حكايت فضا از زبان يك كهنه كار
صرف نظر از اينكه آيا حياتي در آنجا باشد يا نه مكاني شايسته براي ديدار مردم است اگر در مريخ حيات نباشد پس شايد از خودمان سوال كنيم چرا حياتي در كار نيست
|
|
باز آلدرين
ترجمه: كيوان فيض اللهي
باز آلدرين (B.Aldrin) خلبان كمكي اتاق فرمان فضاپيماي آپولو ،۸ اولين پرواز بشر به دور ماه بود. در بيستم جولاي ۱۹۶۹ آلدرين و ديگر فضانورد آپولو۱۱ يعني نيل آرمسترانگ (N.Armstrong) اولين كساني بودند كه قدم به ماه گذاشتند. آلدرين داراي درجه دكترا در تلاقي فضايي فضاپيماهاي سرنشين دار از انستيتوي تكنولوژي ماساچوست است. وي به تازگي رياست برنامه استاركرافت بوسترز را به عهده گرفته است و يكي از اركان طراحي مسير فعاليت هاي فضايي آينده به شمار مي رود. آلدرين در مورد امروز و فرداي فضانوردي چنين مي گويد: افكار من درباره گام هاي بعديمان در فضا اساساً بر همان هايي استوار است كه تا پيش از حادثه فضاپيماي كلمبيا در اول فوريه ۲۰۰۳ بود. اين مسئله از زمان خدمت من به عنوان مامور رياست جمهوري در كميسيون هوا فضاي ايالات متحده كمي آشكارتر شده است. پس از آنكه گزارش كميسيون در پاييز سال ۲۰۰۲ كامل شد كار سازماندهي كنفرانسي را براي بحث و بررسي روش هاي جانشين در كاوش هاي فضايي آغاز كردم. اين كنفرانس كه به طور آزمايشي براي اواخر اكتبر يا اواسط دسامبر ۲۰۰۳ زمان بندي شده است بخشي از جشن ملي صدمين سال پرواز خواهد بود. شركت كنندگان در اين كنفرانس تمثال هايي سمبليك از فضانوردان ماه، كارشناسان فضايي و آينده گرايان برجسته هستند. با پخش اين رويداد از طريق كانال هاي NASA TV و C-SPAN، نتايج بررسي ها به اطلاع عموم خواهد رسيد. امروز به دنبال حادثه كلمبيا من معتقدم كه نمي توانم چشم انتظار معرفي اين جانشين ها براي بررسي همه جانبه باشم. بهبود نجات خدمه بايد اولين اولويت ناسا باشد. همكاران من در پروژه استار كرافت بوسترز بر طرحي براي ارتقاي ناوگان فعلي مدارپيماها به كمك يك اتاقك نجات خدمه فعاليت كرده اند. در تمام مدت از شمارش معكوس روي سكوي پرتاب تا هنگام بازگشت به جو زمين اتاقك نجات خدمه مي تواند از مدارپيما جدا شود و به كمك چتر نجات فرود آيد. بازگشت اين اتاقك به جو زمين حركتي نيمه پرتابه اي خواهد بود. يك پوشش كاهنده حرارت مشابه آنچه كه در كپسول هاي فضاپيماهاي جميني، مركوري و آپولو وجود داشت در هنگام ورود اتاقك به اتمسفر از آن محافظت مي كند. همچنين يك چتر نجات يا چيزي مشابه آن سقوط اتاقك به زمين را كند مي كند و براي فرود روي زمين يا آب كيسه هاي هوا به شكلي بالشتكي در زير آن قرار مي گيرند. افزودن اين اتاقك نجات به شاتل مدارپيما در خلال ماموريت هاي زمان بندي شده دوره اي انجام مي شود. اولين اتاقك به مدارپيما آتلانتيس كه براي معاينه در آوريل ۲۰۰۴ زمان بندي شده است، نصب خواهد شد. اما شايد هنوز خيلي زود باشد. علاوه بر اين شايد يك اتاقك بازگشت خدمه با طرحي مشابه كه اهميت فوق العاده اي دارد بتواند مشكل خدمه در ايستگاه فضايي بين المللي (ISS) را حل كند. اخيراً ظرفيت ايستگاه به سه نفر يعني تعداد افرادي كه مي توانند توسط كپسول سايوز نجات يابند محدود شده است. بنابراين با وجود تنها سه خدمه و با توجه به ساعت هاي زيادي كه بايد براي تعميرات روزانه ايستگاه صرف شود، زمان اندكي براي آزمايش هاي علمي باقي مي ماند. با وجود يك اتاقك بازگشت خدمه كه شش صندلي دارد ISS مي تواند پس از اينكه شاتل دوباره به شرايط پرواز برگشت با تمامي پرسنل اش به فعاليت بپردازد. اين اتاقك ها مي توانند درون محفظه بار شاتل و يا با پرتاب بدون سرنشين در بالاي Delta4 به ايستگاه فضايي بين المللي حمل شوند. تاكنون بسياري از مردم معتقد بودند كه اهداف اين برنامه فضايي علم بود. اما هرگز يك برنامه علمي يا برنامه اي كه به طور عمده علمي باشد به اطلاع عموم نرسيده است. آنچه كه همه از اين ماموريت ها در ذهن دارند تنها برخي از انواع اكتشافي است. به نظر من سه مقصد وجود دارد كه نزديك ترين آنها ماه است. عده بسياري معتقدند كه بازگشت به ماه چيز خوبي است. به اعتقاد من ماموريت هاي ماه مي تواند اساس ماموريت هاي مريخ باشد. سومين مقصد مي تواند يك سيارك باشد. در واقع اين موضوع به زودي يك مشغله جذاب همگاني خواهد بود. من از طرح اين سوال تكراري كه «آيا در مريخ حيات وجود دارد؟» به عنوان دليل رفتن به آنجا خودداري مي كنم. مريخ صرف نظر از اينكه آيا حياتي در آنجا باشد يا نه مكاني شايسته براي ديدار مردم است. اگر در مريخ حيات نباشد پس شايد از خودمان سوال كنيم «چرا حياتي در كار نيست؟» پاسخ اين پرسش تحقيق و رسيدگي دامنه داري مي طلبد. سوال مهم تر اين است كه چگونه مي توان مريخ را كاوش كرد؟ من كاملاً با اين نظر موافقم هنگامي كه بشر به مريخ برود بايد در ابتدا به اقمار آن سفر كند نه خود سياره. در واقع منطق بي نظيري در برخورداري از هوش زميني در اقمار مريخي نهفته است.
فضانوردان از آنجا مي توانند بدون مشكل تاخير زماني كه همراه هميشگي ارسال سيگنال هاي راديويي از زمين است، روبوت ها را روي سطح سياره كنترل كنند. امتياز اصلي در ابتدا به اقمار سياره سرخ رفتن، ايمني است. چنانچه مشكلي به وجود آيد كه منجر به خاتمه ماموريت شود، بازگشت به زمين از يك قمر به مراتب ساده تر از يك سياره خواهد بود. در واقع براي ترك سياره بايد از سطح آن بلند شويد، در مدار قرار گيريد و سپس به فضاپيمايي ملحق شويد كه بتواند شما را به زمين برگرداند. اما در يك قمر شما از قبل در مدار و در مكاني نسبتاً امن قرار گرفته ايد كه مي توانيد زماني در آينده نزديك نجات يابيد. مريخ جايي نيست كه هر زمان اراده كنيد به خانه باز گرديد. روزنه هاي پرتاب (دوره خاص و كوتاهي از زمان كه طي آن يك فضاپيما يا شي پرنده بايد پرتاب شود تا ماموريت مورد نظر انجام شود) هر ۲۶ ماه يك بار باز مي شوند. من تصور مي كنم اولين ماموريت با توقفي ۱۸ ماهه روي يك قمر و هجوم امكان پذير دو يا سه فضانورد به سطح خود سياره همراه باشد. اين نكته بسيار حياتي است كه ما نمي توانيم به مريخ برويم مگر متعهد به تدارك مرحله اي و تكاملي يك پايگاه دائمي باشيم. نبايد با يك، دو يا سه بار رفتن به مريخ بگوييم كار انجام شده است و به اكتشاف خاتمه دهيم.
سيارك ها براي علم و عموم به طور گسترده، مقصد فوق العاده جذابي به شمار مي رود. شايد برپايي يك مستعمره موقتي روي يكي از اين سياره هاي كوچك كه احتمالاً شاهد تعداد اندكي از آنها با ماموريت هاي بشري باشيد، از لحاظ علمي ارزشمند باشد. ساخت پايگاهي موقتي روي يك سيارك روش خوبي براي آزمايش قابليت هاي طولاني مدت عمليات روي سياره اي ديگر خواهد بود و نيازي به كار بلندمدت و بقاي پايگاه مريخي يا قمري ندارد. هدايت سيارك ها ايده اي است كه افكار عموم را تسخير مي كند. شايد به اين خاطر است كه ما تشخيص داده ايم درك و كنترل سيارك ها مي تواند در بقاي بلند مدت ما نقشي حياتي ايفا كند. چرا كه تمدني پيشرفته در اختيار ما است، كه براي تضمين بقاي گونه انسان آن را به نسل آينده بدهكاريم. شايد بايد در مواردي كه برخي حوادث حيات را تهديد مي كنند پايگاه رشدي در خارج از زمين داشته باشيم. علاوه بر اين كنترل سيارك ها به معني جلوگيري از برخورد آنها با اقيانوس ها يا خاك زمين است. ما نيازمند تحقيقات بسياري هستيم. اين كار بايد با همكاري نيروي هوايي و ناسا و به كمك تلسكوپ هايي با وضوح بالا كه بتواند اجرام نزديك زمين را مشاهده كند، صورت گيرد. سپس با اطمينان از اينكه مي دانيم اگر يكي از آنها را در مسير تصادم با زمين يافتيم چه بايد بكنيم به سراغ سياركي برويم كه در مدار برخورد با زمين نباشد. زماني فرا مي رسد كه بايد توانايي خود را در تغيير مسير آنها بدون تكه تكه كردنشان نشان دهيم.
نياز مهم تر بقا خود برنامه هاي فضايي هستند. تا پيش از گزارش هيات رسيدگي حادثه كلمبيا ما از سرنوشت ناوگان فعلي مدارپيماها بي خبر بوديم. نمي دانستيم آيا ماندني هستند يا نه و تا كي شاتل ها مي توانند به زمين بنشينند. با از دست رفتن نيمي از ناوگان مدارپيماي اوليه در سوانح چلنجر و كلمبيا به راستي دوران سختي برناسا مي گذرد و امروز به همان ميزان دوران وخيمي براي آينده برنامه هاي فضايي ناسا به شمار مي رود. ناسا بايد در برابر وسوسه يك كار فوري از قبيل ساخت فضاپيمايي كه به كمك پرتاب راكت هاي سوختني مثل تاكسي بين ايستگاه فضايي و زمين در رفت و آمد باشد، مقاومت كند. ما بايد با دقت مقاصد بعديمان و وسايلي كه ما را به آنجا خواهند برد مورد بررسي قرار دهيم. تصميم گيري هاي ما در دو سال آينده تاثير عميقي در برنامه فضايي ۲۰ الي ۳۰ سال بعدي خواهد داشت.
Popularmechanics,Apr. 2003
|