يكشنبه ۱۵تير ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۰۹۸ - July . 6, 2003
تغييرات آب و هواي جهان، زنگ خطر را به صدا در آورده است
محيط زيست و مرزهاي اخلاقي جديد
حفاظت از شرايط ضروري براي زندگي بشر بسيار مهم تر از افزايش قدرت ملي تك تك كشورها و يا افزايش ثروت خصوصي افراد است
002665.jpg

اشاره: دگرگوني اجتماعي زماني اتفاق مي افتد كه شيوه درك مردم از بعضي از عناصر تشكيل دهنده دنياي آنها تغيير مي كند. مردم تحت تأثير يك واقعه غم انگيز، يا يك رهبر فرهمند، يا در اثر آموزش و بيداري تدريجي از آستانه ادراك عبور مي كنند و اين امر آنها را وا مي دارد تا بعضي جنبه هاي زندگي خود را در پرتو روشنايي تازه اي ببينند و مورد قضاوت قرار دهند. اين تغيير جهت هاي ادراكي غالباً جزء اخلاقي روشني نيز به همراه دارد. مثلاً برده داري كه زماني به طور ضمني به رسميت شناخته مي شد به يك عمل اخلاقي زشت و مكروه تبديل شد. براي اينكه عكس العمل مؤثري در مقابل خطراتي كه اينك محيط زيست جهان را تهديد مي كنند نشان داده شود بايد درك بشريت از رابطه اش با نظام هاي طبيعي كره زمين از يك آستانه جديد بگذرد.
در خلال دهه هشتاد تعدادي تغييرات در جبهه محيط زيست اتفاق افتاد كه منجر به تغييرات مهمي در برخورد مردم با بعضي از مسايل جهان شد. اين تغييرات در مورد خطرات بزرگتر باعث اميدواري و خوشبختي هستند. زيرا بيانگر آنند كه امكان معكوس شدن اوضاع در مدتي بسيار كوتاه وجود دارد. اما در عين حال زنگ خطري نيز هستند .زيرا به نظر مي رسد كه اغلب قبل از اينكه ادراك مردم آنچنان تغيير كند كه منجر به حمايت از يك واكنش سياسي مؤثر گردد بحراني به وجود مي آيد. با مسايلي مانند تغيير آب و هوا و رشد جمعيت ادامه اين الگوي تغيير عقايد مردم به اين معناست كه قبل از اينكه جوامع شروع به عكس العمل كنند آسيب هاي جبران ناپذير زيادي پيش خواهد آمد. پيشرفت هاي سريع سال هاي اخير اروپا در جهت مهار كردن باران هاي اسيدي به طور عمده از بيداري ناگهاني مردم آلمان غربي نسبت به والد اشترين يا مرگ جنگل ريشه مي گيرد. آنگاه كه يك بررسي انجام شده در سال ۱۹۸۲ نشان داد كه در جنگل سياه افسانه اي آلمان و ساير مناطق جنگلي آن تعداد زيادي از درختان در حال مرگ هستند و احتمال ارتباط اين امر با آلودگي هوا و باران هاي اسيدي مطرح شد، والد اشترين به سرعت به صورت يك موضوع سياسي و عاطفي قوي درآمد. نظرخواهي تابستان سال ۱۹۸۳ نشان داد كه مردم آلمان غربي نسبت به سرنوشت جنگل هاي خود بيش از موشك هاي پرشينگ كه قرار بود چند ماه بعد در سرزمينشان نصب شود نگران شدند. تا آن زمان ملت آلمان شديداً مخالف همكاري براي نظارت بيشتر بر آلودگي هوا بود. ولي دولتمردان آلمان وقتي كه چنين علاقه عمومي نيرومندي را ديدند، در سال ۱۹۸۳ كاملاً موضع خود را عوض كردند. در جلسه كميسيون اقتصادي سازمان ملل براي اروپا كه براي بحث در مورد آلودگي هاي فراگذر از مرز تشكيل شده بود، آلمان غربي پيشقدم شد و از پيشنهاد اسكانديناوي ها مبني بر اينكه هر عضو كميسيون مكلف باشد كه تا سال ۱۹۹۳ از ميزان انتشار دي اكسيد گوگرد خود ۳۰% بكاهد حمايت كرد. مخالفت آمريكا و انگلستان و سايرين، از تصويب اين پيشنهاد جلوگيري كرد، اما اين امر منجر به تشكيل گروه غيررسمي سي درصدي ها شد كه از ملت هايي تشكيل شده بود كه به اين هدف متعهد بودند و اين به نوبه خود راه را براي تصويب قرار داد كاهش انتشار سولفور بازكرد كه در ۱۹۸۵ ، ۲۱ كشور در هلسينكي آن را امضاء كردند تا سال ۱۹۸۶ ده كشور به هدف كاهش سي درصد رسيده يا از آن گذشته بودند كه اين پيشرفت سريع حيرت انگيز بود و ۴ كشور خود را به كاهش ۷۰ درصدي متعهد كرده بودند. نمي توان دانست كه اگر به طور خاص در آلمان غربي و نيز ساير كشورهايي كه شاهد نابودي وسيع جنگل هايشان بودند، والداشترين اين چنين تبديل به يك مسأله احساساتي نمي شد، پيشرفت اروپا در كنترل باران هاي اسيدي به چه صورتي در مي آمد. چشم انداز مرگ جنگل ها آشكارا باعث شد كه تعداد زيادي از اروپاييان از يك آستانه هشياري بگذرند و عبور آنها از اين آستانه موجب شد كه اقدام سياسي نه فقط ضروري بلكه اجتناب ناپذير شود. درست از نيمه دهه هشتاد به بعد نوعي بيداري نسبت به محيط زيست در اروپاي شرقي و شوروي به وجود آمده است. حادثه چرنوبيل و گسترش خسارات وارده به جنگل ها عواملي بودند كه اين بيداري را برانگيختند، اما به نظر مي رسد كه نگراني مردم نسبت به وخامت وضع هوا و آب آشاميدني و خاك منطقه در افزايش اين آگاهي سهم مؤثري داشت. اين بيداري موجب شد تا در شوروي فعاليت هاي زيادي در زمينه محيط زيست صورت بگيرد. يك ناظر غربي حالتي را كه در اتحاد شوروي به وجود آمد با وضع آمريكا در سال ۱۹۷۰ يعني سالي كه يك روز به عنوان روز زمين اعلام شد، مقايسه كرده است. در لهستان در حال حاضر حدود ۲ هزار سازمان زيست محيطي وجود دارد كه اكثر آنها از سال ۱۹۸۶ به بعد تأسيس شده اند. سازمان «آزادي و صلح» يكي از فعال ترين آنهاست كه ماهيت اساسي افزايش نگراني نسبت به محيط زيست را در شعار خود به خوبي منعكس مي كند. «با خطر ويراني سپهر زيستي و آلودگي هوا و آب و خاك، ما درمي يابيم كه آزادي اين معني را نيز دارد كه انسان اين امكان را داشته باشد كه در يك محيط تباه نشده زندگي كند.» البته اين تغيير جهت در ادراك مردم به خودي خود مسأله را حل نمي كند. هنوز در اروپا براي مهار كردن آلودگي كارهاي بسياري بايد بشود و در اروپاي شرقي و شوروي توجه به محيط زيست منجر به اقداماتي جزيي از سوي دولت ها شده است. اما چنين تغيير جهت هايي معمولاً پيش درآمد عكس العمل هاي مؤثر و جرقه هايي هستند كه شعله تغيير را روشن مي كنند. در اروپاي غربي اين تكامل از ادراك به عمل ممكن است با ظهور جنبش موسوم به جنبش سياسي سبز تسريع شود. اين جنبش كه در سال هاي آخر دهه هفتاد در آلمان غربي ريشه گرفت، اكنون در ۱۶ كشور احزاب سياسي رسمي دارد و در ۸ كشور اعضاي آن به پارلمان راه يافته اند. در حال حاضر در پارلمان اروپا نيز تعدادي از اعضاي حزب سبز عضويت دارند. در سال ۱۹۸۸ سبزهاي سوئد اولين حزب جديدي بودند كه بعد از ۷۰ سال به پارلمان راه يافتند و در ايتاليا گروه پارلماني نيمه رسمي «سبز» نيروي مهمي در سياست آن كشور شده است. در بعضي كشورها نمايندگان احزاب سبز پارلمان قادر هستند بودجه عمومي را براي به راه انداختن تحقيقات در مورد محيط زيست و تشكيل كنفرانس و ساير اقداماتي كه به بالا بردن سطح آگاهي عمومي كمك مي كند مورد استفاده قرار دهند. براي اينكه در مقابل گرم شدن كره زمين و افزايش لجام گسيخته جمعيت و فقر دايمي كه تصور مي شود خطرناكترين عواملي هستند كه سلامت محيط زيست و رشد اقتصادي را در دهه آينده و سال هاي پس از آن تهديد مي كنند اقدام مناسبي صورت گيرد، تغيير جهت هاي ادراكي بسيار عميقي لازم است. مسايل ياد شده خاصه از آن روي هراس انگيزند كه به الگوهاي رفتاري، عقايد و ارزش هاي بسيار ريشه داري مربوط مي شوند و هيچ يك از آنها را نمي توان با يك اقدام ساده يا كاربرد تكنولوژي تخفيف داد. فيلسوف محيط زيست لين وايت، بيش از دو دهه پيش در پيش بيني خود از مسايل فوق گفت: من شخصاً گمان نمي كنم كه اگر در مورد مشكلاتمان از علم بيشتر و تكنولوژي بيشتري استفاده كنيم به سادگي بتوانيم از ضربات فاجعه آميز بوم شناختي جلوگيري كنيم. عبور از آستانه هاي ادراك كه براي دادن پاسخ مناسب به اين مشكلات لازم است در واقع بشريت را به مرزهاي اخلاقي جديد رهنمون مي گردد. احساس وابستگي متقابل و بهم پيوستگي جهاني شكل مي گيرد و به تدريج نضج مي يابد. براي مثال: انسان ها در مي يابند كه استفاده از اتومبيل در هر جاي جهان ثبات آب و هوا را در همه جا به هم مي زند و يا مي فهمند كه فقر و مقروض بودن مداوم كشورهاي جهان سوم سايه اقتصادي خود را نه فقط در آن كشورها كه در جوامع صنعتي نيز خواهد گسترد. سياست گذشته كشورها كه مبتني بر تعقيب تنگ نظرانه منافع اقتصادي و سياسي ملي بود، از بين مي رود و چيز مغاير با زمان و امري غيرمنطقي تلقي خواهد شد. همان طور كه «جرمي برچر» تاريخدان در ۱۹۸۸ نوشت اين دومين انقلاب اكولوژيك مجبور است اعلام كند كه حفاظت از شرايط ضروري براي زندگي بشر بسيار مهم تر از افزايش قدرت ملي تك تك كشورها و يا افزايش ثروت خصوصي افراد است. اگر حكومت ها به راستي احساس نكنند كه مردم خواهان تغييرات بنيادي لازم براي حل اين مشكلات هستند، دست به اقدام مفيد و مناسبي نخواهند زد. بنابر اين وظيفه فوري تك تك افراد در هرجا كه هستند اين است كه آگاهي و هشياري و صداي خود را به گوش رهبران سياسي برسانند. دانشمنداني كه نه تنها فاكتهاي مناسب را جمع آوري مي كنند بلكه نتايج بي عملي سياسي را نيز به حساب مي آورند، نقش قاطعي در اين روند آموزش و بسيج مردم بازي خواهند كرد. اين مسأله در مورد وسايل ارتباطي جمعي نيز صادق است.
آيا جوامع به موقع از اين آستانه هاي جديد ادراكي خواهند گذشت تا از ضربات اكولوژيك اساسي پيشگيري به عمل آيد؟ اگر چه هنوز به يك تغيير اساسي در طرز تلقي ها و اولويتها نياز منديم اما چند كورسو اميدبخش در افق ديده مي شود. در سراسر جهان مردمي كه نگران خطراتي هستند كه مستقيماً سلامت و معاش آنها را نشانه گرفته، گردهم جمع شده اند تا نظارت بيشتري بر سرنوشت خود اعمال كنند. در واقع تمام قاره هاي جهان در پاسخ به بي عدالتي هايي مانند آلودگي سمي كشورها، بهره برداري صنعتي از جنگل ها، اختصاص دادن منابع كشور به مصارف غيرضروري، فقدان زمين و عدم دسترسي به آب مناسب و بهداشت و مراقبت هاي بهداشتي هزاران جنبش خود رو پديد آمده است. اين گروه ها نشان مي دهند كه بسيج مردم براي ايجاد تغيير در محيط زيست امكان پذير است اما شايد از آن هم مهم تر اين است كه آنها در واقع بخش حساسي از نهادهاي بنياديني هستند كه وجودشان براي توسعه پاياي جوامع ضروري است.
002660.jpg

در ويتنام يعني كشوري كه بر اثر جنگ، ازدحام جمعيت و فقر ويران شده بود علائمي غيرمنتظره از آن تغيير ادراكي كه بايد در ميان رهبران اتفاق افتد، مشاهده مي شود. ژنرال ونگوين جياپ كه قبلاً فرمانده كل ارتش ويتنام شمالي بود و بعد معاون رئيس جمهوري گرديد، از كساني است كه از طرحي ملي كه براي پي ريزي يك برنامه تنظيم خانواده در سطحي وسيع و اقدامات پردامنه براي احياء جنگل ها مطرح گرديده بود حمايت مي كند و اينها اقداماتي است كه براي دور كردن كشور از سقوط اقتصادي و اكولوژيك ضرورتي مبرم مي دانست. ژنرال جياپ گفته بود: اكنون ديگر سرباز به جبهه ديگري مي رود، جبهه محيط زيست. او معتقد بود كه ويتنام بدون احياء محيط زيست احياي اقتصادي نخواهد داشت، اين دو تفكيك ناپذيرند. امروز بايد براي محيط زيست ويتنام جنگيد و براي صلح. در بعضي از كشورهاي صنعتي ضرورت فوري جلوگيري از تغيير آب و هوا تأثير زيادي در سياست كشورها گذاشته است. نخست وزير كانادا و نروژ هريك رسماً متعهد شده بودند كه تا سال ۲۰۰۵ بيست درصد از توليد اكسيد دو كربن كشور بكاهند و در آمريكا در پرتو امواج گرماي ركود شكن تابستان ۱۹۸۸ سه قانون جداگانه در مورد كاستن از سرعت گرم شدن كره زمين در كنگره مطرح گرديده در آغاز سال ۱۹۸۸ كمتر كسي از مردم تصور مي كردند كه تغيير آب و هوا به اين سرعت در دستور كار جلسات سياسي قرار گيرد. اما شكاف عظيمي كورسوهاي اميد را از عكس العمل هاي مؤثر جدا مي كند. براي ايجاد آن تغييرات سياسي كه وجودشان براي حفاظت از محيط زيست جهان ضروري است مردمي متعهد و پرجنب وجوش لازم است. ما بايد دست به انتخاب دشواري بزنيم كه تمام نهادهاي اجتماعي و ارزش هاي شخصي ما را به نحوي بي سابقه به مبارزه خواهد طلبيد. در اين انتخاب راه بايد به ياد داشته باشيم كه آن نوع توسعه كه با نابودي شرايط لازم براي نشوونماي زندگي بر روي كره زمين همراه است توهمي بيش نيست.
جمشيد ثابتان فدايي

محيط زيست
اجتماعي زنان
اجتماعي
اقتصادي
انديشه
خارجي
سياسي
شهري
علمي
علمي فرهنگي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
|  اجتماعي زنان   |   اجتماعي   |   اقتصادي   |   انديشه   |   خارجي   |   سياسي   |   شهري   |   علمي   |  
|  علمي فرهنگي   |   محيط زيست   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |