دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۲
شماره ۳۰۷۸- June, 16, 2003
ورزش
Front Page

به مناسبت سالروز تولد ارنستو چه گوارا
زنده مثل فوتبال
چه گوارا قهرمان ورون است. او در اين مورد مي گويد چه گوارا اسطوره من است. مثل تمام مردم آرژانتين او را دوست دارم البته من به توصيه مارادونا چهره او را روي دستم خالكوبي كردم
مردم آرژانتين مارادونا و «چه» را از لحاظ شهامت شبيه به هم مي دانند اگر «چه» در عرصه سياست تبديل به سمبل شجاعت شد ديه گو هم اين خصلت را روي چمن به رخ حريفان مي كشيد
شهرام فرهنگي
015710.jpg

چهره اش براي واژه اي فراتر از «انقلاب» تراشيده شده بود. كارگردان هاي امروز بر اينكه «ارنستو چه گوارا» در دوره آنها زندگي نمي كند تا از چهره اش شهرتي جهاني بسازند افسوس مي خورند، مجسمه سازها در حسرت از دست رفتن چهره اي مي سوزند كه مي توانست آثارشان را جاودانه كند، نويسنده ها او را سوژه اي رويايي براي رمان هايشان مي دانند و... او در هر زمينه ديگري هم بي آنكه سررشته اي داشته باشد يك الگو است، يك رهبر. «چه گوارا» ـ رفيق فيدل كاسترو و هم رزم او در انقلاب كوبا ـ براي «سمبل» بودن زاده شده بود.
مردي كه عرصه فعاليت اش در زمان حيات به محدوده سياست ختم مي شد، اكنون در تمام زمينه ها شهرتي جهاني يافته است. سال گذشته نمايشگاهي از عكس هاي هنري «چه» برپا شد، تصوير او را امروز در عرصه هاي غيرسياسي مي بينيم. او حتي در ورزش هم يك سمبل است. نكته اي كه در عين پيچيده بودن، ساده به نظر مي رسد. او را امروز با خود به ورزشگاه مي برند. «چه» اسطوره افرادي است كه شايد حتي شناخت دقيقي از او نداشته باشند. چهره «چه» هر انساني را تحت تاثير قرار مي دهد. او براي سمبل بودن ساخته شده بود.
گرچه «چه گوارا» با ورزش فوتبال ناآشنا نبود. در ۲۹ دسامبر ،۱۹۵۱ ارنستو چه گوارا پس از به پايان رساندن تحصيلاتش در رشته پزشكي به همراه آلبرتو گرنادوس، دوست و هم دانشگاهي اش، راهي سفري طولاني با موتورسيكلت به دور آمريكاي جنوبي شد. آنها به پرو رفتند. مسيرشان به روي رودخانه آمازون كشيده شد. پس از رسيدن به «سن پابلو» در جذام خانه اي به كار مشغول شدند. آنها گذشته از انجام كارهاي آزمايشگاهي در اين جذام خانه، با جذامي ها بسكتبال بازي مي كردند و مربيگري تيم فوتبال آنها را هم بر عهده داشتند. با اين حال بعيد به نظر مي رسد هواداران متعصب چه گوارا در تيم هاي فوتبال با جزئيات زندگي او آشنايي دقيق داشته باشند. علاقه آنان به اين سمبل به چهره و شخصيت برجسته او برمي گردد. آنها از اينكه مرد افسانه اي آمريكاي لاتين را اسطوره تيم هايشان مي دانند بر خود مي بالند. انقلاب برابر حريفان به لطف چه گوارا برجسته مي شود. چنين است كه هواداران فوتبال ـ به خصوص هواداران تيم هاي اروپايي ـ تفاوت با حريفان را در چهره چه گوارا جست وجو مي كنند. معماي علت نزديك بودن شخصيت «چه» به تمام ملت ها در اين جمله او نهفته است: «هرگز احساس نكردم كه يك خارجي هستم، نه در كوبا و نه در هيچ كشور ديگري. در گواتمالا، گواتمالايي بودم، در مكزيك، مكزيكي، در پرو، پرويي و... در هر كشوري كه بودم احساس مي كردم اهل همان كشور هستم.» «ارنستو گوارا دولاسرنا» ـ چه گوارا ـ در چهاردهم ژوئن ۱۹۲۸ در بوينس آيرس متولد شد. او فرزند اول خانواده اي بود كه پدرش اهل ايرلند و مادرش اهل اسپانيا بودند. ارنستو گوارالينج و سليا دولا سرنا، پدر و مادر اين خانواده، گرايشي شديد به افكار چپ و آزاديخواهانه داشتند. خانواده چه گوارا، ستايشگر خوزه مارتي و هوادار جمهوريخواهان در دوره جنگ داخلي اسپانيا بودند. ارنستو چه گوارا تحت تاثير افكار حاكم بر خانواده اش راهي را پيمود كه او را تبديل به ال چه كرد. زندگي تحسين برانگيز ال چه پاياني شجاعانه داشت. در هشتم اكتبر ۱۹۶۶ در ناحيه سانتاكروز بوليوي گروهي از گارد ويژه اين كشور با واحدي از چريك ها كه محاصره شده بودند، درگير شدند. در پايان اين جنگ نابرابر گارد ويژه دولت بوليوي، رهبر زخمي چريك ها را دستگير كرد. او را به دهكده اي به نام «هيگواراس» بردند و در مدرسه كوچكي نگهداري كردند. تلاش براي بيرون كشيدن اسرار نظامي از او در بازجويي بي حاصل بود. بعدازظهر همان روز او را با شليك تيري به قلبش به قتل رساندند. جسدش به پايه هاي هلي كوپتر بسته و به شهر «والد گراند» برده شد. در اين شهر بود كه مردم، روزنامه نگاران و عكاسان با حقيقت تكان دهنده اي مواجه شدند. چريك بوليويايي كه به نام «رامون» شناخته شده بود، در حقيقت همان «ارنستو چه گوارا» بود.
دولت بوليوي حاضر نشد پس از مرگ «چه» جسد او را به خانواده اش تحويل دهد. آنها اعلام كردند كه جسد را سوزانده اند. اما در سال ۱۹۹۶ مسئولان كشور بوليوي اعلام كردند كه جسد چه گوارا در فرودگاه پنهان شده بود و حاضرند آن را به خانواده اش تحويل بدهند. با اين حال تلاش مخالفان «چه» براي از بين بردن محبوبيتش بين مردم جهان بيهوده بود.
مردم هنوز جمله هاي او را در ذهن دارند: «... مرگ هر لحظه ممكن است ما را غافلگير كند. به او خوشامد بگوييم. با اين ايمان كه فرياد نبرد ما ممكن است به گوش شنونده اي خاص برسد و دست ديگري ممكن است از تفنگ ما بهتر استفاده كند.»... و افسانه «ال چه» جاودانه شد.
اسب هاي رام نشدني
015725.jpg

كسي وجود ندارد كه از علاقه «ديه گو مارادونا» به سياست بي اطلاع باشد. اسطوره فوتبال آرژانتين سال ها پيش در مراسمي كه براي اتحاد آرژانتين برپا شده بود، در سخنراني اش حرف هايي قابل تحسين از فيدل كاسترو ـ رهبر كوبا ـ را بر زبان آورد و به شدت با تحريم عراق مخالفت كرد. او محروم ساختن عراق از بازي در خانه را بي رحمانه توصيف كرد. اما اوج علاقه مارادونا به سياست پس از مشاهده بازوي او نمايان مي شود. طرحي از ارنستو چه گوارا روي بازوي مارادونا خالكوبي شده.
علاقه مارادونا به چه گوارا به سال ها پيش برمي گردد. زماني كه ديه گو ستاره اي نوظهور در فوتبال آرژانتين به شمار مي رفت. مثل مارادونا، چه، هم متولد شهر بوينس آيرس بود. شباهت آنان در همين نكته خلاصه نمي شود. هر دو راهي را پيمودند كه منجر به تبديل شدن آنان به قهرمانان ملي آرژانتين شد. مردم آرژانتين اين دو اسطوره را از لحاظ شهامت هم شبيه به يكديگر مي دانند. اگر «چه» در عرصه سياست تبديل به سمبل شجاعت شد، ديه گو هم اين خصلت را روي چمن به رخ حريفان مي كشيد. اگر خشم حاصل از مرگ چه گوارا زمزمه شكل گرفتن جنگ جهاني سوم را به وجود آورد، خبر محروميت مارادونا از فوتبال هم براي تمام اهالي فوتبال در جهان تكان دهنده بود. مردم آرژانتين مقايسه اين دو شخصيت با يكديگر را دوست دارند. گذشته از علاقه شخصي، شايد شور مردم آرژانتين بود كه باعث شد مارادونا مصادف با برپايي مراسم بزرگداشت «چه» در كوبا اقدام به حك كردن تصوير چه گوارا روي بازويش كند. او آن روز اعلام كرد كه قصد دارد روش زندگي «چه» را الگوي خود در زندگي كند. مارادونا در سال ۱۹۹۱ شورش عليه عوامل دولت آرژانتين را آغاز كرد. شايد تحت تاثير بي باكي «چه» بود كه مارادونا پس از دستگير شدن در فرودگاه به دليل حمل مواد مخدر در دادگاه، پليس آرژانتين را «اسب هاي وحشي» ناميد. سخناني شبيه به حرف هاي اسطوره آمريكاي جنوبي. چه گوارا هم به هر كشوري كه سفر مي كرد منحرف بودن نيروهاي دولتي را مقابل چشمان مردم نمايان مي ساخت. سخنان او هر ملتي را به انقلاب تشويق مي كرد و مارادونا اكنون با جملاتي تكان دهنده اذهان مردم را وادار به چرخشي ناگهاني مي كند. آنان را بي دليل هم ژست نمي خوانند. نگرش اين اسطوره ها به زندگي مشابه يكديگر است. آنها با اين ژست هاي مشابه سمبل آرژانتين شدند.
اشتباه «چه» كه براي او تبديل به تراژدي شد، اين بود كه قصد داشت مسئوليت تكرار انقلاب كوبا در تمام قاره آمريكاي جنوبي را بر عهده بگيرد. «چه» با گروهي كوچك كه هم خون او بودند و مرداني پرهيزكار، قصد داشت به مبارزه با دولت هاي حاكم بر آمريكاي جنوبي بپردازد. اين مبارزه منجر به مرگ چه گوارا شد. مارادونا هم البته چنين تجربه اي را در جام جهاني ۹۰ پشت سر گذاشت. تلاش او به همراه ساير بازيكنان آرژانتين براي تكرار عنوان قهرماني بيهوده بود. اشك هاي ديه گو پس از بازي نهايي مقابل آلمان را به خاطر بياوريد.
سربازي كه در بوليوي چه گوارا را به قتل رساند هرگز خود را نبخشيد. او شب ها كابوس «چه» را مي ديد. زنان سرخ پوست پس از مرگ «چه» از او تصويري شبيه به مسيح در ذهن ساخته بودند. مردم آرژانتين حلول روح «چه» را در پيكر مارادونا مي بينند. مردي براي برجسته ساختن مفهوم شجاعت و حفظ شخصيت «چه».
روي بازوي ورون
«چه گوارا» در بين بازيكنان آرژانتيني تنها محبوب مارادونا نيست. «چه» سمبل اين كشور است. گرچه اكثر مردم چه گوارا را با هويت كوبايي مي شناسند، اما او متولد بوينس آيرس است. ميان بازيكنان آرژانتيني علاقه به «چه» را در حرفه خود نشان مي دهند، پس از مارادونا، خوان سباستين ورون، سرشناس ترين چهره است. روي بازوي دست راست ورون هم درست مثل مارادونا چهره «چه» نقش بسته است. چه گوارا قهرمان ورون است. ورون در اين مورد مي گويد: «چه گوارا اسطوره من است. مثل تمام مردم آرژانتين او را دوست دارم. البته من به توصيه مارادونا چهره او را روي دستم خالكوبي كردم. اما پيش از آن هم به شخصيت چه گوارا علاقه داشتم. در خانواده ما «چه» يك سمبل است. من علاقه به او را از پدرم آموختم. او هم روي دستش چهره «چه» را خالكوبي كرده است. فكر مي كنم الگو قرار دادن او در هر حرفه اي باعث موفقيت شود. علاقه مردم آرژانتين به او بي دليل نيست.»
اما گذشته از مراسم يادبود، سخنراني ها، راهپيمايي هاي سياسي و حتي روي بازوي مردم، چهره «چه» در مواقع ديگري هم در آرژانتين ديده مي شود. وقتي هواداران بوكاجونيورز و ريوپلات، در پايان بازي هاي تيم شان در خيابان تجمع مي كنند آنها عادت دارند كه تصاويري از «چه» را با خود حمل كنند. مشكل طرفين در اين راهپيمايي ها نسبت دادن اين اسطوره به جناح خودشان است. اتفاقي كه حداقل در آرژانتين غير ممكن به نظر مي رسد.
شگفت انگيز
سال گذشته پليس كاستاريكا از حركت تماشاگران خشمگين يك مسابقه فوتبال شگفت زده شد. گروه كوچكي از هواداران فوتبال در خيابان تصوير بزرگي از «چه گوارا» را حمل مي كردند. نكته جالب اين بود كه «چه» هرگز نفوذي در امور سياسي كاستاريكا نداشت. در پي اين حركت، مطبوعات وابسته به دولت كاستاريكا واكنش تندي از خود نشان دادند. آنها از اين حركت هواداران فوتبال به وحشت افتادند و آن را آغازي براي تظاهرات سياسي در اين كشور دانستند. پس از اين حركت هواداران فوتبال، مسئولان تمام ورزشگاه هاي كاستاريكا وارد كردن پرچم و عكس هاي چه گوارا به ورزشگاه را ممنوع كردند.
خيابان هاي آلمان
علاقه به «چه» مختص به آمريكاي لاتين نيست. او حتي در فوتبال اروپا هم يك سمبل است. در آلمان هواداران افراطي تيم ها پس از مسابقه ها به خيابان مي ريزند. آنها در مسير خود به خودروها و فروشگاه هاي اطراف آسيب مي رسانند. پليس آلمان در گزارشي از «عملكرد هواداران افراطي فوتبال به افراد بي شماري اشاره كرده بود كه در ميان جمعيت تي شرت هايي بر تن كرده اند كه روي آن عكس چه گوارا همراه با ستاره پنج پرقرمز ديده مي شود.» اين مسئله بين هواداران بايرلوركوزن، اينتراخت فرانكفورت، انرژي كوتبوس و مونشن گلادباخ نمود بيشتري دارد. «چه گوارا» در ساير كشورهاي اروپايي هم به عنوان سمبل تيم هايي خاص شناخته مي شود. در اسپانيا، هواداران اتلتيكو مادريد عادت دارند كه در روز بازي هاي تيمشان تصاويري از او را با خود به ورزشگاه ببرند، آنان «چه گوارا» را سمبل تيم خود مي دانند.
سمبل لاتزيو
015730.jpg

در ايتاليا هواداران لاتزيو علاقه به «چه گوارا» را وسيله اي براي تفاوت با رم مي دانند. نبرد دو جناح فوتبال رم ريشه در تاريخ دارد. در ميان تيم هاي اروپايي هواداران لاتزيو بيشترين استقبال از شخصيت «چه» را انجام مي دهند. آنها حتي برپايي مراسم بزرگداشت چه گوارا را هم فراموش نمي كنند. «چه» در ايتاليا سمبل لاتزيو است. گرچه گاهي در راهپيمايي هاي هواداران ساير تيم ها هم تصاويري از او ديده مي شود، اما تفاوت هواداران لاتزيو با ساير تيم ها اين است كه آنها تصوير «چه» را جزيي از وسايل مورد نياز براي حمايت از تيم خود مي دانند. اين تصاوير همواره همراه آنان هستند. در پايان بازي هاي لاتزيو، به خصوص اگر هواداران اين تيم از وضع موجود راضي نباشد، درگيري آنان با پليس شهر رم صحنه اي شبيه به انقلابي بزرگ را خلق مي كند. به همراه داشتن تصاوير «چه» معمولاً در تظاهرات سياسي متداول است.
انقلابي هاي مارسي
بندر مارسي يكي از نقاط فرانسه است كه در انقلاب اين كشور نقشي مهم را ايفا كرد. مردم اين بندر در فرانسه به افراد انقلابي شهرت يافته اند. آنها تيم مارسي را وسيله اي براي برخاستن برابر تيم هاي پايتخت فرانسه ـ انقلاب در فوتبال ـ مي دانند.
شعارهاي انقلابي هواداران مارسي در تمام فرانسه معروف هستند. همه مي دانند كه شعارهاي هواداران اين تيم مفاهيمي سياسي دارند و برگرفته از اتفاقات انقلاب فرانسه هستند. در اين بين علاقه هواداران مارسي به چه گوارا توجيه قابل قبولي پيدا مي كند. روح انقلابي «چه» به ذات مردم مارسي نزديك است. آنها هم درست مثل هواداران لاتزيو به همراه داشتن تصاوير «چه» در هنگام بازي هاي تيم شان را فراموش نمي كنند. «چه گوارا» در فرانسه سمبل مارسي است. مردي انقلابي براي تيمي انقلابي.
انگيزه اي براي گل
فدراسيون فوتبال ايتاليا در حال بررسي اجراي طرحي است كه براساس آن بازيكنان فوتبال ديگر حق ندارند پس از به ثمر رساندن گل، نوشته يا طرح زيرپيراهن اصلي تيم را به تماشاگران نشان بدهند. در رقابت هاي ملي، طبق قوانين فيفا بازيكنان تنها حق پوشيدن پيراهن هاي ساده را زير پيراهن اصلي تيم شان دارند. اما اين قانون معمولاً در رقابت هاي داخلي كشورهاي مختلف رعايت نمي شود. بازيكنان فوتبال در ايتاليا معمولاً پس از به ثمر رساندن گل، با بالا زدن پيراهن تيم شان بر روي پيراهني كه در زير آن بر تن كرده اند، پيام هاي شخصي يا سياسي را به هواداران تيم شان مي رسانند. روزنامه گاتزتا دلواسپورت در گزارشي از اين عملكرد بازيكنان ايتاليايي نوشته بود: «تي شرت ها را ساكت كنيد.» در ايتاليا استفاده از پيغام ها و تصاوير متفاوتي متداول است. بازيكنان معمولاً از پيام هاي «مخالفت با استفاده از مواد راديواكتيو»، «مخالفت با جنگ»، «حمايت از كودكان» و... استفاده مي كنند. اما در اين بين پيام ها و عكس هاي شخصي بازيكنان از اهميت بيشتري برخوردار هستند. اكثر بازيكنان روي پيراهن خود از عكس هاي شخصي ـ اعضاي خانواده ـ استفاده مي كنند. چهره متفاوت در ميان بازيكنان ايتاليايي، «كريستيانو لوكارلي»، مهاجم لچه است كه عادت دارد زير پيراهن اصلي تيمش از تي شرتي با عكس چه گوارا استفاده كند. نشان دادن تصوير «چه» به هواداران تورينو يكي از بزرگ ترين انگيزه هاي لوكارلي براي گشودن دروازه حريفان است.

خط پايان
۳ ـ ۳ ـ ،۴ يكسال بعد

سال گذشته در همين روزها كره و ژاپن كانون توجه تمامي علاقه مندان فوتبال در جهان بود. مسابقات جام جهاني ۲۰۰۲ يكسال است كه به پايان رسيده و از آن تنها خاطره اي به ياد مانده است. در پايان جام جهاني، فيفا تيم منتخب خود را در قالب ۳ ـ ۳ ـ ۴ معرفي كرد. بد نيست نگاهي به موقعيت فعلي بازيكنان تيم فوق الذكر بيندازيم:
اوليور كان (آلمان)
015715.jpg

بهترين بازيكن جام جهاني كه شكست سختي از رونالدو در بازي فينال خورد، در پايان فصل جاري از قهرماني توأم در بوندس ليگا و جام حذفي لذت برده است. اوليور كان كه از اركان بايرن به شمار مي رود، چندي است قصد ترك اين باشگاه را دارد، اما سران بايرن به هيچ وجه خواستار از دست دادن او نيستند. به هر حال كان هنوز هم جزو برترين هاست.

هونگ ميونگ بو (كره جنوبي)
مدافع قدرتمند كره اي ها در جام جهاني خود را از تيم ملي بازنشسته كرده است و به زودي به ليگ آمريكا يعني MLS خواهد پيوست. او در اين باشگاه به عنوان بازيكن ـ مربي حضور خواهد داشت، منتهي براي رسيدن به پيروزي او به يك ابزار بسيار مهم نياز دارد؛ «زبان انگليسي».

سول كمپل (انگليس)
براي سول كمپل همه چيز داشت خوب پيش مي رفت، اما ضعف مشهود آرسنال در نيم فصل دوم قهرماني را به منچستر هديه كرد. بدتر از آن محروميت چهار هفته اي كمپل بود كه به خاطر ضربه آرنج به سولشاير از سوي كميته انضباطي در نظر گرفته شد. اين چهار بازي درست در چهار هفته حساس و سرنوشت ساز پاياني لطمه زيادي به آرسنال زد.

فرناندو هيرو (اسپانيا)
كاپيتان و اسطوره رئال مادريد است، اما ضعف او و همقطارانش در رئال جام قهرمانان اروپا را از مادريد به ميلان فرستاد. ۳۵ سالگي سن مناسبي براي بازنشستگي است، نه؟

روبرتو كارلوس (برزيل)
به نظر مي آيد كه قهرمان سال گذشته جهان و اروپا هيچ لقمه دندان گيري را در سال جديد به دست نياورده باشد چون رئال سوسيه داد فعلاً از رئال جلوتر است و احتمالاً رئال در لاليگا هم قهرمان نخواهد شد. با اين حال روبرتو كارلوس همچنان خوب بازي مي كند.

رونالدينيو (برزيل)
قاتل انگلستان در جام جهاني به عنوان پله جام جهاني شناخته شد. حالا او هم در كنار قهرمانان بزرگ دنيا در كمپاني نايك استخدام شده است. شايعات زيادي در اطراف او دور مي زند و به نظر مي آيد هدف او همان انگلستاني است كه توسط روني در جام جهاني حذف شد؛ منچستر!

ميشائل بالاك (آلمان)
او در بايرن بالاخره توانست طلسم ناكامي ها در لوركوزن را بشكند. با اينكه هنوز هم او را به عنوان يكي از بهترين هافبك هاي پرتحرك دنيا مي شناسند، اما بازي او در لوركوزن چيز ديگري بود.

ريوالدو (برزيل)
چند نفر را به مهارت ريوالدو در دنيا مي شناسيد؟ بازي هاي فوق العاده او در جام جهاني تضميني براي ثابت بازي كردن او در تيم ميلان به حساب مي آمد، اما به نظر مي آيد كارلو آنچلوتي خيلي علاقه اي به او ندارد. البته ممكن است آنچلوتي بازي هاي جام جهاني را نديده باشد.

رونالدو (برزيل)
بعد از مصدوميت طولاني در اينتر جام جهاني فرصت شكوفايي مجدد را به رونالدو داد. كفش طلايي جام جهاني جايزه كاملاً سزاواري براي تولد مجدد رونالدو بود در حالي كه همه تصور مي كردند رونالدو با رئال قهرماني هاي ديگري را هم تكرار خواهد كرد اما اين اتفاق نيفتاد. به هر حال هت تريك رونالدو در اولد ترافورد بهترين شاهكار او بوده است.
015735.jpg

الحاجي ديوف (سنگال)
كمتر از يك سال بعد از حضور موفق او در جام جهاني، توانست بهترين بازيكن سال آفريقا شود. الحاجي ديوف با ده ميليون پاوند به ليورپول آمد و با اين تيم قهرمان جام حذفي انگليس هم شد. بد نيست.

ميروسلاو كلوزه (آلمان)
او فقط ۵ گل در جام جهاني زد و بعد از آن چيز خاصي از او نديديم. ظاهراً او و همسرش بيشتر به مسائل اقتصادي و مالي علاقه مند هستند تا گلزني.

حاشيه ورزش

• تماشاگران خوب، تماشاگران بد
اين تماشاگراني كه بازي استقلال ـ پرسپوليس را از استاديوم مي ديدند به نظر مي رسد وضعيت بهتري داشتند. روابط عمومي سازمان تربيت بدني از آنها به دليل اينكه رفتند استاديوم و بازي را از نزديك تماشا كردند، تشكر و اعلام كرد كه اين مسابقه كه پس از بازسازي ورزشگاه آزادي برگزار شد و آن را مي توان آشتي تماشاگران و فوتبال ذكر كرد، همراه با رعايت نظم و منش پهلواني بود. در حقيقت سازمان تربيت بدني از ۸۰ ، ۹۰ هزار پهلوان كه سعي مي كردند كمتر خسارت به استاديوم بزنند تشكر كرد. از طرف ديگر شركت واحد اتوبوسراني تهران اعلام كرد كه در روز بازي به ۶۰ دستگاه اتوبوس خسارت وارد شده است. طرفداران عزيز لطف كردند و به ۶۸۰ اتوبوس ديگر كه براي آنها تدارك ديده بودند، خسارت وارد نكردند. البته اين خسارت به جز حدود ۱۴۰۰ دستگاه ميني بوس بود كه روز جمعه در رفت وبرگشت تماشاگران فعاليت كردند. با اين حال دو ميليون و صد و نود و سه هزار و نود تومان جمع خسارات به اتوبوس هاي شركت واحد است كه بايد از ۳۶ توماني كه از فروش هر قطعه بليت به دست مي آيد جبران شود. هرچند شركت واحدي ها معتقدند اين پول، ۵ سال پيش تصويب شده و حالا تورم آنقدر زياد است كه چنين ارقامي پول نيست.

• عراق در انتظار اشتانگه
اعضاي تيم ملي فوتبال عراق از اين پس مي توانند به راحتي بازي كنند و مطمئن باشند كه پس از هر شكست، از شكنجه خبري نيست. اين روزها ملي پوشان عراق در اسپانيا به سر مي برند و سه شنبه با منتخب ايالت كاتالونيا در شهر بارسلون بازي مي كنند. يك هفته بعد هم در همين شهر با منتخب دو تيم بارسلونا و اسپانيول يك بازي دوستانه برگزار مي كنند. ملي پوشان عراقي كه توسط كميته موقت زمامدار امور فدراسيون فوتبال عراق انتخاب شده اند، مي توانند به آينده خود اميدوار باشند زيرا علاوه بر مسائلي كه پيشتر ذكر شد حضور دوباره اشتانگه نيز قابل توجه است. اشتانگه كه در زمان صدام به عراق آمده و در آغاز جنگ نيروهاي ائتلاف و رژيم صدام به كشورش بازگشته بود، به زودي دوباره به عنوان سرمربي هدايت عراقي ها را به عهده مي گيرد. او بازي فرداي عراقي ها را از نزديك تماشا مي كند.

• ايتاليا در آمريكا
يوونتوس و آث ميلان دوباره به مصاف هم مي روند اما اين بار نه در جام باشگاه هاي اروپا و نه در ايتاليا. اين دو تيم قرار است با عنوان قهرمان كالچو و جام حذفي ايتاليا (سوپرجام) با هم بازي كنند و البته در نيويورك. سفر آنها فقط به منظور برگزاري اين ديدار نيست و هر دو تيم چند روزي بيشتر در ايتاليا مي مانند تا چند ديدار تداركاتي با تيم هاي آمريكايي داشته باشند.
015720.jpg

• پيرترين شماره يك
اين هفته براي آندره آغاسي هفته اي جذاب و دوست داشتني خواهد بود. با شكستي كه نصيب ليتون هيوئيت و سباستين گروژان شده، حالا فرصت مناسبي براي به دست آوردن رتبه اول جهاني تنيس براي وي به وجود آمده است. آندره آغاسي ۳۳ ساله كه در آوريل گذشته عنوان پيرترين شماره يك جهان را به دست آورده بود حالا مي تواند اين عنوان را مجدداً تكرار كند. آغاسي جزو مدعيان اصلي قهرماني در ويمبلدون مهمترين مسابقات تنيس دنيا به شمار مي آيد. او بخت اول قهرماني اين دوره از مسابقات است كه قرار است در ۲۳ ژوئن در لندن آغاز شود.

• حرف زدن پشت سر كاپيتان
مايكل سيلوستره مدافع نه چندان استوار منچستر يونايتد ادعا كرده كه حضور رونالدينيو براي منچستر مفيد خواهد بود. اين اظهار نظر از سوي سيلوستره كه چندي پيش گفته بود: «ما به بكام احتياجي نداريم، بهتر است برود.» ممكن است به درگيري تازه اي بين او و ستاره بي چون و چراي منچستر منجر شود. رونالدينيو كه مدت هاست سوداي ترك باشگاه پاري سن ژرمن را دارد، ممكن است به منچستر منتقل شود. سيلوستره مستقيماً به اين نكته نيز اشاره كرده كه رونالدينيو جايگزين مناسبي براي بكام به شمار مي رود.

• امنيت پرخرج
پرتغال، ميزبان مسابقات فوتبال جام ملت هاي اروپا در سال ۲۰۰۴ مبلغ ۵/۹ ميليون يورو براي تامين امنيت اين مسابقات هزينه مي كند.
به گزارش خبرگزاري فرانسه از ليسبون و به نقل از نونو ماگالاس وزير كشور پرتغال، ۵/۳ ميليون يورو از اين رقم به خريد تجهيزات لازم امنيتي مسابقات اعم از توپ هاي آب فشان، تجهيزات ضدشوروش، ماسك ضدگاز، كلاه ايمني (كاسكت) و ساير لوازم اختصاص مي يابد و ۶ ميليون يورو هم براي راه اندازي شبكه اطلاع رساني امنيتي مسابقات هزينه مي شود.
در طول مسابقات جام ملت هاي اروپا هم قانون ويزاي شنگن براي خارجياني كه قصد سفر به پرتغال دارند به اجرا گذاشته خواهد شد تا در مرزهاي پرتغال خارجيان به راحتي كنترل شوند. پرتغال جزو كشورهاي شنگن نيست.
پليس، ژاندارمري و ۳۰۰۰ تن از نيروهاي ويژه، با همكاري فدراسيون فوتبال وظيفه تامين امنيت را داخل ورزشگاه ها بر عهده خواهند داشت.
داخل ورزشگاه ها هم بازداشتگاه هاي موقت وجود خواهد داشت تا عاملان اغتشاشات و ناآرامي ها موقتاً در آن نگهداري شوند.
قريب به سه ميليون خارجي در طول برپايي مسابقات فوتبال جام ملت هاي اروپا وارد پرتغال خواهند شد. اين مسابقات از ۱۲ ژوئن تا ۴ ژوئيه ۲۰۰۴ (۲۲ خرداد تا ۱۲ تير ۸۳) برگزار خواهد شد.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   ايران  |   جهان  |   ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |