سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۸۲
شماره ۳۱۱۴- July, 22, 2003
ورزش
Front Page

اشلي كوچك به آرزوهاي بزرگ رسيد
قهرمان هايبوري
بيوگرافي اشلي كول
نام: اشلي كول
تاريخ تولد: ۲۰ دسامبر ۱۹۸۰
مليت: انگليسي
پست: مدافع
قد: ۷۳/۱ سانتي متر
وزن: ۶۷ كيلوگرم
باشگاه  قبلي : كريستال پالاس
باشگاه  فعلي :آرسنال
001660.jpg
ليلا مصلح صدري ـ راه پيشرفت در فوتبال جزيره براي نوجوانان سياه چندان راحت نيست. اگر نونهالي مسير حركت را بشناسد و هدف را براي خود مشخص كند خيلي راحت تر از بقيه مي تواند به آرزوهاي خود برسد. در فوتبال ريشه دار بريتانيا بزرگان زيادي تا مرز برترين بازيكن جهان پيش رفته اند و اتفاقاً تمام آنها از كودكي و از پشت دروازه هاي تيمهاي سرشناس آغاز كردند. از استانلي ماتيوس گرفته تا بابي چارلتون، جورج بست، كوين كيگان، گري لينكر، مايكل اوون و ديويد بكام. اشلي كول ۲۲ ساله نيز از توپ جمع كني در پشت دروازه ها آغاز كرد، كفش هاي بازيكنان بزرگ را تميز كرد، توپها را آماده نمود و بارها شيشه هاي آب را به دست بازيكنان داد وساكهاي آنها را حمل كرد تا امروز كه يكي از مدافعان بزرگ آرسنال و تيم ملي انگليس شده است. اشلي راه درازي در پيش دارد، او دوست دارد روزي يك جكي چارلتون ديگر براي جزيره شود. راه سختي كه اشلي بايد طي كند. مصاحبه زير حرفهاي اشلي است كه براي دوستداران فوتبال به ويژه جوانان مي تواند جذاب و جالب باشد.
* «اش» به خاطرداري چه كسي تو را به بازي فوتبال تشويق كرد؟
- فكر مي كنم اولين كسي كه مرا تشويق كرد پدر دوستم بود، او تيمي را تشكيل داد و من به همراه دوستم در آن عضويت پيدا كرديم. من براي تيمي به نام «پوما» بازي مي كردم و به موفقيتهاي زيادي هم دست يافتم. در حقيقت مي توانم بگويم كه بهترين خاطرات من از زمان به دست آوردن كاپ هاي كوچك  و بزرگ بود. من هم مثل هر نوجوان ديگري به دنبال شهرت بودم چون همه چيز در فوتبال به شهرت ختم مي شود.
* به جز تو چه كسي بهترين بازيكن تيم بود؟
- تعدادي از بازيكنان بسيار خوب در آن تيم حضور داشتند. يكي از آنها «لي بارالد» بود. همچنين جواني كه در كنار من در هافبك چپ بازي مي كرد، او بسيار خارق العاده بود. آنها خيلي خوش شانس نبودند، به اين دليل كه آنها شانس حرفه اي شدن در بازي هاي بزرگ را به دست نياوردند. فكر مي كنم بيشتر جواناني كه در آن تيم بازي مي كردند، امروزه ديگر در حرفه فوتبال نيستند.
* آيا هميشه در دفاع چپ بازي مي كردي؟
- تا ۱۶ سالگي به عنوان مهاجم در تيم بازي مي كردم. بعد به هافبك چپ و بعد از آن به دفاع چپ نقل مكان كردم. زماني كه يكي از بچه هاي دفاع چپ زخمي شد من جاي او را گرفتم و از آن موقع تا به امروز در همان مكان بازي مي كنم.
* چه احساسي به هنگام عقد قرارداد با باشگاه آرسنال داشتي؟
- از طرفداران پروپاقرص تيم آرسنال بودم، آنها واقعاً عالي بازي مي  كردند. به خاطر دارم كه وقتي براي اولين بار به ديدن بازي آنها در هايبوري رفته بودم، با خودم فكر مي كردم كه آيا روزي خواهم توانست در اين باشگاه بازي كنم؟ اگر چنين شود كه واقعاً  عاليست. اين يك رويا بود كه به حقيقت پيوست. باشگاه آرسنال من را هنگام بازي اصلي تيم هايبوري در يك يكشنبه پيدا كرد. تعداد زيادي بازيكن خوب وجود داشت و واقعاً اين شانسي بود كه بازيم توانست آنها را تحت تأثير قرار دهد. من از ۹ سالگي تا امروز اينجا هستم.
* در نوجواني هيچ گاه مجبور بودي كه كفشهاي بازيكنان بزرگ را تميز كني؟
- من مجبور بودم كه كفشهاي «مايكل وينتربورن» و «لي ديكسون» را تميز كنم، اما ما فقط چشمانمان به دنبال انعام آخر هفته اي بود كه آنها به ما مي دادند.
* آيا اولين روز بازي را در تيم اول به ياد مي آوري؟
- آن مسابقه مقابل ميدلز برو در جام ورينگتون در سال ۱۹۹۹ بود. ولي اولين بازي كه نقطه اوج من بود در مقابل «بردفورد» بو كه من سعي كردم بيشترين تأثير را داشته باشم. آن بازي بسيار خوبي براي كارنامه من بود.
* اين مسأله ۴ سال پيش اتفاق افتاد، آيا زمانهاي دورتر از آن هم عاملي براي ترقي داشتي؟
- من آدم خيلي خوش شانسي هستم كه در باشگاه مهم و معروفي چون آرسنال عضويت دارم، اين خود كمك بزرگي براي پيشرفت من بود. من از بازي در باشگاه آرسنال واقعاً خوشحالم. من به فصل جديد خيلي اميدوارم و براي قهرماني فكرها كرده ايم. همانطور كه گفتم كسب آن موفقيتها براي من خيلي عامل خوش شانسي بود و اميدوارم كه همچنان ادامه پيدا كند.
* اوضاع از زماني كه با آرسنال قهرمان شدي چه تغييري كرده است؟
- خوب هميشه بايد دنبال چيزهاي بهتر بود. غذاي بهتر، اجناس لوكس تر، در كل زندگي بهتر ولي از لحاظ شخصيت فردي اين بهتر بودن مرا تغيير نداده است و نخواهد داد و من هميشه قدرشناس كساني هستم كه به من كمك كردند.
* هيچ گاه در اين كه روزي فوتباليست حرفه اي بشوي شك كرده بودي؟
- بلي، مخصوصاً هنگامي كه اوليا مدرسه چنين چيزهايي به من مي گفتند مثل «تو فوتباليست نمي شوي» و يا «تو براي اين كار خيلي كوچكي» و آن موقع بود كه دلسرد شدم. اما وقتي كه خلاف نظر آنها را ثابت كردم، فكر مي كنم ديگر مواظب حرف زدنشان هستند. بله هميشه جاي شك برايم بود كه ممكن است نتوانم روزي وارد دنياي حرفه اي ها بشوم.
* چه كسي بيشترين تأثير را در زندگي حرفه اي تو داشت؟
- مادرم. او هميشه بزرگترين حامي من بود، هر گاه كه به او نياز داشتم ، در كنارم بود. او هميشه مي گفت از زندگي لذت ببر و از هر چيزي كه باعث ناراحتي تو مي شود دوري كن، هميشه به دنبال زيبايي ها باش. اگر به عنوان نصيحت به جوانترهاي فوتبال بخواهم مطلبي را بگويم اين خواهد بود كه فقط با تلاش، تمرين و پشتكار بسيار مي توانيد خود را قوي كنيد و مطمئناً موفق خواهيد شد.
* نقطه اوج بازيهايت تا به امروز در چه مقطعي بوده است؟
- فكر مي  كنم درجام جهاني بود. وقتي كه در دوران كودكي به سر مي بريم ديدن مسابقات جام جهاني آدم را به فكر فرو مي برد كه آيا روزي مي توانم در چنين ميداني نقش آفريني كنم يا نه؟ خوشبختانه من اين شانس را تابستان گذشته همراه تيم ملي انگليس در ژاپن و كره جنوبي به دست آوردم.
* كدام بازيكنان الگوي بازي تو بوده اند و سعي كردي چيزي از آنها ياد بگيري؟
- همانطور كه گفتم در جواني مهاجم بودم و الگوهايم فرق مي كردند. اما حالا «روبرتو كارلوس» از رئال مادريد و «پائولو مالديني» از آ.ث ميلان با بازيهاي درخشانشان، الگوهاي من هستند.
* شخصيتي كه در فوتبال دوستش داري كيست؟
- مسلماً «دنيس برگ كمپ» از باشگاه آرسنال،  او در تمام زمينه ها ايده ال است. بازي بسيار عالي و اخلاق خوب، او يك انسان به تمام معنا باور نكردني است.
«به خاطر دارم وقتي كه براي اولين بار به ديدن بازي آنها در هايبوري رفته بودم، با خودم فكر مي كردم كه آيا روزي خواهم توانست در اين باشگاه بازي كنم؟ اگر چنين شود كه واقعاً  عاليست.»
پنج نكته جالب در مورد اشلي كول
۱- اش در مقابل «برد فورد» در فصل ۲۰۰۱-۲۰۰۰ در بازي اول به ميدان رفت. همچنين در بازي آخر همان فصل در مقابل ساوت همپتون موفق به گلزني شد.
۲- در فينال جام حذفي ۲۰۰۳ «ساوت همپتون» در ورزشگاه «ميلينيوم» اشلي سومين بازي در فينال جام حذفي خود را انجام داد و دومين مدال قهرماني خود را به دست آورد.
۳- «اش» در كل ۱۱۲ بازي براي اين باشگاه انجام داده و ۶ گل به ثمر رسانده است.
۴- اشلي كول در مارچ ۲۰۰۱ بازي نخست خود را براي تيم ملي انگليس در مقابل آلباني انجام داد. تيم ملي انگليس با نتيجه ۳ بر يك به پيروزي دست يافت. اما او در آن بازي توسط يكي از تماشاچيان از ناحيه سر مجروح شد.
۵- «اش» در تمام بازيهاي تيم ملي انگليس در جام جهاني ۲۰۰۲ شركت كرد و در جمع ۱۹ امتياز كسب كرد.

مي خواهم دوباره روي قله بايستم
001705.jpg

محمدرضا منصوريان- براي ما مردمي كه در مشرق زمين ساكن هستيم و از سنت ها و عرف و عادات خاصي هم پيروي مي كنيم و از ميراث فرهنگي غني و سرشاري هم برخوردار هستيم قبول اين واقعيت تلخ و ناگوار است كه روزي قهرمان ملي خود را قهرمان نبينيم.
در يكي از سالن هاي مجموعه ورزشي انقلاب «مهدي حاجي زاده» فني ترين كشتي گير آزادكار جهان و قهرمان حال حاضر كشتي دنيا را به جاي اينكه شاد و سرخوش و صميمانه در حال تمرين ببينيم، به دور از هرگونه ذوق و شوق و تمايلي ملاقات كردم. من هميشه او را با نظر تحسين مي بينم. خيلي خوب يادم هست كه اولين بار او را در كوران مسابقات «جام تختي» در شهر مشهد ديدم. در داخل يك اتومبيل پيكان از سالن محل مسابقه تا هتل همسفر شديم. كمي سرما خورده بود و بي انگيزه. جمله قشنگي از او شنيدم:  «كشتي شروع سختي دارد ولي من مي خواهم خود را بالا بكشم.»
و بسيار جدي هم بالا آمد. حاجي زاده در تهران قهرمان ملي ما شد. و روزي كه مدال طلاي جهان را بر گردن خود ديد جمله اي ديگر را بر زبان آورد: «اميدوارم به من بياموزيد كه چه كاري انجام دهم.» و ما با نسل در حال رشد و مسئوليت هايي كه به آنها واگذار شد چه كرديم؟
قهرمان ملي ما در شكاف روزافزون انديشه يك نسل و نسلي ديگر باقي ماند و پايبند بسياري از ملاحظات نشد.
و امروز سمبل شجاعت و استقامت ورزش كشتي ما در جايگاهي ايستاده است كه بسياري از اطرافيان نزديك اش چنين مي گويند: رفتارهاي اجتماعي حاجي زاده درست نيست. و ما معتقديم كه اساس واقع بيني ها در تجزيه و تحليل چنين رفتاري يك سليقه غريزي است و قضاوت درباره آن نيازمند مطالعه اي بيشتر و عميق تر.
هنجارهاي رفتار مودب و شايسته، دوره به دوره تغيير مي كند. در كشور ما هم هميشه كساني پيدا مي شوند كه قراردادها را درهم مي شكنند. و هستند افرادي كه معتقدند چنين قراردادهايي، به واقعيت لطمه وارد مي آورد.
و حاجي زاده قهرمان ما امروز در مسير چنين تغيير و تحولي نقش آفرين شده است و بدون آنكه بداند و يا به او بفهمانند، به موقعيت قهرماني و شخصيتي اش لطمه فراواني وارد آمده است.
در گذر از مرحله موجود چه بايد كرد؟ بايستي دست به دست هم بدهيم. ناشكيبايي مردم و آشفتگي هاي رفتاري و اخلاقي قهرمانان ورزش كه مورد توجه قرار گرفته است، پاسخش اقدام هاي سخت و شديد نيست. چاره درد رفع تناقض گويي هاي بيشمار در ارائه تحليل ها و گويش ها و فرصت ابراز تحول به نسل امروز است. آن هم نسلي كه به حسن انضباط و خودمهاري بيشتري پايبند است.
اين نكته قابل فهمي است كه امروز در لابلاي رفتارهاي شخصيتي و اجتماعي ما برخي عناصر سنتي مانع تغيير و تحول هستند، ولي بطور كامل از گذشته بريدن نيز عاقلانه نيست. سنت ملي ما را كمك مي كند تا تاثيرات تازه را جذب كنيم و در عين حال فرديت خود را نيز محفوظ نگهداريم. اين امر به ما توانايي بخشيده تا در سراسر دگرگوني هاي تاريخي پايدار بمانيم. ما نبايد در برابر هجوم تكنولوژي هويت خود را از دست بدهيم. حال اگر حاجي زاده بخواهد به تربيت و پرورش خود همت گمارد، وضع بهتري پيدا كند و سفير شايسته اي هم باشد، از چه مزيت هايي برخوردار است. او چگونه مي تواند تأثيرات تازه را جذب كند. ما مجبوريم ميزان سرعت كارهايمان را با ديگران بسنجيم و بايد بياموزيم كه بهترين شرايط تجربه را ايجاد كنيم.
و پيامي هم براي قهرمان افتخارآفرين كشتي:
در زندگي هر چيزي ارزش خاص خود را داراست ولي ارزش هاي كيفي همواره بالاتر است. پس مسئوليت تو بيشتر خواهد بود. هيچگاه نااميد مشو. زندگي، مبارزه اي مداوم است. با شجاعت، خوش خلقي و فروتني با آن روبرو شو. حتي شكست ها و اشتباهات چيزهاي زيادي به ما مي آموزد و اغلب پايه هاي پيروزي فردا را بنيان مي نهند. با آرزوهاي خوب براي «مهدي حاجي زاده».

سايه روشن ورزش

تمايز، تمارض از جوانمردي
001675.jpg

مهدي خرمي- بدون شك اگر هزاران نام از قبيل صنعت و نامهاي ديگر چاشني نام فوتبال گردد باز هم فوتبال ورزش است و ورزش هم هميشه روح خاص خود را به همراه دارد.
بالانشينان فيفا اين ورزش همه گير و فراگير براي جذاب ترنمودن اين به اصطلاح صنعت پولساز هر روز قوانين تازه اي براي آن وضع مي نمايند، يك روز گل طلائي، دور بعد گل نقره اي و ... قوانين بسياري از اين دست اما يكي از جالب ترين قوانين وضع شده براي آن قانون مجازات خاطيان مهاجم درون هجده قدم حريف آن هم به نام تمارض مي باشد. بياد داريم در فوتبال دهه هاي قبل بعضي مهاجم ها براي اجتناب از برخي برخوردهاي شديد با دروازه بانهاي حريف مجبور به پرش از روي آنها مي شدند كه خواه ناخواه بر اثر اين بي تعادلي سرنگون شدن را نيز درپي داشت. به خاطر داريم كه اين حركت در زمان خود حركتي بسيار پسنديده و ناشي از روح جوانمردي شمرده مي شد كه بعضا تعريف و تمجيدهائي نيز از اين دست حركات انجام مي شد اما با وضع قوانين جديد ديگر اين حركت در فوتبال نه تنها زيبا شناخته نمي شود كه اكنون به طور كلي تمامي اين گونه حركات خصوصا در كشور ما تمارض شناخته مي شود و به دنبال خود يك چاشني زردرنگ به نام كارت هم دارد گاهي شاهد هستيم كه مهاجم بعد از اين حركت بلند شده و بدون اعتراض به راه خود مي رود كه ناگاه داور را كارت به دست در مقابل ديدگان حيرت زده خويش مي بيند اميدواريم در آينده شاهد تمايز بين اين گونه حركات با حركات تمارضي از ديدگاه داوران در فوتبال باشيم و داوران با دقت بيشتري به اين گونه حركات بنگرند تا ديگر شاهد نباشيم بازيكناني كه تنها به جهت اجتناب از بروز حادثه اي خشن دست به اين كار زده اند خاطي شمرده شوند. مطمئنا فوتبال اينگونه زيباتر خواهد بود.

الگوي جذاب واليبال
001690.jpg

چند صباحي است كه به قدرت  نمائي واليباليستهاي جوان خود در عرصه هاي مهم جهاني عادت كرده ايم و اين مساله به يك سريال تكراري بدل گشته اما اين بار اين سريال بسيار جذاب و خواستني است و هر بار كه تكرار مي شود جذابيت آن بيشتر مي گردد . به نظر مي رسد كه واليبال ايران راه خود را يافته و مسئولان آن با دورانديشي و آينده نگري راه همواري را براي اين ورزش زيبا مهيا نموده اند. نيابت قهرماني در آسيا براي واليبال ما كم از قهرماني نيست. قبل از آن شاهد هنرنمايي و غرش واليباليست هاي جوان و نوجوان ايران در عرصه آسيا بوديم كه به مرور به ميدانهاي جهاني كشيده شد هر چند كه فعلا اين نوجوانان ما هستند كه افتخار اين ورزشدر صحنه هاي جهاني هستند اما از ياد نبريم كه آينده از آن آنهاست اما، به شرط آنكه اين طي طريق تداوم داشته باشد اكنون كه مسير هموار است به پيمودن درست اين راه مانده است كه اگر سخت هم باشد ناممكن نمي نمايد ولي چرا فقط واليبال. آيا الگوبرداري از اين روش براي ساير فدراسيون ها غيرممكن است . مگر مسئولان واليبال چه كرده اند كه ساير فدراسيون هاي ورزشي خصوصا فدراسيون هاي ورزشهاي تيمي نتوانند در اين راه گام بردارند.
بدون شك واليبال ايران ثمره سرمايه گذاري صحيح در سالهاي گذشته خود را مي چيند اميدواريم كه شاهد بسط اين قهرماني ها در سطوح بالاتر سني نيز در ميدانهاي جهاني باشيم و آيندگان اين ورزش نيز راه گذشتگان آن را پي گيرند.

«وروشنين» را به ايران برگردانيد
001665.jpg

يكي از نقاط مثبت عملكرد رئيس كنوني كشتي ايران در دوره خدمتش در فدراسيون مهندس تركان آوردن «گئورگي وروشنين» يكي از مربيان هوشمند و داناي كشتي فرنگي روسيه به ايران بود.
حتي امروز خيلي ها معتقدند كه مربيان حاضر در اين رشته در كشور بسياري از دانسته هاي خود را مديون اين مربي توانا هستند.
حالا طالقاني دوباره با اختياراتي بيشتر و دانسته هايي بهتر از هميشه مي تواند با كمي توجه به عملكرد و حضور وروشنين در ايران و در زماني كه براي استخدام يك مربي داناي كشتي فرنگي خارجي در كشور مجوزهاي قانوني را صادر كرده است، رايزني هاي لازم را براي جذب دوباره اين مربي آگاه فراهم ساخته و حتي هيأتي را مأمور به انجام اين كار نمايد تا با سفر به روسيه مقدمات حضورش در ايران را فراهم سازند.
اصرار و پافشاري مسئولان اين رشته كه در حال حاضر كشتي فرنگي ايران نيازمند مربيان با كلاس و صاحب سبك  خارجي است، سخن بسيار درستي است به شرط آنكه از روي آگاهي و درايت لازم صورت پذيرد.
چنين به نظر مي رسد كه كشتي فرنگي در حال حاضر با مدل امروزي خود نمي تواند با مربيان درجه دو يا سه ارمني و كوبايي به جايي برسد و تنها مربيان طراز اول مطرح در جهان مي توانند تأثيرگذار و مفيد باشند.
امروز حتي اگر مربي خارجي در بالاترين كلاس ممكن هم به ايران بيايد چه كسي مي تواند وي را در برابر وجود چنين مشكلاتي بيمه كند.
آقاي طالقاني و همكاران ايشان قبل از آنكه بخواهند براي نجات كشتي فرنگي دست به استخدام يك مربي خارجي بزنند، بايد كه زمينه هاي لازم براي حضور سودمندانه و بدون دغدغه  خاطر وي را در كشور فراهم سازند و آنگاه چنين اقدامي را عملي كنند.

خبرها و نگاه ها

قريب، امير و غريق
001670.jpg

معراج مژده- استقلال در شرايط فعلي بدون درگير شدن در مسائل حاشيه اي، راه خود را مي رود. تا آغاز بازيها زمان به اندازه كافي وجود خواهد داشت تا استقلال تيم اصلي خود را تكميل كند. امير قلعه نويي براي تداوم در پست مهم و بزرگي كه گرفته نيازمند هوشمندي خاصي است. استقلال با بقاياي آن ساختمان در حال ريزش كه در نهايت روي چند پايه باقي ماند قادر به احياي خود نخواهد بود، اين يك واقعيت اجتناب ناپذير است كه اين تيم به يك دگرگوني اساسي در زمينه بازيكن نياز دارد. اما با كدام بودجه و پشتوانه، خود بحث ديگري است كه به مديريت بازمي گردد. اگر اين استقلال با اين مديريت و با اين مربي نتيجه نگيرد دوباره حكايت هاي كهنه و خزنده آغاز مي شود و ديگر جمع كردن آن كار آساني نخواهد بود. اين جوانگرايي بموقع را سر آغاز يك موج مثبت مي دانيم به شرط آنكه حمايت مادي و معنوي كافي در پشت آن وجود داشته باشد. استقلال به خواب رفته يا به بيراهه رفته تنها در اين موقعيت مي تواند خود را نجات دهد. هر آنچه هيأت مديره يا مدير عامل استقلال دارند بايد در اين مقطع خرج كنند وگرنه قريب و امير با هم غرق مي شوند. غريق هاي بعدي هم انديشه هاي نو خواهد بود.
شاهيني هاي پرسپوليس پرسپوليسي هاي پيكان
شاهين، پرسپوليس و پيكان و حالا پيروزي يا همان پرسپوليس. اين سه نام چه سنخيتي با يكديگر دارند. شاهيني ها از مكتب اكرا مي آيند و در پي انحلال باشگاه شاهين به پرسپوليس پيوستند، اما پرسپوليس داستان ديگري دارد، آنها هركدام از يك تيم به پرسپوليس رسيدند. علي پروين اصل و نسب كياني دارد. او شاگرد منصور اميرآصفي است و از زمين هاي خاكي عارف، غياثي و ميدان خراسان به كيان رفت. پرويز قليچ خاني، امير حاج رضايي، كياني راد پناهگر با پروين هم دوره بودند. پروين اگرچه در سن بالا به پيكان پيوست اما در فوتبال تداوم پيدا كرد. زماني كه در سال ۵۶ اميرآصفي مربي پرسپوليس بود، فوتبال پروين را تمام شده اعلام كرد و او را روي نيمكت نشاند، اما پروين در اين جدل نيز پيروز شد و تا سالهاي بعد به فوتبال ادامه داد و سپس خود را به روي نيمكت پرسپوليس منتقل كردوماند و اين تيم را حفظ كرد. مديران و رؤساي زيادي آمدند و رفتند، اما پروين باقي ماند.
001680.jpg
001685.jpg

حالا شاهيني ها و پرسپوليسي هاي عبدو دريك طرف قرار دارند و او و خوردبين در طرف ديگر. كاشاني، آشتياني، آروني، شجاعي برهان و دادكان، قصد دارند پرسپوليس ديگري بسازند، پرسپوليس بدون پروين. آنها مي خواهند چهار ديوار سنتي و قائم به شخص را فرو ريزند و دوباره بنيان تازه برپا كنند. آيا زمان اجازه خواهد داد اين بازي به پايان برسد. آيا مهره چيني فعلي به سود شاهيني ها تمام خواهد شد، آيا غمخوار با كمك شجاعي برهان و آروني بر پروين غلبه خواهند كرد، آيا دادكان تمام حسابهايش را در اينجا با پروين تسويه خواهد كرد و آيا خوردبين براي پرسپوليس تمام شد؟

شغل، شغل است و حكم، حكم
001695.jpg

اين داستان دو شغله بودن هم براي خود يك اپيدمي شده است. در ورزش تا بوده و هست اين دو شغل داشتن چندان مشكلي نداشته و گاهي مطبوعات بعضي از روساي مختلف را دربندهاي انتقادي و قلمي گير انداخته بودند. در امور جاري و اداري دو شغله بودن چندان مهم نيست، اما در كار عملي آن هم از جنس ورزش و فوتبال نمي توان هر دو شغل را در يك زمان انجام داد و از پس هر دو آنها به خوبي برآمد. اما از آنجا كه رئيس فوتبال خودش دوحكم و چند شغل دارد بقيه عوامل نيز مي توانند دو حكم و چند شغل داشته باشند. حكم اول رئيس فوتبال در هيأت مديره پرسپوليس است و حكم دوم رئيس فوتبال.
001700.jpg

مايلي كهن و مجيد جلالي هم دو تا حكم درجه اول دارند. اتفاقاً اين دو از نفراتي هستند كه كارشان تا به امروز خوب بوده و حكم كارشناسي در تلويزيون و برنامه هاي پرطرفدار را هم داشته اند. اما بايد ديد پس از اين براي آنها چه اتفاقي مي افتد و چه تأثيري برروي كار آنها مي گذارد. بالاخره حكم، حكم است و شغل، شغل و دو شغله بودن هم معنايش دو شغل است و كار هم زمان. حالا خود دانيد.
كم رونق ترين سال نقل و انتقالات واليبال تهران
هيچگاه بازار نقل و انتقالات واليبال تهران به اندازه امسال سوت و كور نبود. با وجود دوبار تمديد مهلت نقل و انتقالات از سوي فدراسيون واليبال، تحرك خاصي را بين بازيكنان و تيمها شاهد نبوديم.به فهرست نقل و انتقالات زير دقت كنيد تا ركود بازار واليبال بيشتر دستتان بيايد.
مهم ترين جابجايي هاي انجام شده
پيمان اكبري از پيكان به صنام
محمد منصوري از پاس به صنام
مجيد حسني از برق به صنام
پوريا يزدان پناه از صباباطري به صنام
امير حسين معززي خواه از نارنجستان به پيكان
رحمان محمدي راد از صنام به برق
فرهاد ظريف از صنام به برق
حميد جعفري از پاس به برق
محمد مؤمني مقدم از صنام به پاس
مهران زارع از ذوب آهن به پاس
محسن عندليب از ذوب آهن به پاس
ساسان ثاني از صنام به پاس
بهنام محمودي به دنبال تيم جديد

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   سياست  |   فرهنگ   |   ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |