يكشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۸۲
شماره ۳۰۷۰- June, 8, 2003
ورزش
Front Page

ستاره اصلي جام امير
قطر براي رسيدن به رده هاي بالاتر فوتبال طرح هاي بلندپروازانه اي مثل دعوت از بازيكنان مشهور اروپا و برگزاري جام امير دارد
روبرتو گوتا
014630.jpg

ترجمه: آرش راهبر
اعتراف مي كنم كه هيچ گاه در اروپا چنين صحنه هايي را قبل از شروع بازي فوتبال نديده بودم. قبل از شروع مسابقه هزاران نفر از مردم در پاركينگ مفروش به حصيرها و زيراندازها گردهم آمدند و در برابر خداوند به خاك افتاده و سجده كردند. اينجا قطر است و ما فقط چند دقيقه با شروع بازي نهايي «جام امير» فاصله داريم. جام امير شباهت هاي زيادي با FA CUP يا همان جام اتحاديه انگلستان دارد و مسئولان فوتبال جزيره كوچك قطر در خليج فارس حتي زمان برگزاري آن را نيز مقارن با همتاي مشهور انگليسي قرار داده اند. به هر حال اين بازي ها قبل از آنكه گرماي غيرقابل تحمل تابستان شروع شود به پايان مي رسد. كمي دورتر از ورزشگاه پرشور و هيجان، در مركز فرماندهي نيروهاي آمريكايي سربازان و فرماندهان سرگرم پيگيري مسائل مربوط به جنگ عراق هستند و دقيقاً مشخص نيست چند درصد از آنها قطر را به سمت بغداد يا بصره ترك كرده اند. و شما در حالي كه در بين عده زيادي از مردم محلي عرب در قطر نشسته ايد، تنها يك نوع پوشش سفيدرنگ بلند به نام «دشداشه» را مي بينيد كه تمامي حاضران در ورزشگاه آن را به تن دارند. اين نوع پوشش بدون كوچك ترين نقش و نگار و سفيدرنگ ظاهراً بهترين لباسي است كه در اين منطقه براي مقابله با گرما از آن استفاده مي كنند. تنها عده محدودي از هواداران متعصب تيم الاهلي و السد هستند كه روي رداي سفيدشان لباس باشگاه مورد علاقه شان را پوشيده اند.
بازي فينال در ورزشگاه تازه تاسيس الريان برگزار مي شود. اين ورزشگاه در راستاي توسعه مكان هاي ورزشي قطر براي ميزباني بازي هاي آسيايي دوحه در سال ۲۰۰۶ احداث شده و از همين رو فضايي مناسب و راحت را به خاطر طراحي و معماري مدرن در اختيار تماشاگران قرار مي دهد. ساختمان ورزشگاه از نظر شكل ظاهري بيشتر به معماري هاي غربي شبيه است تا معماري سنتي. اين شكل معماري و همچنين سرعت بسيار بالاي عرب ها در ساخت اين مجموعه ورزشي نشان مي دهد كه آنها تحت تاثير آمد و رفت آمريكايي هاي حاضر در خليج فارس قرار دارند و به نظر مي آيد كه همه چيز در حال غربي شدن است. شما در اين كشور به راحتي مي توانيد تشخيص بدهيد كه نوع توسعه يافتگي بيشتر منطبق بر خواسته هاي يانكي هاست تا تمايلات مردم عرب زبان.
اما جالب است كه امشب جذاب ترين موضوع مورد علاقه هواداران فوتبال در ورزشگاه الريان شخصي است كه در جيب پيراهنش كارت هاي زرد و قرمز را پنهان كرده، براي دومين سال پياپي فينال مسابقات جام امير را پي ير لوئيجي كولينا، داور ممتاز و سرشناس ايتاليايي قضاوت خواهد كرد. داوري كه بسيار نزديك به مفهوم سوپراستار داوران جهان است، در دو سال اخير به اين مسابقات دعوت شده تا به همراه خط نگهداران هموطنش اعتبار بيشتري به اين جام كوچك ببخشد. پيش از شروع مسابقه و در حين گرم كردن ابتدايي دو تيم، گرماي زياد احساس رخوت و سستي عجيبي به كساني مثل من كه عادت به چنين آب و هوايي ندارند، مي دهد. انگار يك سشوار پرقدرت به طور دائم هواي گرم را به صورت و گردنتان فوت مي كند. روبه روي ما صفحه نمايشگر بسيار بزرگي نصب شده كه هر چند يك بار تصاوير درشتي از صورت و چشمان نافذ كولينا پخش مي كند. حجم تصاوير پخش شده از كولينا از بازيكنان صاحب نام دو تيم بيشتر است.
كولينا با آنكه با اين ورزشگاه غريبه نيست، اما نگاه خريدارانه اي به ورزشگاه باشكوه و فوق العاده آراسته ورزشگاه مي اندازد و به نرمي بر روي چمن سبز و مخملي قدم مي زند. فاصله او با تماشاگران به دليل نبودن پيست دو و ميداني كمتر و شبيه به ورزشگاه هاي انگليسي است. كولينا در حين بررسي زمين و دروازه ها براي مشتاقان عرب زبانش دست تكان مي دهد و با لبخند به نيمه زمين بازمي گردد.
در يك نيمه زمين بازيكنان سفيد و سياه پوش السد با حرارت مشغول گرم كردن هستند. قهرماني در اين ديدار مي تواند دومين جام را براي آنها به ارمغان آورد. آنها چندي قبل در مسابقات ليگ قطر توانسته اند قهرماني خاطره انگيزي را به دست آورند. به نظر مي آيد خود آنها نيز از تصور فتح جام دوم هيجان زده هستند و با نشاط بيشتري تمرين مي كنند.
السد باشگاه چندان قدرتمندي در سطح آسياي غربي نيست اما صاحبان ثروتمند اين تيم براي دميدن روحي تازه به بازيكنان بومي و انجام مانور تبليغاتي چندي قبل مبلغ هنگفتي را براي استخدام روماريو ستاره پا به سن گذاشته برزيلي خرج كردند. روماريو بيش از يك ميليون دلار گرفت تا در چند بازي پايان فصل براي دقايقي به ميدان برود، بيشتر از ۱۰ بار به توپ ضربه نزند و البته هواداران زيادي را براي تماشاي نمايشش به ورزشگاه بكشاند. كمي آن طرف تر از من محمدبن همام رئيس كنفدراسيون فوتبال آسيا نشسته و چهار چشمي اوضاع را زير نظر دارد. چند ساعت قبل بود كه او به من جمله جالبي گفت «من از باشگاه هاي قطر خواستم كه بازيكناني كه به ظاهر دوره فوتبالشان تمام شده را جذب كنند حتي اگر لازم باشد ميليون ها دلار خرج كند.»
وقتي به نقل و انتقالات اخير در فوتبال قطر نگاهي مي اندازيم به اين نتيجه مي رسيم كه روساي باشگاه هاي قطري از رئيس حرف شنوي دارند. چند وقت پيش بود كه اشتفان افن برگ ستاره جنجالي آلماني پاي ميز مذاكره با باشگاه العربي قطر نشست و در نهايت قرارداد پيش رويش را امضا كرد. براي من جالب است كه چطور اين بازيكن مغرور و پردردسر كه مدتي پيش به خاطر اظهارنظرهاي بدون ملاحظه اش مورد خشم عمومي بازيكنان و مربيان آلماني قرار گرفته، حالا سر از قطر دربياورد. فرانك لبوف هم از ديگر بازيكنان مشهور دنياست كه تصميم گرفته بازنشستگي اش را از سواحل قطر براي فرانسوي ها مخابره كند. اما از همه مشهورتر گابريل باتيستوتا است كه حالا به فاصله چند متري امير قطر روي يك صندلي نشسته و ظاهراً از اين همه نگاه پرسشگر اطرافش لذت مي برد. احساس كردم او هم در حال پيدا كردن موقعيت مناسبي براي پيوستن به فوتبال قطر است.
014640.jpg

سروصداي ناشي از ورود امير قطر يعني حمدبن خليفه آل ثاني رشته افكارم را پاره مي كند. آتش بازي هاي رنگارنگ و پرهيجان، اجراي سرود ملي قطر توسط گروه موزيك ارتش و همنوايي سرود ملي توسط صدها كودك خوشامدگويي گرمي براي امير به شمار مي آيد. يكي از سربازان كه نزديك به پسربچه هاي گروه اجراكننده سرود ملي است به طرز ديوانه وار و شتاب زده اي از بچه ها مي خواهد تا پرچم هاي همراهشان را تكان بدهند. بچه ها هم در حالي كه در يك دست پرچم ملي قطر و در دست ديگر پرچم هاي منقش به تصوير امير قطر را تكان مي دهند، رو به سوي امير قطر كه آرام آرام در حال قرار گرفتن در جايگاه ويژه و سلطنتي است خوشامد مي گويند. با جلوس امير قطر بر روي صندلي اختصاصي اش همه چيز براي شروع يك فينال به يادماندني آماده است.
بازي با سوت ممتد كولينا آغاز مي شود و چيزي نمي گذرد كه طبق پيش بيني ها، السد بازي را در اختيار مي گيرد. سياه و سفيدهاي قطري با همان روشي كه در ليگ بازي مي كردند ادامه مي دهند. در ميانه ميدان هافبك السد يعني يوسف چيپو كه به صورت قرضي از كاونتري به قطر آمده، كاملاً از همرديفانش برتر است. دقيقه سي و چهارم بالاخره حملات السد به نتيجه مي رسد و بازيكن آفريقايي السد به نام كتيا در حين يك استارت سريع در محوطه جريمه توسط مدافعان الاهلي سرنگون مي شود. داور كه در برگه شناسايي با نام «برلوجي» (berlogi) كولينا نوشته شده سريعاً نقطه پنالتي را نشان مي دهد. محمد غلام كه ظاهراً از بازيكنان مورد علاقه قطري هاست پشت ضربه پنالتي ايستاد و آن را به گل تبديل كرد. بعد از اين گل سروصداي كركننده اي از سوي هواداران السد كه بيشتر فضاي ورزشگاه را اشغال كرده بودند به هوا برخاست، هرچند كه به نظر من در بطن اين سروصدا آن احساس جنون آميز آميخته با هيجان هواداران باشگاه هاي مشهور اروپا موسوم به اولتراها حس نمي شد. چند دقيقه بعد صداي ممتد طبل و ترومپت از گروه هواداران الاهلي بلند شد و براي چند دقيقه طرفداران اين تيم در دو گروه به تشويق تيم محبوبشان پرداختند. سروصداي زياد براي لحظاتي مرا دچار توهم كرد و احساس كردم تلفن همراهم زنگ مي زند، اما خيلي زود يادم آمد كه تلفن را در هتل جا گذاشته ام!
از اين طرف هم هواداران السد با به هيجان آمدن يك گروه تازه نفس، جان تازه اي گرفتند. اين گروه كه بيشتر آنها را زنان تشكيل مي دادند با فركانس صوتي بيشتر جنجالي به راه انداخته بودند. آنها با روسري هاي بلندي كه سر و قسمتي از صورتشان را پوشانده بود، با تبعيت از سرگروهشان كه با يك بلندگوي دستي شعارهاي مربوط به تيم السد را فرياد مي كرد، نوع خاصي از هواداري زنانه عربي را به نمايش گذاشتند. شايد اگر آنها را «اولتراهاي السد» خطاب كنم اغراق نباشد. چند نفر ديگر هم هستند كه صورتك هاي بازيكنان مشهوري مثل ديويد بكام، تيري آنري و چند ستاره مشغول بازي در انگليس را به صورت زده اند.
السد در نيمه دوم هم تيم برتر ميدان است و در دقيقه هجدهم اين نيمه گل سوم را به تيم دستپاچه الاهلي تحميل مي كند. مثل گل اول محمد غلام است كه با دريافت يك توپ ارسالي از چيپو از جناح چپ كار را تمام مي كند. در حالي كه توپ افتان و خيزان از خط دروازه عبور مي كند، غلام برخورد سختي با مرتضي طالب دروازه بان الاهلي مي كند البته طالب از اينكه محمد غلام قصد داشت توپ را از دروازه برداشته و به نيمه زمين ببرد عصباني بود و به نظرم كولينا متوجه ضربه او به محمد غلام نشد. بعد از اين گل نوبت به حملات الاهلي رسيد. آنها با دفاع از زمين حريف فشار زيادي به السد آوردند و در نهايت دو دقيقه مانده به پايان بازي توانستند با يك شوت آرام يكي از گل ها را جبران كنند. پس از به ثمر رسيدن گل دو نفر از تماشاگران كه ماسك هاي مشهور فيلم جيغ (scream) و ديو در كارتون ديو و دلبر والت ديسني را به صورت زده بودند حدود ۴۰ نفر از هواداران الاهلي را ترغيب كردند كه از سكوهاي بالايي ورزشگاه به سمت پايين بدوند. مشابه همان حركاتي كه هواداران اسپانيايي و پرتغالي هنگام گلزني تيم محبوبشان از خود نشان مي دهند.
اما براي اين عده ديگر مجالي پيش نيامد كه براي دومين بار گلزني تيم الاهلي را جشن بگيرند، چون كولينا اندكي بعد از دقيقه ۹۰ سوت پايان بازي را به صدا در آورد. بعد از شنيدن صداي سوت پايان لوكا پروزويچ مربي السد سرمست از فتح دومين جام در يك فصل به هوا پريد و چيزي نگذشت كه شاگردانش نيز براي بر پا كردن جشن و شادماني به او ملحق شدند. از سوي ديگر كارلوس آلينيو مربي الاهلي چاره اي جز نثار كردن تبريك و شادباش به همتاي يوگسلاوتبار خود نداشت و آرام آرام در تونل ويژه رختكن محو شد.
چند دقيقه بعد فهد الكواري كاپيتان السد در حالي كه پشت سر كولينا و كمك هايش حركت مي كرد پيشاپيش هم تيمي هايش به سوي سكوي اعطاي جام به راه افتادند. جاي تعجب بود كه اين همه بازيكن چه طور ممكن است عضو يك تيم باشند. براي اينكه حس كنجكاوي ام را فرو بنشانم شروع به شمارش بازيكنان السد كردم. آنها دقيقاً ۳۳ نفر بودند. به هر حال پس از كاپيتان تمام ۳۳ نفر پا به سكوي نه چندان بزرگ اهداي جام گذاشتند. بعد از به گردن انداختن مدال ها بود كه كاپيتان الكواري «جام امير» را بالاي سر برد. با بالا رفتن جام روشنايي چراغ هاي ورزشگاه خاموش شد و بازيكنان السد زير نور متمركز يك پروژكتور و آتش بازي هاي ترتيب داده شده، شروع به شادماني كردند. براي لحظاتي نور فلاش هاي عكاسان هم جلوه خاصي به جشن قهرماني السد بخشيد. پس از آن بازيكنان السد به زمين بازگشتند و به نوبت شروع به بوسيدن و تكان دادن جام كردند. جامي كه شباهت قابل توجهي با جام جهاني FIFA داشت. بعد از آن نوبت همراهي با سروصداي هواداران السد بود كه به صورت لاينقطع فرياد مي كشيدند. بازيكنان جام در دست به كنار صندلي هاي هواداران رفتند و شبي به يادماندني را براي علاقه مندان رويايي السد به يادگار گذاشتند. بازيكنان در اين مسابقه، بازي ساده و به دور از پيچيدگي هاي اروپايي آن را به نمايش گذاشتند و تماشاگران هم به دور از خشونت گرايي، افراط گرايي و زرق وبرق بيش از حد احساسات و هيجان هايشان را بروز دادند. اگر چه ديدن اين صحنه ها براي بسياري ميسر نيست اما شك ندارم كه شنيدن يا خواندن آن دوست داشتني است.
منبع: Soccernet

خط پايان
آشتي با موفقيت
014635.jpg

سهيلا قاسمي
راننده كلمبيايي فرمول يك پس از نخستين پيروزي اش در جايزه بزرگ، در سپتامبر سال ۲۰۰۱ و در ايتاليا هيچ پيروزي اي به دست نياورده بود. كيمي رايكونن فنلاندي (مك لارن) نفر دوم اين كورس جاي خود در رأس مسابقات قهرماني جهاني اتومبيلراني را همچنان حفظ كرده است.
•••
يكشنبه هفته گذشته، در سري رقابت هاي شصت و يكمين دور جايزه بزرگ موناكو، خوان پابلو مونتويا، راننده بي ام و ـ ويليامز به نفريني كه به نظر مي رسيد حدود بيست ماه احاطه اش كرده است، پايان داد. او سرانجام جام پيروزي ديگري را نصيب خود كرد. اولين جام او در سپتامبر سال ۲۰۰۱ و در مونزا به دست آمده بود. مربي اش مي گويد: «او راننده ايده آلي است، اما راه رسيدن به اين قهرماني دوم طولاني بود.»
پيروزي در مسير سلطنتي موناكو، مسيري كه رانندگان منحصربه فرد با سرعت زياد در آن مي رانند، بيشتر حاصل استراتژي خوب مربوط به تداركات است و كمتر به ظرفيت جلو زدن از رقبا بستگي دارد. سبقت گرفتن از ديگران كاري تقريباً غيرممكن است، به خصوص در مسير روشه كه امسال يعني در رقابت هاي موناكو ۲۰۰۳ از آن خبري نبود و به همين دليل مسابقات كسل كننده شده بود.
ويليامز كه پس از پيروزي ككه روزبرگ فنلاندي در ۱۵ مه ،۱۹۸۳ براي نخستين بار قهرمان شد به خوبي مي دانست كه چگونه آماده رقابت ها شود. جايگاه چهارم رالف شوماخر كه به پيروزي مونتوياي كلمبيايي مرتبط است به تيم آنها كه در مجموع سوم شد، امكان مي دهد كه در رقابت هاي قهرماني سازندگان خودرو شركت كند.
اين جام قهرماني، جام پايان انتظارات مونتويا بود. پيروزي قبلي او در سال ،۲۰۰۱ كاملاً دور از تصور به نظر مي رسيد، چرا كه سوء قصد يازدهم سپتامبر تقريباً با آن همزمان بود و هيچ كس حتي تصور برگزاري مسابقات مونزا را نداشت. اين بار مونتويا ثابت كرد كه كاملاً تبديل به يك راننده خوب در جايزه بزرگ شده. هفته پيش در حالي كه آفتاب موناكو در ميان آسمان مي درخشيد، او در ميان جاده هاي زيباي شهر همچنان پيش مي رفت و جمعيت عظيمي تشويقش مي كردند. خوشبختانه اين پيروزي تصادفي نبود. نه كيمي رايكونن ليدر و نه ميشائيل شوماخر هيچ كدام بر اثر تصادف از او عقب نماندند.
او در ۶۸ دور و با سرعت ۲۶۰ كيلومتر ابتدا از رايكونن كه در خط اول پيشاپيش قرار گرفته بود سبقت گرفت. اين قسمت را مي توان زيباترين سبقت كل مسابقات دانست. سپس نوبت به هم تيمي اش رالف شوماخر رسيد. ميشائيل كه به مرد بدون اشتباه فرمول يك معروف شده در مكان پنجم ايستاد. ميشائيل به دليل ترافيك آغاز كورس همه فرصت هاي خود را از دست داد.
اين پيروزي ويليامز در برابر مك لارن و فراري را مي توان پيروزي ميشلن در برابر بريجستون دانست. نبرد اين شركت ها مسابقات اين دوره موناكو را بسيار زيباتر از هميشه كرده بود. مونتويا در پيست هاي آمريكايي پرورش يافته است. او در آنجا و در رقابت هاي CART 2000 و رقابت هاي مشهور ۵۰۰ مايل قهرمان شده است. خلق و خوي آمريكاي لاتيني مونتويا و شيوه كار زيباي او تازگي و طراوت خاصي به رقابت ها داده بود.
مونتويا براي اولين بار پس از سبقت گرفتن از قهرمان آلماني در جايزه بزرگ برزيل معروف شد. او در آن رقابت ها تا دور سي و ششم برتري خود را حفظ كرد و در حالي كه قهرماني را براي خود حتمي مي دانست توسط ورستاپن هلندي مجبور به تسليم شد.
پس از رقابت هاي برزيل، به نظر مي رسيد كه رقيب سرسخت ديگري از آمريكاي لاتين در برابر شوماخر قد علم خواهد كرد. اما شوماخر آن زمان گفته بود: «او هنوز راهي طولاني در پيش دارد و بايد چيزهاي زيادي ياد بگيرد. من هم هنوز بايد چيز ياد بگيرم، اما نه به آن اندازه اي كه او فكر مي كند.» و خوان پابلو مونتويا جواب بسيار سردي داده بود. هفته پيش پيروزي مونتويا جوابي بود به اين توهين شوماخر.
در سال ۲۰۰۲ و در شروع جايزه بزرگ موناكو، مك لارن ديويد كولتارد كه در حال پيروزي بود پشت سر ويليامز ـ بي ام و مونتويا ماند. اما در نهايت مونتويا تا دور چهل و هفتم در مكان دوم به رانندگي ادامه داد و در اين دور هم به علت مشكل موتور ناچار به كناره گرفتن شد.
فرانك ويليامز مدير تيم او مي گويد: «ما روي كار خوان پابلو مونتويا سرمايه گذاري زيادي كرده بوديم. او زماني كه در آمريكا بود، توانست قهرمان سال ۱۹۹۸ شود. طي دو سال در CART نيز پيشتاز بود. ما نمي خواستيم اين سرمايه را از دست بدهيم و مطمئن بوديم كه او راننده اي بسيار سريع است.» اين قهرماني به معني بازگشت دوباره قهرماني به نام مونتويا است و شايد بتوان گفت كه شوماخر بايد بيش از هميشه احساس ترس كند.
در اين رقابت ها محروميت جانسون باتن بريتانيايي راننده بار ـ هوندا به دليل خروج خطرناك از پيست و همچنين مشكل فني پيش آمده براي هم تيمي او ژاك ويلنوو كه موجب شد كورس را نيمه كاره رها كند، جزو بزرگترين بدشانسي ها بود. بار ـ هوندا واقعاً بدترين هفته خود را در موناكو و جاده هاي زيبايش پشت سر گذاشت.

حاشيه ورزش

• اتومبيلراني بانوان
پس از حدود پانزده سال از افتتاح رسمي مسابقات اتومبيلراني در ايران حالا فصل جديدي از رقابت در اين عرصه ايجاد شده است. از اين به بعد پيست مسابقات تنها مختص جولان دادن آقايان نيست و خانم ها هم مي توانند به راحتي پشت فرمان بنشينند و با هم مسابقه بدهند. ديگر كسي با چشماني خيره به آنها نگاه نمي كند. وقتي كميته اتومبيلراني به انجمن كه يك رده بالاتر است ارتقا پيدا مي كند، مي توان اميدوار بود خانم هاي علاقه مند به سرعت و هيجان اتومبيلراني امكان بروز استعدادهايشان را يافته اند. از آنجايي كه در اين رشته مسئله و مشكلات پوشش و حجاب نيز مطرح نيست و خانم ها با لباس هاي پوشيده و در هر شكلي مي توانند در مسابقات شركت كنند پس فضاي مناسبي براي رشد ايجاد شده است. اولين كاري كه پس از ارتقا مي بايست انجام شود تشكيل گردهمايي مسئولان اتومبيلراني بانوان استان هاست. خانم هاي مسئول روز سوم تيرماه در تهران دور هم جمع مي شوند. فاطمه ابوالقاسمي مسئول انجمن اتومبيلراني بانوان، اعلام كرده كه دعوتنامه مسئولان استان ها ارسال شده است؛ «آنها دور هم جمع مي شوند تا اگر مسابقه اي برگزار كرده اند گزارشش را ارائه وگرنه برنامه هاي پيشنهادي شان را اعلام كنند. ما هم برنامه هايي براي اين انجمن داريم، البته امكانات ما در حد صفر است به همين دليل با فدراسيون موتورسواري و اتومبيلراني همكاري مي كنيم تا از امكاناتي كه دارند استفاده كنيم. استان هاي مختلف مايل هستند مسابقاتي را برگزار كنند.»
اينكه چطور مي شود اين رشته را از جهت مالي به تراز رساند، مسئله مهمي است؛«اين رشته هيجاني بار مالي خاصي ندارد چون همه از اتومبيل هاي خودشان استفاده مي كنند. مي ماند هزينه هايي كه براي مسابقات لازم است آن هم موردي نيست زيرا بر اساس صحبت هاي انجام شده موج نيكان قرار است اسپانسر ما در برگزاري مسابقات باشد.»
اين كميته سال گذشته دو دوره مسابقات را برگزار كرد؛ «سال گذشته براي اولين بار ۲ مسابقه سراسري داشتيم. مسابقات مارپيچ را در پيست آزادي برگزار كرديم. در اين مسابقات ۳۰ تا ۳۵ نفر شركت كردند كه با توجه به مشكلات ما در تبليغات بسيار عالي بود. در قسمت رالي خانوادگي نيز خانواده هاي زيادي شركت كرده بودند كه مسير مسابقه هم از كاخ سعدآباد تا ورزشگاه آزادي بود. ۳۵ گروه خانم داشتيم. يعني هم راننده و هم نقشه خوان خانم بودند. البته مسابقات رالي خانوادگي هم برگزار شد كه خانم ها در كنار همسران يا برادرانشان در اين رقابت ها شركت كردند.»
خانم هاي محترمي كه به ورزش اتومبيلراني علاقه مندند و همسرانشان قدرت انتقاد كردن و نپذيرفتن خواسته هايي چون خريد ماشين و لاستيك مخصوص و... را ندارند، مي توانند از امروز براي رقابت هاي بعدي خود را آماده كنند.

|  اقتصاد  |   انديشه  |   ايران  |   جهان  |   زندگي  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |