دوشنبه ۲ تير ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۸۵- June, 23, 2003
گزارشي از مجتمع كشتي سازي فراساحل
اسلحه بالاي سر ناخدا
016570.jpg
رضا زندي
«نفت را از اين پس به نفت كش هايي خواهيم فروخت كه در ايران تعمير شود. » اين جمله محمدرضا پهلوي در فاصله چهار سال مانده به انقلاب اسلامي ۵۶ باعث آن شد تا كارشناسان آلماني براي احداث يك مجتمع كشتي سازي وارد تهران شوند و به فاصله يك سال بعد از آن نيز شركت هيوندايي كره جنوبي به مجريان اين طرح پيوست. گرماي ۴۰ درجه سانتي گرادي را يك ساعت تمام در ميني بوسي كه وسيله سرمايشي اش خيلي هم رو به راه نيست تحمل مي كنيم تا در بيابان هاي بوشهر به دو بلوك سيماني بزرگ برسيم: «شركت مجتمع كشتي سازي و صنايع فراساحل ايران. » زميني عريض و طويل منتهي به دريا با خيابان هايي كه از شدت گرما آسفالت شان برآمده است. چند سوله بزرگ، چند ساختمان اداري و جرثقيل هاي عظيم الجثه وارداتي كه تازه شروع به كار كرده اند. برنامه يك روزه سفر پيش روي خبرنگاران قرار مي گيرد. بايد از انبارهاي آهن يا سوله هاي خالي نيز بازديد كنيم.
سكوت و تنها سكوت
از همان سال هاي ابتدايي احداث كشتي سازي فراساحل خليج فارس با برآورد مالي اشتباه آلماني ها كه ۲۰۰ ميليون دلار بيشتر مي خواستند اجراي اين پروژه دچار مشكل شد. پس از انقلاب اسلامي و تا پايان جنگ تحميلي نيز تنها صدايي كه از مجتمع فراساحل شنيده مي شد سكوت بود و بس. آب ها كه از آسياب افتاد هادي نژاد حسينيان، وزير صنايع سنگين وقت تصميم گرفت با ايجاد فرآيندي جديد، تحولي در كشتي سازي خليج فارس ايجاد كند. به سرعت طرح تعمير و ساخت شناورهاي بزرگ در دستور كار قرار گرفت و هاشمي رفسنجاني، كلنگ اوليه ترين نياز اين طرح را (احداث حوض خشك) پيش چشم دوربين هاي تلويزيوني به زمين زد اما تا اوايل سال ۶۹ پروژه به علل مختلف از جمله محدوديت هاي مالي مسكوت ماند تا مديران صنعت كشور به جذابيت هايي چون خودروسازي كه از قضا به خاطر انحصارشان پول خوبي به دست مي آوردند، بپردازند. با تشكيل دولت خاتمي، غلامرضا شافعي به وزارت صنايع بازگشت و به همراه خود اكبر تركان را كه تجربه وزارت در راه و ترابري و صنايع دفاعي داشت به سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران (ايدرو) آورد. اگر چه اين تغيير هم نتوانست نگاه ويژه ايدرو را نسبت به خودروسازي تغيير دهد مگر در مقطع كوتاهي كه با تزريق منابع مالي و بر حسب نياز كشور به اشتغال زايي مجدداً جهت توجهات به صنايع ديگر از جمله كشتي سازي جلب شد. با تلفيق دو وزارتخانه معادن و فلزات و صنايع در انتهاي دولت اول خاتمي، اسحاق جهانگيري وزير وزارتخانه تلفيقي شد اما دفتر كارش را از وزارتخانه معادن و فلزات تغيير نداد. پس از خرداد ۸۰ و با انتخاب مجدد خاتمي، جهانگيري در ايدرو خانه تكاني كرد. اين وزير اصفهاني كرماني الاصل، رضا ويسه را كه پيش از اين مدير عامل ساپكو بود به رياست هيأت عامل ايدرو برگزيد. ويسه از همان روز نخست به صراحت اعلام كرد كه مي خواهد ايدرو را از يك سازمان خودروساز صرف خارج كند. گام اول اين تحول تغيير در مديريت دو كارخانه اصلي خودروسازي كشور بود. ويسه با زيركي ابراهيمي را از سايپا جدا كرد و قلعه باني را كه با سياست هاي سازمان همخواني داشت جايگزين اش كرد. در مورد ايران خودرو و غروي اما وضع به گونه اي ديگر بود. غروي آن قدر براي خود پايگاه ايجاد كرده بود كه تكان دادنش به اين راحتي نبود. از طرفي ديگر ويسه زماني يكي از مديران غروي بود بنابراين با محافظه كاري هر چه تمام تر چند ماه پياپي شرايط را آماده كرد و نهايتاً منطقي را كه خود از مديران ايران خودرو بود جايگزينش كرد. همزمان با اين تغييرات ايدرو را براي فعاليت در صنايع ديگر سازماندهي كرد و با شركت هايي چون صدرا و صنايع فراساحل وارد عرصه نفت شد.
سازه هاي پارس جنوبي در فراساحل
بخشي از منطقه وسيع مجتمع كشتي سازي و صنايع فراساحل (ايزوايكو) تحت نظارت شركت استات اويل نروژ (پيمانكار فازهاي ،۶ ۶ و ۸) به ساخت پايه سكوهاي دريايي اين سه فاز اختصاص دارد.
پيش از اين نيز ايزوايكو پايه سكوهاي فاز يك را ساخته بود. اين بخش كه در دو فاز براي ساخت سازه هاي ۱۵ هزار تني و ۳۵ هزار تني طراحي شده يكي از منظم ترين قسمت هاي مجتمع است. مسئولي كه ما را براي بازديد از اين قسمت راهنمايي مي كند چند بار بر رعايت مقررات تاكيد مي كند: «اينجا مديريت اش با خارجي ها است!» و اين جمله آن قدر تاكيد مي شود كه گويا فقط در اين بخش قانون كار به طور جدي اجرا مي شود. از آنجا به قسمتي مي رويم كه مخصوص تعميرات كشتي است. سال گذشته ۴۰ فروند كشتي كوچك در اين مجتمع تعمير شده است. «ما مي توانيم كشتي هاي ۶۵۰ هزار تني را در اينجا تعمير كنيم. » اما اين گفته مدير بخش تعميرات به نظر خيلي جدي نمي آيد چرا كه ظاهراً معضلاتي در عمل وجود دارد كه خيلي هم در اختيار مهندسان نيست. سال گذشته يكي از كشتي هاي متعلق به كشتيراني جمهوري اسلامي براي تعميرات ۳۵ روزه در اين مجتمع پهلو گرفت. اما ۶۵ روز معطل ماند و كشتيراني چند هزار دلار ضرر كرد. بسياري از كشتي هاي ايراني مايلند تعميرات خود را در كشورهاي ديگر ساحلي خليج فارس تعمير كنند چون قطعه سازان خارجي در آنجا نمايندگي دارند و نيروهاي متخصص خارجي نيز به راحتي تردد مي نمايند در حالي كه ورود يك قطعه يا يك نيروي متخصص به ايران گاه بيش از يك ماه زمان مي برد.
هبه شوراي اقتصاد به ايزوايكو
پس از اينكه ايزوايكو در سال ۶۹ توانست با استفاده از منابع ايدرو و طلب پيمانكاران، چراغ كارخانه اش را روشن كند شوراي اقتصاد نيز سفارش ساخت ۶ فروند كشتي را به اين شركت هبه كرد اما ۶ سال طول كشيد تا اين مصوبه شوراي اقتصاد عملي شود. اين قرارداد دو سال پيش نهايي شد و متعاقب آن در بهمن ماه سال گذشته سفارش ساخت دو فروند كشتي ۳۵ هزار تني حمل كننده فرآورده هاي نفتي به ايزوايكو رسيد. گو اينكه ارائه وام ۱۲ ساله با بهره ۳ درصد به خريداران كشتي از سازندگان داخلي علت اصلي اين سفارش ها بود. روي ديگر سكه اما چيز ديگري است. اين طور كه شواهد نشان مي دهد ظاهراً كشتي راني ها به اين سفارشات تن داده اند تا پس از آن بتوانند مجوزهاي عدم ساخت ساير سفارشات را از وزارت صنايع اخذ كنند و سفارشات اصلي خود را به خارج ببرند. كربلايي مدير عامل ايزوايكو ضمن اينكه شنيدن اين مطلب را تاييد مي كند اما نمي تواند بر آن صحه بگذارد. وي با بيان اينكه در ده سال آينده حدود ۴۱۶ ميليارد دلار كشتي سازي منطقه بازار خواهد داشت خود منتقد شيوه فعلي حاكم بر كشتي سازي داخلي است: «با اين وضعيت حتي اگر اسلحه بالاي سر كشتيراني ها قرار دهيم به ما سفارش نمي دهند. » براي برون رفت از اين وضعيت كربلايي به لايحه توسعه صنايع دريايي كه مدتي پيش در هيأت دولت مطرح شده اشاره مي كند. «در اين لايحه صندوقي براي اعطاي يارانه به كشتي سازها در نظر گرفته شده و براي كشتيراني هايي كه در داخل تعمير شوند يك سال معافيت از درآمد در نظر گرفته شده است. » گر چه با اجراي چنين لايحه اي ممكن است بسياري از مشكلات صنعت كشتي سازي داخلي براي اخذ سفارش تسهيل شود اما نبايد فراموش كرد كه مشكل اصلي كشتي سازي داخلي نبود قانون مناسب و سرمايه نيست. جايي كه از تخصص و مديريت صحيح باشد سرمايه ركن دوم است و مشكل كشتي سازي ما بيش از هر چيز در اين مورد است.
آرزوهايي از جنس نشدن
فرداي روز بازديد يكي از روزنامه هاي اقتصادي تيتر اول خود را به نقل از مدير عامل ايزوايكو به اين جمله اختصاص داد: «ايران در زمره سازندگان كشتي هاي غول پيكر قرار مي گيرد. » اگر چه اين آرزوي همه است اما به راستي از مجتمعي كه احداث حوض خشكش بيش از ده سال طول كشيده و جالب تر اينكه هنوز در مرحله خاك برداري است و علي رغم سرمايه گذاري نيم ميليارد دلاري جذابيتي حتي براي تعمير كشتي هاي متوسط ايجاد نكرده است مي توان انتظار داشت تا در زمره سازندگان كشتي هاي غول پيكر قرار گيرد. آن هم با فراز و نشيب هاي تصميم سازي در كشور كه هر روز به سويي است.
واقعيت اين است كه اگرچه ۲۹ تير ماه اولين قطعه نخستين كشتي در مجتمع فراساحل بريده مي شود اما تا كشتي ساز شدن راه بسيار است. اگر ايران بخواهد صنعت كشتي سازي داشته باشد آن هم در مقياس بين المللي، يك راه بيشتر ندارد. بايد كشتي سازي يك طرح ملي باشد تا هم قوانين تسهيل شود و هم سرمايه سرريز و مهم تر از همه شرايط براي آموزش متخصصان فراهم گردد. مطمئناً آن وقت ديگر اخذ سفارش ۴ فروند كشتي پاناماكس و يا ۲ فروند كشتي ۲۲ هزار تني براي بنياد نياز به لابي هاي گسترده و بده بستان هاي فراوان ندارد. بلكه مي توان اميدوار بود كه كشتيراني هاي منطقه نيز مشتريمان باشند اما با وضعيت موجود تا رسيدن به آن شرايط فراوان راه داريم. كارشناساني كه از آلمان آمده اند ساعت يك بعدازظهر و در حالي كه زمين و زمان از گرما مي سوزد مشغول آبتني در سواحل خليج فارس هستند. سواحلي كه قرار است اولين كشتي سفارش داده شد به فراساحل از بندرهاي آلمان در اسكله آن پهلو بگيرد. كارگرهاي بومي زير سايباني خودساخته نشسته اند و در پاسخ خسته نباشيد ما خنده اي به گرماي تابستان پيوند مي زنند.

گفت و گو با رئيس برنامه توسعه ملل متحد (UNDP)
ما نماينده صلح، شادي و همبستگي هستيم
016580.jpg
ترجمه: اكبر حسيني كيا
مارك مالوخ براون، رئيس برنامه توسعه ملل متحد (UNDP) و هماهنگ كننده كمك هاي سازمان ملل براي توسعه كشورهاي در حال رشد است. وي پيشتر نماينده ويژه اين سازمان در امور بازسازي افغانستان بود. اين تبعه انگلستان به نوانديشي معروف است. با هم گفت وگوي براون را با هفته نامه آلماني «دي سايت» مي خوانيم:
• • •
• بر مبناي طرح پنتاگون فرايند بازسازي عراق بسيار سريع و برق آسا است و نبايد بيش از چند ماه طول بكشد. در اين طرح جايگاه ويژه اي براي كمك هاي توسعه اي سازمان ملل متحد و سازمان هاي غيردولتي در نظر گرفته نشده است. آيا آمريكايي ها به تنهايي از پس اين كار بر مي آيند؟
دير يا زود آنها متوجه خواهند شد كه نمي توان جاي دو ماراتن را با دو سرعت عوض كرد. بي ترديد آنها در اين راه به شركايي نياز خواهند داشت. اما در حال حاضر دولت بوش زير فشار شديدي قرار دارد. آنها از يكسو مي خواهند مطمئن شوند كه روند بازسازي متوقف نخواهد شد و از سوي ديگر تمايل دارند به منظور حفظ حمايت داخلي هر چه زودتر از عراق خارج شوند.
• آيا اين مسئله به عملكرد ضعيف سازمان ملل متحد در گذشته باز نمي گردد؟
هم اينك آمريكايي ها تنها به ابزارهايي كه برايشان كاملاً شناخته شده است، اعتماد دارند. اين ابزارها عبارتند از: اقتصاد خصوصي، كارخانه داران، سربازان و كارمندان اداري آمريكا. اينان كساني هستند كه مي خواهند در نمايش آمريكايي «تاثيرگذاري» سهيم باشند و كارها را به سرانجام برسانند. حال آنكه بازسازي تاسيسات شهري نظير پل ها و لوله ها تنها در گرو عقد قراردادهاي كلان با كنسرسيوم هاي بزرگ است.
• پس كار آمريكايي ها درست است.
در اين مورد خاص انتقادها نابجاست. نگراني واقعي وقتي است كه نسبت به ايجاد نهادها، اجماع و تفاهم سياسي و اعتمادسازي در جامعه عراق غفلت صورت گيرد. زيرا ساماندهي اين امور به يك پروسه زماني طولاني نياز دارد. بدين ترتيب كه بايد از راه هاي سياسي در كشور نهادينه شوند و مراحل تكوين خود را به تدريج از پايين به بالا بپيمايند.
• اما هنوز فعاليت بيمارستان ها متوقف است و آب آشاميدني يافت نمي شود.
اين كمبودها آن طور كه شما مي گوييد گسترده نيست و تنها در برخي مناطق به چشم مي خورد كه آن هم به قانون شكني هاي پس از جنگ باز مي گردد. درست است كه پزشكان در بيمارستان ها حاضر نمي شوند، شبكه هاي آبرساني خراب هستند و در گوشه و كنار كشور مواد غذايي كم است. اما از يك كشور فقير آفريقايي صحبت نمي كنيم. وظيفه اصلي در عراق نه تغذيه مردم كه به حركت در آوردن دوباره كشور و چرخ اقتصادي آن است.
• اين جملات بسيار به سخنان جورج بوش و دونالد رامسفلد شبيه اند. دولت آمريكا در مجموع حمله خود به عراق را در راستاي سياست توسعه كشورهاي رو به رشد ارزيابي مي كند. حال سوال اساسي اين است كه چطور مي توان يك كشور را به حركت واداشت با توجه به اينكه در اين مورد بين سازمان ملل متحد و واشنگتن اختلاف نظر وجود دارد.
سواي اختلاف نظر در مورد عراق هم اكنون زنگي بزرگ در عرصه سياست هاي توسعه كشورهاي روبه رشد اوج گرفته است. در يك طرف اين ميدان گروه موسوم به «اوتشتاين» صف آرايي كرده اند. هدف آنها تسهيل در روند ارائه كمك هاي توسعه اي، كاهش قيد و بندها، دسته بندي منابع و اعطاي آزادي هاي بيشتر به تمام كشورهاي دريافت كننده كمك از عراق گرفته تا مالي جهت انتخاب و تعيين اولويت هاي خود، است. در سوي ديگر جورج بوش و سازمان آمريكايي كمك براي توسعه موضع گرفته اند. . .
• . . . سازمان نوبنيادي كه قرار است به ترتيب بازارها را در سراسر جهان به روي خود بگشايد.
اين قبيل مسايل توسعه اي بسيار مهم تر از آن هستند كه بتوان آنها را تنها به اقتصاددانان واگذارد. هم اكنون روند رشد در ۶۰ كشور جهان گونه اي است كه نمي توانند تا سال ۲۰۱۵ به اهداف طلايي سياست توسعه اي دست يابند. از اين ميان در ۴۱ كشور وضعيت به شدت بحراني و روند فقر به طور فزاينده رو به گسترش است. سواي فقدان اصلاحات اقتصادي اين قبيل كشورها داراي مشتركات فراواني هستند.
• و مشكلات مشتركشان چيست؟
موقعيت جغرافيايي و وضعيت آب وهوايي، ويراني زيرساخت هاي كشاورزي در نتيجه سياست هاي استثماري و مسايل فرهنگي نظير جلوگيري از ورود گروه هاي قومي و زنان به بازار كار مهم ترين چالش هاي فراروي جوامع پيش گفته است. البته براي مقابله با اين مسايل راهبردهايي وجود دارد. اما اين كشورها با بانك جهاني و صندوق بين المللي پول چندان سر و كاري ندارند. بايد گفت راهبردهاي توسعه اي موفق نتيجه بحث و جدل هايي است كه در سطح ملي در خصوص اولويت هاي توسعه در جوامع برخوردار از دموكراسي صورت مي گيرد. گرچه اين گفتمان هاي بسيار تند حالتي پيكارگونه دارند اما نتيجه حاصل در بيشتر مواقع حمايت پايدار از روند اصلاحات است.
• پس نقش سازمان هاي امدادرسان بين المللي مانند برنامه توسعه ملل متحد (UNDP) چيست؟
سازماني چون UNDP مي كوشد هر چه بيشتر كمك هاي فني و غيرفني در اختيار كشورهاي نيازمند قرار دهد. تلاش ما اين است كه بتوانيم به اصلاحات دموكراتيك كمك كنيم و گفت وگوهاي ملي جهت مقابله با فقر را تسريع بخشيم. ما از كشورهاي داراي تحليل ها و اطلاعات اقتصادي در مورد طرح هاي توسعه اي حمايت مي كنيم. اين اقدامات هم اكنون به صورت كاملاً واقعي جريان دارند. براي مثال اگر وزارت بهداشت كشور آفريقايي زامبيا برنامه مشخصي براي انجام اصلاحات در بيمارستان ها داشته باشد به طور قطع ما در كنار او خواهيم بود. برنامه توسعه ملل متحد اين امكان را دارد كه همانند بانك جهاني و صندوق بين المللي پول راهبردهاي توسعه اي جايگزين و پيشرفته اي را ارائه دهد.
• مشاركت و تصرف محلي راهبردهاي توسعه به واقع دو شعار نام آشنا در سنت كمك به كشورهاي در حال رشد است. آيا مايليد به ريشه هاي آن اشاره اي كنيد؟
نه به طور كامل. دير زماني است كه يك جريان در سياست توسعه كشورهاي روبه روشد وجود دارد كه نسبت به شهروندان محلي بسيار احساس مسئوليت مي كند و كمك هاي توسعه اي را چيزي جز آلبومي از دهاتي هاي شاد در يك عاشقانه روستايي نمي داند. در مقابل ديدگاه ديگري وجود دارد كه دولت هاي ملي حقيقي را خواستارند. وزيران كمك هاي توسعه اي دو كشور آلمان و انگلستان در گروه اخير جاي دارند. اما ما به تركيبي از اين دو معتقديم. راهبرد توسعه بايد صورتي ملي داشته باشد تا در ارسال واقعي خدمات به اقصي نقاط كشور موفق شود. البته اگر اين كار با تمركززدايي كامل و تقويت اداره هاي محلي توام باشد موفقيت دوچندان خواهد بود.
• دو سال قبل شما پيش بيني كرديد كه ميان سازمان هاي كمك براي توسعه و كنسرسيوم هاي ثروتمند مشاركت جهاني صورت خواهد گرفت. پس چه شد؟
آن موقع چندين نمونه بسيار مسرت بخش وجود داشت. شرك مخابراتي Cisco با همكاري ما يك دوره آموزش اينترنت براي مهندسان كشورهاي داراي زيرساخت هاي ضعيف برگزار كرد. . . .
• اما در نهايت پروژه هاي زيادي بر زمين ماندند.
علت آن عدم دستيابي به يك تعريف راهبردي بود. اما من قطع اميد نكرده ام. براي نيل به اهداف طلايي بايد روزانه براي ۲۵۰ هزار نفر آب آشاميدني فراهم كرد كه اين از عهده و توان بخش عمومي خارج است. البته يك مدل كاملاً خصوصي كه در آن شركتي تامين آب يك كشور را به عهده بگيرد و آن را با نرخي در اختيار مردم قرار دهد كه هيچ كس قادر به پرداخت آن نباشد به هيچ رو مورد نظر نيست. زيرا اين طرح در پرو اجرا شد و پيامدهاي اسف باري به دنبال آورد. پس گريزي جز مشاركت نيست. اما ترتيب آن نيز مهم است. به نظر من مثلاً در يك طرح بزرگ آبرساني بايد نيروهاي محلي و فرامحلي با نظارت كامل دولت وظيفه تامين آب را به عهده بگيرند. اين شيوه تعاون مي تواند هزينه ها را تا حدود زيادي كاهش داده و آب را با قيمتي مناسب در اختيار مردم قرار دهد.
• اما در عمل مناسبات اغلب آن طور كه شما مي گوييد، نيست زيرا دولت ها بدهكارند و كنسرسيوم ها قوي و نيرومند. به علاوه تشبيه وضعيت عراق به پرو با نفت به آب اصلاً درست نيست...
در هر حال به نظر من از اين گفت وگو مي توان اين طور نتيجه گرفت كه همگي بايد تلاش كنيم و يك مدل توسعه اي پيشرفته براي آينده بيابيم. ما نماينده صلح، شادي و همبستگي هستيم. گرچه در حقيقت اين مفاهيم بنيادين در پس كار توسعه پنهان مي مانند.
منبع: دي سايت

حاشيه اقتصاد
• وضعيت فروش قبر
بدون هيچ توضيحي توجه شما را به مطلبي كه در روزنامه دنياي اقتصاد چاپ شده است، جلب مي كنيم.
قبر يك طبقه و دوطبقه بدون عرصه و اعياني از واحدي ۵۰ هزارتومان تا يك ميليون و ۲۵۰ هزار تومان در قطعات جديدالاحداث و در برخي قطعات سرسبز ۵ ميليون تومان به فروش مي رسد. قبرها در بهشت زهرا مانند خانه هاي تهران با مشكل تراكم مواجه شده و توسعه افقي به توسعه عمودي ترجيح داده شده است. البته مسئولين بهشت زهرا براي جلوگيري از بورس بازي قبر و دلال بازي در اين ميان فروش شخصي قبر را ممنوع اعلام كرده اند. حتي جلوي پيش فروش آن را هم گرفته اند. اگرچه در تهران قيمت ها بيداد مي كند، اما وضعيت در شهرستان ها نيز بهتر از تهران نيست و در مشهد و قم مي توان قبرهايي با قيمت حتي بيش از ده ميليون تومان را نيز شاهد بود.
016575.jpg

• موفقيت پسران لاگاردر
با وجود وضع بد حمل و نقل غيرنظامي در جهان نوئل فورژار در نمايشگاه هوايي پاريس خنده سر مي دهد. سفارش هاي كلان از سوي امارات متحده عربي و قطر موجب شده تا مدير شركت ايرباس امروز عملاً خوشحال ترين مدير در ميان سازندگان هواپيما در جهان باشد. آنچه كه فورژار را بيش از پيش خوشحال مي كند درخواست براي خريد ۲۵ فروند مدل جديد و عظيم ايرباس A380 در ميان سفارش هاي دريافتي است.
موفقيت ايرباس در دريافت سفارش ها تا حدود زيادي به سبب پشتكار و زيركي مرد ۵۶ ساله فرانسوي است. فورژار كه فارغ التحصيل اكول پلي تكنيك، دانشگاه مخصوص طبقه خواص فرانسه، است دوران كاملاً موفقيت آميزي را پشت سر گذاشته است. او احتمالاً خواهد توانست سفارش هاي ايرباس در سال ۲۰۰۳ را حتي از سفارش هاي بوئينگ هم فراتر ببرد. فورژار حتي در پست هاي دولتي هم موفق بوده است. او مدتي در مقام مشاور ژاك شيراك، رئيس جمهور فعلي، فعاليت كرد و به زودي توانست ارتباط هاي سياسي بسيار قوي اي براي خويش ايجاد كند. بعدها اين ارتباط ها فوايد زيادي براي وي داشت. پس از خاتمه دوران تصدي گري خويش در مقام مشاور شيراك، به سراغ صنايع تسليحاتي و هوا ـ فضا رفت و در شركت ماترا مشغول به كار شد. ماترا جزو شركت هاي زيرمجموعه امپراتوري ژان لوك لاگاردر، غول صنايع تسليحاتي فرانسه، بود. بدين ترتيب فورژار در كنار افراد ديگري نظير فيليپ كاموس، كه امروز يكي از مديران گروه صنعتي EADS، است لقب «پسران لاگاردر» را دريافت كرد. در سال ۱۹۹۶ فورژار به رياست شركت ايرباس برگزيده شد كه مهم ترين شركت زيرمجموعه گروه صنعتي EADS غول صنعت هوا فضاي فرانسه ـ آلمان، است. لاگاردر اخيراً درگذشت و اكنون گفته مي شود كه فورژار قدرت اول در مجموعه EADS خواهد شد. برپايي نمايشگاه هوايي پاريس موضوع مذكور را به موضوع روز بدل كرده است. هم اكنون همه از موفقيت پسران لاگاردر سخن مي گويند.

• رشد عرضه نفت در اروپاي شرقي
عرضه نفت كشورهاي OECD (اروپاي شرقي) براي سه ماهه سوم و چهارم سال جاري ميلادي ۶۸/۲۱ و ۲۰/۲۲ ميليون بشكه در روز پيش بيني شد. رشد عرضه نفت اين كشورها در مقايسه با سال گذشته ۱۸/۰ درصد برآورد شده است. عرضه نفت خام كشورهاي در حال توسعه نيز در دو فصل مانده سال ۲۰۰۳ به ترتيب
۳۱/۱۱ و ۲۵/۱۱ ميليون بشكه در روز پيش بيني شده كه از رشد منفي حدود ۰۳/۰ درصدي برخوردار است. كل عرضه نفت كشورهاي غيراوپك در مدت ياد شده ۶۶/۴۸ و ۳۱/۴۹ ميليون بشكه در روز پيش بيني شده است. همچنين براساس گزارش ماهنامه اقتصاد ايران، توليد كل اوپك در سه ماهه اول سال جاري ميلادي ۲۶۶۴۵ هزار بشكه در روز بود كه براساس پيش بيني كارشناسان با اين ميزان توليد، اوپك سهم خود از كل عرضه جهاني را همچون گذشته حفظ خواهد كرد.

• صدور كم برق به پاكستان و افغانستان
در حال حاضر ايران ۱۰ مگاوات ساعت برق به پاكستان و افغانستان صادر مي كند. هم اكنون عمليات انتقال برق از ايران به كشورهاي پاكستان و افغانستان در حال انجام است و شبكه هاي برق ايران و اين كشورها در سطح فشار متوسط متصل هستند. با توجه به وضعيت برق كشور، كمتر از ۱۰ مگاوات ساعت برق به اين كشورها صادر مي شود كه تنها ۰۴/۰ درصد برق شبكه سراسري كشور را تشكيل مي دهد. همچنين در حال حاضر شبكه سراسري برق ايران به كشورهاي ارمنستان، تركيه، آذربايجان و نخجوان نيز متصل است و با اين كشورها در ساعات پيك سال تبادل برق انجام مي شود.
016585.jpg

• جبران كمبود گاز طبيعي با باد
آمريكا كمبود گاز طبيعي را با مهار باد جبران مي كند. به گزارش «PR » نيوز واير، وزارت انرژي آمريكا برنامه دارد با توجه به ادامه روند افزايش مصرف گاز طبيعي در آمريكا و نقصان روزانه ۴ ميليارد فيت مكعبي اين گاز در اين كشور، تا پايان سال جاري انرژي توليدي از باد را به بيش از ۶ هزار مگاوات افزايش دهد. برپايه اين گزارش، افزايش ظرفيت توليد انرژي از باد تا پايان سال آتي روزانه موجب صرفه جويي ۵/۰ ميليارد فيت مكعبي از مصرف گاز طبيعي مي شود. اين روند كاهش مصرف با افزايش بهره گيري از باد مصرف گاز طبيعي را ۱۰ تا ۱۵ درصد در آمريكا كاهش مي دهد.

گفت و گو
گفت و گو با مهدي تاج ـ ۲
• به اين ترتيب حمايت دولت ضرورتي ندارد.
دولت بايد جاهاي خاص سرمايه گذاري كند. من خودم پيشنهادم به آقاي دادكان اين بود كه فدراسيون اداره ليگ را به اتحاديه واگذار كند و خودش چهار تيم نوجوانان، جوانان، اميد و بزرگسالان ملي را سامان دهد. فقط به آن تيم ها بپردازد و كار ديگري با هيچ كس نداشته باشد. هيأت هاي فوتبال هم به استعداديابي بپردازند. الان هيأت هاي كرمان و يزد و بندرعباس و... تعطيل هستند. در صورتي كه استخراج بازيكن از اين مناطق به غني سازي فوتبال مي انجامد فكر مي كنم طرح جامع ورزش بتواند اين مسائل را حل كند. البته فعلاً چيزي از اين طرح نمي دانم اما همين كه هيچ نماينده اي از تيم هاي صنعتي در آن نيست يك ضعف بزرگ به شمار مي آيد. مگر مي شود ۶۰ - ۵۰ درصد ورزش مملكت در تدوين اين طرح نقش نداشته باشند؟
• فكر مي كنيد در صورت عرضه از سهام شما در اصفهان استقبال شود؟
سپاهان پايگاه خوبي در مردم اصفهان دارد. حتي اگر سوددهي داشته باشد خيلي از شركت ها از ما حمايت مالي خواهند كرد.
• حالا كه اداره باشگاه سوددهي ندارد پس سرمايه گذاري شما و يا وزارت صنايع و معادن در اين حوزه فقط از روي علاقه شخصي مديران است؟
نه به اين صورت نيست.
• پس چه انگيزه ديگري داريد؟ اگر شركت فولاد مباركه سهامي بود سهامداران به شما اجازه نمي دانند از سودشان بزنيد و خرج فولاد كنيد.
بله الان سهام فولاد صددرصد دولتي است ولي اگر روزي مجتمع اش خصوصي شد و يا حتي ۱۰ سهامدار عمده پيدا كرد معلوم نيست بپذيرند كه فولاد تيم داري كند. اتفاقاً در سيمان سپاهان همين اتفاق افتاد. تا زماني كه دولتي بود باشگاه سپاهان را اداره مي كرد اما بعد از خصوصي شدن سهامداران تيم داري را نپذيرفتند. اساساً سازماني خوب است كه اقتصادي باشد. وقتي شركت وارد بورس شد و پاي آدم هاي اقتصادي و خصوصي به كار باز شود همه چيز تغيير مي كند و ديگر مديران تكليف دارند كه خوب كار كنند ديگر براي سهامداران معني نمي دهد باشگاه بازده اقتصادي نداشته باشد.
• قهرماني امسال چه اثري روي كار فولاد مباركه گذاشت؟
وقتي سيستم مستقل باشد، آدم ها مستقل باشند و پول مال بخش خصوصي باشد هر بردي ارزش سهام بنگاه را بالا مي برد. يك باخت هم ارزش را پايين مي آورد. مي دانيد اگر فولاد مباركه سهامي عام بود الان سهامش چقدر بالا مي رفت؟ حداقل ۴۰ـ۳۰ درصد افزايش پيدا مي كرد. يوونتوس در هر بازي چنين موقعيتي پيدا مي كند.
• حتي روي فروش اسپانسرها هم اثر دارد؟
بله. مدير باشگاه وقتي تيم گل مي خورد به خود مي لرزد نه براي باخت كه به علت سقوط سهامش است.

شخصيت هاي اقتصادي
راكفلر از آغاز تا پايان
قسمت اول اين مقاله در روز پنج شنبه گذشته چاپ شد. بخش دوم و پاياني آن در زير از نظرتان مي گذرد.
• • •
راكفلر نفت خود را حتي تا آسيا هم صادر مي كرد. اروپا بسيار مورد توجه وي بود. حتي برخي مي گويند او عاشق فعاليت در لندن بود. سال ۱۸۸۳ مردي در لندن درگذشت كه چند سال قبل از مرگش جمله ماندگار را در مورد افرادي نظير راكفلر كه تمامي رقبا را تحت فشار مي گذاشتند گفت: «هر يك نفر كاپيتاليست چندين نفر را مي كشد. » او كسي نبود به جز كارل ماركس. راكفلر از سنديكاها نفرت داشت و از هر نوع جنبش كارگري بدش مي آمد. با وجود اين وي را نوعي ماركسيست مثبت نگر مي دانند. او همانند كارل ماركس، فيلسوف آلماني كه ۲۰ سال از خودش بزرگ تر بود، رشد فزاينده شركت ها، كارتل ها و انحصارگران را اجتناب ناپذير مي دانست. البته در حالي كه ماركس شركت هاي بزرگ را نشانه بيمار بودن كاپيتاليسم مي دانست، راكفلر آنها را حياتي ارزيابي مي كرد. راكفلر مي گفت تنها با حضور شركت هاي غول آسا است كه دنياي پرهرج ومرج بازار نظم پيدا مي كند. او خود را ناجي صنايع نفت مي ناميد. تعجبي نداشت كه وي نمي توانست علت رشد فزاينده نفرت مردم نسبت به خويش را درك كند. راكفلر فكر مي كرد اگر توليد را بهبود ببخشد تنفر رقباي كوچكي را كه از ميدان به در كرده نسبت به خود كاهش مي دهد. اما آنها صرفاً احساس مي كردند كه توسط يك غول به بدبختي كشانده شده اند، غولي كه نه زيرك تر بلكه تنها قوي تر است ـ و به خصوص عطش بيشتري دارد. به تدريج سياستمداران و محافل عمومي احساس كردند بازار آزاد نيازمند قوانين محافظتي است تا بتواند به معناي واقعي آزاد باقي بماند. انحصارگري نظير راكفلر به سمبل «قدرت اقتصادي غريب و خارجي» بدل شد. اما سال ها سپري شد تا بالاخره ديوان عالي ايالات متحده در سال ۱۹۱۱ چند تكه شدن استاندارد اويل را اعلام كرد. استاندارد اويل به ۳۴ قسمت تقسيم شد و از دل آن شركت هايي نظير اگزون، شورون، موبيل و آموكو بيرون آمده اند. البته مدت هاست كه راكفلر در مديريت آنان نقشي ندارد. او نظاره گر بود كه چه طور لامپ هاي برق جاي چراغ هاي نفتي را گرفتند، اما فعاليت پالايشگاه ها ادامه يافت ـ زيرا هم زمان اتومبيل هم جايگزين كالسكه شد. او پس از كنار رفتن بيش از گذشته به همسر و پنج فرزندش پرداخت. اين بار ديگر بيش از آنكه پول درآورد خرج مي كرد. ثروتمندترين مرد آن زمان بزرگ ترين وقف كننده هم شد. راكفلر از بنيانگذاران دانشگاه شيكاگو بود. او هزينه ايجاد مدرن ترين موسسه تحقيقات پزشكي را پرداخت و مدارس، موزه ها و كتابخانه هاي متعددي ساخت. او با احتساب ارزش امروزي دلار حدود شش ميليارد دلار به مراكز مختلف كمك كرد. در انتها پول زيادي براي خود و خانواده اش نماند. او سيگار نمي كشيد، الكل نمي نوشيد و به جشن و تئاتر معمولاً نمي رفت. فرزندانش كمتر از هم كلاسي هايشان پول توجيبي مي گرفتند. بالاخره وي در مقام بزرگ ترين كاپيتاليست تمامي اعصار در سال ۱۹۳۶ در سن ۹۶ سالگي مرد. برخي مي گويند ميان زندگي روزانه وي و يك كشاورز ساده اوهايو تفاوت هاي زيادي نمي توان ديد. او صبح زود از خواب برمي خاست، سخت كار مي كرد و بعد از اتمام كار بلافاصله به رختخواب مي رفت. يكشنبه ها هم در كليسا مي شد او را ديد.

اقتصاد
ادبيات
ايران
جهان
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |