دوشنبه ۲ تير ۱۳۸۲
شماره ۳۰۸۵- June, 23, 2003
علم
Front Page

چگونه مي توان ويروس كشنده ساخت
016615.jpg
سيلويا پاگان وستفال- ترجمه: طاهره رنجبر
هفته گذشته دانشمندان براي نخستين بار با برملا ساختن امكان ساخت ويروس فلج اطفال از طريق سرهم بندي سازي به جهان هشدار دادند. بنا به اظهارنظر كارشناسان اين احتمال وجود دارد كه براي ساخت ويروس ابولا يا سويه ۱۹۸ ويروس آنفلوانزا كه بيش از ۴۰ ميليون نفر را به كشتن دادند، از چنين تكنيكي استفاده شده باشد. اما آنچه كه اكنون نگراني بيشتري را برانگيخته، وجود راهكارهاي آسان تري براي بازآفريني ميكروب هاست. بدين ترتيب شما مي توانيد به سادگي ژن هاي كليدي را به خويشاوندان نزديك ويروس مورد نظر بيفزاييد. نكته كليدي در تمامي موارد صرفاً دانستن توالي ژنتيكي ويروس است. از اينجاست كه پرسش هاي بنيادي اي درباره انتشار اطلاعات مربوط به ژنوم عوامل بيماري زاي كشنده در اينترنت مطرح مي شود.
يك تيم تحقيقاتي از دانشگاه استوني بروك، نيويورك، به منظور بازآفريني ويروس فلج اطفال بخش هايي از توالي ويروس را از شركت هايي كه هريك تنها بخشي از DNA ويروس مورد نظر را طبق سفارش مي سازند، خريداري كردند. در آن موقع تنها امكان سفارش قطعات كوتاهي از DNA ميسر بود از اين رو تيم دانشگاه بروك با كنار هم گذاشتن توالي هايي از ۶ جفت باز، ژنومي به طول ۶۵۰۰ جفت باز را مونتاژ كردند. هنگامي كه رونوشت هاي تهيه شده به شكل RNA در لوله هاي شيشه اي مملو از اجزاي سازنده سلول كه به نوبه خود تقليدي از سلول هاي انساني بودند، قرار داده شد، ذرات ويروسي به طرز فوق العاده اي شكل گرفتند.
اين اتفاق آن طور كه به نظر مي رسيد يك شاهكار علمي نبود. تمامي اين مراحل مرتباً در هزاران آزمايشگاه موجود در سرتاسر جهان پي گيري مي شوند و تمامي كساني كه به دانش شناسايي توالي ژن ها و قدري تجربه در زمينه عملي مجهزند با در دست داشتن ابزارهاي معمولي قادر به بازآفريني ويروس ها در لوله هاي آزمايشگاه هستند. بنا به گفته ايكارد ويمر (E.Wimmer)، رهبر تيم تحقيقاتي، آنچه كه به يكباره براي مردم تكان دهنده است واقعي بودن چنين تكنيكي است. پس از انتشار خبر در روز جمعه همان هفته مقامات اعلام كردند كه اين گزارش تأثيري بر كار مبارزه سازمان بهداشت جهاني (WHO) براي ريشه كن سازي فلج اطفال ندارد. ويمر كه خود يكي از اعضاي WHO (اين كميته عهده دار جلوگيري از انتشار نمونه هاي ويروس فلج اطفالي است كه از سرتاسر جهان به دستشان مي رسد) است، مي گويد كه اين مسئله آن قدرها هم شگفت انگيز نيست و مي افزايد كه كميته به خوبي مي داند كه ريشه كن سازي تمامي ويروس هاي فلج اطفال موجود در فريزرهاي سرتاسر جهان كار بسيار دشواري خواهد بود و اين بدان معني است كه موجودي واكسن فلج اطفال موقعي كه واكسيناسيون خاتمه يابد همچنان نگه داشته مي شود. تا چندي پيش گمان مي رفت كه اين كار طي پانزده سال صورت گيرد حال آنكه اكنون انجام چنين كاري بعيد به نظر مي رسد. نگراني واقعي از آنجا ناشي مي شود كه تروريست هاي زيستي مي توانند به راحتي از روش ساخت ويروس هايي مانند ابولا و آبله استفاده كنند. در اين راستا كارشناسان بلافاصله خاطرنشان ساختند كه ساخت چنين ويروس هايي به مراتب دشوارتر از ساخت ويروس فلج اطفال است. دستيابي به ژنوم ويروس فلج اطفال به خاطر كوچك بودنش كار نسبتاً ساده اي است و علاوه بر اين نحوه عمل ويروس در دستبرد زدن به منابع سلولي نيز ساده است. تنها يك رونوشت از ژنوم RNA براي راه اندازي آبشاري از وقايعي اي كه به توليد ذرات ويروسي منتهي مي شوند، كافي است. اما براي همانندسازي ويروس هايي نظير ابولا علاوه بر ژنوم، داشتن پروتئين هاي كليدي مورد نياز ويروس نيز ضروري است. اما اين موانع نيز به سرعت از پيش پا برداشته شده اند. براي انجام اين كار پژوهشگران ژنوم ويروس مورد نظر و بخش هايي از DNA كه پروتئين هاي كليدي ويروس را كدگذاري مي كنند را به سلول اضافه كردند. با ساخته شدن پروتئين ها فرآيندهاي همانندسازي نيز به راه مي افتند. بدين ترتيب تيم تحقيقاتي در نهايت توانست ژنوم مورد نيازشان را از خود ويروس به دست آورد. از اين پس صرف اينكه ژنوم ابولا اندكي بزرگ تر از ژنوم فلج اطفال است نمي تواند دليلي بر ناتواني در مونتاژ آن از طريق سرهم بندي باشد.
براي مثال سويه ۱۹۸ ويروس آنفلوانزا كه قطعات مختلف آن از نمونه هاي بافتي نگهداري شده بازيافت شد را در نظر بگيريد. بنا به گفته جفري توبنبرگر (J.Taubenberger) از انستيتو آسيب شناسي نيروهاي مسلح در واشنگتن دي سي، در حال حاضر توالي سه قطعه از هشت قطعه ژني اين ويروس منتشر شده است و توالي بخش اعظم دو قطعه ديگر نيز پيدا شده و احتمالاً در سال جاري منتشر مي شود. او مي افزايد كه تا دو سال ديگر كار تعيين توالي سه قطعه باقي مانده پايان خواهد يافت. از اين پس هر كسي مي تواند از ژنتيك معكوس براي ساخت اين ويروس استفاده كند.
بازآفريني ويروس آبله از طريق مونتاژ دقيق ژنوم آن به مراتب از مونتاژ ويروس هاي فلج اطفال يا ابولا دشوارتر است، زيرا توالي آن با داشتن در حدود ۱۸۵۰۰۰ جفت باز بسيار طولاني تر از ويروس فلج اطفال يا ابولا است. اما ليو سان داخچيف (L.Sandakchiev)، كارشناس آبله و رئيس آزمايشگاه دفاع زيستي «وكتور» روسيه واقع در سيبري معتقد است كه اين كار شدني است و اطمينان خاطر دارد كه دانشمندان بالاخره موفق به انجام آن خواهند شد.
حال چگونه مي توان جلوي اين اتفاق را گرفت؟ هم اكنون شركت هاي سازنده DNA نظير آنهايي كه كار بازآفريني ويروس فلج اطفال را انجام مي دهند، نظارتي بر آنچه مشتريان سفارش مي دهند ندارند. يكي از تكنسين هاي اين شركت ها كه به بيش از ۴۰ كشور جهان و از جمله كشورهاي خاورميانه DNA ارسال مي كند، در اين باره مي گويد كه ما هيچ كنترلي بر عملكرد مشتريان نداريم. حتي اگر اطمينان خاطر داشته باشيم كه هيچ يك از مشتريان از سفارش ها براي ساخت مثلاً ويروس آبله استفاده نمي كنند باز هم كافي نخواهد بود زيرا اين احتمال وجود دارد كه از طريق مونتاژ قطعات به راحتي به يك خويشاوند نزديك دست يافته و پروتئين هاي كليدي توالي آن را به پروتئين هاي آبله تغيير دهند. از جمله اين خويشاوندان ويروس آبله شتري و آبله گاوي است كه به راحتي مي توان آن را به دست آورد. باكتري هاي مشابه باكتري سياه زخم را نيز مي توان با همين روش تهيه كرد. اكنون كه تمامي موانع پشت سر گذاشته شده و در آستانه موفقيت قرار گرفته ايم چرا نبايد ويروس بسازيم نيوساينتيست سال گذشته در صفحه چهارم شماره ۱۳ ژانويه ۲۰۰۱ اعلام كرد كه دانشمندان با انجام آزمايشاتي بر روي ويروس آبله موشي موفق به ساخت سويه بسيار كشنده تري از آبله شده اند. تمامي اينها بدين معني است كه محدود ساختن امكان دسترسي به عوامل بيماري زاي خطرناك و انواع معيني از تجهيزات مانع فعاليت تروريست هاي زيستي مصمم نخواهد بود و حتي اگر ويروس ها به كلي ريشه كن شوند باز هم چنين امري تحقق نمي يابد زيرا تنها چيزي كه براي بازگرداندن آنها ضروري است دانستن توالي ژنتيكي شان و در مواردي شناخت چيزهايي است كه براي همانندسازي از خود بدان ها نياز دارند.
New Scientist, Jul. 20, 2002

آيا توالي ژنتيكي بيماري هاي مرگبار بايد محرمانه نگه داشته شود
016630.jpg

دبورا مكنزي
اثبات اين نكته كه مي توان بسياري از ويروس ها را با دانستن توالي ژنتيكي آنها ايجاد كرد، درست مانند آن است كه دانشمندان دارند با دولت كه در جهت محدودسازي دستيابي به اين نوع اطلاعات تلاش مي كند، مبارزه مي كنند. تاكنون تلاش كشورها براي جلوگيري از تكثير جنگ افزارهاي زيستي به محدود كردن دستيابي به خود ميكروب هاي بيماري زا متكي بوده است. بنابراين ۳۴ عضو «گروه استراليا» كه بسياري از كشورهاي صنعتي را در برمي گيرد اجازه نمي دهند كه بعضي از ميكروب هاي بيماري زا بدون مجوز صادر شوند. اما اگر تروريست ها بتوانند تنها با در اختيار داشتن اطلاعات ژنوم اين ميكروب ها، جنگ افزار زيستي توليد كنند، بنا بر همان منطق دستيابي به اطلاعات ژنتيكي نيز بايد محدود شود. ماه گذشته در گردهمايي گروه استراليا در پاريس توافق شد كه «براي نخستين بار انتقال غيرمادي اطلاعاتي كه مي توان از آنها براي ساخت جنگ افزارهاي شيميايي و زيستي استفاده كرد، كنترل شود.» اعضاي گروه هنوز تصميم نگرفته اند كه اين اطلاعات چه مواردي را در برخواهد گرفت. اما تاكنون صادرات قطعات خطرناك DNA محدود شده است. اين معيارها را مي توان به توالي هاي موجود در سه پايگاه بزرگ داده هاي ژنومي نيز بسط داد.
دانشمندان از مدت ها پيش از اين خطرات بالقوه آگاه بودند. براي مثال ساخت ويروس پوليو (فلج اطفال) ماه ها پيش در مقاله اي در مجله «نيچر ايمونولوژي» با نشان دادن اينكه ساخت يك ويروس پوليوي مصنوعي تا چه اندازه ساده است، پيش بيني شده بود. با اين حال بيشتر دانشمندان هنوز با هر تلاشي براي محدود كردن دستيابي به اطلاعات مخالف هستند. اوايل امسال، پس از آنكه دانشمندان اعتراض كردند اين كار مانع انجام پژوهش هايي مي شود كه نياز به دفاع در برابر جنگ افزارهاي زيستي دارند، وزارت دفاع ايالات متحده صحبت از طرح هايي براي كنترل پيش از چاپ تمام پژوهش هايي كه خود بودجه آنها را تامين مي كند از نظر اطلاعات «حساس» به ميان آورد.
پل كيم (P.Keim) از دانشگاه آريزوناي شمالي كه در آزمايشگاه خود روشي براي تشخيص ميان سويه هاي خويشاوند نزديك از سياه زخم پديد آورده است مي گويد: «در اين رابطه مثال خوبي در اختيار داريم. اگر ژنوم باكتري سياه زخم (Baeillus anthracis) لو نرفته بود، نمي توانستيم اين سيستم با قدرت و كيفيت بالا كه اكنون اين قدر مهم است را ايجاد كنيم [در رابطه با حملات سال گذشته].» اما سياه زخم هنوز جانوران و گاهي انسان ها را آلوده مي سازد و نمونه هاي آن در سرتاسر جهان در بسياري از آزمايشگاه ها نگهداري مي شود. بنابراين دليلي وجود ندارد كه يك تروريست سعي كند آن را از نو بسازد. همين مسئله در مورد ابولا، آبله يا ويروس آنفلوآنزاي ۱۹۱۸ نيز صدق مي كند. با اين حال هنگامي كه انجمن ميكروبيولوژي آمريكا در مورد انتشار ژنوم آبله تصميم مي گرفت، استدلال كرد كه منافع شناخت ويروس و ساختن داروهايي براي مقابله با آن به مراتب بر خطرات ناشي از آن مي چربد. موضع گيري انجمن حتي تا بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر تغيير چنداني نكرد. رئيس انجمن ميكروبيولوژي آمريكا، رونالد اتلس (R.Atlas) معتقد است: «لازم است كه جنگ در برابر بيوتروريسم را ببريم بدون آنكه اجازه دهيم علوم زيست پزشكي قرباني نبرد با بيماري شود.» در سال ۲۰۰۱ گروهي از كارشناسان در انستيتوهاي ملي تندرستي ايالات متحده هنگامي كه بحث مي كردند آيا توالي ژنوم ويروس آنفلوآنزاي ۱۹۱۸ بايد به اطلاع عموم برسد يا نه، به نتيجه مشابهي رسيدند.
اما تمام دانشمندان چنين ديدگاهي ندارند. ريمون زيلينسكاس (R.Zilinskas) از انستيتو تحقيقات بين الملل مونتري در كاليفرنيا فكر مي كند در مورد انتشار اطلاعات مربوط به جانداراني نظير آبله بايد محدوديت هايي اعمال شود. زيلينسكاس مي گويد: «در حال حاضر هيچ توافقي وجود ندارد. بيشتر دانشمندان احساس مي كنند هر چيزي كه تحقيقات پايه محسوب مي شود نبايد محدود شود. اما مرز تحقيقات پايه تا كجاست؟» او و ديگران پيشنهاد كرده اند كه انجمن هاي تخصصي و هيأت تحريريه مجلات علمي بايد روي اين مسائل كنترل بيشتري داشته باشند. اگر خودشان اقدام نكنند، تصميم گيري مي تواند از دست آنها خارج شود. علاوه بر معيارهاي بين المللي تك تك دولت ها نيز بايد دست به كار شوند. قانون پاتريوت ايالات متحده امسال به دولت فدرال اجازه داد تا مانع دستيابي بعضي تبعه هاي خارجي مشغول به كار در ايالت متحده به ميكروب هاي بيماري زا و سم هاي خاص شود. ايالات متحده مي تواند اين قانون را بسط دهد تا دستيابي به توالي هاي ژنتيكي را نيز شامل شود. و لايحه كنترل صادرات در انگلستان نيز داشتن مجوز صادرات براي «اطلاعات غيرعادي» كه ممكن است منجر به ساخت جنگ افزارهاي كشتارجمعي شود را الزامي مي كند. با وجود مخالفت دانشمندان، اين لايحه به احتمال زياد هفته آينده توسط مجلس تصويب خواهد شد.
New Scientist, Jul. 20, 2002

حاشيه علم
016625.jpg

• ريشه اصلي خجالت
پژوهشگران ادعا كرده اند افراد خجالتي اي كه از تغييرات و ملاقات با افراد ناآشنا هراس دارند احتمالاً به همين شكل به دنيا آمده اند. پژوهشگران متوجه شدند هنگامي كه تصاوير مربوط به چهره هاي ناآشنا به افرادي كه در دوران كودكي خجالتي و كم رو بوده اند نشان داده مي شود، مركز ترس در مغز اين افراد تحريك و فعال مي شود. ناحيه آميگدال مغز افراد خجالتي نسبت به افراد معمولي داراي فعاليت بيشتري بوده و به همين ترتيب در مقابل احساس خطر، پاسخ هاي احساسي و هيجاني بيشتري را از خود بروز مي دهد. در بررسي هاي قبلي مشخص شده بود كه كودكان كم رو تمايل دارند از افراد ناآشنا، اشيا و مكان هاي ناشناخته دوري كنند هر چند كه ديگران سعي در نزديك شدن به آنها داشته باشند. دكتر كارل شوارتز (C.Schwartz) از بيمارستان غيرتخصصي ماساچوست در بوستون كه رهبري اين تيم تحقيقاتي را نيز به عهده داشته مي گويد: «در حال حاضر ما به اين نتيجه رسيده ايم كه خجالتي بودن رفتاري است كه در طول زندگي و حتي به هنگام بزرگسالي نيز تكرار مي شود.» او در ادامه گفت: «ما متوجه شده ايم كه تفاوت هاي فردي مشاهده شده در خلق وخوي و شخصيت، حتي پس از ۲۰ سال رشدونمو و تجربه زندگي، ارتباط مستقيمي با فعاليت و پاسخگويي آميگدال دارد.» پژوهشگران مطالعات خود بر روي اين رفتار را با تعداد زيادي از كودكان ۲ ساله آغاز كردند. اين كودكان از نظر رفتاري مورد بررسي قرار گرفته و به ۲ گروه كودكان كم رو و كودكان صريح و رُك تقسيم شدند. رفتار اين افراد بار ديگر در سن ۱۳ سالگي مورد بررسي و تحقيق قرار گرفت و نهايتاً ۹ سال بعد، از ۲۲ نفر از اين افراد اسكن مغزي اي تهيه شد. به اين شركت كنندگان چهره هاي مختلفي كه عاري از هرگونه احساس و حالتي بودند نشان داده شد. تعدادي از شركت كنندگان براي نخستين بار بود كه با اين چهره ها روبه رو مي شدند و در ادامه فعاليت مغزي آنها اسكن شد. ۱۳ نفر از شركت كنندگان كه در دوران بچگي، كودكان كم رويي بوده اند، نسبت به ۹ نفر ديگر كه در كودكي، كودكان رك و صريحي بوده اند در مقابل چهره هاي ناآشنا عكس العمل بيشتري را نشان دادند. در ادامه كار پژوهشگران متوجه شدند كه دو عضو از گروه افراد خجالتي به بيماري اضطراب و تشويش اجتماعي مبتلا هستند. علي رغم كنار گذاشته شدن اين دو نفر، باز هم ميان ۲ گروه تفاوت آشكاري به چشم مي خورد. پژوهشگران معتقدند نتايج تحقيقات آنها مي تواند به درك مشكلات رواني مرتبط با تشويش و اضطراب كمك شاياني بكند. دكتر شوارتز مي گويد: «خلق وخوي و شخصيت يك دسته پاتولوژيك نيست اما ويژگي اي است كه انسان ها به راحتي به آن وارد مي شوند.»

بحران تندرستي - ۶۹
يائسگي و درمان با هورمون جانشين
016620.jpg

دكتر محمود بهزاد
قطع عادت ماهيانه آغاز يائسگي است كه معمولا در حدود ۵۰ سالگي رخ مي دهد. تغييراتي در ترشح هورمون ها و علاماتي مرضي بعد از قطع آخرين عادت ماهيانه به وجود مي آيند. بيشتر زنان بدون پيشامدي با اين تغييرات سازگار مي گردند و بعضي زن ها از اينكه از يك دردسر و ترس از باردار شدن نجات يافته اند خوشحال مي شوند. در تعداد ديگري از زنان مسئله به اين راحتي خودنمايي نمي كند و ناگزيرند به درمان وضع خود اقدام كنند.
تغييرات هورموني: بدن زن از ابتداي بلوغ تا يائسگي از چرخه هاي ماهيانه پيروي مي كند. تراز استروژن كه هورموني زنانه است در آغاز چرخه زياد مي شود و باعث رشد يك تخمك مي گردد. تخمك در اواسط چرخه ماهيانه از يكي از تخمدان ها، آزاد مي شود. پس از خروج تخمكي از تخمدان هورمون استروژن و هورمون پروژسترون پوشش داخلي رحم را ضخيم مي كنند تا آماده پذيرش تخمك لقاح شده و آبستني گردد. اما وقتي تخمك به وسيله اسپرم مرد لقاح نشود، تمامي پوشش داخلي رحم مي ريزد و خون قاعدگي را تشكيل مي دهد.
در سال هاي نزديك يائسگي، تخمدان ها به درستي فعاليت نمي كنند و چرخه هاي ماهيانه نامنظم و ملال آور مي شوند. سرانجام فعاليت تخمدان ها پايان مي يابد و عادت ماهيانه قطع مي گردد. همراه اين رويداد، الگوي منظم چرخه هورموني نامنظم مي شود. تراز استروژن خون بالا و پايين مي رود و باعث گُر گرفتگي، تعريق شبانه و تعداد زيادي علامت مرضي مي گردد.
علامات مرضي يائسگي عبارتند از:
اضطراب، تغييرات پوستي و مو، افسردگي، اشكال در خوابيدن، خشكي مهبل، خستگي، سردرد، گر گرفتگي و تعريق شبانه، عادت نامنظم ماهيانه، تحريك پذيري، درد مفاصل و عضلات، بي علاقگي به مقاربت، مقاربت دردناك، تپش قلب، ضعف تمركز ذهني، كاهش حافظه و گرفتاري هاي ادراري.
بيشتر علامات مرضي يائسگي ولي نه همه آنها مستقيماً وابسته به اُفت تراز استروژن است.
عادت نامنظم ماهيانه نخستين نشانه يائسگي است. از آنجا كه ترشح استروژن و پروژسترون از تخمدان دچار آشفتگي مي شود، عادت ماهيانه نيز نامنظم مي گردد. ابتدا مدت عادت ماهيانه كه ۲۸ روز است به ۲۱ روز تا ۱۵ روز كوتاه مي شود ولي بعداً درازتر مي گردد و گاهي رخ نمي دهد، مدت قاعدگي گاهي درازتر با خون روي بيشتر و گاهي كوتاهتر و خون روي كمتر مي شود. تعداد كمتري از چرخه هاي ماهيانه تخمك توليد مي كنند و در نتيجه باروري كاهش مي يابد. از آنجا كه امكان آبستني وجود دارد مصرف قرص هاي ضد آبستني را بايد بعد از آخرين قاعدگي يك سال يا بيشتر ادامه داد.
گُر گرفتگي و تعريق شبانه در بيشتر زنان حدود ۴۶ يا ۴۸ سالگي آغاز مي گردد و ۲ تا ۳ سال ادامه مي يابد. در بعضي زنان اواخر دهه ۳۰ يا اوايل دهه ۴۰ شروع مي شود و امكان دارد ۵ يا ۱۰ سال ادامه يابد. گر گرفتگي و تعريق شبانه شايع ترين علامات مرضي يائسگي اند و به حدود ۷۵درصد زنان دست مي دهد و معمولاً چند ثانيه و گاهي چند دقيقه طول مي كشد و چند بار در روز بازمي گردد. تعريق شبانه گاهي شديد است و موجب اختلال خواب مي شود.
اشكال در خوابيدن غالباً ناشي از تعريف شبانه است ولي مي تواند زيربناي علامات مرضي اضطراب يا افسردگي باشد و معمولا نشانه اي از وجود اضطراب است. شخص احساس خستگي مي كند ولي ذهنش همواره متوجه رويدادهاي روز گذشته است. بيدار شدن در سحرگاهان عموما ناشي از افسردگي است. شب زود و راحت مي خوابد ولي ۲ يا ۳ بعد از نصف شب بيدار مي شود و تا صبح به اين پهلو و آن پهلو مي غلتد. خوشبختانه براي رفع اين حالات داروهاي موثر وجود دارد كه بايد به دستور پزشك مصرف شود. كم خوابي سبب احساس خستگي، بي حالي، اشكال در تمركز ذهني و افسردگي مي شود. درمان كم خوابي وضع را بهبود مي بخشد.
سردرد نتيجه تغييرات تراز هورمون هاست كه ۵ تا ۱۰ سال پيش از يائسگي به بعضي از زنان در هفته هاي پيش از قاعدگي عارض مي شود. خوشبختانه با درمان مناسب جلو تغييرات تراز هورمون و در نتيجه سردرد گرفته مي شود.
درد مفصل هاي مچ، آرنج و كمر نيز از عوارض يائسگي اند كه ممكن است با التهاب مفصل اشتباه شوند.
تغييرات مقاربت با كاهش تراز استروژن حاصل مي شود كه عبارتند از خشكي مهبل، اين حالت مقاربت را دردناك مي كند و بر احتمال عفونت مجاري ادرار مي افزايد.
التهاب مثانه كه باعث تكرر ادرار و سوزش موقع ادرار كردن مي شود و يائسگي شدت پيدا مي كند.
پوست و مو تحت تاثير استروژن قرار دارند. استروژن پوست را مرطوب نگه مي دارد و باعث رشد مو مي شود.
افزايش وزن در نتيجه فعاليت كم عضلاني به دليل ناراحتي هاي مفاصل، همراه كاهش سوخت و ساز بدن كه نتيجه سالخوردگي است دست مي دهد. از آنجا كه استروژن به تن زن شكل مي دهد، بعد از يائسگي، اضافه وزن در اطراف معده صورت مي گيرد. نكات مهم يائسگي به قرار زيرند: علامات مرضي يائسگي پرشمارند و از خفيف تا شديد متغيرند.
شايع ترين علامات مرضي، نامنظم شدن عادت ماهيانه، گر گرفتن و تعريق شبانه است.
علامات مرضي مي توانند دقيق تر همراه تغييرات خلق و خوي، دشواري خوابيدن و افسردگي باشند.
تشخيص يائسگي از روي علامات مرضي است ولي با آزمايش خون و معلوم شدن ترازهاي هورمون مسلم مي شود.
بيشتر علامات مرضي چند سالي پس از قطع قاعدگي تثبيت مي شوند.
با افزايش سن زنان اثرات كمبود درازمدت استروژن ظاهر مي شود: خطر شكستگي استخوان، سكته مغزي، بيماري هاي قلبي روزافزون مي گردد.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   ايران  |   جهان  |   علم  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |