نويسنده: ويليام ا.بي من و توماس استافر*
مترجم: وحيدرضا نعيمي
جورج بوش روز چهار تير اعلام كرد «ايران داراي تسليحات هسته اي را تحمل نخواهيم كرد.» كلمات وي پوچ است. نشانه هاي فيزيكي وجود برنامه تسليحات هسته اي در ايران به هيچ وجه وجود ندارد.
ايران با كمك روسيه در حال ساخت يك نيروگاه هسته اي ۱۰۰۰ مگاواتي در بوشهر است. وجود اين طرح برهمگان روشن است. اين نيروگاه بيش از سه دهه، از پيش از انقلاب اسلامي در سال ۱۳۵۷ در دست ساخت بوده است.
وجود دو مركز تحقيقات هسته اي ديگر كه در دست ساخت است، نيز روشن است: مركز غني سازي اورانيم در شهر نطنز و مركز آب سنگين (دوتريوم) دراراك. هيچكدام از اين دو عملياتي نيستند. تنها پرسش مورد نظر اين است كه آيا اين مراكز مسير مناسبي براي توليد بمب هاي هسته اي مبتني بر پلوتونيم است. پاسخ كوتاه اين است: خير.
نيروگاه بوشهر فقط بخشي از استدلال در اين باره است كه ايران مبادرت به آغاز برنامه توليد تسليحات هسته اي كرده است، اما همين بخش را مي توان به آساني مورد تجزيه و تحليل قرارداد. اتهامات وزارت خارجه آمريكا در مورد نيات خطرناك ايران از تأسيس مراكز نطنز و اراك برپايه مجموعه اي آشفته از اظهارات غيرقابل آزمون و سياه منابع مورد ترديد، از جمله مجاهدين [منافقين] خلق استوار شده است كه آمريكا آن را يك سازمان تروريستي مي داند. اين منابع اظهار مي دارند كه اين مراكز داراي تجهيزات گريز از مركز براي غني سازي اورانيم (جايگزين پلوتونيم قابل شكافت براي توليد بمب) يا تأسيسات سري براي استخراج پلوتونيم است. هيچكدام از اين ادعاها به طور خاصي داراي اعتبار نيست، چرا كه اين منابع يا ناشناس هستند يا همان مجراهايي هستند كه داستانهايي را در مورد سلاح هاي غيرمتعارف عراق يا به اصطلاح كارخانه توليد سلاح هاي ميكروبي و شيميايي در خارطوم منتشر كردند.
بخش قابل آزمون اين ادعا يعني اينكه نيروگاه بوشهر تهديدي از نظر تكثير سلاح هاي هسته اي است، آشكارا نادرست است. چندين دليل وجود دارد كه برخي فني و برخي ساختاري است.
- راكتور ايران پلوتونيم مناسب براي ساخت بمب هاي هسته اي را توليد نمي كند.
- سوخت مصرف شده در راكتور ايران در هر حال خطرناكتر از آن است كه براي توليد سلاح به كار رود.
- هرگونه تلاش براي انتقال سوخت از نيروگاه قابل شناسايي است.
- شركاي روسي طرح بوشهر تصريح كرده اند سوخت مصرف شده بايد به روسيه بازگردانده شود، همان گونه كه رويه معمول آنها در مورد راكتورهاي صادراتي به ساير كشورها بوده است.
همان گونه كه راكتور هسته اي انواع مختلفي دارد، شكل هاي مختلفي از پلوتونيم وجود دارد و اين تفاوت هايي است كه تقريباً هرگز در بحث هاي عمومي در مورد تهديد تكثير ذكر نمي شود. دو نوع راكتور متفاوت وجود دارد: راكتورهاي آب سنگين يا گرافيتي و راكتورها تحت فشار يا آب سبك. نيروگاه هسته اي ديمونا در اسرائيل نمونه اي از نوع اول و نيروگاه بوشهر از نوع دوم است.
نيروگاه اسرائيل براي توليد ايزوتوپ مناسب پلوتونيم (۲۳۹) كه براي ساخت بمب ضروري است، بسيار مطلوب است. نيروگاه ايران پلوتونيم توليد خواهد كرد اما نه از نوع مناسب. انواع پلوتونيم توليدي آن با ايزوتوپ ۲۴۰، ۲۴۱ و ۲۴۲ كه استفاده از آن براي ساخت بمب تقريباً محال است.
نوع راكتور و نحوه كار آن براي توليد پلوتونيم مناسب براي سلاح نقش اساسي دارد. نيروگاه از نوع نيروگاه اسرائيل را مي توان بدون خاموش كردن سوخت گيري كرد. در نتيجه مي توان پلوتونيم با درجه تغليظ بالا را به طور پنهاني و مداوم استخراج كرد. در نيروگاه ايران خارج كردن حتي يك سوزن سوخت مستلزم خاموش كردن كل راكتور است و اين كاري است كه نمي توان دور از چشم ماهواره ها، هواپيماها و ساير منابع انجام داد.
|
|
در راكتور اسرائيل سوخت هرچند هفته يا حداكثر هرچند ماه يك بار بازيافت مي شود. اين كار توليد پلوتونيم داراي كيفيت بالا مناسب براي سلاح را به حداكثر مي رساند. در راكتور ايران، هسته سوخت هر ۳۰ تا ۴۰ ماه تعويض مي شود و هر چقدر چرخه سوخت طولاني تر باشد، براي توليد برق بهتر است. در مورد راكتور ايران در بوشهر هرگونه تلاش براي جابجايي سوخت آشكار خواهد بود چرا كه خاموش شدن آن قابل رديابي است. تا به حال هيچ موردي از توليد مواد لازم براي ساخت بمب از سوخت راكتور از نوعي كه در نيروگاه ايران است، گزارش نشده است. كسي نمي تواند از ذهن جمعي هيچ دولتي خبر داشته باشد. اما حتي اگر در آينده ثابت شود ايران سوداي دستيابي به سلاح هسته اي دارد، با توليد عملي اين تسليحات سالها شايد دهه ها فاصله داشته باشد. افزون بر اين ايران كاملاً به فرايند بازرسي هاي بين المللي تن داده است. ايران پيمان عدم تكثير هسته اي (NPT) را امضا كرده است. روز اول نيز غلامرضا آقازاده رئيس سازمان انرژي اتمي ايران تأكيد كرد تمام تأسيسات هسته اي ايران براي بازرسي هاي آژانس بين المللي انرژي اتمي براساس ضمانت هاي اين پيمان باز است.
هياهو در واشنگتن بر سر احتمال توليد سلاح هاي هسته اي در ايران تا حدي ناشي از اين ادعاي مقامات آمريكايي است كه ايران به توليد برق از انرژي هسته اي نياز ندارد. آنان اظهار مي كنند كه برنامه انرژي هسته اي ايران با توجه به ذخاير نفت آن غيرضروري است. از اين رو به اعتقاد آنان نيروگاه هاي هسته اي آن حتماً بايد براي توليد تسليحات هسته اي باشد. در واقع توليد برق از اتم براي ايران معقول است. به علاوه طرح انجام اين كار دهه ها پيش با تأييد آمريكا آغاز شده جيمزوولسي رئيس سابق سازمان اطلاعات مركزي آمريكا سيا در مصاحبه اي در اسفند ماه سال گذشته ادعا كرد هيچ دليل بنيادي وجود ندارد كه يكي از بزرگترين توليد كنندگان نفت جهان به عرصه انرژي هسته اي وارد شود.
در نگاه اول شايد اين منطق درست به نظر بيايد. كشورهاي داراي ذخاير عظيم نفت همچنين داراي ذخاير بزرگ گاز طبيعي هستند كه روي منابع نفت قرار گرفته است. چند سال پيش، اين گاز طبيعي دائماً سوزانده مي شد تا راه براي رسيدن به نفت هموار شود. با اين حال، پيشرفت هاي فناوري استفاده از اين گاز را براي توليد برق ميسر كرده است. با اين وجود، نيروي هسته اي در كشوري با مقادير گسترده گاز طبيعي معقول است، به خصوص با توجه به وضعيت غيرعادي صنعت نفت و گاز ايران. در ايران نيازهايي به گاز وجود دارد كه اهميت آن از اولويت ساخت نيروگاه هاي گازي بيشتر است.
اول آنكه گاز براي تزريق مجدد به ذخاير نفت موجود (تجديد فشار) ضروري است. اين كار براي حفظ سطح توليد نفت و نيز افزايش باز توليد كلي نفت در درازمدت اجتناب ناپذير است. دوم آنكه گاز براي رفع مصرف فزاينده داخلي از جمله مصارف خانگي مورد نياز است. جايگزيني گاز به جاي نفت مي تواند ظرفيت بيشتري از نفت را براي صادرات اختصاص دهد كه درآمد آن بيشتر است. كاربردهاي تازه براي گاز مانند استفاده به عنوان سوخت در ناوگان اتوبوس و تاكسي مناطق دودزده شهري ايران نيز براي توسعه لازم است.
سوم، اينكه صادرات گاز طبيعي- از طريق خط لوله به تركيه يا به شكل مايع به شبه قاره- حداقل ارزش جذابي را براي منابع گاز ايران فراهم مي كند. با برخورداري توان توليد برق كافي، ايران مي تواند درآمد بيشتري را از محل صادرات آن كسب كند تا آنكه آن را صرف توليد برق بكند.
اقتصاد توليد گاز در ايران تقريباً واژگونه و يقيناً خلاف آن چيزي است كه تصور مي شود. بيشتر منابع گاز ايران غني است، يعني حاوي محصولات فرعي مانند ال پي جي (مشهور به پرويان) كه ارزشمند تر از گازي است كه از آن استحصال مي شود. ايران مي تواند با فروش اين فرآورده ها سود بيشتري كسب كند، اما اگر گاز را صرف توليد برق كند، از اين درآمد محروم خواهد ماند. افزون بر اين ايران پايبند سهميه هاي اوپك است كه توليد نفت و گاز را تركيب مي كند. از اين رو ايران نمي تواند براي جبران مقدار گازي كه در داخل مصرف مي شود، حجم توليد را براي افزايش صادرات بالا ببرد.
نكته شايان توجه در اتهامات آمريكا اين است كه برنامه هسته اي ايران ابتدا به توصيه مشاوران آمريكايي آغاز شد. آنان به دولت شاه توصيه كردند دست به توليد برق از طريق انرژي هسته اي بزند تا ذخاير نفت را براي مصارف پردرآمدتري از سوخت عادي حفظ كند. اكنون اين كه مقامات آمريكايي نسبت به همين برنامه هشدار مي دهند، در بهترين حالت نشانه فقدان منطق و در بدترين حالت كامل غيرصادقانه است. بيشتر انتقادها از برنامه هسته اي ايران از ناحيه همان كساني است كه پيش از تهاجم آمريكا به عراق اصرار مي كردند كه اين كشور برنامه توليد سلاح هاي هسته اي دارد. همين حقيقت بايد بدبيني جدي نسبت به اين اتهامات را در سراسر جهان پديد آورد.
* توماس استافر مهندس انرژي هسته اي و كارشناس اقتصاد انرژي خاورميانه و ويليام ابي من مدير مطالعات خاورميانه در دانشگاه براون است. هر دو بيش از ۳۰ سال است كه در امور ايران تحقيق مي كنند.