يكشنبه ۱۵تير ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۰۹۸ - July . 6, 2003
مهمترين تفاوتهاي مغز زنان ومردان
اگر فكر مي كني مثل هم مي انديشيم دوباره فكر كن
002655.jpg
مغز زنان و مردان شباهت هاي بسياري به هم دارد،  اما قطعاً از نظر اندازه ساختار و يا حساسيت
شبيه هم نيستند
پس از ۲۰ سال كه از ازدواج ما مي گذرد شوهرم هنوز نمي تواند مرا درك كند. او مي خواهد بداند چرا من هميشه سه كار را با هم در يك زمان انجام مي دهم؟ چطور است كه من هيچ گاه در جواب دادن كم نمي آورم؟ و چطور مي توانم نام افرادي را كه سالها پيش ملاقات كرده ام به ياد بياورم. حالا من مي دانم به او چه بگويم: اين كار مغز من است. اگر چه تفاوتهاي عاطفي و رفتاري ما مربوط به فرهنگ هاي ما مي شود، اما تحقيقات اخير نشان داده اند كه ريشه بسياري از اختلافات مردان و زنان مربوط به مغز افراد مي شود.
مغز زنان و مردان شباهت هاي بسياري به هم دارند،  اما آنها قطعاً از نظر اندازه،  ساختار و يا حساسيت شبيه هم نيستند. در مجموع مغز يك زن درست مانند بدن او ۱۰ تا ۱۵ درصد كوچكتر از مردان است. با اين حال در قسمتهايي مانند زبان كه مخصوص شناخت يا درك بالاتري هستند نورونهاي بيشتري به صورت فشرده قرار دارند.
براساس تحقيقات، مهمترين تفاوتهاي مغز زنان ومردان به اين ترتيب مي باشد:
زنان بيشتر از مغز خود استفاده مي كنند
هر آنچه زنان انجام مي دهند (حتي بازي با انگشتانشان) باعث ايجاد فعاليتهاي عصبي پراكنده اي در مغز آنها مي شود. هنگامي كه يك مرد از مغزش استفاده مي كند، نورونها در نقاط كاملاً مشخص در مغز متمركز مي شوند، اما وقتي يك زن از مغزش استفاده مي كند، سلولهاي مغزش در قسمتهاي مختلفي متمركز مي شوند.
مغز زنان مي تواند ارتباطهايي برقرار كند كه هيچ گاه مغز مردان قادر به آن نيست. عده اي، اين مهارت را «هوش حسي» مي نامند. با اين حال در بعضي موارد مردان قادرند بر روي موضوعي كاملاً متمركز شوند، به همين دليل است كه گاهي مردان در كتاب يا روزنامه غرق مي شوند، در حالي كه تلفن مدام زنگ مي زند، آنها متوجه آن نمي شوند.
مغز زنان بسيار قوي تر به عواطف
پاسخ مي دهند
پژوهشگران مغز زنان و مردان را در حالتي كه آنها تجربيات عاطفي را به خاطر مي آورند مورد بررسي قرار دادند و دريافتند كه جنسيت در پاسخ به مسائل عاطفي بويژه در مورد ناراحتي ها بسيار مؤثر است. احساسات غم انگيزي كه توسط اين گونه تجربيات ايجاد مي شود نورونهاي مغز زنان را ۸ برابر مردان فعال مي كند.
اين گونه تصور مي شود كه عكس العملي كه مغز ما در برابر ناراحتي دارد باعث ايجاد ضعف و در نهايت منجر به افسردگي مي شود كه اين امر در زنان ۲ برابر بيشتر از مردان رايج است. مغز زنان همچنين مي تواند عواطف ديگران را بسيار دقيق تر دريابد. هر دو جنس متوجه خوشحالي طرف ديگر مي شوند اما مردان ديرتر ناراحتي زنان را تشخيص مي دهند. چهره زنان بايد واقعاً غمگين باشد تا مردان آن را ببينند.
زنان مسير خود را با حرف باز مي كنند
دختران معمولاً زودتر صحبت مي كنند و سريعتر مي توانند بخوانند. دليل اين مسأله مي تواند اين باشد كه زنان در هنگام خواندن از قسمت عصبي هر دو سمت مغز خود استفاده مي كنند. در حالي كه در مردان تنها منطقه عصبي نيمكره چپ تحريك مي شود.
زنان همچنين در هنگام بلوغ، بيشتر گرايش دارند تا در انجام كارها ماهر و چيره دست شوند. زنان لغات بيشتري كه با حروف مشابه آغاز مي شوند به خاطر مي آورند و كلمات هم معني بيشتري پيدا مي كنند. مهمتر از همه اين كه نيمكره دو طرفه يادگيري زبان در مغز زنان به آنها در هنگام سكته و يا صدمه مغزي كمك مي كند تا زودتر بهبود يابند، به دليل اين كه زنان شبكه عظيم تري از عصبهاي خود را نسبت به مردان در هنگام صحبت كردن و يا خواندن فعال مي كنند.
مسيريابي زنان با مردان متفاوت است
در طول جاده، زنان بسيار بيشتر از مردان به چيزهايي كه مي بينند توجه مي كنند، مخصوصاً به نشانه ها مانند هتل و يا مسجد. در هنگام بازگشتن از سفر و يا آدرس دادن، زنان بيشتر به چنين نشانه هايي تكيه مي كنند، در حالي كه مردان به جهت و مسافت دقت مي كنند.
حافظه زنان دقيق تر است
حافظه زنان در تمام سنين بسيار بهتر از مردان است. زنان توانايي بيشتري در ارتباط دادن نام ها با چهره ها در مقايسه با مردان دارند و همچنين آنها بيشتر اسامي را به ياد مي آورند. حوادثي كه افراد بهتر به ياد مي آورند، آنهايي هستند كه با مسائل عاطفي همراه باشند. از آنجايي كه زنان بيشتر از قسمت راست مغز خود كه عواطف را بررسي مي كنند، استفاده مي كنند، ممكن است اين كار را غيرارادي انجام دهند.
مغز زنان ديرتر پير مي شود
تحقيقات نشان مي دهند مغز مردان سريعتر از مغز زنان افت پيدا مي كند. حافظه ضعيف، توانايي كمتر در توجه كردن، حالت افسردگي بيشتر و متعاقباً زود خشمگين شدن نتيجه اين مسأله است. مردان با بالا رفتن سن عبوس تر مي شوند و اين مسأله را مي توان مرتبط با مغز آنان دانست. دليل اين كه مغز مردان از لحاظ اندازه بسيار سريع تغيير مي  كند، ممكن است مربوط به ميزان سوخت و ساز آن باشد. اين طور به نظر مي رسد كه مغز زنان سرعت سوخت و سازش را (استفاده از گلوكز) كاهش مي دهد. در حالي كه سوخت و ساز گلوكز در مردان مسن تر با سرعتي بيشتر از زمان جواني صورت مي گيرد. با آن كه مغز زنان بادوام تر است، اما آنها در برابر اثرات كهولت مقاوم نيستند. از ۴ ميليون آمريكايي كه دچار آلزايمر شده اند حدود سه چهارم آنها زنان هستند. طبق تحقيقات، در زنان درمان جايگزيني استروژن مي تواند اين خطر را كاهش دهد و نشانه هاي بيماري را به تأخير بيندازد.
در حالي كه هنوز دلايل تمام اين يافته ها مشخص نيست، يك چيز روشن است و آن اين كه مغز زنان و مردان يك كار را انجام مي دهند اما به گونه اي متفاوت.
منبع: ريدرزدايجست
ترجمه: پروين قيطاسي

كيفيت زندگي زنان سرپرست خانوار در ايران
زنان سرپرست خانوار در ايران شامل زنان مطلقه، زنان شوهر مرده، شوهر معتاد، همسران شهداي جنگ، زنان مهاجر، زنان داراي شوهران زنداني، زنان داراي شوهران بيكار، زنان داراي شوهران مريض، زنان ازدواج نكرده و زنان داراي شوهراني مجهول المكان است
گروه اجتماعي: نتايج يك پايان نا مه كارشناسي ارشد مديريت و پرستاري نشان داد: زنان سرپرست خانواده، نسبت به زنان غيرسرپرست، ميزان استرس بيشتري را تجربه مي كنند و از كيفيت زندگي پايين تري برخوردارند.
به گزارش سرويس پژوهش ايسنا، بين ميزان استرس و كيفيت زندگي  زنان سرپرست خانواده ارتباط مستقيم وجود دارد.
بر اساس اين گزارش مطالعات وسيع جامعه شناسان نشان مي دهد كه زنان همچون ساير اقليت هاي نوظهور در كليه كشورهاي جهان، تبعيض هاي متعددي را تجربه مي كنند. اين مطالعات همچنين حاكي از آن است كه برخي گروه هاي زنان، بيش از ساير گروه ها در معرض تبعيض و پيش داوري قرار دارند، اين زنان «زنان سرپرست خانواده» ناميده مي شوند. زنان با سرپرست شدن، در وضع و موقعيت جديدي قرار مي گيرند كه معمولاً با مسائل مادي، معنوي متعددي همراه است و به طور كلي ۳۷ درصد خانواده هاي جهان را زنان سرپرستي مي كنند و ميزان افزايش سرپرستي زنان در كشورهاي جهان سوم ناچيز است.
در ايران حدود ۳۵ درصد از زنان سرپرستي خانواده  خود را به عهده دارند. غير از زنان مطلقه و بيوه كه به نظر مي رسد، اصلي ترين و عمده ترين نمونه هاي زنان سرپرست خانواده اند، طبقات ديگري از اين خانواده ها در ايران وجود دارند.
به طور خلاصه زنان سرپرست خانواده در ايران شامل دسته هاي زنان مطلقه، زنان شوهر مرده، شوهر معتاد، همسران شهداي جنگ، مهاجرت، زنان داراي شوهران زنداني، زنان داراي شوهران بيكار، زنان داراي شوهران مريض، زنان ازدواج نكرده و زنان داراي شوهراني مجهول المكان است.
اين گزارش مي افزايد: تعدد نقش هايي كه زنان سرپرست خانواده به عهده دارند، به عنوان يكي از عوامل استرس زاي عمده، مي تواند مورد توجه قرار گيرد.
نتايج گزارش هاي باليني و مطالعات كنترل شده حاكي از آن است كه رويدادهاي استرس زاي زندگي مي تواند در شروع و هم در تشديد اختلالات رواني و بيماريهاي جسمي نقش كليدي داشته باشند.
مسائل و مشكلاتي كه زنان سرپرست خانواده با آن مواجهند در ابعاد اقتصادي، اجتماعي، رواني- عاطفي و بعد حقوقي طبقه بندي مي شود.
خانواده كوچك ترين سيستم اجتماعي است و از افرادي تشكيل شده كه از رهگذر و علايق و وظيفه شناسي و صداقت متقابل با يكديگر زندگي مي كنند. گروه سنجش پويايي شناسي، خانواده را اين گونه تعريف مي كند: «گروهي از افراد متشكل از دو نفر يا بيشتر كه با يكديگر زندگي مي كنند و نسبت به هم تعهداتي دارند. اين افراد اغلب از طريق ازدواج يا همخوني با هم ارتباط دارند.» هنگامي كه از خانواده سخن به ميان مي آيد، عموماً قالبي در نظر مجسم مي شود كه متشكل از يك زن و يك شوهر و احتمالاً يك يا چند فرزند است و به تناسب فرهنگ به مليت، مكان و زمان مي توان روابط خاصي را ميان اين مؤلفه هاي اصلي خانواده در نظر آورد.
شايان ذكر است، بافت خانواده در سطح كلان، بسيار متأثر از بافت روابط اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي حاكم بر جامعه است. در سطح خرد نيز اين بافت تحت تأثير عواملي چون سن، پيشينه خانوادگي زوجين، شغل و وضعيت اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خانواده است.
بافت روابط درون خانوادگي ممكن است تحت تأثير عوامل متعددي قرار گيرد كه به لحاظ رواني و اجتماعي آسيب زا تلقي مي شوند. عوامل آسيب زاي متعددي حيات خانوادگي فرد را در معرض مخاطره قرار مي دهند. آنچه مسلم است اين است كه خانواده به عنوان هسته اصلي و اساسي شكل دهنده اجتماع به عنوان اصيل ترين نهاد اجتماعي، به موازات رشد و پيشرفت جوامع بشري، پويا است. لذا با داشتن چنين ماهيتي بيش از پيش در معرض عوامل آسيب پذيري اجتماعي و خطرات گوناگون آن قرار دارد.
در بين تمام جوامع انساني «پدر»، به عنوان عنصر اصلي و محوري خانواده پذيرفته شده و سرپرست خانواده محسوب مي شود. سرپرست خانواده به فردي گفته مي شود كه مسئوليت تأمين امنيت اقتصادي، اجتماعي و معنوي خانواده را به عهده دارد. هر نوع حادثه اي كه به مفارقت رابطه زن و شوهر منجر شود، ساختار، عملكرد و حيات خانواده را تهديد مي كند.

اجتماعي زنان
اجتماعي
اقتصادي
انديشه
خارجي
سياسي
شهري
علمي
علمي فرهنگي
محيط زيست
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
|  اجتماعي زنان   |   اجتماعي   |   اقتصادي   |   انديشه   |   خارجي   |   سياسي   |   شهري   |   علمي   |  
|  علمي فرهنگي   |   محيط زيست   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |