سدسازي و پيامدهاي آن در بوته نقد
سدسازي توسعه يا خسارت پايدار
|
|
اشاره:سدسازي، در جهان قدمتي چند هزار ساله دارد. سدهاي خاكي موسوم به «بند» كه هنوز هم بقاياي آنها در بعضي مناطق كشور ما، ازجمله استان فارس وجود دارد، گوياي رونق سدسازي درگذشته هاي دور بوده است. بستن سد بر روي رودهاي بزرگ براي تأمين آب كشاورزي و آب شرب مورد نياز شهرها، در عصر ما نيز از صنايع پر رونق مي باشد اما پس از گذشت يك سده از سدسازي نوين، اكنون پژوهشگران به ويژه دانشمندان آمايش سرزمين، با بررسي دقيق آثار و پيامدهاي زيست محيطي سدسازي، به ويژه سدهايي كه بدون در نظر گرفتن ملاحظات زيست محيطي و توسط پيمانكاران ناكارآمد، ساخته شده است، به اين نتيجه رسيده اند كه سدسازي نه تنها در همه جا، پاسخگوي نياز بشر نيست، بلكه گاهي خساراتي به همراه دارد كه در مقايسه با منافع مورد نظر سازندگان، چشمگيرتر است. نوشته حاضر، سدسازي در ايران را به نقد كشيده و در كنار آن، شيوه هاي مناسب تر و كم هزينه تر ذخيره طبيعي آب را مطرح كرده است.
تصورش دردناك است. پارچه مخملي سبز رنگ مي سوخت. ناگهان لاجورد آسمان پوشيده از ابرهاي تيره و تار شد و با سرو صداي وصف ناپذير رگبار باران بهاري، بر خاك سرخ كهسار فرو باريده و از هر سو جويباري به سمت درياچه پشت سد، كه به راستي مخملي سبز رنگ را مي مانست، روان شده بود. باران فروكش كرده و آسمان صاف شد، اما رسوبات قرمز رنگ، مانند آتشي، مخمل سبز رنگ را همچنان مي سوزاند «ارتفاع سد از آغاز ۲۷۰ متر بوده اما هم اكنون بيش از ۱۵۰ متر آن پر از رسوبات آبرفتي مي باشد» اين وصف كدام سد است؟ چه فرق مي كند؟ اين داستان در همه سدها جريان دارد، سد دز، سد كرج، سفيد رود، ...
سدي كه با هدف تأمين آب كشاورزي در يك منطقه ساخته مي شود، بسيار زودتر از زمان پيش بيني شده مي ميرد. سد منجيل با پيش بيني ۸۰ سال عمر مفيد، تنها پس از گذشت ۳۰ سال از رسوبات انباشته شد. حالا مي خواهند با صرف ۱۶۴ ميليون دلار، سد ديگري در بالا دست آن بسازند. (همشهري ۶/۲/۸۲) اجراي طرحي براي جبران خسارت طرح ديگر! اما وضعيت سد منجيل منحصر به فرد نيست. ظرفيت اسمي سد سفيد رود ۸/۱ ميليارد مترمكعب است كه از دهه ۴۰ تاكنون حدود ۶۰۰ ميليون مترمكعب آن انباشته از گل و لاي است(همشهري ۹ تير ۱۳۸۱). كارشناسان زيادي عليه سدسازي نوشته و گفته اند. حتي يكي از مسئولين دولتي نيز اعلام كرد، در ايران، هر سال به دليل انباشت رسوبات در زير آب، يك سد از بين مي رود(نقل به مضمون).
جالب اينجاست كه هر ساله باز هم اقدام به آغاز عمليات ساخت سدهاي جديد مي شود. برخي از اخبار اين طرح ها را مرور مي كنيم: مطالعات سد ميجران در حوزه نسا رود (جمعيت زنان مبارزه با آلودگي محيط زيست در گيلان نسبت به تخريب گسترده جنگل و مزارع برنج، چاي و ميوه در اثر ساخت اين سد هشدار داده)- مطالعات مرحله دوم سد مخزني هراز و انتقال آب به پشت سد انحرافي هراز سنگر- قرارداد ساخت سد سنگريزه اي گتوند عليا(خوزستان) بين شركت توسعه منابع آب و نيروي ايران(وزارت نيرو) و... با هزينه ۲ هزار و ۴۰۰ ميليارد ريال در مدت ۹۰ ماه- آغاز عمليات ساخت سد سنگ سياه در بخش دهگلان كردستان با هزينه ۷۰ ميليارد ريال- احداث سدهاي چراغ و يس و گاران(و چند سد ديگر) در كردستان- در حال حاضر ۹۵ سد مخزني داريم، ۷۰ سد مخزني در دست ساخت و بيشتر از ۱۵۰ سد در دست مطالعه است و خبرهاي بسيار بيشتري كه از اين سدسازيها مي توان ارائه داد.
بدون شك براي ساخت اين سدها، استدلالهايي از سوي مسئولين و نيز متخصصين مجري آنهاارائه مي شود از جمله تأمين انرژي، توسعه و تأمين آب مورد نياز كشاورزي و... اما اين مسئولين و متخصصين تنها از يك ديدگاه تنگ و محدود به اين فرايند مي نگرند و عواقب و تجربيات ملي و فراملي در زمينه سدسازي را در كنار اين طرح ها بررسي نمي كنند. اگر به گفته معاون وزير جهاد كشاورزي در حال حاضر سالي يك سد از بين مي رود با اين روند افزايش سدسازي، خسارات نيز افزايش خواهد يافت و آن گاه هزينه هاي اين طرح ها و عمليات ها را در كنار عمر كوتاه سدها و اي بسا تخريب و دستكاري گسترده محيط زيست قرار دهيد تا عمق فاجعه معلوم گردد.
مباينت اين اقدامات با توسعه پايدار روشن و آشكار است. ا گر تأمين انرژي براي توسعه يك كشور اهميت دارد(كه حتماً دارد) چرا از شيوه هاي كم ضررتر و يا بي ضرر استفاده نمي شود؟ در كشوري كه در برخي مناطقش زمينه براي توليد انرژي جايگزين (باد- خورشيد- گرماي درون زمين...) با هزينه هاي بسيار كمتر وجود دارد چرا تنها اقدام به سدسازي شود؟
تأمين آب براي كشاورزي نيز نمي تواند به قيمت هاي سنگين و خسارات به محيط زيست انجام گيرد. ادعاي تأمين آب براي زمينهاي كشاورزي در حالي است كه هنوز، كشاورزان موفق نشده اند(به دليل ايجاد نشدن شبكه هاي اصلي ۱ و ۲ براي انتقال آب سدها به پايين دست شبكه هاي فرعي ۳ و ۴ براي انتقال آب به مزارع در حد قابل انتظار) از ظرفيت مناسب استحصال آب استفاده كنند. گفته مي شود از ۳ ميليون هكتار اراضي كشور تنها ۶۵۰ هزار هكتار به اين شبكه ها و آب تأمين شده دسترسي دارند.(همشهري ۲۳/۱/۸۲ به نقل از مدير كل سابق توسعه شبكه هاي فرعي و مشاور وزير جهاد كشاورزي در امور آب و خاك) مدير كل فعلي توسعه شبكه هاي آبياري وزارت جهاد كشاورزي مي گويد: ساخت سدهايي كه آبشان به مزرعه نمي رسد نه تنها براي كشاورز نفع نداشته بلكه باعث شده آبهاي سطحي و سفره هاي زيرزميني پايين دست سدها دچار افت و كشاورزان با مشكلات بيشتري مواجه شوند(همشهري ۱۲/۹/۸۱) وزارت نيرو مجري طرح هاي سدسازي است. وزارت جهاد كشاورزي بايد شبكه هاي آبرساني آنها را بسازد. بايد پرسيد چرا طرحهاي منطقي و بصرفه را اجرا نمي كنند؟
آنچه در خصوص اين طرح مي توان گفت به شرح زير قابل جمع بندي است:
۱- ساخت سدها هزينه هاي هنگفتي به كشور تحميل مي كند كه در مقايسه با كارايي آنها به صرفه نيست.
۲- به دليل اجرا نشدن همزمان طرحهاي آبخيزداري و آبخوان داري در حوزه آبگير سدها حجم زياد رسوبات آبرفتي، سدها را خيلي زود از بين مي برند. براي تخليه رسوبات و لايروبي سدها نياز به هزينه هاي ديگري مي باشد.(گاه دريچه هاي سدها را ناگهان باز مي كنند و مقاديري از رسوبات را به رودخانه هاي پايين دست سدها هدايت مي كنند كه در نتيجه موجب كمبود اكسيژن آب و تلف شدن آبزيان مي شود.)
۳- ساخت سدها سبب تجمع آب و مانع از نفوذ آن به سفره هاي زيرزميني و كاهش سطح ذخاير آب و عدم دسترسي مناطق كشاورزي و قابل سكونت به اين ذخاير مي شود. وقتي سطح آب شيرين پايين تر رود، زمين كويري و شور مي شود. در ورامين، به عنوان نمونه، ۱۷۰-۱۶۹ متر سطح آب پايين رفته است(همشهري ۱۹/۹/۸۱- دكتر پرويز كردواني)
۴- در سدها آب جمع شده در سطح به سرعت تبخير شده و سبب افزايش نمك آن مي شود. سهم كشور ما از كل آبهاي شيرين زمين تنها ۲ صدم درصد مي باشد. بارندگي ساليانه ۲۴۰ ميلي متر است و متأسفانه در قسمت هايي از اين سرزمين بارندگي صورت نمي گيرد. با اين حال در حوزه سدها ساليانه ۳ متر يعني ۳ هزار ليتر آب در هر متر مربع تبخير مي شود.
۵- در نتيجه جمع آوري آب در درياچه هاي پشت سدها، هكتارها زمين قابل كشاورزي و مناطق قابل سكونت، آبادي هايي كه توسط كوچ نشينان داير شده زير آب مي رود. ساكنين اين مناطق مجبور به ترك سرزمين خود مي شوند و چه بسا مالكيت و حقوق ديگري را ازدست بدهند. در سال ۲۰۰۰ ميلادي سازمان غير دولتي CIEL(مركز حقوق زيست بين المللي) و تعدادي NGOهاي ديگر از كشورهاي آرژانتين- استراليا- بنگلادش- برزيل- بوليوي- كامرون- كانادا- آلمان- فرانسه- هند و... در اعتراض به بانك جهاني(كه با ارائه طرحهاي عمراني به دولتهاي محلي از جمله ساخت سدها و تشويق آنها به استفاده از تسهيلات آن بانك) كه طرح غيرعادلانه اي براي اسكان مجدد گروههاي بومي ساكن در حوزه هاي سدسازي ارائه داده بود، بيانيه اي صادر كردند و خواستار تجديد نظر در اين طرح و پيشنهاد اسكان داوطلبانه با تأمين حقوق مالكيت و رعايت مصوبات كميسيون جهاني سدها (WCD) و بانك توسعه آمريكايي (IOB) از سوي بانك جهاني شده بودند(اينترنت- ۲۲ فوريه ۲۰۰۰)
۶- بافت زمين در بسياري از طرح هاي اجرا شده نشان مي دهد كه مقدار زيادي از آب از سوراخ كوهها هدر مي رود و در مخزن سدهاي لار، ۱۵ خرداد كبار- درودزن... سوراخ هستند و آب را نگه نمي دارند(همشهري ۲۷/۵/۸۱- نيك آهنگ كوثر).
۷- به نظر مي رسد مطالعات كافي زمين شناختي در ساخت سدها انجام نمي شود. مثلاً روشن نيست كه آيا در ايران سدها موجب لرزش هاي زمين شده اند يا نه؟ (در آفريقا در لسوتو، آبگيري سد مخزني كيتس در سوم ژانويه ۱۹۹۶ موجب زمين لرزه اي به قدرت ۱/۳ ريشتر و در هندوستان در ۱۹۶۴ سدي در كوينا ساخته شد و در ۱۹۶۷ زمين لرزه بزرگي در اين منطقه رخ داد(همشهري ۲۷/۳/۸۱ آلكس كرباي و هارتنادي). در اين زمينه در ايران گزارشي در دست نيست.
اما، كارشناسان در مقابل، راهكارهايي ارائه مي دهند. آنها معتقدند با اجراي طرحهاي آبخيزداري و آبخوان داري نتايج بسيار خوبي به دست مي آيد كه سدسازي را به چالش جدي مي طلبد. از جمله مي توان گفت:
۱- به جاي اين كه آب در سطح جمع آوري شود در مخازن زيرزميني ذخيره شده و بدون تبخير و تغيير كيفيت(البته در صورت هدايت و بازيافت مناسب پساب ها) در هر زمان از طريق چشمه سارها و نيز احداث قنات قابل بهره برداري مي شود. در اين صورت خشكسالي احتمالي مي تواند مهار شود.
۲- سطح آب هاي زيرزميني به وضع مطلوب گذشته باز مي گردد و محروميت انسانها و فعاليت هاي كشاورزي از دسترسي به آب شيرين كاهش و كشاورزي توسعه مي يابد.
۳- پوشش گياهي و جنگلي كه طي صدها و هزاران سال شكل گرفته در اثر جريان سيلاب و شستشوي سطح زمين از بين نمي رود. در سالهاي اخير وقوع سيل بيش از ۵/۲ برابر شده و علاوه بر شستن و از بين بردن خاك ارزشمند سطح زمين و حمل آن به مناطق پايين دست، موجب بي خانماني انسانها و ويراني مناطق زيادي شده است. اجراي آبخيزداري به مهار سيلاب ها در منطقه اي در استان بوشهر كه سابقه سيل ۱۰۰ ساله داشت، در سيل دي ماه ۱۳۸۰، نشان از موفقيت آن در مهار سيل داشت. شبكه هاي پخش سيلاب حدود ۳ ميليون مترمكعب سيلاب را مهار و به سفره هاي زيرزميني بردند.(اين حجم آبگيري سطح آب چاههاي منطقه را از ۸۰ سانتيمتر تا ۶ متر افزايش داد) جريان سيل هيچگونه خسارت جانبي مالي در ۱۱ روستاي مجاور شبكه هاي پخش سيلاب به همراه نداشت(همشهري ۱۱ اسفند ۱۳۸۰- رئيس مركز تحقيقات منابع طبيعي و امور دام استان بوشهر) آمار نشان مي دهد كه هر سال ۵۰ ميليون متر مكعب سيلاب هرز مي رود.
۴- درصد بسيار كمي از هزينه هاي هنگفت اجراي طرحهاي سدسازي صرف اجرا و نگهداري آبخوان ها مي شود. كشور ناچار نمي شود ذخاير زيرزمين از جمله نفت و گاز را استخراج كند(كه بدون تخريب محيط زيست امكان پذير نيست) تا اين هزينه هاي هنگفت را تأمين كند.
۵- در اجراي آبخوان داري نياز به نيروي متخصص بسيار كمتري ا ست. نياز به نسخه هاي كليشه اي امثال بانك جهاني ندارد. از همه مهم تر اين كه نيروهاي بومي بسياري در طرح ها مشغول به كار مي شوند. اين نيروها به دليل سكونت در مناطق مي توانند در سازمانهاي غير دولتي تشكل يافته(قالب مشاركتي) و با طي دوره هاي آموزشي حتي كوتاه مدت طرحها را اجرا نموده همچنين از آنها حفاظت كنند. جلب مشاركت مردم در طرحها سبب پايداري توسعه و رشد و تكامل نيروي انساني نيز مي شود ولي در صورتي كه دولت به عنوان كارفرما و پيمانكار و اهالي بومي به عنوان كارگران تحت امر پيمانكار عمل كنند(قالب سنتي)، موفقيت طرحها زير سؤال مي رود. در بازديد اعضاي انجمن از حوزه آبگيري پشت سد دز مشاهده شد تنها بخش كوچكي از مجاري مشرف به درياچه سد داراي سازه هاي مناسب بوده و در هنگام بارندگي به جز اين تعداد كم از بقيه مجاري، آب سيلابي زمين را مي شست و به سمت درياچه مي برد.
۶- زمان اجراي طرح بسيار كوتاه و در نتيجه طرحها زود بازده مي باشد.
وقتي اطلاعات كافي در مورد طرح هاي شناخته شده و شيوه هاي اجرايي آنها وجود دارد جاي شگفتي است كه دولت، گزينه هاي مناسب را از ديدگاه توسعه پايدار انتخاب نمي كند. مگر اين كه بپذيريم كه مسائل ديگري وجود دارند كه مجراي تصميم گيري و اهداف آن را غيرشفاف و مبهم مي نماياند. غيرشفاف بودن تصميم مسئولين و پاسخگو نبودن مجريان طرحها سبب شده كه بدبيني هايي در اين زمينه دامن زده شود. مثلاً يك كارشناس آبخيزداري مي گويد: «در كار سدسازي پول زياد موجود است. اما در آبخيزداري پول مفت موجود نيست و يا خيلي كم است.»
(همشهري- ۲۷/۵/۸۱- نيك آهنگ كوثر). وقتي چالش بر سر ذخاير ارزشمند آب و نياز به آن حتي كشورهايي را به درگيري با يكديگر كشانده و در مناطق مختلف بحرانهايي ايجاد كرده، به جاست كه كار حفاظت از منابع آبي كشورمان را آغاز كنيم. راه توسعه پايدار از مسير حفظ ذخاير آبي مي گذرد.
محمد صادق شريعتي
انجمن حمايت و حفاظت از محيط زيست خوزستان
|