه مفتي مصر، نظريه «قرضاوي» به عنوان يك عالم متفكر اهل سنت، و نظريه علامه فضل الله به عنوان مرجع تقليد شيعه و حتي مراجع شيعي ايراني چون حضرت آيت الله فاضل لنكراني و. . . همه اين علما، عمليات و حركت استشهادي را در شرايطي كه فلسطينيان قرار گرفته اند، تائيد مي كنند. وجه ديگري كه مي توان براي اين حركت در نظر گرفت، در همه انقلاب هاي بزرگ ديده مي شود، در مواردي است كه خاك يك سرزمين به اشغال درمي آيد، به طور مثال موقعي كه آلمان ها خاك فرانسه را اشغال مي كنند و مجموعه عمليات پارتيزاني را در فرانسه بررسي مي كنيم و در زمان هاي «ژان باختي» و حتي «پل وكور» در «خاموشي دريا» ديده مي شود، احساس مي كنيم وقتي كه يك نفر براي آزادي سرزمين خود، جانش را فدا مي كند، نه تنها ضد ارزش نبوده، بلكه ارزشمند مي باشد.
وقتي كه يك «ويت كنگ» براي سرزمين خودش ويتنام به عمليات شهادت طلبانه دست مي زند، وقتي يك ژاپني در جنگ از جانش صرف نظر مي كند، و وقتي يك بودايي در ويتنام در برابر سركوب و خشونت آمريكايي ها، خودش را در برابر معبدي به آتش مي كشاند، اينها اتفاق هايي است كه در تاريخ بسيار افتاده است، مخلص اينكه اين حركات تابلويي از جانفشاني يك ملت است.
اگر ما اين حركات را از زاويه ديني و انقلابي و از زاويه شرايط فعلي فلسطين تحليل نكنيم و درنيابيم، طبيعي است كه نمي توانيم در داوري منصف و جامع عمل كنيم.
• رهبر فقيد انقلاب اسلامي نيز شهادت شهيد حسين فهميده را به عنوان يك عمليات استشهادي تأييد كردند يا در جريان جنگ ژاپن، در قضيه بندر پول هاربر كه آمريكا را به جنون كشاند و به ناچار قضيه هيروشيما پيش آمد. در هر حال با توجه به اينكه گزينه، يك گزينه ناگزير است و داراي يك شرايط اضطراري كه به آن اشاره كرديد، به نظر شما چگونه مي توانيم از اين شرايط اضطراري به نفع مردم فلسطين استفاده كنيم و وظيفه ما به عنوان مردمي كه علاقه عجيبي به مسائل فلسطين دارند، چيست؟ آيا باز همان رفتارهاي پيشين را در پيش بگيريم يا نيازي به تجديد رفتار و انديشه اي داريم تا فلسطين را از اين بن بست نجات دهيم؟
گمان مي كنم مهم ترين محوري كه بايد در مرحله اخير به آن توجه كنيم وحدت فلسطينيان است. يعني همه مي بايست كمك بكنيم به اين كه در صفوف فلسطينيان يك وحدتي به وجود آيد، اگر ما در عرصه فلسطين شاهد تجزيه و اختلاف نظر و تنش هاي مختلف باشيم، مطلقاً به مصلحت نيست و سودي نه براي فلسطينيان دارد و نه براي كشورهاي ديگر، به همين خاطر معتقديم با توجه به وضعيت فعلي، مقاومتي كه عرفات به عنوان رهبر فلسطينيان انجام داد و در معرض انتقادهاي بسيار قرار گرفت، چنانچه اينك آمريكا و اسرائيل درصدد تغيير در ساختار و سازمان الفتح و دولت خودگردان هستند.
در اين مقطع مي بايست ما به عنوان كشورهاي اسلامي دفاع كنيم از دولت خودگردان، از گروه هاي فلسطيني، چون اگر اين وحدت حفظ شود فلسطينيان امكان ادامه انتفاضه و بقاي خودشان را خواهند داشت. اگر شاهد گسيختگي باشيم، به طور طبيعي نيروهاي فلسطيني دچار آسيب خواهند شد و از بين خواهند رفت.
به نظر من دفاع از دولت خودگردان طبيعي است. ما با خيلي از كشورها بهترين روابط را داريم و اختلاف نظرهايي نيز شنيده مي شود، حتي ما با كشورهايي كه روابط استراتژيك داريم، ممكن است اختلاف نظر داشته باشيم. دفتر و سفارشات دولت خودگردان در تهران است، سفير فلسطين به عنوان مقدم السفراء در جلسات مختلف حضور پيدا مي كند، ممكن است اختلاف نظرهايي وجود داشته باشد، اما گمان مي كنم آنچه به تجديدنظر نياز دارد اينكه ما از واژه هايي مثل خيانت و خائن نبايد به سادگي استفاده كنيم، اما در هر حال مي بايد ما شرايط فلسطينيان را درك كنيم و به عنوان كشورهاي اسلامي از فلسطين دفاع كنيم.
بايد گفت كه واقعاً ما شاهد حمايت كننده و موثري از طرف جهان اسلام نسبت به فلسطين نبوده ايم، فقط در حيطه شعار موضع گيري مناسبي داشته ايم، به رغم اين همه سركوب، تحقير و آسيب كه فلسطينيان ديده اند، كشورهاي اسلامي حتي حاضر به قطع ارتباط به شكل سمبليك هم نشدند، حتي حاضر به قطع ارتباطات اقتصادي خود نشدند، اين ها همه نشانگر اين است كه فلسطينيان ملت تنهايي اند،ما نيز نبايد به گونه اي موضع گيري كنيم كه اين تنهايي به تجزيه بينجامد، بايد كمك كرد كه اين وحدت هرچه بيشتر مستحكم گردد، همانطور كه در كشور گروه هايي در كنار هم هستند كه با هم اختلاف نظر دارند اما در چارچوب جمهوري اسلامي زندگي مي كنند پس بايد بپذيريم كه فلسطينيان نيز مي توانند با هم اختلاف نظر داشته باشند منتهي بايد كمك كرد كه اين اختلاف نظر تبديل به تنش و تجزيه در ساختار فلسطين نگردد.
• از چه روش هايي مي توان بهره جست تا به وحدت مورد نظر در زمينه فلسطين برسيم و با توجه به شناخت دقيق شما از وضعيت رسانه هاي كشور ما بفرماييد كه وسايل ارتباط جمعي ما چه قدم هايي مي توانند در اين زمينه بردارند؟
من اخيراً كتابي از آقاي عبدالوهاب مسيري - يكي از فلسطينيان فلسطين شناس ـ خواندم كه دايرةالمعارف فلسطين را تأليف كرده است. ايشان فيلسوف و جامعه شناس و فرد بسيار صاحب نظري است.
آقاي «حسنين هيكل» مقدمه اي بر كتاب عبدالوهاب مسيري نوشته است، كتاب عبدالوهاب مسيري در واقع پاسخ تئوريك به حرف هاي «فوكوياما» نيز هست. در مقدمه هيكل به اين وصف ما مواجه مي شويم كه مي گويد: ما چه بخواهيم با اسرائيل بجنگيم و چه بخواهيم با اسرائيل صلح كنيم بايد اسرائيل را بشناسيم يعني تا نشناسيم نمي دانيم بايد چگونه با آن جنگيد يا صلح كرد.
وقتي اظهارنظرهاي برخي را در مطبوعات مي خوانم به اين نتيجه مي رسم كه اينان شناخت كافي از فلسطين ندارند و مباني يك سري از بحث ها را نمي دانند اخيراً با نوعي خوش بيني نسبت به اسرائيل در اين اظهارنظرها مواجه شده ام كه به واقع كودكانه و سطحي است كه نشان مي دهد نويسنده اين مقاله كتاب «نتانياهو»، «خاطرات پرز»، «خاطرات بن گورين»، «خاطرات رابين»، «شرح الوسط جديد پرز»، را نخوانده است، گمان مي كند الان اسرائيل درصدد صلح است و عمليات استشهادي مانع صلح است، طبيعتاً اين داوري، داوري كسي است كه صورت مسئله را نمي شناسد. من معتقدم يكي از مواردي كه ما در مطبوعات و رسانه هاي خودمان به شدت از آن رنج مي بريم، اطلاع رساني سطحي و محدود كساني است كه از مسائل حرف مي زنند، گاهي نيز حيرت مي كنم درباره شخصي كه از يك موضوع اطلاع دقيقي ندارد اما درباره آن موضوع وارد بحث و گفت وگو مي شود، بايد با شناخت كافي جلو رفت، در صورت شناخت است كه فلسطين مي تواند آزادي خود را به دست آورد.

ديپلماسي ايراني
ما ديكتاتور نيستيم
گفت وگوي اشپيگل با كمال خرازي

مترجم: قاسم طولاني
مجله آلماني زبان اشپيگل در شماره اخير خود گفت وگويي با كمال خرازي وزير امور خارجه ايران انجام داده است. خرازي در اين گفت وگو موضع ايران را به ويژه درباره تهديدهاي تازه آمريكا بيان داشته است.
•••
• شادماني برادران ديني شما در عراق آمريكايي ها را از بابت شكل گيري يك كانون شيعي از تهران تا عربستان سعودي نگران كرده است. چرا كه اين منطقه به واسطه منابع نفتي آن براي آمريكا بسيار حياتي است و حدود نيمي از ساكنان آن نيز شيعيان هستند.
برآوردهاي نادرست آمريكايي ها براي آنها مشكل ساز خواهد بود. به هر حال شيعيان عراق كه بيش از شصت درصد جمعيت اين كشور را تشكيل مي دهند، مي خواهند در ساختن آينده كشور خود مشاركت داشته باشند. اما آنها بخشي از يك به اصطلاح كانون بحران شيعي نيستند، چنين چيزي تنها در انديشه عده اي از آمريكايي ها وجود دارد.
014570.jpg

• دونالد رامسفلد وزير دفاع آمريكا از ترس شكل گيري يك نظام اسلامي ديگر در عراق يك بار ديگر به تهران نسبت به هرگونه دخالتي در عراق هشدار داده است.
شما در اينجا مي توانيد، به ناآگاهي آمريكايي ها پي ببريد. آنها فقط مي بينند، كه اوضاع در عراق آن گونه نيست كه آنها آرزو داشتند، بنابراين به دنبال مقصر مي گردند. اين كاري است كه آنها هميشه كرده اند.
• به نظر مي رسد، تشكيل يك دولت طرفدار آمريكا در عراق همراه با استقرار نظاميان آمريكايي در اين كشور كابوسي براي شما خواهد بود.
فعلا ما اميدواريم دولتي در عراق روي كار بيايد كه از سوي مردم اين كشور انتخاب شده باشد، نه آمريكا.
• آيا ما از اين خويشتن داري شما مي توانيم، چنين نتيجه بگيريم كه شما قبلا با آمريكايي ها درباره عراق پس از جنگ به توافق رسيده ايد؟
البته پس از سقوط صدام ما با آمريكايي ها گفت وگو كرده ايم. ما در كشور همسايه، عراق داراي نفوذ فراواني هستيم.
• محمد خاتمي رئيس جمهوري آماده انجام گفت وگو با آمريكا است. چندي پيش نيز اكبر هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور سابق ايران پيشنهاد كرده بود مسئله گفت وگو با آمريكا به همه پرسي گذارده شود.
سياست خارجي توسط دولت ترسيم مي شود، نه در همه پرسي. از اين گذشته ما با بسياري از كشورهاي جهان كه با آنها اختلاف نظر هم داريم، گفت وگو مي كنيم. اما در مورد آمريكايي ها يك مسئله هست و آن اينكه آنها هنوز آمادگي چنين گفت وگوهايي را ندارند. گفت وگو بايد بر اساس احترام متقابل باشد، اما آمريكا همچنان ما را تهديد مي كند. چنين جوي هر نوع گفت وگويي را مسموم مي سازد.
• چنانچه شما به موقع اقدام نكنيد، كشورتان در معرض خطر حمله آمريكا قرار مي گيرد.
برخلاف عراق دوران صدام حسين ما يك ديكتاتوري نيستيم، بلكه يك دموكراسي هستيم و علاوه بر اين هيچ يك از مقررات بين المللي را نقض نمي كنيم. از اين رو نگران نيستيم كه قرباني يك عمليات نظامي شويم.
• وزير دفاع آمريكا از دولت شما به عنوان نوعي ديكتاتوري نام مي برد و شما را به پناه دادن به اعضاي القاعده متهم مي سازد.
كسي كه دموكراسي ما را ديكتاتوري بخواند، تنها خودش را مضحكه مي كند. در مورد اعضاي القاعده نيز آمريكايي ها خوب مي دانند كه ما آنها را در صورت مشاهده بازداشت و به كشورهايشان بازگردانده ايم. ما پس از حملات يازدهم سپتامبر با مردم آمريكا عميقا اظهار همدردي كرديم و عمليات تروريستي رياض را هم محكوم كرديم.
• اصلاح طلبان نسبت به انزواي ايران معترض و خواستار پيگيري يك ديپلماسي فعال تر هستند آيا نزديكي به اروپا چشم انداز روشني در اين عرصه مي گشايد؟
من آماده انتقاد از خود هستم. در همه حال بايد اشتباه هاي خود را پذيرفت، حتي اگر بهترين كار ممكن را انجام داده باشيم. در مورد اروپا نيز ما از داشتن روابط بهتر و نزديكتر استقبال مي كنيم. در اين ميان آلمان نقش ويژه اي ايفا مي كند. ما اميدواريم كشور شما در اين زمينه فعال تر شود.
• حتي همين رابطه با دوستان اروپايي تحت تاثير تلاش شما براي دستيابي به سلاح هاي هسته اي قرار گرفته است و گفت وگوهاي تجاري با اروپا به اين خاطر دچار مشكل شده است.
ما در زمينه برنامه هسته اي خود چيزي براي پنهان كردن نداريم و اصولا نمي توانيم چيزي را پنهان كنيم. ما به تمام مقررات بين المللي در اين زمينه گردن نهاده ايم و مراكز هسته اي ما مورد بازرسي قرار مي گيرد.
• آمريكايي ها برنامه هسته اي شما را حتي از برنامه هسته اي كره شمالي هم خطرناك تر مي دانند.
آمريكايي ها نمي خواهند كه ما به اين تكنولوژي دست يابيم. اما تا زماني كه ما قوانين مربوطه را رعايت كنيم اين حق را داريم كه از اين تكنولوژي بهره مند شويم. حتي كشورهاي صنعتي وظيفه دارند به ما در اين زمينه كمك كنند، البته احساس مسئوليت داشته باشند.
• همين كه اسرائيل سلاح هسته اي در اختيار دارد، اين تصور را در ذهن تقويت مي كند، كه شما براي حفظ توازن قوا در برابر اسرائيل به دنبال دست يافتن به سلاح هاي هسته اي باشيد.
نه، ما مي خواهيم كه سلاح هاي كشتارجمعي در منطقه خاورميانه نابود شود و در اين منطقه خبري از مسابقه تسليحاتي نباشد.
• اسرائيل همچنان دشمن شما به شمار مي آيد، اين را كه ديگر نفي نمي كنيد؟
ما كشوري به نام اسرائيل را به رسميت نمي شناسيم. اما اگر فلسطيني ها و اسرائيلي ها در مورد راه حل دو كشور به توافق برسند، ديگر به خود آنها مربوط مي شود، ما در اين راه كارشكني نخواهيم كرد. ولي خود ما به راه حل يك كشور اعتقاد داريم كه در چارچوب آن پيروان همه اديان در كنار هم در فلسطين زندگي كنند.

حاشيه ايران

• بازجويي از سه دانشجو
۳ دانشجوي عضو انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه كرمان به دادگاه انقلاب احضار شدند. «سعيد اردشيري»، «رضا ميلان» و«حسين خداياري» كه دي ماه گذشته در اداره اطلاعات كرمان مورد بازجويي قرار گرفته بودند هفته گذشته به دادگاه انقلاب كرمان احضار شدند. يكي از دانشجويان احضار شده نشر اكاذيب به قصد تشويش اذهان عمومي، توهين به مقامات بلندپايه نظام و تبليغ عليه نظام را اتهامات مطرح شده عنوان كرد. طبق مندرجات برگه احضاريه، اين دانشجويان بايد ۱۴ مردادماه در شعبه چهارم دادگاه انقلاب كرمان جهت پاسخگويي به اتهامات حضور يابند. رضا ميلان يكي از احضارشدگان گفت: «طبق مصوبه شورايعالي امنيت ملي اتهامات دانشجويان بايد در دانشگاه و از طريق كميته هاي انضباطي و هيات نظارت رسيدگي شود».

• مسدود شدن سايت فارسي راديو آمريكا
هيات مديره رسانه هاي دولتي آمريكا از بسته شدن سايت اينترنتي فارسي راديو آمريكا و راديو فردا در ايران خبر داد. بنابر گزارشي كه اين هيات منتشر كرده، مسدود شدن اين سايت ها از سوي مخالفان دولت ايران و در راستاي محدود كردن دسترسي مردم ايران به اطلاعاتي صورت گرفته است كه از طريق شبكه اينترنت منتشر مي شود. خبر مسدود شدن سايت اينترنتي راديو فردا در كنار چند سايت سياسي و خبري ديگر پيش از اين از سوي همين راديو منتشر شده بود. بنا به گزارش هيات مديره رسانه هاي دولتي آمريكا، شمار بازديدكنندگان از سايت اينترنتي راديو فردا در ماه آوريل ۶۲۸ هزار نفر بوده كه پس از بسته شدن آن در اوايل ماه مه در ايران از شمار بازديدكنندگان آن به شدت كاسته شده است. در همين زمينه سايت فارسي بي بي سي گزارش كرد كه دولت ايران تنها دولتي نيست كه دست به محدود كردن دسترسي مردم خود به اطلاعاتي مي زند كه از طريق شبكه اينترنت منتشر مي شود. دولت هاي چين، ويتنام، كره شمالي، كوبا و برمه نيز ديگر دولت هايي هستند كه دست به اعمال چنين محدوديت هايي مي زنند. مسدود شدن سايت هاي اينترنتي راديو فردا و راديو آمريكا در شرايطي صورت مي گيرد كه مقام هاي مخابرات دولت ايران اعلام كرده اند برنامه آنها براي محدود كردن دسترسي به سايت هاي اينترنتي در ايران، تنها سايت هاي اينترنتي غيراخلاقي را در برمي گيرد و شامل سايت هاي خبري نمي شود.

• در انتظار رأي ديوان عالي كشور
شنيده شد پرونده كورش صحتي و اميرعباس فخرآور از متهمان پرونده كوي دانشگاه براي بررسي مجدد به ديوان عالي كشور رفته است. زمان محكوميت حبس پيش بيني شده براي اين دو دانشجو به ترتيب ۶ و ۸ سال است كه به تأييد دادگاه تجديدنظر رسيده و مدتي است كه اجراي آن آغاز شده است و اين دو در زندان قصر ـ اندرزگاه ۶ ـ به سر مي برند و منتظرند تا رأي ديوان عالي كشور اعلام شود.

|  اقتصاد  |   انديشه  |   ايران  |   جهان  |   زندگي  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |