گفت و گوي تمدن ها و دموكراسي ديجيتال ؛ افقي تازه در جامعه اي شبكه اي
دموكراسي ديجيتال
|
|
از آنجا كه دموكراسي فقط رأي دادن و يا تدارك اطلاعات عمومي بهتر براي شهروندان نيست، لذا همه پرسي هاي الكتروني و باجه هاي اطلاعات عمومي نيز شرط كافي براي تأييد موجوديت دموكراسي ديجيتال نيستند. حق تعيين سرنوشت، مشاركت، خودمختاري و اظهار نظر است كه هسته اصلي دموكراسي را مي سازند. از اين رو، دموكراسي يك فرهنگ سياسي است كه طيف بسيار وسيعي از ساخت ها را براي «خود افزايي» و بيان جمعي متقابل، شامل مي شود
دكتر هادي خانيكي
مطالعه زمينه هاي پيدايش «شبكه هاي جامعه اي»، اين امكان را فراهم مي سازد كه چگونگي تعامل عميق و رواج وسيع فناوري هاي اطلاعاتي در درون جامعه ها و ميان جامعه ها كشف شود، اعم از آن كه اين جامعه ها جغرافيايي و يا داراي گرايش ها و منافع مشترك باشند. در حقيقت، مي توان استعاره «شبكه» را كه زيربناي فناوري «عصر اطلاعات» را تشكيل مي دهد، بسط داد تا همه سطوح زندگي اجتماعي و فرهنگي را دربر گيرد و امكان بررسي ويژگي هايي را كه قوام دهنده شبكه هاي اجتماعي هستند، فراهم كند. ويژگي هايي مانند گفت وگو، همبستگي، ديگرپذيري، تفاهم، تعامل و اعتماد از اين جمله اند كه مي توانند نسبت به ميزان كمكي كه شبكه هاي الكتروني به حفظ، تحكيم و توسعه آن ها مي كنند، مدنظر باشند. به طور خلاصه، استعاره «شبكه» امكان مي دهد تا نقش فناوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي در ايجاد و گسترش «سرمايه اجتماعي» مورد بررسي قرار گيرد.
اين كه دگرگوني هاي عميق دهه هاي پاياني قرن بيستم محصول چه فرآيندهاي نظري و تحولات ساختاري اند و چگونه در اين ميان جهان به سوي گفت وگو رفته است، اساساً موضوع مشترك پژوهش هاي متفاوت نرم افزاري و سخت افزاري است. نمي توان از نسبت ميان «عصر ارتباطات» و «عصر گفت وگو»، پيوند جهان «جامعه شبكه اي» و «جامعه گرايي» و نيز رابطه ميان «انقلاب اطلاعات» و پيدايش «تمدن اطلاعاتي» به سادگي گذشت. «كاهش فاصله ها» در همه سطوح احتمالاً مهم ترين نيروي شكل دهنده به اين برش تاريخي از جهان بوده است و در قلب انقلاب اطلاعات چيزي نهفته است كه در اساس به نفع بشريت است كه «انتشار جهاني دانش و اطلاعات» كه روزي به عده محدودي اختصاص داشته است، در گستره نامحدودي، بسياري از مردم را به طور سريع و ارزان فرا خواهد گرفت. نتيجه اين كه در اين چشم انداز افكار و انديشه هاي نو مي توانند سريع تر انتشار يابند و از مرزها عبور كنند. كشورهاي فقير امكان دسترسي فوري به اطلاعات را مي يابند و تواني كه زماني تنها به دنياي صنعتي اختصاص داشت، بالقوه در اختيار جوامع ديگر نيز قرار مي گيرد. البته پرسش مهمي كه از متن اين دگرگوني پرشتاب برمي آيد، اين است كه آيا مي توان اين فرصت هاي جديد جهاني را به واقع نيز همگاني كرد؟ «جهاني شدن فرصت هاي بزرگي پديد مي آورد، اما در حال حاضر منفعت هاي آن بسيار ناموزون توزيع مي شود، ولي هزينه هاي آن را همه مي پردازند. بنابر اين چالش اصلي ما امروزه اين است كه كاري كنيم جهاني شدن به نيرويي مثبت براي همه مردم جهان تبديل شود».(۱) لازمه اين كار شناخت درست وضع موجود و افق هاي پيش روست.
۱- پيدايش جامعه شبكه اي
انقلابي كه در فناوري اطلاعات از دهه ۱۹۷۰ در آمريكا پا گرفت، انگاره تازه اي را به دنبال داشت كه به سرعت بر همه عرصه هاي نظري سايه انداخت. ايجاد نخستين شبكه هاي اطلاع رساني در كاليفرنيا سرانجام به تكوين جامعه شبكه اي در جهان انجاميده كه از خصوصيات مهم آن فعال شدن جنبش هايي بوده است كه هويت هاي حذف شده يا به حاشيه رانده شده اي را دنبال نكنند. در اين فرايند، كالاهاي فرهنگي به جاي كالاهاي مادي اهميت يافته اند و دفاع از منزلت انساني و كنش فرهنگي در برابر منطق ديوان سالاري و بازار حتي تا حدودي به جاي مبارزه هاي طبقاتي نشسته است. به اين ترتيب، انقلابي به مراتب مؤثرتر از انقلاب صنعتي قرن هيجده شكل گرفته و بر اقتصاد، جامعه و فرهنگ عميقاً تأثير نهاده است. «ويژگي بارز انقلاب تكنولوژيك كنوني، نه محوريت دانش و اطلاعات بلكه كاربرد اين دانش و اطلاعات و انتقال آنها در يك چرخه باز خورد فزاينده ميان نوآوري و كاربردهاي نوآوري است». (۲)
انگاره جديد ويژگي هايي دارد: نخست اين كه ماده خام آن اطلاعات است، دوم اين كه همه فرآيندهاي حيات فردي و جمعي را فرا مي گيرد، سوم اين كه معطوف به نظام ها يا مجموعه هاي روابط شبكه ساز است كه ريخت شناسي آن توأم با پيچيدگي فزاينده تعامل و كنش است، چهارم اين كه انعطاف پذيري دارد و فرآيندهاي آن نه تنها برگشت پذير هستند، بلكه سازمان ها و نهادها را نيز به اتكاي آن ها مي توان با آرايش مجدد اجزاي آنها اصلاح كرد و حتي به طور اساسي تغيير داد، پنجم اين كه فناوري هاي خاص درون يك نظام بسيار منسجم همگرايي دارند.(۳)
جامعه شبكه اي با تحول بزرگي در عرصه ارتباطات نيز همراه بوده است. ارتباطات (مكتوب، شفاهي و ديداري- شنيداري) در جامعه شبكه اي با هم و به صورت يكپارچه عمل مي كنند. شاهراه هاي اطلاعاتي يكپارچگي بالقوه متن، تصوير و صدا در يك نظام، از چندين نقطه و در زمان دلخواه- زمان واقعي يا با تأخير- و در شبكه اي جهاني و آزاد و قابل دسترس با يكديگر تعامل دارند و همين ويژگي سبب شده است كه ماهيت ارتباطات دچار دگرگوني هاي بنيادين شود.
در جامعه شبكه اي، مخاطبان و مصرف كنندگان اطلاعات صرفاً گيرندگان منفعل پيام نيستند، بلكه كنش گراني به حساب مي آيند كه ارتباط متقابل برقرار مي كنند. از اين رو، شايد رسانه هاي نوين را ديگر نتوان به مفهوم سنتي كلمه، رسانه هاي همگاني دانست كه پيام هاي محدودي را براي انبوهي از مخاطبان متجانس پخش مي كنند و در واقع، به دليل تعدد پيام ها و منابع انتشار آن ها، مخاطبان از قدرت انتخاب بيشتري برخوردار شده اند، به اين سبب در فرايند جهاني شدن و در دهكده جهاني، مي توان اين واقعيت را نيز پذيرفت كه هر كس مي تواند كلبه هايي فراخور حال هر منطقه و محل داشته باشد. به عبارتي ديگر، جامعه شبكه اي خانه الكتروني و فردگرايي را تقويت كرده است، از محيط امن خانه، فرد با سراسر جهان ارتباط برقرار مي كند.
«انقلاب ديجيتالي، تحولات بنياديني را در زندگي اجتماعي و اقتصادي به وجود آورده است، آن هم با سرعتي نزديك به سرعت نور(۴) ۳۸ سال براي راديو و ۱۳ سال براي تلويزيون طول كشيد تا اين رسانه ها در دسترس ۵۰ ميليون نفر قرار گيرند، اما همين تعداد از انسان ها فقط ظرف ۴ سال اينترنت را به خدمت گرفتند. اينترنت امروزه بيش از هر وسيله ارتباطي ديگري كه بشر اختراع كرده است، متقاضي دارد. اما از ياد نبريم كه در حال حاضر فاصله ديجيتالي بزرگي در جهان به چشم مي خورد. در ايالات متحده آمريكا، بيش از كل بقيه جهان كامپيوتر وجود دارد، تعداد تلفن در توكيو به اندازه كل آفريقاست. اين شكاف ديجيتال را مي توان و بايد پر كرد».(۵) سرمايه اي كه در انقلاب ديجيتال ارزش روزافزون پيدا مي كند، «سرمايه فكري» است و محصول اصلي آن كه «اطلاعات» است تفاوت هاي اساسي با كالاهاي تمام شدني دارد.
به طور كلي، در جهان ديجيتال همه كاركردهاي سرمايه اي و عوامل مؤثر از بدترين تا بهترين، از نخبه اي ترين تا مردمي ترين گرد هم آمده اند. در ابر متني بزرگ، گذشته و حال و آينده به صورت بين اذهاني جلوه مي كنند و زمينه تعامل را فراهم مي آورند. محيط فرهنگي نمادين، يعني فرهنگ مجازي واقعي شكل گرفته است كه در آن واقعيت كاملاً در نمادها و مجازها غرق مي شود.
۲- پيامدهاي جامعه اطلاعاتي
تحولات فن شناختي كه سامان دهنده اين عصر بوده اند، البته مانند هر تحول عظيم ديگر در عرصه فناوري و صنعت، نويد دهنده فصلي تازه از آزادي و گشودن امكان هاي حياتي تازه روياروي انسان عصر جديدند، اما با اين همه، هر دوران الگوهاي خاص خود را نيز در بازتوليد و استمرار عدم برابري و فقدان فرصت مساوي براي همگان به همراه آورده است. تجربه زيست همه ما حاوي خاطره انديشه هايي است كه تحت عنوان «ماركسيسم» نابرابري غيرانساني جامعه سرمايه داري را هدف گرفته بودند. قطع نظر از صدق و عدم صدق آن آموزه ها، جاي هيچ ترديدي نيست كه نابرابري گرانبار نظام سرمايه داري ليبرال، از اواخر قرن ۱۹ به اين سو، شرايط پذيرش جهاني آن آموزه ها را فراهم ساخته بود.
پيدايش موقعيت هاي عيني و ذهني جديد كه اساساً امكان بقاي «فضاهاي بسته» و «بسته بودن فضاها» را تضعيف مي كرد، چشم اندازهاي گفت وگوي جديدي را در عرصه هاي بين المللي و ملي مي گشود. پديده «جامعه اطلاعاتي» برآمده از اين موقعيت جديد است به اين ترتيب مي توان گفت جامعه اطلاعاتي به لحاظ ويژگي هاي متفاوت فن آوري، اقتصادي، شغلي، مكاني و فرهنگي مورد ارزيابي مفهومي قرار گرفته است.(۶) تفسيرهاي فن شناختي آن كه تا حدودي بر نزديكي و همسويي ارتباطات راه دور و رايانه اي متمركز است، نوعي جبرگرايي فن شناختي و ساده سازي فرايندهاي تغييرات اجتماعي را مدنظر دارد. ظهور «اقتصاد اطلاعات»، «تغييرات شغلي» و «فشردگي فضا و مكان و زمان»، اساساً كميت و كيفيت زندگي را در عصر ما دگرگون كرده اند.
از مهم ترين آثار پيدايش جامعه اطلاعاتي، شكل گيري نوع خاصي از دموكراسي است كه دوره هاي پيش از آن مسبوق به سابقه اي چنين نيست. اين دموكراسي كه اكنون اصطلاحاً «دموكراسي ديجيتالي» نام گرفته است، در حيطه تأثيرگذاري شبكه اي، انواع ديگر دموكراسي را نيز تحت تأثير قرار داده است. مجموعه گسترده اي از انديشه هاي جديد بر اين باورند كه تحولات اخير در فن آوري اطلاعات و ارتباطات از اين توانش برخوردارند كه راه جهش هاي عظيم را در عرصه سياست دموكراتيك هموار كنند.
در حال حاضر، مفهوم دموكراسي ديجيتال مي تواند به طيف نسبتاً وسيعي از كاربست هاي فناورانه و از جمله «پارلمان هاي مردمي» تلويزيوني و يا «هيأت هاي منصفه شهروندان» اطلاق شود كه از طريق پست الكتروني به گروه هاي مباحثه الكتروني و باجه هاي اطلاعات دسترسي دارند.
در اين جا مسئله نخست اين است كه يك «دموكراسي نيرومند» كه بر استفاده گسترده از فن آوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي مبتني است، احتمالاً چه شكلي خواهد داشت. دموكراسي نيرومند تعريف جديدي از دموكراسي است كه بر تفاوت خود نسبت به دموكراسي هاي ليبرال و نمايندگي تأكيد دارد. دوم اين كه تأثيرهاي احتمالي وضعيت اقتصادي و سياسي بر آن «دموكراسي ديجيتالي» كه ما در عمل به آن دست مي يابيم، چيست. سوم اين كه، تجارب جهاني در خصوص تأثيرهاي كنوني فن آوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي بر شيوه عمل دموكراتيك، فارغ از ادعاها و بيم و اميدهاي رايج چه بوده است. چهارم اين كه، چه موانعي بر سر راه تحقق «دموكراسي ديجتيال» وجود داشته و دارد؟
براي پاسخ گويي به اين پرسش ها مناسب است كه به ويژگي هاي اساسي رسانه هاي دوطرفه كه براي توسعه نوع تازه اي از دموكراسي توانايي دارند، اشاره كنيم:
دوطرفه بودن. كاربران مي توانند با انبوه كاربران ديگر براساس دوطرفه بودن ارتباط ها تماس و ارتباط برقرار كنند.
شبكه جهاني. مرزهاي دولت- ملت ها مانعي بر سر راه ارتباطات برقرار نمي كنند.
آزادي بيان. كاربران مي توانند عقايدشان را ابراز كنند و در اين مورد سانسور دولتي محدود شده است.
آزادي ايجاد انجمن ها. كاربران شبكه مي توانند به جامعه ها و تشكيلاتي مجازي بپيوندند كه منافع مشتركي را پي گيري مي كنند.
توليد و انتشار اطلاعات. كاربران شبكه ها مي توانند اطلاعات توليد كنند و در اطلاعات سهيم شوند. اين اطلاعات مشمول بررسي و يا تأييد و تصديق رسمي نيستند.
با چالش كشيدن دستاوردهاي حرفه اي و رسمي. اطلاعات دولتي و حرفه اي را مي توان به چالش كشيد.
تضعيف نقش هويت دولت- ملت ها. كاربران مي توانند هويت هاي جهاني و محلي اختيار كنند.
از آنجا كه دموكراسي فقط رأي دادن و يا تدارك اطلاعات عمومي بهتر براي شهروندان نيست، لذا همه پرسي هاي الكتروني و باجه هاي اطلاعات عمومي نيز شرط كافي براي تأييد موجوديت دموكراسي ديجيتال نيستند. حق تعيين سرنوشت، مشاركت، خودمختاري و اظهار نظر است كه هسته اصلي دموكراسي را مي سازند. از اين رو، دموكراسي يك فرهنگ سياسي است كه طيف بسيار وسيعي از ساخت ها را براي «خود افزايي» و بيان جمعي متقابل، شامل مي شود.
براي آن كه شكل پيشرفته اي از دموكراسي ديجيتال پديدار شود، مي توان آن را به صورت قالبي در نظر گرفت كه خود جمع كننده ميان عناصر اساسي نهفته در صورت بندي هاي دموكراسي مشاركتي و صورت بندي هاي دموكراسي نمايندگي است. مفهوم «خودمختاري دموكراتيك»، در بسط دادن اين نوع استدلال، كارساز است.
در اين صورت، «دموكراسي نيرومند» بايد براي مشاركت شهروندان در همه تصميم هاي مرتبط با مسائلي كه بر آنان تأثيرگذارند، فرصتي فراهم كند. اين فرصت مبتني بر وضعيتي است كه در آن دموكراسي به عنوان پديده اي دوسويه دوباره طرح ريزي شود. پديده اي كه در يك طرف به شكل دهي دوباره قدرت دولت- به مفهوم عام آن- مربوط مي شود و از طرف ديگر دغدغه بازسازي جامعه مدني را دارد.
در جامعه شبكه اي مي توان از امكان تحقق اين نوع دموكراسي ديجيتال سخن گفت، بي آن كه با شيفتگي از موانع سخت افزاري آن در جهان كنوني غفلت كرد. انگاره «گفت وگوي تمدن ها» كه اساس آن «ديالوگ» و گفت وگو است، چارچوب مناسبي براي يافتن نسبت ميان «دموكراسي نيرومند» و «دموكراسي ديجيتال» است.
ادامه دارد
پي نوشت ها:
۱- عنان، ۱۳۸۰، ص ۱۱. ۲- كاستلز، ۱۳۸۰، ص ۳- همان منبع، ص ۴- عنان، ۱۳۸۰، ص ۶۵. ۵- همان منبع.۶- وبستر، ۱۳۸۰، ص ۲۰
|