سهيلا قاسمي
خوان كارلوس فررو پس از راهيابي به مراحل نيمه نهايي رولان گاروس در سال هاي ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ و شكست در فينال سال ،۲۰۰۲ سرانجام موفق شد كه قهرمان مسابقات جهاني تنيس فرانسه شود. روز يكشنبه فررو اسپانيايي به شكلي غيرمنتظره و به راحتي مارتين فركرك را با نتايج ۱-۶ ، ۳-۶ و ۲-۶ مغلوب خود كرد و به اين ترتيب توانست براي اولين بار عنوان قهرماني گران شلم را از آن خود كند. فرروي ۲۳ ساله ـ بهترين تنيسور حال حاضر زمين خاك رس كوبيده ـ ششمين فرد اسپانيايي است كه موفق شده جام پورت دوتوي را بالاي سر ببرد. حالا شكست دردناك سال گذشته او در فينال همين جام و در برابر آلبرت كوستا كاملاً فراموش شده است. در مرحله نيمه نهايي كارلوس به راحتي كوستا را از ميدان به در كرد و انتقام خود را گرفت.
بازي فينال همانند سال گذشته در شرايطي كه باد مي وزيد و آسمان به رنگ خاكستري در آمده بود راس ساعت ۳ بعدازظهر در زمين فيليپ شاتريه آغاز شد. همه چيز يادآور خاطرات تلخ و شكست سال گذشته فررو در برابر آلبرت كوستا بود. در آن زمان او از ناحيه قوزك پا، شكم و ناحيه انگشتان دست ضربه ديده بود و همين مسئله باعث شد كه قهرماني را به هموطنش واگذار كند. در جام مسترز شانگهاي هم فرروي والنسيايي يك فينال ديگر را واگذار كرد. او در برابر ليتون هويت دو ست را برد، اما ست پنجم ۲-۴ به نفع هويت تمام شد و فررو با سري افكنده زمين را ترك كرد.
سرانجام انتظار فررو به سر رسيد. او در برابر مارتين فركرك هلندي با آن هيكل درشت (۹۸/۱ متر قد و ۸۹ كيلو وزن) آن قدر آرام ظاهر شد و آن قدر راحت برد كه باوركردني نبود. فركرك پس از شكست دادن لوئيزهورنا در دور دوم سرخوشي عجيبي داشت و فينال را هم از آن خود مي دانست.
فررو با وجود سن و تجربه به نسبت كم اش نتايج خوبي در رولان گاروس داشته است. او چهار بار در اين رقابت ها شركت كرده و هيجان بسياري هم براي تماشاچيان به وجود آورده است. در اين چهار دوره، رسيدن به دو مرحله نيمه نهايي، يك مرحله نهايي و يك قهرماني، فوق العاده درخشان به نظر مي رسد. او زماني كه براي اولين بار جام قهرماني را به آغوش مي كشيد، گفت: «بزرگ ترين روياي زندگي ام به واقعيت تبديل شد. آن قدر خوشحالم كه نمي دانم چه بگويم. دوازده سال تمام زحمت كشيدم تا توانستم به اينجا برسم. حالا جام قهرماني در دستان من است و مطمئنم كه سال آينده خيلي بهتر ظاهر خواهم شد. از همه اسپانيايي هايي كه براي تشويق من به فرانسه سفر كرده بودند، متشكرم. من در كنار آنها دو هفته فراموش نشدني را سپري كردم. به مارتين هم تبريك مي گويم. امروز مدام باد مي وزيد و شرايط بازي براي هر دو ما دشوار بود.»
وزش باد و رطوبت هوا سرعت بازي را بسيار كم كرده بود. اين سه ست كمي بيش از دو ساعت زمان برد. در نهايت مي توان گفت صد و دومين دوره مسابقات جهاني تنيس فرانسه فرصتي بود تا «شاهزاده كوچولوي ويلنا» (منطقه اي در والنسيا) به همه ثابت كند كه ديگر بزرگ شده است. فررو از سن ۶ سالگي تنيس را شروع كرد و در سنين نوجواني در ميان همسن و سالانش به درخشش خارق العاده اي دست يافت. در آن زمان بود كه به او لقب «شاهزاده كوچولو» دادند. حالا فررو ثابت كرده كه بزرگ شده و مي توان او را «پادشاه تنيس» خواند. نكته جالب ديگري كه مي توان در مورد فررو گفت علاقه عجيب او به فوتبال است. معلوم نيست اگر اين شاهزاده اسپانيايي پا به عرصه فوتبال مي گذاشت مي توانست چنين افتخاري نصيب خود كند يا نه. اما اگر اين اتفاق مي افتاد، مسلماً محبوبيت و شهرت او بسيار بيشتر مي شد. پس از پايان مسابقات فررو در مصاحبه مطبوعاتي مفصلي كه ساعت ها به طول انجاميد. شركت كرد.
•••
• از اينكه قهرمان شديد چه احساسي داريد؟
فوق العاده خوشحالم. برنده شدن در جامي كه هميشه آرزوي پيروزي در آن را داشتم برايم فوق العاده بود. شايد در آينده بهتر از اينها بازي كنم. هنوز شيفته تنيس هستم و مطمئنم كه در آينده بهتر بازي خواهم كرد.
• اولين بار است كه كسي موفق شده به يك باره چنين جهشي داشته باشد!
بله، اما من از لحاظ جسماني قدرت خوبي دارم.
• آيا اين فينال همان طوري بود كه فكر مي كرديد؟
در واقع فكر مي كردم كه اگر سرويس مارتين را خوب برگردانم، شانس پيروزي خواهم داشت. به ويژه از لحاظ ذهني وضعيت بسيار خوبي داشتم. طي بازي كاملاً احساس آمادگي مي كردم. او در ست دوم در برابر سرويس من واكنش بسيار خوبي نشان داد. با اين همه وضعيت روحي ام را حفظ كردم و به نبرد ادامه دادم. اما فكر مي كنم كه به لحاظ روحي مارتين در وضعيت بسيار بسيار دشواري قرار داشت.
• آيا كاري كه امروز انجام داديد يعني حفظ ريتم و آهنگ از نظر روحي و همچنين وضعيت ضربه ها در كل بازي كار دشواري است؟
فكر مي كنم تجربه سال پيش، كمك بسيار خوبي بود. در فينال گذشته خيلي بد بازي كردم، اما اين بار پيش از شروع بازي خيلي فكر كردم و به خودم گفتم كه بايد حداكثر تلاشم را چه از نظر فكري، جسمي و يا شيوه بازي بكنم. به هنگام ورود به بازي آن قدر تمركز داشتم كه توانستم بازي خوبي ارائه دهم. از همان آغاز بازي توانستم به خوبي سرويس هاي او را مهار كنم و به همين دليل احساس بسيار خوبي به من دست داد و اعتماد به نفسم هم بيشتر شد. به نظر من اين بازي كاملاً بي نقص بود.
• سال گذشته پس از شكست در برابر آلبرت گفتيد كه هرگز موفق به قهرماني در اين جام نمي شويد، چون هميشه تنيسوري بهتر از شما وجود خواهد داشت، هنوز هم همين طور فكر مي كنيد؟
نه، من هميشه مي گفتم كه بالاخره روزي قهرمان رولان گاروس خواهم شد. سال گذشته اوضاع آن گونه كه بايد خوب پيش نرفت. اما مدام به خودم مي گفتم كه شايد سال آينده بتوانم. امسال دو هفته بسيار جالب و لذتبخش را سپري كردم. فقط يكي از بازي هايم به پنج ست كشيده شد و همه آنها در سه ست به پايان رسيد.
• آيا مصدوميت تان در رم به نحوي در اين پيروزي دخيل بود؟ يعني آيا اين مصدوميت موجب شد كه از نظر ذهني و جسمي براي اين تورنمنت آماده تر باشيد؟
دقيقاً نمي دانم. اما اگر مصدوم نمي شدم مي توانستم در هامبورگ بازي كنم. نمي دانم اين مصدوميت به من كمك كرد يا نه. در مجموع فكر مي كنم كه چون از نظر جسمي در وضعيت بسيار خوبي قرار داشتم، توانستم موفق شوم. اين مسئله بسيار حائز اهميت بود.
• آيا پيش خود نمي گوييد: «حالا قهرمان گران شلم شده ام. حالا يك تنيسور واقعي در حد آغاسي، هويت و كوستا هستم و ديگر يكي از بهترين هاي جهان شده ام.»؟
بله، من در اوج قرار گرفته ام و نفر اول هستم. چه طور؟ يعني مي خواهيد فكر كنم كه هنوز نفر سوم هستم؟ اما واقعيت اين است كه نه، به اين مسئله فكر نمي كنم و بيشتر فكرم مشغول يواس اوپن و ويمبلدون است. من به هر حال قهرمان رولان گاروس شده ام، اما تورنمنت هاي ديگر هنوز باقي مانده اند. مسلماً براي قهرماني مجدد در رولان گاروس باز هم تلاش مي كنم، اما حالا بيشتر روي مسابقات استراليا، ويمبلدون يا يواس اوپن تمركز كرده ام. تصميم دارم در گران شلمي كه روي زمين هاي سرعتي انجام مي شود، قهرمان شوم.
• مشكل ترين ديداري كه برگزار كرديد كدام ديدار بود؟
فكر مي كنم بازي با گنزالس بود. اين ديدار در پنج ست برگزار شد. بازي او بسيار دشوار و پيچيده بود.
• در اين دوره فوق العاده ظاهر شديد. ضرباتتان به شليك هاي بي امان شبيه بود و به نظر مي رسيد كه فركرك يك تنيسور سطح متوسط است. اصلاً چنين چيزي قابل پيش بيني نبود.
ممنونم. بله. مهم اين بود كه در تمام اين ديدار خوب بازي كردم. من اصلاً به مارتين اجازه ندادم كه اعتماد به نفس خود را به دست آورد. سرويس هاي او بسيار خوب بود و از همان ابتداي بازي موفق شدم آنهارا مهار كنم. ولي سرويس هاي من براي او مشكل ساز شد. او مي خواست ضرباتش را محكم تر بزند و اين مسئله برايش مشكل ايجاد كرد و نتوانست همان بازي عادش اش را هم انجام دهد. وزش باد هم مسئله ساز بود. من خودم به بازي در باد عادت دارم و هيچ مشكلي نداشتم.
• امسال برايتان بسيار باشكوه بود. در استراليا و اينجا بدون اينكه به خودتان فشار بياوريد موفق شديد. در مورد نيويورك چه فكر مي كنيد؟
بدون تلاش زياد هيچ چيز ممكن نيست. بايد در هر شرايطي تلاش كرد. در هر شرايطي به خصوص در گران شلم ها من به خودم فشار زيادي مي آورم و اميدوارم بتوانم هميشه اين روند را ادامه دهم.
• در لحظه هاي دشوار مسابقه، نخستين قهرماني گران شلم برايتان چه مفهومي داشت؟
درست نمي دانم كه در آن لحظات چه احساسي داشتم. مسلماً به احساسات و شادي خودم، اطرافيانم و به خصوص خانواده و مربي ام فكر مي كردم. آنها هميشه از من حمايت مي كنند. در آن لحظات دشوار به آنها فكر مي كردم. به خودم هم فكر مي كردم چون براي اولين بار در آستانه قهرماني بودم. زماني كه زانو زدم و به خاك نگاه كردم با خود گفتم: «حالا زماني كه انتظارش را مي كشيدم فرا رسيده است. قهرماني در دستان من است و هيچ كس نمي تواند آن را از من بربايد.»
• حالا بزرگ ترين هدفي كه در سر داريد چيست؟ مي خواهيد تبديل به تنيسور شماره يك جهان شويد يا اينكه در فكر يك تورنمنت ديگر هستيد؟
بيشتر به نفر اول شدن فكر مي كنم. حالا هم در نزديك ترين فاصله تا اين عنوان قرار گرفته ام. حالا كه ۳۵۶ امتياز گرفته ام بيش از هميشه در آستانه اين افتخار هستم. بايد منتظر باشيم و ببينيم هويت در ويمبلدون چه مي كند. فكر مي كنم او در آنجا فشار زيادي متحمل شود، چون ناچار است كه از عنوان خود دفاع كند. من هم تلاش مي كنم در ويمبلدون بهتر از هميشه ظاهر شوم تا فاصله ام با نفر اول كم و كمتر شود.
• در واقع اين عنوان رولان گاروس شما را وارد تاريخ تنيس كرده است. آيا اين مسئله برايتان به معناي آرامش و رهايي است؟
بله، تا حدي. من سال گذشته به فينال هايي مثل شانگهاي يا رولان گاروس رسيده بودم. زماني كه انسان مي بازد، احساس مي كند كه اگر يك ذره بيشتر تلاش كرده بود حتماً موفق مي شد. حالا من پيروز شده ام و فكر مي كنم كمي راحت تر و آزادترم. خانواده، اطرافيان و مربي ام هم احساس آرامش مي كنند. بديهي است كه قهرماني در يك تورنمنت و كسب امتياز به هر كسي امكان مي دهد كه احساس آزادي و آرامش كند. زماني كه تصميم به شركت در يك مسابقه گرفتيم بايد صددرصد تلاش خود را بكنيم.
• براي اينكه امسال تنيسور شماره يك جهان شويد رقيب اصلي تان كيست؟ هويت يا آغاسي؟
بيشتر هويت. آغاسي ديگر پس از اين همه سال بازي بايد كم كم بازنشسته شود اما هويت يكسال كوچك تر از من است. فكر مي كنم او سال هاي سال رقيب من باقي بماند. البته افراد ديگري هم هستند كه ممكن است دردسر درست كنند.

محمد نوتاش
روزنامه نگار قديمي كه حداقل در ظاهر نگاه خوشبينانه اي به مسائل فوتبال دارد چندي پيش در يك جمع دوستانه به موضوع جالبي اشاره كرد. او معتقد بود گروهي از جوانان مستعد، نوانديش و پرتلاش مطبوعات ورزشي به مانند خواض (خوض كننده) فقط نقاط ضعف و تاريك فوتبال ايران را مي بينند. اين روزنامه نگار در نقطه مقابل گمان مي كرد كه نگاه گروهي از افراد اين جريان نوگرا به كشورهاي پيشرو در فوتبال به مانند غواص هايي است كه به اعماق درياها مي روند و فقط بهترين و زيباترين يافته ها را وارد خشكي مي كنند.
حضور ۲۰ هزار تماشاگر در بازي تيم ملي اميد اگر چه ايده آل نبود اما مي توانست اميدواركننده باشد. در اين ميان نكته اي كه به راحتي ناديده گرفته مي شود، عدم حضور چهره هاي آشنا و مطرح روزنامه هاي ورزشي در جايگاه خبرنگاران بود. با اطمينان مي توان ادعا كرد كه ميانگين سني نماينده هاي مطبوعات در اين جايگاه حول وحوش عدد بيست بود. سردبيرهاي روزنامه ها بنا بر يك اصل نانوشته غالباً افرادي را به محل برگزاري مسابقه ها اعزام مي كنند كه بيشتر حاشيه ياب باشند و حتي گهگاهي هم ديده مي شود كه مثلاً سردبير يك روزنامه پرتيراژ به خبرنگار اعزامي توصيه مي كند: «فقط حاشيه! بازي را در تحريريه تماشا مي كنيم و گزارش بازي را مي نويسيم.» در اينجا يادآوري اين نكته مهم ضروري است كه مطمئناً خبرنگار اعزامي بابت حاشيه هاي فوتبال و يا اينكه نكات حاشيه اي چه چيزهايي مي تواند باشد، توجيه نشده و نخواهد شد!
شما فقط كافي است به گزارش هاي مطبوعات درباره اين مسابقه توجه كنيد. تمامي همان چهره هاي آشنا و مطرح اما غايب در ورزشگاه آزادي بابت بازي پرشور ملي پوشان ايراني به وجد آمده بودند اما يك بار ديگر موضع خود را حفظ كردند و دليل اين كار آنها هم شايد به مربيگري محمد مايلي كهن در تيم اميد مربوط باشد. آنها بعد از مدت ها با دريبل هاي تماشايي برهاني، سانترهاي فوق العاده مبعلي و دوندگي حيرت انگيز كعبي به خود اجازه دادند تا بخندند اما افسوس كه تمام شور و احساسات آنها در نوشته هايشان ناپديد شد. شما سردبير، دبير و روزنامه نگار مطرح آيا فكر مي كنيد توانسته ايد در نشريه خود تمام هيجان و احساسات ۲۰ هزار نفر تماشاگري كه به ورزشگاه آزادي آمده بودند ـ همان مكاني كه شما در آن جا حضور نداشتيد ـ به نوعي منعكس كنيد. اين موضوع را انكار نخواهيد كرد كه نماينده رسانه شما در استاديوم آزادي نويسنده توانايي نبوده و مطمئناً با تشريف فرمايي شما خيال ما بابت ارائه يك گزارش توصيفي، زنده و با احساس راحت بود.
بله، «خواض ها» اين بار هم نقاط تاريك را بزرگ جلوه دادند. آنها معتقدند كه ايراني ها بدترين تماشاگران دنيا هستند. آنها معتقدند ـ تماشاگري كه به غير از استاديوم در هيچ نقطه ديگري از شهر نمي تواند به همراه گروهي ديگر از هواداران تيم محبوبش، فرا رسيدن دربي بزرگ تهران را جشن بگيرد و حالا مثلاً كركري مختصري هم براي تيم رقيبش بخوانند ـ نبايد در يك بازي ملي كه تيم كشورش با ۶ گل از حريفش پيش است، كركري ها را آغاز كند. ما حتي نتوانسته ايم در نشريه خود اين بازي را پرشكوه جلوه دهيم اما مي توانيم تمام آن ۲۰ هزار نفر تماشاگري كه تشخيص داده بودند دريك روز غيرتعطيل مي توانند يك بازي زيبا را تماشا كنند، متهم كنيم كه لياقت تماشاي اين مسابقه را نداشتند! كم كم بايد باور كنيم كه تمام تلاش مدعيان اخلاق گرايي در فوتبال ايران به زودي نتيجه مي دهد. همكاران عزيز! روز شنبه نويدكيا، مبعلي، كعبي و حتي نيمكت نشينان تيم اميد بارها از سوي تماشاگران مورد تشويق قرار گرفتند و اين اتفاق مهمي بود.
فقط نمي دانيم كه چرا هميشه براي اينكه عقايد خود را ثابت كنيم، راضي مي شويم كه واقعيت ها را به گونه اي ديگر جلوه بدهيم. صبور باشيد. اگر ادعاي نوگرايي داريم نشانه هايش در مسابقه روز شنبه هويدا بود فقط بايد نااميدي ها و سرخوردگي ها را فراموش كنيم. اشميت، مربي آلماني باشگاه پرسپوليس مي گفت: «در حوزه فوتبال، شما ايراني ها مربي حرفه اي، تماشاگر حرفه اي و روزنامه نگار حرفه اي نداريد.» نگران نباشيد ما قبل از شما با او مخالفت كرديم!

• كامرون قهرمان شد
حالا مي توانيم سرمان را بالا بگيريم و بگوييم كه به قهرمان آفريقا باخته ايم. منظورمان باخت تيم ملي به كامرون در چارچوب مسابقات چهارجانبه نيجريه است. دليلش هم واضح است تيم فوتبال نوجوانان كامرون توانسته با شكست تيم سيرالئون به مقام قهرماني تيم فوتبال زير ۱۶ سال آفريقا دست پيدا كند و با كمي ارفاق مي توان گفت كه حتماً بزرگسالان كامرون نيز قهرمان خواهند بود و جاي شكرش باقي است كه ما حداقل به يك قهرمان باخته ايم.

• خطر بيخ گوش دوپينگي ها
آهاي كساني كه به استاديوم آزادي مي رويد، اگر يك دفعه ديديد كه نيمي از بازيكنان آبي و قرمز در زمين نيستند تعجب نكنيد. ظاهراً قرار است كه پيش از دربي بزرگ پايتخت آزمايش دوپينگ از بازيكنان به عمل آيد. قصد تهمت زدن به بازيكنان محترم آبي و قرمز را نداريم اما يادمان مي آيد كه پيش از اعزام تيم ملي ايران به مسابقات جام ملت هاي آسيايي ۲۰۰۰ در لبنان تصميم گرفتند كه از فوتباليست ها آزمايش دوپينگ بگيرند ولي برخي از بازيكنان كه حالا هم مشغول بازي در اين دو تيم هستند از انجام آزمايش امتناع كردند. ضمن اينكه براي پرسپوليسي ها بهانه خوبي به نام عروسي بهروز رهبري فرد هم وجود دارد. با اين حال به نظر مي آيد كه بازيكنان استقلال و پرسپوليس دوپينگي نباشند چرا كه هيچ شاهكاري از آنها حداقل در ليگ سر نزد.

• به افتخار صميمي
الحق كسي كه بتواند ركورد ۲۹ ساله پرتاب ديسك را بشكند شايسته تقدير است. عباس صميمي قهرمان تازه اوج گرفته پرتاب ديسك ايران قرار است از سوي فدراسيون دو و ميداني و شايد بقيه دستگاه ها مورد تقدير و تشكر قرار بگيرد. او توانسته دوبار ركوردشكني كند و قطعاً مدال او جان تازه اي به پيكر نحيف دو و ميداني ما خواهد بخشيد. ركورد قبلي اين رشته در ايران متعلق به مرحوم جلال كشميري بود كه متأسفانه در زمان حياتش نتوانست شاهد ركوردشكني ديگران باشد. به هر حال عباس صميمي در حال آماده شدن براي مسابقات آسيايي است و با توجه به حضور مربي اوكرايني و احتمال سفر او به اين كشور مي توان پس از سال ها منتظر بالا رفتن پرچم ايران در عرصه دو و ميداني بود. با اين اوصاف مي توانيم روي قهرماني در دو صدمتر تا چند سال آينده هم حساب كنيم.

• بليت هاي رنگي
قرار است بليت هاي بازي استقلال و پرسپوليس در دو رنگ آبي و قرمز فروخته شود. يعني استقلالي ها بليت آبي در دست خواهند داشت و پرسپوليسي ها هم بليت قرمز. اما خبري از فروش بليت بر اساس شماره صندلي و رديف نيست. پس مي توان اميدوار بود كه باز هم ترقه ها بر روي پيست دو و ميداني فرود بيايند.