چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۷۳- June, 11, 2003
اشتياق به بين المللي سازي
ترجمه: عباس فتاح زاده
015085.jpg

هلموت پانكه از ماه مه سال ۲۰۰۲ رياست شركت خودروسازي بي ام و را بر عهده دارد. او جانشين يواخيم ميلبرگ شد، كسي كه در دوران مديريت سه ساله وي هلموت پانكه همكاري نزديكي با او داشت. پانكه كه ۵۵ سال دارد سال ها است در اين شركت مشغول به كار است. او از سال ۱۹۸۲ به صورت ثابت در بي ام و حضور داشته است. پانكه داراي مدرك دكتراي فيزيك است. او ابتدا مدتي را به تحقيقات علمي در موسسه پژوهش هاي هسته اي ژنو در سوئيس پرداخت. پس از آن يعني در سال ۱۹۶۸ با كار در شركت مشاوره اي مك كنزي دوران رشد خود را آغاز كرد. پس از ورود به بي ام و مدت سه سال مديريت «دفتر مركزي برنامه ريزي و كنترل در زمينه تحقيقات و توسعه» را عهده دار بود. بعد از آن سمت هاي مختلفي را در بخش برنامه ريزي و سازماندهي بر عهده گرفت. در سال ۱۹۹۳ پانكه به آمريكا رفت تا در آنجا براي بي ام و تاسيس كارخانه توليد مدل Z-3 را سازماندهي كند. در كارخانه مذكور برخلاف شعبه هايي نظير شعبه آفريقاي جنوبي خودروي ياد شده نه به صورت مونتاژ بلكه به صورت كامل توليد مي شود. مدتي بعد برند پيشتز ريدر، رئيس هيأت مديره، او را به مونيخ (مقر اصلي شركت) باز گرداند. وي با بازگشت به مونيخ به عنوان مسئول بخش «پرسنلي و اجتماعي» به عضويت هيأت مديره درآمد. بعدها با دستور ميلبرگ، پانكه مسئوليت امور مالي را عهده دار شد. پس از امور مالي نيز همان گونه كه اشاره شد در مه ۲۰۰۲ مديريت كل شركت به او رسيد. به مناسبت يك ساله شدن دوران مديريت هلموت پانكه، او مصاحبه اي را با مجله آلماني اشپيگل انجام داد. وي در اين مصاحبه به برنامه هاي خويش، فشار فزاينده ناشي از ركود اقتصاد جهان و بحث هاي موجود پيرامون حقوق مديران پرداخت. متن مصاحبه او در زير از نظرتان مي گذرد.
015105.jpg
مدل ميني: همگان اين مدل را يك شكست در كارنامه بي ام و مي دانند، اما رئيس شركت همچنان ادعاي درستي پروژه آن را مطرح مي كند

• آقاي پانكه، يك سال از دوران مديريت شما مي گذرد. در چه جاهايي از شركت بي ام و توانسته ايد منشاء اثر باشيد؟
اگرچه يك سال است كه رئيس هيأت مديره هستم، اما اين دوران تنها يك سال از مجموع ۲۱ سالي است كه در بي ام و حضور دارم. موفقيت بي ام و حاصل كار يك نفر نيست، بلكه نتيجه كار گروهي بيش از ۱۰۰ هزار نفر پرسنل است. اما اگر من در دوران رياستم يك كار مفيد انجام داده باشم اين كار اجراي مرحله دوم بين المللي كردن شركت خواهد بود. مرحله اول ده سال پيش با ساخت كارخانه توليد Z-3 در اسپارتانبورگ واقع در آمريكا اجرا شد. از آن زمان تاكنون ما چهار مركز توليدي در آنجا ايجاد كرده ايم. در مرحله دوم كه در حال حاضر پيش روي ماست ابتدا ساخت كارخانه اي در كشور چين مدنظر است. در طرح بين المللي كردن شركت تفكري كلي مبتني بر چندين محور وجود دارد. به عنوان مثال در ارتباط با ايجاد فضاي باز در شركت سعي داريم تعداد پرسنل بين المللي را باز هم افزايش دهيم و پيمانكاران بيشتري را در جهان به كار بگيريم.
• در زمينه توليد مدل هاي جديد براي سال آينده تقريباً تمامي تصميم گيري هاي مهم قبل از آغاز مديريت شما اتخاذ شده اند. به عنوان مثال وضعيت توليد مدل هاي هفت سيلندر، پنج سيلندرهاي جديد، Z-4، X-3 و مدل كوپه شش سيلندر همگي از قبل مشخص شده اند. نظرتان در مورد آنها چيست؟
اگر مي توانستيم روي هر اقدامي يك برچسب چسبانده و دقيقاً آن را مشخص كنيم، شاهد پديده خوبي بوديم. درست براساس شعار زير: «اين كار را پانكه انجام داده و آن يكي را سلف وي و به همين منوال. » اما در زندگي واقعي ديگر نمي توان چنين كاري را انجام داد. تمامي تصميماتي كه شما از آنها ياد كرديد نه توسط يك نفر بلكه توسط گروه مديريت شركت اتخاذ شده اند.
• اما اگر قرار باشد تمامي طرح هاي مذكور به اجرا دربيايند ممكن است شما به نتايجي كه خودتان دقيقاً دلتان مي خواهد نرسيد.
015110.jpg
مدل هفت سيلندر بي ام و: بر طراحي اين مدل ايرادهاي زيادي وارد شده با اين حال فروش آن خوب است

آنچه كه در انتها به نام پانكه تمام مي شود، ممكن است توسط ديگران تصميم گيري شده باشد. اگر مي خواهيد حتماً اسم من را روي يك برچسب بنويسيد، اين برچسب بايد بر روي مرحله دوم بين المللي سازي شركت چسبانده شود. در ارتباط با طرح هاي جاري براي توليد هم بايد بگويم ما شركت را به سطح جديدي مي رسانيم.
• اما در حال حاضر بيشتر به نظر مي رسد كه شركت در حال كوچك شدن است. از ژانويه سال جاري تاكنون هفت درصد نسبت به ارقام سال گذشته نزول داشته ايد.
انصاف داشته باشيد. شما دقيقاً مقطعي را براي مقايسه انتخاب كرده ايد كه خودروهاي پنج سيلندر ما به پايان دوره خويش رسيده اند. در تابستان مدل جديد پنج سيلندر خود را عرضه مي كنيم و سري سه سيلندرها هم معرفي مي شوند. طبيعي است كه چون مشتريان منتظر مدل هاي جديدمان هستند در حال حاضر بازارمان كاهش داشته باشد. اگر در پايان سال جاري به كارنامه ما نگاه كنيد درخواهيد يافت كه پيش بيني هاي خويش را محقق ساخته ايم. امسال نسبت به سال گذشته رشد خواهيم داشت.
• آيا رشد شما به بهاي كاهش درصد سود صورت نخواهد گرفت؟ به عنوان مثال مدل «ميني» حتي پنج درصد هم سود نخواهد داشت. فروش بالاي اين مدل كه شاهد آن هستيم به معناي سود بالاي شما نيست.
اما واقعيات با آنچه كه شما مي گوييد تفاوت دارد. مجموعاً ما شاهد سود هشت درصدي هستيم. اگر به اين موضوع هم توجه كنيد كه ما در گذشته اقدامات موفق زيادي براي اجراي استراتژي هاي وعده شده رشد صورت داده ايم مي بينيد كه حتي در مورد مدل «ميني» هم دستاوردهاي خوبي داشته ايم.
• با اين حال در مجموع توليدات شما «ميني» يك نقطه ضعيف محسوب مي شود.
در محاسبات اوليه اگر مدل جديدي شرايط لازم را برآورده نكند يا به عبارت ديگر سوددهي لازم را نداشته باشد، رد شده و اصلاً به مرحله توليد نمي رسد. براي مدل ميني نيز همانند ساير مدل ها اهدافي در زمينه سوددهي مشخص شده است. البته طبيعي است كه شروع هر سري توليد ابتدا سرمايه گذاري ها و هزينه هاي بازاريابي قابل توجهي را با خود به همراه مي آورد. من مدل ميني را كمكي مناسب به كل بازارمان مي دانم.
• به سراغ مهم ترين توليد شما يعني مدل پنج سيلندر بياييم. شما حاضر نيستيد مدل مذكور را به قيمت كمتر از ۳۵ هزار يورو بفروشيد. در حال حاضر مشتريان كمي چنين پولي را دارند.
همه كساني كه اتومبيل پنج سيلندر ما را آزمايش كرده اند، مي گويند كه اين خودرو معيارهاي جديدي را براي اتومبيل ها ايجاد كرده است. در اروپاي غربي در حال حاضر رشد اقتصادي به هيچ عنوان رضايت بخش نيست. اما جالب است بگويم كه محصولات جديد و محصولاتي كه براي نخستين بار به بازار عرضه مي شوند چندان متاثر از وضعيت مذكور نيستند. تمامي بررسي هاي صورت گرفته توسط موسسات تحقيقاتي نشانگر آن است كه فروش محصولاتي كه براي نخستين بار ارائه مي شوند، طي سال هاي آينده مجموعاً دو برابر فروش ساير محصول ها رشد خواهد كرد. لذا من مطمئن هستم كه مدل پنج سيلندر ما موفق خواهد بود.
• اين تنها شما نيستيد كه توجه خود را به بخش خودروهاي جديد معطوف مي كنيد. آئودي، رقيب هموطن شما در ايالت بايرن آلمان، نيز به شدت در اين بخش تمركز كرده است. در بازار آلمان آئودي حتي از شما در اين زمينه سبقت هم گرفته است.
بازار جهان تنها از آلمان تشكيل نشده است. اگر به آمارهاي فروش در جهان توجه كنيد مي بينيد ما برتري محسوسي داريم. مضاف بر اين رقابت خوبي هم اساساً در بازار وجود دارد.
• عنصر طراحي براي موفقيت مدلي كه تازه به بازار عرضه مي شود فوق العاده مهم است. آئودي، رقيبتان، در اين زمينه برتري هايي نسبت به شما دارد. آيا اين وضعيت برايتان نگران كننده نيست؟
ما از توليد مدل جديد هفت سيلندرمان بسيار راضي هستيم. اين مدل از نمونه قبلي خود در جهان بيشتر فروش دارد. بحث نوع طراحي بيشتر در آلمان و برخي ديگر از كشورهاي اروپايي است كه مورد توجه قرار مي گيرد. در آمريكا و آسيا اصلاً موضوع مهمي نيست.
• همه كشور چين را بازاري آينده دار مي دانند. اما شما نسبت به سايرين در آنجا حضوري قوي نداريد. در آنجا فولكس واگن و آئودي پايگاه بسيار خوبي پيدا كرده اند و از شما بسيار برتر هستند.
015115.jpg
مدل جديد پنج سيلندر: مدير بي ام و معتقد است بازار از مدل هاي جديد استقبال خوبي مي كند و خودروهايي نظير مدل فوق براي شركت سودآورند

من بيشترين شانس را براي خودمان قائل هستم. ما در آنجا وجهه خيلي خوبي داريم. در نظرسنجي هاي صورت گرفته در چين ما جايگاهي عالي داريم. به عنوان مثال مدل سه سيلندر يا پنج سيلندر در اين كشور شرايط خوبي دارند. به اعتقاد ما اكنون درست زماني است كه بايد وارد بازار چين شد. تاكنون سابقه نداشته كه در بازار چين يك خودروسازي معتبر همزمان با اروپا و آمريكا نمونه هاي اوليه از مدل هاي جديد خود را بفروشد.
• در مورد شريك شما در چين كه بريلانس چاينا آتوموتيو نام دارد صحبت هايي مطرح است. آيا فكر نمي كنيد شريك نامناسبي را براي خويش برگزيده ايد؟
بريلانس جزو معدود شركت هايي در چين است كه مديريت آن در غرب تحصيل كرده. مضاف بر اين بريلانس مبتني بر اقتصاد خصوصي سازمان يافته است و به عنوان مثال در بازارهاي بورس نيويورك و هنگ كنگ ثبت شده است. اين را هم بايد افزود كه دولت همواره سهم كوچكي در آن داشته. در مذاكراتمان با مقامات شركت مذكور مشخص شد كه در بسياري از زمينه ها ميان دو طرف هماهنگي و همخواني بسيار زيادي وجود دارد.
• به يك موضوع ديگر بپردازيم، در آلمان و در سمپوزيوم مديريتي اخير موسوم به ISC در مورد شفافيت در حقوق مديران بحث شد. شما هم در اين سمپوزيوم كه هر ساله در دانشگاه سنت گالن سوئيس برگزار مي شود، سخنراني كرديد. آيا در تعيين الگوي حقوق مديران از همكاراني نظير آقاي ريك (شركت تله كوم) و يا كاگرمن (شركت SAP) پيروي خواهيد كرد و دقيقاً مبلغ حقوق مديران را بيان مي كنيد؟
ما در مجمع اصلي شركت در سال گذشته شرح داديم كه تنها ۱۹ درصد حقوق اعضاي هيأت مديره ثابت است. ۸۱ درصد حقوق آنها به فاكتورهاي متغير وابسته است. در مورد بخش متغير هيچ گاه گزارشي ارائه نشده. من فكر نمي كنم تعيين دقيق حقوق تك تك اعضاي هيأت مديره چندان مفيد و مثمرثمر باشد، زيرا مسئول وضعيت موجود كل هيأت مديره است نه يك نفر از اعضا. آنچه كه سهامداران مهم مي دانند درآمد كل هيأت مديره و معيارهايي است كه براي محاسبه حقوق در نظر گرفته مي شود.
• شما با مخفي كاري هاي خويش بهانه به دست سنديكاها مي دهيد تا با استناد به حقوق بالاي مديران، اجراي برنامه بلند مدت كشور موسوم به برنامه ۲۰۱۰ را زير سوال ببرند.
من از خودم مي پرسم كه چه كساني چنين بحث هايي را مطرح مي كنند. بايد ديد اين بحث ها از كجا ناشي مي شود. يكي از جديدترين پيامدهاي اين كار مي تواند دخالت مستقيم دولت در حوزه تعرفه ها و محدوديت رشد حقوق ها باشد. در نتيجه ما صاحب اقتصادي مي شويم كه دولت همه چيز آن را تعيين مي كند و در واقع دولت محور است.
منبع: اشپيگل

حاشيه اقتصاد
015095.jpg
• سوسك تمام شد
يكي از موفق ترين داستان ها در تاريخ صنعت خودروسازي به پايان خويش نزديك مي شود. در تابستان سال جاري شركت خودروسازي فولكس واگن توليد خودروهاي مدل قورباغه اي خويش در مكزيك را متوقف مي كند. بنابر اعلام سخنگوي اين شركت در حال حاضر ميزان تقاضا براي اين اتومبيل ساده اما خشن چنان كم است كه ديگر توليد آن توجيه اقتصادي ندارد. به گفته سخنگوي مذكور طي سال ميلادي گذشته تنها حدود ۳۰ هزار دستگاه از مدل مذكور توليد شد. به دليل كهنه بودن فناوري ساخت اين خودرو عملاً تنها بازار كشور مكزيك بود كه همچنان نسبت به آن علاقه داشت. اما پس از آنكه شركت اوپل با مدل بسيار مدرن خويش موسوم به «كورسا» وارد بازار مكزيك شد ديگر عرصه بر فولكس واگن هاي قورباغه اي حتي در آن كشور هم تنگ شد.
تاريخ خودروهاي افسانه اي قورباغه اي حدود ۶۰ سال طول كشيد. در سال ۱۹۳۴ فرديناند پورشه به سفارش مستقيم شخص آدولف هيتلر «خودروي ملي آلماني ها» را طراحي كرد. اين خودرو چهار صندلي داشت و با سرعت ۱۰۰ كيلومتر در ساعت مي توانست حركت كند. قيمت آن نيز حداكثر ۱۰۰۰ مارك رايش (واحد پول آن زمان آلمان) بود. البته در كارخانه اختصاصي فولكس كه در «فالرزلبن» قرار دارد در جريان جنگ به دليل نيازهاي موجود ابتدا اسلحه و سپس قطعات هواپيما ساخته شد و براي مدتي خبري از توليد اتومبيل نبود. تنها پس از اتمام جنگ بود كه توليد انبوه خودرو آغاز شد.
فولكس واگن قورباغه اي با ۲۲ ميليون دستگاه توليد، پرشمارترين محصول توليدي در طول تاريخ شركت فولكس واگن بود تا آنكه بالاخره سال گذشته مدل گلف به لحاظ تعداد دستگاه هاي توليد شده از آن پيشي گرفت. ۲۵ سال پيش در «امدن» آخرين فولكس واگن قورباغه اي توليد شده در آلمان، از كارخانه بيرون آمد. از آن زمان به بعد فولكس واگن خودروي مذكور را تنها در شهر پوبلد در مكزيك توليد مي كرد.لازم به ذكر است خودرويي كه در ايران از آن تحت عنوان «فولكس واگن قورباغه اي» ياد شده در خود آلمان اصطلاحاً فولكس واگن مدل سوسك يا به اختصار «سوسك» ناميده مي شود.

نگاه اقتصادي
بحران انديشه اقتصادي
رنه پسه*
015090.jpg

ترجمه: رضا علي اكبرپور
در گذشته، بنيانگذاران انديشه هاي اقتصادي، از كسني۱ گرفته تا كينز،۲ درباره مسائل زمانه خود سخن مي گفتند: كشاورزي، صنعت، تعادل بازار، مبادلات بين المللي، شرايط كارگران، بحران بزرگ «سال هاي دهه سي» و غيره. پس از انديشه هاي والراس۳ در اواخر قرن نوزدهم، شروع به ساختن الگوهايي كرديم كه نمادي از واقعيت باشند، همانند نقشه جاده ها كه نمادي است از مسير حركت و به ما ياري مي كند تا راه خود را در پيچاپيچ آن بيابيم، و اين الگوها به موفقيتي مسلم انجاميدند. اما زيبايي ظاهري الگوهاي انتزاعي، جذابيت بسياري داشت. مباحثات به تدريج بر گرد ويژگي هاي دروني الگوها متمركز شد و سپس ابزار رياضي اين الگوها در مركز بحث ها قرار گرفت. در اين ميان واقعيت ناپديد شد. ميلتون فريدمن در سال ۱۹۵۳ تاكيد كرد كه در اقتصاد «نه تنها نيازي نيست كه پايه هاي تئوريك، واقعگرايانه باشند، بلكه مزيت آنها در اين است كه واقعگرايانه نباشند. » بدين ترتيب، نوعي انحصار در عرصه فرضيات اقتصادي شكل گرفت كه مختص برخي مطلعين بود. اين انديشه انحصاري فقط به آنان مربوط مي شد و در آن اثري از واقعيات موجود آن زمان به چشم نمي خورد. اگر همه چيز به اينجا ختم مي شد، وضعيت چندان هم وخيم نمي بود. وانگهي، هر كسي حق دارد رشته خود را، طبق دركي كه از آن دارد، توسعه بدهد و حتي دست به انحصارطلبي بزند. اما زماني كه صاحبان انحصاري دانش واقعي مانع از دستيابي دانشگاه ها به عقايد دگرانديشانه مي شود، آنگاه قضيه جدي تر مي شود. آنان بي شك نمي دانند كه علم، گفتماني است كه همواره در معرض رد شدن قرار دارد و عدم مداراي اين علم پردازان باعث مي شود كه خود آنها از اين امر مستثني شوند و به افرادي خودبين تبديل گردند.
015100.jpg

علم اقتصاد به تكثر رويكردها نياز دارد، حتي رويكردهايي كه در اين نوشته به مخالفت با آنها پرداخته ايم. منظور ما در اينجا نه تئوري هاي متعدد و نه دكترين هاست بلكه روي سخن ما فقط با رويكرد است: يعني توجه به الزاماتي كه با عدم رعايت آنها، هيچ يك از شيوه هاي تدريس اقتصاد قادر به رسيدن به هدف اصلي، يعني روشني افروزي در جهاني كه زيستگاه ماست، نخواهد بود. اولين الزام: هر علمي بايد در باب مسائل زمان خود به انديشه بپردازد.
اكنون زيبايي ظاهري الگوي هاي ما، باعث مي شود كه از مشاهده واقعيت جامعه اي كه در اطراف ما تغيير مي كند، غافل بمانيم. ما در دوران جهش زندگي مي كنيم. فناوري هاي نوين اطلاع رساني و ارتباطي به تدريج موجب شده اند كه موتورهاي محركه توسعه به عوامل غيرمادي تغيير يابند، عواملي همچون: اطلاعات، شناخت و سازماندهي. اين عوامل از منطق علم زيست شناسي، كمتر از علم مكانيك، تاثير نمي گيرد و ميزان اهميت مكانيسم هاي اقتصادي در حال تغيير است. كارآيي را ديگر نه در ساختارهاي سلسله مراتبي، بلكه بايد در سازماندهي هاي شبكه اي جست وجو كرد. اين ديگر مجموعه عوامل تركيب يافته نيستند كه توليد مي كنند، بلكه توليد فرآيندي است كه در نظام هاي حاصل از تداخل انسان و ماشين به وقوع مي پيوندد؛ در نتيجه، مفاهيم كهنه اي همچون بهره وري يا هزينه جانبي عواملي كه به طور مجزا مورد بررسي قرار مي گرفتند، اكنون ديگر محلي از اعراب ندارد. اين واقعيت، پايه هاي قوانين توليد، توزيع و تبادل را متزلزل مي سازد. اكنون قدرت هاي پولي قوانين خود را در در مقياس جهاني تحميل مي كنند، انسان ها و ملت ها رنج مي كشند و طبيعت روبه نابودي مي رود. و ما همچنان موشكافانه به بررسي وضعيت تعادل خود بر اساس مفاهيم تغييرناپذير به ارث رسيده از گذشته ادامه مي دهيم. ما فكر مي كنيم با گذار از سنجش ميلي متري به سنجش ميكروني موجب پيشرفت علم شده ايم.
دومين الزام: علم بايد در پيوند با جهاني كه آن را احاطه كرده، انديشه پردازي كند. ويلهلم روپكه، اقتصاددان ضد نازي ها، در سال ۱۹۴۰ نوشته است: «چه كسي فكر مي كرد كه مكانيسم اقتصاد بشري فقط زنجيره اي پايان ناپذير از متغيرهاي پيچيده بر اساس بن مايه اي اصلي باشد؟ اين بن مايه چيزي نيست جز بستن چمدان ها. » اين مقايسه بسيار جالب است. اما نقطه ضعف آن در اين است كه پر كردن چمدان هيچ تاثيري بر جهان اطراف ندارد. تا زماني كه چرخه توليد، بدون لطمه زدن به محيط طبيعي مي توانست ادامه يابد، مسئله اتخاذ منطقي ترين تصميم ها در درون «چمدان» قابل حل بود. اما زماني كه رشد بي رويه، موجب فروپاشي مكانيسم هايي مي شود كه كره حيات (بيوسفر) بر اساس آنها قادر به حفظ زندگي است، ديگر بحث در داخل «چمدان» نمي تواند نتيجه بخش باشد.
ادامه دارد
منبع: ليبراسيون
پي نوشت:
* استاد اقتصاد در دانشگاه پاريس يك (پانتئون ـ سوربن)
۱. Quesnay
۲. Keynes
۳. Walras

اقتصاد
ادبيات
ايران
جهان
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |