مشكلات كلان شهرها از جمله تهران را نمي توان در خود شهر حل كرد بلكه در ابتدا بايد مشكلات محيط هاي روستايي را حل كنيم
اشاره: دكتر ناصر اقبالي داراي مدرك دكتراي جغرافياي شهري و برنامه ريزي شهري و منطقه اي است. وي از سال ۱۳۶۸ با دانشگاه آزاد اسلامي همكاري داشته و در حال حاضر رئيس دانشكده علوم اجتماعي و روانشناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز است.
اقبالي، داراي مقالات و طرح هاي بسياري در زمينه هاي گوناگون است كه «تبيين و علل توسعه مناطق آزاد تجاري آبادان» از جمله طرح هاي اوست.
* مي گويند شهرسازي كنوني منجر به جدايي مردم از يكديگر شده است، شما چه نظري داريد؟
- براي تحليل مسايل شهري بهتر است در ابتدا به مهمترين مشخصه هاي آن كه «جمعيت زياد»، «تراكم» و «گوناگوني جمعيت» است، توجه كنيم. ببينيد جوامع شهري محيط بسيار مطبوعي براي رشد و شكوفايي استعدادها و خلاقيت ها است و اكثر اختراعات، نگرش هاي نو و پيشرفت ها در شهرها بوجود مي آيد، اما اگر شهري از لحاظ جمعيت، تراكم و گوناگوني گسترش پيدا كند، طبيعتاً باعث مشكلاتي خواهد شد. اين مشكلات بعد از صنعتي شدن دو چندان شده كه در نتيجه انفصال فرهنگي به وجود مي آيد و حس همكاري و نزديكي از بين مي رود و انسان تبديل به فردي مي شود كه در يك محيط چند هزار نفري احساس تنهايي مي كند.
مازلو در خصوص نيازهاي بشر طبقه بندي اي دارد كه اين طبقه بندي كاربرد بسيار زيادي در تحليل مسايل شهري و اجتماعي دارد. او معتقد است كه انسان براي اين كه به تبلور و شكوفايي استعدادهايش دست يابد، بايد عده اي را دوست داشته باشد و به آنها عشق بورزد و آن عده هم به وي عشق بورزند، در حالي كه در كلان شهرها، اين خصوصيات كمرنگ شده است و در نتيجه افراد احساس گمنامي كرده و گاهي به دليل كاهش شديد دوستي ها، تحمل محيط شهر براي اشخاص سخت مي شود.
بسياري از متخصصان مسايل شهري در حال بررسي راههاي كاهش صدمات مردم شهرها هستند و در واقع مي خواهند خيابان ها و محله ها را به گونه اي طراحي كنند كه مردم بتوانند با يكديگر ارتباط نزديك تري داشته باشند. براي عملي شدن اين امر بايد دو عامل «جلوگيري از كاهش ارتباطات و روابط اجتماعي» و «دسترسي انسان به طبيعت» را مورد توجه قرار داد. توجه به اين عوامل، باعث شده است طرح و نظريه هاي جديدي از جمله «نظريه باغ شهرها» بوجود آيد. براساس اين نظريه مردم بيشتر با هم در ارتباط و تعامل خواهند بود و به اين ترتيب روحيه همسايه گري به وجود مي آيد و باعث از بين رفتن نواقص زندگي صنعتي مي شود. از جمله محلاتي كه در تهران طبق اين نظريه در گذشته بوجود آمده است محله نارمك است. بافت اين محله به اين شكل است كه هر محله داراي يك ميدان و كوچه هاي بن بست منتهي به ميدان و يك خيابان اصلي است. ميدان هر محله محيطي سرسبز است كه نياز افراد محله به فضاي سبز را تأمين مي كند و افراد محله در اين ميدان، همديگر را ملاقات مي كنند و با هم آشنا مي شوند. در اين محلات فضاهاي تجاري، آموزشي و غيرمسكوني در خيابان اصلي متمركز است. اين نوع بافت ايجاد جرم و جنايت را كمتر مي كند. متأسفانه امروزه محله ها براساس اين نظريه نبوده و تغييرات تراكم باعث شده فضاهاي اين گونه از بين بروند.
* فرهنگ شهر نشيني از چه دوره اي در ايران دچار تحول ساختاري شده است؟
- اگر بخواهيم براي تغييرات اجتماعي در شهرها نقطه عطفي پيدا كنيم، بايد به سال ۱۲۹۹ اشاره كرد. در اين سال رضاخان قدرت را از دست قاجار گرفت و شعار «ايجاد تغيير و دگرگوني» در شهرها را سر لوحه برنامه هاي خود قرار داد كه به مرور باعث تغيير دكوراسيون شهرها شد. همچنين اين تغيير، منجر به انتقال چرخه اقتصادي كشور از كشاورزي به صنعت و سبب بوجود آمدن كارخانه ها در شهرها بخصوص شهر تهران شد كه اين مسايل مهاجرت روستائيان به شهرها از جمله تهران و در پي آن گسترش بي رويه شهرها از نظر طولي و جمعيتي را به دنبال داشت.
با ورود دلارهاي نفتي در زمان پهلوي دوم اين روند تسريع پيدا كرد و بخش عمده اي از بودجه كشور صرف عمران شهري و به دنبال آن افزايش فاصله مناطق شهري از مناطق روستايي شد. متأسفانه بعد از انقلاب نيز علي رغم برنامه هاي اعلام شده، روستاها به نفع مناطق شهري تخريب شدند.
* آيا فرهنگ حاكم بر شهرها يكسان است. يعني تمام مردم ساكن در كلان شهرها داراي يك فرهنگ مشترك هستند؟
- هر شهري متشكل از خرده فرهنگ هايي است كه باعث پيدايش فرهنگ جديد مي شود. شهرهايي كه بافت متفاوت دارند، از لحاظ فرهنگي هم متفاوت هستند. به عنوان مثال آبادان شهري صنعتي است، بنابر اين فرهنگ حاكمه برآن نيز صنعتي است. شهر تهران نيز تحت تأثير عوامل مختلفي از جمله تمركز مراكز فرهنگي، دانشگاهي، درماني و تشكل هايي سياسي فرهنگ خاص خود را داراست و به همين دليل شاهد بالاترين ميزان ثروت و سواد در اين شهر هستيم. شهرهاي كوچك و بزرگ نيز از لحاظ فرهنگي با هم متفاوت هستند. چون شهرهاي كوچك شهرهايي هستند كه بر اثر گسترش مناطق روستايي يا آباديهاي بزرگ بوجود آمده اند كه به همين علت بافت اصلي اين شهرها تحت تأثير جمعيت روستايي است.
* يكي از بحث هايي كه در زمينه شهري مطرح است، هماهنگي قوانين با شرايط شهرهاست به نظر شما آيا قوانين و حقوق حاكم بر شهرها متأثر از شرايط شهرنشيني ما بوده است؟
- يك سري حقوق و قوانيني در شهرهاي ما وجود دارد كه متأثر از شرايط ملي ما نبوده، بلكه بعد از صنعتي شدن اروپا و ايجاد مناطق صنعتي در اروپا بوجود آمده است.
اين يكي از عواملي است كه شهروندان ما را دچار مشكل كرده است. چون قوانين تحت شرايط خاص اروپائيان بوجود آمده است و براي شهروندان ما چندان قابل فهم نيست. مثل قوانين حمل و نقل و ترافيك كه در جامعه ما قوانين آنان قابل درك نيست چون شهر ما نتوانسته شهروندي را در خود جاي دهد كه از قبل آموزش ديده باشد.
* چگونه مي توان مشكلات كلان شهرها را حل كرد؟
- مشكلات كلان شهرها از جمله تهران را نمي توان در خود شهر حل كرد، بلكه در ابتدا بايد مشكلات محيط هاي روستايي را حل كنيم. در بررسي مسايل شهري و اجتماعي در سطح ملي بايد بدانيم اسكان فرع بر اشتغال است. به عبارتي ديگر اگر در روستاها ايجاد اشتغال كنيم، ديگر مهاجرت بي رويه به شهرها را نخواهيم داشت در آن صورت مشكلات همه كمتر خواهد شد. در ضمن بايد به اين موضوع هم توجه داشت كه كشورها از نظر جغرافيايي در يك منطقه خشك قرار گرفته و براي حل اين مشكل بايد از تجمع افراد در يك منطقه جلوگيري كنيم. در غير اين صورت دچار مشكلات بي شماري از جمله مشكلاتي در جهت تأمين آب شرب خواهيم شد.
* آيا مي توان انتظار داشت در حال حاضر يا آينده تركيبي از فرهنگ شهري و روستايي در جامعه اي اتفاق افتد؟
- اين اتفاق افتاده است و در برخي از شهرها، تركيبي از فرهنگ هاي روستايي منطقه ايجاد شده است، به طوري كه اين فرهنگ جا افتاده و فرهنگ خاص مردم آن منطقه شده است، مثل خوزستان كه فرهنگ عشاير عرب و بختياري با هم تركيب شده و منجر به ايجاد فرهنگ جديدي شده است. در واقع شهرها محل ذوب خرده فرهنگ هاي روستايي است.
گفت وگو: مريم حسيني نژاد