ارزيابي نامه اخير خاتمي درباره لوايح دوگانه
انعطاف اصلاحات
حتي آن دسته از اصلاح طلبان كه پيشتر دستيابي به تفاهم را با حفظ روح كلي لوايح دوگانه دور از ذهن و امري نشدني مي دانستند پس از نامه خاتمي انعطاف سياسي بيشتري از خود نشان داده اند
|
|
اكرم ديداري
همه طرفداران و دوستداران سياسي و غيرسياسي سيدمحمد خاتمي به خوبي مي دانند كه او فردي «ميانه رو»، «مصلحت انديش» و در عين حال معتقد به «قانون گرايي» است. اذهان عمومي به خوبي به خاطر دارد كه طي شش سال گذشته در كوران هجمه ها و حملات مخالفان اصلاحات، خاتمي هيچ گاه لب به اعتراض صريح و آشكار نگشوده است. او همواره با سخن گويي در لفافه و پرهيز از رودررو قرار دادن جناح ها و جريان هاي فكري ـ سياسي مختلف، تاكيد برتسامح و تساهل در عرصه فعاليت هاي سياسي ـ اجتماعي و توصيه به خويشتن داري براي طي كردن دوره گذار اصلاحات، سعي كرده تا اميد را در دل هاي مردم ايران زنده نگه دارد. براساس همين خصلت ذاتي و عملكرد اجرايي رئيس جمهور، اين تصور در افكار عمومي ايران و از جمله محافل سياسي پديد آمد كه خاتمي برخلاف گفته اوليه خود در صورت رد لوايح دوگانه استعفا نخواهد كرد. شايد اگر شرايط امنيت منطقه و ايران در عرصه بين المللي دستخوش تغيير و تحول و تهديد قرار نمي گرفت، تصميم خاتمي در قبال رد لوايح دوگانه اش به همان گونه كه هنگام تقديم لوايح گفته بود، اتخاذ مي شد اما اينك در حالي كه نوع مواجهه آمريكا با ايران در هاله اي از ابهام قرار دارد و ايران در شرايط حساسي در منطقه و عرصه بين المللي به سر مي برد، «مصلحت انديشي»، خاتمي را ناگزير از آن كرده كه در «استعفا» از سمت رئيس جمهوري كه دو سال به پايان آن باقي مانده است، مصمم باشد. با اين وجود اعتقاد قلبي و عملي خاتمي به «حق انتخاب كردن و انتخاب شدن مردم» و «اجراي قانون اساسي» كه روح اصلي لوايح دوگانه او را تشكيل مي دهند، خاتمي را بر آن داشت تا پس از مدت ها سكوت و مصالحه جويي، در مكاتبه اي رسمي با مهدي كروبي رئيس مجلس شوراي اسلامي، ارجاع لوايح را به مجمع تشخيص مصلحت نظام روا نداند و تاكيد كند كه اشكال عمده شرعي و قانون اساسي بر اين لوايح مترتب نيست و اگر هم هست، اندك و قابل رفع است.
به زعم خاتمي، در مورد لايحه انتخابات آنچه مهم است اينكه اولاً ضوابط به گونه اي باشد كه امكاني براي پايمال شدن حق مسلم مردم براي انتخاب شدن و انتخاب كردن باقي نماند يا به حداقل خود برسد، ضوابط روشن و آشكار باشد و راه بر اعمال سليقه در تطبيق و اجراي اين ضوابط بسته شود. ثانياً در عين احترام به نظام جامع و موثر شوراي نگهبان در امر انتخابات، سازوكاري در نظر گرفته شود كه اظهارنظرهاي مبناي تصميم، مستند و منتسب به دستگاه هاي مشخص، شناخته شده و تعريف شده باشد. ثالثاً اگر كسي احساس كند كه به او جفا شده و شاكي است، حق او محفوظ بماند و مرجعي حتي الامكان قضايي، داوري نهايي را در اين مورد به عهده بگيرد. در مورد لايحه تبيين اختيارات رئيس جمهوري نيز آنچه مهم است اينكه اولاً حداقل آنچه شوراي نگهبان در لايحه قبلي با استدلال هاي محكم و اصولي خود پذيرفته در اينجا هم پذيرفته شود. ثانياً نوعي ضمانت اجرا براي اعمال اين حق و مسئوليت فراگير رئيس جمهور در قانون پيش بيني و تصويب شود. از همين رو خاتمي تصريح كرده است كه پذيرش وي براي ارجاع لوايح به مجمع تشخيص مصلحت نظام به مفهوم پذيرش اشكالات شرعي و قانون اساسي بر اين لوايح است و او حاضر نيست كه برخلاف قانون اساسي و شرع، ولو براساس تشخيص مصلحت، مسئوليتي را بر عهده بگيرد. او حداقلي از اختيارات تضمين شده را براي اجراي مسئوليتي مي پذيرد كه به نص قانون اساسي به رئيس جمهوري واگذار شده و او هم بر اجراي آن و پاسداري از قانون اساسي سوگند ياد كرده و با مردم ايران عهد بسته است.
موضع گيري صريح خاتمي در خصوص رد لوايح دوگانه كه اصلاح طلبان آن را حداقل درخواست هاي مردم مي دانند و تاكيد دارند كه بدون هيچ تغيير و كم و كاستي بايد به تصويب رسد، اين تصور را در اذهان عمومي ايجاد كرده است كه خاتمي پس از مدت ها سكوت و در لفافه سخن گفتن، آشكارا بر موضع خود پافشاري كرده و ضمن آنكه وضعيت بحراني ايران را در منطقه و عرصه بين المللي درك مي كند و در مقام رئيس جمهوري، حافظ امنيت و مصالح كشور است اما حاضر نيست كه با ارجاع لوايح به مجمع تشخيص مصلحت نظام، گمانه مخالفان خود را عينيت بخشد كه او چيزي فراتر از قانون اساسي يا مخالف شرع طلب كرده است. ايستادگي خاتمي در مواضع اوليه خود كه منجر به تدوين لوايح دوگانه شده، او را بر آن داشته كه براي به ثمر رساندن اين لوايح، انتقاد مخالفان خود را هم بشنود كه درصدد القاي اين موضوع بودند كه خاتمي به عنوان داعيه دار احترام به قانون، برخلاف قوانين كشور كه مصوبات رد شده مجلس شوراي اسلامي براي تصميم گيري نهايي به مجمع تشخيص مصلحت نظام ارجاع مي شود، درخواستي غيرقانوني را از مجلس شوراي اسلامي طلب كرده است. اذهان عمومي ايران و بيشتر از آن، شخص خاتمي به اين نكته اشراف دارد كه او نمي تواند به لحاظ قانوني چنين درخواستي را از مهدي كروبي كند. زيرا اساساً اين رئيس مجلس شوراي اسلامي نيست كه بايد تصميم بگيرد لوايح به مجمع تشخيص مصلحت نظام فرستاده شود يا نه. لوايح، اصلاح مجدد يابند يا نه، بلكه اكثريت نمايندگان مجلس شوراي اسلامي هستند كه با قيام و قعود خود سرنوشت ارجاع اين لوايح را به مجمع تشخيص مصلحت نظام رقم خواهند زد. بر همين اساس است كه مكاتبه خاتمي با كروبي در اين باره، پيش از آنكه طرح تقاضاي يك كار غيرقانوني تلقي شود، تاكيد او را بر موضع اصلي خود در تدوين لوايح آشكار مي سازد؛ تاكيدي كه شهريور ۸۱ هنگام اعلام عمومي تدوين لوايح، در قالب استعفا در صورت تصويب نشدن آن آشكار شد و اينك بنا به شرايط خاص كشور در منطقه و عرصه بين المللي، در قالب ديگري نمايان گشته است. ضمن آنكه تاكيد خاتمي بر عدم ارجاع لوايح به مجمع تشخيص مصلحت نظام، پيام ديگري را نيز با خود به همراه دارد. پيامي كه به زعم آگاهان سياسي، حدس خاتمي در خصوص تكرار سرنوشت ناخوشايند و سردرگم ديگر طرح ها و لوايحي است كه طي چهار سال گذشته پس از تصويب مجلس شوراي اسلامي و رد شوراي نگهبان، در اين نهاد داوري يا مشمول مرور زمان گشته يا سرنوشتي مغاير با روح اصلي و اوليه اش هنگام تصويب در مجلس شوراي اسلامي يافته است. و اين موضوع بار ديگر سبب شده تا داوري ۱۵ ساله اين مجمع به ويژه عملكرد آن طي چهار سال گذشته در حل اختلاف ميان مجلس شوراي اسلامي و شوراي نگهبان مورد پرسش سياسيون و افكار عمومي قرار گيرد. تحليل ناصر قوامي رئيس كميسيون قضايي و حقوقي مجلس شوراي اسلامي از نامه خاتمي به كروبي مبني بر عدم ارجاع لوايح به مجمع تشخيص مصلحت نظام اين است كه با توجه به موقعيت حساس ايران كه استعفاي خاتمي را مقدور نمي سازد، خاتمي را بر آن داشت تا طي نامه اي دوستانه به رئيس مجلس شوراي اسلامي يك تقاضاي ارشادي را مطرح كند و نه مولودي. زيرا هم خاتمي و هم كروبي مي دانند كه فرستادن يا نفرستادن لوايح به مجمع تشخيص مصلحت نظام جزو اختيارات هيچ يك از آنها به تنهايي نيست و اين موضوع بايد در كميسيون هاي مربوطه و صحن علني مجلس شوراي اسلامي به راي نمايندگان گذارده شود. به اعتقاد وي كه رياست يكي از كميسيون هاي ويژه بررسي لوايح دوگانه رئيس جمهوري را بر عهده داشت «در صورت ارسال لوايح، با توجه به بافت مجمع كه اكثريت قاطع آن را افراد منتسب به يك جريان خاص سياسي تشكيل مي دهند، اختيارات بيشتري براي شوراي نگهبان فراهم مي شود و خواسته مجلس شوراي اسلامي تحت محدوديت بيشتر قرار مي گيرد.»
به گفته قوامي، با توجه به اينكه رقباي سياسي حاضر نيستند تسليم دموكراسي و جمهوريت نظام شوند، اين لوايح را ناديده مي گيرند. تحليل وي اين است كه هم اكنون در فضاي سياسي، انسداد كاملي شكل گرفته به طوري كه جناح مقابل اصلاحات با در اختيار داشتن همه ابزارها، اجازه حركت و پيشروي اصلاحات را كه در قوانين و ساختار اصلي حكومت مورد تاكيد قرار گرفته است، نمي دهد. رئيس كميسيون قضايي و حقوقي مجلس شوراي اسلامي به اين پرسش كه اگر تفاهمي ميان مجلس و شوراي نگهبان درباره اين لوايح حاصل نشد، بن بست فراروي اصلاح طلبان چگونه گشوده خواهد شد، چنين پاسخ مي دهد: «هنگامي كه يك جريان سياسي هيچ راهي را براي كنار آمدن و تفاهم باز نمي گذارد، چاره اي جز اين نيست كه همه چيز واگذار شود. اگر ايستادگي هم كنيم، كاري جلو نمي رود. ماندن فقط وقت گذراندن است وگرنه اصلاحات به جلو نمي رود.»
در عين حال محمد كيانوش راد عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي كه يكي ديگر از كميسيون هاي ويژه بررسي لوايح رئيس جمهوري بود، اقدام خاتمي را از دو منظر تحليل مي كند. نخست اينكه مكاتبه خاتمي با كروبي و تاكيد وي بر عدم ارسال لوايح به مجمع تشخيص مصلحت نظام، مي تواند نشان دهنده اين موضوع باشد كه پس از رايزني ها برخي توافقات حاصل شده و خاتمي روزنه اميدي را براي حل و فصل موضوع ديده و به اين جمع بندي رسيده است كه در مكاتبه اي رسمي، تاكيد كند كه با ارسال لوايح به مجمع تشخيص مصلحت نظام مخالف است. كيانوش راد اميدوار است كه چنين امري اتفاق افتاده باشد و با توجه به شرايط حساس كنوني، شوراي نگهبان واقعيت هاي موجود را پذيرفته و يك گام به عقب بردارد. از نگاه دوم توام با احتياط، اقدام خاتمي مي تواند گوياي اين باشد كه رايزني ها بي نتيجه بوده و خاتمي در مكاتبه با كروبي قصد داشته تا عزم خود را در موضع اوليه خود در قالب يك سند تاريخي، آشكار سازد. وي در عين حال معتقد است كه يكي از دلايل خاتمي براي عدم ارجاع لوايح به مجمع تشخيص مصلحت نظام به اين موضوع برمي گردد كه هيچ مكانيزم مشخص و روشني كه اين نهاد را ملزم سازد به سرعت به رفع اختلافات بپردازد، وجود ندارد و چه بسا سپردن لوايح به مجمع مشمول گذشت زمان و طبعاً تصويب نابهنگام و ديرهنگام آن شود. عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي اضافه مي كند: «به نظر من از نظر سياسي با توجه به تركيب مجمع تشخيص مصلحت نظام، تقريباً مشخص است كه همان نظر شوراي نگهبان شايد با اندكي تعديل غيرمفيد، تاييد شود و مجمع در راستاي شوراي نگهبان تصميم بگيرد.»
به هر حال موضع فعالانه خاتمي در قبال لوايح دوگانه و اصرار او بر حل اختلاف ميان مجلس شوراي اسلامي و شوراي نگهبان بدون واسطه گري مجمع تشخيص مصلحت نظام كه با طرفداري اصلاح طلبان همراه بود، موجب شد تا گمانه «منفعل» بودن خاتمي كه دلخوري و نااميدي را در برخي اصلاح طلبان و توده هاي مختلف مردم ايجاد كرده بود، برچيده شود و دوباره اين اميدواري زنده شود كه خاتمي كاري خواهد كرد.
پس از اين موضع گيري بود كه دوباره نشست هاي مشترك ميان اعضاي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي و حقوقدانان شوراي نگهبان برپا شد و توصيه هاي كروبي به عنوان كسي كه همواره مذاكره و گفت وگو با رقباي سياسي را ترجيح مي دهد، جلوه تازه اي به خود گرفت. گرچه تا پيش از نامه اخير خاتمي، برخي از نمايندگان اصلاح طلب در مجلس شوراي اسلامي نسبت به نشست تفاهم ميان مجلس و شوراي نگهبان خوشبين نبودند و حتي آشكار و پنهان به انتقاد از كروبي پرداختند كه رايزني و كدخدامنشي را به جاي تسليم شدن شوراي نگهبان به خواست و مطالبه مردم توصيه مي كند، اما پس از آن كه خاتمي با خروج از سكوت و انفعال، تاكيد خود را بر تصويب لوايح دوگانه آشكار ساخت و به همراهي و كمك نمايندگان اصلاح طلب مجلس آمد، حتي آن دسته از اصلاح طلبان كه پيشتر دستيابي به تفاهم را با حفظ روح كلي لوايح دوگانه، دور از ذهن و امري نشدني مي دانستند، انعطاف سياسي بيشتري از خود نشان دادند و ضرورت را در اين ديدند كه با توجه به تاكيد خاتمي به اهداف اصلاحي اش، به نحو قاطع از او حمايت كنند و آمادگي خود را براي رسيدن به تفاهم اصولي با شوراي نگهبان اعلام كنند ضمن آنكه منكر اين موضوع نشوند كه در اين راه، همه چيز در دست مجلس نيست و شوراي نگهبان هم متقابلاً بايد انعطاف به خرج دهند.
به نظر مي رسد اقدام اخير خاتمي، هم ايستادگي او را بر سر موضع نخست خود به منصه ظهور گذاشته و هم با يك گام به جلو و خروج از انفعال، اميد تازه اي را در ايجاد فضاي مناسب تر براي پيشبرد اصلاحات فراهم ساخته است. به طوري كه منابع پارلماني در روزهاي گذشته از توافق مجلس و شوراي نگهبان بر سر لايحه اصلاح قانون انتخابات كه بحث برانگيزترين جدال سياسي ميان اصلاح طلبان و محافظه كاران را رقم زده است، خبر دادند و تاكيد كردند كه اعضاي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس تمام تلاش خود را براي رسيدن به نظر موافق ميان طرفين به گونه اي كه روح اين لايحه حفظ شود و ايرادات نيز برطرف شود، به كار برده اند و اين روش را پي خواهند گرفت تا با تصويب اين لايحه بزرگ ترين چالش سياسي كشور طي دهه گذشته پايان يابد. آيا همراهي دولت و مجلس در انعطاف پذيري براي تصويب لوايح دوگانه به نتيجه موثر براي تحقق و تداوم اصلاحات خواهد رسيد؟ و آيا مي توان اميدوار بود كه شوراي نگهبان هم از خود انعطاف سياسي نشان دهد و به اين مناقشه پايان دهد؟
|