سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۸۲
شماره ۳۱۱۴- July, 22, 2003
فرهنگ
Front Page

سرقت بزرگ
ش شريفي
001825.jpg

ويروس استرس در سالن پخش مي شود بزرگ  عقربه ساعت كش مي آيد تا دقيقه اي به ۸، لحظه لحظه چرخش مدادهاي سياه به فشردن لاي دندان ها مي كشد.
قرآن تلاوت مي گيرد، دل دخترك هول. آرام بار ديگر دعا را زير لب زمزمه مي گيرد.
برگه هاي سفيد خزان مي گيرد و كنار چارپايه هاي چوبي و  آهني زوار در رفته زيرپا مي افتد و لحظه اي بعد صدايي قطع و وصل بلندگو مي شود «داوطلبان عزيز با آرزوي موفقيت شروع كنيد» هزار دست يخ زده كش مي آيد تا زير صندلي ها و سياهي مي دود به جان چهارگانه خانه هاي سفيد الف.ب.ج.د
دل به دلشان نيست مي دانند سياه كردن نابجا دايره زندگيشان را تنگ مي كند، انگار پركردن دايره هاي كوچك كنكور، پركردن دايره هاي بزرگ زندگيست. سكوتي سنگين از جنس اضطراب بر دل مدادها مي ريزد و جان كاغذها را مي درد و آرزوهاي ميليون ها پشت كنكوري قلم مي خورد.
دويدن مدادهاي سياه و سياه شدن ورق هاي سپيد و سرنوشت هايي كه در ثانيه رقم مي خورد سرنوشت ۶۱ درصد داوطلب دختر و ۳۹ درصدداوطلب پسر
ولي امسال كوچك دايره هاي چهارگانه سرنوشت، كمي گشاد بود. صندلي ها آرام تر بودند، استرس و اضطراب از اين صندلي به آن يكي سرايت نمي كرد، سئوالات آشنا بود و مدادها زودتر به جان دايره ديگر مي پريدند و خانه هاي سياه، از سپيدي رتبه در كنكور خبر مي داد.
سئوالهايي آشنا و جوابهايي آشناتر. گويي كمي قبل شايد دقيقه   اي، شايد ساعتي پيش از نظر گذشته و به دست حافظه سپرده بود.
دو، سه صد سئوالي كه در كوتاه زمان به درستي سياه شدند.
پچ پچ به جان همه پشت كنكوري ها نشست؛ هشت ميليون تومان! اول در حد زمزمه تكرار شد و بلند بلند جان قوت گرفت، اعتراض ها تكرار شد. چه كسي سئوال ها را فروخته است؟
چه كسي ۳۶۴ شب كابوس غريب به دو ميليون كنكوري را فروخته است؛ چه كسي ۳۶۴ روز استرس را فروخته است، چه كسي بر تجربه و علم سال هاي سخت مدرسه قيمت گذاشته است چه كسي...
ولي هيچ جوابي به گوش نرسيد تا اينكه...
جوابي از نوع تكذيب
تكذيب شد، تكذيبي كوتاه و زمزمه، رئيس مركز آزمون دانشگاه آزاد اسلامي بود كه فروش سئوالات آزمون سراسري اين دانشگاه را تكذيب كرد.
ولي صداي اعتراض ها بلند فرياد شد «سئوالات لو رفته است» چه كسي آينده ما را به حراج گذاشته است.
انگجي صداي اعتراض ها را شنيد. شكايت ها يكي پس از ديگري فرياد كشيد و سرانجام گروهي ويژه براي رسيدگي به اين تخلف تشكيل شد.
رئيس مركز آزمون دانشگاه آزاد اسلامي با تكذيب فروش سئوالات و تأكيد بر تشكيل گروه ويژه رسيدگي به اين تخلف گفت: «هر ساله در فصل آزمون چنين بحث هايي داغ مي شود و متأسفانه چون والدين داوطلبان خواهان قبولي فرزندانشان هستند تحت عناوين مختلف مورد سوءاستفاده قرار مي گيرند.
وي در خصوص احتمال خارج شدن سئوالات قبل از برگزاري آزمون اظهار داشت: هنوز براي ما در اين مورد گزارشي نرسيده است.
ولي گروهي ويژه براي رسيدگي به اين تخلف تشكيل شده اند كه در آينده اي نزديك نتيجه بررسي هاي خود را اعلام مي كنند.
انگجي به افزايش تعداد شكايتها در خصوص تخلفات برگزاري آزمون آزاد نسبت به سال گذشته اشاره كرد و گفت: اين مركز كميسيون رسيدگي به تخلفات آزمون را فعال كرده است تا به شكايتها رسيدگي كنند.
تكذيب؛ تنها راه فرار از واقعيتي كه جان جامعه پشت كنكوري را رنجاند و خانواده هاي آنها را بار ديگر به بدنه آموزشي بدبين كرد.
تراژدي فروش سرنوشت تكرار شد
«پرونده تخلف تعدادي از كارمندان دانشگاه آزاد كه پس از دسترسي به كليد پرسش هاي آزمون سراسري اين دانشگاه، مبادرت به فروش آنها به داوطلبان كنكور كرده اند در مجتمع قضايي امام خميني در حال رسيدگي است.»
اين كارمندان كه هنوز به طور كامل شناسايي نشده اند متهم هستند پس از به دست آوردن پاسخ هاي سئوالات آزمون سراسري فني مهندسي دانشگاه آزاد، آنها را از ۵ تا ۷ ميليون تومان به افراد متقاضي آن به فروش رسانده اند.
برخي از متهمان كه پس از شناسايي در جلسه دادگاه حضور داشتند در خصوص اتهام خود اظهار كردند؛ به دليل آن كه بسياري از شركت كنندگان آزمون دانشگاه آزاد حاضرند براي قبولي در رشته مورد علاقه خود، هر قيمتي بپردازند،ما نيز پس از دسترسي به كليد پرسش ها كه به طور مخفيانه به دست آورديم با احتياط اقدام به شناسايي افراد خريدار كرديم و پس از اطمينان از خريد آنها، با توجه به وضعيت مالي افراد، پاسخ ها را از ۵ تا ۷ ميليون تومان به آنها فروختم.
اين گزارش مي افزايد: در حالي كه برخي از متهمان اظهار كردند اين كار در سطح وسيعي انجام شده است و آنها تنها متهمان پرونده نيستند، از قاضي محترم دادگاه طلب تخفيف مجازات كردند.
بنا به اين گزارش، رئيس محترم شعبه ۲۱ دادگاه  عمومي تهران با توجه به اين مسئله كه برخي از خريداران كليد پرسش هاي آزمون به سن قانوني نرسيده بودند، پرونده آنها را به دادگاه اطفال ارجاع داد و همين پرونده متهمان اصلي را براي تحقيقات بيشتر و دستگيري ساير كارمندان دانشگاه آزاد كه اقدام به فروش پاسخنامه كرده بودند همچنان مفتوح باقي گذاشت.
امسال هم چون سال قبل و قبل تر سرنوشت ها به بازي اسكناس ها گرفته شد قيمت ها با تورم بالا رفت و از دو سال پيش كه قيمت ۵ الي ۷ ميليون توماني براي پاسخنامه گذاشته شده بود فراتر رفت. امسال هم پاسخنامه ها در سطح وسيعي شبانه فروخته شد و تهران،  شب قبل از كنكور رعشه اي از جنس فروش آينده به خود ديد، پارك ها، خيابان هاي فرعي و تمام راه هايي كه به يك جا ختم نمي شد و راه گريزي داشت؛ منتظر دلالاني بود كه طعمه هاي خود را از قشر به دنبال علم گزيده بودند. سئوالات فروخته شد و راه تمام پارك ها و خيابان هاي فرعي و چند راهه به يك نقطه ختم شد، جايي به نام تقلب...
در كنار دلالان بايد از آموزشگاه هايي كه به عنوان تقويت كنكور بساط بزرگي پهن كرده اند نيز نام برد كه مدعي دسترسي به سؤالات و كليدها هستند و حتي بنا به برخي از اطلاعات يكي از ايشان كه عضوي از اعضاي خانواده يكي از وزراي سابق است كه مدعي خدمتگزاري در ساحت فرهنگي كشور بوده و همواره دم از آزادگي مي زده است بر اساس همين روابط در اينگونه معاملات نيز دست داشته است.
به گفته يك منبع آگاه كه خواست نامش فاش نشود، امسال هم ۸۴ نفر از كارمندان دانشگاه آزاد با فروش سئوالات و كليد پرسش نامه آزمون سراسري اين دانشگاه اخراج و براي خود پرونده سياه در شعب مختلف دادگاه هاي عمومي تشكيل دادند.
ابعاد واقعي شايعه
001755.jpg

البتهٍ، حتي اگر همه ارقام گفته شده را درست بدانيم، ترديدي نيست كه شمار داوطلباني كه با پرداخت پول توانسته اند به كليد كنكور دست يابند، هرگز به يك درصد كل قبول شوندگان كنكور هم نخواهد رسيد.پس، باز هم موفقيت نهايي از آن ۹۹ درصدي است كه راه مستقيم را رفته و با درس و مطالعه به دنبال كسب كليد موفقيت در كنكور بوده اند. اين نكته نيز هرگز نبايد فراموش شود كه مصائب كنكور در ايران،فقط احتمال سرقت پاسخنامه نيست، بليه بزرگ كنكور،آسيبي است كه به نظام آموزشي ايران وارد مي كند و اين نكته كه علم را به حضيض ذلت كشانده و آن را فقط دستمايه اي براي تجارت (آموزشگاه ها) و كسب مدرك (فارغ التحصيلان) تبديل مي سازد.
زنگ هاي اعتراض بلند شد
تلفن به صدا مي ايستد، لحظه اي بعد صدايي لرزان مي گويد: دفتر روزنامه همشهري ؟
* بفرمائيد .
بي وقفه شروع مي كند: چه كسي مسئوليت اين تبعيض، تقلب و بي عدالتي را مي پردازد؟ آيا من به عنوان كسي كه تنها به كتاب هايم چشم دوخته بودم و تست زدم بايد تاوان اين رشوه ها را بپردازم؟
وي ادامه داد:  از سال هاي ابتدايي دبيرستان به عشق معماري برنامه ريزي كردم. از همان زمان به جمع آوري فرمول  هاي كوتاه وزدن تست هاي مختلف پرداختم تا آماده رويارويي با كنكور را داشته باشم. در سال هاي پاياني درسم بيشتر تلاش كردم و به صورت جدي براي هدف برنامه ريزي كردم. ولي درست شب كنكور اتفاقاتي افتاد كه حتي مرا از شركت در كنكور هم منصرف كرد.
ناخواسته صحبت هايش را قطع كردم از او علت انصراف از حضور در كنكور را پرسيدم .بي معطلي پاسخ داد: ناعدالتي، دزدي، تقلب...
وي افزود: شب قبل از كنكور يكي از دوستانم با من تماس گرفت و گفت مي تواند پاسخنامه سئوالات را از يك دلال بخرد. اگر مي خواهي نيمي از مبلغ آن را بپرداز تا سئوال ها را با هم بگيريم.
ولي من اول شوخي گرفتم و سپس با معذرت خواهي خواستم تلفن را قطع كنم.
وي ادامه داد: من با اين همه اشتياق آخر نتوانستم در كنكور آنگونه كه بايد تست بزنم ولي دوستم با پرداخت ۹ ميليون چك پول به دلال سئوال ها به تأكيد مي گويد جزو دورقمي هاي كنكور است و قطعا در يك رشته  عالي به بهترين دانشگاه راه پيدا مي كند.
بي اختيار براي شنيدن جزئيات بيشتر گوش مي گيرم. ولي دخترك بغض مي كند و تنها با سپردن شماره تلفني به من حرف هايش را تمام مي كند.هر چند اين نقل قول ازيك شهروند ناشناس است بدون هيچگونه سندي و نمي تواند قابل اثبات باشد.
از هفت شروع مي كنم رقم اول تماس يكي از خريداران پاسخنامه ها دو سه باري زنگ خورد، صداي دو رگه اي به گوشي جواب داد.
* بله بفرماييد.
سلام كردم و خودم را از دوستان... دوستش معرفي كردم.
* مي خواستم در خصوص خريد سئوالهاي آزمون با هم صحبت كنيم.
برافروخته گفت: يعني چي چرا با من صحبت كنيد؟ 
* من اصلاً قصد اذيت يا لودادن شما را ندارم، فقط مي خواستم جزئيات خريداري پرسشنامه ها را بپرسم .
جزئيات خريدچي، اصلا شما در مورد چي سئوال مي كنيد و بعد صداي خوردن گوشي بوق ممتد را كشيد.
دوباره تماس گرفتم با تأخيري طولاني با مرد ميانسالي به گفتگوي تلفني نشستم گويي پدرش بود او هم در جريان كامل اين بده بستان علم شريك بود.
* سلام .
سلام بفرمائيد .
* ببخشيد من همين چند دقيقه پيش با پسر شما صحبت كردم ولي ايشان باعصبانيت گوش را قطع كردند.
امرتان چيست؟ بفرمائيد .
* تنها چند سئوال داشتم در خصوص شايعه خريد و فروش سئوالات آزمون آزاد.
خب سئوالهاي شما را من نمي توانم پاسخ بدهم برويد از همان هايي كه فروختند و خريدند بپرسيد.
* شنيدم شما يكي از آن خريداران هستيد.
نخير اشتباه به عرض رسانده اند.
* تشكر مي كنم و عذرخواهي .حتما اشتباه گرفته ام چون به من گفتند كسي كه سئوالات را فروخته لو رفته و تمام خريداران را معرفي كرده است. من گفتم به شما اطلاع دهم خداحافظ.
با صداي بلند خواست تماس را قطع نكنم و ادامه داد چي شده يكبار ديگر بگوئيد.
* شما كه خريدار نبوديد هيچ خطري شما را تهديد نمي كند.
دوباره مي خواهد كه خودم را معرفي كنم .
* سئوالم را دوباره تكرار مي كنم، پاسخنامه ها را چگونه خريديد؟
خيلي راحت با كشيدن يك چك تضميني به مبلغ هشت ميليون تومان.
* هشت ميليون ؟
بله البته ده ميليون مي خواست با چانه زني و معرفي يك نفر ديگر به هشت ميليون رسيد.
* چطور از درستي جواب ها اطمينان داشتيد؟
من يك چك تضميني به مبلغ هشت ميليون به تاريخ دو روز بعد كشيدم تا اگر سئوالات فروخته شده همان پرسش هاي كنكور باشد، فروشنده بتواند همان روز چك را نقد كند.
* پس هزينه سنگيني براي ورود به دانشگاه فرزندتان پرداختيد؟
البته فرزندم يك ميليون آن را زنده كرد.
* چطور؟
او پاسخ سئوال هاي تك درسهاي مختلف را به دوستانش كه مشكل داشتند و ضعيف بودند فروخت. تست هايي مثل فيزيك، رياضي، زبان و شيمي و هر تستي كه وقت گير بود.
* پس فرزند شما هم نقش دلالان را گرفته است. در كار خريد و فروش سئوالات است ؟
مي خندد وزير لب ريز مي گويد بله...
* چند درصد احتمال قبولي مي دهد ؟
آنقدر مطمئن تست ها را زده كه خودش را جزو رتبه هاي برتر دانشگاه مي داند.
* براي شما پرداخت هشت ميليون براي ورود به دانشگاه و هزينه هاي بعدي آن دشوار نيست؟
نخير در كشوري كه مدرك گرايي ملاك عمل و حرفه است سرمايه گذاري نهايت ۲۰ ميليوني براي فرزندان دور از ذهن نيست.
* اين قبولي دلچسب شما و فرزندان هست؟
قبولي كه با قبولي فرق نمي كند، فرزند من قبول مي شد ولي خريد پاسخنامه تنها در رتبه اش كمي تأثير مي گذارد. به هر حال من سرمايه گذاري كرده ام و به دنبال جواب خوب هستم.
قبولي ميليوني، فروش دايره هاي كوچك سياه، دلالاني كه بي هيچ دغدغه اي و به راحتي جواب ها را از قرنطينه به دست داوطلب مي رسانند و داوطلباني كه بي هراس از پشت كنكور به تك رقمي و دورقمي مي انديشند.
دلالاني خودي؛ كه شب هاي كنكور بنگاه هاي خود را باز مي كنند، بنگاه هايي يك روزه با درآمدي ميليوني... اي كاش اينها همه شايعه باشد.
شماره دلال را مي خواهم، ولي او اسرار دارد كه اين به عنوان يك راز بين خانواده اش بماند.
اما باز هم از ترفند استفاده مي كنم. من براي شما و ايشان هيچ دردسري ندارم تنها مي خواهم به ايشان بگويم چه كساني لو رفته اند و گوشزد كنم رد بعضي ها را گرفته اند. اين كار تنها توسط دلال شما صورت نگرفته، يك باند حرفه اي اين كار را هدايت مي كرده به هر حال آينده و آبروي شما و فرزندتان در دست كسي است كه تحت تعقيب قرار دارد.
كمي شل مي شود، مي گويد بگذار ايشان با شما تماس بگيرند. شماره ام را به او مي سپارم و انتظار مي كشم.
تلفن مي لرزد و صفحه همراه هيچ شماره اي را نشان نمي دهد.
در كنكور سراسري
صندلي ها هم پيش فروش شد
شايعه قوت گرفت و حدس ها به گمان رسيد، در آزمون سراسري امسال نه تنها سئوالات پيش فروش شده بود، بلكه صندلي ها با پاسخنامه هاي براي افراد خاص كه از پيش هزينه آينده را پرداخته بودند رزرو شده بود.
اين گر چه به شايعه اي بيش نمي مانست، ولي حسين رحيمي رئيس سازمان سنجش كشور به شجاعت اعلام كرد؛ «اين شايعه چيزي نيست كه حتي بتوان آن را تكذيب كرد» كار از اين كارها گذشته است، دانش هاي فروختني و آينده هايي كه به راحتي قيمت  گذاشته مي شوند.
درپي تماس هاي متعدد با دفتر روزنامه از سوي شركت كنندگان در آزمون سراسري ۸۲ گفته شد، امسال در آزمون سراسري صندلي هاي مجهز شده به پاسخنامه پر شده با قيمت هاي بالا دلالي شد.
اين شايعه به حدي بود كه حتي سازمان سنجش از كتمان آن گريز نزد.
صندلي ها فروخته شد، سئوالات زودتر و نوع جديدي از فروش سرنوشت هاي ميليوني اين صندولي با پرسش نامه پر شده به دنبال يك داوطلب شيفته و ورود به دانشگاه است و اين معضل تنها معضل سازمان سنجش و يا دانشگاه آزاد نيست.
دانشگاه هاي معتبر دنيا مثل قيف سر گشاده دانشجو مي پذيرند، با آموزش هاي سطح بالا و پس از ورود آنان را كه قابليت ندارند غربال مي كنند و دست آخر به چندين مغز متفكر خود در دنيا مي  نازند و ايران مثل همه كارها، مثل هميشه قيف را سر و ته نگه داشته است. از ته قيف دانشجو مي گيرد و از آن سو هزار هزار شايد ميليون ميليون دانشجوي تحصيل كرده و بيكار ارزاني جامعه مي كند.
و اما پوركاظمي...
آزمون سراسري امسال را عالي توصيف كرد و در پاسخ به اين سئوال كه چرا ملت ما اين شايعه را ساخته اند، گفت: «ملت ايران اهل شايعه است،  خود شايعه مي سازند و خودشان منتشر مي كنند.»
وي مطبوعات را يد مبسوط انتشار اين شايعات خواند و افزود: وقتي جامعه گروه بندي مي شود هر كسي هر چه بشنود نقل مي كند و تشريح پيدا مي كند.
پوركاظمي به كرات اعلام كرد: كنكور سراسري ۸۲ هيچ مشكلي نداشته است سئوالات و رتبه ها به هيچ عنوان خريد و فروش نشده و سازمان سنجش مراقبت و نظارت كامل براي اجراي آن داشته است.
به هر حال كنكور ۸۲ برگزار شد، همچون كنكور سال هاي قبل، با اين تفاوت كه سال ۸۱ مشكل ديگري داوطلبان را به شوك برد، سئوالات سخت و پرغلط كه يك ميليون و ۴۵۵ هزار و ۸۱۸ داوطلب ورود به دانشگاه در پنج گروه آزمايشي را در روزهاي مياني تيرماه ۸۱ ناراضي كرد.
به هر حال هر ساله بيش از يك ميليون و پانصد هزار مشتاق شركت كننده در آزمون سراسري دانشگاه ها و مؤسسات، سيصد هزار قبولي (سراسري، آزاد) و بقيه هم پشت كنكور تا يك سال بعد باز هم بيش از يك ميليون و پانصد هزار مشتاق ديگر و اين چرخه ادامه دارد.
يك ميليون نفر پس از استراحت دوباره درس مي خوانند و بقيه عطاي ادامه تحصيل و اخذ مدرك را به لقايش مي بخشند و عده اي ديگر به راه هاي ميانبر فكر مي كنند. ميانبري از جنس تقلب، پا گذاشتن روي ارزش ها و خريدن آرزوها با اسكناس... و سئوال اينجاست كه چرا و چگونه كنكور بحران آفرين مي شود؟ حتي بحراني در حد شايعه؟ شايعه اي به قوت و وسعتي اين چنيني...
* كليد جعلي بود
يك خبر چند پاراگرافي از مركز اطلاع رساني نيروي انتظامي؛ با بازرسي كليد رمز سئوالات كنكور دانشگاه آزاد اسلامي، مشخص شد، كليد رمز جعلي بوده و هيچگونه شباهتي با كليد رمز واقعي نداشته است. براساس اطلاعيه نيروي انتظامي مأموران پليس موفق شدند، در يك معامله صوري متهماني را كه در ازاي دريافت مبالغ هنگفت، ظاهرا كليد رمز سئوالات كنكور سال ۸۲ دانشگاه آزاد اسلامي را مي فروختند، دستگير كنند.
اين موضوع پس از آن، در دستور كار پليس قرار گرفت، كه تعدادي از شركت كنندگان كنكور سال ۸۲ به مركز فوريت هاي پليسي ۱۱۰ گزارش كردند كه افرادي، كليد رمز سئوالات را در قبال مبالغ هنگفتي در اختيار آنها قرار داده اند.
مركز اطلاع رساني ناجا، خاطرنشان كرد كه متهمان يادشده كه كليد رمز جعلي را به مبلغ ۲۵ ميليون ريال به متقاضيان فروخته بودند، به دام مأموران پليس افتادند.

تالار اسرار
001735.jpg

محمدامين
۱- وارد ساختمان ۱۶ طبقه اي (اشتباه در شمارش طبقات از من است!) سازمان ملي جوانان مي شوي. يا در جايي مانند تالار اسرار هري پاتر مي افتي، با اين تفاوت كه در تالار اسرار هري پاتر خبرها و اتفاق هاي زيادي رخ مي دهد، ولي در تالار اسرار سازمان ملي جوانان، خبر چنداني نيست. ساختماني كه حتي تابلو و نشانه اي ندارد. آدم صدها فكر به كله اش مي زند، چرا ساختماني كه به نام جوانان است، نبايد تابلويي داشته باشد؟
۲- اگر در اين تالار اسرار، خبري هم نباشد جوري رفتار مي كنند كه باورت بشود نه همچنين بي حساب و كتاب هم نيست. هماهنگي تلفني با كسي كه قصد ديدارش را داري، برگه ملاقات، گرفتن كارت شناسايي و ساير مراحلي كه هر تازه واردي را وادار به جدي گرفتن قضيه مي كنند. بالاخره اينجا مثلاً مركز هدايت امور جوانان است و معلوم نيست، اگر نبود چه بلايي به سر جوانان مي آمد؟!
به راستي اين سازمان براي جوانان چه كرده است؟ هر مجموعه اي براي خود، اهداف كوتاه مدت، ميان مدت و بلندمدت دارد. آيا اهداف كوتاه مدت و ميان مدت و بلندمدت سازمان ملي جوانان معلوم بوده است؟ اين قدر بي سر و صدا و كند حركت كردن چه معنايي دارد؟ شايد سازمان به دنبال اهداف بلندمدت ۷۰-۶۰ ساله است؟!
۳- چرا ما به هركسي اجازه مي دهيم خودش عملكردش را ارزيابي كند؟ كدام بقالي مي گويد ماست من ترش است؟ از هرجايي كه سئوال مي كني، چه كرده اي، كلي آمار و ارقام، كتابچه، جزوه، نمودار و غيره بيرون مي ريزد. سازمان ملي جوانان چه كرده است؟ انواع و اقسام طرح هايي كه اگر دردي از جوانان را درمان نكرده است، حداقل براي عده اي...
طرح ملي گفتگوي جوانان، طرح گردشگري، توليت قسمتي از امور مشاوره اي، تشكل هاي غيردولتي (O.G.N) جوانان و موارد ديگري كه اجراي آنها حتماً به يك ساختمان عريض و طويل چندين طبقه اي و كلي نيرو و پول و امكانات نياز داشت و در غير اين صورت، غيرقابل اجرا بود! كيفيت طرح ها و برنامه هاي اجرا شده هم كه خود جاي بحث جداگانه اي دارد.
از۱۵-۱۰ نفر صاحب نظر سئوال كنيد نظرشان درباره سازمان ملي جوانان چيست؟ خود جوانان تا چه حد با اين سازمان آشنا هستند؟ روزانه چند نفر از جوانان ايران كه نه، همين تهران، به سازمان رفت و آمد داشته اند؟
۴- نمي دانم اين از بدبيني من است يا دليل ديگري دارد. به نظر مي آيد هرجايي كه اسم ويژه اي دارد، مانند شوراي عالي جوانان، شوراي عالي زنان، شوراي عالي اشتغال، كميته ويژه بررسي علل شكست فوتبال يا هر حادثه ديگر، ستاد ويژه سازمان فلان و...، بيشتر براي كارنكردن تشكيل مي شود تا اين كه نيت و قصد جدي براي حل مشكل داشته باشد. عده اي جمع مي شوند، يكي رئيس مي شود، يكي نايب رئيس و جمع معاونين و مشاورين و كارشناسان و غير و غيره، تا تو ناني به كف آري و هرطور دلت خواست بخوري!
اصلاً اين نگاه تك بعدي به مسائل، آفت بزرگ فرهنگ كشور است. اصل اين ادعا كه مثلاً جايي مانند سازمان ملي جوانان بتواند حلال مشكلات جوانان باشد، جاي شك دارد. مگر مشكل جوانان يك يا دو موضوع مشخص و محدود است كه جاي مشخص و محدودي بتواند حلال آنها باشد؟ از طرف ديگر، اگر به نيازها و مشكلات هر قشر اعم از زن و مرد و كودك و جوان و غيره در جاي خود توجه شود، ديگر چه نيازي به تشكيل سازمان و شوراي عالي وجود دارد؟ بله امكان دارد به جايي مانند «مركز هماهنگي امور جوانان» نياز داشته باشيم، ولي نه اين كه مجموعه اي عريض و طويل تشكيل دهيم و كلي هزينه و بودجه صرف آن نماييم، بدون آن كه گامي اساسي براي حل مشكلات برداشته شود.
۵- مشكل ما در مسائل فرهنگي كشور، همين يك جانبه نگري و عدم بهره مندي از نگرش تعاملي است. سازمان ملي جوانان يا هر مركز هماهنگي ديگري، مهم ترين وظيفه اي كه دارد اين است كه اولاً كليه نهادها و مراكز و بخش هاي مربوط به جوانان را شناسايي كند. ثانياً به هر نحو ممكن و حتي اگر شده با مدارا و حوصله (چرا كه هركس داعيه خود را دارد و توقع دارد ديگران با او همراه شوند) امكانات اين مركز را به يكديگر متصل نموده و به آنها جهت دهد. ثالثاً از پراكنده كاري جلوگيري نمايد و اجازه ندهد كارهاي موازي صورت گيرد و رابعاً با تلاش ها و فعاليت هاي علمي و پژوهشي خود را در مرتبه اي قرار دهد كه ديگران نقش هدايت گري آن را بپذيرند.
ما براي اوقات فراغت جوانان چند متولي در كشور داريم؟ براي ازدواج جوانان، شغل جوانان، كاستي هاي فرهنگي جوانان، امكانات هنري، تفريحي و... چندين و چند متولي و مدعي وجود دارند؟
۶- چرا مكاني مانند سازمان ملي جوانان (كه پيشنهاد شد «مركز هماهنگي امور جوانان» باشد) بايد تا اين حد محرمانه و اسرارآميز و با مديريت گلخانه اي عمل كند؟ مگر در درون اين تالار اسرار چه مي گذرد؟ اگر چيزي براي ارائه دارند چرا شفاف و علني مطرح نمي سازند و اگر چيزي ندارند از امكانات و بودجه خود چه استفاده اي مي كنند؟ چرا مركز فرهنگي مهمي مانند اين مجموعه در سيطره چند فرد محدود و با عناوين دهن پركن مديركل و مشاور و كارشناس و غيره باشد؟ اين نوع عملكرد بسته و اسرارآميز چه نتايج مثبتي به بار آورده است؟
۷- كجاست اقبال لاهوري تا بسرايد:
چون چراغ لاله سوزم در خيابان شما
اي جوانان عجم، جان من و جان شما
غوطه ها زد در صفير زندگي انديشه ام
تا به دست آورده ام، افكار پنهان شما
ما با اين دبدبه و كبكبه از افكار جوانان چه بدست آورده ايم؟ بيهوده آمار و ارقام ندهيم، واقعيت ها را ببينيم. هركس خود را جوان شناس مي داند و ادعا مي كند كه مشكلات جوانان را مي داند. در جايي، مديركل محترمي گفت: «ما كه مي دانيم جوانان چه مشكلاتي دارند» و من با خود گفتم: واي به حال ما كه با اين افكار، نه جوان را خواهيم شناخت و نه خود را!
۸- اميدوارم مسئولين جديد سازمان ملي جوانان راحت تر با جوانان روبه رو شوند.به قول سهراب سپهري:
پرده را برداريم!
بگذاريم كه احساس هوايي بخورد
در كنار نگرش تعاملي به مسائل جوانان كه به لحاظ اجرايي اولويت اول است، از لحاظ علمي، نه تنها در مقوله جوانان، بلكه در هر مقوله فرهنگي ديگر، نياز بسيار شديد به تئوري سازي داريم. به جاي فعاليت هاي پژوهشي متفرقه درخصوص مسايل جوانان،  با كلان نگري و تفكر سيستمي و البته هدايت منطقي، متعهدانه و دلسوزانه، فضا و زمينه مناسب براي پژوهش هاي هدفمند را فراهم سازيم.
اگر براي دسترسي به اهداف كوتاه مدت و ميان مدت، دنبال مسائل اجرايي رفتن اهميت بيشتري دارد، اما براي دسترسي به اهداف بلند مدت هيچ چيز به اندازه مباني تئوريك مهم نيست. تئوري اهداف، جهت و مسير حركت را مشخص مي كند و به فعاليت ها انسجام و نظام مي بخشد.
آموزش مهارت هاي زندگي به جوانان نيز، مي تواند جزو اولويت هاي اجرايي در اهداف ميان مدت باشد. به عبارت ديگر مي توان گفت در اهداف كوتاه مدت، بهره مندي از نگرش تعاملي و تجميع امكانات، در اهداف ميان مدت آموزش مهارت هاي زندگي و در اهداف بلندمدت تدارك يك مبناي تئوريكي قوي (مبتني بر پژوهش هاي قابل اعتنا) اولويت دارند.

طنز آموزشي-۳
طرز تهيه يك مدرسه خوب غيرانتفاعي
001750.jpg

۱- تا فراموش نشده، بگذاريد همين ابتدا چيزي يادتان بدهم كه در انتهاي كار به دردتان بخورد. فيلم گربه آوازه خوان را ديده ايد؟ در اين فيلم قطعه آوازي وجود دارد كه قسمت هايي از آن چنين است:
گل پسر داريم هيچ كي نداره،
تاج سر داريم هيچ كي نداره
تموم گربه ها بياييد تماشا،
بگيد صد آفرين هزارماشاءا...
۲- چون طرز تهيه مدرسه غيرانتفاعي در دوره هاي مختلف ابتدايي، راهنمايي و متوسطه متفاوت است، لذا فعلاً به طرز تهيه يك دبيرستان و پيش دانشگاهي خوب اكتفا مي كنيم.
۳- مواد لازم: پول كافي، يك ساختمان كه اتاق به اندازه كافي داشته باشد (حالا اگر ساختمان قبلاً مسكوني بوده و با هيچ استاندارد فضاي آموزشي مطابقت ندارد، مهم نيست)، شرط معدل بالاي ۱۹، گذاشتن هفت خوان رستم براي گزينش و پذيرش دانش آموز، اخذ شهريه رسمي و غيررسمي و كمك  هاي مردمي و هرچه به پول ختم مي شود، به كار گرفتن چند دبير رسمي و معروف با هزينه هاي آن چناني، اجراي طرح و برنامه هاي مختلف و به پيوست آن ارائه آمار و نمودارهاي موفقيت (حال اين برنامه ها از كجا درمي آيد و طبق كدام معيارهاي علمي است، به كسي مربوط نيست)، كار كشيدن از دانش آموز (هرچه بيشتر كار بكشي معروف تر مي شوي، بالاخره براي والدين هم ۲۰ گرفتن فرزندشان مهم است نه روش كار)، كمي تا قسمتي هم ارتباط و وابستگي به مقامي و مسئولي و خلاصه كسي كه كاره اي باشد.
۴- روش تهيه: اول بايد آنقدر از خودتان تعريف كنيد و آنقدر براي خودتان مايه بگذاريد كه كسي در هنر و مهارت و كارداني شما شكي نداشته باشد و حتي وقتي پولي هم مي دهد احساس كند كه باز هم بدهكار است. دوم قانع كردن مردم براي اين كه بدانند آموزش چيزي است كه فقط شما بلديد و بقيه ول معطل هستند! تنها جايي كه دانش آموزان عزيز و معدل بالاي ۱۹ مي توانند در آن مدارج ترقي را طي كنند، همين مدرسه است و بس. البته اگر مدارس اقماري و وابسته داريد، بايد جايي هم براي آنها باز كنيد. براي مردم ثابت كنيد كه مدارس اقماري هم از خودتان هستند و اگرچه فرعي اند، اما فرق چنداني با اصل ندارند. سوم يك برنامه منظم در پيش بگيريد. آزمون هاي منظم، ساعات درسي منظم، شرايط اخراج منظم، پول گرفتن منظم و خلاصه يك مدرسه منظم. چهارم كنترل و نظارت دقيق بر فعاليت  دانش آموزان است. اجازه ندهيد جيك شان درآيد، چشمش كور؛ نمي خواست درس بخواند، اين مدرسه نمي آمد. حالا در آموزش و پرورش دنيا يك چيزهايي درباره انگيزه هاي دروني، مهارت هاي زندگي، خلاقيت، ارتباط آموخته هاي درسي با زندگي، فراشناخت و غيره مي گويند، براي خودشان مي گويند، به ما چه! ما همين را بلديم كه دانش آموز را با زور- البته زور محترمانه و گاه غيرمحترمانه- وادار كنيم درسش را بخواند، بالاخره پدر و مادرش براي همين او را دست ما سپرده اند. پنجم شركت دادن دانش آموزان در انواع و اقسام آزمون هاي علمي و المپيادها است تا با كسب نتايج موفقيت آميز ثابت كنيم كه چقدر خوب كار كرده ايم.
۵- آموزش و پرورش كه كاري به كارتان ندارد، نه حمايت علمي مي كند و نه حمايت غيرعلمي. ادارات آموزش و پرورش بعد از مدتي شما را تافته جدابافته تلقي كرده و تا حدودي فاصله خواهند گرفت. تازه شايد لازم باشد شما گاهي كمكي هم به آموزش و پرورش بكنيد. بنابراين از هيچ چيز نترسيد. سفت و محكم بايستيد. اگر اوليا به شرايط شما اعتراض كردند، بگوييد همين است كه است، خوش تان نمي آيد خداحافظ، اگر دانش آموزي علي رغم تلاش هاي آموزشي شما عرضه نداشت و افت كرد، خيلي راحت عذرش را بخواهيد، اگر مشكل مالي پيدا كرديد، غصه نخوريد اوليا كه هستند و...
۶- در پايان كار، طبق توصيه اول شما هم بخوانيد:
مدرسه عالي داريم هيچ كي نداره،
نتايج خوب خوب داريم هيچ كي نداره
تموم دنيا بياييد تماشا،
بگيد صد آفرين، هزار ماشاءا...
۷- نتيجه اخلاقي: خيلي خوب است كه آدم خودش كارش را تأييد كند و از كارش خوشش بيايد. خود گويي و خودخندي، عجب مرد هنرمندي!
توصيه مي شود مدارس دنيا بيايند از مدارس خوب ما الگوبرداري كنند.
ابرام خيرنديده

نگاه

دكتر شايگان و سيري در عرفان و فلسفه هند و ايران
دكتر داريوش شايگان كه كتاب «افسون زدگي جديد» وي چندگاهي است كه به چاپ سوم رسيده و از قرار معلوم جزو معدود كتابهايي بوده كه توجه محافل روشنفكري مختلف را ـ چه در داخل و چه در خارج كشورـ به خود جلب كرده، كتاب «فلسفه هند و تصوف اسلامي» را توسط نشر فرزان روز به زير چاپ برده است. كتاب يادشده پايان نامه دكتراي دكتر داريوش شايگان در حوزه هندشناسي و بويژه مطالعات تطبيقي دين بوده است. اين پايان نامه كه با راهنمايي هانري كربن و اليويه لاكمب، از هندشناسان برجسته فرانسه تدوين شده، به تطبيق ميان فلسفه هند و عرفان و تصوف اسلامي مي پردازد. نويسنده در اين كتاب با بررسي سرچشمه هاي تفكر فلسفي هند و آبشخورهاي عرفان اسلامي خواننده را به سيري پرفراز و نشيب در اين واديها دعوت مي كند. پيشتر در حوزه هندشناسي، از دكتر شايگان كتاب «اديان و مكاتب فلسفي هند» در دو جلد و با چندين بار تجديد چاپ به بازار كتاب عرضه شده بود. كتاب «فلسفه هند و تصوف اسلامي» اوايل شهريور به بازار كتاب درخواهد آمد.شايگان در آلمان تحصيل كرده و حتي زماني در زمره شاگردان گادامر محسوب مي شده، كتاب «حقيقت و روش» وي را ترجمه كرده كه نشر هرمس آن را به زودي روانه بازار نشر خواهد كرد.
زبان زرگري؛ ميراث كولي ها از اروپا تا ايران
001765.jpg

زبان زرگري در پژوهشكده زبان و گويش مورد بررسي قرار مي گيرد.
به گزارش «ميراث خبر»، اين پژوهش كه يكي از زيرشاخه هاي اصلي پژوهش روي نمونه هاي گويشي گردآوري شده ازروستاي زرگر از توابع شهرستان آبيك در استان قزوين به شمار مي آيد، به منظور تكميل بانك اطلاعات گويشي موردنياز براي تدوين اطلس ملي زبان شناختي ايران انجام مي شود.
به گفته دكتر «سعيد عريان»، رئيس پژوهشكده زبان و گويش، زبان «زرگري»، گونه رايج زباني در روستاهاي زرگر به شمار مي آيد، كه گونه اي منحصربه فرد است و در جمع گويش شناسان با نام عام «رومانو» شناخته شده است.
وي توضيح داد: «رومانو، زبان اقوامي است كه خود را روماني مي خوانند. اين اقوام همان افرادي هستند كه در ايران با نام فراگير «كولي» خوانده مي شوند.»
دكتر عريان با تأكيد بر اين كه خاستگاه روماني ها شبه قاره هندوستان است، گفت: «در هندوستان اين اقوام را با نام «دم» مورد اشاره قرار مي دهند.»
گفته مي شود همين نام، در اروپا به «رم» و «روماني» تغيير شكل داده و به نام عامي براي اشاره به اين مردم تبديل شده كه خاستگاه اصلي شان شبه قاره هند بوده است.
رئيس پژوهشكده زبان و گويش گفت: «اين اقوام به دفعات از هندوستان به سمت غرب حركت كرده اند و هر يك درجايي مستقر شده اند؛ از جمله پاكستان، ايران، عراق و كشورهاي مختلف اروپايي. دسته هايي نيز از گروه هاي مستقر در اروپا جدا شده و دوباره به سمت شرق برگشته اند؛ و گفته مي شود «زرگرها» از اين دسته هستند.»
وي تأكيد كرد: «ما تصميم داريم گونه زرگري را به تفصيل توصيف كنيم. اين توصيف زبان شناختي، علاوه بر آ نكه شواهد زباني زنده و قابل توجهي را دراختيار زبان شناسان قرار خواهد داد، مبنايي علمي را نيز براي اثبات يا رد ادعاي بالا ارائه خواهد كرد.»
براساس نمونه هاي گردآوري شده، گونه «زرگري»، ضمن حفظ بسياري از ويژگي هاي خاستگاه خود، به شدت در سطوح مختلف زباني از يك سو از گونه هاي اروپايي و از سوي ديگر از گونه هاي تركي و فارسي رايج در محدوده جغرافيايي ايران تأثيرپذيرفته است.

نگاه امروز
كار بزرگ،خطاي بزرگ

مرتضي مجدفر
هايدگر، فيلسوف بنام آلماني مي گويد: هركس بزرگ فكر كند، خطاهايش نيز بزرگ خواهد بود و بر همين قاعده، هر كار بزرگ، خطاهاي بزرگ نيز خواهد داشت.
كنكور، كار بزرگ ما ايراني هاست و بي شك خطاها و آسيب هايش نيز بزرگ است.
در چند سال گذشته، كنكور در تمامي مراحل اجرايي خود، هيچ سالي را بدون چالش و خطاهاي انساني و ماشيني پشت سر نگذاشته است و شايعات و واقعيت هايي از لو رفتن سئوالات كنكور سراسري (و يا دانشگاه آزاد) از محل قرنطينه طراحان، چاپخانه و يا مكان هاي برگزاري آزمون گرفته تا خريد و فروش كليد سئوالات و جابجايي پاسخنامه اصلي توأم با غلط و قراردادن پاسخنامه صحيح را شنيده و اخبارش را خوانده ايم و از قرار، امسال هم چنين بوده است.
خطاهاي اين كار بزرگ به اصطلاح فرهنگي - آموزشي ما ايراني ها، به غير از مواردي همچون سرقت پاسخنامه كه به دليل ظاهري بودن، نمود بيروني زودهنگامي نيز دارد، بسيار بزرگ تر و گسترده تر از آن چيزي است كه تصور آن مي رود. آسيب هاي روحي و رواني ناشي از شكست براي داوطلباني كه شانس قبولي در كنكور (اعم از سراسري يا آزاد) را نمي يابند، هزينه فرصت از دست رفته كلاني كه هر ساله كنكور بر نظام اقتصادي كشور تحميل مي كند، از بين رفتن قوه ابتكار، خلاقيت و نوآوري دانش آموزاني كه در كوران آزمون خلاقيت كش كنكور مجال خودنمايي پيدا نمي كنند و ده ها مورد ديگر از جمله آسيب هاي بزرگ كار بزرگ ما ايراني هاست.
كنكور، آسيب ديگري نيز بر نظام آموزشي كشور وارد مي كند كه از همه آسيب ها جدي تر است. در نظام هاي پويا و مدرن آموزشي، شيوه برنامه ريزي درسي، نحوه ارزيابي از آموخته هاي دانش آموزان را مشخص مي كند و در واقع ارزشيابي در خدمت برنامه هاي درسي و آموزشي است و نوع برنامه ريزي درسي به معلم و دانش آموز مي گويد كه ارزشيابي چگونه خواهد بود. در اين قبيل نظام هاي آموزشي، مي توان به پرورش خلاقيت، افزايش قدرت حل مسئله و توسعه فرهنگ تفكر و پژوهش در ميان دانش آموزان و نيز استفاده معلمان از راهبردهاي ياددهي -يادگيري جديد اميد بست و اين در حالي است كه در نظام هاي آموزشي مشكل دار، شيوه هاي ارزشيابي از آموخته هاي دانش آموزان كه معمولاً مبتني بر حافظه، تجمعي و لحظه اي (شب امتحاني) و مشابه با شيوه هاي برگزاري كنكور در ايران است، برنامه هاي درسي و شيوه هاي آموزشي معلمان را تحت تأثير قرار مي دهد و نظام آموزشي به سمتي مي رود كه دانش آموزان را فقط براي امتحان دادن آماده مي كند، نه براي زندگي كردن و كاربست آموخته ها در زندگي روزمره.
اين، مهم ترين آسيب كنكور است و تا زماني كه شيوه هاي برگزاري كنكور اصلاح نشود، بايد شاهد بروز انواع خطاهاي بزرگ و كوچك ناشي از كنكور نيز باشيم.
عده اي مي گويند با توسعه دانشگاه هاي اينترنتي و آموزش از راه دور و بازگشايي دانشگاه هاي مجازي در كشور و نيز آشنا شدن داوطلبان ادامه تحصيل در دوره هاي آموزش عالي با امكانات دانشگاه هاي مجازي خارج از كشور، تب كنكور و مشتاقان آن فروخواهد نشست. اين عده، كه گروهي از استادان برجسته دانشگاه هاي كشور هم در ميان آنها قرار دارند، حتي يك فرجه زماني حداكثر ۵ تا ۶ ساله هم براي تحقق اين اتفاق در نظر مي گيرند.
درست است كه مي توان آينده را پيش بيني كرد، ولي با حال چه بايد كرد؟ آيا آسيب ها و خطاهاي ناشي از كنكور، در ديد برنامه ريزان امور آموزشي - اجتماعي كشور آنچنان بزرگ نيست كه به فكر چاره اي عاجل باشند؟ تا دير نشده، بايد با عزمي ملي براي حل اين مشكل دست به كار شويم.

بازهم مرد علمي سال جهان!

م . مجدفر
در چند روز گذشته، انتخاب يك استاد جوان ايراني از دانشگاهي در شهر كرد به عنوان مرد برتر علمي جهان، در رسانه هاي مطبوعاتي و نيز چند شبكه راديويي كشور بازتاب داشت.
لاجرم در مقام يك ايراني، مي بايست از شنيدن چنين خبري، حس غرور ملي، سرتاپاي وجود آدمي را دربرگيرد و به عنوان يك روزنامه نگار حوزه علم و فرهنگ، با سعي و كوشش وافر، در اطلاع رساني دقيق و بي شائبه تلاش و عمل كند. ولي واقعيت چيز ديگري است.
مؤسسه اي موسوم به «بنياد بين المللي بيوگرافي علمي كمبريج»، همه ساله با ارسال بروشورهايي به نشاني دانشگاه هاي جهان و نيز قراردادن اطلاعات خود در پايگاه هاي علمي و دانشگاهي و در برخي موارد با فرستادن نامه به نشاني دانشمندان و فرهيختگاني كه فعاليت علمي خاص و يا برجسته اي انجام داده اند، اطلاعات تلاشگران عرصه هاي گوناگون علوم را جمع آوري مي كند. وقتي فردي به طور انفرادي يا از طريق دانشگاه خود به اين بنياد نامه مي نويسد، پرونده اي براي وي تشكيل مي شود و به طور مرتب با مكاتبات مكرر و پيگيري هاي پي درپي، آخرين اطلاعات از فعاليت هاي او در دسترس بنياد قرار مي گيرد. در واقع، علاوه بر اين كه بنياد مذكور، وظيفه شناسايي دانشمندان جهان- بويژه كشورهاي در حال توسعه- را برعهده دارد، آخرين اطلاعات و دست آوردهاي علمي آنان را نيز بدون هيچ هزينه اي در اختيار مي گيرد. ولي جالب ترين بخش موضوع در اين بنياد، انتخاب مرد علمي سال جهان است كه از فرآيند جالب توجهي پيروي مي كند.
بنياد بين المللي بيوگرافي علمي كمبريج، همه ساله نشريات و كتابچه هاي نفيسي را منتشر مي كند. اگر اطلاعات مربوط به فعاليت هاي علمي شما- در هر حوزه اي كه باشد- در اين بنياد به ثبت رسيده باشد، از شما و يا دانشگاه و مؤسسه پژوهشي و علمي كه شما در آن شاغل هستيد درخواست مي كنند با واريز مبلغي به حساب اين مؤسسه، نام، بيوگرافي و كارهايتان را در زمره افراد مندرج در كتابچه ها وارد كنيد. اگر مبلغ بيشتري پرداخت كرديد، علاوه بر درج نامتان، لوح تقديري نيز برايتان ارسال مي كنند و اگر توان پرداخت مبلغ بيشتري را داشتيد، علاوه بر لوح تقدير، مدالي نيز دريافت مي كنيد و نام شما به عنوان مرد علمي سال جهان در بنياد بين المللي بيوگرافي علمي كمبريج درج و به سراسر جهان اعلام مي شود. تاكنون در سال هاي گذشته، نام افراد فراواني از استادان و دانشمندان كشورمان در اين كتابچه ها وارد، منتشر و در تمامي گيتي پخش شده و اخباري از مردان علمي سال هم در خبرگزاري ها، مطبوعات و رسانه هاي ديداري- شنيداري بازتاب يافته است.
آيا نام اين دانشمندان را به خاطر داريد و پس از هياهوي بادكنكي رسانه اي، ديگر بار نام و يادي از آنها به همراه پژوهش هاي علمي جديد، در جايي بازتاب يافته است؟
بياييد درآمدهاي اندك دانشگاهي و پژوهشي خود را پس انداز كنيم. از كجا مي دانيد سال آينده و يا سال هاي بعد، ما جزو مردان برتر علمي جهان نباشيم؟!

همگام با انديشه ورزان جهان- ۳
رويس، جوسيا
001740.jpg

دكتر محرم آقازاده
رويس فيلسوفي آمريكايي و متولد دهم نوامبر سال ۱۸۵۵ است كه در شهر گرس ولي ايالت كاليفرنيا ديده به جهان گشوده است. وي در چهاردهم سپتامبر سال ۱۹۱۶ در شهر كمبريج ديده از جهان فروبسته است. رويس از فيلسوفان ايده آليست مطلق است و به متافيزيك اشتياق وافر داشت. او تحصيلات پيش از دكترا را در سال هاي ۱۸۷۵ و۷۶-۱۸۷۵ در دانشگاه هاي بركلي، لايپزيك و گوتينترن گذرانده و دكتراي خود را از دانشگاه جان هاپكينز در سال ۱۸۷۸ دريافت كرده است. رويس از فيلسوفاني چون كانت، هگل، شوپنهاور، برادلي جيمز و پيرس اثر پذيرفته است. وي از استادان زبان انگليسي دانشگاه كاليفرنيا در سال هاي ۱۸۷۸ تا ۱۸۸۲ و استاد دانشگاه فلسفه در دانشگاه هاروارد بوده است. والدين رويس از پيشگامان فلسفه بودند و وي حرفه فلسفي خود را به عنوان يكي از پيشگامان مكتب ايده آليسم مطلق- با تمام ويژگي هاي غربي ايده آليسم مطلق- آغاز كرد. آن گاه كه رويس استاد دانشگاه هاروارد بود كتابي در زمينه تاريخ منتشر كرد؛ كتاب او تحت عنوان «كاليفرنيا از زمان استيلا در ۱۸۴۶ تا دومين كميته پاسداري در سانفرانسيسكو» (بوستون: هاگتون ميفلين ۱۸۸۶) بود، كه به بحث درباره دهه نخست آمريكايي كردن كاليفرنيا مي پردازد. وي در كتاب ياد شده، ژنرال جان چارلز فرمونت را عامل اصلي تسخير منطقه مكزيك توسط آمريكا نشان داده است. رويس به دنبال تحليل خود از شخصيت آمريكايي ها كه مستعد براي آرمان هاي غلط هستند، رمان واقع گراي غرب به نام كينه اوكفيلد كريك (بوستون: هاگتون ميفلين ۱۸۸۷) را منتشر كرد. موضوع رمان كينه خانوادگي يك ميليونر سانفرانسيسكويي نسبت به يكي از اعضاي حزب طرفدار توده بر سر تصاحب يك زمين است.
ايده آليسم فلسفي رويس در آغاز زندگي حرفه اي اش بروز كرد؛ كانت و هگل پيشوايان فكري او بودند. نخستين دغدغه هاي فلسفي او، مسايل مربوط به دانش و معرفت بود. وي در جلسات سخنراني اچ.لوتز آلماني شركت جست و در دانشگاه جان هاپكينز زير نظر جي. اس. موريس به تحصيل در دوره دكترا پرداخت. نخستين و بنيادي ترين حاصل انديشه ايده آليسمي رويس كتاب وجه مذهبي فلسفه (۱۸۸۵) بود كه مشتمل بر مباحثي منحصر به فرد در زمينه وجود خداوند به مثابه داناي مطلق است.
او اين بحث را ناشي از وجود خطا مي داند. چون، حقيقت شامل تطابق قضاوت با موضوع آن است و هم آن كه، تمام داوري ها به موضوعات مورد نظرشان اطلاق مي  شود، هيچ قضاوتي نمي تواند اشتباه فرض شود، بنابراين، خطا هم به وجود نمي آيد. اما خطايي هست و آن خطا تفاوت قضاوت با موضوع واقعي است. دريافتن احتمال خطا، نياز به درنظر آوري قضاوت هاي بيشتري غير از خطاست. چنين قضاوت هاي بيشينه،  در نظام فكري جامع يا داناي مطلق به اوج خود مي رسد.
بحث رويس درباره مطلق از منظر احتمال خطا، متفكران زيادي را به خود جلب نكرد، هرچند در آن زمان ويليام جيمز در افسون آن گرفتار شد. چالش هاي زياد و مهمي به ويژه در حوزه بحث هايي كه جورج هولمز هويسون در تابستان ۱۸۹۵ در دانشگاه كاليفرنيا ترتيب داده بود بروز كرد كه بعدها در كتاب «مفهوم خدا» (۱۸۹۷) چاپ شد و رويس را با مخالفت هايي مواجه كرد. مخالفت مبني بر اين بود كه مطلق گرايي وي، شخصيت و مسئوليت اخلاقي را به طور كامل از بين مي برد. ديدگاه پسين مطلق گرايانه رويس در كتاب «جهان و فرد» (۱۹۰۰- ۱۸۹۹) مطرح شد كه بر مبناي سخنراني هايي در دانشگاه آبردين است و در آن به تشريح سؤال مبهم و «گره جهان» مي پردازد: ايده چيست؟ و چگونه يك ايده با واقعيت ارتباط مي يابد؟ رويس بين معناي دروني يك ايده و معناي بيروني آن تمايز قايل مي شود. معناي دروني، تصوري ذهني است كه داراي ايده است؛ معني بيروني، شيئي  است كه ايده به آن باز مي گردد. رويس در جلد اول كتاب جهان و فرد، چهار پاسخ به سؤال هاي ياد شده مي دهد كه هر كدام يك مفهوم از هستي را به دست مي دهد: واقع گرايي، عرفان، عقل گرايي انتقادي و ايده آليسم سازنده. بررسي ديالكتيكي رويس- ايده آليسم سازنده- يگانه مفهومي است كه شكاف بين ايده و واقعيت را پر مي كند. مفهوم ايده آليست، قصد ذهني فرد را به مثابه صورتي از همان «اراده» فرض مي كند كه خود را در جهان نشان مي دهد. براساس مبحث رويس، ايده آليسم واقعيت متناهي افراد را در قالب فرد مطلق تضمين مي كند.
رويس براي طرح مسايل خود، از مفاهيم برگرفته از رياضيات مدرن و منطق رياضي بهره گرفت، به ويژه سعي داشت به مطلق گرايي اف.اچ برادلي، كسي كه منكر امكان وجود معرفت مطلق بود پاسخ دهد. از اين رو، جلد نخست كتاب «جهان و فرد» علاوه بر سخنراني ها شامل يك مقاله تكميلي،  تحت عنوان «يكي بسيار، بي نهايت» است.
رويس از پيشگامان استفاده از منطق رياضي در شكل دهي به مبحث فلسفي بوده است. تأثير مثبت برادلي بر رويس در كاربرد واژه «تجربه» به جاي واژه «تفكر» در فلسفه متأخر او،  آشكار است. در عين حال، ويليام جيمز از همكاران رويس و كسي كه با او دوره هاي تدريس مشترك داشت، فلسفه تجربه گرايي راديكال، پراگماتيسم و پلوراليزم خود و نيز مباحثي كه در حوزه داخلي جريان داشت را بسط مي دهد. افزون بر اين، فيلسوفان جواني، چون رالف بارتون پري در زمينه برخورد رويس با رئاليسم وارد بحث و جدال شدند كه يك جنبش جديد رئاليسمي در نتيجه آن صورت گرفت. رويس وارد نزاع مبحث رئاليسم شد و بر اين مسئله پاي فشرد كه برداشت او از ايده ها به عنوان مقاصد، صورتي از پراگماتيسم بوده كه درصورت مطلق بودن، قابل دفاع است.
يكي از بحث هاي رويس درباره فناناپذيري شخص مبتني بر پذيرش ايده كانتي بود. بدين صورت كه «خود» فرد متناهي نياز به جاودانگي اي دارد تا تعهدات اخلاقي خود را به انسجام رساند.ارتباط فرد متناهي با مطلق يكي از مهمترين مسايل رويس باقي ماند. مشكلات مسيحيت (۱۹۱۳)، بزرگ ترين اثر رويس، درواقع آخرين تلاش او براي حل اين مسئله بود.
منابع پيشنهادي براي مطالعه:


1- Clendenning , J. (1985). The Life and thought of Josiah Royce, Madison: Univerity of Wisconsin Press.
2- Marcel, G. (1945) La Metaphysique de Royce, Paris: Gallimard.
3- Oppenheim, F.M. (1980) Royces Voyage Down Under: A Journey of the mind, Lexington, Kentucky: University of Kentucky Press.


سايه روشن فرهنگ
اشاره
راستي چه خبر؟ شايد آنچنان هم متوجه منظورمان نشده ايد، طرف خطابمان بيشتر والدين، كارشناسان آموزشي و بالاخره مسئولان نظام آموزشي هستند. راستي، طي اين روزها چه برنامه هايي براي دوره تحصيلي آتي تدارك ديده ايد. البته بد نيست قبل از هر نوع اقدامي، خبرهاي سپيد و خاكستري ما را هم مرور كنيد. شايد برخي از تصميمات و برنامه هاي شما با خواندن آنها تغيير كند.

۵ درصد مدارس، خاص هستند!
روابط عمومي سازمان آموزش و پرورش شهرستانهاي استان تهران اعلام كرد بيش از ۹۵ درصد مدارس اين استان دونوبته هستند كه اين مسأله مشكلات بسياري را براي دانش آموزان به وجود آورده است.
* نظر: وقتي براي مدير روابط عمومي سازمان آموزش و پرورش شهرستانهاي استان تهران، شمارش دانش آموزان مدارس دونوبته دشوار باشد انتظار نمي رود كه ۹۵ درصد از مدارس به زودي يك نوبته شوند.
البته كسي نخواهد پرسيد بالاخره در طي اين سالها، رهنمودها، سياستها و برنامه هاي تنظيمي براي رفع بحران دونوبته بودن مدارس به كجا انجاميده است.
اغلب والدين مي پنداشتند كه با كاهش موج دانش آموزان ورودي دوره ابتدايي و در پي آن راهنمايي، شايد از حجم دو نوبته شدن مدارس كاسته شود، ولي ظاهراً در طي اين سالها، براي كاهش اين نوع مدارس حتي طرحي در دست نيست.
001745.jpg

كمبود معلمان و بودجه IT
سازمان مديريت و برنامه ريزي با استخدام ۱۵۰ هزار معلم براي سال تحصيلي ۸۳-۸۲ موافقت نكرد. لذا قرار است آموزش و پرورش با كمك نيروهاي حق التدريسي و پاره وقت و آموزش مجازي اين كمبودها را جبران كند.
* نظر: شايد تصور كارشناسان سازمان مديريت و برنامه ريزي اين بوده كه با تخصيص ۷ ميليارد تومان براي گسترش فناوري نوين اطلاعاتي در مدارس كشور، ديگر نيازي به استخدام معلمان جديد نيست. البته شايد هم نگاه كارشناسان سازمان مديريت درست باشد، ولي تا زماني كه نگاه متوليان آموزشي نسبت به روش هاي سنتي موجود در مدارس تغيير نكند، «معلم محوري» همچنان جايگاه خود را در مدارس حفظ خواهد كرد.
انتظار داريم با تمامي وعده هاي داده شده در طي اين سالها در زمينه آموزش از راه دور و آموزش هاي مجازي، مسئولان آموزش و پرورش نيز بتوانند از حجم هزينه هاي آموزشي و بودجه ملي بكاهند.
پرسشي درباره پرسش مهر
بيش از دو ميليون و ۴۰۰ هزار دانش آموز به طرح پرسش مهر ۸۱ پاسخ دادند، همچنين ۲۵۰ هزار فرهنگي به اين پرسش پاسخ ارائه كرده اند.
* نظر: البته درگير كردن دانش آموزان و فرهنگيان با پديده مسابقه و جشنواره، حداقل اين حسن را دارد كه تا مدتي روابط عمومي آن سازمان يا مركز آموزشي، به طور مرتب اذهان عمومي را تنوير كنند، حسن ديگرش هزينه كردن برخي از بودجه هاي مانده از سال قبل است. علاوه بر آن چه عيبي دارد كه برخي از مسئولان آموزشي هم از قبيل اين نوع جشنواره ها و مسابقه ها، اضافه كار، پاداش و يا درآمد جنبي كسب كنند.
البته فكر نكنيد با طرح چنين پرسش هايي قصد داريم نيت اوليه «پرسش مهر» را مورد پرسش قرار دهيم، ولي اگر كمي در اين باره كه چه كساني اين نامه هارا مي خوانند، چقدر هزينه براي پست آنها صرف شده، چند ساعت مفيد صرف قرائت، نگارش و در نهايت داوري آنها خواهد شد، به خودي خود متوجه خيلي از نكات خواهيد شد!
استخدام باباي مدرسه از طريق آزمون سراسري
به گفته معاون برنامه ريزي و منابع انساني وزارت آموزش و پرورش، نيروهاي حق التدريس مورد نياز مدارس از طريق آزمون سراسري انتخاب مي شوند.
* نظر: اگر فردا اين خانم كارشناس در جريده يا رسانه اي ادعا كند كه سرايدار يا باباي مدرسه هم قرار است از طريق آزمون سراسري انتخاب شود، تعجب نكنيد. به هر حال شايسته سالاري اين تبعات را هم دربردارد!
جاذبه هاي شمال و جنوب
به گفته رئيس سازمان آموزش و پرورش شهر تهران، تقاضاي معلمان براي نقل و انتقالات در مناطق ۱۹ گانه شهر تهران كاهش يافته است.
* نظر: اغلب معلمان جنوبي وقتي از جاذبه هاي شمال شهر مطلع مي شوند، رفت و آمد طولاني به محل خانه و مدرسه را با تمامي وجود تحمل مي كنند. به هر حال شمالي ها، چون امكانات مالي خوبي دارند، به راحتي مي توانند از امكانات رفت و آمد، وام هاي قرض الحسنه، مراكز تفريحي و رفاهي والدين پولدار اين نوع مدارس شمالي بهره مند شوند.
البته ناگفته نماند والدين شمالي در برخي از مواقع و در مناسبت هاي خاص، زحمات اين نوع معلمان را ارج مي نهند حال چه جاذبه هايي در جنوب شهر پيدا شده كه كمتر معلمان جنوب شهر به شمال علاقه نشان مي دهند.
اميدواريم مسئولان آموزش و پرورش آنچه را كه جنوبي ها نمي دهند، لااقل به معلمان جنوبي بدهند و جاذبه هاي شمالي را حداقل با برآوردن امكانات رفاهي و انگيزه اي كاهش دهند.
001760.jpg

مسجد جامع خوسف نيازمند بررسي هاي دقيق
مسجد جامع شهرستان خوسف از توابع بيرجند مربوط به دوران ابتدايي اسلام است، اما در حال حاضر، بررسي علمي و فعاليتهاي مرمتي آن انجام نشده است.
اين مسجد تاريخي داراي سردر ورودي بلند با طاق جناغي، تزئينات رسم بندي، صحن شبستان زمستاني با نام هاي ملاعلي اكبر و حاج عبدالخالق است. به گفته كارشناسان احتمالا اين نام گذاري به دليل پرداخت هزينه ساخت شبستان ها و يا انجام معماري آنها از سوي اين افراد است.
سه شبستان تابستاني، مهتابي و خليلان در اين مسجد وجود دارد كه ورودي بنا و شبستان مهتابي و خليلان شبستان ستون دار در دوران معاصر بازسازي شده است. در جريان مرمت اين شبستان ها آثاري از دوران هاي مختلف اسلامي به دست آمده است.
اين اثر تاريخي در دي ماه سال ۷۶ به شماره ۲۰۶۴ در فهرست آثار ملي قرار گرفت.

يك قرن اشتباه در قيمت گذاري يك كوزه
كوزه  اي كه قيمت آن ۸۰۰ دلار تعيين شده بود، مدتي بعد به قيمت يك و نيم ميليون دلار در حراجي كريستي فروخته شد.
مسئولان موزه استرانگ موزئوم از رابرت سي، الدرد كه وظيفه قيمت گذاري اين كوزه چيني را بر عهده داشته، شكايت كرده اند. الدرد گفته بود اين كوزه ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ دلار ارزش داشته است در حالي كه اين كوزه كمي بعد از قيمت گذاري با قيمتي معادل ۲۳ هزار دلار فروخته شد و چهار ماه بعد در حراجي كريستي شعبه هنگ كنگ به قيمت بيش از يك ميليون دلار فروخته شد.
مسئولان اين موزه، الدرد را متهم كرده اند كه وظيفه خود را درست انجام نداده است، و در تشخيص تاريخ ساخت كوزه يك قرن اشتباه كرده است. الدرد گفته بود كه اين كوزه در قرن نوزدهم ساخته شده است در حالي كه اين اثر چيني متعلق به قرن هجدهم بوده است.
پاول برتن وكيل موزه استرانگ موزئوم مي گويد: به خاطر قصور قيمت گذار، اين كوزه به قيمتي بسيار پايين تر از قيمت واقعي خود فروخته شده است.
اما مارتين لوربر از مؤسسه ماسترسن گورجانز نيويورك مي گويد: كساني كه با بازار اشياي چيني سر و كار دارند، مي دانند كه چنين موضوعاتي زياد پيش مي آيد.

مسير ترانزيتي مشهد - بندرعباس هزار كيلومتر كوتاه   تر مي شود
با راه اندازي خط راه آهن بافق - بم - مشهد تا يك سال آينده، مسير گردشگري ترانزيتي مشهد - بندرعباس حدود يك هزار كيلومتر كوتاه تر مي شود.
رمضان قلي نژاد مديركل روابط عمومي شركت قطارهاي مسافربري رجاء با اعلام اين مطلب افزود: همچنين خط قزوين - رشت - انزلي و اصفهان - شيراز در حال ساخت است و از ديگر خطوط در حال ساخت مي توان به تبريز - ميانه اشاره كرد كه با راه اندازي آن، فاصله اين شهرها حدود سه ساعت كوتاه تر مي شود.
قلي نژاد همچنين گفت: ۱۴ ميليون و ۳۰۰ هزار مسافر در سال گذشته با ناوگان ريلي كشور جابه جا شده اند كه اين جابه جايي نسبت به سال گذشته حدود ۵/۷ درصد رشد داشته است، اما به دليل كمبود لوكوموتيو و خطوط ريلي در داخل كشور، اين رشد نسبت به سال گذشته منفي بوده است.
وي همچنين با اشاره به اين كه عمر مفيد واگن ها در دنيا ۲۰ سال است و واگن هاي مسافري در ايران بيش از ۲۸ سال عمر كرده اند گفت: در حال حاضر ۹۰۰ واگن فعال مسافري در كشور موجود است كه مطابق استانداردهاي دنيا، فرسوده محسوب مي شوند و براي بهسازي آنها تا پايان سال جاري ۲۰۰ واگن مسافري خريداري شده كه به ناوگان حمل و نقل ريلي مسافري افزوده مي شود.
قلي نژاد با اعلام اين كه اين واگن ها در اختيار بخش خصوصي قرار مي گيرد، افزود: درواقع اولين شركت مسافري قطار با مالكيت خصوصي از اين طريق راه اندازي مي شود و اين واگن ها در مسيرهاي تهران - كرمان و اصفهان - بندرعباس مسافران را جابه جا مي كنند.
مديركل روابط عمومي شركت قطارهاي رجاء افزود: درخصوص توسعه حمل و نقل حومه اي نيز بيش از
۱۵۰ واگن خريداري شده است كه شامل اتوبوس ريلي و قطار بدون نياز به لوكوموتيو است كه اينها از نظر سرعت و كيفيت، مطابق استانداردهاي روز دنيا هستند.
001770.jpg

ارگ باستاني نوشيجان آماده ميزباني
ارگ باستاني نوشيجان با ادامه عمليات ساماندهي اين محوطه تاريخي براي پذيرايي از بازديدكنندگان آماده مي شود.
ارگ باستاني نوشيجان از آثار منحصر به فرد آغاز دوره تاريخي و اوايل دوره ماد است كه بر فراز تپه اي به بلنداي ۴۰ متر در پهنه دشت گسترده اي به نام شوركات قرار دارد.
از سال ۸۱ يك سري عمليات عمراني براي حفظ و احياي اين اثر و تسهيل بازديد از آن آغاز شد. نصب ترانس برق، حفر چاه آب، احداث ساختمان سرايداري، ساخت تابلو معرفي و تهيه نقشه توپوگرافي از جمله فعاليت  هايي است كه سال گذشته با استفاده از اعتبارات استاني در اين محوطه انجام شد.
امسال نيز در ادامه عمليات حفظ و احياي ارگ نوشيجان، طرح محوطه سازي، نورپردازي و آب رساني ارگ انجام خواهد شد. ارگ باستاني نوشيجان يكي از آثار تاريخي شهرستان ملاير است كه در سال ۱۳۴۶ در فهرست آثار ملي كشور به ثبت رسيد.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   سياست  |   فرهنگ   |   ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |